مهمترین اصول روانشناسی ترید در بازار ارزدیجیتال ⭐
در روانشناسی ترید نکته مهمی است که برای موفقیت در بازارهای مالی باید در نظر گرفته شود.
در این مقاله قصد دارم اهمیت بالای روانشناسی ترید را از طریق 5 اصل طلایی روشن کنم، زیرا 80 درصد موفقیت در بازار شما در معامله گران بیش از حد احساسی واقع به آن بستگی دارد.
با در نظر گرفتن این 5 اصل ساده اما بسیار مهم، زندگی تریدی شما به شدت تغییر خواهد کرد.
با پیروی از این اصول، ممکن است در بین 20 درصد معاملهگران موفق قرار بگیرید.
پنج اصل روانشناسی ترید به شرح زیر است:
1. از معاملات احساسی خودداری کنید. حدود 99 درصد از معاملات معامله گران بی تجربه احساساتی هستند!
2. به فراوانی موقعیت های معاملاتی اعتقاد داشته باشید. فقدان این نگرش می تواند برای شما بسیار گران تمام شود!
3. استراتژی معاملاتی خود را بهینه کنید. عدم انجام این کار ممکن است منجر به گردابی از استراتژی های نادرست شود.
4. هرگز برای انتقام به بازار “حمله” نکنید. معامله انتقام جویانه در سطح ذهنی انجام می شود که پس از ورود به بازار متوجه می شوید.
5. هرگز حریص نباشید. حرص و طمع دامی است که وقتی موفق می شوید سر راهتان قرار می گیرد.
روانشناسی ترید چیست و چرا 80 درصد موفقیت شما به آن بستگی دارد؟
هر اقدامی که انجام می دهید، ابتدا به آن فکر می کنید و سپس تصمیم می گیرید.
فرآیند معاملاتی شما به این صورت عمل می کند:
1. تعیین هدف و تصمیم گیری.
2. ترید
3. واکنش به رویدادها
4. انتخاب احساسات
شما تصمیم می گیرید در بازار معامله کنید. با این حال، قبل از تصمیم گیری، ابتدا باید اهداف خود را تعیین کنید.
این هدف گذاری می تواند شما را از ابتدا در مسیر موفقیت یا شکست قرار دهد.
اگر هدف شما معامله و کسب 200 یا 60 درصد سود باشد، هرگز نمی توانید موفق شوید و از همان ابتدا ترید خود را بر اساس شکست قرار خواهید داد.
منظور من یک یا دو معامله نیست، اما من در مورد سیستمی صحبت می کنم که همیشه برای شما کار می کند و به وضوح پایدار است.
مسئله روانی که باعث می شود با هدف گذاری نتوانید سود کسب کنید این است که وقتی تصمیم می گیرید در بازار مثلا 200 دلار سود کسب کنید، نمودار خود را برای این منظور باز می کنید.
ذهن شما کاملاً روی این موضوع متمرکز است و RAS شما (سیستم فعال کننده شبکه، شبکه ای از نورون های واقع در مغز است که به طور کلی مسئول رفتار است) که مسئول فیلتر کردن اطلاعات ورودی است، موقعیت های معاملاتی اشتباه را فعال می کند و به شما نشان می دهد. تا خود را برای ورود به بازار توجیه کنید.
مشکل اصلی این است که وقتی معامله گران در بازار ضرر می کنند، حتی متوجه نمی شوند که این ضرر صرفاً ناشی از یک موضوع روانی است.
از این رو، تاکنون متوجه شده اید که چگونه هدف گذاری در بازار می تواند حتی تصمیمات شما را تغییر دهد.
ممکن است بگویید ما یک طرح معاملاتی داریم و طبق آن پیش می رویم.
بله درست است.
با این حال، باید در نظر داشته باشید که هر طرح معاملاتی شامل یک سری قوانین است.
این قوانین دارای نشانه هایی هستند و قبل از ورود به معامله باید آنها را ببینید.
RAS شما دقیقاً زمانی واکنش نشان می دهد که این علائم تأیید شوند و به طور خودکار در مسیر اشتباه قرار می گیرند.
گام بعدی نحوه واکنش شما به این موضوع است.
شما اهداف خود را اشتباه تعیین کرده اید و اکنون وارد معامله ای می شوید که احتمالاً نتیجه ای جز ضرر نخواهد داشت.
شما کاملاً گیج شده اید که آیا باید ترید خود را ببندید یا باز نگه دارید، زیرا ممکن است بازار همانطور که انتظار دارید حرکت کند.
این زمانی است که RAS شما فعال می شود.
دوباره هدفتان را به شما یادآوری میکند و میگوید که باید به آنچه میخواهید برسید – سود 200 دلاری!
دید شما کاملاً محدود به ضررهای روزافزون است و فقط به سود احتمالی فکر می کنید.
این روند تا جایی ادامه می یابد که استرس شما از افزایش مداوم ضرر به نقطه ای برسد که معامله خود را تعطیل کنید.
اکنون در مرحله بعدی به دلیل هدف گذاری و تصمیم گیری اشتباه، RAS شما مجددا فعال می شود.
بنابراین، پس از خروج از بازار، بلافاصله از خود میپرسید که چه باید بکنید، زیرا میخواستید 200 دلار درآمد داشته باشید، اما 400 دلار از دست دادید.
اکثر مردم تصمیم می گیرند در این مرحله پول خود را از بازار پس بگیرند. هرچند اینها فقط رویاهای آنهاست!
آنها با تصمیم گیری اشتباه و هدف گذاری دوباره همین روند را تکرار می کنند، اما این بار باید ضررهای بسیار بیشتری را بپردازند.
از این رو، تاکنون متوجه شده اید که روانشناسی ترید چقدر مهم است و چرا 80 درصد موفقیت شما به آن بستگی دارد.
در ادامه توضیح خواهیم داد که چگونه می توان با در نظر گرفتن 5 اصل مهم از چنین ضررهایی جلوگیری کرد و به معاملات سودآور رسید.
پنج اصل طلایی اگر آنها را در نظر نگیرید، شکست شما در معامله گری اجتناب ناپذیر خواهد بود!
5 اصل روانشناسی معاملاتی:
اصل 1: از معامله احساسی اجتناب کنید.
ترید در بازار زمانی که احساساتی هستید بسیار خطرناک است.
این احساسات می تواند ترس، طمع، شادی، اعتماد به نفس کاذب، شک، هیجان و غیره باشد.
به عنوان مثال، فرض کنید که قبلاً سود کرده اید و از یک معامله خارج شده اید. سود شما به حدی بود که تصورش را هم نمی کردید و در مرحله بعد ممکن است شروع به مقایسه درآمد خود با درآمد دوستان و اقوامتان کنید!
در این لحظه احساس غالب در مغز شما غرور و هیجان است و این ایده به ذهنتان می رسد که می توانید آن را انجام دهید پس تمام شده و مراحل موفقیت را طی کرده اید.
در این بین، تصمیم می گیرید که سود خود را دوباره در پلتفرم معاملاتی خود ببینید تا کمی بیشتر به خود افتخار کنید.
شما به طور تصادفی نموداری را باز می کنید و موقعیت بالقوه ای را در مقابل خود می بینید. این به شما این تصور را می دهد که می توانید هر موقعیتی را در بازار معامله کنید، که موفق شده اید و تمام مهارت های لازم را یاد گرفته اید.
شما در حال حاضر بدون بررسی چک لیست معاملاتی خود معامله می کنید.
نتیجه این نوع ترید هر چه باشد، در درازمدت 100% شکست خواهد خورد و باعث ناامیدی و نابودی تمام سودهایی می شود که به دست آورده اید.
راه حل چیست؟
قبل از معامله، حتماً احساسات خود را بررسی کنید و مطمئن شوید که بر اساس احساسات وارد معامله ای نمی شوید.
فقط زمانی در بازار معامله کنید که احساسات شما خنثی باشد، این به شما کمک می کند بدون سوگیری های شناختی تصمیم درستی بگیرید.
وقتی احساسات شما خنثی هستند چگونه رفتار می کنید؟
-
نتیجه معامله برای شما اصلا مهم نیست و دقیقا مطابق برنامه معاملاتی خود بر روی ورود به بازار تمرکز می کنید.
• صرف نظر از اینکه سود بکنید یا ضرر کنید، نه غمگین خواهید بود و نه خوشحال.
• به هیچ وجه نظرات دیگران را در نظر نمی گیرید و فقط کاری را انجام می دهید که می دانید یا معتقدید درست است.
• شما همیشه بر تقویت مهارت های خود، رفع نقاط ضعف و افزایش نقاط قوت خود تمرکز می کنید.
• زمانی که معامله شما با ضرر باشد، خیلی راحت و بدون استرس از پس آن بر می آیید و با کمترین ضرر از بازار خارج می شوید.
• شما با دقت تمام نتایج و آنچه از معاملات خود یاد می گیرید ثبت می کنید و به طور مرتب سوابق خود را بررسی می کنید.
• ذهن شما قبل و بعد از معامله کاملاً آرام است و فقط روی چیزهای درست تمرکز می کند.
اصل 2: به فراوانی موقعیت های معاملاتی اعتقاد داشته باشید
اصل 3: استراتژی معاملاتی خود را به درستی انتخاب کنید.
ابتدا، اجازه دهید کمی در مورد استراتژی معاملاتی صحبت معامله گران بیش از حد احساسی کنم که 20 درصد از موفقیت بازار شما به آن بستگی دارد.
90 درصد افرادی که در حال حاضر در بازار ضرر می کنند، استراتژی معاملاتی قدیمی دارند و نتیجه آنها چیزی جز ضرر نیست.
این افراد ابتدا باید استراتژی معاملاتی مناسب را انتخاب کنند.
چگونه متوجه می شوید که استراتژی معاملاتی شما قدیمی است یا نه؟
خیلی ساده، اگر از یکی از روش های تحلیل تکنیکال استفاده کنید، استراتژی معاملاتی شما 100% منسوخ شده است و هرگز نمی توانید با آن به رویاهای مالی خود در بازار برسید.
اندیکاتورها در واقع اساس انواع مختلف روش های تحلیل تکنیکال هستند که خود بر مبنای ریاضیات و داده های قیمتی هستند.
Elliotالیوت، گن Gann، ایچیموکو Ichimoku، الگوهای هارمونیک، الگوهای کندل استیک Candle Stick، Andrew’s Pitchfork، پرایس اکشن Price Action و موارد دیگر، همه در دسته تحلیل تکنیکال قرار می گیرند.
این روش ها توسط کشورهای پیشرفته در کشورهای به اصطلاح جهان سوم رواج یافته و سود اصلی آن نصیب دلالان می شود.
تحلیل تکنیکال چیست و چرا باعث شکست معامله گران می شود؟
حقیقت این است که در بازارهای مالی، درصد بسیار کمی از سود کارگزاران از کارمزد معاملاتی شما و درصد زیادی از آن (بیش از 95٪) درآمد یک کارگزار از زیان شما در بازار است.
کارگزار تنها زمانی شما را به بازار متصل می کند که در حساب معاملاتی خود به اندازه ای سود داشته باشید که دیگر توان پرداخت سود شما را نداشته باشد.
دقیقاً به همین دلیل است که دلالان مدام سعی می کنند با تبلیغات مختلف و با هزینه بسیار بالا روش های قدیمی را ارزشمند نشان دهند.
اصل 4: هرگز برای انتقام به بازار “حمله” نکنید.
معامله انتقام جویانه بلافاصله پس از باخت اتفاق می افتد.
در روانشناسی معاملاتی به آن ترید بیش از حد نیز می گویند.
این نوع رفتار زمانی رخ می دهد که احساس غالب شما ترس، ناامیدی و تمایل به انتقام باشد.
ترس از اینکه سرمایه خود را از دست داده اید و چاره ای جز پس گرفتن آن از بازار ندارید.
ناامیدی از نتایج بدی که گرفته اید و اکنون می خواهید با کسب سود از شر این احساس خلاص شوید.
انتقام بازار چون فکر می کنید مقصر اصلی آن است و به هر حال باید پولتان را پس بگیرید.
راه حل چیست؟
معامله انتقام جویانه تنها زمانی اتفاق می افتد که شما نتوانسته باشید به خوبی از بازار خارج شوید.
دقیقاً آنچه از معامله آموخته اید را یادداشت کنید و متعهد شوید که هرگز اشتباه خود را در معامله بعدی تکرار نکنید، سپس با رسیدن به احساسات خنثی، پلت فرم معاملاتی خود را مجدداً برای ترید باز کنید.
اصل 5: هرگز حریص نباشید.
این یکی از مهمترین اصول روانشناسی معاملات است، زیرا تقریباً 99 درصد از معامله گران حاضر در بازار حداقل یک بار طعم طمع و نتیجه تلخ آن را چشیده اند.
حرص و طمع تمام سودهای شما را از بین می برد و آنها را به ضررهای بزرگ تبدیل می کند.
طمع در معاملات به این معنی است که معامله را نبندید زیرا تصمیم گرفتید 300 دلار سود کنید اما اکنون 299 دلار سود می کنید. این تصمیم منجر به تحمل استرس بسیار زیاد و خطرناک یا از دست دادن کل سودی می شود که به دست آورده اید.
فقط برای کنترل حرص واقع بین باشید. این احساس به وضوح در ذهن شکل می گیرد و به راحتی می توانید آن را لمس کنید. هر وقت به سراغتان آمد از آن دوری کنید و تحت هیچ شرایطی بر اساس آن تصمیم نگیرید.
نتیجه
همانطور که توضیح داده شد، 20٪ استراتژی معاملاتی و 80٪ روانشناسی معاملاتی بر موفقیت شما در حرفه ترید تأثیر می گذارد.
اگر می خواهید به تمام اهداف مالی خود برسید و درآمد مستمری را تجربه کنید، باید همین الان دو کار را انجام دهید:
1. استراتژی معاملاتی مناسب را انتخاب کنید. ما به شما بازرگانی پرایس اکشن جبالالملی را پیشنهاد می کنیم و از این پس می توانید به صورت رایگان شروع به یادگیری کنید.
2. به روانشناسی معاملاتی که به شما آموزش داده ایم دقت کنید و 5 اصل طلایی را از این مقاله به خاطر بسپارید. آنها به شما کمک می کنند تا از بسیاری از اشتباهات جلوگیری کنید.
نظرات خود را در مورد این مقاله همین الان برای ما ارسال کنید
احساسات معاملهگران از ادامه روند بیت کوین چه میگویند؟
دادههای بازار نشان میدهند که ارزش کل بازار کریپتو تقریباً ۵ درصد بهبود یافته و به ۱٫۳ تریلیون دلار رسیده است. با این حال، بررسی وضعیت انواع شاخصهای معاملاتی نشان میدهد که سرمایهگذاران هنوز نسبت به تغییر روند بازار شک دارند.
ارزش کل بازار کریپتو (میلیارد دلار).
به گزارش سایت کوین تلگراف، در میان ۱۰ رمزارز برتر بازار، به غیر از بیت کوین، کاردانو (ADA) تنها ارز دیجیتالی است که توانسته هفته را با رنگ سبز و با بیش از ۲۶ درصد رشد به پایان برساند. دادههای بازار نشان میدهند که قیمت کاردانو در ۲۴ ساعت گذشته نیز بیش از ۲۵ درصد رشد داشته و به ۰٫۶۵ دلار رسیده است.
یک اخبار مثبت برای بازار ارزهای دیجیتال اینکه، در تاریخ ۲۳ مِی و در جریان مجمع جهانی اقتصاد (WEF) در داووس، سوئیس، نایب رئیس پیپال اعلام کرد که شرکتش قصد دارد همه خدمات ممکن در حوزه ارزهای دیجیتال و بلاکچین را بپذیرد.
با وجود این اخبار مثبت و صعودی شدن روند کلی بازار در دو روز اخیر، احساسات معاملهگران چیز دیگری میگویند.
پریمیوم تتر نشاندهنده کمبود تقاضا از سوی معاملهگران خرد است!
پریمیوم تتر (USDT) در صرافی OKX، تفاوت معاملات همتا به همتا در کشور چین را با ارز دلار آمریکا مقایسه میکند. زمانی که تقاضای بیش از حد برای خرید ارزهای دیجیتال وجود داشته باشد، این شاخص بالاتر از وضعیت معقول یا ۱۰۰ درصد قرار میگیرد. در مقابل، در بازارهای نزولی که معاملهگران به سمت تتر هجوم میآورند، این شاخص یک سقوط ۴ درصدی یا بیشتر را تجربه میکند.
شاخص پریمیوم تتر.
در روزهای ۲۳ تا ۳۰ مِی، پریمیوم تتر به طور متوسط ۲ درصد کاهش داشته که نشاندهنده کمبود تقاضا از سوی معاملهگران خرد است. مهمتر از آن، رشد ۴ درصدی ارزش بازار کریپتو در ۳۰ مِی، احساسات سرمایهگذاران را تغییر نداده است.
اندیکاتورهای بازار مشتقه اندکی نزولی هستند!
قراردادهای دائمی که تحت عنوان معاملات معکوس (Inverse swaps) نیز شناخته میشوند، دارای فاندینگ ریت هستند که معمولاً هر ۸ ساعت یک بار اعمال میشود. صرافیها از این کارمزد برای جلوگیری از عدم تعادل ریسک ارزی استفاده میکنند.
فاندینگ ریت مثبت نشان میدهد که خریداران، لوریج (اهرم) بیشتری میخواهند. وضعیت معکوس زمانی مشاهده میشود که فروشندگان به اهرم اضافی نیاز داشته باشند که در این صورت، فاندینگ ریت منفی میشود.
فاندینگ ریت معاملات آتی در ۳۰ مِی.
با توجه به شکل بالا، وضعیت فاندینگ ریت قراردادهای دائمی منعکسکننده احساسات متفاوتی است؛ چون بیت کوین و اتریوم دارای فاندینگ ریت اندکی مثبت ( صعودی) هستند، اما آلت کوینها خلاف این را نشان میدهند.
در حالت کلی، دادهها نشان میدهند که سرمایهگذاران هنوز به بهبود اخیر بازار اطمینان ندارند و برخی حتی احتمال رکود بیشتری را پیشبینی میکنند. در واقع، تاکنون هیچ نشانه روشنی از ثبت کف قیمتی در بازار، بر اساس شاخصهای معاملاتی وجود ندارد.
چرخه احساسات یک معامله گر
احساسات ابرازشون یک سرمایه بزرگ برای هر انسانی هست. فکر کنید حس شادی اصلا وجود نداشت چقدر زندگی کردن بی معنی میشد اما وقتی بحث فعالیت در بازار های مالی میاد وسط کنترل این احساسات مبحث خیلی مهمی میشه.
معماله گری و فعالیت در بازار های معامله گران بیش از حد احساسی مالی مثل سوار شدن روی یک ترن هوایی هست که فراز و نشیب های زیادی داره.
و اگر معامله گر حرفه ای عمل نکنه این فراز و نشیب های بازار اون رو درگیر احساساتی میکنند که میتونه براش دردسر ساز بشه.
مثلا وقتی بازار روند صعودی داره شور و هیجان و اشتیاق زیاد در معامله گر میتونه اعتماد بنفس اش رو به طور کاذب بالا ببره!
در واقع معامله گر های مبتدی فراموش میکنند که قرار نیست بازار همیشه به اون ها سود بده و خیلی از مواقع با سود و ضرری که میبینند درگیر احساسات میشن و پول هاشون رو از دست میدهند و بعد از اون یا از بازار خارج میشن یا بعد از ضرر های زیادی که میدن تصمیم میگیرن به اشتباهاتشون پی ببرن و باعث بشه به یک معامله گر حرفه ای تبدیل بشن.
فراموش نکنین حرفه ای شدن نیاز به صبر و تلاش و پشتکار داره.
اما بریم این چرخه احساسات رو بررسی کنیم.
موقعیت های مختلفی که در بازار رخ میده معامله گر ها رو درگیر چه احساساتی میکنه و معامله گر ها چه احساساتی از خودشون بروز میدن؟
وقتی قیمت در حال رشد هست یک حس خوش بینی بین این افراد شکل میگیره که این نماد قراره بهم سود خوبی بده پس اون نماد رو میخرن که بره بالاو قیمت هم میره بالا و این افراد خوشحال هستند و وقتی به اوج میرسه و همینطور بالا تر میره در مغز این افراد دوپامین ترشح میشه که باعث حس سر خوشی زیاد میشه!
اما از اونجایی که این افراد به فکر سود کردن هستند و اصلا به ضرر کردن فکر هم نمیکنند تصورشون اینه که به خوبی تونستند روند بازار رو پیش بینی کنند و فکر میکنند به مهارت بالایی در معامله گری رسیده اند و با طمعی که در اون ها شکل میگیره کماکان میزارن بازار ادامه بده و سود بیشتری کسب کنند و از اونجایی که بدون استراتژی هستند غالبا یا حتی اگر حد سود هم تعیین کردند به خاطر اینکه فکر میکنند قیمت بالاتر هم میرود به خاطر حس سر خوشی ای که دارند فکر میکنند قیمت همینطوری بالا میره و اون ها نه تنها به اومدن پایین قیمت فکر نمیکنند بلکه حجم بیشتری رو هم به معامله وارد میکنند و مدیریت ریسک و سرمایه رو فراموش میکنند و قوانین خودشون رو زیر پا میزارند.
اما در همین لحظات قیمت شروع به کاهش میکنه و کم و کم تر میشه در این لحظه است که معامله گر ها مبتدی بهشون شوک وارد میشه و مضطرب میشن.
با خودشون میگن حتما اصلاحی در پیش هست و مسئله خاصی نیست!
در اصل کاهش قیمت رو انکار میکنند.
اما هیچ اصلاحی در کار نبوده و اونقدر قیمت پایین میاد که تمام سود هایی که بدست آورده بودن رو از دست میدن و حس ترس رو بیشتر توی خودشون حس میکنند تا جایی که کنترل معامله از دستشون خارج میشه.
به دنبال همین موضوع سریع میرن و نظر بقیه رو در این مورد میپرسند به نظرت چیکار کنم؟
معمولا هم حرف هایی رو میشنوند که بهشون امید برگشت میده.
در واقع نمیتونند اشتباهشون رو بپذیرند و در اصل با این کار بیشتر دنبال توجیه عملکرد خودشون هستند.
بعد از اینکه قیمت به حد ضرر این افراد میرسه باز هم قوانین خودشون رو زیر پا میزارن و معامله اشون رو نمیبندند.
و بعد از مدتی که قسمت اعظمی از سرمایه اشون از دست میره شروع به سرزنش خودشون میکنند و به دنبال مقصر میگردند.
بعد از این اتفاق آسیب شدید روحی میبینند و دچار غم غصه و افسردگی میشن نمیتونند خودشون رو به خاطر سهل انگاری اشون ببخشند و مدام خودشون رو سرزنش میکنند.
بعد از این اتفاق اکثرا دیگه نمیتونند پای بازار بشینن و از پای بازار بلند میشن.
اما گاهی اوقات روند بازار دوباره مثبت میشه و اون هایی که معامله اشون رو نبستند دعا میکنند که قیمت اونقدر بالا بره که هم سرمایه ای که از دست دادند جبران بشه هم سودشون برگرده اما وقتی به اصل پولشون میرسند گذشته رو به خاطر میارند و میترسند و سریع از معامله خارج میشن اما باز هم قیمت میره بالا و باز هم این افراد وارد همون معامله میشن و دوباره این چرخه احساسات شکل میگیره و خودشون رو درگیر احساسات میکنند.
و اینجاست که میگن روز از نو روزی از نو.
امیدوارم که این ویدیو براتون جذاب بوده باشه اگر نظر انتقاد و پیشنهادی دارین حتما برامون تو قسمت نظرات سایت بنویس.
XAUUSD : افزایش احساسات کاهشی در بازار طلا
بر مبنای گزارش کیتکو ، احساسات نزولی فزاینده در میان تحلیلگران وال استریت و سرمایه گذاران مین استریت به کاهش قیمت طلا در کوتاه مدت به زیر 1700 دلار در هر اونس اشاره دارد.
احساسات نزولی در بازار طلا در چند هفته اخیر تشدید شده است زیرا سرمایه گذاران انتظار دارند که فدرال رزرو به شدت نرخ های بهره را برای کاهش تورم افزایش دهد. در این شرایط، بازده واقعی همراه با دلار آمریکا بالاتر رفته است و دو باد مخالف بزرگ برای این فلز گرانبها ایجاد کرده است.
در حالی که دلار آمریکا به نقطه عطف مهمی یعنی برای اولین بار در 20 سال گذشته، قیمت طلا به پایین ترین سطح یک ساله خود رسیده است. تحلیلگران گفته اند که اگرچه طلا به دلار1700 کاهش یافته است، اما هیچ خرید عمده ای هنوز برای آن صورت نگرفته است.
فرانک مک گی، فروشنده فلزات گرانبها در Alliance Financial، گفت که او انتظار دارد قیمت طلا کاهش یابد زیرا معامله گران بیشتری مجبور به نقد کردن موقعیت های زیانده خود هستند.
Jim Wyckoff، تحلیلگر تکنیکال ارشد Kitco.com، خاطرنشان کرد که چشم انداز فنی نشان می دهد که معامله گران نزولی بازار را در کوتاه مدت کنترل می کنند.
وی گفت: وضعیت نموداره کاملاً نزولی است و مسیری که کمترین مقاومت را برای قیمت ها دارد، از یک طرف به سمت پایین باقی می ماند.
نه تنها احساسات نزولی در میان سرمایه گذاران خرد در این هفته افزایش یافته است، بلکه مشارکت در نظرسنجی به بالاترین حد یک ماهه رسیده است که نشان می دهد سرمایه گذاران بیشتری دوباره به بازار توجه کرده اند.
این در حالی است که احساسات نزولی شدیدی در بازار وجود دارد اما برخی از تحلیلگران هنوز آماده نیستند که از این فلز گرانبها دست بکشند.
از طرفی دیگر برخی از تحلیلگران گفته اند که طلا در آستانه جهش است زیرا از نظر فنی بیش از حد فروخته شده است.
آدام باتن، استراتژیست ارشد ارز در Forexlive.com، گفت که با توجه به اینکه بازارها در اواخر این ماه شروع به بازنگری در انتظارات افزایش 100 واحدی می کنند. بازارها در این حرکت تهاجمی پس از افزایش نرخ تورم آمریکا به 9.1 درصد در ماه ژوئن که بالاترین رقم در 40 سال گذشته بود، شروع به قیمت گذاری کردند.
باتن گفت: «نظرات مقامات فدرال رزرو و کاهش انتظارات تورمی در نظرسنجی دانشگاه میشیگان تنها افزایش 75 امتیازی را در 27 جولای تضمین می کند. این امر فضایی را برای افزایش قیمت طلا باقی میگذارد.»
در حالی که قیمت طلا با حفظ سطح حمایت 1700 دلار در هر اونس، هفته گذشته را به پایان رساند، بسیاری از تحلیلگران به دنبال این هستند که ببینند آیا قیمتها میتوانند حمایت بحرانی در حدود 1675 دلار را حفظ کنند که نشاندهنده منطقه تثبیت از سال 2020 است.
مارک چندلر، مدیر عامل بنوکبرن گلوبال فارکس، گفت که او همچنین در حال بررسی است تا ببیند آیا قیمت طلا سطوح حمایتی عمده را حفظ خواهد کرد یا خیر. وی افزود: طلا پنجمین هفته زیان خود را می بیند که طولانی ترین روند شکست در چند سال اخیر است.
این هفته 16 تحلیلگر در نظرسنجی طلای کیتکو نیوز شرکت کردند. در میان شرکتکنندگان، سه تحلیلگر، یا 19 درصد، در کوتاهمدت نسبت به طلا خوشبین بودند و شش تحلیلگر یا 50 درصد نسبت به طلا نزولی بودند و پنج تحلیلگر معادل 31 درصد نظر به ادامه حرکت خنثی در این هفته برای طلا دارند.
1107 رای در نظرسنجی آنلاین صندوق انداخته شد. از این تعداد، 441 نفر یا 40 درصد به دنبال افزایش قیمت طلا در ایت هفته هستند . 458 نفر دیگر یا 41 درصد به ادامه کاهش نظر دارند و 208 رأی دهنده یا 19 درصد در کوتاه مدت بی طرف بودند.
در تایم فریم یک ساعته ، با حمایت دو روز انتهای هفته گذشته و ادامه رشد قیمت در امروز ، همچنان بازار در دل کانال نزولی دو هفته پیش باقی مانده است.
امروز بازار به محدوده مقاومت کلیدی 1723 - 1726 دلار رسید که تنها شکست معامله گران بیش از حد احساسی آن موید ادامه حمایت از قیمت طلا و انتظار رشد تا محدوده 1736 دلار را فراهم می کند.
در غیر این صورت همچنان باید به شواهد ادامه روند کاهشی همچون ایجاد واگرایی -HD که در اندیکاتور MACD در حال شکل گیری است و نیز شکست حمایت مهم 1713 - 1710 دلار ، چشم داشت. در صورت تثبیت شکست این حمایت همچنان ادامه کاهش تا محدوده کف کانال نزولی تا 1700 دلار مورد انتظار است.
از آنجایی که بازارهای مالی تحت فشار عوامل بسیاری قرار دارند و هر عاملی می تواند در آن نوسان ایجاد کند ، تحلیل های ارائه شده صرفا به جهت اطلاع رسانی از فضای عمومی بازار ارائه می شوند و هیچ گونه پیشنهادی برای خرید یا فروش نیست.
روانشناسی چرخه های بازار چیست؟
روانشناسی بازار ایده ای است که جنبش های بازار وضعیت احساسی شرکت کنندگان را منعکس می کند (یا تحت تأثیر آنها قرار می گیرد). این یکی از مباحث اصلی اقتصاد رفتاری است و یک رشته میان رشته ای است که عوامل مختلفی را که قبل از تصمیم گیری اقتصادی است بررسی می کند.
بسیاری معتقدند که احساسات، نیروی محرکه اصلی تغییر در بازارهای مالی هستند. این احساس عمومی ناپایدار سرمایه گذار همان چیزی است که چرخه های به اصطلاح روانشناختی بازار را ایجاد می کند.
به طور خلاصه احساسات در بازار همان احساس عمومی است که سرمایه گذاران و معامله گران هنگام تحرک در قیمت دارایی احساس معامله گران بیش از حد احساسی می کنند. هنگامی که روحیه قیمت های مثبت بازار و افزایش مداوم گفت که روند صعودی وجود دارد (که اغلب به عنوان بازار صعودی یا بازار بول شناخته می شود). برعکس ، این بازار نزولی یا Bear Market نامیده می شود که در صورت کاهش مداوم قیمت ها وجود دارد.
بنابراین احساسات متشکل از نظرات و احساسات فردی همه تجار و سرمایه گذاران در بازارهای مالی است. روش دیگر برای بررسی آن ، میانگین احساس عمومی فعالان بازار است.
اما مانند هر گروه ، هیچ نظر واحدی کاملاً مسلط نیست. براساس نظریه های روانشناسی بازار ، قیمت یک دارایی در پاسخ به احساسات کلی بازار دائماً تغییر می کند و این چیزی است که هم موثر و هم حیاتی است. در غیر این صورت انجام یک معامله موفق دشوار خواهد بود.
در عمل ، هنگامی که بازار در حال افزایش است و روند کلی صعودی است ، احتمالاً به دلیل بهبود نگرش و اعتماد به نفس در میان معامله گران است. احساس مثبت بازار منجر به افزایش تقاضا و کاهش عرضه می شود. از طرف دیگر ، افزایش تقاضا ممکن است به موقعیت قوی تری منجر شود. به همین ترتیب ، روند نزولی قوی تمایل به ایجاد احساسات منفی دارد که تقاضا را کاهش می دهد و عرضه موجود را افزایش می دهد.
احساسات در دوره های بازار چگونه تغییر می کنند؟
همه بازارها چرخه های انبساط و انقباض را طی می کنند ، وقتی بازار در یک مرحله انبساط قرار دارد (بازار گاو نر) ، هم خوش بینی ، هم ایمان و هم حرص وجود دارد. معمولاً این عواطف اصلی هستند که منجر به فعالیت شدید خرید می شوند.
همچنین مشاهده نوعی اثر چرخه ای یا بازگشتی در دوره های بازار بسیار معمول است. به عنوان مثال ، با افزایش قیمت ها ، احساسات مثبت تر می شوند ، که منجر به افزایش احساسات نیز می شود ، که در نهایت بازار را به سمت بالاتر سوق می دهد.
بعضی اوقات احساس شدید حرص و طمع و اعتقاد بازار را به گونه ای فرا می گیرد که می تواند حباب مالی ایجاد کند. در چنین سناریویی بسیاری از سرمایه گذاران غیر منطقی می شوند و ارزش واقعی خود را از دست می دهند و دارایی را خریداری می کنند فقط به این دلیل که معتقدند روند صعودی بازار ادامه خواهد داشت.
آنها به امید کسب سود ، حرص و انرژی بیشتری پیدا می کنند. همانطور که قیمت به سمت بالا می رود ، بالاترین سطح دارایی ایجاد می شود. به طور کلی ، این بالاترین نقطه ریسک مالی محسوب می شود.
در برخی موارد ، بازار برای مدتی حرکت وری را می بیند زیرا دارایی ها به تدریج در حال فروش هستند. این مرحله به عنوان مرحله توزیع نیز شناخته می شود. اما برخی از چرخه های بازار مرحله توزیع روشنی ندارند و روند نزولی به زودی پس از رسیدن به اوج شروع می شود.
بازار خرسی
وقتی بازار برعکس می شود ، یک حالت شاد می تواند به سرعت به خود ارضا شدن تبدیل شود. بسیاری از معامله گران از باور روند صعودی امتناع می ورزند. با ادامه کاهش قیمت ها ، احساسات بازار به سرعت به سمت منفی حرکت می کند و اغلب احساس اضطراب ، انکار و وحشت دارد.
در این زمینه ، ما ممکن است اضطراب را لحظه ای توصیف کنیم که سرمایه گذاران شروع به سال می کنند که چرا قیمت کاهش یافته است که به زودی منجر به شروع مرحله انکار می شود. منکر با احساس عدم تأیید مشخص می شود. بسیاری از سرمایه گذاران اصرار دارند که موقعیت های از دست رفته خود را حفظ کنند ، زیرا “برای فروش خیلی دیر است” یا اینکه آنها می خواهند باور کنند که “بازار به زودی باز خواهد گشت.”
اما فروش با کاهش بیشتر قیمت ها نیز افزایش می یابد. با رسیدن به این مرحله ، ترس و وحشت غالباً منجر به چیزی می شود که تسلیم بازار نامیده می شود (وقتی دارندگان دارایی از دارایی های خود صرف نظر می کنند و آنها را به پایین پایین محلی می فروشند).
در نهایت روند نزولی با کاهش نوسان و ثبات بازار متوقف می شود. قبل از اینکه احساس امیدواری و خوش بینی دوباره تسلط یابد ، بازار معمولاً یک طرف می رود. این دوره جانبی به عنوان مرحله تجمع شناخته می شود.
سرمایه گذاران چگونه از روانشناسی بازار استفاده می کنند؟
با فرض صحیح بودن نظریه روانشناسی بازار ، درک آن ممکن است به معامله گر کمک کند تا در زمان مناسب تری وارد معاملات شود. رفتار عمومی بازار معکوس است: لحظه بالاترین فرصت مالی (برای خریدار) معمولاً زمانی اتفاق می افتد که اکثر مردم ناامید شده و بازار در وضعیت بسیار پایینی قرار دارد. در مقابل ، لحظه بالاترین ریسک مالی اغلب هنگامی رخ می دهد که اکثر فعالان بازار از خوشحالی و اعتماد به نفس بیش از حد برخوردار باشند.
بنابراین ، برخی از معامله گران و سرمایه گذاران سعی می کنند احساسی را که بر بازار مسلط است بخوانند تا مراحل مختلف چرخه های روانشناختی آن را شناسایی کنند. در حالت ایده آل ، آنها از این اطلاعات برای خرید در هنگام وحشت (قیمت های پایین) و فروش در هنگام وجود حرص و طمع (قیمت های بالا) استفاده می کنند. با این حال ، در عمل ، شناخت این نکات ایده آل به ندرت کار ساده ای است. ممکن است آنچه که به نظر می رسد پایین محلی ( پشتیبانی ) نتواند حفظ شود منجر به پایین آمدن سطح شود.
تحلیل تکنیکی و روانشناسی بازار
به راحتی می توان چرخه های بازار گذشته را بررسی کرد و دید که روانشناسی به طور کلی چگونه تغییر کرده است زیرا تجزیه و تحلیل داده معامله گران بیش از حد احساسی های گذشته مشخص می کند که چه اقداماتی و تصمیماتی می توانند بیشترین سود را داشته باشند.
با این حال ، درک چگونگی تغییر بازار به یک باره بسیار دشوار است و حتی پیش بینی آینده نیز دشوارتر است. بسیاری از سرمایه گذاران با استفاده از تجزیه و تحلیل فنی (TA) سعی می کنند پیش بینی کنند که بازار در دوره بعدی به کجا می رود.
یعنی ممکن است بگوییم شاخص های تجزیه و تحلیل فنی ابزاری هستند که می توانند هنگام تلاش برای ارزیابی وضعیت روانی بازار مورد استفاده قرار گیرند. به عنوان مثال ، شاخص قدرت نسبی (RSI) ممکن است نشان دهد که یک دارایی به دلیل احساس مثبت مثبت در بازار (به عنوان مثال طمع بیش از حد) ، بیش از حد خریداری شده است.
شاخص MACD نمونه دیگری از شاخص هایی است که می تواند برای شناسایی مراحل مختلف روانشناختی چرخه بازار استفاده شود. به طور خلاصه ، رابطه بین خطوط آن ممکن است نشانگر زمانی باشد که حرکت بازار در حال تغییر است (به عنوان مثال قدرت خرید ضعیف می شود).
بازار بیت کوین در سال 2017 نمونه بارزی از چگونگی تأثیر روانشناسی بازار بر قیمت ها و بالعکس است. از ژانویه تا دسامبر ، قیمت بیت کوین از نزدیک به 900 دلار به بالاترین قیمت خود در 20 هزار دلار رسید. در هنگام افزایش قیمت ، احساسات بازار بیشتر و مثبت تر می شد. هزاران سرمایه گذار جدید در بازار شرکت کردند و از بازار گاو نر یا به اصطلاح FOMO هیجان زده شدند . خوش بینی و حرص بیش از حد به سرعت قیمت ها را بالاتر برد.
تغییر روند در اواخر سال 2017 و اوایل سال 2018 آغاز شد. اصلاح زیر بسیاری از تازه واردین بازار را با ضررهای قابل توجه روبرو کرد. حتی وقتی روند نزولی قبلاً ثابت شده بود ، اعتماد به نفس و خود راضی بودن کاذب باعث شد که بسیاری از مردم بر HODLing اصرار کنند.
بعد از چند ماه احساس بازار چنان منفی شد که اعتماد سرمایه گذاران به کمترین حد خود رسید. FUD (ترس و شک) و وحشت بسیاری از کسانی که در نزدیکی بالای به فروش نزدیک به پایین خریداری باعث آنها ضرر و زیان بزرگ ایجاد می شود. برخی از افراد از بیت کوین ناامید شدند حتی اگر این فناوری یکی بود. در واقع ، به طور مداوم در حال بهبود است.
سوگیری شناختی از الگوی تفکر رایج است که اغلب منجر به تصمیم گیری غیر منطقی افراد می شود. این الگوها می تواند هم بر معامله گران منفرد و هم بر روی بازار تأثیر بگذارد. برخی از نمونه های متداول عبارتند از:
تمایل به تخمین بیش از حد اطلاعاتی که باورهای ما را تأیید می کند در حالی که تمام اطلاعات مغایر با آنها را نادیده می گیریم یا رد می کنیم. به عنوان مثال ، سرمایه گذاران بازار گاو نر ممکن است بیشتر روی اخبار مثبت متمرکز شوند و اخبار منفی یا نشانه های معکوس شدن جهت بازار را نادیده بگیرند.
تمایل رایج انسانها به ترس از ضرر بیش از آنکه از سود برخوردار شوند حتی اگر سود آن برابر یا بیشتر از ضرر باشد. به عبارت دیگر ، درد از دست دادن معمولاً بیشتر از لذت بردن از درد است. این ممکن است باعث شود تاجر در دوره های تسلیم بازار فرصت های خوب را از دست ندهد یا وحشت کند.
افراد تمایل دارند برای چیزهایی که در اختیار دارند صرفاً به دلیل داشتن آن ارزش قائل شوند. به عنوان مثال ، یک سرمایه گذار که کیسه ارز رمزنگاری شده دارد ، احتمالاً باور دارد که ارزش او بیش از این نیست که دارنده ارز رمزپایه باشد.
نتیجه گری:
اکثر تاجران و سرمایه گذاران اتفاق نظر دارند که روانشناسی بر قیمت ها و چرخه های بازار تأثیر دارد. گرچه چرخه های بازار روانشناختی به خوبی شناخته شده اند ، اما کنار آمدن با آنها همیشه آسان نیست. از هجوم لاله های هلندی در قرن شانزدهم تا حباب dot-com در دهه 1990. حتی معامله گران ماهر نیز تلاش کردند موقعیت خود را از احساس عمومی بازار جدا کنند. سرمایه گذاران با کار دشواری روبرو هستند که نه تنها روانشناسی بازار بلکه روانشناسی خود و چگونگی تأثیر این امر بر روند تصمیم گیری را نیز درک می کنند.
دیدگاه شما