زمانیکه ریسکی را مدیریت نمیکنیم؛ پس ریسکی نداریم. وقتی ریسکها را مدیریت میکنیم، درک میکنیم کدام ریسکها ارزشش را داشتهاند، کدام ریسکها ما را به اهدافمان میرسانند و برای کدام ریسکها باید بها پرداخت کرد آلا والنت، ارزیاب ارشد مدیریت ریسک در شرکت فارستر
ریسک چیست و چطور محاسبه میشود؟
ریسک چیست؟ و چه تعریف از آن در ذهن دارید؟ تفسیر ریسک به چه معناست؟ اگر در مرحله آموزش بورس هستید بهتر است این مقاله را مطالعه کنید. بسیاری از مردم درک درستی از این کمله در بازار سرمایه، بازارهای مالی و بطور کل در زندگی ندارند. این حرف را با اطمینان میگویم. منظورم چیست!
اگر به شما بگویم دمای هوای امروز 62 درجه فارنهایت است، چه حسی پیدا میکنید؟ آیا روز گرمی است؟ آیا روز سردی است؟
آیا هوای 17 درجه سانتیگراد، درک خوبی از شرایط آب و هوا به در شما نمی دهد؟
ما سانتیگراد را بهتر میفهمیم تا فارنهایت را. به همین ترتیب مردم بازدهی را بهتر میفهمند تا ریسک را. چرا؟ الان میگویم.
ریسک چیست؟
بسیاری از مردم ریسک را معادل واژه خطر میگیرند. اما این دو واژه با هم تفاوتی بنیادین دارند. برای همین فعالان بازار، Risk را ترجمه نمیکنند و همین کلمه را عینا به زبان فارسی وارد کردهاند.
خطر چیست؟ خطر احتمال رخداد پدیدهای است که یک سوی آن خسران است و سوی دیگرش سلامت. مثلا شیر خطرناک است. یا شما را میخورد یا نه.
اما این کلمه از یک وجه زیان و یک وجه سود تشکیل میشود. سرمایهگذاری ریسک دارد. یا ضرر میکنید یا به سود خوبی میرسید.
این که وارد قفس شیر بشوید، ریسکپذیری نیست. خطرپذیری است. اما اگر شیر در قفس خوابیده و یک تکه الماس کنار دستش افتاده است، این که برای برداشتن الماس وارد قفس شیر بشوید، Risk است.
بازی با دم شیر، یا به مرگ منتهی میشود یا به هیچ. اما برداشتن الماس از کنار دست شیر یا به مرگ منتهی میشود یا به ثروت.
خطر غیرعقلانی است، ریسک مدیریتشده کاملا منطقی و عقلانی.
تعریف رسمی ریسک
تعریف رسمی ریسک (Risk) سرمایهگذاری را اینطور ارائه میدهیم: «احتمال اختلاف بازدهی واقعی یک سرمایهگذاری نسبت به بازدهی مورد انتظار سرمایهگذار.»
این حرف یعنی چی؟ یعنی اگر با انتظار سود 20 درصد وارد یک بازار شوید، اما سود 18 یا 22 درصد بگیرید، به اندازه همین دامنه نوسان، ریسک کردهاید.
مثلا فرض کنید سرمایهگذاری مورد نظر شما در سه سال متوالی بازدهیهای 18، 20 و 22 درصد داشته است. برای محاسبه بازدهی میانگین، کافی است اعداد 0.18، 0.2 و 0.22 را با هم جمع و بر سه تقسیم کنیم تا بازدهی میانگین بهدست بیاید. جواب این محاسبات برابر است با سود 20 درصد.
بده بستان ریسک و ریوارد
فرض کنید 100 میلیون تومان پول اضافه دارید. چند گزینه سرمایهگذاری به شما پیشنهاد میشود:
- بانک با سود 18 درصد. با سود 20 درصد.
- صندوق سهامی با سود انتظاری 40 درصد.
- سود ربوی 50 درصد.
چیزی که در اینجا دیده نمیشود، ریسک است. بیشتر مردم با دیدن این اعداد میگویند که چرا باید پولم را در بورس بگذارم، وقتی میتوانم آن را بدم به یک کاسب و از او ماهانه 3.4 درصد سود بیزحمت بگیرم. (توجه کنید که 1.034 به توان 12، برابر میشود با 1.5، یعنی ماهانه 3.4 درصد سود معادل است با سود 50 درصد سالانه.)
اگر فکر میکنید این بازدهی بدون نوسان بسیار جذاب است، احتمالا باید بار دیگر در مورد Risk فکر کنید.
5 مرحله در محاسبه ریسک
محاسبه ریسک کمی دشوار است. اما اگر دقت کنید، مرحله به مرحله به شما میگویم که باید چهکار کنید.
- قدم اول: بازدهی هر سال را از بازدهی میانگین کم کنید.
برای مثال ما، به اعداد 0.02-، 0 و 0.02+ میرسیم.
- قدم دوم: حاصل مرحله قبلی را به توان 2 برسانید. (توان دوم یک عدد منفی، عددی است مثبت.)
حاصل برای مثال برابر است با 0.0004، 0 و 0.0004.
- قدم سوم: اعداد مرحله قبل را با هم جمع کنید.
جواب مساوی میشود با 0.0008.
- قدم چهارم: جواب مرحله سوم را بر «تعداد سالها منهای یک» تقسیم کنید.
0.0008 تقسیم بر 2 میشود 0.0004.
- قدم پنجم: از جواب مرحله قبل، جزر بگیرید.
جزر مرحله قبل مساوی میشود با 0.02 یا 2 درصد.
تفسیر ریسک
در اینجا تفسیر ریسک بسیار ساده است. داریم میگوییم سرمایهگذاری مورد نظر شما 20 درصد سود احتمالی دارد، اما ممکن است 2 درصد بیشتر یا کمتر بگیرید. این همان صورت مسئله است. یک سال سود 18 و سال دیگر سود 22 درصد محقق شده است.
اما همیشه کار به همین سادگی نیست.
(توجه کنید برای محاسبه بازدهی و Risk به دادههای بیشتری نیاز داریم. مثلا خوب است که در یک مثال واقعی بازدهی ماهانه سرمایهگذاری به مدت ده سال محاسبه شود. ما برای سادگی با 3 عدد کار میکنیم. اما میدانیم که کار ما از نظر آماری نادرست است و صرفا جنبه آموزشی دارد.)
بار دیگر، تفسیر ریسک
سه دارایی را تصور کنید که چنین بازدهیهایی را محقق کردهاند.
صندوق اول: 18، 20 و 22 درصد. (درآمد ثابت با میانگین بازدهی 20 درصد)
صندوق دوم: 40، 10- و 50 درصد. (در سهام با بازدهی میانگین 26 درصد)
صندوق سوم 90-، 2 و 1000 درصد. (جسورانه با میانگین بازدهی 304 درصد)
مراحلی که گفتیم را طی میکنیم تا به درصد ریسک برای هر سه صندوق برسیم:
این اعداد را با بازدهی داراییها مقایسه کنید.
در صندوق اول شما به امید بازدهی 20 درصد به میدان میآیید و با سودی بین 18 تا 22 درصد بار خود را میبندید. این تغییر کوچک در بازدهی نه شما را بهشدت ناراحت میکند و نه عمیقا خوشحال. این یعنی عدد 0.02 برای ریسک.
در صندوق دوم، به دنبال بازدهی 26 درصد هستید، یعنی اگر سود 26% بگیرید، نه چندان خوشحال میشوید و نه اندوهگین. اما به احتمال زیاد بازدهی شما چیزی بین 58 درصد سود و 6 درصد ضرر خواهد بود. ریسک 32درصد چنین حسی دارد.
اما برای صندوق سوم، با 100 میلیون تومان به این صندوق وارد شدهاید. یکباره 90 درصد از دارایی خود را از دست دادهاید. از این بدتر نمیشود. یا شاید با 100 میلیون آمدهاید و حالا به یک میلیارد تومان رسیدهاید. باورکردنی نیست! فکر میکنید این صندوق سال دیگر چقدر سود بدهد؟ هیچکس نمیداند. شاید پولتان تقریبا از بین برود، شاید با پول پراید بتوانید تویوتا بخرید!
و باز هم تعبیر ریسک
یکبار دیگر به داستان ابتدای این مقاله باز گردیم. 4 انتخاب در مقابل ما قرار دارد.
- بانک با سود 18 درصد.
- صندوق درآمد ثابت با سود 20 درصد.
- صندوق سهامی با سود انتظاری 40 درصد.
- سود ربوی 50 درصد.
وقتی به امید سود 18 درصد پول خود را در بانک میگذارید، قطعا به این سود میرسید. (به شرط آن که پول خود را در بانک تعریف ریسک در سرمایه گذاری امنی گذاشته باشید.) توقع ندارید سر سال 16 یا 20 درصد سود بگیرید.
صندوق درآمد ثابت به شما اندکی سود بیشتر میدهد. به همین میزان ریسکهای بیشتری نیز متوجه شما است. هرچند هنوز ریسک این سرمایه گذاری پایین است.
توقع خود از سود را دو برابر میکنید و به بورس میآیید. حالا دارید Risk میپذیرید. شاید هم ضرر کنید.
پول خود را به یک نفر اجاره میدهید. ریسک این کار از همه داراییهای دیگر بیشتر است. شاید او پول شما رو بخورد، شاید فوت کند و نتوانید به سادگی اصل پول خود را زنده کنید. شاید.
سهمی زیانده که امسال سود شناسایی میکند، میتواند بازدهی بالایی داشته باشد. اما ریسکش هم بیشتر است. شاید شما یکی از ده نماد پرتفوی خود را به این سهم اختصاص بدهید. بازدهی انتظاری شما کم میشود، اما ریسک سرمایهگذاری نیز پایین میآید.
فکر میکنم حالا متوجه شدهاید که ریسک و بازده، دو کفه از یک ترازو هستند. اگر بازدهی بیشتر میخواهید، باید Risk بیشتری را بپذیرید.
توازن ریسک و بازده
اگر بخواهید بازدهی پرتفوی خود را بالا ببرید، الزاما ریسک خود را هم بالا میبرید. اما اینطور نیست که همیشه ریسک بالا، به سود بالا منجر شود. داراییهای پررسیک با بازدهی کم بهسادگی قابل تصور هستند.
از طرف دیگر با کاهش بازدهی میتوانید ریسک را کم کنید، اما اینطور نیست که هر اقدامی برای کاهش آن، به کاهش بازدهی منجر شود. برای مثال با اوراق اختیار فروش میتوانید Risk را کاهش دهید، اما در بازدهی انتظاری خود تعدیلی نداشته باشید.
بازده سرمایه گذاری
برای سرمایه گذاری، مفاهیم ریسک و بازده بسیار مهم و حائز اهمیت می باشد که مورد توجه سرمایه گذاران قرار می گیرد و در این راستا این دو مقوله از هم جدا نیستند.
سرمایه گذاران برای تصمیم گیری به منظور کسب سود و بازده مطمئن، می توانند از ارتباط تعریف ریسک در سرمایه گذاری بین ریسک و بازده استفاده نمایند.
بازده سرمایه گذاری:
بازده سهام می تواند مقدار سود و یا پولی باشد که پس از سرمایه گذاری به دست می آید. لازم است به این نکته توجه داشت که بین بازده یا سود مورد انتظار و بازدهی که در حقیقت به دست می آید تفاوت هایی وجود دارد.
نکته: در واقع به تفاوت بین بازده مورد انتظار و بازده واقعی به دست آمده، ریسک می گویند.
رابطه بین ریسک و بازده، رابطه ای مستقیم می باشد. یعنی هر چه میزان بازده مورد انتظار بالا تر باشد، باید ریسک بالاتری را تحمل کرد. برای همین لازم است در ابتدای تصمیم گیری مالی، درجه ریسک پذیری تعیین شود تا تعادل مناسبی بین ریسک و بازده ایجاد شود.
معرفی تئوری های ریسک و بازده:
مفهوم اصلی در سرمایه گذاری، به ریسک و بازده مربوط می باشد بر همین اساس، تئوری های ریسک و بازده مهم و قابل توجه هستند که لازم است به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته شود.
نکته: در دنیای سرمایه گذاری، ریسک و بازده دو مفهوم متضاد و متناقض با هم می باشند.
بازده:
بازده (return) به پاداشی گفته می شود که شخص از سرمایه گذاری خود در اوراق و دارایی های مختلفی کسب می نماید.
این طرح ها شامل موارد زیر می باشد.
- دارایی های واقعی
- دارایی های مالی
- طرح ها و پروژه ها
بر همین اساس، می توان گفت که بازده همان نیروی محرکی است که انگیزه سرمایه گذاری را ایجاد می کند.
انواع بازده:
بازده به انواع زیر تقسیم می شود:
بازده مورد انتظار:
بازده مورد انتظار “Expected Return”، به مقدار پولی می گویند که شخص سرمایه گذار انتظار دارد تا از سرمایه گذاری های خود آن را دریافت کند.
تئوری های ریسک و بازده
بازده واقعی:
بازده واقعی Actual Return، به میزان سود یا زیان واقعی می گویند که به یک سرمایه گذار تعلق دارد. این بازده به شکل زیر بیان می گردد: بازده مورد انتظار بعلاوه تاثیر عوامل خاص مربوط به شرکت و اخبار مربوط به اقتصاد، بـازده واقعی را ایجاد می کند.
توضیحات در مورد بـازده واقعی:
بـازده واقعی که در برابر بازده مورد انتظار قرار می گیرد، سودی است که سرمایه گذاران در واقعیت از سرمایه گذاری های خود دریافت می کنند.
بازده اضافی:
بازده اضافی “Excess Returns”، که به آن بازده اضافی آلفا گفته می شود، بازده سرمایه گذاری اوراق بهادار یا سبدی می باشد که از یک معیار ها و یا شاخص هایی با سطح ریسک مشابه بهتر عمل می کنند و بیشتر می شوند.
این بازده به طور وسیعی برای اندازه گیری ارزش افزوده ایجاد شده توسط پرتفوی یا مدیر سرمایه گذاری، مورد استفاده قرار می گیرد و باعث سنجش توانایی مدیریت در غلبه بر بازار می باشد.
بازده سود سهام نقدی:
بازده سود سهام نقدی “Dividend Yield”، به نسبت مالی گفته می شود که نشان می دهد شرکت چه اندازه به صورت سالانه و به نسبت قیمت سهامش، سود سهام پرداخت می کند.
نکته ۱: این بازده به صورت درصدی نشان داده می شود و می تواند با تقسیم مقدار سود سهام پرداخت شده به ازای هر سهم بر قیمت یک سهم محاسبه گردد.
نکته ۲: این بازده روشی برای اندازه گیری مقدار جریان وجوه نقد می باشد.
بازده غیر عادی:
بازده غیر عادی “Abnormal Return”، به درصدی گفته می شود که برای توصیف بازده به دست آمده از اوراق بهادار یا پرتفوی در یک بازه زمانی، مورد استفاده قرار میگیرد که متفاوت از نرخ بازده مورد انتظار می باشد.
نرخ بازده مورد انتظار نیز بازده محاسبه شده بر اساس مدل قیمت گذاری دارایی ها می باشد که با استفاده از میانگین بلند مدت بازده یا سایر ارزیابی ها به محاسبه می گردد.
ریسک (RISK) یعنی تفاوت بین آن چه که انتظار داریم و آن چه که اتفاق می افتد.
ریسک و بازده در مدیریت مالی:
مفهوم ریسک و بازده در مباحث مدیریت مالی، یکی از جنبه های مهم در مدیریت مالی است که از مسئولیت های اساسی در کسب و کار به شمار می رود.
به طور کلی، به هر اندازه که یک کسب و کار در معرض ریسک بیشتری باشد، احتمال بازده مالی آن بیشتر خواهد بود. البته استثنا هایی در این خصوص وجود دارد، زیرا ریسک های غیر منطقی زیادی وجود دارد که متقابلا همراه با پتانسیل بازدهی بالا نیست.
موسسه مشاوران مطالعه مقاله نسبت سودآوری را به شما عزیزان پیشنهاد می کند.
ریسک و بازده در مدیریت مالی
نوسان:
در واقع نوسان به معنی نحوه تغییر قیمت نوع خاصی از اوراق بهادار در یک بازده زمانی مشخص می باشد که درصد نوسان عبارت است از سنجش میانگین تفاوت بین قیمت و متوسط قیمت در یک بازه زمانی خاص.
نکته: به هر اندازه که نوسان یکی از اوراق بهادار بیشتر باشد، عدم قطعیت آن نیز بیشتر خواهد بود.
صرف ریسک:
صرف ریسک (Risk Premium) به این مفهوم است که در صورت ثابت بودن همه عوامل، ریسک بیشتر، با بازده بیشتر همراه خواهد بود.
نکته ۱: صرف ریسک برای مدیران مالی مهم می باشد زیرا وام دهندگان برای تشخیص میزان ریسک شرکت، با دقت آن را بررسی کرده و تصمیمات خود را بر اساس سطح ریسک آن شرکت اخذ می کنند.
نکته ۲: اگر وام دهنده به یک کسب و کار پر ریسک وام اعطا نماید، احتمالا بازده بیشتری به عنوان نرخ سود از آن کسب و کار خواهد گرفت.
اهرم مالی:
بیشتر شرکت ها منابع مالی خود را از طریق بدهی و یا انتشار اوراق بهادار و سهام کسب می کنند. منظور از منابع مالی با انتشار سهام، کسب منابع از طریق سهامداران شرکت می باشد که این سهامداران متناسب با میزان سرمایه گذاری خود، در سود شرکت سهیم هستند.
تامین مالی از طریق بدهی و قرض، توسط نهاد های مالی انجام می گردد و اگر شرکت وام گیرنده به طور مرتب سود وام را به وام دهنده پرداخت نماید، دیگر نیاز به شریک کردن وام دهنده در درآمد خود را نخواهد داشت.
نکته: همچنین می توان گفت ضرر ها از طریق این اهرم مالی می توانند افزایش یابند.
اگر این مطلب برای شما رضایت بخش بوده است، مطالعه مقاله ارزش اسمی سهام را به شما پیشنهاد می کنیم.
تعریف ریسک :
ریسک به زبان ساده احتمالی است قابل اندازهگیری از ارزش ازدسترفته یا بهدستنیامده . وقتی صحبت از سرمایه گذاری است ریسک عبارت است از عدم اطمینانی که در مورد بازدهی مورد انتظار یک سرمایهگذاری وجود دارد. پیش از اینکه بتوانید دربارهی سرمایهگذاری تصمیم بگیرید باید با انواع مختلف ریسک سرمایه گذاری آشنا باشید. برای همین در این مقاله میخواهیم به انواع متفاوت ریسک سرمایه گذاری اشاره کنیم.
انواع ریسک سرمایه گذاری :
– ریسک نرخ بهره (Interest Rate Risk)
ریسک نرخ بهره احتمالِ افتِ ارزش اوراق بدهی با نرخ ثابت است که بر اثر افزایش نرخ تورم اتفاق میافتد. هر زمان که سرمایهگذاران اوراق بهاداری بخرند که سودی با نرخ ثابت دارد، سرمایهشان را در معرض ریسک نرخ بهره قرار دادهاند. این مسئله برای اوراق قرضه و همچنین سهام ممتاز مصداق دارد.
– ریسک تجاری (Business Risk)
ریسک تجاری میزان ریسکی است که با اوراق بهادارِ به خصوصی مرتبط است. این ریسک را با نام ریسک غیرسیستماتیک نیز میشناسند که به ریسک مرتبط با صادرکنندهی به خصوص یک اوراق بهادار ارتباط دارد. به طور کلی همهی کسبوکارها در یک صنعت دارای نوع یکسانی از ریسک تجاری هستند. اما ریسک تجاری در مورد هر کسبوکار به احتمالِ ورشکستگیِ مالی صادر کنندهی سهم یا ورق قرضهی آن کسبوکار اشاره دارد. یک راه متداول برای اجتناب از ریسک غیرسیستماتیک ایجاد تنوع در سرمایهگذاری است؛ یعنی خرید سهم از صندوقهای سرمایهگذاری مشترکی که اوراق بهادار شرکتهای متنوع بسیاری را در سبد سرمایهگذاریشان دارند.
– ریسک اعتباری ( Credit Risk )
این ریسک به احتمال عدم توانایی صادرکنندهی اوراق قرضه برای پرداخت نرخ سود مورد انتظار و/یا بازپرداخت اصل پول اشاره میکند. معمولا هر چه ریسک اعتباری بالاتر باشد نرخ بهرهی اوراق نیز بالاتر خواهد بود.
– ریسک مالیاتپذیری ( Taxability Risk)
ریسک مالیاتپذیری به ریسک اوراق قرضهای اشاره دارد که در ابتدا با فرض معاف بودن از مالیات صادر میشوند اما ممکن است پیش از فرا رسیدن موعد سررسید، تغییر وضعیت بدهند و شامل پرداخت مالیات بشوند. از آنجا که اوراق قرضهی معاف از مالیات نرخ بهرهی پایینتری نسبت به انواع دیگر این اوراق دارند، دارندگان آنها در صورت بالفعل شدن ریسک مالیاتپذیری، بازدهی کمتری نسبت به حالت اولیه (معاف بودن از پرداخت مالیات) دریافت خواهند کرد.
– ریسک استرداد (Call Risk)
ریسک استرداد مختص اوراق قرضه است و به احتمال استرداد اوراق قرضه پیش از موعد سررسید آن اشاره دارد. ریسک استرداد معمولا در کنار ریسک سرمایه گذاری مجدد مطرح میشود، که کمی بعد به آن میپردازیم، زیرا دارندهی اوراق قرضه در این مرحله باید بفهمد کدام سرمایهگذاری مقدار برابری سود و ریسک را برای او به همراه خواهد آورد. ریسک استرداد اغلب زمانی محتملتر است که نرخ تورم رو به کاهش باشد. در چنین شرایطی شرکتها سعی میکنند با جمعآوری اوراق قرضهی منتشر شدهشان و سپس انتشار اوراقی که نرخ بهرهی پایینتری دارند؛ پول کمتری از دست بدهند. در شرایط کاهش نرخ بهره سرمایهگذاران معمولا مجبورند ریسک بیشتری را برای بهدست آوردن جریانِ درآمدی یکسان با گذشته متحمل بشوند.
– ریسک تورم (Inflationary Risk)
ریسک تورم یا ریسک قدرت خرید به احتمال کاهش ارزش یک دارایی یا درآمد بر اثر افت ارزش واحد پولی یک کشور اشاره دارد. به زبان دیگر ریسک تورم ریسک تورم اقتصادی در آینده است که طی آن قدرت خرید پول جاری که از یک سرمایهگذاری به دست میآید افت پیدا میکند. بهترین راه کاهش این ریسک سرمایه گذاری های سنجشپذیر (appreciable investments ) مانند سهام یا اوراق قرضهی قابل تبدیل است که از نوعی مؤلفهی رشد برخوردارند که در طولانیمدت از تورم پیشی میگیرد.
ریسک نقدینگی (Liquidity Risk)
– ریسک سرمایه گذاری – ریسک نقدینگی
ریسک نقدینگی به این احتمال اشاره دارد که یک سرمایهگذار ممکن است در زمان مورد نیاز و به اندازهی کافی نتواند خرید یا فروش انجام بدهد زیرا در فرصتهای سرمایهگذاری برای خرید و فروش محدودیت وجود دارد. فروش املاک و مستغلات مثالی خوب برای تشریح ریسک نقدینگی هستند. برخلاف اوراق قرضهی دولتی یا سهام بلوچیپ (blue chip ) که از شهرت و اطمینان شرکتهای معتبر و بزرگ برخوردار هستند و ریسک نقدینگی پایین دارند (به سرعت به فروش میروند) اغلب اوقات فروش املاک و مستغلات در لحظهی مورد نیاز، دشوار است.
– ریسک بازار (Market Risk)
ریسک بازار یا ریسک سیستماتیک نوعی ریسک است که تمام اوراق بهادار را به شیوهای یکسان تحت تأثیر قرار میدهد. به زبان دیگر این ریسک در اثر عواملی به وجود میآید که نمیتوان آن را با تنوعبخشی به سرمایهگذاری کنترل کرد. این عوامل در حقیقت برآیند متغیرهای اقتصاد کلان هستند که خارج از کنترل سرمایهگذار است مانند: سیاستگذاری دولت، نرخ بیکاری، تغییرات نرخ ارز، تورم، تولید ناخالص ملی و … .
– ریسک سرمایه گذاری مجدد (Reinvestment Risk)
در شرایط کاهش نرخ تورم، دارندگان اوراق بهادار که موعد سررسیدشان نزدیک است یا برای تحویل اوراق بدهی احضار شدهاند، با انتخابی سخت برای سرمایهگذاری روی اوراقی روبهرو هستند که بتوانند نرخ بهرهای مساوی یا بیشتری از اوراق تحویلشده برایشان به ارمغان بیاورد. برای این منظور آنها غالبا مجبورند اوراقی را خریداری کنند که مانند گذشته سود عایدشان نمیکنند؛ مگر اینکه ریسک اعتباری یا ریسک بازار بیشتری را متحمل شوند و اوراقی را خریداری کنند که از اعتبار کمتری برخوردارند.
این شرایط به ریسک سرمایه گذاری مجدد معروف است: این ریسک در شرایطی به وجود میآید که در آن کاهش نرخ تورم به افت ارزش پولِ به دست آمده از یک سرمایهگذاری منتهی میشود و موجب میشود که اصل و سود سرمایه مجددا با نرخ بهرهای کمتر سرمایهگذاری شود.
– ریسک اجتماعی، سیاسی، قانونگذاری (Social/Political / legislative Risk)
ریسک مرتبط با احتمال دولتی شدن صنایع، اعمال نامطلوب حکومت یا تغییرات اجتماعی که به از دست رفتن ارزش منجر بشود ریسک اجتماعی یا سیاسی نامیده میشود. ریسکهای قانونگذاری مرتبط با نرخهای بهره نیز میتوانند جزءِ ریسکهای قانونگذاری به حساب بیایند.
– ریسک نرخ ارز (Currency/Exchange Rate Risk)
ریسک نرخ ارز، ریسک ناشی از تبدیل واحد پول به یک واحد پولی دیگر است. نوسانات دائمی نرخ ارز خارجی که سرمایهگذاری در آنجا انجام شده در برابر نرخ پول داخلی ممکن است ارزش یک دارایی را با ریسک بالاتری روبهرو کند. برای سرمایهگذاری در کشورهای خارجی نیاز است این تفاوت نرخ ارز در دو کشور مد نظر قرار بگیرد. این ریسک به خصوص زمانی افزایش مییابد که واحد پول کشوری به خصوص به مقدار قابلتوجه افت پیدا کند، در این حالت تمام سرمایهگذاریهای خارجی انجامشده در آن کشور نیز دستخوش این افت خواهند شد. به همین منوال در صورتی که واحد پول کشور یک سرمایهگذار افت کند سرمایهگذاری خارجی برای او سودآور خواهد بود.
قابل درک است که ریسک نرخ ارز برای سرمایهگذاریهای کوتاهمدت، بیشتر است زیرا در آنها فرصتی برای جبران ضررها در طول زمان وجود ندارد.
جهت کسب اطلاعات بیشتر از خدمات آنلاین مهرپل به سایت شرکت مهرپل مراجعه فرمائید .
نکات طلایی مدیریت ریسک و سرمایه گذاری
در دنیای مالی مدیریت ریسک و سرمایه گذاری فرآیند شناسایی ، تجزیه و تحلیل و پذیرش یا کاهش عدم اطمینان در تصمیمات سرمایه گذاری است. به طور کلی ، مدیریت ریسک زمانی اتفاق می افتد که یک تعریف ریسک در سرمایه گذاری سرمایه گذار یا صاحب صندوق سرمایه گذاری ، علت ضرر را با تجزیه و تحلیل پیدا کرده و سپس با توجه به اهداف سرمایه گذاری و تحمل ریسک ، اقدام مناسب را انجام دهد .
ریسک کردن همیشه در بازار های مالی وجود دارد. در هر نوعی از سرمایه گذاری خطراتی وجود دارد که در مورد اوراق بهادار آمریکا نزدیک به صفر در نظر گرفته می شود یا برای مواردی مانند ارزش سهام در بازار های نوظهور یا املاک و مستغلات در بازار های با تورم بالا بسیار زیاد است. ریسک هم از نظر مطلق و هم از نظر نسبی قابل اندازه گیری است. درک جامع ریسک در اشکال مختلف آن می تواند به سرمایه گذاران کمک کند تا فرصت ها ، معاملات و هزینه ها را با رویکرد های مختلف سرمایه گذاری تحلیل کنند .
در ادامه این مقاله به تعریف مفهوم مدیریت ریسک و سرمایه گذاری می پردازیم و آن را در بحث روانشناسی بازار بررسی می کنیم. با ما همراه باشید.
فهرست عناوین مقاله
مدیریت ریسک و سرمایه گذاری چیست؟
درک مدیریت ریسک
مدیریت ریسک در تمام حوزه های مالی رخ می دهد. این اتفاق زمانی می افتد که یک سرمایه گذار اوراق قرضه خزانه داری یک کشور را از طریق اوراق قرضه شرکتی خریداری کند ، یا هنگامی که مدیر صندوق سرمایه گذاری ارز های خود را با مشتقات ارزی هج کردن (hedging) می کند. کارگزاران سهام از ابزار های مالی مانند قرارداد اختیار معامله (Option) و قرارداد های آتی (futures) استفاده می کنند و مدیران مالی نیز از استراتژی هایی مانند متنوع سازی سبد سهام ، تخصیص دارایی و اندازه گیری پوزیشن برای کاهش یا مدیریت ریسک استفاده می کنند.
مدیریت ناکافی ریسک می تواند عواقب بدی را برای شرکت ها ، افراد و اقتصاد به دنبال داشته باشد. به عنوان مثال ، سقوط وام مسکن در سال ۲۰۰۷ که منجر به رکود بزرگی شد ، ناشی از تصمیمات نادرست مدیریت ریسک بود. تصمیمات غلطی مثل وام دهندگانی که وام های رهنی را به افرادی با اعتبار ضعیف اعطا می کردند؛ یا شرکت های سرمایه گذاری که این وام ها را خریداری می کردند و مجدداً می فروختند.
همه ما در انتخاب هدف هیچ مشکلی نداریم، اما انتخاب هدف تنها آغاز راه است و مسیر برای رسیدن به هدف بسیار دشوار در این ویدیو با حضور جناب آقای مهندس صبوری در برنامه لایو استریم به موضوع بسیار مهم مدیریت و هدف گذاری پرداخته ایم تا بتوانیم مسیر را بهتر مدیریت کنیم و از رسیدن به هدف لذت دوچندان ببریم. با ما همراه باشید.
نحوه مدیریت ریسک
معمولا مردم با شنیدن کلمه “ریسک” یاد اصطلاحات منفی می افتند. با این حال ، در دنیای سرمایه گذاری ، ریسک یک عامل ضروری برای یک تعریف ریسک در سرمایه گذاری انتخاب درست به حساب می آید .
تعریف رایج از ریسک در سرمایه گذاری ، عدم حصول نتیجه ی مورد انتظار است . ما می توانیم این عدم حصول را به صورت مطلق یا نسبت به چیز دیگری ، مثل یک معیار بازار بیان کنیم .
ممکن است این عدم حصول مثبت یا منفی باشد ، اما تحلیلگران و سرمایه گذاران معمولاً این عقیده را دارند که چنین انحرافی تا حدی به معنی نتیجه در نظر گرفته شده برای سرمایه گذاری هاست. پس برای اینکه بازدهی بیشتری در معاملات داشته باشیم باید ریسک بیشتری را بپذیریم. یک تئوری دیگر هم هست که می گوید افزایش ریسک به صورت افزایش نوسانات ظاهر می شود. در حالی که معامله گران حرفه ای دائماً راه حل هایی برای کاهش این نوسانات پیدا می کنند.
اینکه یک سرمایه گذار چقدر باید نوسانات را قبول کند ، کاملاً به تحمل فرد در برابر ریسک بستگی دارد یا در مورد یک متخصص سرمایه گذاری بستگی به این موضوع دارد که سرمایه گذاری تا چه حد به اهداف خود رسیده است. یکی از معیار های ریسک مطلق که معمولاً مورد استفاده قرار می گیرد انحراف معیار است. معیار آماری پراکندگی حول یک گرایش مرکزی است. به این صورت که شما به میانگین بازدهی سرمایه گذاری نگاه کرده و سپس میانگین انحراف معیار آن را در همان بازه زمانی می یابید. توزیع های عادی (منحنی زنگوله ای شکل شناخته شده) حکم می کند که بازده مورد انتظار سرمایه گذاری یک انحراف معیار از میانگین ۶۷٪ از زمان و دو انحراف استاندارد از انحراف میانگین ۹۵٪ از زمان باشد. این به سرمایه گذاران کمک می کند تا ریسک را به صورت عددی ارزیابی کنند. اگر آن ها بدانند که از نظر مالی و عاطفی می توانند ریسک را تحمل کنند ، پس سرمایه گذاری می کنند.
مدیریت ریسک و سرمایه گذاری در روانشناسی بازار
بازار های مالی رفتاری با نشان دادن عدم تقارن بین دیدگاه افراد نسبت به سود و زیان ، یک عنصر مهم را در معادله ریسک کشف کرده است. گفته می شود که معمولا سرمایه گذاران تقریباً دو برابر بیشتر از احساس خوب سود کردن ، متحمل فشار روانی و استرس می شوند.
معمولا هر آنچه سرمایه گذاران واقعاً می خواهند بدانند این نیست که فقط یک دارایی از نتیجه مورد انتظار خود منحرف می شود ، بلکه این است که چگونه عوامل منفی در پایین سمت چپ منحنی توزیع به وجود می آیند. ریسک (VAR) تلاش می کند پاسخی برای این سوال ارائه دهد. ایده پشت VAR این است که با یک سطح اطمینان مشخص در یک دوره مشخص ، میزان ضرر سرمایه گذاری را به صورت کمّی تعیین کند. به عنوان مثال ، عبارت زیر مثالی از VAR خواهد بود: “با داشتن ۹۵٪ سطح اطمینان ، بیشترین هزینه برای از دست دادن یک سرمایه گذاری ۱۰۰۰ دلاری در یک بازه زمانی دو ساله ۲۰۰ دلار است.” سطح اطمینان یک عبارت احتمالی است که بر اساس مشخصات آماری سرمایه گذاری و شکل منحنی توزیع آن ارئه شده است.
مدیریت ریسک بتا و غیرفعال
معیار دیگر مدیریت ریسک که به گرایش های رفتاری مرتبط است ، کاهش است که به هر دوره ای گفته می شود تعریف ریسک در سرمایه گذاری که بازده یک دارایی نسبت به قیمت بالای قبلی منفی باشد. در اندازه گیری میزان افت سرمایه ، سه مورد را باید بررسی کرد:
- بزرگی هر دوره منفی (چقدر بد)
- مدت زمان هر یک (چه مدت)
- فرکانس (هر چند وقت یکبار)
به عنوان مثال ، علاوه بر اینکه می خواهیم بدانیم آیا صندوق سرمایه گذاری مشترک شاخص S&P 500 را شکست داده است ، همچنین می خواهیم بدانیم که این ریسک نسبتاً چقدر خطرناک است. یک معیار برای این بتا است که آن را به عنوان “ریسک بازار” می شناسند. بتا بر اساس ویژگی آماری کوواریانس است . بتا بیشتر از ۱ نشانگر ریسک بیشتری نسبت به بازار است و بالعکس.
بتا به ما کمک می کند تا مفاهیم ریسک منفعل و فعال را درک کنیم . نمودار زیر یک سری زمانی بازدهی (هر نقطه داده با برچسب “+” مشخص شده) را برای یک سبد سهام R (p) در مقابل بازدهی بازار R(m) نشان می دهد. بازدهی ها به صورت نقدی تنظیم می شوند ، بنابراین نقطه ای که محور های x و y با هم تلاقی می کنند بازده معادل وجه نقد است. ترسیم یک خط برای بهترین تطبیق از طریق نقاط داده به ما امکان می دهد تا ریسک انفعال (بتا) و ریسک فعال (آلفا) را به صورت کمّی مشخص کنیم.
شیب خط، بتای آن است. به عنوان مثال ، یک گرادیان ۱.۰ نشان می دهد که به ازای هر واحد افزایش بازدهی بازار ، بازدهی سبد سهام هم یک واحد افزایش پیدا می کند. یک مدیر مالی با استفاده از یک استراتژی مدیریت منفعل می تواند تلاش کند تا با پذیرفتن ریسک بیشتر در بازار (به عنوان مثال ، بتا بزرگتر از ۱) بازدهی سبد سهام را افزایش دهد یا با کاهش بتای سبد سهام به زیر یک ، ریسک سبد سهام و بازدهی را کاهش دهد.
مدیریت ریسک آلفا و فعال
اگر سطح ریسک بازار یا سیستماتیک تنها عامل تأثیرگذار باشد ، بازدهی سبد سهام همیشه برابر با بازدهی بازار تنظیم شده بتا است. اگر چنین رخ ندهد، بازدهی به دلیل تعدادی از عوامل غیرمرتبط با ریسک بازار متفاوت است. مدیران سرمایه گذاری که از یک استراتژی فعال پیروی می کنند ، برای رسیدن به بازدهی بیش از عملکرد بازار ، ریسک های دیگری را به عهده می گیرند. استراتژی های فعال شامل تاکتیک هایی هستند که از سهام ، انتخاب بخش یا کشور ، تجزیه و تحلیل بنیادی ، اندازه گیری موقعیت و تحلیل تکنیکال استفاده می کنند. مقاله تحلیل تکنیکال چیست و بررسی تفاوت آن با تحلیل بنیادی، برای اشنایی بیشتر با این تاکتیک ها را مطالعه کنید.
مدیران فعال در جستجوی آلفا ، به دنبال بازدهی بیش از حد هستند. در مثال نمودار ما در بالا ، آلفا مقدار بازدهی سبد سهام است که با بتا توضیح داده نشده است و به عنوان فاصله بین تقاطع محور های x و y و تقاطع محور y نشان داده می شود که می تواند مثبت یا منفی باشد. در تلاش برای بازدهی بیش از حد ، مدیران فعال، سرمایه گذاران را در معرض ریسک آلفا قرار می دهند تا نتیجه شرط بندی های آن ها منفی باشد تا مثبت. به عنوان مثال ، یک مدیر صندوق سرمایه گذاری ممکن است فکر کند که بخش انرژی از شاخص S&P 500 بهتر عمل می کند و وزن سبد سهام را در این بخش افزایش می دهد. اگر تحولات اقتصادی غیرمنتظره باعث کاهش شدید ذخایر انرژی شود ، مدیر احتمالاً عملکرد کمتری خواهد داشت.
هزینه های ریسک
در کل هرچه یک صندوق سرمایه گذاری فعال باشد و مدیران آن بیشتر نشان دهند که قادر به تولید آلفا هستند ، کارمزد بالاتری برای جلب سرمایه گذاران به دلیل قرار گرفتن در معرض استراتژی های آلفای بالاتر ، بیشتر خواهد بود. برای یک وسیله نقلیه کاملاً منفعل مانند صندوق شاخص یا صندوق قابل معامله در بورس (ETF) ، احتمالاً ۱ تا ۱۰ امتیاز پایه (bps) بابت هزینه های مدیریت سالانه پرداخت خواهید کرد ، در حالی که برای صندوق پوشش ریسک با اکتان بالا با استفاده از استراتژی های پیچیده معاملاتی با تعهدات سرمایه ای بالا و هزینه های معامله ، یک سرمایه گذار باید ۲۰۰ امتیاز پایه در هزینه های سالانه بپردازد ، به علاوه ۲۰٪ سود را به مدیر بازگرداند.
تفاوت قیمت گذاری بین استراتژی های غیرفعال و فعال (یا به ترتیب ریسک بتا و ریسک آلفا) بسیاری از سرمایه گذاران را ترغیب می کند تا این ریسک ها را از هم جدا کنند (مثلا برای پرداخت هزینه های کمتر برای ریسک بتای فرض شده و پرداخت هزینه های بیشتر در برابر آلفای مشخص شده) . این ایده به عنوان آلفای پرتابل یا انتقالی (Portable Alpha)، شناخته می شود که مولفه آلفای بازدهی کل است و از مولفه بتا جدا عمل می کند.
به عنوان مثال، یک مدیر صندوق سرمایه گذاری ممکن است ادعا کند که یک استراتژی چرخش بخش فعال (active sector rotation strategy) برای شکست دادن شاخص S&P 500 دارد و به عنوان شواهد ، رکورد شکست شاخص با ۱.۵٪ به طور میانگین سالانه را نشان می دهد. از نظر سرمایه گذار ، ۱.۵٪ از سود اضافی ارزش مدیر ، آلفا است و سرمایه گذار حاضر است هزینه های بیشتری را برای بدست آوردن آن پرداخت کند. بقیه بازدهی کل ، یعنی آنچه S&P 500 بدست آورده است ، مسلماً هیچ ارتباطی با توانایی منحصر به فرد مدیر ندارد.
چکیده نکات مهم مدیریت ریسک و سرمایه گذاری
- مدیریت ریسک فرآیند شناسایی ، تجزیه و تحلیل و پذیرش یا کاهش عدم اطمینان در تصمیمات سرمایه گذاری است.
- در دنیای سرمایه گذاری، ریسک از بازدهی جدایی ناپذیر است.
- روش های مختلفی برای تشخیص ریسک وجود دارد. یکی از رایج ترین موارد انحراف معیار است و یک معیار آمار پراکندگی حول یک گرایش مرکزی است.
- بتا ، همچنین به عنوان ریسک بازار شناخته می شود ، معیاری برای نوسانات یا ریسک سیستماتیک یک سهام منفرد در مقایسه با کل بازار است.
- آلفا معیاری برای بازدهی اضافی است. مدیران مالی که از استراتژی های فعال برای غلبه بر بازار استفاده می کنند ، در معرض ریسک آلفا قرار دارند.
سخن نهایی
تحقیقات نشان داده که سرمایه گذاری در دراز مدت ریسک را کاهش می دهد زیرا ، حتی اگر قیمت یک دارایی معین در مدت زمان کوتاه افزایش و کاهش یابد ، به طور کلی در بلندمدت هرگونه ضرر و زیان را جبران می کند. سرمایه گذاری یک استراتژی طولانی برای اهداف بلند مدت است (به طور معمول ۵ ، ۱۰ ، ۲۰ سال یا بیشتر)
یک سرمایه گذار هر استراتژی را انتخاب کند ، مدیریت ریسک برای به حداقل رساندن ضرر و زیان یک مسئله بسیار ضروری است.
به یاد داشته باشید: هرچه ضرر و زیان بیشتر می شود ، مبلغی که برای بازدهی کلی و جبران آن ضرر باید به دست آورید نیز بیشتر می شود. برای بهبود ۱۰٪ ضرر، ۱۱٪ سود کافی است. اما برای از بین بردن ضرر ۵۰٪ ،سود صد در صدی لازم است.
آنچه باید در مورد مدیریت سرمایه و ریسک بدانید + پادکست
فرض کنید شما فردی هستید که در بازار خودرو سرمایهگذاری میکنید. برای اینکه بتوانید در این بازار سود بالایی به دست آورید، مطمئناً به دنبال این هستید که خودروی خود را زمانی که شرایط بازار مساعد است، بخرید و با یک حاشیه سود مناسب بفروشید. از طرفی دوست ندارید خودروی خودتان را به قیمتِ کمتر از قیمت خرید بفروشید و در تلاش هستید تا آن را به بالاترین قیمت بفروشید. در واقع شما در چنین حالتی، در حال مدیریت سرمایه خود هستید و ریسک ناشی از فروش خودرو به قیمت پایین، شما را تهدید میکند. به زبان ساده به این کار مدیریت سرمایه و ریسک گفته میشود.
پیش از خواندن ادامه این مطلب، پیشنهاد میکنیم به پادکست زیر که حاوی نکاتی در مورد ریسک، ضرورت توجه به ریسک در کسبوکار و نحوه مدیریت ریسک در کسب و کار است، گوش دهید.
تعریف ریسک به زبان ساده و نحوه مدیریت آن
ریسک واژه جدیدی برای ما نیست و همه ما هر روز با ریسکهای مختلفی در زندگی روبرو هستیم؛ برای مثال زمانی که در حال رانندگی هستیم، در حال ریسک کردن هستیم یا حتی وقتی که یک سازمان را مدیریت میکنیم، ریسکهای مختلفی مثل کاهش فروش، کمبود مواد اولیه، افزایش قیمت کالاها در کمین ما است.
اگر بخواهیم دقیقتر توضیح دهیم، میتوانیم بگوییم خطراتی که ما را تهدید میکند، به احتمال میان بازده واقعی سرمایهگذاری و آنچه مورد انتظار سرمایهگذار است، اشاره دارد. یعنی شما انتظار دارید خودرویتان ۱۰۰ میلیون فروش برود اما این احتمال وجود دارد که به قیمت ۹۵ میلیون به فروش برسد.
با این توضیحات، میتوانیم بگوییم مدیریت ریسک (Risk Management) به فرآیند شناسایی، ارزیابی و کنترل خطراتِ سرمایه و دستاوردهای یک سازمان گفته میشود. عوامل سرمنشاء آن شامل عدم قطعیتهای مالی، مسئولیتهای قانونی، مسائل فناوری، خطاهای مدیریت استراتژیک، اتفاقات و حوادث طبیعی هستند.
یک برنامه موفق برای مدیریت ریسک، برنامهای است که به سازمان کمک میکند تا بتواند جوانب مختلف ریسکهایی که با آن روبرو میشود را در نظر بگیرد.
زمانیکه ریسکی را مدیریت نمیکنیم؛ پس ریسکی نداریم. وقتی ریسکها را مدیریت میکنیم، درک میکنیم کدام ریسکها ارزشش را داشتهاند، کدام ریسکها ما را به اهدافمان میرسانند و برای کدام ریسکها باید بها پرداخت کرد
آلا والنت، ارزیاب ارشد مدیریت ریسک در شرکت فارستر
فرآیند مدیریت ریسک
بر طبق کتاب استاندارد ISO ۳۱۰۰۰ که یکی از شناختهشده ترین منابعی است که در زمینه این زمینه منتشر شده است، فرآیند مدیریت ریسک مراحل زیر را در بر میگیرد:
بر طبق شکل بالا میتوان گفت گامهای این فرآیند تا حدود زیادی مشخصاند اما تیمهایی که مسئول انجام آن هستند، باید با دقت بالا، مسئولیت انجام هر کدام از این گامها را بپذیرند و برای رسیدن به نتیجه مطلوب، نباید هیچکدام از این مراحل را دستکم بگیرند. هدف نهایی این فرآیند، توسعه مجموعه اقدماتی است است که از طریق آنها بتوان به موارد زیر دست پیدا کرد:
- شناسایی ریسکهایی که سازمانها با آن روبرو میشوند
- درک احتمال و تاثیر ریسکهای مختلف
- ارتباط میان ریسکها و حداکثر ریسکی که سازمان نسبت به آن پذیرش دارد
- برداشتن گامهای لازم برای حفظ و ارتقاء ارزش سازمان
انواع ریسکها
دستهبندی ریسکهایی که در یک سازمان وجود دارد، به آنها کمک میکند تا نگاهی جامع به ریسکها داشته و بتوانند آن را کنترل کنند.
- ریسکهای استراتژیک (مثال: شهرت، روابط مشتریان، نوآوریهای فنی)
- ریسکهای مالی (مثال: مالیات، اعتبارات، بازار)
- ریسکهای حاکمیتی و انطباقی (مثال: اخلاق کسبوکار، تجارت بینالملل، نظارتی)
- ریسکهای عملیاتی (مثال: امنیت و حریم خصوصی، زنجیره تامین، مسائل نیروی کار)
با چه استراتژیهایی میتوان ریسکها را مدیریت کرد؟
تیمهای که مسئولیت اصلی مدیریت کردن ریسکهای مختلف یک سازمان را بر عهده دارند، معمولاً با توجه به اهداف سازمانی، از استراتژیهای زیر برای مدیریت و کنترل ریسکها (بسته به اینکه احتمال رخ دادن و شدت آنها چقدر است)، استفاده میکنند:
استراتژی لازم برای اینکه سازمانها هیچ ریسکی نداشته باشند:
- استراتژی اجتناب از ریسک: در این رویکرد سیاستها، فناوری، آموزش نیروی انسانی و دیگر اقدامات درون سازمانی در راستای عدم مواجه شدن با هر گونه ریسکی انجام میشود.
استراتژیهای لازم برای اینکه سازمانها ریسک قابل قبول داشته باشند:
- استراتژی کاهش ریسک: در این رویکرد سیاستها، فناوری، آموزش نیروی انسانی و دیگر عناصر سازمانی برای کاهش ریسک به یک سطح قابل قبول در سازمان دلالت دارد.
- استراتژی انتقال ریسک: در این رویکرد، سازمان با یک شخص ثالث قرارداد میبندد تا طرف سوم بتواند تمام یا بخشی از هزینههای ریسکی را که احتمال دارد رخ دهد، تقبل کند.
- استراتژی قبول ریسک: این استراتژی، ریسک موجود را میپذیرد؛ زیرا هزینه کاهش و پتانسیل لازم برای آسیب به سازمان بسیار کم است.
برای اینکه بتوانید استراتژیهای فوق را در سازمان پیادهسازی کنید، نیاز به برنامهریزیهای یکپارچه و افراد مناسب در سازمان دارید که بتوانند شما را در جهت رسیدن به اهداف سازمان هدایت کنند. یکی از راهکارهایی که میتواند بخش بزرگی از چالشهای شما در نحوه مدیریت ریسک سازمانتان را حلوفصل کند، راهکار مدیریت هوشمند استراتژیک است که با پیادهسازی موفق در سازمانها توانسته ریسکهای آنها را به میزان قابل توجهی کاهش و سودآوری آنها را تا چندین برابر افزایش دهد.
پس از آشنایی با مفهوم Risk و مدیریت آن، و همچنین آشنایی با انواع ریسکها و استراتژیهای مدیریتی، به مفهوم مدیریت سرمایه و توضیحات مربوط به آن میپردازیم.
پیش از خواندن مطلب مربوط به مدیریت سرمایه، پیشنهاد میکنیم شنونده پادکست زیر باشید تا در ابتدا با مفهوم مدیریت سرمایه در کسبوکار و نکاتی که هر کسبوکاری باید آنها را رعایت کند، آشنا شوید.
مدیریت سرمایه چیست؟
این مفهوم برای بسیاری از افراد یک مساله ناشناخته است و درک درست یا کاملی از آن ندارند. به زبان ساده میتوان گفت Capital Management، مدیریت پولهای سازمان تعریف ریسک در سرمایه گذاری است؛ یعنی با کمک استراتژیهای مالی، جریانهای مالی یک سازمان حداکثر شود.
استراتژیهای مدیریت سرمایه
استراتژیهایی که بواسطه آنها میتوان سرمایه یک سازمان را مدیریت کرد، در 3 دسته زیر قرار میگیرند و انتخاب هر کدام از این سه استراتژی، کاملاً بستگی به میزان ریسکپذیری سازمان و نوع نگاه آن به سرمایه دارد.
- استراتژیهای محافظهکارانه: در این رویکرد سازمان ترجیح میدهد سود کمتری بدست آورد اما اصل دارایی حفظ شود و سرمایهاش امنیت داشته تعریف ریسک در سرمایه گذاری باشد. در حقیقت، سرمایهگذاری بلندمدت همراه با نرخ بهره و سود پایینتر اتفاق میافتد.
- استراتژیهای تهاجمی: سازمانهایی که این استراتژی را انتخاب میکنند، در کوتاه مدت به دنبال بالاترین میزان از سود هستند. در واقع با پذیرش ریسک بالاتر، کسب سود بیشتر را ترجیح میدهند.
- استراتژیهایپوششی: این استراتژی، در میان دو استراتژی محافظهکارانه و پوششی قرار میگیرد. بطور کلی تنوع این نوع استراتژیها بسیار زیاد است و شاید نتوان تعریف دقیقی از آن ارائه کرد. با این حال، فعالان حوزه مدیریت سرمایه از رویههایی برای مدیریت ریسک و بازده سرمایه در کوتاه مدت و بلند مدت استفاده میکنند.
الگوی مدیریت سرمایه در بازارهای مالی
مدلهای مختلفی برای مدیریت سرمایه در بازارهای مالی وجود دارد که در ادامه به ۵ مورد از مهمترین مدلهای مالی که سازمانها از آنها استفاده میکنند، صحبت میکنیم.
۱- مدل سه بخشی: این مدل از سه بخش صورت سود و زیان، ترازنامه و جریان نقدی تشکیل شده است. هدف این مدل ارتباط میان حسابها و مفروضات آنها با یکدیگر به منظور ایجاد تغییرات در کل مدل است.
۲- مدل جریان نقدی تنزیل شده (DCF): این مدل بر اساس مدل سه بخشی و در جهت ارزشگذاری یک سازمان بر اساس ارزش خالص فعلیِ جریان نقدی آینده کسبوکار کار میکند.
۳- مدل ادغامکننده (M&A): این مدل، مدل پیشرفتهتری است که برای ترکیب و ارزیابی عوامل ادغامکننده مالی مورد استفاده قرار میگیرد. این مدل عمدتاً توسط بانکهای سرمایه گذاری و واحدهای توسعهای سازمانها مورد استفاده قرار میگیرد.
۴- مدل عرضه اولیه عمومی (IPO): بانکداران سرمایه گذار و متخصصان توسعه کسبوکار از مدلهای IPO پیش از عرضه عمومی برای سازمان خود استفاده میکنند. این مدلها بررسی میزان تمایل سرمایهگذاران در شرکتها را اندازهگیری میکنند.
۵- مدل خرید اهرمی (LBO): یک معامله خرید اهرمی معمولاً نیازمند مدلسازی برنامههای پیچیده بدهی و شکل پیشرفتهای از مدلسازی مالی است. این نوع مدلها در خارج از سرمایه گذاری خصوصی یا بانکداری سرمایه گذاری چندان رایج نیستند.
در مورد مدلهای مدیریت سرمایه در بازارهای مالی میتوانید این صفحه را مطالعه کنید.
نقش مدیریت سرمایه در کسبوکارهای کوچک
مدیریت سرمایه در هر سازمانی و با هر اندازهای اهمیت ویژهای دارد. حال اگر یک کسبوکار کوچک باشد، میتواند با تمرکز بالاتری نسبت به مدیریت سرمایههای در گردش خود، اقدامات مناسب و به موقعی انجام دهد تا در زمان درست، جلوی ضرر را بگیرد.
در تعریفی ساده از مدیریت سرمایه در گردش در کسبوکارهای کوچک، میتوانیم بگوییم که این مفهوم زمانی معنا پیدا میکند که یک طرح کسبوکار یا بیزینس پلن به گونهای پیادهسازی شود که یک کسبوکار با استفاده و نظارت بر داراییها و بدهیهای موجودِ خود بتواند عملکرد مناسبی داشته باشد.
انجام چنین کاری برای موفقیت هر کسبوکار کوچک ضروری است. در حقیقت، کسبوکارهایی که زیانده هستند، اگر دانش کافی در زمینه مدیریت دانش را یاد بگیرند و سرمایه را به شکلی کارآمد مدیریت کنند، سود بیشتری به دست میآورند و میتوانند مدیریت اثربخشی داشته باشند، زیرا:
- داراییهای جاری در برخی از شرکتها مساوی کل داراییهای آنها است که با مدیریت صحیح میتوان سودآوری را افزایش داد.
- ثروت سهامدارانِ کسبوکار به جای کسب سودهای حسابداری، به تولید پول نقد می انجامد.
- اگر کسبوکار نتواند سرمایه در گردش را به درستی مدیریت کند، منجر به سقوط شرکت میشود.
پس از اینکه از دلایل اهمیت مدیریت کردن سرمایه در کسبوکار کوچک صحبت کردیم، باید نسبت به این موضوع، دو هدف کلی در کسبوکار خود را به خوبی درنظر بگیریم:
۱– مدیریت پرداختهای به موقع از جانب مشتریان: یعنی یک کسبوکار با توجه به سررسیدهای زمانی، در زمان مناسب بتواند پرداختهای مشتریان را وصول کرده تا قادر باشد تعهداتش را نسبت به تامین نیازهای کسبوکار (پرداخت حقوق کارکنان، هزینههای جاری و متغیر و…) ایفا کند.
۲– کسب سود: اگر حجم سرمایه در گردش یک کسبوکار زیاد باشد، بازدهی؛ پایین یا تقریباً صفر خواهد بود. بنابراین با کاهش این میزان از سرمایه در گردش، کسبوکارها به یکی از مهمترین اهداف خود یعنی سودآوری دست پیدا میکنند.
جمع بندی
هرچقدر که در یک کسبوکار، توجه به سودآوری اهمیت داشته باشد و در راستای آن برنامهریزیهای مناسبی صورت بگیرد، شناسایی و مدیریت کردن ریسکهایی که کسبوکارها را تهدید میکنند نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. در واقع منشاء بسیاری از مشکلاتی که کسبوکارها در بلند مدت با آنها روبرو میشود، ناشی از عدم توجه و برنامهریزی مناسب برای مدیریت ریسک و سرمایه در کسبوکارها است. بنابراین توصیه میشود همه کسبوکار این موضوع را دست کم نگیرند و با شناسایی و انجام اقداماتی که در این مطلب به آنها اشاره کردیم، سازمان خود را بیمه کنند.
دیدگاه شما