استراتژی سرمایه گذاری در سال 1400 - ساعت 15 تاریخ: 16-01-1400
برای اینکه فکری به حال پول نقد یا سایر داراییهایتان کرده باشید، میتوانید گزینههای متنوع سرمایهگذاری را انتخاب کنید. سپردهگذاری در بانک، خرید انواع داراییهای فیزیکی از قبیل طلا و املاک و خودرو، خرید انواع ارز و داراییهای مالی مانند اوراق بهادار، اوراق مشارکت، خزانه یا اینکه خودتان کسبوکاری راهاندازی کرده تا از محل درآمدهای آن سود کسب کنید. فراموش نکنید هر نوع سرمایهگذاری دارای ریسک و بازدههای متفاوتی است؛ با این وجود ایجاد تنوع در سرمایهگذاری و دارایی باعث میشود ریسک سرمایهگذاری شما کم گردد. در سال جدید هم به دلیل شرایط اقتصادی به نظر میرسد بازار سرمایه بهترین بازار برای سرمایه گذاری باشد. بنابراین نیاز است که بهترین صنایع و سهم ها را برای سرمایه گذاری شناسایی کنید.
آنچه در این وبینار فراخواهید گرفت:
ما در وبینارهای هفتگی کاریزما در روزهای دوشنبه تلاش میکنیم یک بحث آموزشی تحلیلی مورد نیاز سرمایه گذاران را برگزار کنیم.در این وبینار قصد داریم در مورد در مورد استراتژی های سرمایه گذاری در سال 1400 صحیت کنیم. اول به بررسی بازار ها میپردازیم و سپس صنایع و سهم های مناسب برای سرمایه گذاری در سال جدید را معرفی میکنیم. در آخر یک پرتفوی پیشنهادی از سهم های مناسب پیشنهاد میکنیم.
چگونه در این وبینار شرکت کنیم؟
برای شرکت در این وبینار عدد ۱۱ را به شماره ۱۰۰۰۰۴۱۰۰۰ پیامک کرده و یا از لینک زیر برای شرکت در کلاس استفاده کنید.
شرکت در وبینار
این وبینار مناسب چه کسانی است؟
این وبینار مناسب همه فعلان بازار سرمایه و سایر بازارهای مالی، علاقمندان به سرمایه گذاری و همه افرادی که به رشد سطح اقتصادی و مالی خود اهمیت میدهند و از طریق کسب دانش به دنبال کسب بازدهی مناسب از این بازارها هستند.
مدرس وبینار ارزشگذاری شرکت های سرمایه گذاری:
مدرس این هفته وبینار کاریزما، امین دامچه مدیر سرمایه گذاری شرکت سرمایه گذاری کاریزما میباشد.
استراتژی های مناسب برای انتخاب سهم در تحلیل بنیادی
در این مقاله سعی شده است به برخی از آیتمهای انتخاب یک سهم خوب و یا اجتناب از انتخاب سهم بد پرداخته شود؛ تا در بازار سهام چراغ راهی باشد برای کسانی که در این بازار فعالیت میکنند. شایان ذکر است که تحلیل بنیادی زیربنای تمامی استراتژیهای مشروح در این مقاله است که در نهایت همگی به دنبال ارزش واقعی و ذاتی یک شرکت میباشند. مطمئناً انتخاب سهم، از بین مجموعهای از معیارهای مشخص با هدف کسب بازدهی بیشتر از بازدهی کل بازار باعث رضایت میباشد. بسیاری از تازهواردان به بازار سرمایه، تصور میکنند که استراتژیهای قابل اطمینان و بدون خطایی وجود دارد که در صورت استفاده از آنها، موفقیت قطعی و تضمین شده خواهد بود. باید توجه داشت که هیچ سیستم خطا ناپذیری در انتخاب سهم وجود ندارد و هیچ روشی جادویی برای کسب ثروت وجود ندارد. البته این اصلاً بدان مفهوم نیست که نمیتوان از طریق بازار سرمایه ثروت خود را افزایش داد، بهتر است بگوییم انتخاب سهم خوب، بیشتر از آنکه یک علم باشد، یک هنر است.
عوامل بسیار زیادی بر سلامت و موفقیت یک شرکت تأثیرگذار است، بسیاری از اطلاعات شرکت ناملموس میباشد و قابل اندازهگیری نیستند. جنبههای کمی و قابل اندازهگیری یک شرکت مانند سود، به راحتی قابل دسترسی هستند، اما عوامل کیفی مانند کارکنان، مزایای رقابتی، حسن شهرت و غیره را چگونه میتوان اندازهگیری کرد؟ در انتخاب سهم باید به تناسب آن استراتژی با نگرش شخصی سرمایهگذار، چهارچوب زمانی (افق سرمایهگذاری)، تحمل ریسک و زمانی که صرف انتخاب سهم میشود، توجه داشت.
تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis)
هدف تحلیل بنیادی یافتن ارزش ذاتی یک سهم میباشد. این فرآیند را ارزشیابی سهم نیز مینامند. ارزش ذاتی که ارزش واقعی نیز نامیده میشود، با ارزش بازاری سهم متفاوت است. اگر ارزش ذاتی بالاتر از ارزش بازاری باشد، تحلیل به ما نشان میدهد که سهم واقعاً بیشتر از قیمت فعلی آن میارزد و در نتیجه تصمیم به خرید سهم گرفته میشود.
روشهای متفاوتی برای یافتن ارزش ذاتی وجود دارد، اما اساس همه آنها یکسان است و به این صورت تعریف میشود که ارزش یک شرکت برابر با مجموع ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی آن شرکت میباشد. به عبارت دیگر یک شرکت به اندازه مجموع ارزش فعلی سودهای آتی آن میارزد. یکی از آشکارترین چالشها این است که جریانهای نقدی را برای چند سال آینده پیشبینی کنیم. در حالیکه حتی پیشبینی یک سال آتی نیز مشکل است، چگونه میتوان 10 سال آینده را پیشبینی کرد؟ آیا شرکت به زودی به فعالیت خود پایان میدهد یا اینکه صدها سال در صنعت باقی خواهد ماند؟ همه این ابهامات و احتمالات نشان میدهد که چرا مدلهای بسیار متفاوتی برای تنزیل جریانهای نقدی بکار گرفته میشود، اما هیچ یک نمیتواند به طور کامل از عدم اطمینان از آینده خالصی یابند.
تحلیل کیفی (Qualitative Analysis)
این تحلیل که گاهاً بخشی از تحلیل بنیادی در نظر گرفته میشود، شامل نگاه کلیتری بر جنبههای کیفی شرکت میباشد. عوامل کیفی مورد بررسی شامل موارد زیر میباشد:
مدیریت: ستون فقرات هر شرکت موفق، مدیریت قوی آن است. در نهایت، مسئولین ارشد تصمیمات استراتژیک شرکت را اتخاذ میکنند و در نتیجه عامل حیاتی، در سرنوشت شرکت به شمار میروند.
فعالیت شرکت و چگونگی کسب درآمد: عامل مهم دیگر، محصولات یا خدمات آن شرکت میباشد. به روش کسب درآمد شرکت توجه کنید، به عبارت دیگر، مدل تجاری شرکت چگونه است؟ اطلاع از جزئیات سودآوری یک شرکت گامی اساسی در تعیین ارزش یک سرمایهگذاری به شمار میآید.
صنعت و رقابت: گذشته از اطلاع از فعالیت شرکت، باید ویژگیهای صنعت مطبوع شرکت از جمله پتانسیل رشد صنعت را نیز تحلیل نمود. مطمئناً یک شرکت در یک صنعت رو به رشد، نسبت به شرکتی که در یک صنعت ضعیف فعالیت دارد، درآمد بهتری دارد.
سرمایهگذاری ارزشی (Value Investing)
این استراتژی در واقع انتخاب سهمهایی است که زیر ارزش ذاتی خود در بازار معامله میشوند. یک سرمایهگذار ارزشی به دنبال سهمهایی با شرایط بنیادی قوی است که به نسبت شرایط سهم در بازار، ارزان به فروش میرسد؛ و در این راستا عواملی مانند سود هر سهم، سود نقدی، ارزش دفتری و جریان نقدی را زیر نظر دارد. سرمایهگذار ارزشی شرکتهایی را جستجو میکند که در بازار به درستی ارزشگذاری نشدهاند و وقتی که بازار اشتباه خود در ارزشگذاری را تصحیح میکند، پتانسیل رشد افزایش قیمت سهم را دارند. سرمایهگذاری ارزشی در واقع قیمت جاری سهم را با ارزش ذاتی و نه قیمتهای تاریخی مقایسه میکند. طبیعی است که در این روش سرمایهگذاری به نوسانات روزانه قیمت سهم و نوسانات بازار توجهی نمیشود و نگرشی نسبتاً بلند مدت بر سرمایهگذاری حاکم است.
برخی از سرمایهگذاران ارزش، از معیارهای زیر برای انتخاب سهم استفاده میکنند:
- قیمت سهم بیشتر از دو سوم ارزش ذاتی آن نباشد.
- P/E سهم، جزء پایینترین 10 درصد P/Eهای بازار باشد.
- قیمت سهم بالاتر از ارزش دفتری سهم نباشد.
- دارایی جاری حداقل دو برابر بدهی جاری باشد.
- سود هر سهم شرکت از رشد باثباتی در سالهای اخیر برخوردار باشد.
- سرمایهگذاری رشدی (Growth Investing)
در این استراتژی سرمایهگذار به دنبال سهام رشدی یا سهامی است که به اعتقاد او از پتانسیل بالایی برای رشد در آینده برخوردار است. در بیشتر اوقات سهام رشدی به سهامی اطلاق میگردد که در مقایسه با صنعت و یا کل بازار، رشد بالاتری را در EPS خود تجربه نماید.
ارزش در مقابل رشد: سرمایهگذاران ارزشی موکداً به شرایط فعلی سهم توجه نشان میدهند. آنها به دنبال سهامی هستند که زیر ارزش ذاتی سهم، با توجه به شرایط جاری خود معامله میشوند. در مقابل سهامداران رشدی، بر پتانسیل شرکت در آینده تمرکز میکنند و تأکید بسیار کمی بر قیمت فعلی دارند. آنها بر خلاف سرمایهگذاران ارزشی، سهامی را میخرند که بالاتر از ارزش ذاتی خود معامله میشوند. البته این کار را با این اعتقاد انجام میشود که ارزش ذاتی سهم رشد خواهد کرد و از ارزش فعلی سهم فراتر خواهد رفت. اینگونه سرمایهگذاران عمدتاً به دنبال خرید سهام شرکتهای جوان هستند، به عبارت دیگر شرکتهایی که در چرخه عمر خود در مرحله رشد میباشند. فرض بر این است که رشد EPS و یا رشد درآمد شرکت به افزایش قیمت سهم منجر میشود. معمولاً سرمایهگذاران رشدی به دنبال صنایعی با رشد سریع هستند، بخصوص صنایعی که از تکنولوژیهای جدید برخوردار میباشند.
برخی از معیارهای انتخاب سهم رشدی به شرح زیر است:
- رشد بالای درآمد یا سود هر سهم شرکت در سالهای اخیر
- رشد بالای درآمد پیشبینی شده یا سود هر سهم شرکت در سالهای آتی
- کنترل قوی هزینهها و درآمدهای شرکت از سوی مدیریت (نظارت بر حاشیه سود)
- امکان چند برابر شدن سهم در سالهای آتی
سرمایهگذاری درآمدی (Income Investing)
سرمایهگذاری درآمدی به دنبال شرکتهایی با جریان باثباتی از درآمد است و شاید یکی از آسانترین استراتژیهای سرمایهگذاری باشد. معمولاً شرکتهایی مثل بانکها که سود نقدی بالا و باثباتی میپردازند، یکی از گزینههای انتخاب سهم در این روش سرمایهگذاری هستند. سرمایهگذاران درآمدی معمولاً بر شرکتهای قدیمیتر و استقرار یافتهتر که به یک اندازه مشخص رسیدهاند و دیگر رشد آنچنان بالایی را تجربه نخواهند کرد، و یا به عبارت دیگر شرکتهایی که در چرخه عمر خود در مرحله بلوغ قرار دارند، متمرکز میشوند. این شرکتها بجای سرمایهگذاری مجدد سود انباشته در درون شرکت، ترجیح میدهند سود خود را به صورت نقدی میان سهامداران خود توزیع نمایند تا بازدهی مناسبی را نصیب سهامداران خود کرده باشند.
دو پارامتر عمدهای که در انتخاب استراتژی انتخاب سهم موثر است، عبارتند از: افق زمانی سرمایهگذاری و میزان پذیرش ریسک. هر شخصی باید بر حسب شرایط خود دست به انتخاب استراتژی سرمایهگذاری بزند. به طور کلی میتوان گفت که اگر پارامتر اول بررسی استراتژیهای سرمایهگذاری بر روی طیفی از کوتاه مدت تا بلند مدت و پارامتر دوم بر روی طیفی از ریسکگریز تا ریسکپذیر بررسی شود، شرایط زیر تا حدودی برقرار است:
- هرچه افق سرمایهگذاری بلندتر باشد، انتخاب استراتژیهای مبتنی بر تحلیل بنیادی توجیه بیشتری دارد.
- سرمایهگذاری ارزشی کم ریسکتر و سرمایهگذاری رشدی پر ریسکتر است.
آشنایی با انواع استراتژیهای پوشش ریسک مالی در ارزهای دیجیتال
استراتژیهای مربوط به پوشش ریسک مالی جهت به حداقل رساندن هزینه گام برداشتن در جهت عکس روند بازار طراحی شدهاند. اگر قرار باشد از افول بازار سهام واهمه داشته باشید و یا تنها به دنبال حفظ وضع موجود شرایط کاری خود در بازاری نا پایدار باشید، میتوانید بهره زیادی از انواع مختلف استراتژیهای پوشش ریسک مالی ببرید.
اگر به تازگی با مفهوم استراتژی پوشش ریسک مالی آشنا شدهاید، در مطلب حاضر قصد داریم تا اطلاعاتی مفیدی در خصوص این نوع از استراتژی ها در اختیارتان قرار دهیم.
احتمالا بارها شنیدهاید که سرمایه گذاران بحران زده در حال خرید سودهای تحت الحمایه و پوشش ریسک مالی هستند. این کار یکی از راههای دریافت سهام پوشش ریسک مالی است. البته راههای دیگری هم برای حمایت از کسب و کار شما وجود دارد.
اگر به دنبال استفاده از مشتقات استراتژیهای پوشش ریسک مالی هستید، تنها هنگامی میتوانید از این دست استراتژیها استفاده نمایید که رویکردی بالا به پایین اتخاذ کنید. اگر به دنبال اتخاذ رویکرد بالا به پایین هستید، باید از قرار گرفتن در موقعیتهایی که شما را در معرض مواجهه با انتخاب ابزار غلط برای جلوگیری از معاملات قرار میدهند، اجتناب کنید.
در مطلب حاضر، به دنبال توضیح استراتژی پوشش ریسک مالی فارکس و چگونگی استفاده آسان از بسیاری از ارزها هستیم که در استراتژی پوشش ریسک مالی مورد استفاده قرار میگیرند هستیم. اما ابتدا اجازه دهید تا در مورد چیستی خطر و استراتژی پوشش ریسک یا همان خطر مالی صحبت کنیم.
مفهوم پوشش ریسک در مباحث مالی:
اساسا، بحث پوشش ریسک مالی زمانی به میان میآید که شما به دنبال جبران ریسک و ضرر هستید. به علاوه، پیش از آغاز یک کسب و کار تحت پوشش ریسک مالی باید مطمئن شوید که میان دو معامله آغاز شده نوعی همبستگی منفی وجود دارد.
به عبارت دیگر، استراتژیهای پوشش ریسک مالی این شانس را در اختیار شما قرار میدهد که میزان شکست و باخت مالی خود را با استفاده از استراتژی توقف باخت محدود نمایید.
توقف باخت مالی یکی از ابزارهای مهم مورد استفاده در تجارت فارکس جهت محدود سازی ضرر مالی ناشی از پیش نرفتن محاسبات تجاری بر اساس برنامههای از پیش تعیین شده به حساب میآید. اگر شما نتوانید افول در کسب و کار خود را از طریق استفاده از ابزار توقف باخت مالی مدیریت کنید، آنگاه نمیتوانید متوقع دستیابی به موفقیت در بلند مدت باشید.
کار استراتژیهای پوشش ریسک مالی نیز در راستای همین ابزار و محدود سازی ضرر وارده مالی به سرمایه گذاران و تجار است. مزیت پوشش ریسک مالی این است که شما میتوانید در صورت عدم دستیابی به موفقیت در یک معامله تجاری از مدل تجاری با پوشش ریسک مالی جهت پوشش ضررهای وارده به خود استفاده نمایید.
اما بزرگترین سوء تفاهم موجود در میان تجار خرد این است که فکر میکنند استراتژی پوشش ریسک مالی فارکس به معنای قرار دادن کسب و کار تازه آغاز شده یک سرمایه گذار تحت پوشش این سیستم است. در شرایط حرفهای، استراتژی پوشش ریسک، شامل یک سرمایهگذاری ثانویه میباشد که قیمت آن، همواره در جهت عکس سرمایهگذاری اولیه حرکت میکند.
برای مثال سرمایهگذار میتواند، با تنظیم قرارداد آتی، سهام خود را به قیمتی مشخص در آینده به فروش رساند. در این صورت نوسانات بازار، تاثیری بر قیمت سهام خریداری شده، نخواهد داشت و سرمایهگذار این سهام را در زمان آتی، با قیمتی مشخص، به فروش خواهد رساند. گرچه پوشش ریسک، تنها محدود به فروش در قیمتی مشخص، از طریق قرارداد آتی نیست.
سرمایهگذار همچنان میتواند با ورود به دو بازار، که افت و خیز قیمتها در بازارهای مورد نظر، اغلب در جهت عکس یکدیگر حرکت میکنند، ریسک سرمایهگذاری خود را کاهش دهد. برای مثال سرمایهگذار میتواند از یک سو با خرید ارز، (برای نمونه دلار آمریکا) در بازار فارکس و از سوی دیگر، خریداری فلزات گران بها، (برای نمونه طلا) ریسک سرمایهگذاری خود را کاهش دهد.
تنها استراتژی پوشش ریسک مالی فارکس نیاز به خرید و فروش همزمان در همان جفت دارد. پوشش ریسک مالی فارکس بیشتر برای توقف سود یا زیان در هنگام معامله استفاده میشود. بنابراین، اگر شاخص بازار رو به افزایش است و شما از آن عقب هستید هستید، ممکن است بخواهید موقتا موقعیت خود را حفظ کنید تا بازار به نفع شما باز گردد.
این تنها یک بخش موضوع برای درک این است که مبادله فارکس چیست.
تجار و معامله گران همچنین میتوانند به تکنیک تله فکر کنند. یعنی زمانی که ما به طور کامل با بن بست مواجه میشویم، میتوانیم هفتهها و ماهها بدون حرکتی رو به جلو، کسب و کار عادی و ساکن خود را ادامه دهیم. با این حال، هنگامی که دوباره فکر کنید و عوامل دیگر مانند هزینه حمل را در نظر بگیرید، استراتژی پوشش ریسک مالی فارکس میتواند ناگهان منجر به ایجاد تلفات بزرگتر شود.
بیایید در حال حاضر به هسته و پیچ و مهره اجزای انواع استراتژیهای مختلف پوشش ریسک بپردازیم.
انواع استراتژیهای پوشش ریسک مالی:
اگر بخواهید از استراتژی پوشش ریسک مالی با بهره گیری از واسطه فارکس استفاده نمایید، این کار امکان پذیر نخواهد بود. دلیل آن هم این است که استفاده از پوشش ریسک مالی در سال ۲۰۰۹ توسط CFTC ممنوع اعلام شده است. با اینحال، اگر بخواهید میتوانید با استفاده از قوانین و مقررات FIFO از ارزهای مختلف برای پوشش ریسک مالی تراکنشهای خود استفاده نمایید.
اکنون، میخواهیم یکی از استراتژیهای پوشش ریسک مالی فارکس را به شما معرفی کنیم که می توان از آن در بهره گیری از پوشش ریسک مالی مناسب استفاده کرد. ممکن است این مطلب را چند بار بخوانید و باز هم فکر کنید که هیچ وقت آن را نخواندهاید.
تنها کافی است تا به یاد آورید که هنگامی که شما یک ارز مشخص را خریداری میکنید، همواره همان ارز را خریداری خواهید نمود و ارز دیگری را نیز خواهید فروخت. بر عکس، زمانی که شما همواره ابتدا یک ارز را به فروش میرسانید، ارز دیگری به جای آن خواهید خرید. بنابراین، این یکی از کارهایی است شما باید انجام دهید.
اجازه دهید یکی از نمونههای استراتژیهای پوشش ریسک را که در آن شما دلار آمریکا و ین ژاپن خریداری میکنید را بررسی کنیم. اگر بخواهید از استراتژی های پوشش ریسک استفاده نمایید باید دلار و یورو بخرید. اما در صورتیکه بخواهید یورو و ین بخرید باید بدانید که سیستم دلار هر دو را بی اثر خواهد کرد.
اکنون برای استفاده از پوشش ریسک مالی باید یورو و ین خود را بفروشید.
این سه تراکنش در مجموع یک پوشش ریسک مالی را برای شما به وجود خواهند آورد.
اما سوال اینجاست که چرا این سه با یکدیگر یک پوشش ریسک مالی را به وجود خواهند آورد؟
دلیل چنین رخدادی این است که در سیستم یورو شما هر دو گزینه خرید و فروش را در اختیار دارید. در سیستم دلار نیز اکنون گزینههای خرید و فروش را در اختیار دارید و این موضوع در مورد ین بررسی استراتژیهای سرمایهگذاری ژاپن هم صدق میکند. این نمونهای از یک پوشش ریسک مالی کامل است و همچنین نمونهای کامل از استراتژیهای پوشش ریسک مالی که از سیستم چند ارزی بهره میگیرد.
توجه داشته باشید که به هنگام استفاده از این استراتژی، تکنیک اصلی این است که مطمئن شوید که امکان خرید و فروش تراکنشهای مالی را در اختیار دارید که یکدیگر را ملغی میکنند. نمودار زیر تعدادی از پوششهای ریسک مالی جایگزین را نشان میدهد که شما میتوانید از آنها نیز بهره بگیرید.
اکنون به استراتژیهای پوشش ریسک مالی دیگر توجه نمایید:
استراتژیهای پوشش ریسک مالی طلا
اگر به دنبال حفاظت از خود در برابر تورمهایی با نرخ بالا هستید، بررسی استراتژیهای سرمایهگذاری بررسی استراتژیهای سرمایهگذاری طلا میتواند پوشش ریسک مالی مناسبی برای شما ایجاد کند. قیمت طلا به هنگام از کنترل خارج شدن تورم، میتواند سود سرشاری را نصیب شما کند. اما طلا هم پوشش ریسک مالی ضعیفتری در برابر دلار به حساب میآید. به عبارت دیگر، میان قیمت طلا و دلار ارتباط معکوسی وجود دارد. اگر قیمت طلا بالا برود، قیمت دلار افت خواهد کرد و بر عکس.
به لحاظ تاریخی، طلا همواره نوعی سرمایه معادل پول به حساب میآمده است. به همین دلیل هم پوشش ریسک مالی مناسبی در برابر افت دلار و یا تورمهای شدید به حساب میآید.
پوشش ریسک مالی اختیارات
اختیارات از دیگر پوشش های ریسک مالی به بررسی استراتژیهای سرمایهگذاری حساب میآیند که به شما کمک میکنند تا از اندوخته تجاری خود محافظت کنید. شما میتوانید این نوع از استراتژی را با فروش یک گزینه اتخاذ کرده و با خرید یک گزینه دیگر ادامه دهید و بالعکس. گزینهها همچنین یکی از ارزان ترین روشها برای محافظت از سرمایه تجاری شما هستند.
استراتژی پوشش ریسک مالی فارکس با استفاده از دو جفت ارز
بسیاری از استراتژیهای پوشش ریسک مالی وجود دارند که میتوانید به عنوان یک معامله گر فارکس از آنها استفاده کنید. شناخت رابطه قیمت بین جفت ارزهای مختلف میتواند به کاهش ریسک کمک کرده و استراتژی های پوشش ریسک مالی شما را اصلاح کند.
با استفاده از بررسی استراتژیهای سرمایهگذاری دو جفت ارز مختلف که همبستگی مثبت و یا رابطه منفی دارند، می توانید نوعی پوشش ریسک مالی ایجاد کنید.
به عنوان مثال سیستم ارزی دلار – یورو تا ۸۳ درصد با دلار – ین وابستگی معکوس دارند. در این صورت، میتوانید دلار – یورو را برای بلند مدت خریداری کرده و برای کوتاه مدت نیز ارزهای دلار – ین را انتخاب نمایید. تنها مشکل این استراتژی این است که شما در معرض سیل تورم ناشی از یورو و ین قرار خواهید گرفت.
به عبارت دیگر، اگر استراتژی های یورو در برابر دیگر ارزها باشد، آنگاه موقعیتی پیش خواهد آمد که سیستم یورو – دلار دیگر نمیتواند دلار – ین را خنثی کند.
استراتژی پوشش ریسک مالی نفتی
برخی ارزها به شکل مستقیم تحت تاثیر قیمت ارز قرار دارند. یکی از نمونههای مهم این دسته از ارزها دلار کانادا است. معمولا نوعی همبستگی مثبت میان قیمت نفت و نرخ دلار کانادا در بازار وجود دارد. زمانی که قیمت نفت بالا می بررسی استراتژیهای سرمایهگذاری رود، قیمت دلار آمریکا و دلار کانادا پایین میآید.
در این صورت، میتوانید از استراتژی پوشش ریسک مالی نفتی برای پوشش ریسک مالی خود در مبادله دلارهای کانادا و آمریکا استفاده نمایید. شما همچنین میتوانید از دلار کانادا و آمریکا در بلند مدت استفاده کرده و از موقعیت نفت در کوتاه مدت بهره ببرید.
نتیجه گیری:
تجار خرد عمدتا بنا به دلایل روانشناختی به کسب و کار خود روی میآورند و نه این دلیل که کسب و کار آنها الزاما خوب و پر سود است. با استفاده از استراتژیهای پوشش ریسک مالی میتوانیم به این احساس دست پیدا کنیم که حداقل در مورد زمینه فعالیت تجاری خود اشتباه نمیرویم. تنها زمانی را صبر کرده و سپس وقتی همه چیز رو به راه شد، این استراتژیها را کنار گذاشته و به توسعه کسب و کار خود ادامه میدهیم.
این مهم نیست که شما کدام یک از استراتژی های پوشش ریسک مالی را مورد استفاده می دهید، مهم این است که متوجه بررسی استراتژیهای سرمایهگذاری باشید که هیچ چیز مجانی به دست نمیآید. استفاده از استراتژی های پوشش ریسک مالی درست مانند بیمه شما در برابر باخت و ورشکستی عمل می کند.
استراتژی پوشش ریسک مالی فارکس راهی مناسب برای حد اقل رساندن ریسک تجاری کسب و کار شماست. این استراتژی نه تنها شما را در برابر خطرات ناشی از باخت مالی حفظ می کند، بلکه می تواند برای شما سودزا نیز باشد.
یک استراتژی که سرمایهگذاران سهام را میلیاردر میکند!
تنها هدف سرمایهگذاری در بازارهای سهام دنیا، شاید بتوان گفت به دست آوردن بازدهی بیشتر در زمان کمتر است. کتاب «رشدهای 100 برابری» نوشته کریستوفر مایر تلاشی است برای راهنمایی افراد جهت دستیابی به این هدف. مایر، نویسنده و سرمایهگذار آمریکایی، با بررسی 365 سهم بین سالهای 1961 و 2014 دریافت که چه سهمهایی با چه ویژگیهایی در بازار سهام آمریکا توان رشدی غیرمعمول دارند—رشدی 100 برابری یا بیشتر. او ابتدا ثابت میکند که چنین رشدهای شگفتانگیزی ممکن است. سپس، با مطالعه روی سهامی که قبلا به چنین رشدهایی رسیدهاند شاخصههایی را معرفی میکند که گرچه به گفته خودش لزوماً «فرمولبردار» نیستند اما در تشخیص زودهنگام یک سهم خوب به سرمایهگذاران کمک شایانی خواهند کرد. این کتاب به فارسی ترجمه نشده است.
علیرضا رمضانی
علیرضا رمضانی
تنها هدف سرمایهگذاری در بازارهای سهام دنیا، شاید بتوان گفت به دست آوردن بازدهی بیشتر در زمان کمتر است. کتاب «رشدهای 100 برابری» نوشته کریستوفر مایر تلاشی است برای راهنمایی افراد جهت دستیابی به این هدف. مایر، نویسنده و سرمایهگذار آمریکایی، با بررسی 365 سهم بین سالهای 1961 و 2014 دریافت که چه سهمهایی با چه ویژگیهایی در بازار سهام آمریکا توان رشدی غیرمعمول دارند—رشدی 100 برابری یا بیشتر. او ابتدا ثابت میکند که چنین رشدهای شگفتانگیزی ممکن است. سپس، با مطالعه روی سهامی که قبلا به چنین رشدهایی رسیدهاند شاخصههایی را معرفی میکند که گرچه به گفته خودش لزوماً «فرمولبردار» نیستند اما در تشخیص زودهنگام یک سهم خوب به سرمایهگذاران کمک شایانی خواهند کرد. این کتاب به فارسی ترجمه نشده است.
نام کتاب: 100 Baggers
نویسنده: کریستوفر مایر
زبان کتاب: انگلیسی
ناشر: Laissez Faire Books
مرداد ماه 1399، بازار سهام ایران به ماتم نشست. روند تازندهای که حدود سه سال به طول انجامیده بود با فروش آبشاری سهام شرکتهای دولتی پایان یافت. حالا ترس، صفهای پرتراکمِ فروش و سقوط دیوانهوار قیمتها کابوس هر شب معاملهگران شده بودند. در نهایت، شاخص کل بازار، ظرف 9 ماه، نزدیک به 50 درصد از راه رفته را بازگشت. و هنوز، پس از گذشت 20 ماه، نتوانسته قله قبلی خود را پس بگیرد. برخی از سهمها تا بیش از 80 درصد افت قیمت داشتند.
در این میان اما، افرادی بودند که زیان نکردند. برعکس، حتی بازدهی خوبی نیز از بازار گرفتند. این افراد، سرمایهگذاران بردباری بودند که سهام خوشنام را به قیمتی مناسب خریده و سپس برای مدتی طولانی نگهداری کرده بودند. اگر کسی سهام شاخصساز (سهامی که در افت و خیز شاخص نقشی اصلی دارند) را اوایل سال 1397 خریداری کرده بود، حتی پس از آن سقوط بررسی استراتژیهای سرمایهگذاری بزرگ، بیش از 10 برابر بازدهی میگرفت.
این ضریب برای سهمهایی که با ملاحظات بنیادی انتخاب شده بودند تا چندین برابر بالاتر میبود. در افقی طولانیتر، مثلاً 10 ساله، بازدهی اشارهشده به مراتب بیشتر است. ولی برای یافتن چنین سهمهای پُرسودی باید به دنبال چه ویژگیهایی در سهم بود؟
کریستوفر مایر، نویسنده و سرمایهگذار آمریکایی، در سال 2015، بیآنکه از بورس ایران چیزی بداند پاسخ این پرسش را در قالب کتابی با عنوان «رشدهای 100 برابری» یا 100 Baggers منتشر کرد. او در این کتاب به تجزیه و تحلیل سهمهایی میپردازد که ظرف مدتی نسبتا طولانی (10 تا 35 سال) در بازار سهام آمریکا بیش از 100 برابر رشد کرده بودند. در نظر داشته باشید که چنین جهشهایی در قیمت سهام در کشوری که نرخ تورم آن تک رقمی، و حتی کمتر از 5 درصد است، یک سرمایهگذاری عالی به شمار میآید.
مایر این سهام را سهام 100 برابری نامیده و تلاش کرده به مخاطب عام ثابت کند که حتی بدون داشتن دانشی ژرف از مسائل مالی نیز میتوان آنها را پیدا کرد.
مهمترین و برجستهترین ویژگی یک سرمایهگذار از دید مایر نه تشخیص سهمی است که پتانسیل رشد دارد و نه حتی ارزان خریدن یک سهم خوب، بلکه مقاومت او در برابر وسوسه فروش است.
او به نقل از یک نویسنده معروف دیگر، سرمایهگذار را به یک ماهی تشبیه میکند که بر حسب غریزه به دنبال شکار جسمی در حال حرکت است. آن جسم، سهمی است که قیمت آن رو به رشد است. اما به محض آن که سهم از حرکت میافتد، سرمایهگذار دچار وسوسه فروش میشود. این غریزه منجر به انجام معاملات متعدد شده و در پایان، لزوما بازدهی چندانی نصیب سرمایهگذار نمیشود.
کل پدیده وال استریت (بازار سهام آمریکا) بر اساس همین غریزه انسانی طراحی شده است. و رسانهها هم این غریزه را تحریک کرده و کاری میکنند که به نظر برسد هر روز اتفاقات مهمی در جریان است و شما مدام باید نسبت به آنها واکنش نشان دهید. در نتیجه، مردم تشویق به انجام معاملاتی میشوند که سود اصلی آن، در قالب کارمزد معاملات، به جیب کارگزاران و نهاد ناظر بورس و غیره میرود.
واقعیت این است که هر روز صدها میلیون سهم دست به دست میشوند، اما سرمایهگذار حرفهای باید بین انجام فعالیتهای پی در پی و حصول نتیجه از بررسی استراتژیهای سرمایهگذاری آنها تمایز قائل شود. به عبارتی، اگر فعالیتی نتیجه دلخواه را به همراه نمیآورد، پس باید از آن فعالیت دست کشید چراکه اتلاف انرژی است.
در جای دیگری از کتاب 100 Baggers، نویسنده همین موضوع را از زاویهای متفاوت مورد بررسی قرار میدهد: خستگی از وضعیت موجود. او معتقد است حوصله انسانها گاهی سرمیرود و در نتیجه، دست به کارهایی میزنند که لزوماً معقول و منطقی نیست. این، در بسیاری از جنبههای زندگی قابل مشاهده است. در بورس نیز همین اتفاق میافتد. سرمایهگذاری که حوصلهاش از بیحرکتی یک سهم سر رفته به فکر فروش، یا جابجایی یک سهم تنبل با یک سهم قبراق، میافتد. این یعنی بی هیچ دلیلی دست به فروش زدن.
البته نویسنده 100 Baggers میپذیرد نگهداری سهام برای سالهای سال، آن هم در مقاطع زمانیای که بازار دچار ریزشهای مقطعی سهمگین میشود، کار بسیار دشوار و استرسآوری است. سرمایهگذار از آینده بیخبر است و آنچه را در مقابل چشمان خود روی تابلوی معاملات میبیند باور میکند. تابلو بررسی استراتژیهای سرمایهگذاری نشان از کاهش قیمتها دارد و هیچ سرمایهگذاری حاضر نیست صبر کند تا سرمایهاش در مقابل چشمانش آب شود. به همین دلیل اکثر معاملهگران سهام از ترس از دست دادن اصل سرمایه خود، در مواقع ریزشهای ناگهانی، دست به فروشهاس سنگین میزنند—حتی اگر هنگام خرید، از آینده سهام خود مطمئن بوده باشند.
به همین دلیل است که مایر پیشنهاد میکند که پیش از خرید یک سهم همه زوایای آن را بررسی کنید و چنانچه پس از خرید متوجه شدید اشتباه کردهاید آن سهم را به هر قیمتی نگه ندارید. برخی سهمها واقعا باید از سبدتان حذف شوند. اما تاکید میکند که در این کار زیادهروی نکنید، زیرا ایده و فرض اصلی، نگهداری سهام است، نه فروش آن پس از کسب سودی جزئی.
او ضمناً توصیه اکید میکند که فقط آن بخشی از پولتان را وارد بازار کنید که برای دست کم 10 سال به آن احتیاج نداشته باشید، تا بتوانید بیدغدغه صبر کنید. وی مثالهای متعددی میآورد تا ثابت کند چه افراد و شرکتهایی توانستهاند با همین ایده —خرید و نگهداری سهام خوب—در بلندمدت بازدهیهای شگفتانگیزی از بازار بگیرند.
مایر در فصلی مجزا به تفصیل به جزئیات بنیادی یک سهم خوب پرداخته و بر نقش خارق العاده پدیده «سود مرکب» در چند برابر شدن قیمت سهم در طول زمان تاکید میکند—هر چه زمان نگهداری سهام طولانیتر، اثر سود مرکب بیشتر. بازگو کردن همه مسائل بنیادینی که مایر به آنها اشاره میکند از حوصله این مقاله خارج است، اما در لابهلای سطور این فصل به نکته جالب توجهی اشاره شده است: اندازه شرکت .
طبق مطالعاتی که او انجام داده شرکتهایی که کوچکتر هستند به مراتب پتانسیل بیشتری برای چند ده برابر شدن دارند. آنها حتی ممکن است تا 100 برابر رشد کنند. او از اَپل مثال میآورد، غول تکنولوژی آمریکا که ارزش بازار آن در زمان نگارش کتاب به 766 میلیارد دلار رسیده بود. نویسنده معتقد است احتمال 100 برابر شدن چنین شرکتی، نسبت به شرکتی که اندازه کوچکی دارد، به مراتب کمتر است.
اما به راستی چه زمانی میتوان انتظار داشت که شرکتی با سابقه خوب، آیندهای درخشان در انتظارش باشد. نویسنده کتاب، کلید موفقیت را در مدیریتی میداند که اصطلاحاً پوست در بازی داشته باشد. به عبارت سادهتر، مدیر ارشد باید مالک 10 تا 20 درصد سهام شرکت باشد تا برای منافعی که در شرکت دارد از جان مایه بگذارد. این درست برعکس اکثر شرکتهای ایرانی است که در بورس فهرست شدهاند.
از شرکتهای دولتی که بگذریم، حتی خصولتیها نیز مدیریتی غیرخصوصی و عاریتی دارند—مدیرانی که منافع شرکت با منافع آنها گره نخورده است، پس تصمیمهایی میگیرند که یا بسیار پرریسک است یا اصولاً هیچ ریسکی برای توسعه و پیشرفت نمیکنند. به گفته مایر، اگر اعضای هیئت مدیره مالک بخش معناداری از سهام شرکت نباشند باید بسیار با احتیاط به چنین شرکتی نزدیک شد. او در کتابش با جزئیات کامل شرح میدهد که چطور تصمیمهای یک مدیرعامل خوب میتواند در بلندمدت سهم را به پرواز درآورد.
نکته جالب توجه آن است که مطالعات مایر منحصر به آمریکا نمیشود. به گفته خود او، مطالعهای مشابه در هندوستان نیز کم و بیش همان نتایجی را که او در کتابش گرفته تایید مینماید. گرچه در ایران جای چنین مطالعهای خالی است، ولی اکثر تحلیلگران ایرانی نیز معتقدند نگهداری سهم شرکتهایی که بنیاد خوبی داشته و آیندهای توسعهگرا پیش رو دارند به طور قطع منجر به کسب بازدهی بالا خواهد شد.
کتاب 100 Baggers پر است از نکتههای آموزشی مهمی که از افراد و کتابهای مختلفی نقل قول شدهاند. با این وجود این کتاب به گفته خود نویسنده قصد ندارد به لحاظ علمی موضوع رشد چند ده برابری سهام را مورد واکاوی قرار دهد، بلکه تلاش کرده تا واقعیتهایی را که در طول چند دهه در بازار بورس آمریکا به وقوع پیوسته بازگو کند. مایر در کتابش به شانس نیز وزن میدهد. او معتقد است با وجود تمام تحلیلها، کمی شانس هم برای بُردهای بزرگ لازم است.
در کتاب رشدهای 100 برابری به روشنی نشان داده شده که تعداد زیادی از سهمهای پرپتانسیل در بازارهای سرمایه میتوانند ظرف چند سال 100 برابر رشد کنند—بیشتر از هر بازار دیگری در جهان. فقط باید آنها را شناسایی و خریداری کرد. در قدم دوم، سهم را باید نگهداری کرد، حتی در هنگام افتهای نفسگیر قیمت. یعنی پیشبینی صرف برای جهش یک سهم کافی نیست، باید برای یک دهه یا بیشتر در برابر وسوسه فروش مقاومت کرد.
حسن ختام مطالعات مایر نقل قولی از یک سرمایهگذار بزرگ است که توصیه میکند اگر سهم خوبی خریدید «هرگز» دست به فروش نزنید. توصیهای که مناسب سرمایهگذاران جوان، یا آنانی است که به آینده مالی کودکان خود میاندیشند.
بررسی استراتژیهای سرمایهگذاری
کانال تلگرام ما را دنبال کنید
https://telegram.me/karafariniiust
دوره آموزشی «بررسی فرصتها و استراتژیهای سرمایهگذاری» با تدریس آقای مهندس هادی کوزهچی، مشاور گروه مالی پاسارگاد، معاون اعتبارات بانک توسعه و مولف کتاب گذشته، حال، آینده بازار مسکن، به مدت 16 ساعت در روزهای 9، 23 و 24 شهریورماه 1392، از ساعت 14-19 در کلاس F2 دانشکده فیزیک دانشگاه شریف برگزار میگردد.برای آشنایی بیشتر با سرفصلهای کارگاه اینجا را کلیک کنید.
علاقهمندان جهت شرکت در دوره آموزشی فرم ثبتنام را پر نموده و به آدرس الکترونیکی [email protected] این نشانی پست الکترونیک دربرابر spambot ها و هرزنامه ها محافظت می شود. برای بررسی استراتژیهای سرمایهگذاری مشاهده آن شما نیازمند فعال بودن جاواسکریپت هستید ارسال نمایند. لازم به ذکر است شرکتکنندگان بایستی هزینه دوره را که به تفکیک در انتهای فرم ثبتنام ذکر شده است، تا روز چهارشنبه 13 شهریورماه به صورت اینترنتی به شماره حساب 304912227 از طریق کد شبا IR750180000000000304912227 یا با مراجعه حضوری به شعب بانک تجارت، به نام امور پشتیبان درآمد اختصاصی دانشگاه شریف واریز نمایند. ثبت نام شرکتکنندگان در صورتی قطعی خواهد شد که تصویر رسید پرداخت به آدرس ایمیل مرکز ارسال شده و در روز برگزاری سمینار نیز به همراه ایشان باشد.
به شرکتکنندگان در دوره، گواهینامه معتبر از سوی مرکز کارآفرینی دانشگاه شریف اعطا میگردد.
دیدگاه شما