ریسک سیستماتیک در سرمایهگذاری و تفاوت آن با ریسک غیرسیستماتیک
ریسک غیرسیستماتیک را «ریسک مشخص»، «ریسک قابلپخش» یا «ریسک پسمانده» هم مینامند. این ریسک یکی از انواع ریسک سرمایه گذاری است و در شرکت یا صنعتی که در آن سرمایه گذاری میکنید وجود دارد. ریسک غیرسیستماتیک را میتوانید از طریق متنوعسازی کاهش دهید. ریسک غیرسیستماتیک به اخبار مربوط میشود. اخباری که مختص یک سهم خاص است؛ مثلا وقتی کارکنان شرکتی که شما در آن سرمایهگذاری کردهاید اعتصاب میکنند.
ریسک سیستماتیک را «ریسک ریسک غیرسسیتماتیک چیست؟ بازار» یا «ریسک غیرقابلپخش» هم میخوانند. این ریسک به کل بازار یا حداقل بخشی از آن مربوط میشود. این ریسک که ناپایداری هم نامیده میشود، نوسانات روزانهی بازار و تأثیر آن روی قیمت سهام را شامل میشود. ناپایداری یک معیار ریسک است. معیاری که ویژگیها یا «خلق و خو»ی سرمایهگذاری را میسنجد، نه دلیل این ویژگیها را. در این مقاله مطالب بیشتری دربارهی ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک میآموزید.
حتما بخوانید:
دلیل اینکه مردم از سهام پول در میآورند، همین حرکتها و نوسانات بازار هستند. ناپایداری برای کسب سود ضروری است. هرچه سرمایهگذاری شما بیثباتتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که شرایط آن بهصورت ناگهانی بهتر یا بدتر شود.
نرخ سود بانکی(بهره)، رکود و جنگ همه میتوانند دلایلی برای ریسک سیستماتیک باشند. چونکه همهی این موارد روی تمام بازار تأثیر میگذارند و متنوعسازی روی آنها تأثیری نمیگذارد. ریسک سیستماتیک را میتوانید از طریق پوشش ریسک کاهش دهید.
ریسک سیستماتیک در تمام سرمایهگذاریها وجود دارد. اگر تورم وجود داشته باشد، میتوانید در بخشهایی سرمایهگذاری کنید که در برابر تورم مقاوم هستند. اگر نرخ سود بالا باشد، میتوانید سهام مربوط به بخش انرژی خود را بفروشید و اوراق بهادار تازه منتشر یافته بخرید. اما اگر اقتصاد کشور مشکل دارد، بهترین کار این است که سرمایهگذاریهایی پیدا کنید که از بقیهی بازار مقاومتر باشد. مثلا میتوانید از سهام صنایع دفاعی یا استراتژیهای سهام روبهافول استفاده کنید.
معیار ناپایداری یا ریسک سیستماتیک
معیار ناپایداری، «بتا» یا ریسک سیستماتیک نام دارد. این معیار مقایسهی یک سهام یا پرونده با تمام بازار است. بهعبارتدیگر، بتا میزان کلی ریسک بازار بورس را در مقایسه به بازار کل به ما میدهد. بتا همچنین ریسک بازار بورس را با سایر سهام مقایسه میکند. تحلیل سرمایهگذاری از حرف یونانی β برای نشاندادن بتا استفاده میکند. بتا در مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایهگذار (CAPM) هم استفاده میشود.
بتا با استفاده از تحلیل رگرسیون محاسبه میشود. اساسا بتا یعنی ارتباط نرخ سود اوراق بهادار با نوسانات بازار. وقتی بتا ۱ باشد یعنی قیمت اوراق بهادار با نوسانات بازار تغییر میکند. وقتی بتا کمتر از ۱ باشد، یعنی اوراقبهادار پایدارتر از بازار هستند. اگر بتا بالاتر از ۱ باشد، یعنی قیمت اوراق بهادار ناپایدارتر از بازار است. برای مثال اگر بتا برای سهام ۱.۲ باشد، احتمالا این سهام ۲۰ درصد ناپایدارتر از بازار است.
راهنمای اولیهی بتا
۱. بتای منفی
اگر بتا زیر صفر باشد، یعنی رابطهی آن با بازار عکس است. احتمال وجود بتای منفی خیلی خیلی کم است. درگذشته، برخی سرمایهگذاران اعتقاد داشتند که طلا و سهام طلا بتای منفی دارد. این عقیده بهخاطر این بود که وقتی بازار سهام افول داشت سهام طلا سود بیشتری بهدست میآورد. ولی این عقیده در دراز مدت غلط از آب در آمد.
۲. بتای صفر
پول نقد اساسا بتای صفر دارد. بهعبارتدیگر، مهم نیست بازار چه تغییراتی میکند، ارزش پول نقد همیشه ثابت است. البته به شرطی که تورم وجود نداشته باشد.
۳. بتای بین صفر و یک
بتای کمتر از ۱ (و بیشتر از صفر) برای شرکتهایی است که ناپایداری آنها کمتر از بازار باشد. بیشتر شرکتهای خدماتی در این حوزه هستند.
۴. بتای یک
وقتی بتا ۱ است، یعنی از ناپایداری یک شاخص بهخصوص برای اشاره به همهی بازار استفاده کردهایم و این شاخص را برای سنجیدن همهی سهام و بتاهای دیگر بهکار میبریم. بهعنوانمثال میتوان به شاخص S&P 500 اشاره کرد. اگر یک بتای سهام ۱ باشد، بهاندازه و در جهت شاخص مرجع حرکت میکند. بنابراین اگر شاخص سرمایه از S&P 500 پیروی کند، بتای نزدیک به ۱ خواهد داشت.
۵. بتای بیشتر از یک
این یعنی اینکه ناپایداری سهام بیشتر از شاخص عمومی است. خیلی از شرکتهای وابسته به فناوری در بازار بورس آمریکایی Nasdaq بتای بالای ۱ دارند.
۶. بتای بیشتر از صد
این غیرممکن است، چون بتای بالای صد یعنی ناپایداری سهام، ۱۰۰ برابر بیشتر از بازار است. اگر سهامی بتای ۱۰۰ داشته باشد، با هر افول در بازار بورس احتمال این هست که ارزش آن سهام به صفر برسد. ممکن است در سایتهای تحقیقاتی بتای بالای صد دیده باشید. در این صورت یا خطای آماری اتفاق افتاده یا بازار بهخاطر کمبود نقدینگی دچار نوسانات شدید شده است. سهام خارج از بازار بورس معمولا دچار این مشکل میشوند. بهندرت پیش میآید که سهام شرکتهای معروف بتای بالای ۴ داشته باشند.
چرا باید با مفهوم بتا آشنا باشید؟
آیا آمادهاید با سرمایهی خود ریسک کنید؟ خیلی از مردم این آمادگی را ندارند. در نتیجه سرمایهگذاریهایی را انتخاب میکنند که ناپایداری کمی داشته باشد. سایر افراد ترجیح میدهند کمی بیشتر ریسک کنند. چون در این صورت احتمال دارد سود بیشتری بهدست آورند. بههمیندلیل، سرمایهگذاران حتما باید مفهوم توان ریسک پذیری را درک کنند. سرمایهگذاران باید بدانند کدام سرمایهگذاریها با تمایلات آنها برای ریسکپذیری متناسب است.
وقتی از بتا برای سنجش ناپایداری استفاده میکنید، میتوانید اوراقبهاداری را پیدا کنید که با توجه به میزان ریسک برای شما مناسبتر هستند. سرمایهگذارانی که اصلا ریسکپذیر نیستند باید سرمایهگذاریهایی را انتخاب کنند که بتای پایینی دارد. آنهایی که میخواهند بیشتر ریسک کنند، میتوانند سهامی را بخرند که بتای بالاتری داشته باشد.
خیلی از شرکتهای دلالی بتا را برای تمام سهام خرید و فروشی خود محاسبه میکنند. این شرکتها نتایج محاسبات خود را در کتاب بتا منتشر میکنند. این کتاب بتای تخمینی برای تقریبا تمام سهام قابلعرضه در بازار عمومی را ارائه میکند. مشکل اینجاست که بیشتر افراد به این کتابهای دلالی دسترسی ندارند و محاسبهی بتا حتی برای سرمایهگذاران باتجربه هم سخت است.
هشدارهایی در مورد بتا
مهمترین هشدار در مورد استفاده از بتا بهمنظور تصمیم گیری برای سرمایهگذاری این است که بتا یکی از سنجشهای تاریخی برای ناپایداری سهام است. اعداد بتای قدیمی یا ناپایداری تاریخی لزوما نمیتوانند آیندهی بتا یا ناپایداری را پیشبینی کنند. بهعبارتدیگر، اگر بتای سهامی الان ریسک غیرسسیتماتیک چیست؟ ۲ باشد، هیچ تضمینی نیست که سال دیگر این مقدار ثابت خواهد ماند.
تحقیقی در مورد قابلاطمینانبودن بتای گذشته انجام شده است. این تحقیق به این نتیجه رسید که بتای گذشته برای سهام شخصی نمیتواند بتای آینده را پیشبینی کند. یکی از یافتههای جالب تحقیق این بود که بهنظر میرسد بتا بهمیزان میانگین خود بازمیگردد. این یعنی اینکه بتا چه بالاتر و چه پایینتر از یک باشد، ممکن است به سمت ۱ بازگردد.
هشدار دوم این است که بتا میزان ریسک سیستماتیک را نشان میدهد. ریسکی که بازار بهصورت کلی با آن مواجه است. درواقع، داریم سهام را با شاخص بازار مقایسه میکنیم. این شاخص تحتتأثیر ریسکهای کلی بازار قرار دارد. از طرف دیگر، بتا را با مقایسهی ناپایداری سهام با ناپایداری شاخص محاسبه میکنیم. بنابراین بتا فقط ریسک بهوجودآمده بهخاطر تغییرات بازار را مدنظر میگیرد. سهام ممکن است با ریسکهای شخصی شرکتها هم مواجه باشند. ولی میزان بتا این ریسکها را نمیشناسد. بنابراین، با اینکه بتا به سرمایهگذاران میگوید تغییرات بازار چه تأثیری روی قیمت سهام دارد، ولی به ریسکهای دیگری که شرکتها با آن مواجه هستند توجهی نمیکند.
ریسک چیست؟ دلایل اهمیت ریسک سنجی پیش از سرمایه گذاری
ریسک چیست و چرا در سرمایه گذاری اهمیت دارد. الفبای سرمایه گذاری با تعریف ریسک شروع میشود، یعنی اگر با این مفهوم آشنایی ندارید و کاربرد و عوامل به وجود آورنده آن را نمیشناسید، به ندرت میتوانید سرمایه گذار موفقی باشید.
برخی از سرمایه گذاران سنتی ممکن است به صورت سنتی با مفهوم ریسک آشنا باشند و ناخودآگاه در فعالیتهای اقتصادی خود ریسک غیرسسیتماتیک چیست؟ میزان ریسک را اندازه گیری کنند و براساس سطح ریسک تصمیم به سرمایه گذاری بگیرند.
اما در بازارهای پیچیده امروز دانستن مفهوم ریسک اهمیت بسیاری پیدا کرده است و باعث میشود تا در فعالیتهای اقتصادی و به خصوص در بازار بورس دچار ضررهای جبران ناپذیر نشوید. در ادامه با داراتو همراه باشید تا ضمن آشنایی با مفهوم ریسک ببینید که چطور میتوان میزان ریسک بازارهای مالی را اندازه گیری کرد و تا حد زیادی ریسک سرمایه گذاری را کاهش دهیم.
فهرست موضوعات مقاله
ریسک چیست؟
معادل کلمه ریسک در فارسی، واژه «خطر» یا «احتمال خطر» است. اما خطر نمیتواند تعریف مناسبی برای واژه ریسک در فعالیتهای اقتصادی باشد و به همین دلیل این واژه در ادبیات مالی ترجمه نمیشود. با این حساب ریسک را چطور میتوان تعریف کرد و تعریف ریسک را چگونه میتوان بیان کرد.
واژه ریسک در زبان انگلیسی دو بعد مثبت و منفی دارد و به معنای هشدار است. تابلوهای خطر جادههای کوهستانی را به یاد بیاورید. آیا تابلو خطر ریزش کوه به معنای توقف ریسک غیرسسیتماتیک چیست؟ کامل خودرو یا ورود ممنوع است؟ خیر. این تابلوها هشدار دهنده هستند و به شما توصیه میکنند که در رانندگی احتیاط کنید.
ریسک هم مثل تابلوی هشدار دهنده است، با این تفاوت که مقدار آن میتواند کم یا زیاد باشد. مثلا برخی از فعالیتها ریسک خیلی کمی دارند و برخی دیگر آنقدر ریسک بالایی دارند که باید با احتیاط و مهارت بالا وارد آنها شد. در اینجا هم مثل رانندگی در کوهستان، کنترل سرعت عامل مهمی است و در فعالیتهای اقتصادی با ریسک بالا باید با سرعت کمتر و دید بلند مدتتر وارد شد.
به همین ترتیب میتوان ریسک را در بازارهای مالی ضرر بالقوه یا زیان احتمالی نهفته معنی کرد، یعنی ممکن است ضرر ده باشد، اما سود آور هم باشد. از طرفی قابل پیشگیری و حتی در بسیاری از مواقع قابل پیش بینی است.
تعریف ریسک در سرمایه گذاری
در ادبیات مالی زیان بالقوه و قابل اندازه گیری و گاهی قابل پیش بینی را ریسک مینامند. سادهتر بخواهیم بگوییم یعنی در نظر گرفتن اختلاف احتمالی ریسک غیرسسیتماتیک چیست؟ که بین بازدهی واقعی سرمایه با بازدهی مورد انتظار ما وجود دارد.
ریسک برای سرمایه گذار مثل اکسیژن برای انسان است؛ یعنی بدون ریسک در سرمایه گذاری سربلند نخواهید بود. البته برخی از سرمایه گذاریها مثل صندوقهای بورسی طوری ساخته و پرداخته شدند که افراد مختلف با سطح ریسک متفاوت بتوانند سرمایه خود را در آنها قرار بدهند.
همانطور که گفتیم ریسک بخش جدانشدنی سرمایه گذاری است و به همین دلیل توصیه میشود برای محاسبات دقیقتر و سرمایه گذاری هوشمندانهتر و موفقیت آمیز در هر بازاری حد مشخصی برای ریسک در نظر داشته باشید. میزان ریسک نباید بیش از اندازه متعادل آن باشد. افرادی که فکر میکنند خیلی ریسک پذیرند و عمدتا صبر بالایی هم ندارند، معمولا در زمره شکست خوردگان بازارهای مالی قرار میگیرند. چون اندازه متعادل ریسک را نمیدانند و حد ریسک پذیری خود را نمیشناسند.
اهمیت ریسک سنجی در سرمایه گذاری
با تعریفی که تا اینجا ارائه دادیم میتوان نتیجه گیری کرد که هر سرمایه گذار قبل از ورود به بازارهای مختلف باید نسبت به میزان ریسک پذیری خود آگاه باشد. به همین دلیل ریسک سنجی یکی از اولین و مهمترین مراحل ورود به هر فعالیت اقتصادی است.
با این وجود بسیاری از افراد بدون سنجش ریسک وارد حوزههای مالی مختلف میشوند و ضررهای مالی بسیاری میبینند. همچنین بسیاری از معامله گران سنتی و حتی گاهی سرمایه گذاران مدرن شناختی نسبت به ریسک خود ندارند. در صندوقهای سرمایه گذاری که نوعی سرمایه گذاری مدرن به حساب میآید، به این موضوع توجه ویژهای شده است.
افراد قبل از شروع قرار دادن سرمایه در صندوقها باید از طریق پرسشنامه و آزمون، مورد ریسک سنجی قرار بگیرند. در این آزمون سرمایه گذار شناخت بهتری نسبت به خود و انگیزههایش برای سرمایه گذاری پیدا میکند.
این آزمونها با در نظر گرفتن صبر و حوصله فرد برای سرمایه گذاری و همچنین خطر پذیری که نسبت به از دست دادن سرمایه دارد، فرد را در یک طیف کم ریسک تا بسیار پر ریسک و خطر پذیر دسته بندی میکنند.
پیشنهاد میکنیم برای آگاهی از سطح ریسک پذیری خود وارد صفحه آزمون ریسک سنجی داراتو شوید. در این آزمون ریسک سنجی میزان ریسک پذیری مشخص میشود و در نهایت صندوقهایی متناسب با نوع شخصیت شما پیشنهاد داده میشود. تا اینجا با مفهوم ریسک و اهمیت آن در فعالیتهای مالی آشنا شدیم، در ادامه با بررسی انواع ریسک، اشکال مختلف آن را بررسی خواهیم کرد.
انواع ریسک
به طور کلی انواع ریسک شامل ریسکهای طبیعی، ریسک پویا، ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک میشوند. در ادامه این موارد را به صورت کامل بررسی کردیم.
ریسک طبیعی یا خالص (Pure Risk)
«حادثه خبر نمیکند»، این جمله کاملا گویای ریسک طبیعی یا خالص است. انواع خطرات فیزیکی مثل تصادف، بیماری، بلایای طبیعی و… در دسته ریسکهای طبیعی قرار میگیرند. نتیجه این ریسکها هیچ وقت مثبت نیست و به همین دلیل با بیمه کردن میتوان جلوی ضرر و زیان مالی آنها را گرفت.
ریسک پویا
این نوع از ریسکها مثل ریسک طبیعی ایستا نیستند، یعنی نمیتوان با بیمه کردن جلوی ضرر آنها را گرفت و کمتر قابل پیش بینیاند، چون نظم و قاعده دقیقی ندارند. ریسک پویا نتیجه تغییرات سیستمهای اقتصادی مثل تغییر قیمتها، تغییر سلیقه مصرف کنندگان، تکنولوژی و مواردی از این دست است. این ریسکها در بلند مدت ممکن است سودآور باشند، مثل نوسان قیمت دلار و طلا.
ریسک سیستماتیک
ریسکی که کل بازار سهام را تحت تاثیر قرار بدهد، ریسک سیستماتیک است. این ریسک در مقابل ریسک غیر سیستماتیک قرار میگیرد که به طور خاص سهام یک شرکت یا صنعت را تحت تاثیر قرار میدهد. به ریسک سیستماتیک، ریسک غیر قابل حذف یا ریسک بازار هم گفته میشود و قابل پیش بینی نیست و نمیتوان به طور کامل آن را حذف کرد.
برای کاهش این ریسک باید از استراتژی پوشش ریسک یا تخصیص دارایی استفاده کرد. برای مثال در صورت مشاهده نابسامانی در بازار میتوان با سرمایه گذاری در اوراق درآمد ثابت یا املاک ریسک سیستماتیک را کمتر کرد. با این حال هنوز هم پرتفوی شما تحت تاثیر این ریسک قرار میگیرد. مواردی مثل جنگ، تحریم، تورم، نرخ بهره و… باعث تشدید این نوع ریسک میشوند.
ریسک غیر سیستماتیک
تعریف ریسک غیر سیستماتیک عکس سیستماتیک است. این ریسک به طور خاص سهام یک شرکت یا صنعت خاص را تحت تاثیر قرار میدهد. وضعیت صنعت و شرکت، رفتار سهامداران و مواردی از این دست عوامل اصلی ایجاد این ریسک هستند و در صورت داشتن دانش کافی از تحلیل بازار قابل پیش بینیاند.
این ریسک قابل حذف است و با متنوع سازی و مدیریت حرفهای سبد سرمایه گذاری میتوان از وقوع آن جلوگیری کرد. در واقع میتوان گفت که در صورت داشتن دانش کافی و قدرت تحلیل بالا میتوان به طور کامل جلوی این ریسک را گرفت.
عوامل به وجود آورنده ریسک
عوامل بسیاری باعث به وجود آمدن ریسک میشوند، درک این موارد باعث میشود تا شناخت بهتری نسبت به انواع ریسکها پیدا کنیم و در صورت وقوع جلوی آنها را بگیریم. در ادامه به بررسی این عوامل پرداختهایم.
ریسک ناشی از تغییرات نرخ بهره
تغییرات بهره میتواند عامل مهمی در ایجاد ریسک باشد. این مدل زمانی اتفاق میافتد که در حال انجام معاملات اوراق مشارکت هستیم. در این حالت باید ببینیم که سایر روشهای سرمایه گذاری چه سطح ریسکی دارند. برای مثال در صورتی که خرید سهام فقط 20 درصد سودآور باشد و بانک نرخ سود اوراق درآمد ثابت را تا 20 درصد افزایش بدهد، خرید اوراق درآمد ثابت که ریسک کمتری دارند، عقلانی تر از خرید سهام است.
ریسک ناشی از تورم
بالارفتن تورم و نوسان قیمتها میتواند تاثیر مستقیمی روی بالا رفتن ریسک سرمایه گذاری شما داشته باشد. در این حالت بازار ثبات ندارد و بازدهی مورد انتظار شما را برآورده نمیکند. برای مثال فرض کنید تورم 15 درصد است و پول خود را در صندوق سرمایه گذاری سهامی قرار میدهید.
انتظار شما از بازده صندوق سهامی 40 درصد است، اما تورم براثر عواملی مثل تحریم، ضعفهای مدیریتی، جنگ و عواملی از این دست از 15 درصد به 30 درصد میرسد. در این حالت بازدهی 40 درصد صندوق خریداری شده دیگر برای شما به صرفه نیست. به این حالت پیش آمده ریسک تورم میگویند.
این نوع ریسک با ریسک نرخ بهره ارتباط مستقیم دارد، چون افزایش تورم باعث افزایش نرخ بهره میشود. دلیل آن هم بالا بردن نرخ بهره برای جبران ضرر ناشی از قدرت خرید است.
ریسک بازار
نوسانات کلی بازار از عوامل ریسک به حساب میآیند. مواردی مثل رکود اقتصادی، جنگ و تغییرات ساختاری اقتصاد کشور باعث ایجاد ریسک بازار و نوسانات آن میشوند. بازار سهام، سکه و فارکس بیشترین نوسانات را دارند.
ریسک فعالیت تجاری
ریسک فعالیت تجاری عموما مرتبط با یک صنعت یا کسب و کار است. این ریسک زمانی پیش میآید که سود یا زیان کسب و کار و صنعت با پیش بینیها تفاوت داشته باشد. عوامل مختلفی مثل عوامل بیرونی، رکود اقتصادی داخلی و جهانی و بحرانهای مالی میتوانند باعث ایجاد این ریسک شوند. همچنین مواردی مثل هزینه کالاها، حاشیههای سود، رقبا و سطح تقاضا نسبت به عرضه ریسک فعالیت تجاری را بیشتر میکنند.
ریسک مالی
تسهیلات و وامهای دریافتی شرکت باعث ایجاد ریسک مالی میشوند. هر چه بدهیهای شرکت و تعهدات مالی آن بیشتر باشد، ریسک مالی افزایش پیدا میکند. همچنین بیشتر شدن تعهدات و ناتوانی از پرداخت آنها باعث کاهش سود سهام شرکت میشود.
بسیاری از سهامداران این عامل را به عنوان عامل انتخاب یک شرکت برای سرمایه گذاری به حساب میآورند. به همین دلیل در شرکتهایی که تعهدات مالی زیادی دارند، سرمایه گذاری نمیکنند.
ریسک نقدینگی بازارها
دارایی شما هر چقدر سریعتر نقد شود، ریسک نقد شوندگی آن پایینتر است. ریسک نقدینگی در بازار ثانویه پیش میآید، که اوراق بهادار بدون محدودیت میزان خرید در حجمهای متفاوت خرید و فروش میشوند. ریسک نقد شوندگی بازار سرمایه نسبت به سایر بازارها کمتر است. به طور معمول ریسک نقد شوندگی زمانی در بازار بورس اتفاق میافتد، که به دلیل ضعف مدیریتی شرکت، ورشکستگی و… کسی سهام شرکت را نمیخرد.
ریسک نوسان نرخ ارز
نوسانات نرخ ارز عامل مهم دیگر ایجاد ریسک هستند. این ریسک زمانی اتفاق میافتد که به دلیل شرایط اقتصادی، مسائل سیاسی و مواردی از این دست نرخ ارز دچار نوسان میشود و میتواند در فواصل مختلف زمانی همراه با سود یا ضرر باشد.
گاهی هم ممکن است شرکتها دچار این نوع ریسک شوند. به خصوص شرکتهایی که مواد اولیه خود را وارد میکنند با نوسانات نرخ ارز دچار ریسک ارزی میشوند.
ریسک سیاسی
عامل دیگر ریسک، وضعیت سیاسی کشور است که به عنوان ریسک کشور هم شناخته میشود. به طور معمول سرمایه گذاری در کشورهایی که از نظر اقتصادی و سیاسی ثبات کافی ندارد، ریسک بالایی دارد.
این ریسک در کشورهایی رخ میدهد که با کسری بودجه شدید مواجه اند. البته در بسیاری از مواقع ریسک سیاسی از نوع سیستماتیک است و بسیاری از اوقات غیر قابل مهار است.
چطور ریسک سنجی کنیم
ارزیابی ریسک از طریق بررسی انحراف معیار، بررسی بازده و از طریق آزمون ریسک سنجی قابل انجام است. در ادامه هر کدام از این موارد را به طور کامل شرح دادهایم.
محاسبه از طریق انحراف معیار
از طریق انحراف معیار میتوان مشخص کرد که پراکندگی بازده دارایی به چه صورت است. با انحراف معیار میتوان نوسانات موجود در بازار را اندازه گیری کرد. انحراف معیار زمانی کارکرد بیشتری پیدا میکند که یک سهم در حال ریزش باشد. در این حالت برخی از افراد پافشاری دارند که باید آن سهم را حفظ کنند و نفروشند. از طریق انحراف معیار میتوان محدوده ریسک پذیری تعیین کرد و در صورت رسیدن قیمت به آن محدوده تصمیم به فروش آن سهم گرفت.
محاسبه از طریق بررسی بازده
ریسک و بازده رابطهای مستقیم با یکدیگر دارند و هر چه بازده مورد انتظار بیشتر باشد، ریسک بیشتر میشود. البته یک نکته مهم هم وجود دارد که باید به آن توجه شود. در سرمایه گذاریهای بلند مدت عمدتا ریسک بیشتر باعث بازده بیشتر میشود و در کوتاه مدت کمتر این موضوع صدق میکند.
البته باید توجه داشت که گاهی هم ممکن است ریسک و بازده رابطه عکس داشته باشند و به همین دلیل باید بین ریسک و بازده توازن ایجاد کرد. عمدتا در سبد گردانیها چنین اتفاقی رخ میدهد و پرتفوی صندوقها و سبدهای دارایی طوری تنظیم میشود که بین بازده و ریسک توازن ایجاد شود. برای مثال مدیریت صندوق با اختصاص بخشی از دارایی صندوقهای پرریسک مثل صندوق سهامی به اوراق درآمد ثابت با ریسک کمتر باعث کاهش ریسک خرید آن صندوق میشود.
نتیجه گیری؛ ریسک سنجی گام اول سرمایه گذاری
در این مقاله از وبلاگ داراتو سعی ما این بود که به طور کامل با تعریف ریسک آشنا شوید و به این سوال پاسخ دهیم که ریسک چیست و عوامل ایجاد آن و روشهای کاهش ریسک را بشناسید. همانطور که گفتیم ریسک سنجی از مهمترین و اولین گامهای شروع سرمایه ریسک غیرسسیتماتیک چیست؟ گذاری است و به همین دلیل هر فردی که قصد سرمایه گذاری دارد باید در آزمون ریسک سنجی شرکت کند.
پیشنهاد میکنیم برای آشنایی با سطح ریسک خود با کارشناسان داراتو در ارتباط باشید. شما میتوانید علاوه بر شناخت سطح ریسک پذیری خود در فعالیتهای مالی از کارشناسان ما بهترین پیشنهاد سرمایه گذاری در صندوقها را دریافت کنید.
سوالات پر تکرار
منظور از آزمون ریسک سنجی چیست؟
سرمایه گذاری بدون ریسک معنی نداره، اما شما می تونید میزان ریسک رو کنترل کنید. برای همین آزمون ریسک سنجی به شما کمک می کنه تا سطح ریسک پذیری خودتون در فعالیت های مالی رو بسنجید.
چطور در آزمون ریسک سنجی شرکت کنیم؟
داراتو آزمون ریسک سنجی اختصاصی داره که زیر نظر متخصصان مالی کارگزاری آگاه تهیه شده. برای شرکت در آزمون آنلاین باید وارد سایت darato.ir شوید و ثبت نام کنید.
آیا برای بازدهی بیشتر باید ریسک بیشتری کنیم؟
قانون مشخصی وجود ندارد که بگوید هر چه ریسک بیشتر باشد، بازدهی هم بیشتر می شود. در واقع وقتی ریسک بالا می رود امکان ضرر بیشتر می شود.
تحریریه داراتو
ما در تیم تحریریه داراتو امیدواریم با مطالب آموزشی بتوانیم سطح دانش مالی شما را ارتقا بدهیم تا در آینده سرمایه گذاری را به شکل بهتری تجربه کنید. در این راه حمایتهای شما با نظرات و پیشنهادات بیشترین کمک را به ما خواهد کرد. پس منتظر شنیدن نظرات شما در بخش ارسال دیدگاهها هستیم. همیشه در سود باشید.
ریسک چیست
ریسک در اصطلاح اقتصادی به تفاوت میزان سود واقعی حاصل از یک سرمایه گذاری با میزان سود مورد انتظار گفته می شود. در ریسک امکان از دست دادن بخش یا تمام سرمایه ی اصلی وجود دارد.
به صورت کمی ، ریسک معمولاً با در نظر گرفتن رفتارها و نتایج حاصل از یک سرمایه گذاری در گذشته ارزیابی می شود. در امور مالی ، انحراف معیار (اختلاف مقدار از میزان متوسط و مقدار میانگین) یکی از معیار متداول مرتبط با ریسک است. انحراف معیار با اندازه گیری میزان نوسانات و اختلاف قیمت در یک بازه ی زمانی مشخص محاسبه می شود .
به طور کلی ، مدیریت ریسک های یک سرمایه گذاری از طریق درک اصول ریسک و چگونگی اندازه گیری آن امکان پذیر بوده و سرمایه گذاری را محتاطانه تر میکند. یادگیری ، پیشبینی و مدیریت ریسک های ممکن برای هرسرمایه گذاری، به انواع سرمایه گذاران و مدیران مشاغل کمک می کند تا از ضررهای غیرضروری و پرهزینه جلوگیری کنند.
مبانی ریسک
افراد همه روزه در معرض انواع ریسک قرار میگیرند-خواه از رانندگی ، پیاده روی در خیابان ، سرمایه گذاری ، مدیریت منابع و… هر کدام میتوانند ریسکی در بر داشته باشند. شخصیت ، سبک زندگی و سن یک سرمایه گذار از مهمترین عواملی است که برای مدیریت سرمایه گذاری فردی و اهداف ریسک در نظر گرفته می شود. هر سرمایه گذار مشخصات ریسک منحصر به فردی دارد که تمایل و توانایی آنها را برای مقاومت در برابر ریسک تعیین می کند. به طور کلی ، با افزایش ریسک های سرمایه گذاری ، سرمایه گذاران انتظار بازدهی و سود بیشتری دارند تاخطر ریسک را جبران کنند.
ریسک یکی از ایده های اساسی در هر سرمایه گذاری به شمار میرود. هرچه میزان ریسکی که یک سرمایه گذار میپذیرد بیشتر باشد، بازده بالقوه آن نیز بیشتر خواهد بود.. به عنوان مثال ، خزانه داری دولتی ایالات متحده یکی از مطمئن ترین سرمایه گذاری ها محسوب می شود و در مقایسه با خزانه داری های بخش خصوصی، نرخ بازده کمتری را ارائه می دهد.اما احتمال ورشکستگی یک شرکت سهامی خاص به دلیل ریسک بالاتر ، بسیار بیشتر از یک سرمایه گذاری دولتی است و به همین دلیل سود بیشتری به سرمایه گذاران پیشنهاد میدهند.
افراد ، مشاوران مالی و شرکت ها همه می توانند استراتژی های مدیریت ریسک را برای خطر کردن سرمایه گذاری ها و فعالیت های تجاری خود توسعه دهند. به لحاظ آکادمیک ، چندین نظریه ، معیار و استراتژی وجود دارد که برای اندازه گیری ، تحلیل و مدیریت ریسک ها شناسایی شده اند. برخی از این موارد عبارتند از: انحراف معیار ، بتا ، ارزش در معرض خطر (VaR) و مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه (CAPM). اندازه گیری و کمی سازی ریسک اغلب به سرمایه گذاران ، معامله گران و مدیران مشاغل اجازه می دهد تا با استفاده از استراتژی های مختلف از جمله متنوع سازی و سرمایه گذاری در موقعیت های مختلف، برخی از ریسک ها را دور بزنند.
ریسک های بی خطر
در حالی که هیچ سرمایه گذاری کاملاً از کلیه خطرات احتمالی عاری نیست ، اما برخی از اوراق بهادار دارای ریسک عملی بسیار کمی هستند تا حدی که بدون ریسک یا بدون خطر در نظر گرفته می شوند.
اوراق بهادار بدون ریسک اغلب پایه ای برای تحلیل و اندازه گیری ریسک تشکیل می دهند. این نوع سرمایه گذاری ها نرخ بازده مورد انتظار را با خطر بسیار کم یا بدون خطر ارائه می دهند. اغلب اوقات ،سرمایه گذاران برای حفظ پس اندازهای اضطراری یا نگه داشتن دارایی هایی که باید سریعاً قابل دسترسی باشند، از این اوراق بهادار استفاده میکنند.
ریسک و افق زمانی
افق زمانی و نقدینگی سرمایه گذاری ها اغلب یک عامل اصلی تأثیرگذار در ارزیابی ریسک و مدیریت ریسک است. اگر یک سرمایه گذار نیاز به دسترسی فوری به نقدینگی سرمایه داشته باشد ، احتمال اینکه در سرمایه گذاری های با ریسک بالا یا سرمایه گذاری هایی که بلافاصله قابل تصفیه نیستند مراجعه کنند کمتر است و استفاده از اوراق بهادار بی خطر را ترجیح میدهند.
افق های زمانی نیز عامل مهمی برای سرمایه گذاری فردی خواهد بود. سرمایه گذاران جوان که افق زمانی بیشتری برای بازنشستگی دارند ممکن است مایل باشند در سرمایه گذاری های طولانی تر با بازده بالقوه بالاتر شرکت کنند. اما سرمایه گذاران مسن تحمل ریسک متفاوتی دارند ، زیرا سهولت دسترسی به نقدینگی برایشان اهمیت دارد.
انواع ریسک مالی
هر اقدام پس انداز و سرمایه گذاری شامل ریسک و بازدهی مختلف است. تئوری ریسک مالی ،انواع ریسک های ممکن برای پس انداز را به دو دسته طبقه بندی می کند: ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک. به طور کلی، سرمایه گذاران در معرض هردو خطرات سیستماتیک و غیرسیستماتیک قرار دارند.
خطرات سیستماتیک ، کل یک بازار اقتصادی و بخش عظیمی از آن را تحت تاثیر قرار می دهند. از دست دادن سرمایه گذاری ها به دلیل عواملی مانند ریسک سیاسی و ریسک اقتصادی کلان است که وبرعملکرد کل بازار تأثیر می گذارد. ریسک سیستماتیک را نمی توان از طریق متنوع سازی سرمایه گذاری به راحتی کاهش داد. انواع متداول دیگر ریسک سیستماتیک می تواند شامل ریسک نرخ بهره ، ریسک تورم ، ریسک ارزی ، ریسک نقدینگی ، ریسک کشور و ریسک سیاسی-اجتماعی باشد.
ریسک غیر سیستماتیک ،که به عنوان ریسک خاص نیز شناخته می شود ، رده ای از ریسک است که فقط یک صنعت یا یک شرکت خاص را تحت تأثیر قرار می دهد. ریسک غیر سیستماتیک ، خطر از دست دادن سرمایه گذاری به دلیل خطرات خاص شرکت یا صنعت است. به عنوان مثال می توان به تغییر در مدیریت ، فراخوان محصول ، تغییر نظارتی که می تواند فروش شرکت را کاهش دهد و یک رقیب جدید در بازار با پتانسیل تصاحب سهم بازار از یک شرکت اشاره کرد. سرمایه گذاران غالباً برای مدیریت ریسک غیرسسیتماتیک چیست؟ ریسک غیرسسیتماتیک چیست؟ ریسک غیر سیستماتیک از سرمایه گذاری متنوع استفاده میکنند.
علاوه بر خطرات گسترده سیستماتیک و غیر سیستماتیک انواع دیگر ریسک عبارتند از :
ریسک کسب و کار
ریسک کسب و کار به عوامل اساسی تداوم و برقراری یک کسب و کار اشاره دارد – این سوال مطرح است که آیا یک شرکت قادر به فروش کافی و ایجاد درآمد کافی برای تأمین هزینه های عملیاتی خود و سودآوری خواهد بود؟ در حالی که ریسک مالی مربوط به سود و زیان مستقیم است ، ریسک کسب و کار مربوط به تمام هزینه های دیگری است که یک بنگاه اقتصادی باید بپردازد تا عملکرد خود را حفظ کند. این هزینه ها شامل حقوق ، هزینه های تولید ، اجاره تسهیلات ، دفتر و هزینه های اداری است. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند قیمت تمام شده کالا ، حاشیه سود ، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات یا خدماتی که می فروشد ، است.
ریسک اعتبار یا ریسک پیشفرض
ریسک اعتباری هنگامی صورت می گیرد که وام گیرنده قادر به پرداخت سود یا اصل قرارداد تعهدات بدهی خود نباشد. این نوع ریسک خصوصاً مربوط به سرمایه گذارانی است که قصد سهام داری دارند . اوراق قرضه و سهام های دولتی ، کمترین میزان خطر پیش فرض و به همین ترتیب ، کمترین بازده را دارند. از طرف دیگر ، سهام های خصوصی شرکتی بیشترین میزان ریسک پیش فرض را دارند اما نرخ بهره بالاتری نیز دارند. سرمایه گذاران میتوانند با مراجعه به آژانس های رتبه بندی میزان خطر و بازدهی سرمایه های مختلف را شناسایی کنند.
ریسک کسب و کار به عوامل اساسی تداوم و برقراری یک کسب و کار اشاره دارد – این سوال مطرح است که آیا یک شرکت قادر به فروش کافی و ایجاد درآمد کافی برای تأمین هزینه های عملیاتی خود و سودآوری خواهد بود؟ در حالی که ریسک مالی مربوط به سود و زیان مستقیم است ، ریسک کسب و کار مربوط به تمام هزینه های دیگری است که یک بنگاه اقتصادی باید بپردازد تا عملکرد خود را حفظ کند. این هزینه ها شامل حقوق ، هزینه های تولید ، اجاره تسهیلات ، دفتر و هزینه های اداری است. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند قیمت تمام شده کالا ، حاشیه سود ، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات یا خدماتی که می فروشد ، است.
ریسک ارزی
هنگام سرمایه گذاری در کشورهای خارجی ، مهم است که در نظر بگیریم که نرخ ارز می تواند قیمت دارایی را نیز تغییر دهد. ریسک ارزی (یا ریسک نرخ ارز) برای کلیه ابزارهای ریسک غیرسسیتماتیک چیست؟ مالی اعمال می شود که وابسته به ارزی غیر از ارز داخلی شما هستند. به عنوان مثال ، اگر در ایالات متحده زندگی می کنید و در سهام کانادا به دلار کانادا سرمایه گذاری می کنید ، حتی اگر ارزش سهام افزایش یابد ، اگر دلار کانادا نسبت به دلار آمریکا کاهش یابد ، ممکن است ضرر کنید.
ریسک کشوری
هنگامی که کشوری قادر به انجام تعهدات مالی خود نباشد و از تعهدات خود کوتاهی کند ، می تواند به عملکرد سایر ابزارهای مالی آن ریسک غیرسسیتماتیک چیست؟ کشور آسیب برساند – و همچنین سایر کشورهایی که با آنها ارتباط دارد. ریسک کشور شامل سهام ، اوراق قرضه ، صندوق های سرمایه گذاری مشترک ، اختیارات و معاملات آتی است که درسطح یک کشور منتشر می شود. این نوع ریسک اغلب در بازارهای نوظهور یا کشورهایی که کسری شدید دارند دیده می شود.
ریسک سیاسی
ریسک سیاسی ، ریسکی است که بازده سرمایه گذاری می تواند به دلیل بی ثباتی سیاسی یا تغییرات در یک کشور متحمل شود. این نوع خطر می تواند ناشی از تغییر در دولت ، نهادهای قانونگذاری ، سایر سیاست گذاران سیاست خارجی یا کنترل نظامی باشد. این ریسک در سرمایه گذاری های طولانی تر خطر جدی تری محسوب میشود.
ریسک طرف مقابل
بر اساس این نوع ریسک این احتمال وجود دارد که یکی از کسانی که در یک معامله شرکت می کنند از تعهد قراردادی خود کوتاهی کند. ریسک طرف مقابل می تواند در معاملات اعتباری ، سرمایه گذاری و معاملات تجاری به خصوص برای معاملات انجام شده در بازارهای خارج از بورس (OTC) وجود داشته باشد ، سرمایه گذاری مالی مانند سهام ، اختیارات ، اوراق قرضه و مشتقات آن دارای ریسک طرف مقابل هستند.
ریسک نقدینگی
ریسک نقندینگی وابسته به توانایی سرمایه گذار در تصفیه ی سرمایه ی خود است . به طور کلی سرمایه گذاران بزرگ بخشی از سرمایه ی خود را در سرمایه های بی خطر انجام میدهند تا سهولت دسترسی به نقدینگی در صورت نیاز ایجاد شود.
خطردر مقابل پاداش
تعادل بین خطر کردن در سرمایه گذاری و بدست آوردن سود بیشتر . به طور کلی ، سطح کم خطر با بازده بالقوه کم و سطح بالای خطر با بازده بالقوه بالا در ارتباط است. هر سرمایه گذار باید تصمیم بگیرد که چقدر به ریسک مایل بوده و آیا قادربه قبول خطر مورد نظر است. این بر اساس عواملی مانند سن ، درآمد ، اهداف سرمایه گذاری ، نیازهای نقدینگی ، افق زمانی و شخصیت خواهد بود.
نمودار زیر یک مثال تصویری از نسبت میزان ریسک به بازدهی پس انداز نشان میدهد:
مهم است که به خاطر داشته باشید که خطر بالاتر به طور خودکار با بازده بالاتر برابر نیست. ریسک بازگشت سود فقط نشان می دهد که سرمایه گذاری های با ریسک بالاتر احتمال بازده بالاتر را دارند – اما هیچ تضمینی وجود ندارد. در سرمایه گذاری با ریسک پایین ، امکان از دست دادن و خطر کمتری برای سرمایه وجود دارد ولی در نتیجه همانند سرمایه گذاری های بی خطر ، انتظار مقدار ثابتی سود در ازای ریسک کم داریم . این نوع پس انداز نسبت به سرمایه گذاری های پرخطر سود دهی پایین تری دارد چون شما ریسک زیادی نمیپذیرید.
ریسک و تنوع
اساسی ترین و موثرترین استراتژی برای به حداقل رساندن خطر ، تنوع است. متنوع سازی به شدت مبتنی بر مفاهیم همبستگی و ریسک است. یک سرمایه ی منظم پخش شده در زمینه هایی که با یکدیگر تفاوت دارند باعث ایجاد امنیت و کاهش ریسک می شود ، بدین صورت که در صورت آسیب دیدن یک بخش ، سایر سرمایه در سایر پس انداز ها امن خواهد بود.
در حالی که اکثر متخصصان سرمایه گذاری اتفاق نظر دارند که متنوع سازی نمی تواند ضرر را تضمین کند ، اما مهمترین مولفه کمک به سرمایه گذار در رسیدن به اهداف مالی دوربرد است ، در حالی که خطر را به حداقل می رساند.
1.سرمایه ی خود را بین پس انداز های مختنلف – از جمله پول نقد ، سهام ، اوراق قرضه ، صندوق های سرمایه گذاری مشترک ، ETF و سایر صندوق ها – گسترش دهید. به دنبال دارایی هایی باشید که بازده آنها از نظر تاریخی و در گذشته در یک جهت پیشرفت کرده و به همان درجه ثابت مانده است. به این ترتیب ، اگر بخشی از نمونه کارها در حال کاهش باشد ، ممکن است بقیه همچنان در حال رشد باشند.
2.در هر نوع سرمایه گذاری متنوع بمانید. اوراق بهادار را شامل کنید که براساس بخش ، صنعت ، منطقه و سرمایه بازار متفاوت است. همچنین بهتر است سبک هایی مانند رشد ، درآمد و ارزش را با هم مخلوط کنید. در مورد اوراق قرضه نیز همین طور است: سررسیدها و کیفیت های مختلف اعتبار را در نظر بگیرید.
3.در خرید اوراق بهادار ریسک کنید. شما فقط محدود به سرمایه گذاری در بخش دولتی نیستید . درواقع خلاف این موضوع صحت دارد. انتخاب سرمایه گذاری های مختلف با نرخ بازدهی متفاوت ، تضمین می کند که سودهای بزرگ باعث جبران ضرر در مناطق دیگر می شود.
بخاطر داشته باشید که متنوع سازی و پخش بودجه یکباره قابل انجام نیست و در مرور زمان صورت می گیرد. سرمایه گذاران و مشاغل با “بررسی های منظم” ایجاد تعادل مجدد را انجام می دهند تا مطمئن شوند نمونه کارها دارای سطح ریسکی متناسب با استراتژی و اهداف مالی آنها هستند.
نتیجه گیری
همه ما هر روز با خطرات روبرو می شویم – خواه در حال رانندگی به محل کار خود باشیم ، چه در حال موج سواری ، خواه در سرمایه گذاری یا مدیریت شغلی. در دنیای مالی ، ریسک به این احتمال اشاره دارد که بازده واقعی یک سرمایه گذاری با آنچه انتظار می رود متفاوت باشد – این احتمال وجود دارد که یک سرمایه گذاری به همان خوبی که می خواهید پیش نرود و در نتیجه ضرر کنید.
موثرترین راه برای مدیریت ریسک سرمایه گذاری ارزیابی و تنوع منظم ریسک است. اگرچه متنوع سازی سود یا تضمین ضرر را تضمین نمی کند ، اما توانایی بهبود بازده را بر اساس اهداف و سطح هدف شما فراهم می کند. یافتن تعادل مناسب بین ریسک و بازده به سرمایه گذاران و مدیران مشاغل کمک می کند تا از طریق سرمایه گذاری هایی که می توانند راحت تر باشند ، به اهداف مالی خود برسند.
مترجم : امیرحسین رستگار
انواع ریسک (قسمت اول)
در این متن های آموزشی، ارکان مختلف بازار سرمایه، ابزارهای و نهادهای مالی جدید، نحوه ورود و معامله و … به زبانی ساده در اختیار علاقه مندان قرار می گیرد.
پایگاه اطلاع رسانی بازار سرمایه (سنا) با هدف توسعه فرهنگ سهامداری و معرفی هر چه بیشتر بازار سرمایه به علاقه مندان، متن های آموزشی الفبای بورس را منتشر می کند.
در این متن های آموزشی، ارکان مختلف بازار سرمایه، ابزارهای و نهادهای مالی جدید، نحوه ورود و معامله و … به زبانی در اختیار علاقه مندان قرار می گیرد.
بخش دهم این مجموعه به توضیح انواع ریسک ها می پردازد:
در این قسمت قصد داریم انواع ریسکهایی را که یک سرمایهگذار در خرید سهام شرکتهاو سرمایهگذاری در بورس با آن مواجـه است، معرفی کنیـم.
ریسک در یک طبقهبندی کلـی، به دو دستـه تقسیم میشود، ۱- ریسک قابل اجتناب و ۲- ریسک غیرقابل اجتناب
۱- ربسک قابل اجتناب: ریسکی که میتوان با استفاده از برخـی روشها، از آن اجتناب کرد. به این دسته از ریسکها، ریسکهای قابل اجتناب یا غیرسیستماتیک میگویند. ریسکهای قابل اجتناب یا غیرسیستماتیک اغلب ناشی از خصوصیات خاص شرکت هستند. برای مثال، فرض کنید شما سهام شرکتی را خریداری کردهاید. اگر مدیریت شرکت ضعیف باشد، سهامداران شرکت درست عمل نکنند، یا شرکت در رقابت با سایر رقبا، موفقیتی بدست نیاورد و یا احیانا به علت قدیمیشدن محصولات تولیـدی آن شرکت، مشتریان شرکت به تدریج کم و فروش آن کاهش یابد، همه این موارد نمونههایی از ریسک قابل اجتناب هستند. ریسک غیرسیستماتیک، اغلب منشأ درونی دارد و علت بروز آن، به داخل شرکت مربوط است. با توجه به اینکه این نوع ریسک را میتوان با به کارگیری برخی روشها، به حداقل ممکـن رساند، از آن به ریسک قابل اجتناب یاد میشود.
۲- ریسک غیرقابل اجتناب: دستـه دوم ریسکهایـی که سرمایهگذاران با آن مواجهاند، ریسکهایی هستند که کنتـرل آن در اختیار سرمایهگذار نیست. به این گروه از ریسکها، ریسک غیرقابل اجتناب یا ریسک سیستماتیک میگویند. مواردی مثل تغییر نرخ تورم، سیاستهای کلان اقتصـادی، شرایط سیـاسی و…، مـواردی هستنـد که کنترل آنهـا از اختیار سرمایهگذار خـارج است. برای مثـال، تغییر در سیاستهای کـلان اقتصادی و افزایش یا کاهش نرخ ارز و یا نرخ تورم، میتواند به طور مستقیم در وضعیت درآمد، هزینه و میزان سودآوری شرکتها تأثیرگذاشتـه و طبیعتـا ارزش سهام آنها را تحت تأثیـر قرار دهد. اینگونـه ریسکها را ریسکهای سیستماتیک یا غیرقابل اجتناب میگوینـد، چون کنترل آنها از اختیـار سرمایهگذار خـارج است.
اما چگونه میتوان ریسک قابل اجتناب را به حداقل ممکن رساند؟ به این ضربالمثل مشهور دقت کنید: “ همه تخممرغها را در یک سبـد قرار ندهید” . اگر از شما بپرسند منطق این ضربالمثل چیست، همه شما خواهید گفت با این کار، ریسک ما کاهش مییابد؛ چون اگر یکی از سبدهای تخممرغ به زمین افتاد و تخممرغهای آن شکست، سبدها و تخممرغهای دیگر همچنان سالم است.
در مباحث مرتبط با بورس هم تئوری بسیار معروفی به نام “تئوری سبد” وجود دارد که برپایه همین ضربالمثل شکل گرفته است. براساس این تئوری، سرمایهگذار میتواند با متنوعکردن سبد سرمایهگذاری خود و انتخاب داراییهای بسیار متنـوع، به جای یک یا چند دارایی محدود، ریسکهای قابل اجتناب را در سرمایهگذاری خود به حداقل ممکن برساند. بنابراین، هراندازه سبد سرمایهگذاری متنوعتر باشد، ریسک سرمایهگذاری کمتـر خواهد شد.
بر پایه تئوری سبد، متخصصان بازار سرمایه توصیه میکنند به جای آنکه فرد یک یا چند سهم از شرکتهای محدودی را خریداری کند، سهام شرکتهای متنوع از صنایع مختلف را خریداری کند و حتی در سبد سرمایهگذاری خود، اوراق بهادار بدون ریسک مثل اوراق مشارکت و… هم داشته باشد.
اما مجددا این نکته را یادآور میشویم که با متنوعسـازی سبد سرمایهگذاری، تنها میتوان حذف ریسکهای قابلاجتناب (غیرسیستماتیک) را به حداقل رساند و حذف ریسکهای غیرقابل اجتناب (سیستماتیک) از کنتـرل و اختیار سرمایـهگذار خارج است. البته با حذف یا کاهش ریسکهای قابل اجتناب، عملا بخش عمدهای از ریسکهایی که سرمایهگذار با آن مواجـه است، کاهش مییابد.
امیدوارم این مباحث برای شما جالب بوده باشد. به هر حال، موضوع ریسک از موضوعات اساسی در سرمایهگذاری است و نمیشود به آن اشاره نکرد. در برنامه بعد هم به موضوع ریسک میپردازیم، اما از زاویهای دیگـر.
ریسک غیرسسیتماتیک چیست؟
عنوان مقاله : ريسک، انواع و مفاهيم آن در صنعت بانکداري
نويسنده : محمد روشن [1]
سابقه ريسک در صنعت بانکداري به اندازه فعاليت اين صنعت قدمت دارد و علي رغم ايجاد تنوع در خدمات و نوآوري در بانکداري، ريسکها نه تنها کاهش نداشته بلکه افزايش نيز يافته است زيرا گسترش فعاليتهاي بانکي از جمله ايجاد بانکداري الکترونيک، ورود به حوزه هاي بانکداري بين المللي و بروز بحران هاي مالي، ريسكهايي جديد را به همراه داشته است. وجود عواملي متعدد از جمله بين المللي بودن فعاليت بانکها، افزايش فعاليت و نوآوري در صنعت بانکداري، ايجاد بحرانهاي مالي و ورشکستگي، عدم توانايي وام گيرندگان در بازپرداخت بدهي و پيچيده شدن معادلات و روابط اقتصادي ناشي از جهاني شدن از ديرباز تا کنون سبب شده که پديده ريسک همواره به عنوان يک تهديد، فعاليت بانکها را تحت تهديد جدي قرار دهد. از جمله اين عوامل مي توان به احتمال عدم وصول وامها در سررسيدهاي مقرر، در معرض آسيب قرار گرفتن داراييها، ريسک مالي [2] و افزايش زيان ناشي از ترکيب نامناسب ترازنامه اشاره کرد. لزوم توجه به مديريت ريسک در صنعت بانکداري هنگامي بارزتر مي گردد که عوامل درون و برون سازماني از جمله مديران، سهامداران، سپرده گذاران، نهادهاي دولتي و نهادهاي بين المللي مانند کميته بازل [3] به اين مهم توجه اي ويژه دارند.
از ريسک تعاريف متعددي ارايه شده است که وجه مشترک آنها در عدم اطمينان و احتمال رخداد زيان و خسارت مي باشد. ريسک در لغت عبارت است از خطر و اقدام به امري که احتمال خطري در آن باشد[4] و در اصطلاح به معناي انحراف بازده واقعي از بازده مورد انتظار ميباشد. ريسک از نظر مفاهيم مالي به دو بخش سيستماتيک و غير سيستماتيک تقسيم ميگردد.
· ريسک سيستماتيک ( Systematic Risk )
به تغييرات منفي و ريسک هاي نرخ تغييرات سود، نرخ تورم، نرخ تغييرات برابري ارزهاي بيگانه با پول ملي و ريسک هاي سياسي و بازار که کليه اوراق بهادار را تحت تاثير قرار مي دهند، ريسک سيستماتيک يا غير قابل اجتناب گفته ميشود. مديريت و کاهش ريسک سيستماتيک توسط موسسه يا بانک، به دليل برون زا بودن بسيار دشوار بوده و تقريباً غير ممکن است.
· ريسک غير سيستماتيک ( Nonsystematic Risk )
به ريسکهاي قابل اجتناب يا ريسکهايي که تنها بر يک يا چند ورقه خاص از اوراق بهادار اثر گذار باشند، ريسک غير سيستماتيک گفته ميشود که از آن جمله ميتوان به ريسک اعتباري، ريسک مالي، ريسک نقدينگي و ريسک عملياتي اشاره کرد. نکته مهم آن که، ريسک غيرسيستماتيک را ميتوان از طريق ايجاد تنوع، مديريت بهينه داراييها و بدهيها و انتخاب صحيح اوراق بهادار کاهش داد.
نکته مهم آن که، ريسک غير سيستماتيک را مي توان از طريق ايجاد تنوع و انتخاب صحيح اوراق بهادار کاهش داد.
رشد و نوآوري سريع در بازارهاي مالي بين المللي به همراه بحرانهاي مالي سبب گرديده تا بانکها علاوه بر ورود به حوزههاي جديد، با تحولاتي نوين نيز روبرو شوند در اين راستا از اواخر دهه 1980 ميلادي به تدريج از سود عمليات متعارف بانکها کاسته گرديد و الزاماتي جديد مانند کفايت سرمايه (در راستاي کاهش ريسک فعاليت بانکها) افزايش يافت. بانکها با توجه به نوع فعاليت خود، در معرض ريسكهاي متعددي اعم از ريسكهاي برون سازماني و درون سازماني قرار دارند.
1- ريسكهاي برون سازماني
ريسكهاي برون سازماني ناشي از فعاليتهاي مستقيم يک بانک نيستند بلکه از شرايط اقتصادي، سياسي و قانوني کشور ناشي مي شوند به نحوي که اثرات نامطلوب هر يك از اين شرايط، فعاليت بانکها را تحت تاثير جدي قرار داده و ادامه فعاليت آنها را با بحران مواجه ميسازد بنابراين کنترل اينگونه ريسکها به وسيله بانکها بسيار دشوار ميباشد زيرا منشاء آنها بيرون از محيط بانکها ميباشد. از جمله ريسكهاي برون سازماني ميتوان به ريسک بازار (تغييرات نرخ ارز، تغييرات نرخ سود سپرده ها و تغييرات قيمت سهام در اختيار بانکها)، تصميمات کلان اقتصادي دولت و نهادهاي دولتي، بحرانهاي مالي داخلي و بينالمللي، بحرانهاي بانکي و ساير ريسكهاي برون زا اشاره کرد. از آنجايي که ريسک بازار به تنهايي قادر است فعاليت يک بانک را تهديد کند، در اين بخش مفهوم آن بيان ميشود :
· ريسک بازار (Market Risk )
ريسک بازار به دليل تغييرات نامساعد در ابزارهاي سرمايهاي، پول رايج کشور، نرخ سود سپردهها و نرخ تبديل ارزهاي بيگانه به وجود ميآيد به نحوي که عدم مديريت صحيح و به موقع هر يک از آنها ميتواند ساختار مالي و سود و زيان بانک را تحت تاثير جدي قرار دهد. منشاء رخداد ريسک بازار به عوامل بيرون از بانک ارتباط دارد اما مديريت آن به درون بانک بر ميگردد.
2- ريسكهاي درون سازماني
ريسكهاي درون سازماني، ناشي از فعاليتهاي دروني بانکها و داراي منشاء درون بانکي ميباشند. از جمله ريسكهاي درون سازماني ميتوان به ريسكهاي اعتباري، عملياتي، نقدينگي و مالي (ترکيب نامناسب داراييها، بدهيها و سرمايه در ترازنامه و درآمدها و هزينه در سود و زيان و همچنين نسبت کفايت سرمايه) اشاره کرد. از آنجايي که اين موارد از درون و ساختار بانک نشات ميگيرند لذا اثرات نامطلوب اينگونه ريسکها را ميتوان از طريق کنترل و مديريت صحيح حذف نمود. در اين بخش به دليل اهميت ريسكهاي درون سازماني، هر يک از موارد تشريح ميشوند :
· ريسک اعتباري (Credit Risk)
اين ريسک هنگامي رخ ميدهد که گيرنده تسهيلات يا تعهدات، توانايي پرداخت اصل و فرع بدهي خود در سررسيد مقرر را ندارد يا آنها را با تاخير تسويه ميکند که در اين صورت گرَدش وجوه نقد و نقدينگي بانک تحت تاثير قرار ميگيرد. ريسک اعتباري از خصوصيات ذاتي فعاليت بانکها (اعطاي تسهيلات و تعهدات) به وجود ميآيد بنابراين مديريت ريسک اعتباري به دليل ساختار ترازنامه بانکها که بخش اعظم آن را تسهيلات و تعهدات تشکيل ميدهد از اهميت زيادي برخوردار است به نحوي که در صورت عدم مديريت صحيح ريسک اعتباري، فعاليت بانک و عدم تحقق سودهاي پيشبيني شده، متاثر ميگردد. جهت کنترل ريسک اعتباري مواردي از قبيل مديريت پرتفوي اعتباري، کيفيت پرتفوي اعتباري، تعيين سياست و عوامل محدودکننده ريسک اعتباري، طبقهبندي صحيح داراييهاي تسهيلاتي، تدوين روش بهينه اخذ وثائق و تعيين روش ذخيره گيري مناسب مي بايست مد نظر قرار گيرند.
· ريسک عملياتي(Operational Risk)
ريسک عملياتي از کارکرد نامناسب افراد، سيستمها و فرايندهاي کاري بانکها ناشي ميشود به نحوي که در صورت عدم رعايت استانداردهاي لازم در اين موارد، ريسک عملياتي قادر است فعاليت يک بانک را در سطح ملي و بينالمللي تحت تاثير جدي قرار دهد.
هر يک از موارد مذکور ميتوانند فعاليت رو به رشد سودآوري و جذب منابع بانك را آهسته يا متوقف کند که در اين صورت به بانک خسارت وارد ميشود، بنابراين امروزه مديريت ريسک عملياتي و تجزيه و تحليل روشهاي كاري جهت کاهش خطرات، پيروي از استانداردهاي موجود و نهادينه نمودن مديريت ريسک همواره در دستور کار بانکها قرار دارد.
· ريسک نقدينگي (Liquidity Risk )
ميزان تقاضاي وجوه نقد در هر بانک به ساختار داراييها و بدهيهاي آن بستگي دارد. بانکها براي پوشش نوسانات اقلام ترازنامه و توسعه مالي به نقدينگي نيار دارند زيرا توان نقدينگي بانک نشاندهنده قابليت پرداخت وجوه سپردهگذاران و ساير بدهيها در سررسيد مقرر و همچنين پرداخت تسهيلات و انجام سرمايهگذاري جهت کسب سودآوري است، حال چنانچه مديريت نقدينگي به صورت صحيح صورت نگيرد، ميتواند ريسكهاي متعددي از جمله ريسک عدم تامين به موقع نقدينگي مورد درخواست مشتريان، ريسک از دست رفتن شهرت و از بين فتن فرصت سرمايهگذاري و كاهش سودآوري را به وجود آورد. مديريت جريانهاي وجوه نقد مورد انتظار در صنعت بانکداري از اهميت زيادي برخوردار است بنابراين خطومشي مديريت نقدينگي بايد با در نظر گرفتن نيازهاي کوتاه مدت، ميانمدت و بلندمدت و از طريق تطابق زماني سررسيد داراييها و بدهيهاي بانک و تخمين رفتار مشتريان (در رابطه با مراجعه آنها جهت دريافت وجوه نقد) صورت گيرد.
ارتباط سيستم کنترل داخلي [5] و مديريت ريسک [6] :
كنترل داخلي فرايندي است که بهوسيله مديريت و ساير کارکنان طراحي و اجرا ميشود تا از دستيابي به اهداف واحد مورد رسيدگي در زمينه قابليت اعتماد گزارشگري مالي، اثربخشي و کارايي عمليات و رعايت قوانين و مقررات مربوط، اطميناني معقول بدست آيد. از اين رو، کنترلهاي داخلي براي شناسايي آن دسته از ريسكهاي تجاري طراحي و اجرا ميشود که دستيابي به هريک از اين اهداف را تهديد ميکند. كنترلهاي داخلي از اجزاي زير تشکيل ميشود :
· محيط کنترلي، فرايند ارزيابي خطر توسط واحد مورد رسيدگي، سيستم اطلاعاتي (فرايندهاي تجاري مربوط در ارتباط با گزارشگري مالي و اطلاعرساني)، فعاليتهاي کنترلي و نظارت بر کنترلها
همانگونه كه ملاحظه ميشود مديريت اجزاي كنترل داخلي به دليل اثر گذاري احتمالي بر خدمات و محصولات بانك از اهميت زيادي برخوردار است، به طور يقين ميتوان گفت كه به كارگيري كنترلهاي داخلي و كاهش ريسك داراي رابطهاي معكوس ميباشند زيرا افزايش کنترلهاي داخلي منجر به كاهش ريسك خواهد شد و از طرفي ديگر كاهش كنترلهاي داخلي سبب افزايش انواع ريسكهاي بانكي ميگردد. وظيفه برقراري كنترلهاي داخلي و نظارت بر پيادهسازي آن بر عهده سازمان ذيربط ميباشد بنابراين آنها با قبول سطح كنترلهاي داخلي كمتر از حد استاندارد، عملاً با احتمال پذيرش سطح بالاتري از ريسك مواجه ميگردند و از طرفي ديگر، افزايش سطح كنترلهاي داخلي و ارتقاي آن به حد استاندارد سبب كاهش انواع ريسك به ويژه در حوزه ريسكهاي عملياتي خواهد شد.
ريسکها در فعاليتهاي بانکي اموري مجازي نيستند بلکه واقعياتي انکار ناپذير ميباشند که ضرورت مديريت علمي آنها به جهت اثرات بالقوه و بالفعل ضروري است. استقرار مديريت ريسک در بانکها منجر به کاهش زيانهاي احتمالي ناشي از ريسک معاملات و فعاليتهاي بانکي ميگردد که در اين صورت زمينه ارتقاي سطح عملکرد و افزايش سود و ثروت سهامداران فراهم ميشود، بنابراين هر اندازه کنترل ريسک در دستور کار قرار گيرد، با حرکت از سوي عدم اطمينان کامل به سوي عدم اطمينان نسبي از ميزان ريسک نيز کاسته ميشود.
1- گرونينگ، هنيون و سونيا براجويچ براتانوويج. تجزيه و تحليل و مديريت ريسك بانكي . ترجمه توسط حسن بختياري و بهروز خدارحمي. انتشارات موسسه عالي بانكداري ايران. چاپ اول. سال 1390
2- روشن، محمد و بابك تصاعديان. بانكداري خارجي 2 . انتشارات جنگل با همكاري دانشگاه آزاد اسلامي. چاپ اول . سال 1386
3- گروه تحقيق و توسعه شركت تحليلگران سيستم. مديريت ريسك عملياتي . انتشارات آشيان. چاپ اول. سال 1389
4- فلاح شمس، مير فيض و مهدي رشنو. مديريت ريسك اعتباري . انتشارات دانشكده علوم اقتصادي. چاپ اول. سال 1387
[1] . كارشناس ارشد حسابداري
[3] . كميته بازل (بال) به عنوان يكي از فعال ترین نهادهاي بین المللی در زمينه نظارت بانکی محسوب ميشود. اعضاي این کمیته متشكل از نمایندگان ارشد بانکهای مرکزی تعدادی از کشورهای عمده صنعتی دنیا معمولا هر سه ماه یک بار توسط بانک تسویه های بینالمللی به عنوان دبیرخانه دایمی آن در شهر بازل سویس تشکیل جلسه میدهند. به دلیل تشکیل جلسات مذکور در شهر بازل، به کمیته بازل معروف شده است. کمیته بازل دارای قدرت قانونی نیست، لکن اکثر کشورهای عضو به طور ضمنی موظف به اجرای توصیه های آن ميباشند.
دیدگاه شما