کسی که که در سال ۱۹۱۵ سهام ایالات متحده را در ۶۰ سالگی، به منظور فروش در قیمت بالاتر خریداری کرد، یک سفتهباز یا تریدر است. از سوی دیگر، کسی که در سال ۱۹۲۱، AT&T را در ۹۵ سالگی خرید تا از سود سهام ۸ درصد برخوردار شود، یک سرمایهگذار است. به عبارت دیگر، Carret به انگیزه، وزن بیشتری میدهد. سفتهباز در اینجا بر قیمت تمرکز میکند؛ در حالی که سرمایهگذار بر نوع کسبوکار تمرکز میکند.
معامله گری
معامله گری در بورس به پروسه خرید و فروش سهام در بازار گفته می شود. که این تعریف بسیار کلی می باشد که در ادامه به شرح کامل آن می پردازیم.
معامله گری چیست؟
در فرهنگ لغت واژه معامله گر با واژه هایی همچون بازرگان، تاجر، کاسب و… تعریف شده است. می توان عنوان کرد که بصورت کلی افرادی که اقدام به خرید و فروش کالا و خدماتی می کنند معامله گر هستند و به فرآیند خرید و فروشی که اتفاق می افتد معامله گری می گویند. این مطلب یک تعریف کلی از معامله گری تصمیم گیری معامله گر و سرمایه گذار بود که عنوان شد تا در ابتدا با مفهوم این کلمه آشنا شوید.
معامله گر
معامله گر یا تریدر شخصی که با فراگیری دانش کامل در حوزه بورس، قدرت تحلیل بازار و پیش بینی درست روند افزایش و کاهش قیمت ها اقدام به خرید و فروش سهام می کند.
معامله گری
وجود افراد متخصص در فرآیند تریدری و داشتن تبحر لازم باعث می شود که تصمیمات به موقع و درستی اتخاذ شود و بتوان به راحتی چه زمانی که بورس روند صعودی داشت و چه حتی زمانی که روند نزولی دارد بتوان معامله گری خوبی داشت و سود خود را از بازار بورس بدست آورد.
پادکست چگونه یک معامله گر موفق باشیم؟
مهندس حامد غلامی در این فایل صوتی به شما می گویند که چگونه یک معامله گر موفق باید پلن معاملاتی خود را ترسیم کند؟
اصولا چه زمانی باید معامله کرد و چه زمانی از بازار خارج شد؟
اصول و نکات مهم معامله گری
قبل از بیان نکات بسیار کاربردی معامله گری ابتدا می بایست با تفاوت فرد معامله گر سرمایه گذار آشنا شد. سرمایه گذاران معمولا افرادی هستند که چشم امیدشان به روند صعودی قیمت ها در بورس است.
آنها با هدف رسیدن به سود کلان سهمی را خریداری می کنند و منتظر رشد آن می شوند، در صورتی که خلاف این روند اتفاق بیفتد بطور معمول زیان می کنند و مجبور به فروش هرچه سریع تر سهام خود می شوند.
در مقابل معامله گر فردی است که با داشتن قدرت تحلیل بالا این قدرت را دارد که سود خود را از تغییر قیمت ها بدست بیاورد با این تفاوت که این تغییر قیمت شامل سود و نزول قیمت سهام می باشد.
بله درست متوجه شدید معامله گری فرآیندی است که در آن سهام دار سود خود را بتواند هم از نزول قیمت و هم از صعود قیمت ها بدست آورد. که در اصطلاحات بورسی به آن کسب سود از بازارهای دوطرفه ( روند نزولی قیمت ها – روند صعودی قیمت ها ) گفته می شود.
با توجه به توضیحاتی که مطرح شد باید گفت بزرگ ترین هدف معامله گری بدست آوردن سود از تغییر قیمت ها می باشد. همین امر باعث می شود که همواره معامله گران حرفه ای تمرکز خود را بر روی عوامل تکنیکال یه سهم می گذارند چرا که معتقدند همه چیز در قیمت لحاظ شده است.
انواع روش های معامله گری
Position Trading
ما با مفهوم ترید که همان معامله گری می باشد آشنا شدیم، پوزیشن تریدینگ طولانی ترین دوره معامله گری را شامل می شود، این بازه از ماهانه تا سالانه می تواند طول بکشد.
معمولا پوزیشن تریدرها مسلط به تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی هستند و در انجام خرید و فروش از این تحلیل ها استفاده می کنند. هدف اصلی در این روش از معامله گری رسیدن به سود از طریق روندهای بلند مدت می باشد که این امر باعث می شود که نوسانات در کوتاه مدت تاثیر گذار نباشد.
می توان پوزیشن تریدینگ را به سرمایه گذاری تشبیه کرد چرا که سرمایه گذار با خرید سهم و حفظ کردن آن در طولانی مدت قصد دارد با افزایش روندها کسب سود کند. با این تفاوت که در معامله گری به روش پوزیشن تریدینگ می توان هم از بازار صعودی و هم از بازار نزولی به سود رسید.
Swing Trading
در روش سوئینگ تریدر معاملات در بازه زمانی روزانه و هفتگی انجام می شود. تریدرهایی که از این روش در بازار بورس استفاده می کنند بطور معمول از تحلیل تکنیکال به جهت رفتار شناسی قیمت ها وبدست آوردن نقطه سود بهره می گیرند.
معامله گران در سوئینگ تریدر به محض رسیدن سهم به یک قیمت خاص که سود مورد نظرشان حاصل شده باشد اقدام به خروج از بازار خواهند کرد.
Day Trading
دی تریدینگ همانطور که از نام آن مشخص است معاملات بصورت روزانه صورت می گیرد. معامله گر با بهره گیری از روش تحلیل تکنیکال و بررسی روند قیمت ها در کمترین زمان فرصت دارد که تصمیم گیری کند و سهم خود را خرید و فروش کند.
از آنجایی که معاملات برای زمان های بسیار کوتاهی نگهداری می شوند موجب می شود که قیمت ها تغییرات بسیار زیادی نداشته باشند و معامله گران به کسب سودهای کم تمرکز کنند.
Scalp Trading
اسکالپ تریدر روش دیگری از انواع معامله گری می باشد که معامله گر ( تریدر ) در یک دوره معاملاتی تقدام به خرید و فروش چندین و چند سهم می کند. در اسکالپ تریدر کمترین دوره زمانی تغییر قیمت ها برای انجام معامله استفاده می کنند.
سودی که معامله گرها از این روش بدست می آورند بسیار کم است بنابراین باید سهم های زیادی را معامله کنند تا در مجموع به سود مورد نظر خود برسند. در بین روش ها اسکالپ تریدر از پر ریسک ترین آنهاست چرا که معاملات با سودهای بسیار پایین و به تعداد بالا صورت می پذیرند و در این بین کافیست یک زیان بزرگ اتفاق بیفتد تا هر مقدار سودی که تریدر بدست آورده در چند دقیقه بطور کامل از دست بدهد.
High-Frequency Trading
معاملات پرتعداد سبک دیگری از معاملات سریع است که با استفاده از نرمافزارهای خاص و الگوریتمهای پیچیده تحلیل بازار انجام میشود.این سبک معاملاتی توسط شرکتهای بزرگ در بازارهای مالی بینالمللی و با صرف هزینههای بسیار بالا انجام میشود.
معامله گری در بورس چیست؟
برای موفقیت در معامله گری بورس باید ابتدا به یادگیری مواردی همچون یادگیری مقدمات، روشهای تحلیل، استراتژیهای معاملاتی، پلتفرمهای معاملاتی، متدهای مدیریت سرمایه، روشهای حفظ ثروت و کسب سود و … بپردازید.
شاید در ابتدا تصور کنید آموزش و یادگیری مبانی و اصولی بورس و معامله گری زمان بسیار زیادی نیاز دارد، و شاید نتوانید در انتها موفق شوید.
اما زمان نباید برای شما اهمیت داشته باشد، مهمتر از هر چیزی، کیفیت و جامع بودن محتوای آموزشی است که زمان خود را به آن اختصاص میدهید. پس حتما قبل از شروع آموزش حسابی تحقیق و بررسی کنید و سعی کنید با پرس و جو از افرادی که این مسیر را با موفقیت طی کردهاند، بهترین دوره آموزشی معامله گری را پیدا کرده و مطمئن باشید با پایان یافتن دوره قطعا می توانید به عنوان یک معامله گر حرفه ای آغاز به فعالیت نمایید.
3 اصل طلایی موفقیت در معامله گری بورس
پیش بینی قیمت
پیشبینی قیمت یعنی تشخیص اینکه بازار کاهشی خواهد بود یا افزایشی. پاسخ به این سوال که آیا باید خرید یا فروخت نیز در گرو این پیشبینی است. اگر پیشبینی اشتباه باشد هیچکار دیگری نیز در ادامه موثر نخواهد بود.
تاکتیک های زمان بندی معامله
در بسیاری مواقع، ممکن است جهت حرکت قیمت را درست پیشبینی کرده باشیم ولی به علت زمانبندی نادرست دچار ضرر و زیان شویم. زمانبندی بهطور ذاتی یک نوع روش تکنیکال است.
بنابراین حتی اگر براساس تحلیل فندامنتال اقدام به معامله شود، در این مورد یعنی تعیین زمان ورود و خروج از بازار باید از ابزارهای تکنیکال کمک گرفت.
مدیریت مالی
یعنی نحوه تخصیص و تقسیم بندی سرمایه که شامل مباحثی چون پرتفوی، تنوع سرمایهگذاری در هر بخش، درجه مدیریت ریسک در بازار بورس، تعیین حدضرر، نسبت ریسک به سود، تصمیمگیری پس از طی دورههای موفق یا ناموفق معامله و نیز محافظهکارانه یا تهاجمی بودن معاملات است.
سادهترین راه برای خلاصهبندی این عناصر مختلف این است که بگوییم پیشبینی قیمت یعنی اینکه چه کاری کنیم ( خرید یا فروش ) زمانبندی یعنی تصمیمگیری در مورد زمان انجام معامله و مدیریت مالی یعنی اینکه به چه نحو این معامله را انجام دهیم.
شناخت نقاط ضعف معامله گران
نقطه ضعف معامله گران شکست خورده
نداشتن روش معاملاتی مشخص
معامله گرانی که ضرر می کنند اعداد مهم و کلیدی را نمیدانند. آنها به مفاهیم حمایت و مقاومت توجه نمیکنند و با الگوها و نمودارها بیگانهاند. باید بدانید که یک معاملهگر در صورت نداشتن استراتژی یا روش معاملاتی ثابت و مشخص محکوم به شکست است.
عدم وجود استراتژی مشخص و ثابت، باعث می شود معاملهگر پس تجربه چندین معامله با ضرر، کم کم به این نتیجه برسد که باید از بازار خارج شد. با مطالعه و یادگیری درست، داشتن روش معاملاتی مشخص و نیز داشتن مدیریت احساسی میتوان به نتایج خوب رسید.
نداشتن درک درست از عملکرد بازار
شما در واقع در بازار بورس در کنار هزاران معامله گر حرفه ای و با تجربه فعالیت می کنید. بسیاری از معامله گران حرفه ای نه تنها بسیار هوشیارند و برای خود کوهی از تجربه هستند، بلکه ثروتمند هم هستند.
شما برای موفقیت باید با دقت و به درستی آموزش های دوره معامله گری بازار بورس را بگذرانید و آمادگی مبارزه داشته باشید.
ریسک بیش از حد در یک معامله
تریدر بلند پرواز کسی است که بیشتر از 10 درصد حساب معاملاتی خود وارد یک سهم میشود. معامله گران منطقی مفهوم ریسک را به خوبی درک کرده و پیش از آنکه در مورد سود آن فکر کنند، ابتدا ریسک را مدیریت میکنند.
در صورتیکه معاملهای آنها را به قبول ریسک زیاد سوق دهد، وارد آن نمیشوند. موافقان این نظریه و معاملهگران منطقی ریسک خود را زیر 2 درصد حساب معاملاتی خود قرار میدهند. این کار به آنها توانایی این را میدهد که اگر چندین معامله پشت سر هم آنها هم با ضرر همراه شد آسیبی نبینند.
عدم آمادگی ذهنی
روانشناسی بازار یکی از مباحث مهم معاملهگری است و حال آنکه اکثر مردم اهمیت آن را ندانسته و از این رو از ذهن آماده جهت انجام معامله برخوردار نیستند. وقتی سهامی را میخرید و در واقع سرمایه تان را وسط میگذارید، ترس، طمع و سایر احساسات عاطفی، معامله کردن را برای شما سخت میکند.
آشنایی با برنامه معاملاتی
برنامه معاملاتی در واقع به شخصیت و نگرش ذهنی شما بستگی دارد. بطور مثال فردی که ریسک پایین تری در معاملات دارد، طبیعتا سود بسیار کمتری بدست می آورد. چون شخصیت و تجربه افراد نسبت به پول و بازارهای مالی متفاوت است پس بنابراین باید برنامه معاملاتی متفاوتی داشته باشند.
در بازارهای مالی افراد معمولا به دو حالت سود می کنند:
حالت اول: شانسی و تصادفی
در این حالت معملا فرد سرمایه گذار به تازگی به این بازار ورود کرده و بر حسب تصادف و یا شانس سود های کمی بدست می آورد.
حالت دوم: برنامه معاملاتی
برنامه معاملاتی در واقع شامل مدیریت سرمایه – مدیریت ریسک – استراتژی معاملاتی – روانشناسی بازار
و… می باشد که هر کدام مباحث مفصلی هستند که در بخش های مختلف سایت به آن پرداخته شده است. اگر قصد دارید جز معامله گران موفق باشید و بصورت مستمر از بازارهای مالی سود کسب کنید، باید یک برنامه معاملاتی بسیار منظم داشته باشید.
تفاوت اصلی سرمایهگذاری و معاملهگری چیست؟
اگر هر تصمیمی در زندگی را معادل یک ترید در نظر بگیریم، همه ما به نوعی یک تریدر هستیم؛ پس تفاوت بین سرمایهگذاری و معاملهگری در چیست؟ در این مطلب، به این سوال پاسخ میدهیم که چه تفاوتی میان سرمایهگذاری و معاملهگری از نظر فلسفی وجود دارد. درک این تفاوت برای هر کسی که در بازارهای مالی فعالیت میکند، ضروری است. در ادامه با ما همراه باشید.
تفاوت سرمایهگذاری و معاملهگری
هر فرد به نوعی یک تریدر است. هر تصمیمی که در زندگی گرفته میشود، صرف نظر از خوب یا بد بودنش، در نهایت نتیجهای بهدنبال دارد؛ بنابراین، افراد روزانه هزاران معامله انجام میدهند؛ خواه آن را تصدیق کنند یا نه. تصمیم به تحصیل در رشته مهندسی به جای تحصیل در رشته مالی، رفتن به سینما به جای وقت گذراندن با دوستان. هرکدام یک نوع معامله است که هر کدام نتیجهای (ارزشی) در پی دارند.
در نگاه کلان، میتوان هر تصمیم در زندگی را به عنوان یک معامله طبقهبندی کرد و در مورد همه انتخابها، از نظر ارزش مورد انتظار تفکر کرد. در واقع با هر تصمیم، گزینهای را خریده و گزینه دیگری را از دست میدهیم.
با در نظر گرفتن این موضوع، قبل از درگیر شدن با بازار مالی، هر فرد را میتوان در بالاترین سطح به عنوان یک تریدر طبقهبندی کرد. البته که این مفهوم، استفاده عمومی پذیرفته شده از کلمه معاملهگر نیست. در واقع بسیاری از فعالان بازار ممکن است به این کلمه خورده بگیرند و اظهار کنند که «نه، من یک سرمایهگذار هستم». تاریخچه تفاوت بین سرمایهگذاری و معاملهگری به مدتها قبل برمیگردد و در بازارها سابقه طولانی دارد. پذیرفته شده است که این دو کلمه، از هم متمایزند.
نظر کارشناسان درباره تفاوت سرمایهگذاری و معاملهگری چیست؟
جوزف پنسو (Joseph Penso de la Vega) اولین نویسندهای بود که تفاوت این دو کلمه را در کتابی بهنام «سردرگمی سردرگمیها» (Confusion of Confusions) در سال ۱۶۸۸، بیان کرد. ناگفته نماند که این کتاب، قدیمیترین کتاب در حوزه بورس است. او در این کتاب فعالان بازار را به سه دسته تقسیم میکند:
اربابان مالی (سرمایهگذاران ثروتمند)، معاملهگران (تریدرهایی که گاهی دست به معامله میزنند) و قماربازان (مانند نوسانگیران). تمایزی که جوزف از آن صحبت میکند، در اندازه و میزان موفقیت این افراد است. ثروتمندان، سرمایهگذاران هستند. بقیه، معاملهگران هستند.
فیلیپ کارت (Philip Carret)، نویسنده کتاب هنر سفتهبازی (سال ۱۹۳۰) درباره تفاوت سرمایهگذاری و معاملهگری، مینویسد:
کسی که که در سال ۱۹۱۵ سهام ایالات متحده را در ۶۰ سالگی، به منظور فروش در قیمت بالاتر خریداری کرد، یک سفتهباز یا تریدر است. از سوی دیگر، کسی که در سال ۱۹۲۱، AT&T را در ۹۵ سالگی خرید تا از سود سهام ۸ درصد برخوردار شود، یک سرمایهگذار است. به عبارت دیگر، Carret به انگیزه، وزن بیشتری میدهد. سفتهباز در اینجا بر قیمت تمرکز میکند؛ در حالی که سرمایهگذار بر نوع کسبوکار تمرکز میکند.
جان مینارد کینز (John Maynard Keynes)، اقتصاددان مشهور، در رویکرد خود دقیقتر بود و سفتهبازی را اصطلاحی برای «پیشبینی روانشناسی بازار» و سرمایهگذاری را بهعنوان «فرآیند پیشبینی بازده احتمالی داراییها در کل دوران عمر آنها» تعریف کرد. رویکرد او مشابه رویکرد Carret بود، اما با تفاوتی کوچک و آن اینکه، شرطبندی روی موفقیت اقتصادی یک شرکت، از نظر فلسفی با شرطبندی صرفا روی قیمت یک دارایی متفاوت است.
ایجاد یک چارچوب برای درک تفاوت بین سرمایهگذاری و معاملهگری
آیا راهی وجود دارد که مشخص کند یک رویکرد جزو معاملهگری محسوب میشود یا سرمایهگذاری؟ آیا انگیزه نامشهود فرد در بازار مشخص میکند که در حال معاملهگری یا سرمایهگذاری است؟ اولویت زمانی، چه نقشی در این طبقهبندی دارد؟
این اصطلاحات روی مختصاتی از محورهای متعدد قرار دارند و موقعیتهای مختلف، جنبههایی از سرمایهگذاری و معاملهگری را براساس معیارها به همراه خواهند داشت. ما میتوانیم با بررسی معیارهایی که معاملهگران را از سرمایهگذاران جدا میکند و نمونههایی که باید خواننده را در مورد تعاریف به فکر وادار کند، تجزیهوتحلیل کنیم. دو موردی که باید انرژی خود را روی آن متمرکز کنیم، انگیزه و مدت است.
به نظر میرسد، اکثر مراجع تاریخی موافق هستند که اگر انگیزه شخصی برای تصمیمگیری، مربوط به اقتصاد واقعی کسبوکار و رشد آن باشد، سرمایهگذاری در نظر گرفته میشود. در حالی که اگر تصمیمگیری صرفا براساس قیمت مورد انتظار آینده دارایی باشد، معاملهگری و ترید محسوب میشود. با این رویکرد، این امکان وجود دارد که دو فرد بتوانند در ظاهر به همان شیوه عمل کنند اما در دو دسته طبقهبندی شوند.
به عنوان مثال، دو سناریو زیر را در نظر بگیرید:
- شما یک صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر (VC) هستید که در مراحل اولیه یک پروژه سرمایهگذاری کردهاید. بهطور غیرمنتظرهای تنها دو هفته پس از سرمایهگذاری، توکنهای شما تا ۱۰۰ برابر بازدهی ایجاد میکند. شما احساس میکنید اکنون قیمت بیش از حد گران است و بنابراین آنها را در بازار آزاد میفروشید.
- شما یک صندوق پوشش ریسک (هج فاند) هستید که در مراحل اولیه، سرمایهگذاری کردهاید و همانطور که انتظار میرفت دو هفته پس از سرمایهگذاری، بازار حرکت کرده و توکنهای شما آزاد و برای کسب سود آنها را میفرشید.
هر دو سناریو دقیقا روند مشابهی داشتند؛ اما شما احتمالا آنها را به ترتیب به عنوان یک سرمایهگذار و معاملهگر تلقی میکنید. تصمیم گیری داخلی در این دو سناریو کاملا متفاوت بود؛ اما روند و نتیجه دقیقا یکسان بود. در این مورد خاص، صندوق VC بیشتر بر روی اقتصاد واقعی کسبوکار متمرکز بود، در حالی که صندوق تامینی صرفا روی اینکه آیا افراد با توجه به قیمت، برای دارایی ارزش قائل میشوند یا خیر، شرطبندی میکرد.
بیایید نگاهی به مجموعه جداگانهای از شرایط بیندازیم که تفاوت کمتری در مورد این مفهوم دارند:
- شما یک دارایی را به دلایل بنیادی و تحلیل فاندامنتال خریداری میکنید که فکر میکنید باعث رشد کسبوکار میشود. به عنوان مثال، شما اپل را پس از معرفی آیفون خریداری میکنید؛ زیرا معتقدید گوشیهای هوشمند نفوذ اجتماعی خود را به سرعت افزایش میدهند و فراگیر میشوند و قصد دارید پس از بازدهی مد نظر آنرا بفروشید.
- شما دارایی را به دلیل تغییری میخرید که فکر میکنید مردم را هیجانزده خواهد کرد. به عنوان مثال، شما اپل را پس از معرفی آیفون خریداری میکنید، زیرا معتقدید مردم در مورد چشمانداز یک محصول پرفروش جدید، هیجانزده میشوند و بنابراین قیمت بیشتری برای هر سهم پرداخت میکنند. زمانی که قیمت اپل به هدف مد انتظار شما رسید، آن را میفروشید.
تفاوت بین مثالهای بالا در جایی است که حدس و گمان در آن صورت میگیرد. سرمایهگذاری و معاملهگری هر دو نیاز به سفتهبازی و سوداگری دارند؛ اما سرمایهگذاری را میتوان به عنوان حدس و گمان در مورد موفقیت اقتصادی یک کسبوکار در نظر گرفت.
سوداگری روی قیمت در این سناریو متفاوت بود، زیرا برای بیشتر داراییها، قیمت دلیل اصلی «موفقیت» واقعی سرمایهگذاری نیست. اگر روی اینکه مردم آیفونها را دوست دارند و جریانهای نقدی را برای اپل افزایش میدهند، شرطبندی کنید، متفاوت است با شرطبندی روی اینکه مردم فردا به دلیل هیجانشان در مورد آیفون، قیمت بالاتری برای اپل میپردازند یا نه.
هر دو روی رفتار انسانها شرطبندی میکنند و انسانها مخلوقاتی انعکاسی و تقلیدی هستند که اغلب روندهای اجتماعی و فیزیکی را به یک شکل تکرار میکنند. با در نظر گرفتن این موضوع، هیچ دلیل فلسفی برای جدا کردن سرمایهگذاری و معاملهگری وجود تصمیم گیری معامله گر و سرمایه گذار ندارد. با این حال، برای یک سرمایهگذار، فعالیت اقتصادی شرکت اهمیت بالایی دارد.
کارشناسان معتقدند شرطبندیهای طولانیمدت بیشتر با سرمایهگذاری و شرطبندیهای کوتاهمدت بیشتر با ترید و معاملهگری مرتبط هستند.
سرمایهگذاری و معاملهگری در رمزارزها
این بحث در حوزه ارزهای دیجیتال کمی پیچیدهتر است. طبق گفتههای بافت (Buffet) و کینز (Keynes)، سرمایهگذاری در بیت کوین یک عنوان اشتباه است؛ زیرا هیچ اقتصاد واقعی به معنای سنتی وجود ندارد. ارزش این ارز از شرطبندی و پذیرش آن بین افراد نشات میگیرد. از سوی دیگر، بسیاری از خریداران بیت کوین، آن را به قصد نگهداری به مدت طولانی، خریداری میکنند.
درک تفاوتهای فلسفی صرفا برای سرگرمی نیست. درک این تمایزها، برای بازیگران عادی بازار نیز مفید است. هنگامی که شخص درک کند که معاملهگری یک بازی کوتاهمدت و مبتنیبر قیمت است، میتواند قوانین را بهتر لمس کند. اولا، پرسیدن سوال در مورد فاندامنتال شهودی به جای فاندامنتال واقعی، همیشه ارزشمندتر است؛ زیرا درک شهود در کوتاهمدت بیشتر از درک فاندامنتال واقعی یک دارایی باعث افزایش قیمت میشود.
وقتی به ترید در دنیای کریپتوها نگاه میکنیم، باید روی معیارهایی تمرکز کنیم که مستقیما بر قیمت تاثیر میگذارند؛ به جای معیارهایی که به طور نامحسوس روی آنها تاثیر میگذارد. برای مثال، معاملات پیدرپی ارز پالیگان (MATIC)، بیشتر به دلیل احساسات فعلی، علاقه کاربران و الگوهای معاملاتی است و معاملهگران کمتر به ارزش کل قفل شده، مدل امنیتی یا نقشه راه شش ماهه آن توجه میکنند.
جمع بندی
در این مطلب در مورد تفاوت میان سرمایهگذاری و معاملهگری صحبت کردیم. هنگام سرمایهگذاری، بهتر است روندهای کوتاهمدت بازار را نادیده بگیرید و روی روندهای بلندمدت مسیر تمرکز کنید. در سرمایهگذاری نسبت به معاملهگری، با توجه به اینکه مدت زمان آن احتمالا طولانیتر است، باید زمان بیشتری برای تجزیهوتحلیل اطلاعات و ایجاد انگیزه صرف کنید. داشتن درک کامل از تفاوتهای فلسفی سرمایهگذاری و معاملهگری اغلب میتواند به افراد کمک کند که پیشرفت کنند و عملکرد مناسبی داشته باشند؛ حال آنکه سرمایهگذار باشند یا معاملهگر.
مهمترین اصل معامله گری چیست؟ | چگونه یک معامله گر حرفهای شویم؟
خیلیها از ما در رابطه با مهمترین اصل معامله گری سوال میپرسند و میخواهند بدانند که مهمترین اصول معامله گری چیست؟ آنها از شرکت پی در پی در دورههای مختلف و خواندن کتابهای متعدد، خسته شدهاند و به دنبال راهی برای پایان بخشیدن به ضرر و زیان خود و افزایش سود دهی هستند.
در این مقاله ما در رابطه با اصول معامله گری و مهمترین اصل معامله گری با شما صحبت خواهیم کرد و راه کارهایی را برای داشتن عملکرد بهتر در بازارهای بورسی به شما ارائه میکنیم. اگر به دنبال راه کاری برای جلوگیری از شکستهای پی در پی در بازارهای بورسی هستید، این مقاله را تا انتها دنبال کنید.
مهمترین اصل معامله گری چیست؟
مهم ترین اصل معامله گری، مدیریت هیجان و EQ یا هوش هیجانی است. متاسفانه امروزه در بسیاری از دورههای آموزشی، به جای آموزش صحیح در رابطه با هوش هیجانی و مدیریت ذهن، بیشتر از مسائل غیر کاربردی صحبت میشود. موضوع روانشناسی معامله گری، مسئلهای است که شاید کمتر توجهی به آن میشود. برای مثال در زمان ایجاد یک کندل، هیچ صحبتی از احساسات و هیجانات فروشندگان و خریدارانی که ایجاد این کندل را موجب شدهاند به میان نمیآید. تشخیص این احساسات و استفاده صحیح از آنها در جهت افزایش سود، میتواند بسیار کاربردی باشد. ما در دورههایی که به عنوان دورههای تریدر شو برگزار میکنیم، به بررسی فلسفه روانشناسی معاملات میپردازیم و نمودارها را به دقت تحلیل میکنیم. آموزش مدیریت هیجانات و احساسات یکی دیگر از مواردی است که ما در دورههای تریدر شو در رابطه با آنها با شما صحبت میکنیم.
روانشناسی معامله گری چیست؟
روانشناسی معامله گری، موضوعی است که به ما کمک میکند به عنوان مربی و کوچ اختصاصی خودمان کار کنیم. این تکنیک به ما کمک خواهد کرد که با کنترل نوسانات احساسات به یک معامله گر موفق تبدیل شویم. اولین نکتهای که قصد داریم در رابطه با این اصل به شما آموزش دهیم، به رنج و دردها مربوط میشود. همه ما اصطلاح «بزرگ میشی یادت میره» را بارها در کودکی شنیدهایم. بزرگترها با بیان این اصطلاحات سعی داشتند به ما بفهمانند که هر دردی باید به مرور زمان به فراموشی سپرده شود. این همان موضوعی است که قصد دارم در این قسمت از مقاله با آن مخالفت کنم و به کمک نقض آن، راه کاری را برای داشتن عملکرد بهتر به شما پیشنهاد کنم.
برای داشتن عملکرد بهتر در زندگی و به خصوص در حوزه معامله گری، باید تمام درد و رنجهای خود را نگه دارید و هرگز فراموش نکنید. چنان چه شما در معاملات خود به شدت متضرر شدهاید و سرمایه زیادی را از دست دادهاید، هرگز این ضرر و زیان را فراموش نکنید. چرا که این ضرر و زیان به طور قطع به علت کمبودی در وجود شما ایجاد شده است و با فراموش کردن این نقصها و شروع مجدد معاملات، هیچ بهبودی در عملکرد شما ایجاد نخواهد شد. حتی اگر در هزاران برنامه آموزشی شرکت کنید یا هزاران مجله، کتاب یا مقاله را در این رابطه مطالعه کنید، قادر به جبران آن نخواهید بود.
راه حل چیست؟
بر اساس اصول معامله گری به شما توصیه میکنیم که تمامی ضررهای معاملاتی خود را روی یک کاغذ یادداشت کنید و هرگز آنها را از یاد نبرید. حتی اگر یادآوری این مسائل به زجر کشیدن بیشتر شما منجر میشود، سعی کنید آنها را همچنان مرور کنید. شاید برای شما این سوال پیش آمده باشد که دلیل و هدف از انجام این کار چیست؟ این دردها درست در مواقعی که قصد دارید از روی احساسات یک تصمیم گیری اشتباه را انجام دهید، به داد شما خواهند رسید. برای مثال تصور کنید که قصد دارید مقداری از یک سهم را خریداری کنید. زمانی که سود احتمالی حاصل از آن را محاسبه میکنید، وسوسه میشوید و برای خریدن مقدار بیشتری از این سهم اقدام میکنید. این همان تصمیم گیری است که میتواند به شکست شما و ضرر و زیان شدیدی منجر شود.
چنان چه در زمان تصمیم گیری، دردهای حاصل از معاملات قبلی خود را به همراه نداشته باشید، ممکن است با یک تصمیم گیری غلط و احساسی سرمایه خود را صفر کنید؛ اما یادآوری این دردها میتواند به تصمیم گیری بهتر و صحیحتر و مدیریت پول شما کمک کند. به یاد داشته باشید که قطعا فراموش کردن اشتباهات در دنیای معامله گری به بزرگتر شدن شما و بهبود عملکردتان در این بازارها منجر نخواهد شد. این فراموش کردنها، حتی میتوانند به بدتر شدن عملکرد شما و ضرر و زیان فراوانی منجر شوند. پس اشتباهات خود را فراموش نکنید، از آنها یادداشت برداری کنید یا آنها را در ذهن خود نگه دارید و از اشتباهاتتان درس بگیرید.
علت مشکلات و اشتباهات خود را ریشه یابی کنید، با آموزش بهتر در این رابطه به حل آنها کمک کنید. به این شکل، عملکرد خود را بهبود ببخشید. همانطور که در بخش قبلی اشاره کردیم مدیریت هیجان مهم ترین اصل معامله گری است؛ برای این کار ابتدا باید با اشتباهات خود کنار بیایید و از آنها برای آینده درس بگیرید.
جمع بندی
در این مقاله به شما گفتیم که مهمترین اصل معامله گری چیست و در رابطه با اصول معامله گری به شما توضیح دادیم. توضیحاتی که در این مقاله ارائه شدند، بیشک برای بهبود عملکرد شما به عنوان یک تریدر، مفید واقع خواهند شد و میتوانند بسیار کمک کننده باشند. برای دنبال کردن ویدیوها و مطالب بیشتر در رابطه با کاربرد بیشتر روانشناسی در معاملات، مقالات و ویدیوهای بعدی ما را در وب سایت دلفین وست یا اینستاگرام رسمی ما دنبال کنید.
اصول مدیریت سرمایه در بازارهای مالی
قبل از معرفی مدیریت سرمایه باید معنی و مفهوم سرمایه را بدانیم؛ سرمایه یعنی هر چیزی که جزء دارایی محسوب میشود و برای همه ما ارزشمند است. ما در بازار ارز دیجیتال با سرمایه خود کار میکنیم و با این سرمایه ترید انجام میدهیم. به طور خلاصه، مهارت و دانشی که با آن بتوان، در یک بازه زمانی برآیند ضرر معاملات را به حداقل و سود معاملات را به حداکثر رساند.، مدیریت سرمایه نامیده میشود.
مدیریت سرمایه
در واقع، یکی از آیتم هایی که به ما کمک میکند تا در بازارهای مالی به موفقیت برسیم، بحث مدیریت سرمایه است. مدیریت سرمایه یک علم و یا دانش است که میتوان به کمک آن ریسکها را کنترل کرد. همچنین، از این طریق میتوان سرمایهای را که وارد بازار کار، بورس و یا ارز دیجیتال کرد را به طور صحیحی مدیریت نمود. شما با نظارت بر نوع مدیریت سرمایه میتوانید شانس خود را برای به دست آوردن سود بیشتر و ضرر کمتر بیشتر کنید. اما، اگر شما توانایی درست در مدیریت سرمایه را نداشته باشید؛ باعث از دست رفتن سرمایهتان خواهد شد.
بالانس مثبت در مدیریت سرمایه
از طریق مدیریت سرمایه؛ باید سرمایه را به گونهای تنظیم نمود که بتوان از آن سود دریافت کرد و یا تریدهایی انجام داد که مجموع آنها بالانس مثبت به وجود بیاورد. برای اینکه بالانس مثبت باشد باید به چند نکته دقت نمایید:
- میزان سرمایهای که وارد بازار کار میکنید.
- سبد خریدی که سرمایه در آن تقسیم میشود.
- نوع تریدی که انتخاب میکنید.
- میزان ضرری که سیگنال خروج میدهد.
- میزان سودی که سیگنال به شما میدهد.
- سیستم کاری که تضمینکننده حفظ اصل سرمایه باشد.
میزان سرمایه و مدیریت آن
میزان سرمایهای که یک کاربر وارد بازار کار میکند به چند چیز بستگی دارد؛
- مشخص کردن نوع بازار کار؛ سهام، ارز و .
- کشش بازار؛ باید کشش بازاری را که برای سرمایه گذاری انتخاب میکنید، بسنجید.
- ریسک تریدر؛ شما باید توان ریسکپذیری خود را بسنجید.
- سطح مهارت تریدر؛ نسبت به سطح مهارت خود باید نوع ترید کردن را مشخص کنید.
- میزان نیاز مالی روزانه؛ نیاز مالی در زندگی شخصی خود را مشخص و روی آن برنامهریزی کنید.
سبد خرید
برای سرمایه گذاری و کسب درآمد در بازار بوس و ارز دیجیتال فقط داشتن سرمایه و خرید و فروش کافی نیست. مهمترین قدم برای موفقیت در بازار سرمایه، روش تشکیل پرتفوی یا سبد کالا به صورت صحیح و مدیریت شده میباشد.
نوع ترید
نوع تریدی که شما انتخاب میکنید باید مشخص شود؛ ترید روزانه، هفتگی، ماهیانه، سالیانه و یا بلندمدت
میزان ضرر
وقتی احساس کردید که در سرمایه خود ضرر کردهاید؛ میتوانید تصمیم بگیرید که آیا از بازار خارج شوید یا نه.
میزان سود
یعنی وقتی احساس کردید که به میزان سود دلخواه خود در سرمایهتان رسیدهاید؛ میتوانید تصمیم بگیرید که آیا از بازار خارج شوید یا نه.
تضمین کننده اصل سرمایه
در وهله اول در ورود به بازار سرمایه باید سرمایه اولیه شما حفظ شود و سیستمی را انتخاب کنید که سرمایه اولیه شما سوخت نشود.
سیستم معاملاتی در مدیریت سرمایه
مدیریت سرمایه بخشی از یک سیستم معاملاتی میباشد. در واقع، دانشی که از به کارگیری همزمان تحلیل, روانشناسی و مدیریت سرمایه استفاده میشود را یک سیستم معاملاتی میگویند. سیستم معاملاتی همانند یک صندلی سه پایه است که یک پایه آن را تحلیل بازار، پایه دیگر روانشناسی و دیگر پایه آن مدیریت سرمایه است. برای موفقیت در بازارهای مالی هر سه عامل میبایست در کنار هم و با هم مورد استفاده قرار بگیرد.
❔ سوالی که وجود دارد این است که، چطور باید در مدیریت سرمایه ضرر معاملات را به حداقل و سود را به حداکثر رساند؟
در پاسخ باید گفت؛ اکثر معاملهگران حرفهای بر این باورند که، نباید در یک بازه زمانی بیشتر از 10% ضرر کرد، چون برای جبران 10% حدوداً نیاز به سود 10% داریم. اما به عنوان مثال؛ برای جبران ضرر 50% میبایست 100% سود کسب نمود تا 50% جبران شود.
فرمول مدیریت سرمایه در سرمایه گذاری
پیشنهاد میشود قبل از ورود به حوزه سرمایه گذاری و رمز ارز دیجیتال ابتدا شخصیت خود را در سرمایه گذاری بسنجید. اولین نکته در بدو ورود به این سیستم این است که، کدام یک از شخصیتهای زیر را دارا هستید؛ یعنی در واقع، علایق ما در کدام زمینه است.
✔️ Trade (معامله گر): تریدر باید بتواند در پایینترین سطح، یک کالا، خدمات و یا وسیله را بخرد و همان را در بالاترین سطح قیمت بفروشد.
✔️ Investor (سرمایه گذار): سرمایه گذار باید دانش خود را به حدی بالا ببرد که بداند در چه سطح و یا رشتهای سرمایه گذاری کند. سرمایه گذار احتمالاً هیچ سررشتهای با ترید ندارد و فقط میخواهد سرمایه گذاری کند، اما باید آنقدر علم کسب کند که در بهترین بازار، سرمایه گذاری کند.
✔️ Marketing (بازاریابی): در قسمت مارکتینگ، شخص نه اینوستر است نه تریدر؛ و هیچکدام از این شخصیتها را ندارد. این شخص سرمایه کافی برای ترید را ندارد بنابراین، از طریق بازاریابی میتواند سرمایه زیادی را جذب و شخصاً وارد بازار کار شود.
مدیریت سرمایه گذاری در ارز دیجیتال
فرمول سرمایه گذاری را میتوان از طریق نمودار زیر در مدیریت سرمایه استفاده کرد؛
- 50 درصد از سرمایه اصلی خود را در حیطهای امن نگه دارید؛ یعنی، بخاطر ریسک بازار نباید همه سرمایه را وارد کار کرد.
- 10 درصد از سرمایه باید آزاد باشد که بتوان از آن در شرایط سخت، مشکلات مالی و پیشنهاد کاری استفاده کرد.
- 10 درصد از دارایی را برای ملزومات دارای ریسک مانند خودرو و . قرار دهیم.
- 30 درصد از دارایی را باید در سبدهای مختلف سرمایه گذاری کنیم. (پرتفوی سرمایه گذاری)
به عنوان مثال: * 10 درصد برای ترید
* 10 درصد برای خرید بیت کوین
* 10درصد برای بخشی از کارهای مختلف
که اگر یکی از این 10 درصد به ضرر رسید بتوان از 20 درصد باقیمانده آن جبران کرد.
✍ نکته: همیشه سرمایه گذاری قرار نیست که سود 100% دهد و گاهی نیز ضرر را به همراه دارد. باید طوری سرمایه گذاری کنید که اگر ضرر کردید تاثیری در زندگی نداشته باشد.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه در بازار بورس
اگر میخواهید به بهترین نحو ممکن سرمایه خود را مدیریت نمایید؛ باید به چند نکته مهم در استراتژی مدیریت سرمایه دقت کنید:
- ریسک
- بازده
- حجم معاملات
- نسبت بازده به ریسک
- نسبت افت سرمایه
مدیریت سرمایه در فارکس
هم اکنون، در بازار فارکس متخصصان در این حوزه به جای اینکه روی بحث تکنیکال تمرکز کنند، در بحث مدیریت سرمایه کار میکنند. البته میدانیم که، بحث تکنیکال نیز مهم است و باید حتما اطلاعات کافی را در این زمینه داشته باشید. اما بیشتر حرفهایها و متخصصان تمرکز خود را روی سیستمهای مدیریت سرمایه میگذارند.
یک کاربر فعال در بازار فارکس باید از هر لحاظ خود را آماده ضرر کند. زیرا، اگر بدون مدیریت سرمایه وارد این کار شود، به نوعی ممکن است تمام سرمایه و دارایی خود را ببازد. در حالی که، اگر به طور صحیح از مدیریت سرمایه استفاده نماید، میتواند بهترین سود را از معاملات خود در فارکس بدست بیاورد.
اگر شما بتوانید برنامه مدیریت سرمایه را 10% ارتقاء دهید، میزان سودسازی شما در بازار فارکس تا 50% میتواند افزایش پیدا کند. اما اگر فقط روی تکنیکال کار کنید و به مدیریت سرمایه توجهی نداشته باشید، مطمئناً همان قدر که سود میکنید به نسبت ضرر هم خواهید کرد. اما، مدیریت سرمایه یک اثر اهرمی عجیب دارد که اگر 10% برنامه مدیریت سرمایه شما ارتقاء پیدا کند، میزان سودسازی شما در بازار میتواند تا 50% و بلکه بیشتر افزایش پیدا کند.
در فارکس باید این را بدانید که در هر معامله بیش از یک درصد نباید ریسک کرد.
نکات مهمی که هنگام ورود به فارکس باید به آن توجه کرد:
- استفاده از مدیریت سرمایه در فارکس
- بلندمدت فکر کردن و تصمیم گرفتن برای کسب سود
- انتخاب هدفی منطقی نه احساسی و زودگذر
- خودداری از انجام معاملات پر ریسک برای حفظ سرمایه اولیه
- عدم استفاده از تمام دارایی خود و حذف هزینههای اصلی زندگی برای انجام معامله در فارکس
معتبرترین شرکت های مدیریت سرمایه
شما به عنوان یک سرمایه گذار مبتدی یا حرفهای میبایست بهترین اطلاعات را درباره بهترین و معتبرترین شرکتهای مدیریت سرمایه گذاری در دنیا کسب کنید. هم اکنون، بخش عمدهای از سرمایه گذاری های دنیا در بازارهای بورس نیویورک انجام میشود. در ادامه، نام چند شرکت معتبر در این زمینه به شما پیشنهاد میگردد؛
- بلک راک (Black Rock)
- چارلز شواب (Chales SCHWAB)
- الیانز (Allianz)
- بانک ملون (Mellon)
- مورگان چیز (Morgan Chase)
- یو بی اس (UBS)
ویژگی یک شرکت سرمایه گذاری خوب
یک شرکت سرمایه گذاری شرکتی است که سرمایه های مردم را برای دریافت سود در بازارهای بورس و ارز دیجیتال با عقد قراردادی جمعآوری مینماید که، شرکت نسبت به این قرار متعهد و مسئول است که طبق مفاد قرارداد منعقد شده اقدام نماید. این شرکتها بخشی از سود به دست آمده را با مشتریان خود طبق قرارداد تقسیم مینمایند.
مواردی که باید در انتخاب این شرکت ها در نظر گرفت؛
- استراتژی سرمایه گذاری
- ایجاد پسانداز بازنشستگی
- انتخابهای متعدد و محصولات متنوع در سرمایه گذاری مشتری
توصیه هایی از بزرگان سرمایه گذاری
* دنیس گارتمن «سرمایه گذار و ناشر نشریههای سرمایه گذاری»: در معاملاتی که در حال سود دادن هستند صبور باشید اما در معاملات زیانده صبور نباشید و تا جایی که ممکن است از معامله خارج شوید.
* وارن بافت «نابغه سرمایه گذاری»: خریدن یک دارایی فوقالعاده با قیمت معقول، بسیار بهتر از خریدن یک دارایی معقول با قیمت فوقالعاده است.
* بیل گراس «مالک بزرگترین صندوق سرمایه گذاری مشترک در جهان»: از یک دارایی خاص خوشتان میآید؟ شانس خود را از دست ندهید و 10%، کمی کمتر یا بیشتر، از پرتفولیو خود را به آن اختصاص دهید. این ایدههای خوب سرمایه گذاری را نباید به فراموشی سپرد.
- کارلوس اسلیم «کارآفرین مکزیکی-لبنانی»: من متقاعد شده ام که فقر فرصتی برای موفقیت و رشد در سرمایه گذاری است. کشورهای فقیر آمریکای لاتین را ببینید، آنها می توانند به راحتی مانند چین رشد کنند؛ این یک فرصت برای آنهاست.
بیشتر بدانید
و اما کلام آخر..
مدیریت سرمایه بزرگترین رکن بازارهای مالی است که باید به آن توجه ویژهای داشت. با مدیریت سرمایه همیشه در بازار، فعال و در حال دریافت سود خواهید بود. از آنجایی که، ما اعتقاد داریم ضرر همیشه هست پس به مدیریت سرمایه حتما نیاز داریم؛ چون مدیریت سرمایه یک اصل است نه سلیقه؛ یک اصل درست، منطقی و علمی. یک سرمایه گذار، تریدر و یا اینوستر فعال در بازار، هر کدام باید بدانند که در پایینترین سطح یک سهم، کالا و یا هر چیز دیگری را بخرند و همان را در بالاترین سطح ممکن بفروشند؛ همه اینها منوط به استفاده درست از مدیریت سرمایه است.
سوالات متداول
منظور از مدیریت سرمایه چیست؟
مهارت و دانشی که با آن بتوان در یک بازه زمانی برآِیند ضرر معاملات را به حداقل و سود را به حداکثر رساند.
استراتژی های مدیریت سرمایه در معاملات
همیشه داشتن یه استراتژی مناسب احتمال موفقیت رو به میزان چشمگیری افزایش میده. برای همینه که بزرگان مدیریت داشتن استراتژی رو یکی از اجزای حیاتی هر کسب و کار و سرمایه گذاری میدونن. معامله توی بازار ارزهای دیجیتال هم از این قاعده مستثنی نیست. قطعا داشتن یه استراژی مدیریت سرمایه گذاری در این زمینه میتونه بهتون کمک کنه که سود های خیلی خوبی کسب کنید.
استراتژی های مدیریت سرمایه در معاملات به باید ها و نباید هایی و برنامه هایی گفته میشه که سرمایه گذار واسه خودش مشخص میکنه. داشتن استراتژی باعث میشه که امکان کسب سود به حد اکثر برسه، و ریسک در مدیریت سرمایه و معاملاتی که انجام میشه به میزان چشمگیری کاهش پیدا بکنه.
اگر علاقمند به دونستن در مورد انواع استراژی های مختلف توی بازار ارزهای دیجیتال هستین با ما همراه باشین.
اهمیت مدیریت سرمایه در معاملات ارز دیجیتال
قبل از اینکه استراتژی های مدیریت سرمایه در معاملات ارزهای دیجیتال رو براتون معرفی کنیم، در این قسمت درمورد اهمیت مدیریت کردن سرمایه و داشتن یه استراتژی خوب مطالبی رو ارائه خواهیم کرد.
توی معاملات ارز دیجیتال مدیریت سرمایه به این معنی هست که چطوری و به چه طریقی سرمایه و پولی رو که میخوایم در بازار ارزهای دیجیتال سرمایه گذاری کنیم. در واقع به پروسه بودجه بندی و راه های خرج کردن سرمایه واسه خرید ارزهای دیجیتال مدیریت سرمایه گفته میشه. اگه که مدیریت سرمایه توسط معامله گر با راهبرد یا شیوه خاصی که از قبل تعیین شده انجام بشه میگیم که این معامله گر دارای استراتژی هست.
امروزه استراتژی های مدیریت سرمایه در معاملات یکی از مهم ترین بحث ها توی بازار ارزهای دیجیتال هست، چون که این بازار خیلی متلاطم هست و معامله گر اگه بلد نباشه چطوری سرمایشو مدیریت بکنه و یا اگه یک استراتژی قوی واسه خودش نداشته باشه حتما ضرر خواهد کرد، و این امکان وجود داره کل سرمایش یک جا از دست بره.
با توجه به این که مدیریت سرمایه در بازار ارز های دیجیتال یه بحث تخصصی هست، نمیشه که برای همه یک نسخه واحد واسه نحوه مدیریت سرمایشون مشخص کرد. این سرمایه گذار هستش که باید مهارت های لازم رو در این زمینه کسب بکنه، و با توجه به میزان سرمایه ای که داره و وضعیت بازار با انتخاب یه استراتژی مناسب معاملات خودشو انجام بده.
یک سرمایه گذار اگه که با استراتژی های مدیریت سرمایه در معاملات آشنا باشه با اصول روانشناسی پول و روانشناسی بازار هم آشنا خواهد بود. این شخص میتونه که بازار ها و موقعیت های پر سود رو شناسایی کنه، و بازار در هر شرایطی که باشه قادر خواهد بود راه خودش رو بره و سود کسب کنه.
در ادامه مهم ترین استراتژی های مدیریت سرمایه در معاملات ارزهای دیجیتال رو خدمتتون معرفی میکنیم.
بهترین استراتژی های مدیریت سرمایه
از پراستفاده ترین استراتژی های مدیریت سرمایه توی بازار ارزهای دیجیتال که تونستن محبوبیت بالایی در بین سرمایه گذارها پیدا کنن میتونیم به موارد زیر اشاره کنیم.
• سبد سرمایه گذاری متنوع
با توجه به این که بازار ارزهای دیجیتال نوسان های پرتلاطمی داره، به طبع ریسک معامله و سرمایه گذاری هم در این بازارها بالاست. یکی از بهترین استراتژی های مدیریت سرمایه توی این شرایط این هست که معامله گر یا سرمایه گذار سبد متنوع و مختلفی رو برای خرج کردن پولش انتخاب کنه و همه تخم مرغ هاش رو توی یک سبد نزاره.
مثلا معامله گر میتونه درصد مشخصی از سرمایه شو انتخاب کنه و اون مقدار رو برای هولد کردن اختصاص بده، یا میتونه درصد دیگه از سرمایشو به معاملات کوتا مدت اختصاص بده. همچنین موقع خرید رمز ارز ها به جای خرید یک ارز دیجیتال میتونه چند تا ارز دیجیتال مختلف رو خریداری بکنه، و از طریق این متنوع سازی ریسکش رو کاهش بده.
هرچند که متنوع سازی هرچقدر بیشتر باشه ریسک به میزان چشمگیری کاهش پیدا میکنه، ولی از طرفی این استراتژی معایب خاص خودشو هم داره. اگه متنوع سازی بیش از حد انجام بشه امکان کسب سود هم به مقدار خیلی زیادی پایین میاد، و معامله گر نمیتونه به مقدار مناسب سود کسب کنه. از عیب های دیگه این روش اینه که باعث از دست رفتن تمرکز معامله گر میشه، و معامله گر با صرف زمان بالا برای مدیریت دارایی های متنوع فرصت این رو که بتونه وضعیت های سود آور رو سریع شناسایی بکنه از دست میده.
یکی دیگه از معایب این روش اینه که متنوع سازی به خاطر این که باعث میشه معامله گر معاملات بیشتری انجام بده هزینه های بیشتری هم داره چون که موقع انجام هر معامله میزان مشخصی کارمزد کسر میشه.
اما با این حال باز هم توصیه متخصصان مدیریت مالی واسه مدیریت سرمایه اینه که همیشه سعی کنید کمی از سبد سرمایه گذاریتون رو متنوع کنید، تا موقع ضرر کردن یک دارایی تون به خاطر اتفاقات غیر منتظره، دارایی های دیگتون این ضرر رو جبران کنن و میزان زیانتون زیاد سنگین نباشه.
• در نظر گرفتن بازه زمانی
شما برای مدیریت سرمایتون چه توی بازار رمزارزها و چه توی بازارهای مالی دیگه باید یه بازه زمانی در نظر بگیرید. این بازه میتونه کوتاه مدت و یا بلند مدت باشه. استفاده از بازه زمانی توی مدیریت سرمایه باعث میشه میزان استهلاک پولتون کاهش پیدا بکنه.
مثلا شاید شما یک معامله بکنید و توی یک سال 30 درصد سود کنید. در حالی که اگه بازه زمانی کوتاه تری مثل سه ماه واسه کسب سود 30 درصد در نظر میگرفتین، اجازه نمیدادین سرمایتون به مدت یک سال با یه بازه سود دهی خیلی پایین توی این وضعیت بمونه.
یا مثلا ممکنه از انتشار اخبار یه رمزارز خاص شما این طوری تحلیل کنید که تا 5 سال آینده ارزش این ارز دیجیتال به شدت افزایش پیدا میکنه، و تصمیم بگیرید مقدار مشخصی از سرمایتون رو به مدت پنج سال برای خرید و نگه داری این رمزارز اختصاص بدین؛ و بعد از پنج سال به قدری سود کنید که ارزش پولتون چندین برابر بشه.
در کل اگه بدونید که توی چه بازه زمانی (کوتاه مدت یا بلند مدت) تمایل دارید که معامله و یا سرمایه گذاری کنید، باعث میشه چشم انداز واضحی نسبت به خرید و فروش هایی که انجام میدین داشته باشین، و موقعی که جزو بازار هیجانی شد؛ با داشتن این استراتژی شما جز اون دسته ای خواهید بود که هیجانی عمل نمیکنن.
• مدیریت منفعل
توی استراتژی مدیریت منفعل سرمایه گذار میاد و با توجه به تحلیل هایی که انجام داده یک پرتفوی سرمایه گذاری برای خودش ایجاد میکنه، و بر این اساس یه سبد دارایی تشکیل میده. بعد از این که سبد دارایی تشکیل شد، سرمایه گذار مدیریت فعالی روی پورتفو نداره، و بیشتر روی این دارایی ها نظارت میکنه. تنها کاری که این مدل سرمایه گذارها میکنن اینه که با منفعل بودن منتظر میشن، تا بتونن سود مورد نظر خودشون. توی یه زمان مناسب کسب کنن.
این روش به دلیل این که زیاد پویا نیست، و سرمایه گذار نیازی نمیبینه فعالانه سبد دارایی هاشو مدیریت که و معاملات متعددی انجام بده؛ هزینه و کارمزد خیلی پایینی نسبت به روش فعال داره.
البته این روش هم معایبی داره، که از جمله مهم ترین اون ها میتونه این باشه، که با مدیریت منفعل این امکان بوجود میاد که حد ضرر توی معاملات به میزان بالایی افزایش پیدا بکنه.
• مدیریت فعال
توی این روش سرمایه گذار بعد از تشکیل دادن پرتفوی سرمایه گذاری فعالانه اونو مدیریت میکنه. اگه دارایی که توی سبدش وجود داره زیان ده باشه، سعی میکنه هرچه سریع تر اون رو با یه دارایی ارزشمند جایگزین کنه؛ و با تعیین حد ضرر همیشه سعی میکنه از زیان بالا جلوگیری کنه. سرمایه گذار با انجام معاملات متعدد و با رویکرد مدیریت فعالانه سعی میکنه تا جایی که امکانش هست میزان کسب سود و بازده رو افزایش بده.
از مزیت های این روش اینه که سرمایه گذار از این طریق میتونه سود بالایی توی مدت زمان کوتاه تری کسب کنه، اما به خاطر تعداد معاملات بالا باید کارمز بیشتری هم پرداخت کنه.
از جمله کسایی که از این استراتژی مدیریت سرمایه استفاده میکنن میتونیم به جرج سوروس مدیر صندوق سرمایه گذاری کوانتوم اشاره کنیم. جرج سوروس توی کتابش به اسم سرمایه داری علیه سرمایه داری گفته که بعضی روز ها برای مدیریت سبد سرمایه گذاریش به قدری وقت میزاشت و توی مدیریت اون فعال بود که بعد از اتمام ساعات کاری دچار دردهای عضلانی شدیدی به خاطر نداشتن تحرک و نشستن پشت میز به مدت طولانی میشد.
• استراتژی های ترکیبی
استراژی ترکیبی به روش های مدیریت سرمایه از طریق ترکیب کردن چند تا استراتژی های مختلف باهم دیگه گفته میشه. برای مثال ممکنه که استراتژی متنوع سازی در یک بازه زمانی کوتاه مدت و با روش مدیریت فعال ترکیب بشه، و از این طریق یه استراتژی ترکیبی به وجود میاد.
استراتژی های ترکیبی باعث میشن توی بازار های پیچیده و پر ریسک سرمایه گذار بتونه با کارایی بالایی عمل بکنه. اما گاهی اوقات به دلیل ترکیب بیش از حد استراتژی های مختلف باهم دیگه خود این رویکرد باعث به وجود اومدن و ایجاد پیچیدگی بیش از حد میشه، که ممکنه باعث ایجاد سردرگمی واسه سرمایه گذار بشه.
• برون سپاری
امروزه از برون سپاری به عنوا یکی از دیگه از استراتژی های مدیرت سرمایه یاد میشه به این دلیل که مدیریت دارایی و علم فایننس یک مبحث تخصی هست شاید همه افراد نتونن توانایی لازم رو در این زمینه پیدا بکنن و یا اصلا به دلیل مشغله بالا زمان کافی برای یادگیری تخصصی در این مورد رو نداشته باشن.
به همین دلیل واگذاری مدیریت سرمایه واسه انجام معامات متعدد به یک شخص متخصص و حرفه ای میتونه به میزان چشمگیری امکان خطا و اشتباه رو کاهش بده، و همچنین به همون میزان امکان کسب سود رو هم افزایش میده.
این روش در بین معامله گران ارز دیجیتال طرفدارای خاص خودش رو داره به طوری که جدیدا صندوق ها مدیریت سرمایه ای به وجود اومدن که این کار رو برای مشتری هاشون به نحو احسن انجام میدن. این صندوق ها معامله گرهای حرفه ای دارن، که میتونن سودهای خیلی خوبی کسب کنن؛ و توی این سودها با صاحبان سرمایه شریک میشن.
نکته ای که در این جا لازمه بهش توجه کنید، اینه که قبل از توافق واسه معامله با اینگونه افراد و شرکت ها برای مدیریت سرمایه تصمیم گیری معامله گر و سرمایه گذار تون، اعتبارشون رو به طور دقیق برسی بکنید. چون ممکنه که به راحتی توی دام اسکمرها (کلاه بردارها) گرفتار بشین و پولتون از دست بره.
• روش های تهاجمی
بعضی افراد به سود های کم قانع نیستن، و دوست دارن که درصد بالایی سود در زمان کوتاه کسب کنن. روش های تهاجمی مجموعه ای از استرتژی ها و روش های کوتاه مدت و داینامیکی مدیریت سرمایه هستن، که در اون سرمایه گذار به جای حفظ سرمایه اش و کسب سود توی بلند مدت تمایل داره اونو توی معاملات به گردش بندازه؛ و با روش های حساب شده ای سود کسب کنه.
در واقع فلسفه این استراتژی به این صوت هست که به جای راکد گذاشتن سرمایه و یا منتظر سودهای بلند مدت موندن سرمایه گذار میاد معاملاتی رو انجام میده که ارزش سرمایه اش توی کوتاه ترین زمان ممکن به بیشترین حد برسه. این روش اگر همراه با آگاهی کافی نباشه به شدت میتونه که آسیب زننده باشه، و به قدری پر ریسک هست که باعث میشه توی مدت کوتاهی همه سرمایه شخص از دستش بره.
برای مثال توی بازار رمز ارزها وقتی یک کوین جدید قراره عرضه بشه، ممکنه از همون اول مشخص باشه بازدهی چندانی نداره؛ و ارزش خریدن نداشته باشه. با این حال یه سری میان بعد از این که این ارز دیجتال توی بازار عرضه شد، میخرنش و بعد از این که دیدن داره رشد میکنه سریع میفروشنش که باعث میشه سود کسب کنن.
همون طور که گفتیم استفاده از روش های تهاجمی با این که ریسک بالایی داره ولی باعث میشه که سرمایه گذار توی مدت زمان خیلی کوتاهی بتونه سود کسب کنه.
• تعیین ضریب ریسک
اگه شما توی سرمایه گذاری که قصد انجامشو دارین بیاین و میزان ریسکشو مشخص کنید، میتونید به راحتی تصمیم بگیرید که سرمایه گذاریتون ارزش هزینه کردن داره یا نه. تعیین کردن مقدار ریسک یه استراتژی مهم توی مبحث مدیریت سرمایه هست، و در اکثر موارد موفقیت و شکست یه سرمایه گذاری یا معامله با این موضع رابطه مستقیم و تنگاتنگی داره.
تعیین کردن ضریب ریسک توی معاملات میتونه سرعت تصمیم گیری رو افزایش بده و باعث افزایش سرعت عمل و تمرکز معامله گر بشه. سرمایه گذار به این دلیل که میدونه تا چه مقداری میتونه ریسک کنه به راحتی موقعیت هایی رو که ضریب ریسکشون بالاست نادیده میگیره و توی پوزیشن هاییی متمرکز میشه که میتونه براش سود آور باشه.
اما بعضی ها هم بر این عقیده هستن که ضریب ریسک چیزی نیست که بشه به این راحتی مشخصش کرد، و بینهات متغیر در دنیای واقعی وجود داره که حتی وجودشون به فکر ما هم نمیرسه؛ چه برسه به این که بخوایم این متغیر ها رو به صورت فرمول در بیاریم و توی معاملاتمون استفاده کنیم.
توی بازار ارز های دیجیتال تعیین کردن ضریب ریسک همیشه میتونه کمک کننده باشه چون که باعث میشه شتاب زده عمل نکنیم و توی پوزیشن هایی اقدام به خرید و فروش کنیم که میدونیم ریسک معقولی برامون داره.
• استراتژی تقلید
به عنوان آخرین مورد میخوایم به استراتژی تقلید به عنوان یکی دیگه از استراتژی های مدیریت سرمایه در معاملات اشاره بکنیم. توی این استراتژی سرمایه گذار معامله گرهای دیگه رو در نظر میگیره و رفتارشون رو کاملا تحلیل میکنه و از این طریق موفق میشه به روش های جدیدی دست پیدا کنه، که براش سود آور هستن و از این متد ها و روش های جدید واسه مدیریت سرمایه اش و معامله های جدیدی که میخواد انجام بده استفاده میکنه.
به عنوان مثال وارن بافت تکنیک هایی که بنجامین گراهام از اون ها برای مدیریت کردن دارایی مشتری هاش استفاده میکرد رو کاملا یاد گرفت، و از این روش ها توی مدیریت سرمایه و معاملات شخصی خودش استفاده کرد؛ و از این طریق تونست سرمایه زیادی بدست بیاره. وارن بافت اکثرا به این موضوع توی مصاحبه هاش کرده، و بارها گفته موفقیتی رو که الان داره مدیون بنجامین گراهام هست.
توی بازار رمزارز ها هم استفاده از این روش میتونه کارایی خیلی خوبی داشته باشه. شما با شناسایی معامله گر های حرفه ای و تحلیل رفتار اون ها میتونید متوجه بشید که این افراد سرمایشون رو به چه طریقی مدیریت میکنن، و چه روش هایی رو توی معاملات خودشون استفاده میکنن. این نوع تحلیل ها توی دنیای بازارهای مالی به قدری رایجه که گاها باعث کشف استراتژی های پرکاربرد تر و جدید تری میشه.
کاربرد استراتژی های مدیرت سرمایه
وقتی که از استراتژی های مدیریت سرمایه در معاملات ارزهای دیجیتال صحبت میکنیم دو هدف اصلی مطرح میشه، کاهش ریسک؛ و افزایش سود. وقتی که بدونید سرمایه ای که توی دستتون هست رو چطوری واسه معاملات مختلف بودجه بندی و مدیریت کنید، و برای این کار استراتژی تعیین کنید؛ احتمال موفقیتتون حتی توی بدترین شرایط هم افزایش پیدا میکنه.
همچنین به دلیل این که ریسکتون رو به روش های کاربردی یاد میگیرین که چطوری مدیریت کنید، در شرایطی که دیگران ضرر میکنن شما فقط ممکنه سودتون سربه سر بشه؛ و یا فقط درصد افزایش سودتون کمی کاهش پیدا کنه.
بهتون توصیه میکنیم که بحث مدیریت سرمایه رو اگر واقعا علاقمند به انجام فعالیت حرفه ای توی بازارهای مالی هستین کامل و اصولی یاد بگیرین. چون اگه ندونید با چه استراتژی میخواین سرمایه تون رو واسه انجام دادن معاملات مختلف مدیریت کنید، به احتمال بالا نخواهید تونست در این زمینه مخصوصا توی بازار ارزهای دیجیتال موفقیت چندانی کسب کنید.
کلام پایانی
امیدواریم مطالبی که مطرح کردیم براتون مفید واقع شده باشه، و تونسته باشین به اهمیت استراتژی های مدیریت سرمایه در معاملات مخصوصا توی بازار ارزهای دیجیتال به طور کامل واقف بشین. شاید کسب مهارت کافی برای مدیریت سرمایه به دلیل پیچیدگی روش های علمی مدیریت ریسک و انواع روش های مدیریت سرمایه که با فرمول های ریاضی همراه هستن کمی زمانبر باشه، اما مطمئن باشید که در صورت یادگیری کامل توی بلند مدت نتیجه اش رو خواهید دید.
دیدگاه شما