انواع واگرایی مخفی در تحلیل تکنیکال با مثال های کاربردی
در این مقاله ابتدا به تعریف واگرایی مخفی و فرم شماتیک کلی آن پرداخته می شود، سپس در ادامه، مثال هایی کاربردی از بازار سرمایه تشریح می شوند. در پایان این مقاله نیز به مواقعی پرداخته می شود که تحلیل گران در تشخیص واگرایی مخفی دچار خطا می شوند. اگر شما نیز قصد دارید به طور کامل با این مبحث آشنا شوید، مطالعه این مقاله را از دست ندهید.
واگرایی مخفی چیست ؟
واگرایی به حالتی گفته می شود که در آن قیمت برخلاف اندیکاتور حرکت می کند. در صورتی که واگرایی در انتهای روند اتفاق بیفتد، به آن واگرایی معمولی (Regular Divergence یا به اختصار RD) گفته می شود و در صورتی که واگرایی در انتهای اصلاح قیمتی به وقوع بپیوندد، به آن واگرایی مخفی (Hidden Divergence یا به اختصار HD) گفته می شود.
در صورتی که در محدوده اصلاحی یک روند صعودی بزرگ، اندیکاتور کف پایین تر ثبت کند اما قیمت به کف پایین تر نرسد و کف بالاتر ثبت کند، واگرایی مخفی مثبت به وقوع می پیوندد. همانطور که از نام این نوع واگرایی مخفی مشخص است، پس از وقوع آن می توان افزایش تقاضا و به تبع آن رشد قیمت را انتظار داشت. در شکل 1 فرم شماتیک کلی واگرایی مخفی مثبت آورده شده است.
نکته مهمی که باید به آن توجه داشت، این می باشد که در واگرایی مخفی مثبت، باید قیمت حتما از یک سقف بالاتر نسبت به سقف قبلی به طور موقت بریزد و اگر غیر از این باشد نمی توان نام آن را واگرایی مخفی مثبت گذاشت (منظور این می باشد که مطابق شکل 1، سقف دوم باید حتما بالاتر از سقف اول قرار گیرد).
شکل 1- فرم شماتیک کلی واگرایی مخفی مثبت
در صورتی که در محدوده اصلاحی یک روند نزولی بزرگ، اندیکاتور سقف بالاتر ثبت کند اما قیمت نتواند به سقف قبلی خود برسد و سقف بعدی را پایین تر از سقف قبلی ثبت کند، واگرایی مخفی منفی به وقوع می پیوندد. همانطور که از نام این نوع واگرایی مخفی مشخص است، پس از وقوع آن می توان افزایش عرضه و به تبع آن افت قیمت را انتظار داشت. در شکل 2 فرم شماتیک کلی واگرایی مخفی منفی آورده شده است.
نکته مهمی که باید به آن توجه داشت، این می باشد که در واگرایی مخفی منفی، باید قیمت حتما از یک کف پایین تر نسبت به کف قبلی به طور موقت رشد کند و اگر غیر از این باشد نمی توان نام آن را واگرایی مخفی منفی گذاشت (منظور این می باشد که مطابق شکل 2، کف دوم باید حتما پایین تر از کف اول قرار گیرد).
شکل 2- فرم شماتیک کلی واگرایی مخفی منفی
مثال های کاربردی از واگرایی مخفی مثبت و منفی
در شکل 3 نمودار قیمت شرکت نیروکلر با نماد شکلر در مقیاس لگاریتمی و تایم فریم هفتگی آورده شده است. همانطور که ملاحظه می کنید وقتی که در یک روند صعودی در اصلاح قیمتی هستیم، هیستوگرام اسیلاتور Macd کف پایین تر ساخته اما نمودار قیمت ابزارهای دیگر در کنار واگرایی با آن مخالفت کرده و کف بالاتر می سازد که این موضوع منجر به وقوع واگرایی مخفی مثبت می شود و به تبع آن قیمت توانسته در کمتر از 40 روز از 1300 تومان تا 2100 تومان رشد کند و بازدهی 61/5 درصدی ثبت کند.
شکل 3- واگرایی مخفی مثبت در نماد شکلر در مقیاس لگاریتمی و تایم فریم هفتگی
به عنوان یک مثال دیگر از واگرایی مثبت مخفی به نمودار قیمت شرکت کارت اعتباری ایران کیش با نماد رکیش در مقیاس لگاریتمی و تایم فریم روزانه می پردازیم. همانطور که ملاحظه می کنید در یک محدوده اصلاحی از یک روند صعودی، هیستوگرام اسیلاتور Macd کف پایین تر ساخته اما نمودار قیمت با آن مخالفت کرده و کف بالاتر می سازد. به تبع این موضوع قیمت توانسته در مدت زمان 2 ماه از 340 تومان تا 550 تومان رشد کند و بازدهی 61/8 درصدی ثبت کند.
شکل 4- واگرایی مخفی مثبت در نماد رکیش در مقیاس لگاریتمی و تایم فریم روزانه
در شکل 5 که مربوط به نمودار قیمت سهام شرکت صنایع آذرآب با نماد فاذر می باشد، همانطور که ملاحظه می کنید در محدوده اصلاحی یک روند نزولی، اسیلاتور استوکاستیک سقف بالاتر ساخته اما نمودار قیمت با آن مخالفت کرده و سقف پایین تر ساخته است. این موضوع موجب وقوع واگرایی مخفی منفی در این اسیلاتور شده و به تبع آن در حدود 2 ماه قیمت از 380 تومان تا 220 تومان افت کرده است (42 درصد افت قیمت).
شکل 5- واگرایی مخفی منفی در نماد فاذر در مقیاس لگاریتمی و تایم فریم روزانه
آیا ابزارهای دیگر در کنار واگرایی صرفا با مشاهده واگرایی مخفی می توان در بازارهای مالی معامله کرد ؟
پاسخ این سوال با قاطعیت خیر می باشد. اگر بخواهید فقط با مشاهده واگرایی مثبت مخفی نسبت به خرید سهم و یا با مشاهده واگرایی منفی مخفی نسبت به فروش اقدام کنید، احتمال اینکه با زیان روبرو شوید بسیار زیاد است. بنابراین توصیه می شود حتما در کنار واگرایی مخفی از سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال (مانند خط روند، الگوهای کلاسیک، الگوهای هارمونیک و …) نیز استفاده نمایید تا بتوانید به درستی حد ضرر و اهداف قیمتی را مشخص نمایید.
دلایل رایج تشخیص اشتباه واگرایی مخفی در میان تحلیل گران
در ادامه به 3 دلیل رایجی که تحلیل گران در تشخیص واگرایی مخفی دچار اشتباه می شوند، پرداخته می شود :
1- تشخیص ندادن درست روند اصلی
رایج ترین اشتباهی که تحلیل گران در تشخیص واگرایی HD مرتکب می شوند، این می باشد که روند اصلی بازار را (روند صعودی یا نزولی) به درستی تشخیص نمی دهند. در واگرایی مخفی مثبت، حتما در محدوده اصلاحی یک روند صعودی اصلی، قیمت باید از یک سقف بالاتر نسبت به سقف قبلی خود وارد اصلاح شود (به سقف دوم و اول در شکل 1 مراجعه شود) و در واگرایی مخفی منفی نیز باید در محدوده اصلاحی یک روند نزولی اصلی، قیمت حتما از یک کف پایین تر نسبت به کف قبلی خود وارد اصلاح شود (به کف دوم و اول در شکل 2 مراجعه شود)، در صورتی که غیر از این باشد نمی توان نام آنها را واگرایی های مخفی گذاشت.
در شکل 6 که مربوط به نمودار قیمت سهام شرکت پارس خودرو با نماد خپارس می باشد، ممکن است معامله گران به اشتباه واگرایی مخفی مثبت تشخیص دهند و وارد معامله ای اشتباه همراه با زیان شوند. نکته مهمی که وجود دارد و قبلا نیز به آن اشاره شده، این می باشد که در این نوع واگرایی حتما باید سقف دوم بالاتر از سقف اول قرار گیرد و با توجه به اینکه در این مورد، چنین اتفاقی نیفتاده است، نمی توان نام آن را واگرایی مخفی مثبت گذاشت. البته در چنین مواقعی ممکن است حتی قیمت رشد کند اما رشد قیمت را نمی توان به واگرایی مخفی مثبت ربط داد.
شکل 6- تشخیص اشتباه واگرایی مثبت مخفی در نماد خپارس
2- بزرگ شدن سیکل حرکتی
نکته ای که در رابطه با سیکل حرکتی حائز اهمیت می باشد، این موضوع است که در واگرایی های مخفی باید در اندیکاتور بین دو گام کنار هم مقایسه صورت گیرد و اگر یک گام اندیکاتور با چند گام جلوتر از آن مقایسه شود و حتی سایر شروط واگرایی مخفی نیز ارضاء شوند، نمی توان نام آن را واگرایی مخفی گذاشت. مطابق شکل 7 اگر در نمودار سهام شرکت لیزینگ رایان سایپا با نماد ولساپا (مقیاس لگاریتمی و تایم فریم هفتگی)، در اندیکاتور MACD دو گامی که در کنار یکدیگر نیستند به هم وصل شوند و در نمودار قیمت نیز حفره های متناظر با آنها به یکدیگر وصل شوند، احتمال دارد به اشتباه واگرایی مخفی مثبت تشخیص داده شود. در این مثال با توجه به اینکه در اندیکاتور دو گام کنار هم با یکدیگر مقایسه نشده اند و بین این دو گام در اندیکاتور، یک کف دیگر نیز وجود دارد، نمی توان نام آن را واگرایی مخفی مثبت گذاشت. هر چند در نمودار، رشد قیمت صورت گرفته است اما دلیل آن واگرایی مخفی مثبت نمی باشد و می توان دلیل آن را واقع شدن قیمت در کف کانال صعودی 6 ساله و همچنین خط روند صعودی 4/5 ساله دانست. عموما در مواقعی مشابه این مثال، که در اندیکاتور دو گام کنار هم با یکدیگر مقایسه نمی شوند و به اشتباه واگرایی HD تشخیص داده می شود، یا باید از دوره های زمانی بیشتر در تنظیمات اندیکاتور استفاده کرد یا اینکه در تایم فریم بالاتر وقوع واگرایی مخفی بررسی شود.
شکل 7- تشخیص نادرست واگرایی مخفی مثبت
3- میزان اصلاح قیمت
واگرایی های مخفی ایده آل معمولا در محدوده 50 تا 78/6 درصد از فیبوناچی اصلاحی داخلی اتفاق می افتند. در صورتی که واگرایی مخفی در تراز کمتر از 50 درصد یا بیشتر از 78/6 درصد از فیبوناچی اصلاحی به وقوع بپیوندد، اعتبار کمتری دارند و توصیه می شود که در این مواقع حتما با سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال نیز روند قیمتی را بررسی نمایید.
پنج اندیکاتور تکنیکال که باید بشناسید
ابزار اصلی معاملهگرانی که از روش تحلیل تکنیکال برای بررسی بازار و تصمیمگیری، به اندیکاتور ها یا شاخصهای تکنیکال هستند. البته انتخاب اندیکاتور ها با شماست و هیچ استاندارد مشخصی برای این که از چه شاخصی کمک بگیرید وجود ندارد. بلکه هر معاملهگری ابزارهایی که بیشتر با سبک شخصیاش سازگار است را برگزیده و در ادامه تلاش میکند در استفاده از آن به استادی برسد. به همین دلیل هم برخی معاملهگران ترجیح میدهند مومنتوم یا سرعت حرکت بازار را زیر نظر بگیرند، در حالی که برخی دیگر بهدنبال فیلتر کردن نویز بازار و اندازهگیری تلاطم یا Volatility آن میروند. اما آیا راهی برای شناسایی بهترین و کارآمدترین اندیکاتور ها وجود دارد؟
خوب، همانطور که گفتیم هر معاملهگری در این باره نظر خود را به شما خواهد گفت. به بیان دیگر آنچه از نظر یک معاملهگر بهترین اندیکاتور (Indicator) تاریخ است، از نظر دیگری کاملا بیمصرف است. هرچند، برخی از اندیکاتور ها بین تمامی فعالان بازار محبوب هستند و تقریبا همه حداقل از یکی از این شاخصها در کنار گزینههای دیگر استفاده میکنند.
در ادامه پنجتا از مهمترین اندیکاتور های تحلیل تکنیکال که هر معاملهگری باید با آنها آشنا باشد را بیشتر بررسی خواهیم کرد.
مقدمه
معاملهگران از اندیکاتور های تکنیکال برای افزایش اطلاعات خود درباره تحرکات قیمت داراییهای مختلف در بازار استفاده میکنند. بکارگیری این اندیکاتور ها شناسایی الگوها در نمودارهای شمعی قیمت را آسانتر کرده و میتوانند به شما در تشخیص بهتر نقاط مناسب برای ورود و خروج از بازار کمک کند. اندیکاتور ها انواع مختلفی دارند و برای کارهای مختلف از معاملات کوتاهمدت تا سرمایهگذاریهای بلندمدت مورد استفاده قرار میگیرند. حتی برخی تحلیلگران حرفهای و معاملهگران قدیمی اندیکاتور های شخصی برای خودشان درست میکنند.
در این مقاله، میخواهیم شرح مختصری بر محبوبترین اندیکاتور های مورد استفاده معاملهگران بازارهای مالی و رمزارزی را به شما معرفی کنیم.
شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص قدرت نسبی (یا Relative Strength Index) با نام RSI نیز شناخته میشود. این اندیکاتور مومنتوم یا شدت حرکت بازار را نشان میدهد و با یک نگاه مختصر به آن میتوانید بفهمید که دارایی موردنظرتان در وضعیت بیشخرید (Overbought) یا بیشفروش (Oversold) قرار گرفته است. این کار با اندازهگیری مقدار نوسانات اخیر قیمت (که بهصورت استاندارد 14 دورهزمانی اخیر – مثل چهارده روز، چهارده ساعت و … – درنظر گرفته میشود) انجام میگیرد. دادههای بدست آمده سپس در یک اندیکاتور نوسانی (یا Oscillator) که مقدار آن بین صفر و 100 متغیر است نمایش داده میشود.
از آنجا که شاخص RSI نشانگر مومنتومی است، با بررسی آن میتوانید از نرخ (مومنتوم) تغییر قیمت آگاه شوید. این یعنی وقتی نرخ افزایش قیمت در یک بازار صعودی بالا برود، روند قدرتمندی شکل گرفته و خریداران بهطور فزآینده در حال ورود به بازار هستند. از طرف دیگر، اگر مومنتوم یا نرخ افزایش قیمت در یک بازار صعودی کاهش یابد، ممکن است نشاندهنده تغییر احتمالی روند در آینده و مسلط شدن فروشندگان بر بازار باشد.
معمولا وقتی شاخص RSI یک دارایی یا کالا بالاتر از 70 باشد، در وضعیت بیشخرید (اشباع خرید – Overbought) قرار دارد. در مقابل، وقتی عدد این شاخص به زیر 30 نزول کند، آن کالا یا دارایی در وضعیت بیشفروش (اشباع فروش – Oversold) است. در نتیجه، اعداد بسیار نزدیک به صفر یا صد میتواند نشانهای از تغییر روند یا بازیابی قیمتها در آینده نزدیک باشد. با این حال، در نهایت بهتر است به اعداد نمایش داده شده توسط شاخص RSI بهعنوان سیگنالهای مستقیم خرید و فروش نگاه نکنید. زیرا این شاخص هم مانند بسیاری از روشهای دیگر مورد استفاده در تحلیل تکنیکال (TA) میتواند حاوی اطلاعات غلط یا گمراهکننده باشد. بنابراین بهتر است همیشه قبل از شروع معامله، سایر شاخصها و عوامل مهم را در نظر داشته باشید.
میانگین متحرک (MA)
یک میانگین متحرک یا Moving Average با فیلتر کردن نویز بازار و نمایش جهت روند آن، به شما کمک میکند سریعتر حرکات قیمتی یک دارایی یا کالا را بررسی کنید. از آنجا که این شاخص براساس دادههای قبلی کار میکند، در رده شاخصهای پیرو یا Lagging Indicator قرار میگیرد. این دسته از شاخصها، تنها بر مبنی اطلاعات پیشین کار میکنند و در نتیجه چندان برای پیشبینی روندهای آتی بازار کارایی ندارند. همچنین، عبارت متحرک در نام این شاخص به حرکت آن همراه با نمودار قیمت اشاره دارد. به بیان دیگر، هر نقطه از نمودار میانگین متحرک با استفاده از دادههای تعداد مشخصی از بازههای زمانی قبلی تعیین میشود و بههمین دلیل هم همواره در حال همراهی نمودار قیمت است.
دو تا از رایجترین میانگینهای متحرک مورد استفاده معاملهگران میانگین متحرک ساده (SMA/MA) و میانگین متحرک نمایی (EMA) است. میانگین متحرک ساده یا SMA با تجمیع دادههای قیمتی در یک بازه زمانی معین و محاسبه میانگین آنها ترسیم میشود. برای مثال، میانگین متحرک 10 روزه با محاسبه قیمت میانگین در ده روزه اخیر محاسبه میشود. در مقابل فرمول محاسبه میانگین متحرک نمایی یا EMA بهگونهای است که وزن بیشتری برای قیمتهای جدیدتر قائل باشد. در نتیجه، این میانگین متحرک به نوسانات اخیر قیمت واکنش بیشتری نشان میدهد.
همانطور که اشاره کردیم، نمودارهای میانگین متحرک در رسته شاخصهای پیرو قرار میگیرند. در نتیجه، هرچه بازه زمانی درنظر گرفته شده برای میانگین متحرک بیشتر باشد، حساسیت آن به تغییرات قیمت کمتر خواهد بود. این یعنی سرعت واکنش میانگین متحرک ساده 200 روزه به آخرین تغییرات قیمت، کمتر از میانگین متحرک 50 روزه خواهد بود. معاملهگران معممولا برای سنجش روند بازار، از رابطه قیمت یک دارایی با میانگینهای متحرک بخصوص استفاده میکنند. برای مثال، بیشتر آنها بازار دارایی یا کالایی که مدتهاست بالاتر از خط میانگین متحرک 200 روزه قرار گرفته است را کاملا صعودی (گاوی) میدانند.
همچنین، نقاط تلاقی خطوط میانگین متحرک هم میتوانند به شما برای ورود و خروج از معامله کمک کنند. برای مثال اگر خط میانگین متحرک 100 روزه خط میانگین متحرک 200 روزه را قطع کرده و به زیر آن برود، میتوانید آن را نشانه مناسبی برای فروش در نظر بگیرید. اما دقیقا چرا؟ این وضعیت یعنی قطع خط میانگین متحرک200 روزه توسط میانگین متحرک 100 روزه و حرکت به زیر آن، نشان میدهد که میانگین قیمت در 100 روز اخیر از میانگین قیمت در 200 روز اخیر کمتر شده است. دلیل فروش در این نقطه هم عدم پیروی حرکات کوتاهمدت قیمت از روند کلی صعودی بازار و احتمال تغییر جهت قیمتها است.
همگرایی-واگرایی میانگین متحرک (MACD)
شاخص MACD برای تعیین نرخ تغییر قیمت یک دارایی با استفاده از رابطه بین دو میانگین متحرک آن بکار میرود. این اندیکاتور از دو خط تشکیل شده که خطوط MACD و سیگنال نامیده میشوند. خط MACD با تفریق مقادیر میانگین متحرک نمایی 26 دوره زمانی از میانگین متحرک نمایی 12 دوره زمانی بدست میآید. سپس این خط در کنار میانگین متحرک نمایی 9 دوره زمانی خط MACD – یا خط سیگنال – ترسیم میشود. همچنین در بسیاری از پلتفرمهای ترسیم نمودار و تحلیل تکنیکال حاوی یک هیستوگرام نیز هست، که فاصله بین خط MACD و خط سیگنال را بهصورت گرافیکی به شما نشان میدهد.
معاملهگران تلاش میکنند با یافتن واگراییهای موجود بین شاخص MACD و حرکات قیمتی، میزان قدرت روند فعلی بازار را تخمین بزنند. برای مثال، اگر قیمت در حال ثبت سقفهای بالاتر (Higher High) بوده و MACD در حال ایجاد کف بالاتر (Lower High) باشد، احتمالا در آینده نزدیک شاهد برعکس شدن روند بازار خواهیم بود. اما در این شرایط شاخص MACD دقیقا چه چیزی به ما میگوید؟ این حرکت اندیکاتور MACD به ما نشان میدهد که قیمت علیرغم کاهش مومنتوم یا نرخ تغییرات قیمت در حال کاهش است، بنابراین احتمال بازیابی قیمتها یا معکوسشدن روند بالا است.
معاملهگران همچنین میتوانند بهدنبال نقاط تلاقی بین خود خطوط MACD و سیگنال باشند. برای مثال، وقتی خط MACD خط سیگنال را قطع کرده و از آن بالاتر میرود احتمالا موقعیت مناسبی برای خرید ایجاد شده است. در مقابل اگر خط MACD خط سیگنال را قطع کرده و از آن پایینتر برود، میتوانید آن را نشانهای برای فروش در نظر بگیرید.
شاخص MACD معمولا در کنار شاخص RSI بکار میرود، چرا که هر دو مومنتوم یا نرخ تغییرات قیمت را با روشهای مختلف اندازه میگیرند. در نتیجه اگر بین هر دو این شاخصها همخوانی مناسبی وجود داشته باشد دیدگاه بهتری از شرایط تکنیکال بازار در اختیار شما قرار میدهند.
شاخص RSI تصادفی
شاخص RSI تصادفی یا Stochastic RSI یک نشانگر نوسانی (Oscillator) نرخ تغییرات قیمت است که به ما نشان میدهد یک کالا یا دارایی در وضعیت بیشخرید یا بیشفروش قرار دارد. همانطور که از نام این شاخص هم پیداست، این اندیکاتور از RSI مشتق شده و از دادههای آن بهجای دادههای قیمتی استفاده میکند. به بیان دیگر، شاخص RSI تصادفی با اعمال فرمول نوسانگر تصادفی روی مقادیر RSI بدست میآید. معمولا، مقادیر شاخص RSI تصادفی در محدوده بین 0 تا 1 (یا گاهی بین صفر تا 100) نمایش داده میشود.
این شاخص بهدلیل سرعت واکنش بالاتر و حساسیت بیشتر، سیگنالهای متعددی در اختیارتان قرار میدهد که تفسیر درست آنها میتواند کمی چالشبرانگیز باشد. در نتیجه بیشتر در مواقعی که نزدیک به بیشترین و کمترین مقادیر بازه خود قرار دارد، مورد استفاده قرار میگیرد. معمولا اگر مقدار شاخص RSI تصادفی بیشتر از 0.8 یا کمتر از 0.2باشد، دارایی یا کالای مورد نظر بهترتیب در وضعیت بیشخرید یا بیشفروش در نظر گرفته میشود. رسیدن این شاخص به صفر نشاندهنده این نکته است شاخص RSI در کمترین مقدار خود در بازه زمانی مورد نظر (که معمولا 14 دوره زمانی، مثل 14 ساعت، 14 روز و …) قرار دارد. در مقابل، رسیدن این شاخص به 1 نشان میدهد که شاخص RSI در سقف خود در بازه زمانی مورد نظر است.
البته این را هم درنظر داشته باشید که درست مثل شاخص RSI، نمیتوانید تنها با اتکا به وضعیت بیشخرید یا بیشفروش نشانداده شده در شاخص RSI تصادفی روی برعکس شدن روند قیمت حساب کنید. شاخص RSI تصادفی تنها نشان میدهد که مقادیر اندیکاتور RSI (که مبنی محاسبه مقادیر شاخص RSI تصادفی است) نزدیک به کف یا سقف اخیر خود قرار دارند. همچنین باید بخاطر داشته باشید که شاخص RSI تصادفی در مقایسه با شاخص RSI حساسیت بیشتری نسبت تغییرات قیمت دارد، در نتیجه احتمال نمایش سیگنالهای غلط توسط آن بیشتر است.
باندهای بولینگر (BB)
شاخص باندهای بولینگر یا Bollinger Bands در کنار نمایش وضعیت بیشخرید یا بیشفروش برای یک دارایی، میزان تلاطم یا Volatility بازار را هم به شما نشان میدهد. این شاخص از سه خط – یک میانگین متحرک ساده یا SMA بهعنوان خط میانی و دو خط بالایی و پایینی – تشکیل شده است. معاملهگران مختلف از تنظیمات مختلفی برای این شاخص استفاده میکنند، اما معمولا خطوط بالایی و پایینی دو انحراف استاندارد از خط میانی هستند. با افزایش یا کاهش تلاطم بازار، فاصله بین این دو خط بالایی و پایینی بهترتیب زیاد یا کم میشود.
بهطور کلی، هرچه قیمت به خط بالایی نزدیک باشد دارایی موردنظر بیشتر به وضعیت بیشخرید نزدیک شده است. در مقابل، هرچه قیمت به باند پایینی نزدیک شود بیشتر به وضعیت بیشفروش نزدیک شدهایم. در بیشتر موارد، قیمت در بین دو خط بالایی و پایین یا همان باند بولینگر قرار دارد. اگرچه در موارد معدودی ممکن است شاهد بالاتر یا پایینتر رفتن قیمت از محدوده باند هم باشیم. البته این وضعیت را نمیتوان بهعنوان سیگنالی مشخص برای خرید یا فروش درنظر گرفت، اما میتوان با قطعیت گفت که در چنین شرایطی بازار وضعیت بسیار حادی دارد.
یک مفهوم مهم دیگر در استفاده از شاخص باند بولینگر، فشردگی یا Squeeze است. این حالت در شرایط آرامش بازار، که تمامی خطوط باند بولینگر به یکدیگر نزدیک میشوند، دیده میشود و معمولا نشانه افزایش تلاطم بازار در آینده نزدیک است. در مقابل، اگر خطوط باند بولینگر شروع به فاصله گرفتن از یکدیگر کنند، میتوانیم منتظر کاهش تلاطم بازار در روزهای آتی باشیم.
جمعبندی
یادتان باشد که تفسیر هر کس از دادههای شاخصها میتواند متفاوت باشد. در نتیجه، بهتر است همیشه قبل از تصمیمگیری یک گام به عقب بازگشته و بررسی کنید که آیا ابزارهای دیگر در کنار واگرایی تمایلات شخصی شما بر نتیجهای که از تحلیل تکنیکال خود گرفتهاید تاثیرگذار بودهاند یا خیر؟ چرا که آنچه یک معاملهگر سیگنال خرید میداند، میتواند از نظر دیگری سیگنالی برای فروش درنظر گرفته شود. همچنین این نکته را هم بخاطر داشته باشید که شاخصهای تکنیکال، درست مثل سایر روشهای تحلیل بازار، وقتی کارایی دارند که در کنار سایر ابزارهای تحلیلی مثل تحلیل بنیادی بکار گرفته شوند.
خواندن واگرايی قیمت به كمک پرايس اكشن در تحلیل تکنیکال
به عنوان يک تكنيكال تريدر كه پرايس اكشن و انديكاتورهای تكنيكال را بلد هستيد ، بايد با مفهوم واگرايی به عنوان وسيله ای براي تاييد سيگنال ورود و يا بعنوان ابزاری برای سنجش مومنتوم بازار آشنا باشيد. واگرايي ضمني هنري است كه من براي يافتن واگرايي حركات قيمت در چارت بدون استفاده از انديكاتورهای تاخيری تكنيكال انتخاب كرده ام.پس بياييد باهم اين مطلب را فرا بگيريم.
در ابتدا با هم به مفهوم كلي واگرايي نگاهي مياندازيم:
واگرايي پديده اي تكرار شونده در بازار است كه درآن يك روند قيمت براي ادامه در موج بعدي خود به مشكل مي خورد و مي تواند نشانه اي از ، از دست رفتن انرژي بازار باشد. كه در اينجا دقيقا منظور ست شدن دو لور لو (lower lows ) در انديكاتورهاي MACD يا RSI با دو هاير هاي ( higher highs ) در ميله هاي چارت قيمت مي باشد. (و برعكس). از سوي ديگر در واگرايي ضمني شما مي توانيد سرنخ هاي از دست رفتن انرژي بازار را مستقيما از خود چارت قيمت بدست آوريد.بنابراين با استفاده از چارت خالي و خيلي زود تر از انديكاتورها ميخواهيم بفهميم كه مومنتوم كي خسته ميشود؟
ميله هاي قيمت بطور منتخب ، يك داستان عميق را روايت می كنند
يك تحليلگر تكنيكال بدون توجه كردن به ميله هاي قيمتي و الگوهاي آن چيست؟ شايد بيشتر يك عارف اينده نگر است كه بجاي استفاده از صفحه كامپيوتر بيشتر بايك گوي شيشه اي (كه اينده رو در اون ميبينه) معامله ميكنه نكته ي مهم اينجاست، در يك مرحله همه ما توجه و وسواس شديدي به الگوهاي ميله اي و بدنه و فيتيله (سايه) هاي نسبي آن و سطوح باز و بسته شدن آن داريم. شايد اين اصول در حال حاضر شكل دهنده ي نقاط پيوت در روش معاملاتي موفقيت آميز شما مي باشد. اين ديدگاه هر چند كه در نوع خود عالي محسوب ميشود، اغلب اوقات باعث كور شدن معامله گران از داشتن نگاه جامعي كه ميله ها را در كنار يكديگر قرا ميدهد شده است. اما واگرايي ضمني يك فصل جالب ديگري است.
تعريف واگرايی ضمنی
واگرايي ضمني بطور عميقي در مفهوم روند ريشه دوانده است. به اين صورت كه، قيمت زماني كه در روند صعودي مي باشد كه ميتواند به هاي پي در پي قبلي خود برسد و زماني كه در روند نزولي است ميتواند به لوو متوالي خود برسد. با اين حال با داشتن نگاهي دقيقتر به رفتار قيمت،گاهي اوقات به راحتي ميتوان گفت كه چه زمان در حالي كه قيمتي هنوز در روند خود است ميتواند توان خود را از دست بدهد. در اين مواقع ، كندل ها در دامنه ي قيمتي ضعيفتر از كندل قبلي (يعني در روند صعودي در سزحي پايين تر و در روندي نزولي در سطحي بالاتر) قرار ميگيرند ولي در يك كشمكشي قوي با هم در بسته شدن هستند. از مشخصه هاي آن كه به كرات با آن همراهي ميكند سايه هاي معمولي كندل هاي آن در جهت روند مي باشد ، چرا كه جريان سفارشات از طرف ديگر شروع به وارد شدن در ماجرا ميكند. بياييد نگاهي به يك مثال زنده داشته باشيم.
در اينجا ما يك روند صعودي خوب و قوي داريم كه اولين نشانه ي ضعيف شدن آن جايي است كه قيمت به پايين برميگرد و در سطح ضعيفي زير فتيله (سايه) بسته ميشود.در واقع شبيه به پين بار مي باشد اما نه به صورت يك پين بار كامل كه كلوز آن در سطح مياني ميله و يا كندل قبلي باشد. كلوز ضعيف و سايه ي بلند مخصوصا در قسمت بالا همانطور كه نشان داده شده است نكات اساسي براي ما مي باشند.
كندل بعدي قسمت بيشتري از داستان را فاش ميكند.به صورت واضحي بنظر ميرسد كه ما با يك نوع مقاومت برخورد كرده ايم.اين زمان امتحان كردن براي شرايط بازار گاوي Bullish است.
ولي اينجا ما يك مشكل اساسي داريم. نگاه كنيد كه چطور كندل ها در سطح هاي (بالاي) كندل قبلي براي بسته شدن در كشمكش و تلاش ميباشند.ممكن است شما بگوييد كه كندل آخر بالاتر از كندل دوتا مانده به آخر بسته شده است، اما چيزي كه من ميخواهم به شما ياد بدهم در داشتن نگاه دقيق و جامع است. واگرايي ضمني مستلزم اين نيست كه هر كندل در سطحي ضعيفتر از كندل قبلي بسته شود هر چند چنانچه اين اتفاق بيفتد شرايط واضح تر و گويا تر مي باشد. اما ضروري نيست. لكه بيشتر توجه شما را به اين مسئله جلب ميكند كه بسته شدن هاي ضعيف كندل ها نشان دهنده ي اين است كه روند سالم و پا برجاي قبلي ضعيف و تنبل شده است.
ما مجددا يك كندل بوليش و صعودي داريم. به بسته شدن ضعيف و سايه ي آن در جهت روند توجه كنيد. قيمت به صورت واضحي به هيچ جاي مشخصي هدايت نميشود.
يك كندل صعودي ديگر كه بنظر ميرسددر دامنه ي كندل قبلي گرفتار شده است.دقيقا در يك نقطه فراتر از هاي كندل اصلي قبلي بسته شده است . و همچنين فراتر از هاي دو كندل قبلي. ولي ما يك ساختار شكننده ي واضح براي ايجاد واگرايي ضمني داريم.خوب تامل كنيد و ببينيد چه تعداد زيادي از معامله گران به كندل قوي به عنوان سيگنالي براي ادامه ي روند صعودي نگاه ميكنند. اين معامله گران احتمالا كساني هستند كه هيچ اطلاعاتي در خصوص پرايس اكشن و رفتار قيمت جمع آوري نكرده اند و به استراتژي استفاده از الگوهاي كندلي بدون داشتن هيچگونه درك و شناختي چسبيده اند.
تركيب اين شيوه ي كندل به كندل با مفاهيم گسترده تر سطوح حمايت و مقاومت روند بلند مدت و ساير جنبه ها (خط روند، مووینگ اوریج ها،اعداد گردو …) باعث ميشود كه يك سيستم موفق براي معامله را داشته باشيد. راستي … براي كساني كه به واگرايي معمول و مرسوم علاقه دارند بايد بگويم كه در اين موضوعي كه ما صحبت كرديم در واقع هيچگونه واگرايي مرسوم و متعارفي وجود ندارد.
اگر به اندازه ي كافي دقيق نگاه كنيد ميتوانيد شرايط واضح و آشكاري را در چارت هاي مشابه پيدا كنيد كه بوسيله ي واگرايي ضمني ميتواند به ما در كسب سود در سوينگ ها كمك كند. چقدر تميز و مشخص نشان داده شده است. مگه نه؟ در كل اعتراف ميكنم كه اين چارت ها به دقت گزينش شده اند اما براي نشان دادن مساله نياز به اين كار داشتيم و اميدوارم كه توانسته باشم اينكار را انجام دهم. بايد بگويم كه من به شما نشان دادم كه براي داشتن يك نگاه گسترده بايد شروع به نگاه كردن به چارت قيمتي كنيد و با گذاشتن وقت كافي در نگاه به چارت قيمتي من به شما اطمينان ميدهم كه واگرايي ضمني به صورت حس طبيعي دوم شما ميشود و همانطور كه گفتم واگرايي ضمني يكي از فصل هاي جالب در ميان بسياري از فصل هاي جالب ديگر است.
چرا سطوح تکنیکال جدید در فارکس مهم تر از سطوح قدیمی هستند
اهمیت اخبار در بازار های مالی دانستن تحلیل تکنیکال کافی نیست
اثر خوشه بندی سفارشات پیرامون اعداد رند در تحلیل تکنیکال
رابطه اوراق قرضه با بازار ارز در تحلیل فاندامنتال
تحلیل سنتیمنتال (احساسات) چیست؟ آموزش فارکس
آموزش ترسیم خط روند و خطوط کانال در تحلیل تکنیکال
رابطه طلا و نفت در بازارهای مالی و تحلیل فاندامنتال
آموزش امواج الیوت و الگوی های موج اليوت در تحلیل تکنیکال
۷ اندیکاتور تکنیکال برای ساخت یک جعبه ابزار معاملاتی
شاخصهای(اندیکاتورها) تکنیکال توسط معاملهگران(تریدرها) برای بدست آوردن درکی از سیستم عرضه و تقاضای سهام و روانشناسی بازار استفاده میشوند. این اندیکاتورها روی هم رفته بنیان تحلیل تکنیکال را شکل میدهند. معیارهایی مثل حجم معاملات، سرنخهایی را در مورد اینکه حرکت قیمت چه روندی خواهد داشت، ارائه میدهند. به این ترتیب میتوان از این اندیکاتورها برای تولید سیگنالهای خرید و فروش استفاده کرد. در این لیست، با هفت اندیکاتور تکنیکال برای افزودن به جعبه ابزار معاملات خود آشنا خواهید شد. شما نیازی به استفاده از همه آنها نخواهید داشت، بهتر است فقط چند مورد که کمک میکنند تصمیمهای معاملاتی بهتری بگیرید را انتخاب کنید.
نکات کلیدی
تریدرهای تکنیکال و چارتیستها برای تولید سیگنالها در مجموعه ابزارهای خود از طیف گستردهای از اندیکاتورها، الگوها و نوسانگرها(اسیلاتور) استفاده میکنند.
برخی از این موارد پیشینهی قیمت را در نظر میگیرند، برخی دیگر ناظر به حجم معاملاتاند و برخی دیگر شاخصهای حرکتی هستند. غالباً، این شاخصها به طور همزمان و یا در ترکیبی با یکدیگر استفاده میشوند.
در اینجا، هفت ابزار برتری که تحلیلگران تکنیکال بازار به کار میگیرند را بررسی میکنیم. اگر قصد انجام معامله بر اساس تحلیل تکنیکال دارید، باید با آنها آشنا شوید.
ابزارهای ترید
ابزارهای ترید برای تریدهای روزانه و تحلیلگران تکنیکال، متشکل از ابزارهای نمودارسازی است که سیگنالهایی را برای خرید یا فروش تولید میکنند یا نشاندهندهی روندها یا الگوهای موجود در بازار هستند. به طور کلی، دو نوع اندیکاتور تکنیکال وجود دارد:
- پوششی(overlays): اندیکاتورهای تکنیکالی که از مقیاسی یکسان نظیر قیمتها استفاده میکنند و روی نمودار قیمتهای هر سهم ترسیم میشوند. به عنوان مثال میتوان به میانگینهای متحرک (moving averages)، بولینگر باند (bolinger bands) یا فیبوناچی اشاره کرد.
- اسیلاتورها: به جای اینکه (مثل اندیکارتورهای پوششی) روی نمودار قیمت قرار گیرند، اندیکاتورهای تکنیکالی هستند که بین حداقل و حداکثرِ موضعی در نوسان هستند و بالاتر یا پایینتر از نمودار قیمت رسم میشوند. به عنوان مثال میتوان به نوسانگر تصادفی(استوکاستیک) ، مکدی (MACD) یا RSI (شاخص مقامت نسبی) اشاره کرد. در این مقاله عمدتا همین نوع دوم اندیکاتورهای تکنیکال، مدنظر ماست.
تریدرها هنگام تجزیه و تحلیل یک سهم یا اوراق بهادار، اغلب از چندین اندیکاتور تکنیکالِ مختلف به طور همزمان استفاده میکنند. با هزاران گزینه مختلف عینی، تریدرها باید اندیکاتورهایی را انتخاب کنند که برای آنها بهترین باشد و با نحوه کار آنها آشنا شوند. تریدرها همچنین ممکن است اندیکاتورهای تکنیکال را با اشکال ذهنیتر و شخصیتری از تحلیل تکنیکال مانند توجه به الگوهای نمودار، ترکیب کنند تا ایدههایی برای معامله ارائه دهند. اندیکاتورهای تکنیکال همچنین با توجه به ماهیت کمیای که دارند میتوانند در سیستمهای ترید خودکار گنجانده شوند.
حجم تعادلی(On-Balance Volume)
اول از همه از اندیکاتور حجم تعادلی (OBV) برای اندازهگیری ابزارهای دیگر در کنار واگرایی جریان مثبت و منفی حجم در طول یک دوره زمانی استفاده میکنیم.
اندیکاتور(obv) مجموع کامل حجم بالا و حجم پایین معاملات است. حجم بالا، میزان حجم روزی است که که قیمت افزایش یافته است. حجم پایین، حجم روزی است که قیمت کاهش مییابد. حجم هر روزه بر اساس افزایش یا کاهش قیمت به اندیکاتور افزوده یا کاسته میشود.
افزایش OBV نشان میدهد که خریداران تمایل دارند وارد عمل شوند و قیمت را بالاتر ببرند. سقوط OBV یعنی حجم فروش بیش از حجم خرید است که نشاندهندهی پایین آمدن قیمت است. به این ترتیب، مثل ابزاری برای تایید روند عمل میکند. اگر قیمت و OBV در حال افزایش باشد، نشاندهندهی ادامهی روند است.
تریدرهایی که از OBV استفاده میکنند مراقب انحراف نیز هستند. انحراف زمانی اتفاق میافتد که اندیکاتور و قیمت در جهات مختلف حرکت میکنند. اگر قیمت در حال افزایش و OBV در حال سقوط است، میتواند نشان دهد که روند مورد حمایتِ خریداران از قدرت کافی برخوردار نیست و به زودی معکوس میشود.
توضیح طرز استفاد از OBV برای معاملات
خط تراکم / توزیع (Accumulation/Distribution Line)
یکی از اندیکاتورهای متداول برای تعیین جریان سرمایه در داخل و خارج از یک سهام، خط تراکم/ توزیع (خط A/D ) است.
این اندیکاتور مشابه اندیکاتور حجم تعادلی (OBV) است، اما به جای اینکه صرفا قیمت بسته شدن سهمی در یک دوره زمانی در نظر گرفته شود، محدوده معاملات دوره و محل بسته شدن قیمت در نسبت با آن را هم در نظر میگیرد. اگر سهم نزدیک به بالاترین قیمت خود تمام شود، اندیکاتور حجم بیشتری نسبت به بسته شدن سهم در نزدیکی نقطه میانی محدوده خود، به آن تخصیص میدهد. گزارشات مختلف نشان از این دارد که OBV در برخی موارد بهتر عمل میکند و A/D در برخی دیگر.
اگر خط اندیکاتور توزیع روند صعودی داشته باشد، این امر میل به خرید را نشان میدهد، زیرا سهام در نیمه بالای محدوده در حال بسته شدن است. چنین چیزی به تصدیق روند صعودی کمک میکند. از طرف دیگر، اگر A/D در حال سقوط باشد، این بدان معناست که قیمت در قسمت پایینتر از محدوده روزانه خود در حال بسته شدن است و بنابراین حجم منفی در نظر گرفته می شود. اینگونه به تصدیق روند نزولی کمک میکند.
تریدرها همچنین با استفاده از خط A/D بر واگرایی نظارت میکنند. اگر A/D در حالیکه قیمت در حال افزایش است شروع به کاهش کند، این نشان میدهد که روند به مشکل خورده است و میتواند معکوس شود. به همین ترتیب، اگر قیمت روند نزولی داشته باشد و A/D شروع به افزایش کند، این میتواند نشاندهنده قیمتهای بالاتر باشد.
توضیح طرز استفاد از A/D برای معاملات
شاخص میانگین جهتدار(Average Directional Index)
شاخص میانگین جهتدار (ADX) یک اندیکاتور روندی است که برای اندازهگیری قدرت و حرکت یک روند استفاده میشود. وقتی ADX بالای 40 باشد، روند بسته به جهتی که قیمت در حال حرکت است، دارای قدرت جهتگیری زیادی به سمت بالا یا پایین است.
زمانی که شاخص ADX زیر 20 باشد، روند ضعیف یا بدون روند در نظر گرفته میشود.
ADX خط اصلی اندیکاتور است که معمولاً سیاه رنگ است. دو خط اضافی وجود دارد که میتواند به صورت اختیاری نشان داده شود. این خطوط «DI+» و «DI-» هستند و اغلب به ترتیب قرمز و سبز رنگاند. هر سه خط با هم کار میکنند تا جهت و همچنین روند حرکت را نشان دهند.
- ADX بالای 20 و «DI+» بالاتر از «DI-»: روند صعودی است.
- ADX بالای 20 و «DI-» بالاتر از «DI+»: روند نزولی است.
- ADX زیر 20 یک روند ضعیف یا یک دوره رنج کشیدن(Range) است، که اغلب با «DI-»و «DI+» به سرعت به صورت ضربدری از یکدیگر عبور میکنند.
اندیکاتور آرون(Aroon)
اسیلاتور Aroon یک اندیکاتور تکنیکال است که برای سنجش امنیت روند رو به رشد و به ویژه اگر قیمت در دوره محاسبه به بالاترین یا پایینترین حد خود برسد (به طور معمول 25) استفاده میشود.
از این اندیکاتور میتوان برای تعیین زمان شروع یک روند جدید نیز استفاده کرد. شاخص Aroon شامل دو خط است: یک خط « Aroon-up»و یک خط « Aroon-down».
وقتی که خط « Aroon-up» از بالای «Aroon-down» عبور میکند، این اولین نشانه تغییر روند احتمالی است. اگر «Aroon-up» به 100 برسد و تقریباً نزدیک به همین سطح بماند، در حالیکه «Aroon-down» نزدیک به صفر باقی بماند، به معنای تایید مثبت روند صعودی است.
برعکس آن هم درست است. اگر Aroon-down از بالای Aroon-up عبور کند و در نزدیکی 100 باقی بماند، نشاندهنده روند نزولی است.
توضیح طرز استفاد از Aroon برای معاملات
اندیکاتور میانگین متحرک همگرایی واگرایی (MACD) به تریدرها کمک میکند تا جهت روند و حرکت آن را ببینند. این اندیکاتور بعضی از سیگنالهای خرید و فروش را هم ارائه میکند.
وقتی MACD بالای صفر باشد، قیمت در روند صعودی قرار دارد. اگر MACD زیر صفر باشد، وارد روند نزولی شده است.
این اندیکاتور از دو خط تشکیل شده است: خط MACD و یک خط سیگنال که کندتر حرکت میکند. وقتی MACD از زیر خط سیگنال عبور میکند، نشاندهنده کاهش قیمت است. زمانی که خط MACD از بالای خط سیگنال عبور میکند، قیمت در حال افزایش است.
بررسی اینکه اندیکاتور در کدام سمت صفر (بالا یا پایین) است، به شما در تعیین اینکه کدام سیگنال را دنبال کنید، کمک میکند. به عنوان مثال، اگر اندیکاتور بالای صفر است، برای خرید منتظر بمانید که MACD از خط سیگنال به سمت بالا عبور کند. اگر MACD زیر صفر باشد، عبور MACD از زیر خط سیگنال ممکن است سیگنالی برای ترید موقعیت short احتمالی فراهم کند.
در نمودار زیر خط نارنجی رنگ خط سیگنال است که میتوانید عبور خط آبی رنگ از آن را بررسی کنید.
توضیح طرز استفاد از MACD برای معاملات
شاخص مقاومت نسبی (RSI)
شاخص مقاومت نسبی (RSI) حداقل سه کاربرد عمده دارد. این اندیکاتور بین صفر و 100 حرکت میکند و افزایش اخیر قیمتها را در مقابل کاهشهای اخیر قیمت ترسیم میکند. بنابراین سطح RSI به اندازهگیری مومنتوم و قدرت روند کمک میکند.
ابتداییترین کاربرد RSI به صورت اندیکاتور بیشخرید و بیشفروش است. وقتی RSI بالای 70 حرکت میکند، دارایی بیش از حد خریداری میشود و ممکن است کاهش یابد. وقتی RSI زیر 30 باشد، دارایی بیش از حد فروخته میشود و میتواند افزایش یابد. با این حال، این فرض پرریسک است. بنابراین، بعضی از تریدرها صبر میکنند تا شاخص بالاتر از 70 قرار بگیرد و قبل از فروش سقوط کند، یا به زیر 30 برسد و قبل از خرید دوباره بالا برود.
واگرایی یکی دیگر از کاربردهای RSI است. وقتی شاخص در جهتی متفاوت از جهت قیمت حرکت میکند، نشان میدهد که روند قیمت فعلی در حال ضعیف شدن است و میتواند به زودی معکوس شود.
سومین کاربرد RSI، سطوح حمایت و مقاومت است. طی روند صعودی، سهام در اکثر مواقع بالاتر از سطح 30 است و اغلب به 70 یا بالاتر میرسد. وقتی سهام در روند نزولی قرار میگیرد، RSI معمولاً زیر 70 نگه داشته میشود و اغلب به 30 یا پایینتر میرسد.
توضیح طرز استفاد از RSI برای معاملات
اسیلاتور استوکاستیک یا نوسانگر تصادفی
اسیلاتور استوکاستیک اندیکاتوری است که قیمت فعلی را نسبت به محدوده قیمت در چند دوره اندازهگیری میکند. استوکاستیک بین صفر تا 100 برنامهریزی شده است؛ ایده این است که وقتی روند صعودی افزایش یابد، قیمت باید به بالاترین سطح برسد. در روند نزولی، قیمت تمایل به پایین آمدن دارد. استوکاستیک بررسی میکند که آیا این اتفاق میافتد یا نه.
استوکاستیک نسبتاً سریع بالا و پایین میرود؛ چون به ندرت اتفاق میافتد که قیمت به طور مداوم بالا برود و استوکاستیک را نزدیک به 100 نگه دارد یا اینکه قیمت به طور مداوم پایین بیاید و استوکاستیک نزدیک به صفر نگه داشته شود. بنابراین، استوکاستیک اغلب به عنوان شاخص بیشخرید و بیشفروش استفاده میشود. مقادیر بالای 80 مناطق بیشخرید محسوب میشوند، در حالی که سطوح زیر 20 مناطق بیشفروشاند.
موقع استفاده از سطوح بیشخرید و بیشفروش، روند کلی قیمت را در نظر بگیرید. به عنوان مثال، در طول روند صعودی، وقتی که اندیکاتور به زیر 20 میرسد و دوباره از آن بالا میرود، ممکن است سیگنال خرید باشد. اما ترقیهای ناگهانی به بالاتر از 80 از اهمیت بالایی برخوردار نیستند؛ چون انتظار داریم که در طول روند صعودی، اندیکاتور به صورت قاعدهمند به 80 و بالاتر برسد. در طی روند نزولی، بدنبال این باشید که شاخص به بالای 80 برسد و بعد پایین بیاید ابزارهای دیگر در کنار واگرایی تا سیگنال احتمالی ترید short را بدهد. سطح 20 در روند نزولی چندان مهم نیست.
توضیح طرز استفاد از اسیلاتور استوکاستیک برای معاملات
حرف آخر
هدف هر تریدر کوتاهمدت تعیین جهت حرکت دارایی معین و تلاش برای سود بردن از آن است. صدها اندیکاتور فنی و اسیلاتور برای این منظور خاص تولید شده است. در این مقاله کوتاه تنها به معرفی تعداد معدودی پرداختیم که می توانید آزمایششان کنید. از اندیکاتورها برای توسعه استراتژیهای جدید استفاده کنید و یا اینکه آنها را در استراتژیهای فعلی خود بگنجانید. برای تعیین اینکه کدام یک را استفاده کنید، آنها را در یک حساب دمو امتحان کنید. آنهایی را که بیشتر دوست دارید انتخاب کنید و بقیه را کنار بگذارید.
۷ اندیکاتور تکنیکال برای ساخت یک جعبه ابزار معاملاتی
شاخصهای(اندیکاتورها) تکنیکال توسط معاملهگران(تریدرها) برای بدست آوردن درکی از سیستم عرضه و تقاضای سهام و روانشناسی بازار استفاده میشوند. این اندیکاتورها روی هم رفته بنیان تحلیل تکنیکال را شکل میدهند. معیارهایی مثل حجم معاملات، سرنخهایی را در مورد اینکه حرکت قیمت چه روندی خواهد داشت، ارائه میدهند. به این ترتیب میتوان از این اندیکاتورها برای تولید سیگنالهای خرید و فروش استفاده کرد. در این لیست، با هفت اندیکاتور تکنیکال برای افزودن به جعبه ابزار معاملات خود آشنا خواهید شد. شما نیازی به استفاده از همه آنها نخواهید داشت، بهتر است فقط چند مورد که کمک میکنند تصمیمهای معاملاتی بهتری بگیرید را انتخاب کنید.
نکات کلیدی
تریدرهای تکنیکال و چارتیستها برای تولید سیگنالها در مجموعه ابزارهای خود از طیف گستردهای از اندیکاتورها، الگوها و نوسانگرها(اسیلاتور) استفاده میکنند.
برخی از این موارد پیشینهی قیمت را در نظر میگیرند، برخی دیگر ناظر به حجم معاملاتاند و برخی دیگر شاخصهای حرکتی هستند. غالباً، این شاخصها به طور همزمان و یا در ترکیبی با یکدیگر استفاده میشوند.
در اینجا، هفت ابزار برتری که تحلیلگران تکنیکال بازار به کار میگیرند را بررسی میکنیم. اگر قصد انجام معامله بر اساس تحلیل تکنیکال دارید، باید با آنها آشنا شوید.
ابزارهای ترید
ابزارهای ترید برای تریدهای روزانه و تحلیلگران تکنیکال، متشکل از ابزارهای نمودارسازی است که سیگنالهایی را برای خرید یا فروش تولید میکنند یا نشاندهندهی روندها یا الگوهای موجود در بازار هستند. به طور کلی، دو نوع اندیکاتور تکنیکال وجود دارد:
- پوششی(overlays): اندیکاتورهای تکنیکالی که از مقیاسی یکسان نظیر قیمتها استفاده میکنند و روی نمودار قیمتهای هر سهم ترسیم میشوند. به عنوان مثال میتوان به میانگینهای متحرک (moving averages)، بولینگر باند (bolinger bands) یا فیبوناچی اشاره کرد.
- اسیلاتورها: به جای اینکه (مثل اندیکارتورهای پوششی) روی نمودار قیمت قرار گیرند، اندیکاتورهای تکنیکالی هستند که بین حداقل و حداکثرِ موضعی در نوسان هستند و ابزارهای دیگر در کنار واگرایی بالاتر یا پایینتر از نمودار قیمت رسم میشوند. به عنوان مثال میتوان به نوسانگر تصادفی(استوکاستیک) ، مکدی (MACD) یا RSI (شاخص مقامت نسبی) اشاره کرد. در این مقاله عمدتا همین نوع دوم اندیکاتورهای تکنیکال، مدنظر ماست.
تریدرها هنگام تجزیه و تحلیل یک سهم یا اوراق بهادار، اغلب از چندین اندیکاتور تکنیکالِ مختلف به طور همزمان استفاده میکنند. با هزاران گزینه مختلف عینی، تریدرها باید اندیکاتورهایی را انتخاب کنند که برای آنها بهترین باشد و با نحوه کار آنها آشنا شوند. تریدرها همچنین ممکن است اندیکاتورهای تکنیکال را با اشکال ذهنیتر و شخصیتری از تحلیل تکنیکال مانند توجه به الگوهای نمودار، ترکیب کنند تا ایدههایی برای معامله ارائه دهند. اندیکاتورهای تکنیکال همچنین با توجه به ماهیت کمیای که دارند میتوانند در سیستمهای ترید خودکار گنجانده شوند.
حجم تعادلی(On-Balance Volume)
اول از همه از اندیکاتور حجم تعادلی (OBV) برای اندازهگیری جریان مثبت و منفی حجم در طول یک دوره زمانی استفاده میکنیم.
اندیکاتور(obv) مجموع کامل حجم بالا و حجم پایین معاملات است. حجم بالا، میزان حجم روزی است که که قیمت افزایش یافته است. حجم پایین، حجم روزی است که قیمت کاهش مییابد. حجم هر روزه بر اساس افزایش یا کاهش قیمت به اندیکاتور افزوده یا کاسته میشود.
افزایش OBV نشان میدهد که خریداران تمایل دارند وارد عمل شوند و قیمت را بالاتر ببرند. سقوط OBV یعنی حجم فروش بیش از حجم خرید است که نشاندهندهی پایین آمدن قیمت است. به این ترتیب، مثل ابزاری برای تایید روند عمل میکند. اگر قیمت و OBV در حال افزایش باشد، نشاندهندهی ادامهی روند است.
تریدرهایی که از OBV استفاده میکنند مراقب انحراف نیز هستند. انحراف زمانی اتفاق میافتد که اندیکاتور و قیمت در جهات مختلف حرکت میکنند. اگر قیمت در حال افزایش و OBV در حال سقوط است، میتواند نشان دهد که روند مورد حمایتِ خریداران از قدرت کافی برخوردار نیست و به زودی معکوس میشود.
توضیح طرز استفاد از OBV برای معاملات
خط تراکم / توزیع (Accumulation/Distribution Line)
یکی از اندیکاتورهای متداول برای تعیین جریان سرمایه در داخل و خارج از یک سهام، خط تراکم/ توزیع (خط A/D ) است.
این اندیکاتور مشابه اندیکاتور حجم تعادلی (OBV) است، اما به جای اینکه صرفا قیمت بسته شدن سهمی در یک دوره زمانی در نظر گرفته شود، محدوده معاملات دوره و محل بسته شدن قیمت در نسبت با آن را هم در نظر میگیرد. اگر سهم نزدیک به بالاترین قیمت خود تمام شود، اندیکاتور حجم بیشتری نسبت به بسته شدن سهم در نزدیکی نقطه میانی محدوده خود، به آن تخصیص میدهد. گزارشات مختلف نشان از این دارد که OBV در برخی موارد بهتر عمل میکند و A/D در برخی دیگر.
اگر خط اندیکاتور توزیع روند صعودی داشته باشد، این امر میل به خرید را نشان میدهد، زیرا سهام در نیمه بالای محدوده در حال بسته شدن است. چنین چیزی به تصدیق روند صعودی کمک میکند. از طرف دیگر، اگر A/D در حال سقوط باشد، این بدان معناست که قیمت در قسمت پایینتر از محدوده روزانه خود در حال بسته شدن است و بنابراین حجم منفی در نظر گرفته می شود. اینگونه به تصدیق روند نزولی کمک میکند.
تریدرها همچنین با استفاده از خط A/D بر واگرایی نظارت میکنند. اگر A/D در حالیکه قیمت در حال افزایش است شروع به کاهش کند، این نشان میدهد که روند به مشکل خورده است و میتواند معکوس شود. به همین ترتیب، اگر قیمت روند نزولی داشته باشد و A/D شروع به افزایش کند، این میتواند نشاندهنده قیمتهای بالاتر باشد.
توضیح طرز استفاد از A/D برای معاملات
شاخص میانگین جهتدار(Average Directional Index)
شاخص میانگین جهتدار (ADX) یک اندیکاتور روندی است که برای اندازهگیری قدرت و حرکت یک روند استفاده میشود. وقتی ADX بالای 40 باشد، روند بسته به جهتی که قیمت در حال حرکت است، دارای قدرت جهتگیری زیادی به سمت بالا یا پایین است.
زمانی که شاخص ADX زیر 20 باشد، روند ضعیف یا بدون روند در نظر گرفته میشود.
ADX خط اصلی اندیکاتور است که معمولاً سیاه رنگ است. دو خط اضافی وجود دارد که میتواند به صورت اختیاری نشان داده شود. این خطوط «DI+» و «DI-» هستند و اغلب به ترتیب قرمز و سبز رنگاند. هر سه خط با هم کار میکنند تا جهت و همچنین روند حرکت را نشان دهند.
- ADX بالای 20 و «DI+» بالاتر از «DI-»: روند صعودی است.
- ADX بالای 20 و «DI-» بالاتر از «DI+»: روند نزولی است.
- ADX زیر 20 یک روند ضعیف یا یک دوره رنج کشیدن(Range) است، که اغلب با «DI-»و «DI+» به سرعت به صورت ضربدری از یکدیگر عبور میکنند.
اندیکاتور آرون(Aroon)
اسیلاتور Aroon یک اندیکاتور تکنیکال است که برای سنجش امنیت روند رو به رشد و به ویژه اگر قیمت در دوره محاسبه به بالاترین یا پایینترین حد خود برسد (به طور معمول 25) استفاده میشود.
از این اندیکاتور میتوان برای تعیین زمان شروع یک روند جدید نیز استفاده کرد. شاخص Aroon شامل دو خط است: یک خط « Aroon-up»و یک خط « Aroon-down».
وقتی که خط « Aroon-up» از بالای «Aroon-down» عبور میکند، این اولین نشانه تغییر روند احتمالی است. اگر «Aroon-up» به 100 برسد و تقریباً نزدیک به همین سطح بماند، در حالیکه «Aroon-down» نزدیک به صفر باقی بماند، به معنای تایید مثبت روند صعودی است.
برعکس آن هم درست است. اگر Aroon-down از بالای Aroon-up عبور کند و در نزدیکی 100 باقی بماند، نشاندهنده روند نزولی است.
توضیح طرز استفاد از Aroon برای معاملات
اندیکاتور میانگین متحرک همگرایی واگرایی (MACD) به تریدرها کمک میکند تا جهت روند و حرکت آن را ببینند. این اندیکاتور بعضی از سیگنالهای خرید و فروش را هم ارائه میکند.
وقتی MACD بالای صفر باشد، قیمت در روند صعودی قرار دارد. اگر MACD زیر صفر باشد، وارد روند نزولی شده است.
این اندیکاتور از دو خط تشکیل شده است: خط MACD و یک خط سیگنال که کندتر حرکت میکند. وقتی MACD از زیر خط سیگنال عبور میکند، نشاندهنده کاهش قیمت است. زمانی که خط MACD از بالای خط سیگنال عبور میکند، قیمت در حال افزایش است.
بررسی اینکه اندیکاتور در کدام سمت صفر (بالا یا پایین) است، به شما در تعیین اینکه کدام سیگنال را دنبال کنید، کمک میکند. به عنوان مثال، اگر اندیکاتور بالای صفر است، برای خرید منتظر بمانید که MACD از خط سیگنال به سمت بالا عبور ابزارهای دیگر در کنار واگرایی کند. اگر MACD زیر صفر باشد، عبور MACD از زیر خط سیگنال ممکن است سیگنالی برای ترید موقعیت short احتمالی فراهم کند.
در نمودار زیر خط نارنجی رنگ خط سیگنال است که میتوانید عبور خط آبی رنگ از آن را بررسی کنید.
توضیح طرز استفاد از MACD برای معاملات
شاخص مقاومت نسبی (RSI)
شاخص مقاومت نسبی (RSI) حداقل سه کاربرد عمده دارد. این اندیکاتور بین صفر و 100 حرکت میکند و افزایش اخیر قیمتها را در مقابل کاهشهای اخیر قیمت ترسیم میکند. بنابراین سطح RSI به اندازهگیری مومنتوم و قدرت روند کمک میکند.
ابتداییترین کاربرد RSI به صورت اندیکاتور بیشخرید و بیشفروش است. وقتی RSI بالای 70 حرکت میکند، دارایی بیش از حد خریداری میشود و ممکن است کاهش یابد. وقتی RSI زیر 30 باشد، دارایی بیش از حد فروخته میشود و میتواند افزایش یابد. با این حال، این فرض پرریسک است. بنابراین، بعضی از تریدرها صبر میکنند تا شاخص بالاتر از 70 قرار بگیرد و قبل از فروش سقوط کند، یا به زیر 30 برسد و قبل از خرید دوباره بالا برود.
واگرایی یکی دیگر از کاربردهای RSI است. وقتی شاخص در جهتی متفاوت از جهت قیمت حرکت میکند، نشان میدهد که روند قیمت فعلی در حال ضعیف شدن است و میتواند به زودی معکوس شود.
سومین کاربرد RSI، سطوح حمایت و مقاومت است. طی روند صعودی، سهام در اکثر مواقع بالاتر از سطح 30 است و اغلب به 70 یا بالاتر میرسد. وقتی سهام در روند نزولی قرار میگیرد، RSI معمولاً زیر 70 نگه داشته میشود و اغلب به 30 یا پایینتر میرسد.
توضیح طرز استفاد از RSI برای معاملات
اسیلاتور استوکاستیک یا نوسانگر تصادفی
اسیلاتور استوکاستیک اندیکاتوری است که قیمت فعلی را نسبت به محدوده قیمت در چند دوره اندازهگیری میکند. استوکاستیک بین صفر تا 100 برنامهریزی شده است؛ ایده این است که وقتی روند صعودی افزایش یابد، قیمت باید به بالاترین سطح برسد. در روند نزولی، قیمت تمایل به پایین آمدن دارد. استوکاستیک بررسی میکند که آیا این اتفاق میافتد یا نه.
استوکاستیک نسبتاً سریع بالا و پایین میرود؛ چون به ندرت اتفاق میافتد که قیمت به طور مداوم بالا برود و استوکاستیک را نزدیک به 100 نگه دارد یا اینکه قیمت به طور مداوم پایین بیاید و استوکاستیک نزدیک به صفر نگه داشته شود. بنابراین، استوکاستیک اغلب به عنوان شاخص بیشخرید و بیشفروش استفاده میشود. مقادیر بالای 80 مناطق بیشخرید محسوب میشوند، در حالی که سطوح زیر 20 مناطق بیشفروشاند.
موقع استفاده از سطوح بیشخرید و بیشفروش، روند کلی قیمت را در نظر بگیرید. به عنوان مثال، در طول روند صعودی، وقتی که اندیکاتور به زیر 20 میرسد و دوباره از آن بالا میرود، ممکن است سیگنال خرید باشد. اما ترقیهای ناگهانی به بالاتر از 80 از اهمیت بالایی برخوردار نیستند؛ چون انتظار داریم که در طول روند صعودی، اندیکاتور به صورت قاعدهمند به 80 و بالاتر برسد. در طی روند نزولی، بدنبال این باشید که شاخص به بالای 80 برسد و بعد پایین بیاید تا سیگنال احتمالی ترید short را بدهد. سطح 20 در روند نزولی چندان مهم نیست.
توضیح طرز استفاد از اسیلاتور استوکاستیک برای معاملات
حرف آخر
هدف هر تریدر کوتاهمدت تعیین جهت حرکت دارایی معین و تلاش برای سود بردن از آن است. صدها اندیکاتور فنی و اسیلاتور برای این منظور خاص تولید شده است. در این مقاله کوتاه تنها به معرفی تعداد معدودی پرداختیم که می توانید آزمایششان کنید. از اندیکاتورها برای توسعه استراتژیهای جدید استفاده کنید و یا اینکه آنها را در استراتژیهای فعلی خود بگنجانید. برای تعیین اینکه کدام یک را استفاده کنید، آنها را در یک حساب دمو امتحان کنید. آنهایی را که بیشتر دوست دارید انتخاب کنید و بقیه را کنار بگذارید.
دیدگاه شما