مارجین یا حاشیه چیست؟


فرمول محاسبه حاشیه سود عملیاتی

لیکویید شدن به زبان ساده؛ چگونه از آن جلوگیری کنیم؟

بازار ارزهای دیجیتال در مقایسه با اکثر بازارها بسیار پرنوسان است، بنابراین معامله‌گران در این بازار باید احتیاط و دقت بیشتری داشته باشند. در مرحله‌ای از معاملات مارجین و فیوچرز ممکن است لیکویید شوید، در چنین وضعیتی پوزیشن معاملاتی شما به زور بسته می‌شود. لیکویید شدن روی بد بازار رمزارزهاست. در این مطلب از چشم بورس در مورد لیکویید شدن به زبان ساده سخن می‌گوییم. همچنین چگونگی جلوگیری از لیکویید شدن را به شما آموزش می‌دهیم.

معاملات مارجین چیست؟

یک تریدر با استفاده از معاملات مارجین (Margin) یا اهرمی، می‌تواند با گرفتن اعتبار چند برابر سرمایه‌ی خود معامله کند. به این اعتبار اصطلاحا اهرم یا لوریج (Leverage) می‌گویند. بدیهی است هیچکدام از صرافی‌ها بدون ضمانت به شما وام نمی‌دهد. میزان سرمایه‌ی اولیه‌ی شما همان وثیقه یا مارجین است.

زمانی که مارجین یک پوزیشن معاملاتی به خطر بیفتد، صرافی یا بروکر برای اینکه وارد ضرر نشود به صورت خودکار موقعیت معاملاتی شما را می‌بندد. در این حالت تمام سرمایه‌ی اولیه که نقش مارجین (حاشیه) را دارد از بین خواهد رفت. به این اتفاق لیکویید شدن می‌گویند.

معاملات مارجین با استفاده از دارایی‌های شخص ثالث (بروکر یا صرافی) انجام می‌شوند. میزان دارایی قرض گرفته شده توسط وثیقه و اهرم تعیین می‌شود. اجازه دهید با یک مثال موضوع را روشن کنیم. فرض کنید 100 دلار دارایی دارید و می‌خواهید به اندازه 1000 دلار معامله کنید، شما در اینجا از اهرم 10 برابر استفاده می‌کنید. یا به عبارت دیگر اگر بخواهید وارد معامله‌ای به قیمت 1000 دلار و اهرم 10 شوید؛ باید 100 دلار را به عنوان وثیقه قرارد دهید.

صرافی‌های ارز دیجیتال یا بروکرهای فارکس، اهرم‌های متفاوتی ارائه می‌دهند. ممکن است میزان اهرم برای جفت‌ارزهای مختلف، متفاوت باشد و همچنین برای نوع قراردادها. معمولا صرافی‌های برای معاملات فیوچرز اهرم بالاتری نسبت به معاملات مارجین ارائه می‌دهند. معاملات فیوچرز در اکثر صرافی‌ها از نوع دائمی (Perpetual) هستند. برای آشنایی بیشتر توصیه می‌کنیم مقاله زیر را بخوانید:

لیکویید شدن (Liquidation) چیست؟

لیکویید شدن در بازار ارز دیجیتال چیست؟

لیکویید شدن در بازار ارز دیجیتال چیست؟

در بازارهای دو طرفه علاوه بر معاملات معمول دو نوع پوزیشن معاملاتی وجود دارد: شورت (Short) و لانگ (Long). در حالت اول تریدر انتظار دارد از کاهش قیمت دارایی سود ببرد و در حالت دوم از افزایش آن.

چنان‌چه تحلیل معامله‌گر درست باشد، او می‌تواند سود معامله را با استفاده از اهرم افزایش دهد. پس از بستن موقعیت معاملاتی، پول قرض گرفته شده به همراه کارمزد به صرافی بازگردانده می‌شود و مابقی به کاربر خواهد رسید. بهتر است با یک مثال این معاملات را شرح دهیم:

فرض کنید یک موقعیت لانگ با سرمایه‌ی 1000 دلاری و لوریج 10 برابر باز کرده‌اید. مبلغ کل معامله ده برابر سرمایه اولیه یا مارجین است؛ یعنی 10,000 دلار. اگر سهم یک درصد رشد کند، سود شما معادل 100 دلار خواهد بود. حال تصمیم می‌گیرید موقعیت را ببندید و 100 دلار (منهای کارمزد) سود خواهید کرد. اگر معامله را بدون اهرم انجام می‌دادید، تنها 10 دلار نصیبتان می‌شد.

این روی خوش ماجرا بود. بسیاری از معامله‌گران تازه‌کار در دام معاملات اهرمی می‌افتند. فرض کنید در همین معامله به هر دلیلی قیمت 10 درصد خلاف پوزیشن شما حرکت کند. ضرر شما با اهرم 10 برابر با 1000 دلار خواهد بود؛ یعنی کل سرمایه‌ی اولیه! در این صورت شما اصطلاحا کال مارجین ( Call Margin) می‌شوید. یا باید حساب خود را شارژ کنید یا موقعیت معاملاتی شما به طور خودکار بسته و لیکویید خواهید شد. لیکویید شدن، انحلال پوزیشن معاملاتی به دلیل از دست رفتن مارجین است.

در بازارها جمله‌ی معروفی وجود دارد که حدود 90 درصد معامله‌گران در بازارهای اهرمی کل سرمایه‌ی خود را از دست می‌دهند. ما نمی‌دانیم این آمار چقدر واقعیت دارد، اما چندان هم نادرست نیست. حتی در صورت دانش و تجربه‌ی کافی و اطمینان از معامله، در انتخاب اهرم زیاده‌روی نکنید.

روش محاسبه‌ی قیمت لیکویید شدن

روش محاسبه‌ی قیمت لیکویید شدن

روش محاسبه‌ی قیمت لیکویید شدن

هنگام باز کردن یک پوزیشن معاملاتی اهرمی، قیمت لیکویید شدن به صورت خودکار تعیین می‌شود. با عبور قیمت از این مقدار، موقعیت به صورت خودکار بسته می‌شود. قیمت لیکویید شدن به موقعیت معاملاتی، میزان اهرم و همچنین مقدار وجوه باقیمانده در حساب بستگی دارد. نیازی به محاسبه نیست. صرافی‌ها همه چیز را برای شما محاسبه می‌کنند. برای درک بهتر این مفهوم با یک مثال آن را شرح می‌دهیم:

فرض کنید شما با 0.01 بیت‌کوین، یک سفارش به اندازه‌ی 1 بیت‌کوین باز می‌کنید؛ یعنی اهرم 100 برابر. فرض کنید به هر دلیلی قیمت در خلاف جهت پوزیشن شما حرکت کند. در این مثال با حرکت 1 درصد خلاف پوزیشن، تمام مارجین خود را از دست می‌دهید. به محض عبور از این قیمت حساب شما به صورت خودکار لیکویید می‌شود.

به خاطر داشته باشید هر چقدر میزان اهرم بالاتر باشد، با درصد کوچکتری از تغییر قیمت، لیکویید می‌شوید. یعنی اگر معامله‌ای با اهرم 50 برابر باز کنید، تنها 2 درصد نوسان در جهت مخالف باعث انحلال معامله می‌شود.

وقتی یک پوزیشن لانگ باز می‌کنید، قیمت لیکویید شدن پایین‌تر از قیمت ورود است. برای یک پوزیشن شورت نیز، در صورت صعود قیمت به نقطه‌ی مشخص، لیکویید شدن رخ می‌دهد.

توصیه می‌شود از اهرم بالاتر از 10 استفاده نکنید. تازه‌کارها نیز بهتر است از اهرم بیشتر از 2 استفاده نکنند.

لیکویید شدن چگونه اتفاق می‌افتد؟

در مواردی که صرافی قادر به انحلال موقعیت‌ها پیش از رسیدن به تراز منفی نباشد، برای پوشش زیان از روش‌های زیر استفاده می‌کند:

  • صندوق بیمه (Insurance fund): صندوقی است که توسط صرافی نگهداری می‌شود. این صندوق تاسیس شده تا اطمینان حاصل شود تریدرها سود خود را به طور کامل برداشت کنند و همچنین متحمل زیان‌های غیرضروری نشوند.
  • سیستم زیان‌های اجتماعی (Socialized Losses): مارجین یا حاشیه چیست؟ در این روش زیان‌های موقعیت‌های ورشکسته بین تمام معامله‌گران سودآور تقسیم می‌شود.
  • لیکوئید شدن با اهرم‌زدایی خودکار (Auto-deleveraging liquidation): با استفاده از اهرم‌زدایی خودکار، صرافی موقعیت‌های معامله‌گران را بر اساس اولویت و با توجه به میزان سود و اهرم لیکوئید می‌کند تا موقعیت‌های دیگر را پوشش دهد.

صندوق بیمه چیست؟

صندوق‌های بیمه از تریدرهای ورشکسته در مقابل زیان‌های غیرضروری محافظت می‌کنند. علاوه بر این تضمین می‌کنند که دیگر معامله‌ها به سود خود خواهند رسید. هدف اصلی این صندوق‌ها، کم کردن موارد لیکویید شدن از طریق انحلال خودکار است. با ADL یا اهرم‌زدایی خودکار، موقعیت‌ها تریدرها به صورت خودکار منحل می‌شود. در چنین شرایطی، ممکن است پوزیشن‌های مخالف با اهرم بالا نیز لیکویید شوند.

منابع این صندوق با موقعیت‌های لیکویید شده تامین می‌شود. وقتی سفارشی با قیمت کمی متفاوت با قیمت لیکویید شدن منحل شود، تفاوت مثبت وارد صندوق می‌شود. این مدل فقط برای صرافی‌های ارز دیجیتال نیست. صرافی‌های سنتی نیز از این مارجین یا حاشیه چیست؟ شیوه استفاده می‌کنند.

چگونه از لیکویید شدن جلوگیری کنیم؟

چگونه از لیکویید شدن جلوگیری کنیم؟

چگونه از لیکویید شدن جلوگیری کنیم؟

درک این نکته بسیار حیاتی است که هیچوقت از تمام سرمایه‌ی خود به عنوان مارجین استفاده نکنید. معامله‌گران حرفه‌ای معمولا تنها 10 درصد از کل سرمایه را به عنوان مارجین وارد می‌کنند. به عنوان دومین نکته هیچگاه از اهرم‌های بالاتر از 10 استفاده نکنید! در برخی از صرافی‌ها اهرم‌های 50 برابر و بالاتر ارائه می‌شوند، اما نباید در دام آنها بیفتید. هر چقدر لوریج بیشتر باشد، ریسک لیکویید شدن بالاتر خواهد رفت.

دو نوع اهرم یا لوریج معاملاتی وجود دارد: اهرم ایزوله و اهرم کراس (متقاطع). لازم است تفاوت این دو را بدانید. در اهرم ایزوله، حاشیه تنها به یک معامله محدود می‌شود. به عبارت دیگر، در صورت لیکویید شدن صرافی تمام وجوه حساب را برداشت نخواهد کرد. مارجین ایزوله برای کسانی مناسب است که فقط یک پوزیشن معاملاتی دارند. در این حالت حتی پس از باز کردن پوزیشن، تریدر می‌تواند اهرم را در حین معامله تغییر و یا مارجین را افزایش دهد.

در کراس مارجین یا اسپرد مارجین، صرافی می‌تواند از کل مارجین (Maintenance Margin) برای جلوگیری از لیکویید شدن استفاده کند. یعنی سود حاصل از یک معامله به صورت خودکار زیان پوزیشن باز دیگر را پوشش می‌دهد. این نوع اهرم برای تریدرهایی مناسب است که همزمان چندین معامله در جفت‌های مختلف دارند و یا آربیتراژ می‎‌کنند. مارجین کراس از شما در برابر لیکویید شدن در یک پوزیشن خاص محافظت می‌کند.

با رعایت موارد فوق تا حدی ایمن خواهید بود، اما مهم‌ترین و موثرترین راه برای جلوگیری از لیکویید شدن تعیین حد ضرر است. با تعیین حد ضرر مناسب در معاملات گیر نخواهید افتاد. حد ضرر را پیش از ورود به موقعیت تعیین کنید تا در صورت بروز مشکل بلافاصله پوزیشن معاملاتی بسته شود.

سوالات متداول

هنگامی که در یک معامله‌ی اهرمی تمام مارجین خود را از دست بدهید (ضرر به اندازه‌ی 100 درصد سرمایه‌ی اولیه باشد)، صرافی به صورت خودکار معامله شما را می‌بندد و اصطلاحا لیکویید می‌شوید.

مهم‌ترین و موثرترین راه برای جلوگیری از لیکویید شدن تعیین حد ضرر است. علاوه بر این، در میزان اهرم زیاده‌روی نکنید و از کراس مارجین نیز می‌توانید استفاده کنید.

حاشیه سود یا مارجین به زبان ساده

حاشیه سود یا مارجین

حاشیه سود، (Profit margin) نسبتی است، که به‌وسیله آن، سودآوری هر دلار (یا هر ریال) از فروش را، محاسبه می‌کنند؛ به این ترتیب که مقدار سود پس از کسر مالیات را بر فروش خالص تقسیم می‌کنند. به عبارتی دیگر حاشیه سود (خالص) که مارجین هم به آن گفته می‌شود، یکی از نسبت‌های سودآوری است که از تقسیم سود (خالص) بر درآمد یا فروش به دست می‌آید. سود خالص که آخرین خط از صورت سود و زیان است، با کسر کردن همه هزینه‌های شرکت، از جمله هزینه‌های عملیاتی، هزینه مواد اولیه و هزینه‌های مالیاتی، از کل درآمد به دست می‌آید.

حاشیه سود به شکل درصدی بیان می‌شود و به عبارتی مشخص می‌کند که یک شرکت در ازای هر 100 میلیون تومان فروش (درآمد)، چند میلیون سود به دست می‌آورد. برای مثال، اگر مارجین سود خالص شرکتی 20% باشد، به این معنی است که این شرکت در ازای هر 100 میلیون تومان فروش، 20 میلیون تومان سود خالص کسب می‌کند.

نکته قابل توجه؛ در حسابداری و مالی، میزان سودآوری یک شرکت را نسبت به درآمد (فروش) آن مارجین یا حاشیه چیست؟ با استفاده از مارجین اندازه‌گیری می‌کنند.

اولین معیار مورد توجه سرمایه گذاران

میزان سود خالص یک شرکت، اولین معیاری است که بیشتر سرمایه‌گذاران در رابطه با سوددهی شرکت، مدنظر قرار می‌دهند، ولی توجه محض به سودهای خالص، تصویری دقیق از عملکرد شرکت، ارائه نخواهد داد.

در مقابل نسبت‌های حاشیه سود، بجای برآورد کردن میزان دارایی‌ها، سهام و سرمایه‌گذاری‌های شرکت، مقدار پولی را که آن شرکت، از تمام درآمدهای حاصل از فروش محصولات، دارایی‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها به دست خواهد آورد، مورد توجه قرار می‌دهد.

حاشیه‌ها به بیان ساده، عوایدی هستند، که به صورت نسبت یا درصدی از فروش شرکت، بیان می‌شوند. این درصد، سهام‌داران و سرمایه‌گذاران را قادر می‌سازد، که سوددهی شرکت‌ها را به مقایسه بگذارند.

انواع حاشیه سود و نحوه محاسبه آن‌ها

  • انواع اصلی حاشیه سود یا مارجین کدامند؟
  • حاشیه سود ناخالص
  • حاشیه سود عملیاتی
  • حاشیه سود خالص

حاشیه سود انواع مختلفی دارد، که از طریق تحلیل عمودی صورت سود و زیان هم می‌توان آن‌ها محاسبه کرد.

حاشیه سود ناخالص (GROSS PROFIT MARGIN)

حاشیه سود ناخالص از تقسیم سود ناخالص بر درآمد به دست می‌آید. برای محاسبه مارجین سود ناخالص از فرمول زیر استفاده می‌کنیم:

Gross Profit Margin = Gross Profit / Revenue *100

حاشیه سود عملیاتی (OPERATING PROFIT MARGIN)

حاشیه سود عملیاتی از تقسیم سود عملیاتی (EBIT) بر درآمد به دست می‌آید. مارجین سود عملیاتی برای ارزیابی سودآوری شرکت از عملیات اصلی آن مورد استفاده قرار می‌گیرد.

سود عملیاتی به تفاوت سود ناخالص و هزینه‌های عملیاتی(عمومی، اداری، توزیع، بازاریابی و فروش) اشاره دارد.نسبت سود عملیاتی به فروش همان حاشیه سود عملیاتی می‌باشد که در حقیقت به کنترل هزینه‌های عملیاتی در فرآیند سودآوری شرکت می‌پردازد و بیانگر این است که هرچه این نسبت بالاتر باشد میزان سودآوری شرکت و توانایی آن در کاهش هزینه‌های عملیاتی بیشتر است.

برای محاسبه آن از فرمول زیر استفاده می‌کنیم:

Operating Profit Margin = Operating Profit / Revenue x 100

حاشیه سود خالص (NET PROFIT MARGIN)

حاشیه سود خالص از تقسیم سود خالص (Net Profit) بر درآمد به دست می‌آید و یکی از پر کاربرد‌ترین نسبت‌های مالی است که تحلیلگر‌های مالی با استفاده از آن میزان سودآوری شرکت را با توجه به فروش یا درآمد‌های شرکت مورد ارزیابی قرار می‌دهند.

به عبارتی، نسبت سود خالص به فروش نیز همان حاشیه سود خالص می‌باشد که در حقیقت به کنترل هزینه‌های غیرعملیاتی در فرآیند سودآوری شرکت می‌پردازد و هرچه این نسبت بیشتر مارجین یا حاشیه چیست؟ باشد بیانگر بالاتر بودن میزان سودآوری شرکت و توانایی آن در کاهش کل هزینه‌های شرکت و به عبارتی کارایی بالای آن است. سود خالص نیز به تفاوت سود عملیاتی با اقلام خالص درآمدها و هزینه‌های غیرعملیاتی (مانند درآمدها و هزینه‌های مالی، سود و زیان فروش دارایی‌ها) و مالیات اشاره دارد.در حقیقت سود خالص میزان باقیمانده از سود شرکت پس از کسر تمامی هزینه‌هاست.

روش محاسبه مارجین سود خالص از طریق فرمول زیر نمایش داده شده است:

Net Profit Margin = Net Income / Revenue x 100

کاربرد‌ها و تحلیل حاشیه سود و مارجین

حاشیه سود نسبتی مفید است که می‌تواند به ایجاد بینشی درباره انواع جنبه‌های عملکرد مالی یک شرکت کمک کند.

در سطح ابتدایی، حاشیه سود پایین می‌تواند این طور تعبیر شود که سوددهی شرکت چندان ایمن نیست. اگر شرکتی با حاشیه سود پایین، کاهشی درفروش تجربه کند، حاشیه سود آن حتی بیشتر کاهش خواهد یافت که به حاشیه سودی بسیار پایین، خنثی و یا حتی منفی به منجر می‌شود.

حاشیه سود پایین می‌تواند به نکات خاصی درباره صنعتی که یک شرکت در آن فعالیت دارد یا شرایط کلان اقتصادی آشکار کند. به طور مثال اگر حاشیه سود شرکتی کم باشد، می‌تواند نشان دهنده آن باشد که فروش کمتری از سایر شرکت‌ها در همان صنعت داشته و یا اینکه صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد خودش از شرایط وخیمی رنج می‌برد.

حاشیه سود همچنین به یک سری نکات راجع به توانایی شرکت در مدیریت هزینه‌هایش اشاره دارد. مخارج بالا نسبت به درآمد (حاشیه سود پایین) ممکن است نشانگر این باشد که شرکت، احتمالاً به خاطر مشکلات مدیریتی، در حال تقلا برای پایین نگه داشتن هزینه هاست. این امر مستلزم آن است تا هزینه‌ها بهتر تحت کنترل قرار گیرد. مخارج بالا ممکن است به دلایل مختلفی اتفاق بیافتد، مثلاً شرکت به نسبت فروشش موجود کالای زیادی دارد، یا اینکه کارمندان زیادی را استخدام کرده و یا در فضای بیش ازحد بزرگی فعالیت می‌کند و درنتیجه مجبور است پول اجاره زیادی بپردازد و دلایل دیگری از این دست. از طرف دیگر حاشیه سود بالا نشانگر شرکت سودآوری است که کنترل بهتری بر هزینه‌هایش به نسبت رقبا دارد.

حاشیه سود همچنین می‌تواند جنبه‌های خاصی از استراتژی قیمت گذاری یک شرکت را مشخص کند. به طور مثال حاشیه سود پایین ممکن است نشان دهد که شرکت کالاهای خود را کمتر قیمت گذاری کرده است.

محدودیت‌های حاشیه سود

گرچه حاشیه سود نسبت مفید و محبوبی برای اندازه‌گیری سودآوری شرکت‌ها است، اما مثل هر معیار یا نسبت مالی دیگری دارای محدودیت‌هایی است که سرمایه گذاران باید در هنگام بررسی حاشیـه سود این محدودیت‌ها را در نظر بگیرند.

اگرچه حاشیه سود می‌تواند برای مقایسه شرکت‌ها با یکدیگر بسیار مفید باشد، افراد باید از این معیار فقط جهت مقایسه شرکت‌ها در یک صنعت خاص و با مدل‌های کسب و کار و سطح درآمدی یکسان استفاده نمایند. شرکت‌ها در صنایع متفاوت اغلب مدل‌های کسب و کار مختلف با حاشیه سودهای گوناگون دارند، به همین دلیل تفسیر مقایسه‌ای بین حاشیه‌های سود آن‌ها تقریباً بی‌معنی است. به طور مثال، شرکت‌هایی که اجناس لوکس می‌فروشند اغلب درصد سود بالایی در اجناس دارند، درحالی که موجودی کالا و هزینه سربار کمی دارند یا درآمد متوسطی دارند اما از حاشیـه سود بالایی برخوردارند. در سویی دیگر، شرکت‌های تولیدکننده کالاهای اساسی به دلیل نیاز به نیروی کار و فضای بیشتر، درصد سود کمی داشته و موجودی کالا و هزینه سربار نسبتاً بالایی دارند. همین طور ممکن است این شرکت‌ها درآمد بالایی داشته باشند، اما از حاشیه سود پایینی برخوردارند.

نکته، محاسبه حاشیـه سود برای شرکت‌هایی که در حال ضرر کردن هستند، خیلی مفید نیست، چون آن‌ها هیچ سودی ندارند.

توضیحات مدیر مالی در مورد مارجین

اعدادی مثل فروش یا درآمد به ندرت می‌توانند چیز خاصی راجع به سودآوری شرکت در اختیار قرار دهند و نگاه کردن به درآمدهای یک مارجین یا حاشیه چیست؟ شرکت اغلب کل داستان را تعریف نمی‌کند. افزایش درآمدها خوب است، ولی افزایش بدین معنی نیست که حاشیـه سود یک شرکت در حال بهبود است. به طور مثال، فرض کنید که درآمد یک سال شرکت فرضی شناسا ۱ میلیارد تومان بوده و ۷۵۰ میلیون تومان هزینه داشته باشد که مارجین سود او را ۲۵% می‌کند (۲۵%=۱۰۰۰/(۷۵۰-۱۰۰۰)). اگر در طول سال بعدی درآمدش به ۱٫۲۵ میلیارد تومان افزایش یابد و هزینه‌های آن به ۱ میلیارد تومان برسد، حاشیـه سود آن ۲۰% می‌شود ((۱۲۵۰-۱۰۰۰)/۱۲۵۰=۲۰%). گرچه درآمد شرکت افزایش پیدا کرده، اما حاشیه سود شرکت به خاطر افزایش سریعتر هزینه‌ها نسبت به درآمد، کاهش یافته است.

به همین ترتیب، افزایش یا کاهشی در مخارج شرکت ضرورتاً بدین معنی نیست که حاشیه سود شرکت در حال رشد یا کاهش است. فرض کنید که شرکت فرضی پایا درآمد و مخارجش در یک سال ۲ میلیارد و ۱٫۵ میلیارد تومان باشد. در این صورت حاشیـه سود آن ۲۵% خواهد بود. در سال بعد، شرکت یک تغییر ساختار انجام می‌دهد و مخارج خود را با حذف یک خط تولید کاهش می‌دهد، به همین خاطر درآمد کل هم کاهش می‌یابد. اگر درآمد و مخارج شرکت پایا در سال دوم ۱٫۵ میلیارد و ۱٫۲ میلیارد دلار باشد، پس مارجین سود آن حالا ۲۰% است. گرچه شرکت پایا توانست هزینه‌های خود را به شکل قابل‌توجهی کاهش دهد، ولی حاشیـه سود به شکل قابل ملاحظه‌ای تحت تأثیر قرار گرفت. چون درآمد سریع‌تر از مخارج با کاهش روبرو شد.

به‌طورکلی حاشیه سود برابر است با نسبت سود به فروش شرکت.

نگارش: ساناز یوسفی

به منظور کسب اطلاعات بیشتر، مطالعه مقاله حسابداری مالی را به شما عزیزان پیشنهاد می نماییم.

هرآنچه که باید درباره کال مارجین بدانید

همه‌چیز درباره کال مارجین

سرمایه‌گذاری در بازار آتی و فارکس مستلزم دانستن این نکته است که همه‌چیز به پیش‌بینی‌ها وابسته است. این پیش‌بینی‌ها باید با توجه به روند بازار صورت بگیرد که گاهی مثبت و در برخی موارد نیز منفی است. یکی از مسائل مهم در معاملات بازار فارکس بحث کال مارجین و ارتباط آن با حساب‌های کاربری افراد است؛ البته سرمایه‌گذاران بازار آتی بیشتر با این عبارت سر و کار دارند. این مفهوم در بازار فارکس هم وجود دارد، اما با توجه به ممنوعیت فعالیت در این بازار، بیشتر افراد در ایران با وضعیت کال مارجین در بازار آتی روبه‌رو می‌شوند. در این مقاله، با ما همراه باشید تا از نکات لازم درباره این مفهوم مطلع شوید.

آشنایی با قرارداد آتی

افراد برای هر معامله‌ای باید قواعد آن را در نظر داشته باشند. بازار آتی به‌گونه‌ای است که معامله‌گر کالایی را سفارش می‌دهد و مدتی بعد آن را تحویل می‌گیرد؛ بنابراین امروز قیمت کالا را مشخص می‌کند و هنگام تحویل کالا وجه آن را به فروشنده می‌پردازد. به این فرایند، عقد قرارداد آتی گفته می‌شود. با توجه به اینکه این معامله دوطرفه و تعهدی صورت می‌گیرد، طرفین باید برای تضمین تعهدات خود، مبلغی را به‌عنوان وجه تضمین پرداخت کنند. در این فرایند، هر دو طرف معامله مبلغی را با عنوان وجه تضمین اولیه نزد کارگزاری سپرده می‌کنند؛ از این‌رو در ابتدا معامله‌گران باید حساب معاملاتی خود را شارژ کنند و به موقعیت خرید یا فروش دست یابند. پس از دریافت این موقعیت، مبلغ شارژشده توسط کارگزاری در راستای ضمانت اجرای تعهدات معاملات، بلوکه می‌شود.

معرفی مارجین

با توجه به آنچه بیان شد، می‌توان گفت مارجین مقدار سرمایه‌ای است که باید به اندازه آن، حجم مورد معامله در حساب معامله‌گر وجود داشته باشد. این مبلغ را کارگزاری بلوکه می‌کند و به‌عنوان ضمانت انجام معاملات در نظر می‌گیرد؛ بنابراین سرمایه ابتدایی که هر معامله‌گر به کارگزاری می‌دهد تا به اندازه آن لات مورد نیاز خود را تهیه کند، برابر با مارجین است که می‌تواند با توجه به نوع کارگزاری متفاوت باشد. ارتباط مارجین و لوریج به این صورت است که برای مثال اگر معامله‌گری برای خرید یک لات 100 هزار دلار مارجین به‌عنوان وجه تضمین در اختیار کارگزاری قرار دهد، با استفاده از یک لوریج یک به صد می‌تواند یک‌صدم این مبلغ را به‌عنوان وجه تضمین پرداخت کند؛ بنابراین هرچه لوریج افزایش پیدا کند، معامله‌گر مارجین کمتری را در اختیار کارگزاری قرار می‌دهد، اما در این حالت با درصد ریسک بیشتری روبه‌روست.

با در نظر گرفتن این نکته که کارگزاری‌ها همواره منافع خود را مدنظر دارند، یک کارگزاری تا زمانی به معامله‌گر اجازه بازبودن معاملات را می‌دهد که میزان ضرر در آن معاملات، کمتر از میزان دارایی آزاد معامله‌گر یا همان فری مارجین باشد؛ بنابراین می‌توان گفت هنگام ورود به هر معامله‌ای پول باقی‌مانده در حساب به دو قسمت تقسیم می‌شود؛ مارجین یا حاشیه اطمینان که نمی‌توان با آن معامله انجام داد و فری مارجین یا مارجین آزاد که می‌توان از آن در معاملات دیگر استفاده کرد.

آشنایی با مفاهیم کلی

همه‌چیز درباره کال مارجین

1. کارمزد

کارمزد معاملات مبلغی است که با توجه به ارزش کالای مورد معامله تغییر می‌کند. براساس دستورالعمل سازمان بورس و اوراق بهادار، کارمزد هر معامله آتی برابر است با 00068/0 ارزش هر قرارداد؛ بنابراین در ابتدای هر معامله ارزش قرارداد آن تعیین می‌شود. سپس با کارمزد معامله محاسبه‌شده، این مبلغ از حساب معامله‌گران کسر می‌شود. باید بدانید سازمان بورس و اوراق بهادار، کارگزاری و شرکت بورس در این مبلغ کارمزد با معامله‌گر شریک می‌شوند.

2. بالانس

کل پول نقدی که در حساب معاملاتی معامله‌گر وجود دارد، بالانس نام دارد. در این میان، اگر معامله‌ای باز داشته و حتی در وضعیت سود یا زیان قرار گرفته باشید، همچنان بالانس یا موجودی حساب شما همان میزان بالانس قبل از بازکردن موقعیت معامله است. به‌محض بسته‌شدن معامله، سود یا ضرر معامله‌گر به موجودی بالانس اضافه یا از آن کسر می‌شود؛ بنابراین بعد از بسته‌شدن معاملات، میزان بالانس تغییر می‌کند.

3. اکوییتی

اکوییتی درواقع موجودی واقعی حساب یک معامله‌گر بوده و برابر است با میزان بالانس حساب، به اضافه سود یا ضرر شناور موقعیت‌های باز معامله‌گر؛ درنتیجه ارزش لحظه‌ای حساب را نشان می‌دهد. اگر معامله باز وجود نداشته باشد، بالانس و اکوییتی حساب با یکدیگر برابرند.

4. لات

یکی از مهم‌ترین مفاهیم در انجام معاملات که باید با آن آشنا بود، لات است؛ شاخصی کمی یا پیمانه که تعیین‌کننده مقدار دقیق خرید و فروش‌هاست. درواقع می‌توان گفت در دنیای بورس، لات یک پیمانه به شمار می‌آید و معادل 100 هزار واحد است. برای توضیح بیشتر می‌توان گفت، چنانچه بخواهید یک سهم را یک لات در نظر بگیرید، باید 100 هزار واحد از آن سهم را در اختیار داشته باشید؛ بنابراین با در نظر گرفتن کلان‌بودن این میزان سرمایه، به‌منظور تسهیل‌بخشیدن به معاملات برای سرمایه‌گذاران خرد، واحدهای کوچک‌تر مینی ‌لات، میکرو لات و نانو لات تعریف شده‌اند. هدف از تعریف این واحدها، آن است که بتوان سرمایه‌های خرد را نیز جذب کرد و به بازار رونق بخشید. لازم است بدانید، مینی لات، میکرو لات و نانو لات به ترتیب برابرند با 10 هزار، 1000 و 100 واحد.

5. پیپ

کوچک‌ترین واحد قیمتی پیپ است؛ برای مثال در تبدیل دلار به یورو، هر واحد یورو 1254/1 دلار است که این عدد را با ۴ پیپ نشان می‌دهند؛ بنابراین چنانچه در معاملات خود یک پیپ افزایش قیمت داشته باشید، به ازای هر یک لات خریداری‌شده، 10 دلار سود دریافت می‌کنید؛ درنتیجه یک لات نقش مهمی در کسب سود یا زیان هر معامله‌گر دارد.

6. لوریج

احتمالاً تاکنون دریافته‌اید که لات واحد بزرگی است؛ بنابراین کارگزاری‌ها برای آنکه سرمایه‌گذاران خرد در فارکس را نیز جذب کنند، از ترفندی به نام لوریج استفاده می‌کنند. در این روش، یک اعتبار رایگان به معامله‌گران داده می‌شود تا بتوانند لات‌های بزرگ خریداری کنند؛ برای مثال معامله‌گر می‌تواند با یک لوریج یک به صد، به ازای هر 1 دلار، اجازه معامله 100 دلار را داشته و درنتیجه با یک نانو لات دارایی، به اندازه مینی لات قدرت خرید داشته باشد.

7. سطح استاپ اوت

ممکن است فردی در موقعیت ضرر و زیان در معاملات بازار فارکس قرار بگیرد و بازار همچنان روندی خلاف پیش‌بینی معامله‌گر داشته باشد؛ بنابراین میزان زیان وی مدام بیشتر می‌شود؛ در این صورت کارگزاری، موقعیت‌های ضررده را می‌بندد. به این مسئله محدودیت سطح استاپ اوت گفته می‌شود؛ یعنی بدترین موقعیتی که یک معامله‌گر می‌تواند در آن قرار بگیرد.

8. فری مارجین

فری مارجین یا مارجین آزاد پولی است که درگیر مارجین یا حاشیه چیست؟ معاملات فارکس باز نمی‌شود و تنها برای بازکردن معامله‌های جدید کاربرد دارد. چنانچه مقدار فری مارجین صفر یا کمتر از حالت متعادل باشد، هشدار مارجین فعال شده و از ورود معامله‌گر به معاملات جدید جلوگیری می‌شود؛ بنابراین می‌توان گفت فری مارجین که با نام‌های مارجین آزاد، مارجین موجود، مارجین قابل استفاده و مارجین قابل استفاده برای نگهداری شناسایی می‌شود، می‌تواند برای بازکردن معاملات جدید استفاده شود.

9. سطح مارجین یا مارجین لول

مارجین لول یا سطح مارجین نسبت موجودی واقعی حساب به مارجین مورد استفاده قرار گرفته است که به‌صورت درصد بیان می‌شود. درواقع می‌توان گفت مارجین لول برابر است با نسبت اکوییتی تقسیم بر مارجین، ضرب در 100. مفهوم مارجین لول بسیار مهم است و به کارگزاری کمک می‌کند تا به معامله‌گر اجازه معامله بدهد یا نه.

روش معامله در بازار معاملات آتی

شرط لازم برای داشتن فعالیت در بازارهای آتی این است که معامله‌گران حساب خود را تا مبلغ مشخصی شارژ کنند. پس از شارژ می‌توانند خرید و فروش کنند و پس از اینکه توانستند موقعیت خرید و فروش را کسب کنند، این مبلغ از شارژ بلوکه خواهد شد. در این میان، وضعیت حساب هر نیم ساعت یک‌بار به‌روزرسانی می‌شود و بنا به موجودی حساب، معامله‌گر می‌تواند در سه وضعیت نرمال، ات ریسک یا مارجین کال قرار بگیرد.

ارتباط وضعیت حساب و کال مارجین

همه‌چیز درباره کال مارجین

وضعیت نرمال

اگر بعد از تسویه‌حساب، معامله‌گر سودی کسب کرده باشد، موجودی حساب عملیاتی او برابر یا بیشتر از میزان وجه تضمین خواهد بود. به این حالت یک وضعیت عادی یا نرمال گفته می‌شود. توجه داشته باشید این سود در حساب معاملاتی کاربر قابل برداشت است و بلوکه نمی‌شود.

وضعیت ات ریسک

چنانچه وضعیت حساب نرمال نباشد، یا ات ریسک است یا کال مارجین. وضعیت ات ریسک بازار فارکس حالتی است که معامله‌گر نه‌تنها سودی کسب نکرده، بلکه زیان نیز کرده است. در این حالت، او باید مبلغی به‌عنوان حق پرداختی بپردازد؛ زیرا در هیچ صورتی نباید موجودی حساب از وجه تضمین اولیه کمتر باشد. در غیر این صورت، معامله‌گر نمی‌تواند معاملات خود را ادامه دهد؛ بنابراین همواره باید موجودی حساب از 70 درصد وجه تضمین اولیه بیشتر باشد. وضعیت آخر حالتی است که موجودی حساب معامله‌گر از 70 درصد وجه تضمین اولیه نیز کمتر شود که به این حالت وضعیت کال مارجین گفته می‌شود.

وضعیت کال مارجین

همان‌طور که پیش از این نیز اشاره شد، اگر موجودی حساب به‌‌دلیل یک ضرر یا زیان مالی به کمتر از 70 درصد وجه تضمین اولیه کاهش پیدا کند، معامله‌گر در این وضعیت قرار می‌گیرد؛ به این معنا که معامله‌گر بیش‌ازحد مجاز 30 درصدی ضرر کرده است و باید به‌سرعت حساب خود را شارژ کند و بار دیگر آن را به میزان وجه تضمین ابتدایی برساند تا بتواند در معاملات آتی شرکت کند. در نظر داشته باشید، وضعیت‌های کال مارجین و ات ریسک مشابه یکدیگر هستند و تنها تفاوت آن‌ها این است که در وضعیت ات ریسک موجودی حساب فرد تا 70 درصد وجه تضمین او خواهد بود، اما در وضعیت کال مارجین، موجودی حساب کمتر از 70 درصد وجه تضمین است.

محاسبه وضعیت‌ها

برای شناسایی وضعیت‌ها باید کال مارجین را محاسبه کرد؛ برای مثال ممکن است یک نفر با داشتن چهار موقعیت خرید، وجه تضمینی برابر با 200 هزار تومان پرداخت کند. حداقل وجه تضمین اولیه که درواقع 70 درصد است، مشخص شده و برابر با 140 هزار تومان تعیین می‌شود. سپس با در نظر گرفتن چهار موقعیت بازخرید، وجه تضمین مورد نیاز برای این چهار موقعیت محاسبه‌شده برابر با 800 هزار تومان در نظر گرفته می‌شود؛ پس حساب عملیاتی کاربر باید 800 هزار تومان شارژ داشته باشد؛ بنابراین 70 درصد وجه تضمین برای چهار موقعیت باز را محاسبه می‌کنیم که مبلغی برابر با 560 هزار تومان تعیین می‌شود. چنانچه موجودی حساب کاربر به این مبلغ برسد، وی در وضعیت کال مارجین قرار می‌گیرد.

نکات مهم درباره وضعیت کال مارجین

همان‌طور که پیش از این نیز بیان شد، اگر یک معامله‌گر مبلغی پول در حساب اصلی خود داشته باشد، تا زمانی که وارد معاملات نشود، این حساب کاملاً آزاد است و به آن مبلغ فری مارجین گفته می‌شود. در حال حاضر، اگر معامله‌گر با استفاده از لوریج یک به صد میزان لات موردنظر خود را خریداری کند، با مبلغی مارجین به‌عنوان حاشیه سود وارد معامله می‌شود؛ بنابراین می‌توان گفت کال مارجین مقدار کل سرمایه یک معامله‌گر تقسیم بر سطح مارجین است. توجه داشته باشید که سطح مارجین وابسته به کارگزاری و توانایی آن و معمولاً 100 درصد است، اما تعدادی از کارگزاری‌ها سطوح مارجین را به ۵۰ درصد نیز رسانده‌اند.

معمولاً کارگزاری‌ها 100 درصد سطح مارجین را به‌عنوان سطح محدودیت در نظر می‌گیرند و آن را کال مارجین می‌نامند. سطح کال مارجین 100 درصد بدین‌معناست که اگر مارجین در یک حساب به 100 درصد برسد، معامله‌گر می‌تواند تعدادی از موقعیت‌های باز خود را ببندد و خود را از این وضعیت خارج کند. در این حالت او نمی‌تواند موقعیت معامله جدیدی را باز کند؛ بنابراین می‌توان گفت زمانی که سطح کال مارجین به 100 درصد برسد، اکوییتی حساب معامله‌گر با مارجین وی برابر می‌شود و معامله‌گر در حال ضرر است. روند بازار نیز برخلاف پیش‌بینی‌های معامله‌گر حرکت کرده است.

همچنین باید توجه کرد که در وضعیت کنونی بازار، حساب‌ها هر نیم ساعت یک‌بار به‌روزرسانی می‌شوند؛ بنابراین زیان این حساب‌ها در زمان‌های نیم‌ساعته اعمال می‌شوند؛ البته توجه داشته باشید اعمال سود معاملات در پایان جلسات معاملاتی صورت می‌گیرد. به‌طورکلی می‌توان گفت پیش‌بینی وضعیت‌ها که برخی از کارگزاری‌ها ارائه می‌کنند، می‌تواند برای خروج از وضعیت کال مارجین به معامله‌گران کمک کند. در ادامه این مطلب راه‌های خروج از این وضعیت بیان شده است.

روش‌های خروج از وضعیت کال مارجین

همه‌چیز درباره کال مارجین

هر معامله‌گر برای خروج از این وضعیت سه راه‌حل دارد:

  1. به مقدار مورد نیاز برای خروج مارجین یا حاشیه چیست؟ از وضعیت کال مارجین وجه واریز کرده و حساب خود را شارژ کند.
  2. موقعیت‌های باز معاملات را ببند.
  3. از ترکیب دو مورد قبل استفاده کند.

زمانی که فرد در این وضعیت قرار می‌گیرد، اخطاری از سوی کارگزاری دریافت می‌کند. کارگزاری نیز طی آن مدت‌زمان معینی به معامله‌گر می‌دهد تا برای خروج از این وضعیت تلاش کند. اگر کاربر بتواند اقدامات مورد نیاز برای خروج از وضعیت کال مارجین را در محل تعیین‌شده انجام دهد، می‌تواند بار دیگر با حساب خود در بازار فعالیت کند؛ در غیر این صورت کارگزاری به اندازه مبلغی که بتواند حساب را از این وضعیت خارج کند، موقعیت‌های باز کاربر را می‌بندد. باید توجه داشت که گاهی اوقات ممکن است کارگزار به‌دلیل وجود صف در بازار نتواند موقعیت‌های باز معامله‌گر را برای خروج از این وضعیت ببندد؛ بنابراین مجبور می‌شود سفارش فروش را ثبت کند. درصورت انجام‌شدن فروش، حساب از وضعیت کال مارجین خارج می‌شود؛ بنابراین توصیه می‌شود هر معامله‌گر برای جلوگیری از قرارگرفتن در این وضعیت پیش از ثبت سفارش سطح کال مارجین را در نظر بگیرد، مبلغ مارجین را که از مارجین آزاد یا فری مارجین کسر می‌شود، محاسبه کند و مقداری مارجین اضافی داشته باشد تا از هرگونه ریسک دور بماند.

علاوه بر این پیشنهاد می‌شود کاربران معاملات خود را تقسیم کنند و یک‌باره وارد بازار معاملات نشوند. به این منظور به‌جای اینکه همه سرمایه خود را معامله کنند، ابتدا می‌توانند با بخشی از آن شروع به معامله کنند و هنگامی که به مقداری سود رسیدند، معامله را اضافه کنند.

وظیفه تریدر در بازار مالی

همه تریدرها باید به این نکته واقف باشند که مدیریت ریسک مهم‌تر از مدیریت سود است. اگر چنین قانونی رعایت نشود با کال مارجین روبه‌رو می‌شوند. این نتیجه تمام اشتباهات تریدرهایی است که همه فکر و ذکرشان کسب درآمد است. این واقعاً یک هشدار است، باید بسیار مراقب بود.

سخن پایانی

شاید در ابتدا فعالیت در بازارهای بورس و اوراق بهادار و بازار آتی کمی پیچیده به نظر برسد، اما چنانچه افراد دانش کافی داشته باشند، می‌توانند سود قابل‌توجهی از این بازارها کسب کنند. علاوه بر این نوسان‌گیران می‌توانند در بازار آتی سود قابل‌توجهی به دست بیاورند. تنها مسئله‌ای که می‌تواند کمی موجب اضطراب و ترس معامله‌گران شود، قرارگرفتن در وضعیت کال مارجین است. توجه داشته باشید که تمام بازارهای سرمایه‌گذاری همواره با سود و زیان همراه هستند و در صورتی که معامله‌گران دانش کافی داشته باشند، می‌توانند با تحلیل بازار و پیش‌بینی روند آن به سود برسند؛ بنابراین سرمایه‌گذاران می‌توانند مهارت‌های لازم برای پیشرفت در بازارهای آتی را بیاموزند و با پیش‌بینی آینده بازار مانع قرارگرفتن حساب کاربری خود در این وضعیت شوند یا بتوانند به‌راحتی حساب خود را از آن خارج کنند. در این مطلب، نکات مهم درباره وضعیت کال مارجین و روش‌های خروج از آن معرفی شد تا کاربران بتوانند با خیال راحت به معاملات خود بپردازند و به بیشترین میزان سوددهی برسند.

اگر شما هم اطلاعات یا دیدگاهی درباره کال مارجین دارید، با ما به اشتراک بگذارید.

حاشیه سود (Profit Margin)

همانطور که کاملا مشخص است؛ امروزه گرایش به سمت بازارهای سرمایه به شدت افزایش پیدا کرده است.

اما مسئله اینجاست که در این بازار پر جنب‌وجوش، تنها آن دسته از افرادی که با دانش تخصصی و مهارت کافی به انجام معاملات می‌پردازند، در این کار موفق خواهند شد.

بسیاری از تحلیل‌گران فعال در بازار بورس، از تحلیل‌های بنیادی کمک گرفته و در تحلیل‌های خود از اصطلاحات و مفاهیم مهم بهره می‌برند تا در نهایت نتیجه مطلوب حاصل گردد.

در این مقاله قصد داریم درباره یکی از گزاره‌های مهم در تحلیل بنیادی به نام “حاشیه سود” صحبت کنیم. اگر تمایل دارید که این اصطلاح مهم را بهتر درک کرده و در بازار بورس موفق‌ترعمل کنید؛ پس تا انتهای این مقاله همراه ما باشید.

حاشیه سود چیست؟

یکی از ابزارهای مهمی که در تحلیل بنیادی به کار گرفته می‌شود، حاشیه سود است. اما دقیقا حاشیه سود به چه معناست؟

در صورت‌های مالی شرکت‌های بورسی، میزان فروش و سود شرکت کاملا مشخص است و تحلیل‌گران براساس داده‌های موجود در این گزارش‌ها، اطلاعات مهم از شرکت‌های بورسی را به دست می‌آورند.

حال اگر در این صورت مالی، داده‌ای را تحت عنوان “میزان سود سهام” بر داده مربوط به “میزان فروش سهام” تقسیم کنیم، حاشیه سود به دست می‌آید.

نسبت میزان سود شرکت به میزان فروش آن را با حاشیه سود بیان می‌کنیم که اگر در عدد 100 ضرب شود، درصد سود به دست می‌آید.

برای درک بهتر این موضوع؛ فرض کنید که حاشیه سود شرکتی 15 درصد بیان شده است. در واقع منظور این است که به ازای هر 100 تومان فروش، 15 تومان سود نصیب شرکت مورد نظر شده است.

لازم به ذکر است که گاهی ممکن است حاشیه سود شرکتی، نسبت به گذشته کاهش یابد که این موضوع می‌تواند دلایل مختلفی مانند کاهش قیمت محصول نسبت به گذشته، کاهش سوددهی شرکت، افزایش هزینه‌های جانبی شرکت و عدم مدیریت کافی در کنترل هزینه‌ها داشته باشد.

بررسی انواع حاشیه سود

به طور کلی 3 نوع حاشیه سود وجود دارد:

در ادامه به بررسی هریک از آن‌ها می‌پردازیم:

حاشیه سود خالص (Net Profit Margin)

حاشیه سود خالص برای یک شرکت عبارت است از سود خالص آن شرکت تقسیم بر درآمد کل به دست آمده از شرکت.

توجه داشته باشید که حاشیه سود خالص، در یک بازه زمانی مشخص در نظر گرفته می‌شود.

حاشیه سود خالص

فرمول محاسبه حاشیه سود خالص

حاشیه سود ناخالص (Gross Profit Margin)

حاشیه سود ناخالص، همانند حاشیه سود خالص محاسبه می‌شود و تنها یک تفاوت دارد و آن هم این است که در صورت فرمول محاسبه حاشیه سود ناخالص، میزان سود ناخالص قرار می‌گیرد.

بنابراین؛ حاشیه سود ناخالص عبارت است از میزان سود ناخالص تقسیم بر درآمد کل شرکت.

حاشیه سود ناخالص

فرمول محاسبه حاشیه سود ناخالص

حاشیه سود عملیاتی (Operating Profit Margin)

برای محاسبه حاشیه سود عملیاتی، باید میزان سود عملیاتی را بر میزان کل درآمد شرکت تقسیم کنیم.

حاشیه سود عملیاتی

فرمول محاسبه حاشیه سود عملیاتی

منظور از حاشیه سود ناخالص چیست؟

همانطور که توضیح دادیم؛ منظور از حاشیه سود، میزان سود یک شرکت نسبت به میزان فروش آن است.

حالا اگر از هزینه‌های اضافی که در شرکت پرداخت شده صرف نظر کنیم و در محاسبات خود وارد نکنیم، حاشیه سود را حاشیه سود ناخالص می‌نامیم.

مسلما در هر کسب و کاری، هزینه‌هایی مربوط به مراحل تولید، دستمزد و مالیات وجود دارد که اگر این هزینه‌ها را محاسبه نکنیم، حاشیه سود ناخالص به دست می‌آید.

هر چقدر میزان حاشیه سود ناخالص یک شرکت بیشتر باشد، عملکرد آن شرکت مناسب بوده و کنترل هزینه‌های خود را به درستی انجام داده است.

برای درک بهتر این مفهوم، به یک مثال توجه کنید. فرض کنید که یک شرکت برای تولید یک محصول، 2000 تومان هزینه کرده است؛ اما در بازار، آن را به قیمت 3000 تومان به فروش می‌رساند. در این حالت می‌گوییم که حاشیه سود این شرکت، 1000 تومان یا به عبارتی 100 درصد بوده است.

در حالت دیگری؛ فرض کنید که حاشیه سود یک شرکت در داده‌های اطلاعاتی 50 درصد عنوان شده است؛ به این معنا که از هر 1000 تومانی که محصول به فروش می‌رود، 500 تومان از آن، سود حاصل از فروش خواهد بود. البته دقت کنید که این حاشیه سود، به صورت ناخالص و با احتساب هزینه‌های مختلف در شرکت عنوان شده است.

نحوه محاسبه حاشیه سود

برای محاسبه سود ناخالص از داده‌های یک شرکت فعال در بورس، بایستی تفاوت قیمت تمام شده با میزان فروش محصول را پیدا کنیم.

به بیان دیگر؛ اگر قیمت تمام شده یک محصول را از قیمت فروش آن محصول کم کنیم، سود ناخالص آن محصول به دست می‌آید. حال با داشتن سود ناخالص، به راحتی می‌توانیم حاشیه سود ناخالص را نیز محاسبه کنیم. برای این کار؛ کافی است میزان فروش را بر سود ناخالص محصول که در مرحله قبل محاسبه کردیم، تقسیم کنیم.

توجه داشته باشید که حاشیه سود برای تمام محصولات یک شرکت قابل محاسبه است و معمولا عدد‌های متفاوتی برای محصولات مختلف یک شرکت به دست می‌آید.

به این ترتیب؛ اگر قرار باشد که حاشیه سود را برای کل محصولات به دست آورید، بهترین راه این است که از میانگین قیمت تمام محصولات را به دست آورده و سپس در فرمول حاشیه سود قرار دهید.

این نکته حائز اهمیت است که هرچه حاشیه سود یک شرکت بالاتر باشد، همانقدر آینده آن شرکت امیدوارکننده است. البته المان‌های بسیاری بر میزان نوسان این پارامتر تاثیرگذار است.

به عنوان مثال؛ کاهش هزینه‌های تمام شده برای تولید محصول و در مقابل افزایش قیمت محصول، از جمله پارامتر‌های افزایشی برای حاشیه سود یک شرکت به حساب می‌آیند.

توجه داشته باشید که برای کاهش قیمت محصول، بایستی کارهایی انجام شود که کیفیت محصول را مورد هدف قرار ندهد؛ به این معنا که کاهش هزینه‌های تولید نباید بر روی کیفیت محصول تاثیرگذار باشد.

منظور از حاشیه سود عملیاتی چیست؟

همانطور که قبل‌تر اشاره کردیم؛ یکی از انواع حاشیه سودهایی که قابل محاسبه است، حاشیه سود عملیاتی است.

در واقع برای محاسبه حاشیه سود عملیاتی، باید درآمد عملیاتی یک شرکت را بر فروش خالص مارجین یا حاشیه چیست؟ آن تقسیم کنیم تا در نهایت، حاشیه سود عملیاتی به دست آید.

منظور از درآمد عملیاتی همان درآمد پیش از پرداخت بهره است و همچنین اگر هزینه کالای‌های مورد معامله را از میزان سود خالص از فروش یک شرکت کسر کنیم، سود عملیاتی به دست می‌آید.

هر شرکتی، براساس کسب‌وکار و نوع فعالیت خود در بازار، یک سری هزینه‌های جانبی نیز دارد که به آن هزینه‌های عملیاتی می‌گویند. به عنوان مثال؛ هزینه‌های اداری، بازاریابی، توزیع و… جزو هزینه‌های عملیاتی به حساب می‌آیند.

حال اگر هزینه‌های عملیاتی از سود ناخالص کم شود، سود عملیاتی محاسبه خواهد شد. علاوه بر این؛ اگر سود عملیاتی محاسبه شده در این مرحله را بر میزان فروش شرکت تقسیم کنیم، حاشیه سود عملیاتی به دست می‌آید که می‌تواند نشان‌دهنده توانایی یک شرکت در کنترل هزینه‌ها باشد.

مزایا و معایب استفاده از حاشیه سود

حاشیه سود یک شرکت، معیار خوبی از میزان سودآوری شرکت است.

در واقع؛ شما می‌توانید با در نظر گرفتن تمام هزینه‌های پرداخت شده از سوی شرکت جهت تولید محصول و میزان درآمد حاصل از فروش محصولات، یک دید کلی از میزان توانایی شرکت در کنترل هزینه‌ها به دست آورید.

اگر حاشیه سود شرکتی بالا باشد، به این معناست که قیمت‌گذاری محصولات مناسب بوده، هزینه‌های پرداختی برای تولید محصول به خوبی کنترل شده و در نهایت مدیریت در شرکت کارآمد بوده است. اما در مقابل؛ کاهش حاشیه سود یک شرکت، هشداری برای تغییر روند قیمت‌گذاری و هزینه‌های شرکت خواهد بود.

حال به سراغ معایب و محدودیت‌های حاشیه سود می‌رویم؛ یعنی دقیقا همان جایی که گاها فروش‌های یکباره شرکت، شرایط را تا حدودی فریبنده جلوه می‌دهد.

به عبارت دیگر؛ گاهی اوقات دیده می‌شود که شرکتی تحت تاثیر عواملی با فروش یکباره، توانسته حاشیه سود را در سطح بالایی برای خود نگه دارد. در صورتی‌که چنین حاشیه سودی برای آن شرکت واقعی نبوده و ناپایدار خواهد بود.

محدودیت دیگر در حاشیه سود، جایی است که شرکت‌ها مدل‌های تجاری متفاوتی داشته باشند. به عبارت دیگر؛ با محاسبه حاشیه سود، نمی‌توان مقایسه دقیقی از شرکت‌ها در صنایع مختلف را به دست آورد؛ بلکه شرایط سوددهی صنایع مختلف متفاوت خواهد بود.

سخن پایانی

حاشیه سود، یکی از فاکتورهای مهمی است که تحلیل‌گران در تحلیل‌های بنیادی از آن استفاده می‌کنند.

این فاکتور، معیار خوبی است که میزان سودآوری یک شرکت را نشان می‌دهد. همانطور که گفتیم؛ هر چقدر حاشیه سود شرکتی بالا باشد، کنترل و مدیریت خوبی در هزینه‌های پرداخت شده صورت گرفته است.

این اصطلاح در واژه‌نامه جامع بورسینس منتشر شده است.

قصد شروع سرمایه‌گذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاری‌ها انجام دهید:

برای سرمایه‌گذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه می‌شود:

کال مارجین چیست؟ – آکادمی پرشیا بلاکچین

میدانید که بازار ارزهای دیجیتال به سرمایه‌گذاری‌های خطرناک و نوسانات شدید قیمت در میان مردم جهان شهرت دارد. با اینکه نوسانات این بازار چالش‌هایی را برای قانون‌گذاران ایجاد کرده است، در مقایسه با کلاس‌های دارایی سنتی مانند سهام و کالا، بازار ارزهای دیجیتال فرصتی برای به دست آوردن سودهای چشمگیر در میان سرمایه‌گذاران ایجاد کرده است.

افزایش رو به رشد این نوسان، پتانسیلی است که سبب به وجود آمدن موقعیت‌های معاملاتی بیشتر از طریق متدهای معاملاتی مانند Margin trading ،perpetual swaps و futures می‌شود. معاملات مشتقه قراردادهای مارجین یا حاشیه چیست؟ مبتنی بر قیمت یک دارایی پایه هستند که این امکان را به معامله‌گران می‌دهند تا بر قیمت آینده آن دارایی شرط‌بندی کنند.

معاملات مشتقه کریپتو، برای اولین بار در سال ۲۰۱۱ به بازار معرفی شده و در سال‌های اخیر، به‌ویژه در میان سرمایه‌گذاران خرده‌فروشی gung-ho که به‌دنبال حداکثر بهره‌برداری از استراتژی‌های معاملاتی خود هستند، محبوبیت بالایی یافته است.

برای مثال معامله‌گران می‌توانند از طریق معاملات مارجین پتانسیل درآمدزایی و سوددهی خود را با استفاده از وجوه قرض گرفته شده از صرافی‌های دیجیتالی افزایش دهند. صرافی کوینکس، صرافی کوکوین و صرافی بای بیت تعدادی از صرافی‌های متمرکز رمزنگاری‌شده‌ای هستند که امکان انجام معاملات مارجین را برای کاربران خود فراهم کرده‌اند.

لازم است بدانید که این نوع معاملات مانند شمشیر دو لبه عمل می‌کنند؛ یعنی همان‌طور که معاملات مشتقه سبب افزایش پوزیشن‌های سودآور معامله‌گران می‌شوند، به همان اندازه نیز خطر لیکویید شدن یا از دست ‌دادن سرمایه معامله‌گر نیز وجود دارد.

لیکویید شدن چیست؟

لیکویید شدن یا Liquidation به فرایندی گفته می‌شود که در آن معامله‌گر همه سرمایه خود در پوزیشن مارجین را از دست بدهد و ضرر کند. اصولاً این پروسه هنگام سقوط قیمت بازار اتفاق می‌افتد؛ با این ‌حال در فضای ارزهای دیجیتال، اصطلاح لیکویید شدن، عمدتاً به‌منظور توصیف بسته‌شدن اجباری پوزیشن معامله‌گر به‌دنبال از دست ‌رفتن تمام یا بخشی از حاشیه اولیه (Initial margin) استفاده می‌شود.

انواع لیکوئیدیشن

لیکویید شدن را می‌توان به دو گروه جزئی (Partial) مارجین یا حاشیه چیست؟ و کلی (Total) تقسیم کرد:

لیکویید شدن جزئی: به‌منظور کاهش پوزیشن و اهرم فشاری که معامله‌گر تعیین کرده، پوزیشن مذکور را تا حدی زود می‌بندد.

لیکویید شدن کلی: هنگام بستن پوزیشن، از تمام حاشیه اولیه‌ای که معامله‌گر تعیین کرده، استفاده شده است.

معاملات مارجین چیست؟

معاملات مارجین نوعی از متدهای معاملاتی در برخی صرافی‌های دیجیتالی هستند که براساس آن معامله‌گر می‌توان با وجوه قرض گرفته شده از افراد شخص ثالث مانند صرافی وارد معامله شود. درواقع این متد درست مانند قرض‌گرفتن یا وام‌گرفتن پول از یک فرد یا نهاد دیگر برای خرید ارز دیجیتال عمل می‌کند. این روش معاملاتی به سرمایه‌گذاران اجازه می‌دهد تا اندازه پوزیشن معاملاتی خود را با استفاده از ابزاری به نام leverage یا اهرم فشار، افزایش دهند و تنظیم کنند.

برای استفاده از پلتفرم معاملاتی مارجین لازم است معامله‌گر مراحل احراز هویت در صرافی را سپری کند و سپس مقداری ارز دیجیتال یا فیات را به‌عنوان وثیقه که به Initial Margin معروف است، نزد صرافی قرار دهد. این مارجین اولیه مانند یک صندوق بیمه برای صرافی عمل می‌کند؛ برای مثال، اگر از یک اهرم فشار ۵× در مارجین اولیه ۱۰۰ دلاری استفاده کنید، یک وام ۴۰۰ دلاری به شما داده می‌شود و پوزیشن معاملاتی شما از ۱۰۰ به ۴۰۰ دلار افزایش می‌یابد.

چه زمانی لیکویید شدن اتفاق می‌افتد؟

لیکویید شدن زمانی اتفاق می‌افتد که معامله‌گر نتواند الزامات تعیین‌شده در پوزیشن مارجین خود را به‌درستی برآورده کند. در واقع مارجین به درصدی از ارزش کل معامله گفته می‌شود که به‌منظور بازکردن و حفظ پوزیشن باید نزد صرافی سپرده شود.

زمانی که حساب مارجین معامله‌گر به پایین‌تر از سطح توافق‌شده با صرافی برسد، صرافی به‌طور خودکار پوزیشن را بسته و سرمایه‌گذار سرمایه خود را از دست می‌دهد. میزان ضرر معامله‌گر به اهرم فشار تعیین‌شده و میزان کاهش قیمت بازار بستگی دارد. در برخی از موارد لیکوئیدیشن سبب ازدست‌رفتن کل سرمایه فرد می‌شود.مارجین یا حاشیه چیست؟

اگر پوزیشن اهرم‌دار شما به آستانه لیکویید شدن برسد، با یک Margin call مواجه خواهید شد. این فراخوان به شما می‌گوید که لازم است مارجین بیشتری ایجاد کنید. در این زمان دو گزینه پیش روی معامله‌گر است:

۱. به‌منظور بالابردن مجدد اهرم به اندازه مورد نیاز، وجوه بیشتر به مارجین اضافه شود.

۲. صرافی به‌طور خودکار پوزیشن فرد را لیکوئید کند.

مفهوم قیمت لیکوئیدیشن

قیمت لیکوئیدیشن (انحلال) یا Liquidation price نقطه‌ای است که در آن پوزیشن لوریج‌دار معامله‌گر به‌طور خودکار بسته می‌شود. عواملی که بر آن تأثیرگذار هستند عبارت‌اند از:

نرخ مارجین نگهداری

قیمت ارز دیجیتال

قیمت لیکوئیدیشن توسط صرافی‌ها استفاده‌شده محاسبه شده و ممکن است میانگینی از چندین صرافی بزرگ دیجیتالی باشد. زمانی که قیمت ارز دیجیتال مدنظر از آستانه قیمت لیکوئیدیشن عبور کند، فرایند لیکویید شدن شروع می‌شود.

از آنجا ‌که قیمت ارزهای دیجیتال به‌طور مدام در حال تغییر است، لازم است از آخرین اخبار مطلع باشید و سودآوربودن پوزیشن ایجادشده را دوباره بررسی کنید؛ در غیر این صورت به احتمال زیاد سرمایه شما لیکوئید شده و متضرر می‌شوید.

جلوگیری از لیکویید شدن

وقتی درباره معامله در بازارهای سرمایه، از جمله ارزهای دیجیتال و متدهای معاملاتی خاص مانند معاملات مارجین صحبت می‌شود، بی‌شک مدیریت ریسک مهم‌ترین نکته است. در این موارد لازم است هدف اصلی معامله‌گر حتی پیش از رسیدن به سود به حداقل رساندن سطح ضرر احتمالی باشد. از آنجا ‌که خطر از دست ‌دادن سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال اجتناب‌ناپذیر است، بهره‌گیری از مکانیسم‌هایی که به بقای معامله‌گر در بازار کمک کنند، ضروری به نظر می‌رسد.

از آنجا ‌که همواره احتمال از دست ‌دادن دارایی هنگام انجام معاملات وجود دارد، استفاده از استراتژی‌های معاملاتی هوشمند مانند استفاده از لوریج کمتر و نظارت مارجین می‌تواند به جلوگیری از لیکویید شدن دارایی کاربر کمک کند. علاوه بر این، صرافی‌های دیجیتالی صندوق‌های بیمه را راهی برای به حداقل رساندن این‌گونه از ضررها به کاربران ارائه می‌دهند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.