این مقاله صرفا برای اهداف آموزشی ارائه شده است و نباید بهعنوان مشاورهٔ تجاری و سرمایهگذاری از طرف کوین ایران و نویسندگانش قلمداد شود.
تحلیل آنچین هفتگی ارزهای دیجیتال (۲۱ دی) – کاهش تقاضا در بازارهای نقدی
با توجه به شاخصهای آنچین، فشار فروش تا حد قابل توجهی افزایش یافته و از طرفی بازار معاملات آتی به علت احتمال وقوع نوسانات شدید قیمتی و افزایش تقاضای معاملات Short، بالاترین حد معاملات اهرمی را تجربه میکند.
سرمایهگذاران بازار بیت کوین در هفتهای که گذشت با ۶ روز کاهش قیمت متوالی مواجه شدند. این کاهش قیمت در پی افزایش نگرانیها درباره سیاستهای جنگ طلبانه فدرال رزرو (Federal Reserve) و نتیجتاً افزایش فشار فروش، رخ داد. در پی انتشار جزئیات جلسه ماه دسامبر کمیته بازار آزاد در اوایل هفته نیز نوساناتی در بازار بیت کوین بهوجود آمد و پس از آن روند نزولی قیمت آغاز شد.
بازار کار خود را با ۴۷۸۷۵ دلار آغاز کرد و در یک سقوط شدید، ۱۵ درصد کاهش قیمت را تجربه کرد. بازار هفته گذشته نهایتا در ۴۰۶۷۲ دلار بسته شد. در واقع بازار بیت کوین در شروع سال ۲۰۲۲ به روند صعودی خود پشت کرد. در این نسخه از تحلیل آنچین قصد داریم به برخی از مفاهیمی که در روشنتر شدن علت وضعیت موجود کمک میکند، بپردازیم.
- ارزیابی وضعیت خرج شدن کوینهای قدیمیتر در تحلیل آنچین
- افزایش قابل توجه سطح معاملات بهره باز
- احتمال افزایش فشار فروش و شکلگیری معاملات در قیمتهای پایینتر و در نهایت اعتقاد سرمایهگذاران به آغاز یک بازار نزولی
جایگاه انباشتکنندگان در بازار بیت کوین، براساس تحلیل آنچین
همانطور که در تحلیل آنچین ۲۳ آذر اشاره کردیم، روند زیان محققشده خریدارانی که در قیمتهای بالاتر اقدام به خرید بیت کوین کردند، از ۴ دسامبر رو به افزایش است. در هفتههای گذشته رفتار بازار عمدتا تحتتاثیر حرکات انباشتکنندگان بوده است و شاید نقش کوچکی هم به فعالیت شرکتهای جدید در این حوزه اختصاص یابد. یکی از راههایی که میتوان برای تحلیل وضعیت موجود به آن رجوع کرد، بررسی شاخص تغییر جایگاه انباشتکنندگان است که بر اساس بازههای ۳۰ روزه مرتب شده است. با افزایش قدمت کوینها در کیف پولهای سرمایهگذاران، مجموع عمر سکهها بهدست میآید و با خرج شدن آنها عمرشان صفر شده و از مجموع عمر کوینها کاسته میشود. این اطلاعات میتواند ما را در تحلیل وضعیت انباشتکنندگان راهنمایی کند.
- میزان مثبت این شاخص که با رنگ سبز نشان داده شده به این معناست که نرخ افزایش قدمت کوینها بیشتر از نرخ خرج شدن آنها است. چنین شرایطی معمولا در بازارهای نزولی رخ میدهد و نشاندهنده این است که تمایلی به خردهفروشی وجود ندارد و خریداران بلندمدت منتظر تغییر روند قیمت هستند.
- میزان منفی این شاخص که با رنگ قرمز نشان داده شده، زمانی رخ میدهد که نرخ خرج کردن کوینها، مخصوصا کوینهای قدیمیتر، افزایش یابد و از نرخ انباشتشدن کوینها بیشتر شود. این الگو معمولا در قلههای یک بازار صعودی مشاهده میشود. در این شرایط احتمال اینکه دارندگان کوینهای قدیمی، کوینهای خود را خرج کنند افزایش مییابد.
پس از مقطع کوتاه افزایش نرخ خرج شدن کوینها در قله قیمتی اوایل نوامبر، دوباره با کاهش قیمت، نرخ انباشت کوینها بر خرج شدن آنها غلبه پیدا کرده است. این وضعیت معمولا زمانی رخ میدهد که خردهفروشان از بازار خارج شده و انباشتکنندگان باقی میمانند و انتظار میرود روند حرکات قیمت نزولی شود.
ارزیابی میزان خرج شدن کوینها با استفاده از شاخص VDD
یکی دیگر از راههای بررسی نرخ خرج شدن کوینها، استفاده از شاخص VDD است. این شاخص مجموع ارزش ماهانه سکههای خرجشده را با میانگین سالانه آنها غلبه اهرم های افزایشی در بازار دلار مقایسه میکند و اطلاعات زیر را دراختیار ما میگذارد:
- میزان بالای شاخص VDD نشاندهنده افزایش میزان خرج شدن کوینها نسبت به سال گذشته است. با این روش میتوان دورههای تاریخی افزایش نقدینگی، مبادلات ذخیره کوینها و افزایش قیمت را تحلیل کرد.
- میزان پایین شاخص VDD نشاندهنده یک بازار آرام برای انباشتکنندگان است که در آن، میزان خرج شدن کوینها در حجمی محدودتر و با روندی ثابت ادامه مییابد. این روند میتواند تا مدت قابل توجهی ادامه یابد.
با ارزیابی فعالیت بازار از طریق شاخص VDD مشاهده میکنیم که خرج شدن کوینها در اکتبر و نوامبر به مراتب خفیفتر از میانگین بلندمدت آن است. میتوان گفت این وضعیت متاثر از میزان بسیار بالای شاخص در اوایل سال ۲۰۲۱ است. با این حال میبینیم که قله اخیر نرخ خرج شدن کوینها، به نسبت دورههای دیگر پایین محسوب میشود.
ارزیابی شاخص نسبت ارزش بازار در مقابل ارزش کوینهای خرج شده، براساس تحلیل آنچین
ارزیابی نحوه خرج شدن کوینها را با یک شاخص دیگر نیز بررسی میکنیم. شاخص قدمت کوینهای خرجشده که ارزش بازار بیت کوین را با ارزش دلاری کوینهای خرجشده، مقایسه میکند، ابزاری برای بررسی دقیقتر نحوه خرج شدن کوینهاست. یکی از عناصر اساسی این نمودار میانگین قدمت کوینهای خرج شده است و در نهایت تفاسیر زیر را در اختیار ما خواهد گذاشت:
- میزان بالای این شاخص به این معناست که ارزش شبکه بیت کوین بیشتر از ارزش مجموع کوینهای خرجشده در یک سال است. تفسیر چنین وضعیتی، وجود یک بازار صعودی پایدار است (میزان خرج شدن کوینها با تقاضای موجود در بازار تناسب دارد).
- میزان پایین این شاخص نشاندهنده این است که ارزش شبکه بیت کوین پایینتر از ارزش سالانه مجموع کوینهای خرج شده است. این امر به این معناست که تقاضا کاهش یافته است.
همانطور که در نمودار زیر مشاده میکنید، شاخص جریان کوینهای خرجشده اخیرا به پایینترین سطح خود رسیده است که میتواند نشاندهنده نقطه برگشت باشد. از منظر سوابق تاریخی و چرخههای بازار و با توجه به ارزیابی دو شاخص پیشین میتوان نتیجه گرفت که در نقطه برگشت قرار گرفتهایم. بهعبارتی تلاقی این سه شاخص در این نقطه همچون یک کف حمایتی برای افت جریان خرج شدن کوینها، عمل میکند.
با ارزیابی این سه شاخص میتوانیم نتیجه بگیریم که بازار در موقعیت پایانی روند نزولی قرار دارد. باید دید که آیا همچنان جریانهای مخالف کلان در بازار حضور دارند یا خیر. اگر چنین جریانهایی در بازار شکل نگیرد که قیمت را بیش از پیش کاهش دهد، بر اساس تحلیل شاخصهای آنچین میتوان در انتظار شکلگیری بازار صعودی بود.
یک قله جدید در افزایش میزان معاملات بهره باز
در حالی که بازار معاملات نقدی بهآرامی دنبال میشود و انباشتکنندگان در انتظار تغییر روند حرکات قیمتی هستند، بازار مشتقات رشد سریع و قابل توجهی را نشان میدهد. احتمال نوسانات شدید قیمت، معاملهگران بازار مشتقات را به سرمایهگذاری هرچه بیشتر در این بازار ترغیب کرده است. در عین حال تقاضا برای خرید بیت کوین در بازارهای نقدی پایین است.
رشد بازار مشتقات در پی افزایش قابل توجه قراردادهای بهره باز معاملات پرپچوال، صورت گرفته است. حجم معاملات پرپچوال در این بازه زمانی به بالاترین حد خود در تاریخ بازار بیت کوین رسیده است و قله ۲۶۴ هزار بیت کوین را در خلال کاهش قیمت اخیر، ثبت کرده است. یک افزایش ۴۲ درصدی را از ۴ دسامبر مشاهده میکنیم، افزایشی که توانست از قله پیشین (۲۵۸ هزار بیت کوین) که در ۲۶ نوامبر شکل گرفته بود نیز عبور کند.
طبق اصول تحلیل بازار، کاهش شدید قیمت معمولا سرمایهگذاران بلندمدت را متوقف میکند، اما در چنین شرایطی معمولا قراردادهای بهرهباز افزایش مییابند و خریداران کوتاهمدت از این ضعف بازار استفاده کرده و برای کسب سود از نوسانات احتمالی، وارد بازار خواهند شد.
توزیع معاملات بهره باز در صرافیها
محرک رشد بازار آتی کاربران صرافی بایننس هستند. میتوان گفت بزرگترین بازار آتی بیت کوین چه از منظر حجم معاملات، چه از نظر اندازه هر معامله، در اختیار صرافی بایننس است. صرافی بایننس از ماه می ۲۰۲۱ در حال افزایش سهم خود در بازار بیت کوین است و اکنون در میان تمام صرافیها بیشترین اثرگذاری بر بازار بیت کوین، به این صرافی تعلق دارد.
پس از رخدادهای مالی بازار بیت کوین در ۴ دسامبر (که در پی افت قیمت اتفاق افتاد و منجر به بسته شدن بسیاری از حسابها شد) بایننس توانست ۹.۴ درصد از قراردادهای بهرهباز را جذب خود کند و در حال حاضر سهم بازار بایننس به ۳۰ درصد رسیده است. میتوان نتیجه گرفت که فعالیتهای صرافی بایننس کاملا بر بازار بیت کوین موثر است.
پس از بایننس بیشترین سهم معاملات بهره باز مربوط به صرافی FTX است که ۱۹ درصد از این معاملات را به خود اختصاص داده است. پس از صرافی FTX، صرافی CME با ۱۵ درصد سهم از بازار معاملات بهره باز، سومین صرافی موثر در این حوزه است. صرافی CME پس از پیادهسازی BITO ETF$ در ماه اکتبر، رشد قابل توجهی داشت و توانست ۱۵ درصد از سهم بازار را به خود اختصاص دهد.
نرخ تغییر اهرمها و سهم قراردادهای بهرهباز از ارزش کل بازار
جهش چشمگیر قراردادهای بهره باز را میتوان از طریق دیگری نیز بررسی کرد. ارزیابی نرخ تغییرات اهرمی نسبت به ارزش بازار، یکی از این ابزارهاست. به طور کلی دورههایی که قراردادهای بهرهباز بیش از ۲ درصد کل ارزش بازار را به خود اختصاص میدهند، مقطعی و زودگذر است و معمولا با کاهش اهرمها به پایان میرسد.
کاهش اهرمها میتواند در روندهای صعودی و نزولی رخ دهد. بهعنوان نمونه پس از ۷ سپتامبر که El Salvador بیت کوین را به عنوان وجه رایج و قانونی کشور اعلام کرد، علیرغم آنکه قراردادهای باز کمتر از ۲ درصد ارزش بازار را به خود اختصاص داده بودند، سطح اهرمها به شکل قابلتوجهی کاهش یافت.
به هر حال با توجه به سوابق و چرخههای بازار، هر بار که مجموع قراردادهای بهره باز بیش از ۲ درصد ارزش بازار را به خود اختصاص داده است، روند روبهرشد اهرمها با مجموعهای از بسته شدن قراردادها (Liquidation) به پایان رسیده است. در زمان نوشته شدن این مقاله سهم معاملات بهرهباز اهرمی در بازار ۱.۹۸ درصد است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که بازار در هفتههای آینده نوسانات شدیدی را تجربه خواهد کرد.
روند بسته شدن حساب خریداران (Long Trader)
یکی از عوارض روند ثابت و نزولی قیمت، بسته شدن حساب خریدارانی است که کوینها را در قیمتهای بالاتر خریدارای کردند. یکی از ابزارهای مهم برای ارزیابی روند بسته شدن حسابها، نمودار زیر است که در آن میزان بسته شدن حسابها در معاملهگران Long با معاملهگران Short مقایسه شده است.
میتوان دید که از ماه نوامبر، میزان بسته شدن حساب خریداران بیت کوین (long) به میزان بسته شدن حساب فروشندگان (short) غلبه دارد. در این مدت معاملهگرانی که معتقد به افزایش قیمت بیت کوین بودند، همواره در طرف بازنده قرار گرفتند و در حال حاضر شاخص با نمایش میزان ۶۹ درصد، نشان از غلبه زیان سنگین معاملهگران Long است. این مقدار بالاترین میزان این شاخص پس از سقوط ماه می ۲۰۲۱ است.
با توجه به مطالب گفته شده راجع به افزایش معاملات بهره باز در روند کاهشی قیمت و افزایش احتمال تغییر روند بازار در نقاط انتهایی بازار نزولی، میتوانیم نتیجه بگیریم که شرایط برای معاملهگران Short بسیار خطرناک است و ممکن است بازار با تغییر روند، آنها را متحمل زیان کند. اما با این وجود این دسته از فروشندگان همچنان به معاملات خود ادامه میدهند و با افزایش نرخ اهرمها سعی میکنند فشار فروش را بیشتر و روند کاهش قیمت را تمدید کنند.
ارزیابی حجم معاملات بازار آتی بر اساس تحلیل آنچین
همچنان که حجم قراردادهای باز در حال افزایش است و به یک قله جدید دست پیدا کرده، مجموع حجم معاملات بازار آتی روندی عکس را پیش گرفته و در حال کاهش است. حرکات شدید قیمت معمولا باعث دست به دست شدن کوینها و تغییر حد ضرر (Stop loss) معاملهگران میشود. براساس تحلیل حرکات قیمتی، معاملهگران در این شرایط معاملات خود را نمیبندند، بلکه سعی میکنند در دورههای برابری عرضه و تقاضا و محصور شدن قیمت در یک بازه خاص، حجم معاملات را کاهش دهند. در حالی که قراردادهای بهره باز میتوانند همچنان با حجم بالایی ادامه یابند.
حجم معاملات بازار آتی در نیمه اول سال ۲۰۲۱ به اوج خود رسید. درست زمانی که حجم معاملات روزانه برای یک هفته از ۷۵ میلیارد دلار عبور کرد. پس از سقوط ۵۰ درصدی بازار در بازه زمانی منتهی به جولای، روند صعودی اکتبر تا قله قیمتی، با پشتوانه ۶۵ میلیارد دلاری معاملات روزانه، پیش رفت.
در حال حاضر وضعیت متفاوت است. شاخص میانگین ۱۴ روزه حجم معاملات بازار آتی به ما نشان میدهد که حجم معاملات روزانه در حدود ۳۸ میلیارد دلار است. در پایینترین سطح قیمتی جولای نیز حجم معاملات روزانه همین مقدار را نشان میدهد. حجم پایین معاملات عمق بازار را کاهش داده و باعث میشود بازار مقاومت کمتری نسبت به حرکات قیمتی آینده نشان دهد. هرچه حجم معاملات کمتر باشد قابلیت جهشهای قیمتی بیشتر خواهد بود. بنابراین در صورت کاهش اهرمها، احتمال وقوع یک جهش بزرگ قیمتی بالا است.
در نهایت ارزیابی خود از وضعیت بازار را، با نگاهی به معاملات بهره باز بازار مشتقات به اتمام میرسانیم. با ورود به ماه دسامبر تمام اعضای بازار مشتقات منتظر تعیین وضعیت بازار در روز پایانی سال (strike) بودند (Strike روزی است که قراردادهای بازار مشتقات میتوانند در قیمت مشخصشده خریده یا فروخته شوند). بسیاری از قراردادها که ارزشی معادل ۱۱ میلیارد دلار داشتند، با امید به تثبیت روند کلان صعودی و تاکید بر جهش قیمت تا ۱۰۰ هزار دلار، قراردادهای خود را باز نگه داشته بودند.
اما در روز اول ژانویه حجم قراردادهای بهره باز بازار مشتقات از ۱۱.۲ میلیارد دلار به ۶.۲ میلیارد دلار کاهش یافت. یک کاهش ۴۵ درصدی به ارزش ۵ میلیارد دلار. Strike پایان سال بزرگترین Strike سال ۲۰۲۱ از منظر درصد بسته شدن قرادادها بود، اما در مجموع این دومین Strike بود. Strike ۲۶ مارچ یک کاهش ۵.۳ میلیارد دلاری را رقم زد، اما در مجموع کاهشی ۳۶ درصدی محسوب میشد.
جمعبندی
در مجموع میتوان وضعیت حال حاضر بازار بیت کوین را به شکل زیر خلاصه کرد:
- کاهش تقاضا در بازارهای نقدی و تاکید اکثر شاخصهای آنچین بر تمرکز سرمایهگذاران بر انباشت کوینها. وضعیتی که معمولا در یک بازار نزولی با تمایل کم به خردهفروشی، رخ میدهد.
- اهرمهای بازار مشتقات در سطح بسیار بالایی از ریسک قرار دارند و ۲ درصد از ارزش بازار را به خود اختصاص دادهاند. به طور کلی حرکات بازار مشتقات تحت تاثیر فعالیتهای صرافی بایننس است و همچنان که قیمت کاهش مییابد، قراردادهای بهره باز در حال افزایش است.
- خطر کاهش ناگهانی اهرمها وجود دارد، از طرفی حجم کل معاملات کاهش یافته و احتمال غلبه فروشندگان (Short) در بازارهای آتی وجود دارد.
علیرغم اینکه بسیاری از شاخصهای آنچین حاکی از احتمال افزایش فشار فروش و کاهش بیشتر قیمت است، این فشار فروش مقطعی میتواند تعادل را به بازار برگرداند و موجب تغییر روند حرکات قیمتی شود. اما اینکه آیا بازار میتواند بر نیروهای کاهشدهنده قیمت غلبه کند و یک روند صعودی بلندمدت را تثبیت کند یا خیر، مسئلهای است که در مقالههای بعدی به آن خواهیم پرداخت.
این مقاله صرفا برای اهداف آموزشی ارائه شده است و نباید بهعنوان مشاورهٔ تجاری و سرمایهگذاری از طرف کوین ایران و نویسندگانش قلمداد شود.
همبستگی نفت و ارز – تاثیر قیمت نفت خام بر دلار
یک رشته پنهان وجود دارد که ارزها را به نفت خام مرتبط می کند. کنشهای قیمتی در یک مکان، واکنشی همدلانه یا مخالف در محل دیگر ایجاد میکند. این همبستگی به دلایل زیادی از جمله توزیع منابع، تراز تجاری (BOT) و روانشناسی بازار ادامه دارد. همچنین سهم قابل توجهی نفت خام در فشار های تورمی و کاهش تورم وجود دارد که این روابط متقابل را در دورههایی با روند شدید تشدید میکند، هم در جهت صعودی و هم در جهت نزولی.
ارتباط نفت و ارز
نفت و ارز ذاتا به هم مرتبط هستند. در کشورهایی که دارای ذخایر قابل توجهی هستند، اقدامات قیمتی در یکی واکنش مثبت یا منفی را در دیگری ایجاد میکند.
کشورهایی که نفت خام می خرند و کشورهایی که آن را تولید می کنند، دلار را در سیستمی به نام سیستم دلاری نفت مبادله می کنند.
دلار از کاهش شدید نفت خام سود برده است زیرا بخش انرژی سهم قابل توجهی در تولید ناخالص داخلی ایالات متحده دارد.
ایالات متحده از یک وارد کننده خالص به یک صادر کننده خالص انرژی در سال 2020 تغییر مکان داد.
کشور هایی که به شدت به صادرات نفت خام وابسته هستند، نسبت به کشورهایی که منابع متنوع تری دارند، آسیب اقتصادی بیشتری را تجربه می کنند.
نفت و دلار آمریکا (USD)
قیمت نفت خام وابسته به دلار آمریکا (USD) است. کشورهایی که نفت وارد می کنند هزینه آن را به دلار می پردازند. به طور مشابه، آنهایی که کالا را صادر می کنند، پرداخت را به دلار دریافت می کنند. قدمت این سیستم به اوایل دهه 1970 پس از فروپاشی استاندارد طلای برتون وودز باز می گردد. در این دوره شاهد ظهور سیستم پترو دلار بودیم که باعث افزایش دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره جهانی شد. تولیدکنندگان و خریداران نفت از این سیستم برای تجارت کالا به دلار آمریکا استفاده می کنند.
هر افزایش و نزولی در دلار یا قیمت کالا باعث ایجاد یک همسویی مجدد فوری بین دلار آمریکا و چندین تلاقی فارکس می شود. این تحرکات در کشورهای فاقد ذخایر قابل توجه نفت خام، مانند ژاپن، کمتر و در کشورهایی که ذخایر قابل توجهی مانند کانادا، روسیه و برزیل دارند، ارتباط کمتری دارد.
توسعه همبستگی های نفتی
بسیاری از کشورها از ذخایر نفت خام خود در طول رشد تاریخی بازار انرژی بین اواسط دهه 1990 و اواسط دهه 2000 استفاده کردند و وام های زیادی برای ایجاد زیر ساخت ها، گسترش عملیات نظامی و آغاز برنامه های اجتماعی گرفتند. این صورت حساب ها پس از فروپاشی اقتصادی سال 2008 سررسید شدند، جایی که برخی از کشورها اهرم زدایی را افزایش دادند در حالی که برخی دیگر دو برابر شدند و وامهای سنگینتری در برابر ذخایر برای باز گرداندن اعتماد و مسیر به اقتصاد آسیب دیده خود گرفتند.
این بدهی های سنگین تر به بالا نگه داشتن نرخ رشد کمک کرد تا زمانی که قیمت جهانی نفت خام در سال 2014 سقوط کرد و کشورهای حساس به کالاها را وارد محیط های رکودی کرد. کانادا، روسیه، برزیل و سایر کشورهای غنی از انرژی با مشکل مواجه شدند و مجبور شدند خود را با کاهش شدید ارزش دلار کانادا (CAD)، روبل روسیه (RUB) و ریال برزیل (BRL) وفق دهند. این کشورها در سالهای 2016 و 2017 نشانههایی از بازگشت را نشان دادند.
فشار فروش به سایر گروههای کالایی سرایت کرد و نگرانی های قابل توجهی از کاهش تورم در سرتاسر جهان را افزایش داد. این امر همبستگی بین کالاهای تحت تأثیر، از جمله نفت خام و مراکز اقتصادی فاقد ذخایر کالایی قابل توجه مانند منطقه یورو را تشدید کرد. ارز در کشورهای دارای ذخایر معدنی قابل توجه اما ذخایر انرژی کم، مانند دلار استرالیا (AUD)، همراه با ارز کشورهای نفت خیز به شدت کاهش یافت.
مشکل در منطقه یورو
کاهش شدید قیمت نفت خام پس از منفی شدن شاخصهای قیمت مصرفکننده محلی در پایان سال 2014، باعث ترس از کاهش تورم در منطقه یورو شد. فشارها بر بانک مرکزی اروپا (ECB) در اوایل سال 2015 تشدید شد تا یک برنامه محرک پولی در مقیاس بزرگ را برای متوقف کردن این روند ارائه کند: مارپیچ کاهش تورم و اضافه کردن تورم به سیستم. دور اول خرید اوراق قرضه در این نسخه اروپایی تسهیل کمی (QE) از هفته اول مارس 2015 آغاز شد. QE توسط بانک مرکزی اروپا تا اواسط سال 2018 ادامه یافت.
EUR/USD در مقابل نفت خام
بسیاری از شرکت کنندگان فارکس تمام توجه خود را بر روی متقاطع EUR/USD، محبوب ترین و نقد شونده ترین بازار ارز در جهان متمرکز می کنند. جفت ارز در مارس 2014، تنها سه ماه قبل از اینکه نفت خام وارد یک کاهش خفیف شود که در سه ماهه چهارم به نزولی رسید. در همان زمان قیمت نفت خام از بالای دهه 80 به پایین 50 رسید. فشار فروش 52 یورو همچنان ادامه داشت. مارس 2015، همزمان با آغاز بسته محرک پولی بانک مرکزی اروپا به پایان رسید.
تاثیر دلار آمریکا (USD)
ایالات متحده علیرغم داشتن ذخایر ثابت شده از لحاظ تاریخی واردکننده خالص نفت بود. اما این در سال 2020 تغییر کرد. تولید نفت خام افزایش یافت به طوری که ایالات متحده 8.51 میلیون بشکه در روز در مقایسه با 7.86 میلیون بشکه در روز در آن سال صادر کرد.
در حالی که ایالات متحده در تولید جهانی نفت در رتبه های بالاتری قرار گرفت، دلار آمریکا به دلایل مختلف از کاهش شدید نفت خام سود برده است. اول، رشد اقتصادی ایالات متحده از زمان بازار نزولی در مقایسه با شرکای تجاری آن به طور غیر عادی قوی بوده و ترازنامه ها را دست نخورده نگه داشته است. دوم، در حالی که بخش انرژی به طور قابل توجهی به تولید ناخالص داخلی ایالات متحده کمک می کند، تنوع اقتصادی زیاد آمریکا اتکای آن را به این صنعت کاهش می دهد.
دلار آمریکا (USD) در مقابل نفت خام
صندوق صعودی شاخص دلار آمریکا (UUP) Invesco DB، یک پروکسی معاملاتی محبوب دلار، در اوج آخرین چرخه بازار صعودی در سال 2007 به پایین ترین حد خود در چند دهه اخیر رسید و به شدت بالاتر رفت و با پایان بازار نزولی به بالاترین حد سه سال اخیر رسید. در سال 2009. سپس، پایین ترین سطح در سال 2011 و 2014 زمینه را برای یک روند صعودی قدرتمند در سال 2014 فراهم کرد که تنها یک ماه پس از رسیدن نفت خام به اوج خود و وارد شدن به روند نزولی تاریخی خود آغاز شد.
رفتار قفل معکوس بین ابزارها تا سال 2015 ادامه یافت، زمانی که USD به عقب نشینی خود ادامه داد، همزمان با شروع برنامه QE بانک مرکزی اروپا بود، که نشان میدهد چگونه سیاست پولی میتواند بر همبستگی نفت خام، حداقل برای دورههای زمانی قابل توجه غلبه کند. آغاز چرخه پیش بینیشده افزایش نرخ FOMC به این الگوی نگهداری نیز کمک کرده است.
نتایج وابستگی بیش از حد به صادرات نفت
منطقی است که کشورهایی که وابستگی بیشتری به صادرات نفت خام دارند، نسبت به کشورهایی که منابع متنوع تری دارند، آسیب اقتصادی بیشتری متحمل شده اند. روسیه نمونه کاملی را ارائه می دهد، زیرا انرژی بیش از 65 درصد از صادرات آن در سال 2014 را تشکیل می داد.
این کشور در سال 2015 با کاهش 4.6 درصدی تولید ناخالص داخلی نسبت به مدت مشابه سال قبل (سالانه) در سه ماهه دوم سال 2015، به رکود شدیدی سقوط کرد که به دلیل تحریم های غرب مرتبط با تهاجم به اوکراین تشدید شد. تولید ناخالص داخلی برای سه ماهه سوم 2015 سالانه 2.6 درصد و سپس 2.7 درصد برای سه ماهه چهارم 2015 کاهش یافت. سپس، با چرخش قیمت نفت خام، تولید ناخالص داخلی روسیه شاهد چرخش قابل توجهی بود. رشد تولید ناخالص داخلی در سه ماهه چهارم سال 2016 مثبت شد و از غلبه اهرم های افزایشی در بازار دلار آن زمان تا کنون به همین شکل باقی مانده است.
کشورهایی که بیشترین صادرات نفت خام بر اساس بشکه در روز را در سال 2015 داشته اند به شرح زیر است:
- عربستان سعودی: 7.3 میلیون
- روسیه: 4.9 میلیون
- عراق: 3.1 میلیون
- کانادا: 2.8 میلیون
- امارات متحده عربی: 2.5 میلیون
تنوع اقتصادی تاثیر بیشتری بر ارزهای اساسی نسبت به اعداد مطلق صادرات نشان می دهد. کلمبیا در رتبه 19 قرار دارد، اما نفت خام 25 درصد از کل صادرات را تشکیل می دهد که نشان دهنده وابستگی بالایی است که در فرو پاشی پزو کلمبیا (COP) از اواسط سال 2014 نشان داده شده است.
سقوط روبل
بسیاری از پلتفرم های فارکس غربی در اوایل سال 2015 معاملات روبل را به دلیل مشکلات نقدینگی و کنترل سرمایه متوقف کردند و معامله گران را تشویق کردند که از کرون نروژ (NOK) به عنوان بازار پروکسی استفاده کنند. USD/NOK یک الگوی پایه گسترده را بین سالهای 2010 و 2014 نشان میدهد، در همان زمان که نفت خام بین 75 دلار و 115.1314 دلار افزایش یافت.
این افزایش در نیمه دوم سال 2015 ادامه یافت و جفت ارز به بالاترین سطح یک دهه جدید رسید. این نشان دهنده فشار مداوم بر اقتصاد روسیه است، حتی اگر نفت خام از پایین ترین سطح خود خارج شد با غلبه اهرم های افزایشی در بازار دلار این حال، این جفت ارز همراه با نفت خام افزایش یافته است. نوسانات بالا این بازار را برای موقعیت های بلند مدت فارکس تبدیل به یک بازار دشوار میکند، اما معامله گران کوتاه مدت می توانند سودهای عالی را در این بازار پر روند کسب کنند.
چه چیزی نفت خام را به ارزها مرتبط می کند؟
عوامل متعددی وجود دارد که نفت خام را به ارزها مرتبط می کند، به طوری که ممکن است در صورت تغییر قیمت در ارز دیگر، واکنش مرتبط یا مخالفی نسبت به یکی از آنها وجود داشته باشد. این اغلب با توزیع منابع و تراز تجاری یک کشور (تعادل بین صادرات و واردات یک کشور) مرتبط است. رفتارها و احساسات در بازار و تأثیری که نفت خام بر تورم می گذارد نیز در رابطه بین کالا و ارز دیده می شود.
سیستم پترودلار چیست؟
تولیدکنندگان و خریداران از سیستم دلارهای نفتی برای تجارت نفت خام استفاده می کنند. پترودلار یک ارز جداگانه نیست. در عوض، تجارت با دلار آمریکا انجام می شود. این سیستم در اوایل دهه 1970 پس از پایان یافتن استاندارد طلای برتون وودز توسعه یافت. در آن زمان، ایالات متحده با عربستان سعودی قرار دادی را برای استاندارد کردن فروش نفت به دلار منعقد کرد.
سخن پایانی
نفت خام به سه دلیل با بسیاری از جفت ارزها همبستگی تنگا تنگی نشان می دهد. اول، قرارداد به دلار آمریکا نقل شده است، بنابراین تغییرات قیمت گذاری تأثیر فوری بر تقاطع های مرتبط دارد. دوم، وابستگی زیاد به صادرات نفت خام، اقتصادهای ملی را به سمت روندهای صعودی و نزولی در بازارهای انرژی هدایت می کند. و سوم، سقوط قیمت نفت خام باعث کاهش دلسوزانه در کالاهای صنعتی میشود و خطر کاهش تورم در سراسر جهان را افزایش میدهد و جفت ارزها را مجبور میکند روابط خود را مجددا قیمت گذاری کنند.
چرا بیت کوین بهترین ارز دیجیتال است ؟
چرا بیت کوین ارزشمندترین ارز است؟
ارزهای دیجیتال عرصه نوپایی در اقتصاد کلان جهانی هستند. اما در همین سالهای آغازین توانستهاند گامهای بزرگی در هر چه ارزشمندتر شدن بردارند. حالا ارز دیجیتال به عنوان جدی ترین اهرم های سرمایهگذاری تلقی می شوند و بیت کوین در صدر این لیست بلند بالا جایگاه بسیار باارزشی دارد. همه ارزهای دیجیتال کم و بیش ارزش سرمایه گذاری خاص خودشان را دارند. اما چرا در این میان پرچمدار ارزهای دیجیتال بیش از دیگر رمز ارزها ارزشمند است؟
بیت کوین ارزشمندترین ارز دیجیتال است
بیت کوین بهترین ارز دیجیتال است. شاید اصلیترین نمونه هم باشد. به نوعی بیت کوین تبدیل به یک نماد تمام عیار در عرصه ارزهای دیجیتال شده است. حالا با هر کسی که صحبت از رمز ارزها میکنیم، ناخودآگاه بیت کوین اولین ارز دیجیتالی است که از آن یاد میشود. نوسانات قیمت این ارز به راحتی بر ارزش دیگر ارزها تاثیر میگذارد و به نوعی جایگاه یک اهرم قدرتمند در کنترل قیمت بازار ارزهای دیجیتال را در اختیار دارد. حالا بیایید ببینیم که چرا بیت کوین تا این اندازه ارزشمند شده است؟ اما قبل از بحث اصلی بهتر است اندکی از جایگاه سرمایه گذاری و به نوعی ارزش بیت کوین و دیگر رمز ارزها گفته باشیم. اصولاً آیا ارزهای دیجیتال ارزشمند هستند؟
آیا ارزهای دیجیتال ارزشمند هستند؟
اگر برای انسان ۵ هزار سال پیش صحبت از چند ورق کاغذ به عنوان سرمایه صحبت می کردیم، قطعا تا ساعت ها به ما میخندیدند. زیرا برای انسان نخستین که در دنیای تبادلات کالا به کالا گرفتار است، مفهوم اسکناس معنایی ندارد. حالا اگر برای همین انسان اسکناس دیده ۲۰۰ سال پیش از نمادهای بورسی و اوراق بهادار می گفتیم، قطعا در غلبه اهرم های افزایشی در بازار دلار همان دنیای سرمایه گذاری کاغذی خودش باقی می ماند.
تجربه نشان داده است که ایده های سرمایه گذاری جوامع در حال توسعه است و غالباً افراد با نگرش کلاسیک نسبت به آنها واکنش منفی نشان می دهند. همان طور که انسان نخستین پول کاغذی را سخت قبول می کند، انتظار نداشته باشید که افراد با تفکر سنتی در سرمایهگذاری مفهوم مدرن ارزهای دیجیتال را به درستی درک کنند. دیر یا زود تمام دنیا به جایگاه سرمایهگذاری پی خواهند برد. اما قطعا کسانی که در این ابتدای ماجرا دل به دریای مدرنیته زده اند و اصل سرمایهگذاری اینترنتی مبتنی بر ارزهای دیجیتال را پذیرفته اند، یک و شاید چند قدم جلوتر خواهند بود.
ارزهای دیجیتالی اعتبارهای اینترنتی هستند
این رمز ارزها دارای پشتوانه های مالی و شرکت های قدرتمند تجاری می باشند. آنها در ارزش آفرینی با هم رقابت می کنند.
ارز دیجیتال وقتی ارزش سرمایه گذاری دارد که اعتبار آن از بین نرود. اما همه رمزارزها نمی توانند چنین اعتباری را کسب کنند.
رمزارزها نماد سرمایه گذاری هستند
ماجرا خیلی ساده است. رمزارزها نمادهای سرمایهگذاری در دنیای اینترنتی هستند که توسط شرکتها و گروههای مالی به روشهای گوناگون ابداع میشوند. پیدا شدن یک رمز ارز جدید خیلی ساده است. اما ماندگار شدن و در ادامه ارزشمند شدن، داستان دیگری است که قطعا مسیری ساده نخواهد شد.
فاکتورهای بسیار زیادی در هر چه ارزشمندتر شدن ارزهای دیجیتال نقش بازی میکنند. این ارزها در ابتدای عرضه عموماً ارزان قیمت هستند. شاید داستانهای زیادی شنیده باشید که فلان کس در چند سال پیش برای خرید یک پیتزا چند ارز داده است!! از این داستان های مشابه زیاد است. جای تعجبی هم ندارد. زیرا ابتدای هر ارز دیجیتال یک شروع کم بها میباشد. اما در ادامه این مدیران مجموعه هستند که می توانند با اتخاذ سیاست های مخصوص این عرصه، ارز خود را تبدیل به یکی از باارزشترین سرمایههای بشری نمایند.
مانند ارز دیجیتال بیت کوین که حالا تبدیل به یکی از نمادهای سرمایه گذاری شده است. حالا این رمز ارز در صدر ارزش آفرینی قرار دارد. برای بررسی اینکه چرا بیت کوین باارزش ترین رمز ارز است، باید قدم به قدم ماجرا را از ویژگیها و ماهیت ارزدیجیتالی آغاز کنیم.
ویژگی های کلیدی در ارزش آفرینی رمز ارزها
یک ارز دیجیتال ارزشمند باید چند ویژگی مشخص داشته باشد.ویژگیها مانند کمیابی، بخش پذیری، کاربرد، انتقال پذیری و امنیت. هر کدام از این ویژگیها یک اهرم قدرتمند در ارزش آفرینی هستند. در عین حال هر کدام از این ویژگیها به تنهایی کاربردی ندارند. یک ارز دیجیتال موفق باید تمامی این ویژگیها را در حد عالی داشته باشد. حالا میخواهیم بررسی کنیم که بیت کوین در هر کدام از این ویژگیها چگونه است؟
اهرم فشار بر طلای جهانی و مقابله با دلار
قیمت طلای جهانی امروز سهشنبه افزایش یافت زیرا کاهش بازدهی خزانهداری آمریکا با فشار بر شمشهای قیمت دلاری به دلیل تقویت پایدار دلار مقابله کرد.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، شرکتهای طلا به دلیل ضعیفتر شدن بازده اوراق قرضه ایالاتمتحده، با دلار بالا مقابله میکنند. بهای هر اونس طلا تا ساعت ۸ و ۳۰ دقیقه صبح به وقت شرقی با افزایش۹.۶ درصد به ۱۸۶۳ دلار و ۷۰ سنت رسید و طلای آمریکا با ۰.۵۲ درصد افزایش به ۱۸۶۴ دلار و ۷۰ سنت رسید.
بازدهی ۱۰ ساله خزانهداری آمریکا پس از عقبنشینی از بالاترین سطح سه ونیم سال گذشته در جلسه قبل، کاهش بیشتر داشت و در حال حاضر قیمت طلای با بازده صفر را افزایش داد.
مایکل مک کارتی، مدیر ارشد استراتژی در شرکت Tiger Brokers استرالیا گفت: نه تنها در حال حاضر روند نزولی واضحی در قیمت طلا داریم، بلکه محرکها نیز کاملا واضح هستند، زیرا پتانسیل برای نرخهای بالاتر و دلار قویتر بر هر گونه جذابیت امن طلا غلبه کرده است.
در حالی که طلا در مواقع بحرانهای سیاسی و اقتصادی به عنوان ذخیرهای مطمئن از ارزش تلقی میشود اما نسبت به افزایش نرخهای بهره کوتاهمدت آمریکا که هزینه فرصت نگهداری شمش را افزایش میدهد، بسیار حساس است.
بر اساس گزارش رویترز، شاخص دلار ثابت بود و یک شبه به بالاترین حد خود در ۲۰ سال اخیر رسید اما اندکی جایگاه خود را از دست داد و این امر باعث شد که شمشهای رقیب به عنوان پناهگاه امن برای سایر دارندگان ارز جذابیت کمتری داشته باشند و پس از کاهش یک درصدی قیمت طلا در جلسه قبل، همچنان به مهار قیمت طلا ادامه داد.
هفته گذشته، بانک مرکزی ایالاتمتحده نرخ بهره خود را به میزان نیم درصد افزایش داد که بزرگترین افزایش در ۲۲ سال اخیر است زیرا در تلاش برای سختتر کردن سیاستهای پولی دوران همهگیری است.
در بازار سایر فلزات ارزشمند، بهای هر اونس نقره با ۰.۴ درصد افزایش به ۲۱.۸۷ دلار رسید، در حالی که پلاتین ۰.۱ درصد کاهش یافت و به ۹۵۴.۹۸ دلار رسید و پالادیوم با ۰.۵ درصد افزایش به ۲۱۰۷ دلار و ۸۰ سنت رسید.
انفعال دولت در عدم مدیریت بازار ارز
ديپلماسي ايراني / متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست عبدالرحمن فتح اللهي/ دلار در روزهاي اخير بار ديگر از مرز ۱۸هزار تومان گذشت. آخرين بار چهارم مهرماه ۹۷ شاخص ارزي در کانال ۱۸ هزارتوماني نوسان کرده بود. در بيست و پنجمين روز خرداد ماه پس از سه روز، نوسان در محدوده ۱۷ هزار توماني، دلار بار ديگر به آرامي وارد کانال ۱۸ هزار تومان شد و روي ۱۸هزار و چهارصد تومان ايستاد. دوشنبه نيز قيمت اين ارز با کمي کاهش در صرافي هاي بانکي براي فروش، به ۱۷هزار و ۸۸۰ تومان رسيد؛ نرخي که به نظر مي رسد تنها براي لحظاتي در سال ۹۷، با قيمت ۱۹ هزار و ۲۰۰ توماني نيز خريد و فروش شد. حال با اين اوضاع احتمال تکرار سناريوي دو سال پيش وجود دارد. هر چند برخي تب مجدد اين روزهاي بازار ارز را نتيجه فضاي رواني ايجاد شده بر اثر تجمعات اخير مقابل بانک مرکزي مي دانند. اما در آن سو شايد عواملي مانند سايه تحريم هاي جديد، تلاش براي رفع بخشي از کسري بودجه، کاهش درآمدها به واسطه سقوط بهاي نفت در بازارهاي جهاني و دلايل ديگر را جستجو کرد. ديپلماسي ايراني براي پاسخ به اين سوال که اساسا دليل يا دلايل تب مجدد دلار چيست، گفت و گويي را با آلبرت بغزيان، استاد دانشگاه تهران، اقتصاددان و کارشناس مسائل پولي و ارزي پي گرفته است که در ادامه مي خوانيد: اين روزها شاهد هستيم که دلار در کانال ۱۸ هزار تومان در حال نوسان است و با توجه به شرايط کنوني به نظر مي رسد که اين قيمت ميتواند به کانال ۱۹ تا ۲۰ هزار هم تومان برسد. با توجه به اين که بسياري از کارشناسان دلايل و عوامل متعدد داخلي و بينالمللي را براي افزايش نرخ ارز مطرح کرده اند از نگاه شما اساساً تب مجدد دلار ناشي از چيست؟ به نظر مي رسد که مجموعه اي از شرايط در کنار همديگر مي توانند بازار ارز را کماکان ملتهب نگاه دارند و باعث شوند که شيب افزايش دلار در بازار صعودي باشد. به هر حال وضعيت تقريباً نابه سامان ما در حوزه سياست خارجي و به خصوص تنش تهران - واشنگتن و احتمالاً آغاز دور جديد تحريم ها مي تواند به عنوان يک اهرم رواني در بازار ارز نقش آفريني خود را داشته باشد. در کنار آن مسئله رکود اقتصادي به واسطه تداوم شيوع کرونا و نيز کاهش بهاي نفت در بازارهاي جهاني و به تبع آن کاهش درآمدهاي حاصل از فروش نفت خام نيز مي تواند بستر را براي افزايش قيمت دلار در بازارهاي داخلي فراهم کند. اما من معتقدم مسئله اي که در اين ميان ميتواند مهمترين عامل در افزايش دلار در بازار ارز باشد به رفتار معنادار و انفعال بانک مرکزي در عدم مديريت بازار ارز باز مي گردد. به هرحال مسئله تحريمها، نابه ساماني در سياست خارجي و ديپلماسي، شيوع کرونا، مسئله کسري بودجه، سقوط بهاي نفت در بازارهاي جهاني در چهار ماه گذشته با شدت و ضعف وجود داشته است، اما دلار هيچ گاه به مرز ۱۸ هزار تومان و بيش از آن وارد نشده بود. بنابراين در يکي دو هفته اخير به نظر ميرسد بانک مرکزي به دليل نامشخص بنايي براي مديريت بازار ارز ندارد. شايد بتوان اين عدم تمايل مديريت بانک مرکزي براي ثبات در بازار ارز را به تلاش براي رفع کسري بودجه ارتباط داد؟ ببينيد مسئله رفع کسري بودجه با بالا بردن نرخ ارز بحث جديدي نيست، آن هم با آن بودجه اي که در سال گذشته بسته شد. پيرو همان بودجه چالش و پر حاشيه از همان ماه هاي پاياني سال گذشته مسئله رفع کسري بودجه مورد بحث و سوال بسيار بوده است. حتي در بودجه اصلاحي نيز مسئله کسري بودجه خودنمايي ميکرد. بنابراين اگر بالا بردن نرخ ارز براي رفع کسري بودجه بود ما بايد از همان روزهاي ابتدايي سال جاري شاهد رقمهاي بالايي در بازار ارز ميبوديم. ولي به نظر مي رسد که ورود دلار به کانال ۱۸ هزار تومان و بيشتر دليلي فراتر از تامين کسري بودجه توسط دولت دارد. ضمن اينکه رقم کسري بودجه دولت در سال جاري بيش از آن است که بتوان با دلار تا ۲۰ هزار تومان و حتي بالاتر از آن رفع کرد. در کنار آن بايد اشاره کرد که شرايط اقتصادي به واسطه تداوم شيوع کرونا مسئله کسري بودجه دولت را تا پايان سال به عنوان يک معضل زنده نگاه مي دارد. چرا که دولت بايد براي رفع تبعات اقتصادي و معيشتي و نيز تامين کالاهاي پزشکي براي مبارزه با شيوع کرونا هزينه هاي زيادي را صرف کند. پس کسري بودجه قطعاً تا پايان سال وجود دارد. از اين رو ميتوان گفت که رشد معنادار دلار و ورود به کانال ۱۸ هزار تومان صرفا تلاش دولت براي رفع کسري بودجه نيست. ضمن اين که به خاطر مشکل در درآمد دولت حاصل از فروش نفت و جبران کسري بودجه بانک مرکزي مصوب کرد که اوراق بدهي منتشر کند. پيرو اين نگاه در دو هفته گذشته ۱۰ هزار ميليارد تومان از اين اوراق با نرخ ۱۵ درصد توسط بانکها خريداري شده و براي آنچه عرضه شده حدود ۲۲ هزار ميليارد تومان تقاضا وجود داشت. پس شرايط تقاضاي خريد اوراق خوب است. لذا اين روند مي تواند ادامه داشته و هر وقت دولت دنبال جبران کسري خود باشد، اين اوراق منتشر کند. لذا مجددا تاکيد مي کنم که رشد معنادار دلار و ورود به کانال ۱۸ هزار تومان صرفا تلاش دولت براي رفع کسري بودجه نيست. اما برخي کارشناسان و از جمله عبدالناصر همتي، رئيس کل بانک مرکزي معتقدند زماني ارز در سامانه نيما افزايش قيمت پيدا کند، در بازار آزاد هم قيمت افزايش مييابد. آيا غلبه اهرم های افزایشی در بازار دلار ارتباط بازار نيمايي و تاثير آن بر بازار آزاد دلار را به کانال ۱۸ هزار تومان کشانده است؟ من کماکان معتقدم که اساساً هيچ پارامتري مانند افزايش دلار در بازار نيمايي و ديگر دلايلي که براي افزايش نرخ ارز در يکي دو هفته اخير مطرح شده است نمي تواند دليل اصلي ورود دلار به کانال ۱۸ هزار تومان باشد. چون بانک مرکزي طي سال گذشته توانسته بود دلار را در کانال ۱۲ تا ۱۳ هزار تومان نگه دارد و به همين واسطه بازار ارز يک بازار پر ريسک براي ورود نقدينگي بود، اما اکنون اين مديريت از جانب بانک مرکزي وجود ندارد. تفاوت رفتار بانک مرکزي در يکي دو هفته اخير با رفتار بانک مرکزي در سال گذشته نشان ميدهد که انفعال بانک مرکزي و دولت در مديريت بازار ارز سبب شده است که ما روز به روز شاهد افزايش دلار و ديگر ارزها باشيم. با اين اوصاف هدفگذاري تورمي دولت بانک مرکزي در افزايش نرخ ارز را تا چه اندازه کاتاليروز جنون ارزي اين روزها مي دانيد؟ به هر حال افزايش نرخ ارز در اقتصادي که داراي تورم بالايي است يک امر طبيعي، اجتناب ناپذير و قطعي است؛ تورمي که هم از ناحيه تحريم و هم از عدم مديريت صحيح اقتصاد کشور نشات مي گيرد. لذا بر مبناي منطق اقتصادي بايد دولتها نرخ ارز را نسبت به تورم داخلي و خارجي افزايش دهند. اما نکته اينجا است که تورم فقط مختص به ماه هاي جاري نيست. اگر چه طي هفته هاي اخير تورم در کالاهاي اساسي پررنگ بود. اما موتور محرکه دلار ۱۸ هزار توماني نيست. آن چه مسلم است اين است که سياست ارزي بايد تابع سياستهاي پولي باشد. لذا بايد به تدريج نرخ ارز را متناسب با نرخ تورم افزايش بدهيم و اگر بانک مرکزي به دنبال هدفگذاري تورم است، هرگز نميتواند سياست ارزي مستقل را دنبال کند. پس ميتوان گفت يکي از دلايل افزايش نرخ ارز احتمالا تحقق و پيگيري سياست هدفگذاري تورمي باشد. اما باز هم تاکيد دارم سياست هدفگذاري تورمي مسئله اي نبوده که بخواهد طي يک هفته اخير در دستور کار بانک مرکزي قرار گرفته شده باشد. بايد چالش انفعال معنادار دولت در عدم کنترل بازار ارز را در چيزي ديگري ديد. در لابه لاي تحليل شما نکته مهم همزماني افزايش نرخ ارز در بازارهاي داخلي با دور جديد تحريم ها بود. به واقع نسبت نوسانات دلار و تاثير تحريم ها براي بازار ارز کشور چيست؟ واقعيت اين است که هرگاه قيمت دلار در بازارهاي داخلي کاهش مييابد، دولت آمريکا جو رواني ايجاد ميکند که تحريمهاي جديد و بزرگتري اعلام خواهد شد تا بتواند با ايجاد ناامني رواني کماکان افزايش نرخ ارز و نوسان شديد را در بازارهاي داخلي داشته باشد. چرا که سقوط ارزش ريال در برابر دلار آمريکا توان اقتصادي کشور و قدرت معيشتي خريد مردم را به شدت کاهش مي دهد. در اين شرايط تناقض در پارامتر افزايش تقاضا هم نوعي ابهام را در شرايط بازار ارز ايجاد کده است. از يک سو بيشتر فعالان اقتصادي باور دارند آنچه در سال ۹۹ و حتي در روزهاي اخير زمينه ساز افزايش قيمت شده است، بيشتر مربوط به ضعف عرضه است تا قدرت نمايي تقاضا؛ در اين راستا کامران سلطاني زاده، رئيس شوراي عالي کانون صرافان درباره نرخ ارز در شرايط فعلي بر اين باور است که ضعف عرضه و تمايل جدي در تقاضا حتي دلار با قيمت ۱۸ هزار تومان در بازار خريدار دارد. اين در حالي است که در سوي ديگر برخي معتقدند افزايش تقاضا، دليل افزايش قيمت ارز نيست. پيرو اين نکته آقاي همتي، رئيسکل بانک مرکزي وضعيت کشور از نظر ذخاير ارزي را بسيار مناسب دانسته و حتي نسبت به دهه گذشته بيسابقه مي داند. با اين موضع ضعف عرضه تا چه اندازه مي تواند مسبب تب دلار باشد؟ در يکي دو سال گذشته بعد از خروج ترامپ از برجام فشار رواني بازگشت تحريمها عليه ايران و سرازير شدن نقدينگي هاي مردمي به سمت بازار ارز عاملي بود که با افزايش تقاضا و به موازاتش ضعف عرضه و نهايتا رشد قيمت ها در بازار ارز مي شد. اما به تدريج با تغيير در سياستهاي پولي و ارزي بانک مرکزي، آرامش به بازار برگشت و قيمتها به تعادل رسيد، به طوري که قيمت دلار که بسيار بالا رفته بود، به حدود ۱۱ هزار تومان کاهش يافت. البته همان گونه قبلا اشاره شد در ماههاي بعد، قيمت دلار با شيب کمي افزايش يافت و در کانال ۱۳ هزار تومان ثابت شد و تا چند ماه تغيير قابل توجهي در بازار ارز ايجاد نشد. پس تب مجدد دلار به دليل افزايش تقاضا نيست، چراکه در حال حاضر سرمايه مردم بيش از بازار ارز، به سمت بازار سرمايه در حال حرکت است. رشد خوب بورس در يکي دو هفته اخير هم سبب شده تا بسياري از مردم سرمايه خود را وارد اين بازار کنند. پس چالش همان انفعال معنادار و عدم مديريت سابق بانک مرکزي در سال گذشته است. با توجه به تاکيد شما بر انفعال معنادار و عدم مديريت سابق بانک مرکزي به عنوان عامل افزايش نرخ ارز آيا مي توان عنوان کرد که واسطه يک سنت سياسي دولت ها در يک سال پاياني حيات خود به نوعي انفعال و وادادگي کشيده خواهند شد. از نگاه شما آيا عدم توان دولت براي مديريت بازار ارز و ديگر شاخص هاي اقتصادي مي تواند ناشي از همين وادادگي، انفعال و عدم تمايل براي مديريت شرايط در ماههاي پاياني عمرش باشد؟ من نمي توانم شرايط را به گونه اي ترسيم کنم که گويي چون مستاجر قرار است يک خانه را ترک کند دست به تخريب آن خانه بزند. لذا نمي توان عنوان کرد که چون دولت در ماههاي پاياني حيات خود به سر مي برد ديگر تمايلي براي مديريت بازار ارز ندارد. چرا که قرار نيست اينگونه قلمداد کنيم که حتما دولت بعدي در سال ۱۴۰۰ طيفي در مقابل طيف سياسي دولت و احزاب همسو باشد. شايد جريان هاي حاضر در دولت بتوانند در ۱۴۰۰ مجدداً روي کار بيايند. پس نمي توان اين گونه عنوان کرد که اکنون دولت شرايط را به دليل پايان حيات خود چندان جدي نميگيرد و به دنبال مديريت وضعيت اقتصادي نيست. اما انفعال بانک مرکزي مي تواند ناشي از برخي سياست هاي موازي فرادولتي باشد.
دیدگاه شما