“مدیریت نرخ سوختن راهی برای انتخاب مسیر است.”
نرخ سوختن | Burn Rate
اهمیت نقدینگی برای استارتاپها غیر قابل انکار است؛ کنترل جزئیات سرعت مصرف همان چیزی است که میتواند منجر به رشد استارتاپ یا مانع آن شود. درحالی که بسیاری از استارتاپهای موفق رویکرد”رشد به هر قیمتی” را در پیش گرفتهاند و نقدینگی خود را در جهت رشد شرکت سرمایهگذاری میکنند، پاسخ سوال “حفظ نقدینگی مهمتر است یا اختصاص آن به سرمایهگذاری؟ ” برای بسیاری از کارآفرینان معضل مهمی تلقی میشود. پاسخ این سوال در هنر مدیریت نقدینگی و خرج آن در زمان مناسب نهفته است. اما مدیریت نقدینگی تمام جواب نیست چرا که یافتن میزان مصرف و دلایل مصرف پول در سازمانها همیشه به سادگی ممکن نیست.
نرخ سوختن (burn rate)چیست؟
نرخ سوختن, یا سرعت برداشت پول از ذخیره مالی در یک بیزینس ضرر ده, معیار مناسبی برای سنجش عملکرد و ارزش استارتاپها به شمار میرود و برای تخمین طول دوره جذب سرمایه و میزان کمبود سرمایه بکار میرود. استارتاپها در مراحل اولیه خود که بیشتر بر ساخت محصول و بازاریابی متمرکزاند عموما قادر به ساختن جریان نقدینگی مثبت نیستند. به همین دلیل سرمایه گذاران seed stage و سرمایه گذاران جسورانه (venture capital) در سرمایه گذاریهای خود نرخ سوختن را مد نظر قرار میدهند.
“مدیریت نرخ سوختن راهی برای انتخاب مسیر است.”
لری آگوستین، از کارآفرینان مطرح دهه 90 میلادی معتقد بود ” کسبوکارها به جای برنامهریزی بر اساس داراییهای خود، بر مبنای بودجه آینده برنامهریزی میکنند و همین امر آنها را با مشکل مواجه میسازد. زیرا بودجه پیشبینی شده ممکن است هیچ گاه محقق نشود. مدیریت نرخ سوختن به تصمیمگیری در مورد استراتژیهای شرکت و گزینههای پیش رو کمک می کند.”
نرخ سوختن یا جریان نقدینگی منفی (در شرکتهایی که هزینه هایشان بیشتر از درآمدشان میباشد)، تنها برای سنجش ریسک و تخمین مدت دوره جذب سرمایه بکار نمی رود؛ بلکه رشد و توسعه استارتاپ نیز به آن وابسته است. شرکتها هرچند با فرصت رشد بالا، توسعه نخواهند یافت مگر با صرف هزینه بالا در راستای اهدافشان. بنایراین هدف نه دستیابی به پایینترین نرخ سوخت و نه زیادهروی در هزینههاست.
درک نرخ سوختن: اصول اولیه
تیم لیپتون، که برای بیش از 100 استارتاپ خدمات مدیریت مالی ارائه کردهاست، میگوید: برای کارآفرینانی که کسبوکارشان در مرحله ایده قرار دارد سوختن سرمایه نرخ نامعینی دارد. در یک بیزینس بدون دارایی، تنها نرخ سوختی که اهمیت دارد تخمین تقریبی بنیانگذار از زمان و هزینه مورد نیاز برای توسعه اولیه محصول است.
بدیهی است که هرچه توسعه محصول هزینهبرتر باشد نرخ سوختگی بیشتر است و به سرمایه اولیه بیشتری نیاز خواهد بود. برای مثال، بنیان گذاری یک کسبوکار با بازار مصرف گسترده و با هدف عرضه نهایی بصورت IPO نیازمند برندینگ قوی و تیم انسانی قوی میباشد که منجر به لزوم سرمایهگذاری اولیه هنگفت میشود. از طرف دیگر، توسعه یک برنامه بازی یا یک سرویس ابری برای بازار مصرف خاص با هدف M&A با یک کمپانی بزرگتر احتمالا نرخ سوختن کمتر و نیاز به سرمایه گذاری اولیه کمتری خواهد داشت.
انواع نرخ سوخت:
نرخ سوختن به دو صورت تعریف می شود. نرخ سوختن رشد و نرخ سوختن کل. نرخ سوختن رشد شامل کل هزینههای عملیاتی شرکت میباشد که در ماه مصرف میشود. نرخ سوختن کل به میزان سرمایهای گفته میشود که شرکت ماهانه از دست میدهد.
برای مثال اگر یک استارتاپ ماهیانه مبلغ 15 میلیون تومان برای اجاره محل کار، 5 میلیون تومان برای اجاره سرور و ماهیانه 50 میلیون تومان برای حقوق و دستمزد هزینه کند، نرخ سوختن رشد آن مجموعه 70 میلیون تومان خواهدبود.
15,000,000 + 5,000,000 + 50,000,000 = 70,000,000
اگر این استارتاپ به مرحله کسب درآمد رسیده باشد نرخ سوختن کل آن متفاوت خواهدبود؛ حتی اگر همچنان زیان ده تلقی شود. با فرض درآمد ماهیانه 12 میلیون تومان و هزینه فروش محصول 6 میلیون تومان، سرمایه اندوخته کسبوکار همچنان رو به کاهش خواهد بود.
در این مثال، نرخ سوختن کل کمپانی به این صورت محاسبه می شود
70,000,000 + 6,000,000 – 12,000,000 = 64,دلایل اهمیت نقدینگی 000,000
این مسئله مهم است چرا که میزان اندوخته مالی شرکت در بانک و در نتیجه طول دوره جذب سرمایه پیش بینی شده را تحت تاثیر قرار میدهد. حتی اگر درآمد شرکت به 30 میلیون تومان افزایش یابد باز هم نرخ سوختن کل برابر 46 میلیون تومان خواهد شد. اگر این استارتاپ در حساب بانکی خود 500 میلیون تومان داشته باشد، کمتر از یک سال دیگر نقدینگی اش پایان مییابد و نیاز به جذب سرمایه جدید خواهد داشت و دوره جذب سرمایه اش به پایان خواهد رسید.
500,000,000 / 46,000,000 = 10.86
(10 ماه و 25 روز)
دو معیار تعیین کننده نرخ سوختن: واحد اقتصادی و هزینه رشد
افرات کازنیک مدیرعامل گروه ارزشگذاری فورسایت در این مورد میگوید: “کارآفرینان اغلب در مورد نرخ سوختن سرمایه و اینکه موجودی حساب شرکت تا چه زمانی کافیست مطلعند ولی درمورد مخارجی که نرخ سوختن سرمایه را تعیین میکند، صحبتی نمیکنند. اهمیت این مسئله آنجا مشخص میشود که به گزارش CB Insights، 29% استارتاپها به علت تمام شدن پول شکست میخوردند و این دومین عامل مهم شکست پس از عدم تناسب محصول با بازار با 41% است.
کارآفرینان مدیریت نرخ سوختن را اغلب با صرفهجویی در هزینهها آغاز میکنند. اما با رشد استارتاپ و ایجاد تراکنش دیگر صرفهجویی در هزینهها کافی نبوده و جذب سرمایه ضروری خواهدشد. در این مرحله لازم است دو متغیر تعیینکننده نرخ سوختن مشخص شود. واحد اقتصادی و هزینه رشد.
واحد اقتصادی درآمدی است که کسبوکار به ازای فروش کالا (یا ارائه سرویس) به هر مشتری به دست میآورد. این واحد با کسر نرخ جذب هر مشتری از ارزش طول عمر مشتری محاسبه میشود.
هزینه رشد شامل تمام هزینه هاییست که کسبوکار برای دوام و افزایش عملکرد خود و توسعه محصول و بازار در بازه زمانی مشخصی میپردازد. هزینه رشد شرکتها معمولا بیشتر از هر چیزی شامل هزینه منابع انسانی میشود. در سیلیکونولی تا 50% هزینههای استارتاپها مختص به همین گروه است. درک واحد اقتصادی و هزینه رشد به تصمیم گیری در مورد میزان توسعه کسبوکار و نرخ سوختن متناسب با آن به نحوی که نقدینگی موجود در دوره مشخص کفایت کند، کمک میکند.
در حالیکه واحد اقتصادی به میزان فروش و هزینه جذب هر مشتری وابسته است، هزینه رشد، تابع سیاستهای تصمیمگیری شرکت میباشد که به هدف سازمان و طول دوره مدنظر مرتبط میشود. نهایتا میتوان اینگونه نتیجه گرفت که در یک بازه زمانی، واحد اقتصادی مشخصی ایجاد میشود و نرخ سوختن سرمایه تحت تاثیر نرخ رشد، افزایش یا کاهش مییابد.
نرخ سوختن میتواند افزایش یابد، اما بهتر است هیچگاه کاهش نیابد
با افزایش فروش، بسیاری از بنیانگذاران اقدام به افزایش نرخ سوختن میکنند. (با صرف هزینه و سرمایهگذاری بر توسعه محصول یا بازار) این امر درصورتی که شرکت اهداف مالی خود در دوره زمانی پیش رو را محقق سازد توجیه پذیر خواهدبود. برای مثال اگر مشخص شود هر 1 میلیون سرمایهگذاری 3 میلیون سود ایجاد میکند و سرمایه اندوخته شرکت به اندازه ایست که با نرخ سوختن بالا تر هم بتوان در مدت زمان معین به KPIهای مطلوب دست پیدا کند، افزایش نرخ سوختن ضروری خواهدبود.
توجه داشتهباشید که افزایش نرخ سوختن، سودآوری را به تاخیر میاندازد ولی معمولا ارزش این تاخیر را دارد. شرکتهایی که سرعت رشد بالایی دارند میتوانند در نهایت به موقعیت بازار قویتری دست یابند که منجر به پایگاه مشتریان بزرگتر و سود بیشتر در مقایسه با شرکتهایی با نرخ سوختن پایینتر میشود.
مفهوم نرخ سوختن بالا چیست؟
نرخ سوختن بالا نشان دهنده آن است که شرکت ذخیره نقدی خود را با سرعت بالایی مصرف میکند در نتیجه شرکت با احتمال بالاتری ممکن است در شرایط سخت مالی قرار بگیرد. در نهایت، سرمایهگذاران نیز نیاز به تعیین ددلاینهای سخت گیرانهتری برای نظارت بر عملکرد استارتاپ خواهند داشت. گاهی اوقات نیز نرخ سوختن بالا تنها به این معنی است که شرکت نیاز به سرمایه نقدی بیشتر داشته تا بتواند در مدت زمان طولانیتری به درآمد و سودآوری برسد.
در نظر داشته باشید که در روند مدیریت نرخ سوختن، بنیانگذاران لازم است از کاهش نرخ سوختن پرهیز کنند و آن را به عنوان آخرین راه حل در نظر بگیرند. برای بسیاری از استارتاپها که به کاهش نرخ سوختن نیاز پیدا می کنند و در موقعیت نامطلوبی قرارمی گیرند، بازیابی موقعیت پس از کاهش هزینههای عمده اوقات دشواری را ایجاد میکند به خصوص اگر این کار منجر به کاهش نیرو شود. برت گالووی، مدیر اجرایی سابق و کارآفرین سریال سیسکو میگوید: «تعدیل نیرو را یک خیابان یک طرفه در نظر بگیرید. “کاهش نیرو به زندگی افراد واقعی صدمه می زند و این به هیچ وجه قابل قبول نیست.”
در اغلب موارد، سرمایهگذاران جسورانه نیز از کاهش نرخ سوختن استقبال نمیکنند. سرمایهگذاران جسورانه بیشتر بر سود هنگفت ناشی از رشد سریع تعداد اندکی از شرکتهای سرمایهپذیر پرتفوی خود متمرکزند و کمتر نگران از دست دادن سرمایهگذاری اولیه خود بر سایر کمپانیها میباشند. حتی در شرایطی که یک استارتاپ رشد دوبرابری نسبت به پیشبینیها داشته باشد، سرمایهگذاران ترجیح میدهند با افزایش نرخ سوختن رشد خود را حفظ کرده یا افزایش دهند و کمتر به کاهش هزینهها روی میآورند.
اما شرایط همیشه قابل کنترل نیست و گاهی استارتاپها ناچار به کاهش نرخ سوختن میشوند. در شرایطی که واحد اقتصادی کاهش مییابد و کمتر از 12 ماه تا اتمام ذخیره نقدی فرصت باقیست، بنیانگذاران ناچار به کاهش هزینهها میباشند؛ چرا که فرایند جذب سرمایه مجدد در کمترین حالت حدود 6 ماه زمان خواهد برد و بهتر است قبل از آنکه کمبود نقدینگی به نقطه حساسی برسد، نرخ سوختن کاهش یابد.
چگونه نرخ سوختن را کاهش دهیم؟
زمانی که نرخ سوختن از حد تخمینی فراتر میرود و یا درآمد کمتر از انتظار است؛ افراد اقدام به کاهش نرخ سوختن میکنند که نیازمند بازنگری مدیران بر هزینههای استارتاپ است. به طور معمول، کاهش هزینهها با کاهش کارمندان و هزینههای عمده دیگر نظیر هزینه دفتر و بازاریابی همراه است.
درصورتی که استارتاپ نرخ سوختن بالایی داشته باشد، در موارد بسیاری سرمایهگذاران به هنگام عقد قرارداد برای کاهش کارمندان مذاکره میکنند. تعدیل نیرو عموما در استارتاپ هایی رخ میدهد که یک توافق مالی انجام میدهند و یا یک استراتژی انقباضی در پی میگیرند.
استارتاپها برای بهبود درآمد و وضعیت اقتصادی میتوانند اقدام به افزایش مقیاس کنند. این عمل به آنها اجازه میدهد تا مخارج ثابت خود مانند اجاره بها، هزینه نیرو انسانی و R&D را بپردازند.
شرکتها هزینه زیادی بابت بازاریابی انجام میدهند تا بتوانند مصرف محصول خود و پایگاه مشتریانشان را گسترش دهند. البته استارتاپها در استفاده از منابع تبلیغاتی هزینهبر با محدودیت مواجهاند. از این رو عبارت “هک رشد” در فرهنگ استارتاپی به استراتژی رشدی اشاره دارد که در آن بر تبلیغات هزینهبر تکیه نمیشود.
ایجاد “فرهنگ خرج کردن” یا “پیشگیری بهتر از درمان است”
قاعده کلی آن است که استارتاپها تا حد امکان هزینههای خود را کاهش دهند. اما استفاده سرمایه با یک رویکرد استراتژیک در راستای به دست آوردن سهم بازار و جلب مشتری با هزینه برای مصارف روزمره و عملیاتی متفاوت است. بنیانگذاران باید در صدد ساختن فرهنگ خرج کردن متناسب با تجارت خود باشند.
شرکتی که در آستانهی یونیکورن شدن است ممکن است جهت جذب استعدادهای برتر اقدام به ارائه امتیازات ویژهای به کارمندانش کند (اتاق بازی، ماساژ و…) که این عمل منجر به سودآوری درانتهای مسیرش خواهدشد. اما برای اکثر شرکتها ارائه چنین خدماتی منطقی نیست.
نهایتا می توان گفت نرخ سوخت مبلغی را نشان می دهد که شرکت برای ادامه فعالیتهای خود در طی ماه از اندوخته نقدی بر میدارد. مدیریت نرخ سوخت بر استراتژیهای شرکت و طول دوره جذب سرمایه تاثیر گذاشته و لازم است جهت رسیدن به رشد مطلوب و اجتناب از کمبود مالی مورد توجه قرار گیرد.
جریان نقدی
هر کسب و کاری برای موفقیت و ادامه مسیر خود نیاز به میزان قابل قبولی جریان نقدی دارد. برای ادامه روند جریانات نقدی، عواملی موثر هستند که در ادامه این مطلب به شرح این موضوع پرداخته شده است.
شناسایی عوامل موثر بر جریانات نقدی، می تواند اشخاص و کسب و کارها را در شناسایی و بهبود بخش های مربوط به جریان نقدی، یاری رساند که این کار باعث کاهش هزینه ها می شود و دقت مدیران و صاحبان کسب و کار را در مدیریت استراتژیک، بالا می برد.
عوامل موثر بر جریان نقدی:
همان گونه که در بالا گفته شد، جریان نقدی و شناسایی عوامل موثر بر آن بسیار حائز اهمیت می باشد و هر کدام از عوامل موثر بر جریان نقدی، دارای اطلاعات و ویژگی های منحصر به فردی هستند که در ادامه به این عوامل پرداخته شده است.
روز های حساب های دریافتی:
عامل روزهای حساب های دریافتی نشان دهنده میانگین تعداد روزهایی می باشد که مشتری، بدهی اقدام به پرداخت خود می کند که این پرداخت بایستی در شرایط اعتباری صورت گیرد.
بنابراین بایستی این موضوع را مورد توجه قرار داد که مشتریان معمولا بدهی های خود را به موقع پرداخت نمی کنند و این موضوع باعث می شود که تعداد روزهای بازپرداخت حساب های دریافتی افزایش یابد که در نظر داشتن آن، امری ضروری است.
لذا می توان از این رو نتیجه گرفت که فاصله زمانی بین صدور فاکتور و پرداخت آن، به شدت روی جریانات نقدی کسب و کار اثر گذار می باشد.
روزهای حساب های پرداختی:
روزهای حساب های پرداختی در واقع تعداد روزهایی می باشد که یک تامین کننده وجه و یا یک فروشنده، تصمیم به پرداخت وجه نقد می گیرد. به عنوان نمونه اگر مواد اولیه شرکت به صورت ماهانه تامین گردد و فروشنده شرایط پرداخت 30 روزه را تعیین نماید، یعنی شرکت 30 روز برای پرداخت صورت حساب خود فرصت دارد.
بنابراین می توان گفت که علی رغم حساب های دریافتی، معمولا وجه نقد سریع تر به فروشندگان و تامین کنندگان در کسب و کار پرداخت می گردد که می تواند فشار نقدینگی ایجاد نماید.
با توجه به این موضوع می توان گفت زمانی که شرکت تمام نقدینگی خود را صرف پرداخت به تامین کنندگان مواد اولیه کند، آن گاه مجبور می شود برای پرداخت مشتریان خود، انتظار بکشد و این امر باعث می گردد که بدون هیچ گونه نقدینگی، در بانک به فعالیت خود ادامه دهد.
روزهای کار در حال انجام:
در شرکت ها و سازمان های تولید کننده کالا، روزهای موجودی به طور میانگین به روزهایی گفته می شود که محصول تولید شده قبل از فروش در انبار قرار می گیرد. همچنین برای شرکت ها و سازمان های ارائه کننده خدمات به تعداد روزهایی گفته می شود که بین پرداخت دستمزد و مواد قرار دارند.
این موضوع نشان می دهد که کار مورد نظر به پایان رسیده است و فاکتور آن نیز صادر شده است. بنابراین می توان گفت که یکی از راه های بهبود جریان نقدی، فرآیند ساده سازی مدیریت کسب و کار است که در گردش کارها، دارای تاثیرات مثبتی از جمله موارد زیر می باشد:
- کاهش تعداد کارها
- کاهش تعداد روزهای کاری
- ایجاد تاثیر مثبت بر جریان نقدی
- ایجاد رضایت مشتری و جلب اعتماد وی
- ایجاد انگیزه برای پرداخت به موقع
درصد تغییر قیمت:
این عامل روی درصدهای خاصی تمرکز می کند و باعث تغییرات مهمی از جمله موارد زیر می شود:
- پیش گرفتن روند مثبت در کسب و کار
- افزایش و یا کاهش نوسان قیمت
- ارائه تخفیف های موقتی
- پیش بینی افزایش قیمت مواد غذایی
- نظارت بر حاشیه سود
موسسه مشاوران مطالعه مقاله مدیریت ارتباط با مشتری را به شما عزیزان پیشنهاد می نماید.
عوامل موثر بر جریان نقدی
درصد رشد درآمد:
از آنجایی که اکثرا فکر می کنند افزایش میزان فروش در واقع یکی از روش های افزایش جریان نقدی، می باشد اما در برخی مواقع، افزایش فروش باعث تشدید مشکلات در جریان نقدی می گردد. در واقع فروش به پول نیاز دارد، یعنی هر کسب و کار برای تولید محصول و نگه داری آن بایستی هزینه پرداخت نماید.
همچنین برای فروش کالای تولید شده نیاز به بازار فروش هست که این بازار توسط بخش بازاریابی و سایر موارد مورد نیاز صورت می گیرد که خود دارای هزینه هایی می باشد. همچنین برای کسب و کارهای خدماتی، افزایش فروش به معنی افزایش ساعات تکمیل کار می باشد.
درصد بهای کالا های فروخته شده:
بهای تمام شده کالای فروش رفته، یا خدمات انجام شده، در واقع تمام بهایی می باشد که به طور مستقیم با تولید یک محصول یا خدمت در ارتباط است و کاهش آن، سطوح پایین تر را به طور مستقیم تحت تاثیر قرار می دهد. مراحل کاهش بهای تمام شده کالای فروخته شده، شامل موارد زیر می باشد:
- خرید مواد به صورت انبوه
- مذاکره با تامین کنندگان
- کاهش تلفات در تولید
درصد سربار:
سربار، به هزینه هایی گفته می شود که هر ماه رخ می دهند و شامل موارد زیر می باشد:
- هزینه اجاره
- هزینه اینترنت
- هزینه آب و برق و گاز
- هزینه تلفن کارکنان
- و سایر موارد مشابه
برای حفط این درصد بایستی هزینه های سربار را تحت کنترل قرار داد و بودجه را پیگیری نمود و مواظب افزایش هزینه ها بود که در نتیجه آن باعث می شود که هزینه های آینده پیش بینی شوند و بتوان جریان نقدی را کنترل نمود.
اگر این مطلب برای شما رضایت بخش بوده است، مطالعه مقاله کاهش هزینه سازمان را به شما پیشنهاد می کنیم.
دلایل دلایل اهمیت نقدینگی اهمیت نقدینگی
حجم نقدینگی از 3700 هزار میلیارد تومان گذشت
گروه اقتصادی | روز گذشته بانک مرکزی گزارشی از تحولات پولی در سه ماهه ابتدایی سال 1400 ارائه کرد که در آن به رشد ۶.۶ درصدی نقدینگی اشاره شده؛ بر این اساس در مدت یادشده حجم نقدینگی از 3 هزار و 705 میلیارد تومان گذشته است. همچنین، نقدینگی در 12 ماهه منتهی به پایان خردادماه 1400 معادل 39.4 درصد رشد کرده که نسبت به دوره مشابه سال قبل (34.2 درصد)، 5.2 واحد درصد افزایش نشان میدهد.
افزایش حجم نقدینگی موافقان و مخالفان زیادی دارد. موافقان اعتقاد دارند زمانی که میزان نقدینگی افزایش پیدا میکند، چرخ اقتصاد میچرخد و بازار از رکود خارج میشود. لذا این گروه برای آنکه اقتصاد دچار رکود نشود، بشدت با افزایش نقدینگی موافق هستند اما در مقابل کارشناسانی هم هستند که چنین دیدگاه و استدلالی را قبول ندارند و میگویند افزایش حجم نقدینگی به منزله افزایش نرخ تورم است و این موضوع بشدت اقتصاد را ضعیف میکند.
موافقان افزایش نقدینگی با علم به اینکه هرگونه رشد نقدینگی باعث رشد تورم میشود تأکید دارند که اگر رکود ادامهدار شود، تبعات آن خیلی بیشتر از افزایش نرخ تورم خواهد بود.
حال فارغ از اینکه کدام دیدگاه برای شرایط فعلی ایران بهتر است، بانک مرکزی در گزارش خود در مورد چرایی افزایش میزان نقدینگی آورده است که عامل اصلی رشد نقدینگی در پایان خردادماه 1400 نسبت به پایان سال گذشته، رشد 9.2 درصدی پایه پولی بوده و مهمترین عامل رشد پایه پولی در پایان خردادماه 1400، خالص مطالبات بانک مرکزی از بخش دولتی است که با 633.0 هزار میلیارد ریال افزایش نسبت به پایان سال گذشته (در نتیجه استفاده از تنخواه گردان (خزانه و سازمان هدفمندسازی یارانهها) و کاهش سپردههای دولت نزد بانک مرکزی)، سهمی فزاینده معادل 13.8 واحد درصد در رشد پایه پولی داشته است. همچنین تأکید شده دلیل اصلی افزایش مطالبات بانک مرکزی از بخش دولتی در دوره مذکور، استفاده دولت از وجوه تنخواه گردان (جمعاً به میزان 555.3 هزار میلیارد ریال) است.
استفاده از وجوه تنخواه گردان خزانه
درخصوص استفاده دولت از وجوه تنخواه گردان خزانه در سال جاری باید عنوان کرد که با توجه به رقم منابع بودجه عمومی سال جاری، سقف اولیه تنخواه گردان خزانه به میزان 3 درصد بودجه عمومی تعیین و تا ابتدای اردیبهشتماه 1400 تمامی پول در اختیار دولت قرار گرفت. بانک مرکزی یادآور شده که عوامل مؤثر بر افزایش سقف مجاز تنخواه گردان خزانه در سال جاری، میتوان به چسبندگی هزینههای جاری دولت و همچنین کاهش قابل توجه برخی از درآمدهای دولت (نظیر درآمدهای مالیاتی بر نقل و انتقال سهام در سه ماهه ابتدایی سال 1400 نسبت به دوره مشابه سال قبل) اشاره کرد.
بانک مرکزی موظف شده است برای پرداخت بموقع مصارف هدفمندی و بر اساس درخواست سازمان برنامه و بودجه، معادل یک درصد از جمع مصارف که حدود 33.4 هزار میلیارد ریال است، به صورت تنخواه در اختیار سازمان هدفمندسازی یارانهها قرار دهد که از این میزان، معادل 20 هزار میلیارد ریال در تاریخ 5 خردادماه سال جاری در اختیار سازمان هدفمندسازی یارانهها برای پرداخت به شرکت مادرتخصصی بازرگانی دولتی ایران برای خرید تضمینی گندم قرار گرفت.
تحولات خالص داراییهای خارجی بانک مرکزی
نکته دیگری که باعث شده پایه پولی در خردادماه سال جاری افزایش پیدا کند، به تحولات خالص داراییهای خارجی بانک مرکزی برمیگردد. در این بخش و در مقایسه با سال گذشته رشد 1.9 درصدی ثبت شده است. دلیل اصلی افزایش خالص داراییهای خارجی بانک مرکزی، عمدتاً ناشی از آثار پولی خالص تفاوت نرخ خرید و فروش ارز غیر نرخ نامهای بوده است.بررسی اجزای تشکیل دهنده نقدینگی در سه ماهه منتهی به پایان خردادماه سال جاری نشان دهنده کاهش سهم پول و افزایش سهم شبه پول در نقدینگی است؛ به طوری که طی دوره مذکور سهم پول 0.3 واحد درصد کاهش یافته و به همین میزان بر سهم شبه پول افزوده شده است. همچنین رشد پول در پایان خردادماه سال جاری نسبت به پایان سال گذشته به میزان قابل توجهی کاهش یافته است؛ به طوری که رشد پول از 17.5 درصد در سه ماهه ابتدایی سال 99 به 5.1 درصد در سه ماهه ابتدایی سال جاری رسیده است.
کاهش ضریب فزاینده نقدینگی
در پایان خردادماه سال جاری، ضریب فزاینده نقدینگی به رقم 7.397 رسید. بدین ترتیب ضریب فزاینده نقدینگی نسبت به پایان سال گذشته، 2.3 درصد کاهش یافت که در مقایسه با رشد دوره مشابه سال 99، 1.2 واحد درصد کاهش نشان میدهد. دلیل اصلی کاهش ضریب فزاینده نقدینگی، متأثر از افزایش ذخایر اضافی بانکها است. حجم ذخایر اضافی بانکها از 304 هزار میلیارد ریال در پایان سال گذشته به 449.5 هزار میلیارد ریال در پایان خردادماه 1400 رسیده که عمدتاً ناشی از تزریق وجوه دولتی به بازار پول بوده است.
همچنین درخصوص وضعیت فروش اوراق مالی اسلامی لازم به توضیح است که از 250 هزار میلیارد ریال اوراق مالی اسلامی عرضه شده در سال جاری، حدود 67.3 هزار میلیارد ریال به فروش رفته است. این در حالی است که در مدت یاد شده، طی چهار حراج برگزار شده تنها 26 هزار میلیارد ریال به فروش رفته بود. درخصوص دلایل محدود بودن خرید اوراق از سوی بانکها میتوان به عواملی همچون عدم جذابیت نرخ اوراق، بالا بودن دوره سررسید و نقدشوندگی آنها در بازار بدهی اشاره کرد.
کنترل رشد متغیرهای پولی در ماههای آتی
بانک مرکزی در چارچوب عملیات بازار باز و در جهت مدیریت نقدینگی و هدایت نرخ سود حول نرخ هدف، با توجه به افزایش ذخایر مازاد بانکها و کاهش نرخ سود در بازار بین بانکی، از نیمه دوم خردادماه 1400 تاکنون موضع خود را بر جذب نقدینگی در این بازار قرار داد و به اجرای عملیات بازار باز در قالب توافق بازخرید معکوس مبادرت کرد. به طوری که در نتیجه این اقدام تا حدود زیادی از شدت رشد نقدینگی کاسته شده و به هدایت نرخ سود در بازار بین بانکی به سمت نرخ سیاستی کمک شده است. بانک مرکزی در جمعبندی گزارش خود پیشبینی کرده است که با اعمال سیاست احتیاطی محدودیت بر رشد ترازنامه بانکها، میتوان رشد متغیرهای پولی در ماههای آتی را کنترل و سیاست حفظ ارزش پول ملی و در راستای آن ثبات قیمتها را محقق کرد. به هر ترتیب باید قبول کرد که کنترل رشد ترازنامه بانکها به عنوان یک اقدام راهبردی در زمینه کنترل رشد نقدینگی از اهمیت بالایی برخوردار است.
محمدحسین لطیفی از فعالان اتاق بازرگانی درباره افزایش نقدینگی در کشور به «ایران»، گفت: مبحث نقدینگی به تنهایی چالش آفرین نیست و نمیتوان با قاطعیت گفت که افزایش نقدینگی به منزله بهم ریختگی اقتصاد است اما اگر رشد نقدینگی کنترل نشده باشد میتواند آثار مخربی بر اقتصاد بگذارد.او ادامه داد: یکی از دلایلی که باعث میشود کشور با افزایش نقدینگی روبهرو شود، سیاستهای بانکی است، وقتی بانکها به جای کمک به تولیدکنندگان و مردم که وارد فعالیتهای تولیدی و صنعتی شوند سرمایههای خود را به سمت سفته بازی و فعالیتهایی که در پی آن هیچ منفعت ملی ندارد، میبرند باعث خواهد شد که نقدینگی در مسیر رشد قرار گیرد.عضو اتاق بازرگانی ایران گفت: اقتصاد بدون افزایش نقدینگی مفهوم ندارد، اما این رشد باید به گونهای باشد که فرایند و جریان اقتصادی مختل نشود.
نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟
اهمیت داده های مالی یک کسب وکار بر کسی پوشیده نیست. داده ها و اطلاعات مالی کسب وکار از مهم ترین منابع برای انجام تحلیل های مختلف به شمار می روند. نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟ بسیاری از تصمیم های اتخاذ شده با در نظر گرفتن موقعیت مالی یک شرکت و متناسب با آن است. به تجربه ثابت شده است عملیات یک شرکت بیش از هر عامل دیگری به وضعیت مالی و میزان سرمایه آن بستگی دارد تا به فاکتورهایی مانند تولید محصول با کیفیت، ساختار تشکیلاتی منسجم، برنامه ریزی و تعیین استراتژی مناسب.
برای ارزیابی مالی شرکت، داده ها از گزارش های مالی مرتبط جمع آوری و برای تحلیل دسته بندی می شوند. از جمله روش های رایج برای بررسی وضعیت مالی شرکت، استفاده از نسبت های مالی مختلف است که مدیران بسته به نیاز و نوع تصمیم می توانند از برخی نسبت ها استفاده نمایند. در ادامه با نسبت های مالی مهم در حسابداری و کاربردهای آن آشنا می شویم.
مطالب این مقاله پارمیس
نسبت های مالی را چگونه می توان تعریف نمود؟
نسبت، ارتباط کمّی و عددی دو متغیر را نشان می دهد که از طریق تقسیم یک متغیر بر متغیر دیگر حاصل می شود. نسبت را می توان به صورت درصد، کسر، واحد پول یا مقایسه دو عدد بیان کرد. از مزیت های مهم نسبت ها این است که اعداد و ارقام مد نظر را به شکل مقایسه ای ارائه می دهد و نتیجه گیری برای تحلیل گران را ساده تر می کند. حال اگر اعداد و ارقام مرتبط به داده های استخراج شده از گزارش های مالی را برای محاسبه نسبت در نظر بگیریم، نسبت های مالی حاصل می شود. نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟
از جمله گزارش های مالی مهم و پرکاربرد که توسط بخش حسابداری ارائه شده و نسبت های مالی موثر در تحلیل وضعیت مالی شرکت را استخراج نمود؛ گزارش های ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت وجوه جریان نقد هستند.
دلایل استفاده از نسبت های مالی
صورت های مالی و در کنار آن نسبت های مالی که با هدف عرضه اطلاعات به مخاطبان هدف خود تهیه و تدوین می شوند، نقش موثری در افزایش اطمینان و شفاف سازی در زمینه های پولی و مالی مرتبط با واحد اقتصادی دارد. نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟ دلایل مختلفی برای استفاده از نسبت های مالی وجود دارد که می توان مهم ترین آنها را بدین قرار لیست کرد:
- بررسی روند شرکت ها برای یک بازه زمانی مشخص یا مقایسه شرکت ها با هم
- فراهم آوردن اطلاعات برای برآوردن فرضیات آماری
- آزمودن این نظریه که یک نسبت می تواند متغیری مناسب و قابل استفاده باشد
- بررسی شواهد تجربی بین نسبت های مالی و برآورد یا پیش بینی متغیر مد نظر
از مزیت های استفاده از نسبت های مالی این است که در تحلیل داده ها و اطلاعات مالی، اعداد و ارقام از قالب ریالی خارج شده و به صورت نسبت های قابل مقایسه بیان می شوند که ارتباطی معنادار بین اطلاعات موجود برقرار می کند. به همین دلیل این نسبت ها به عنوان ابزاری کمکی در تحلیل گزارش های مالی و یافتن فرصت ها و چالش های کسب و کار به کار گرفته می شوند.
دسته بندی نسبت های مالی
در بحث حسابداری مهم ترین گزارش ها برای بررسی و تحلیل شرکت ها از نظر وضعیت مالی، صورت های مالی هستند. به بیان دیگر، در بررسی مالی یک شرکت قبل از هر چیز می بایست صورت های مالی آن شرکت به دقت بررسی شده و در ادامه این بررسی از نسبت های مالی استفاده شود.
امروزه نسبت های مالی به دلیل کارایی مناسبی که دارند، بسیار مورد توجه افراد فعال در زمینه های مالی و حسابداری قرار گرفته اند. نسبت های مالی تعریف شده بسیار متنوع بوده و هر یک بخش ویژه ای از عملکرد شرکت را بررسی می کند. در نتیجه نسبت های مالی گزینه مناسبی برای ارزیابی قدرت مالی و وضعیت بدهی ها و نیز نقاط ضعف و قوت شرکت به شمار می روند. نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟
آنچه که در نسبت های مالی باید در نظر گرفته شود، نوع اطلاعاتی است که در صورت و مخرج قرار می گیرند و وجود رابطه علت و معلولی و همبستگی بین این اعداد و ارقام می تواند در ایجاد نسبت های مالی مناسب و معنادار کمک نماید.
با توجه به اینکه برای دسته بندی نسبت های مالی وجود عوامل مشترک در آنها در نظر گرفته می شود، می توان گفت هر دسته یک شاخص مهم مالی را بررسی می کند. در طبقه بندی نسبت های مالی 4 شاخص کلی نقدینگی، عملیاتی، سودآوری و رشد در نظر گرفته شده است.
به عنوان یک نکته بسیار مهم در رابطه با نسبت های مالی لازم است بدانید نسبت های مالی محدودیت ها و ویژگی های خاص خود را دارند که باعث می شود به عنوان مدرک پشتیبان تصمیم در نظر گرفته شوند و نمی توان آنها را معیار تصمیم گیری در نظر گرفت.
در ادامه چهار نسبت مالی مهم را معرفی می کنیم.
نسبت نقدینگی :
نقدینگی را به صورت توانایی واحد اقتصادی در جوابگویی به تعهدات کوتاه مدت خود تعریف می کنند. در نتیجه برای توصیف رابطه بین دارایی جاری و بدهی جاری، نسبت نقدینگی تعریف شده است.
جالب است بدانید شرکت W.T.Grant با وجود اینکه در صورت سود و زیان تدوین شده، سالانه 40 میلیون دلار سود خالص داشت ولی اعلام ورشکستگی کرد. بررسی های انجام شده برای پیدا کردن علت این ورشکستگی، نقش و جایگاه اطلاعات مرتبط با نسبت های نقدینگی را مطرح کرد.
نسبت سودآوری :
از شاخص های مهم در بررسی سلامت مالی شرکت و کارایی مدیریت آن، به دست آوردن سود قابل قبول یا بازگشت سرمایه رضایت بخش است. در نتیجه از نسبت های مالی مهم برای محاسبه میزان سودآوری فعالیت های یک بنگاه اقتصادی، نسبت سودآوری است. به دلیل اهمیت این نسبت مالی در بازار سرمایه و کمک به تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در بازار مد نظر، نسبت های مالی فرعی متعددی مانند حاشیه سود، بازده دارایی و بازده حقوق صاحبان سهام تعریف شده است.
نسبت فعالیت :
در این نسبت مالی هدف بررسی و اندازه گیری کارایی واحد تجاری در استفاده از دارایی های در اختیار آن است. نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟ در واقع نسبت مالی، حجم فروش شرکت مد نظر را با سرمایه گذاری در دارایی های مختلف مقایسه و میزان به کارگیری بهینه دارایی ها را ارزیابی می کند. ازجمله نسبت های فرعی آن گردش دارایی ها، دوره پرداخت بدهی ها و دوره گردش عملیات ذکر کرد.
نسبت اهرمی :
گاهی شیوه تأمین مالی شرکت اهمیت دارد که در نسبت اهرمی هدف بررسی استفاده واحد تجاری از منابع تأمین مالی و رابطه میان بدهی ها و دارایی های آن واحد تجاری است.
تا به اینجا با اهمیت و تعریف نسبت های مالی مهم آشنا شدیم. از این نسبت ها می توان در صنایع مختلف و با هدف تحلیل های مالی متنوع بهره برد. در ادامه اهمیت تحلیل های مالی در بانکداری و بازار سهام را بررسی می کنیم.
کاربرد نسبت های مالی در ارزیابی بانک ها
همراه با شکل گرفتن بانکداری خصوصی، رقابت بانک ها برای افزایش کیفیت خدمات و بهبود عملکرد شکل گرفته است؛ و همین بازار رقابتی باعث پیدایش نیاز به سنجش و تحلیل بانک ها از نظر عملکرد و میزان سودآوری شده است. نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟
تحلیل نسبت های مالی ازجمله تکنیک های مقایسه ای بانک ها شناخته شده است که از آن برای ارزیابی کیفیت سهام و خدمات، میزان سودآوری فعالیت های تجاری بانک، بازده سرمایه گذاری و دارایی های بانک بهره می برند.
به بیان دیگر، به کمک نسبت های مالی در تحلیل و مقایسه بانک ها، اطلاعات مالی به درصدهای معنادار تبدیل می شوند که به واسطه این درصدها می توان وضعیت مالی و عملکردی بانک و توانایی آن در مقابله با ریسک های موجود را به راحتی مشخص نمود.
کاربرد نسبت های مالی در ارزیابی سود سهام شرکت ها
یکی از مهم ترین بازارهای امروز که نقش مهمی در رونق تولید دارد، بازار سهام و سرمایه گذاری در آن است. نقدینگی خرد و کلان در دست عموم جامعه ازجمله منابع پولی مهم به شمار می رود که جذب صحیح این نقدینگی و سرمایه گذاری درست در بازار به تحلیل درست فرصت های سرمایه گذاری موجود بستگی دارد و می تواند به رونق تولید و بهبود اوضاع اقتصادی کمک نماید. بنابراین تجزیه و تحلیل صورت های مالی شرکت های مختلف و پیش بینی سود آتی و بازگشت سرمایه بر اساس این گزارش های مالی، از ملزومات تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در بازارهای مختلف است.
از آنجا که تجزیه و تحلیل اوراق بهادار اولین گام در فرایند تصمیم گیری برای سرمایه گذاری است، شاخص ها و نسبت های مالی استخراج شده از صورت های مالی شرکت ها به فرد کمک می کند به پیش بینی درست و دقیقی از سود و بازده سهام برسد. بنابراین نسبت های مالی ازجمله داده های مهم برای تصمیم گیری و انتخاب بازار مناسب برای سرمایه گذاری در نظر گرفته می شوند.
تحلیل نسبت های مالی با هدف تعیین سلامت مالی واحدهای تولیدی
همان طور که گفتیم سلامت مالی یک شرکت به معنای توانایی آن در کسب سود از فعالیت های تجاری و تداوم این فعالیت ها است که فاکتوری مهم برای تمام سهام داران و ذینفعان شرکت شمرده می شود.
تحقیقات بسیاری در رابطه با موثر بودن تحلیل نسبت های مالی در تعیین سلامت مالی شرکت انجام شده است. نسبت های مالی به تحلیل وضعیت شرکت ها چه کمکی می کند؟ طبق نتایج این پژوهش ها می توان به کمک تجزیه و تحلیل نسبت های مالی شرکت های ورشکسته و موفق را شناسایی نمود.
می توان شرکتی که پس از کسر مالیات، سود مثبت داشته و رشد سود واقعی آن نیز مثبت است، شرکت با سلامت مالی دانست. در مقابل شرکتی که سود منفی پس از کسر مالیات برای آن محاسبه شود را شرکت درمانده نامید. گفتنی است اغلب شرکت های درمانده در سال مالی بعد نیز قادر به بهبود وضعیت مالی خود نبوده و توانایی اجرای تعهدات مالی خود را ندارند. از نسبت های مالی موثر در تعیین ثبات مالی یک شرکت می توان به نسبت های سودآوری مانند حاشیه سود عملیاتی و ناخالص و نرخ بازده دارایی ها، نسبت های نقدینگی مانند نسبت جاری و نسبت سریع یا نسبت بدهی و نسبت پوشش بهره و نیز نسبت های فعالیت همچون گردش کل دارایی ها اشاره کرد.
کاهش رشد نقدینگی به 36.3 درصد در سال 1400+ نمودار
حجم نقدینگی در پایان سال 1400 (برابر با 48324.4 هزار میلیارد ریال) نسبت به پایان سال 1399 معادل 39.0 درصد رشد یافته است و رشد نقدینگی در پایان سال 1400 نسبت به پایان سال 1399 معادل 36.3 درصد خواهد بود.
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روابط عمومی بانک مرکزی، یکی از ارکان مهم در زمینه کنترل نرخ تورم، مدیریت انتظارات تورمی است که مستلزم ارائه اطلاعات درست و بههنگام از مجموعه تحولات اقتصاد کلان و اقدامات انجام شده توسط بانک مرکزی به آحاد جامعه و فعالان اقتصادی میباشد. این امر موجب خواهد شد تا علاوه بر شکلگیری صحیح انتظارات، شرایط برای بهبود رشد اقتصادی نیز فراهم شود و بانک مرکزی در شرایط بهتری اهداف حفظ ارزش پول ملی (کنترل تورم) و مساعدت به رشد اقتصادی را پیگیری کند. بر این اساس، در ادامه مروری خلاصه بر تحولات اقتصاد کلان و اقدامات بانک مرکزی در اسفند ماه سال ۱۴۰۰ به شرح ذیل ارائه می شود.
۱- تحولات اقتصاد کلان
در ادامه روند کاهشی نرخ تورم طی چند ماه اخیر، در اسفند ماه ۱۴۰۰ نیز تورم نقطه به نقطه، دوازدهماهه و ماهانه با کاهش نسبی همراه بودند. در این ماه گروه کالا (با ضریب اهمیت ۴۸.۵ درصد) و زیرگروه اصلی آن یعنی "خوراکیها و آشامیدنیها" (با ضریب اهمیت ۲۵.۵ درصد) با تورم منفی ماهانه همراه بودند به طوری که تورم ماهانه این اقلام به ترتیب ۲.۱ و ۳.۶ واحد درصد نسبت به ماه قبل کاهش یافت. اما در نقطه مقابل در گروه خدمت اگرچه زیرگروه "مسکن، آب، برق و گاز و سایر سوختها" (ضریب اهمیت ۳۷.۱ درصد) با کاهش تورم ماهانه مواجه گردید اما سایر اقلام خدمتی مانند شاخص "خدمت در گروه حمل و نقل" افزایش تورم ماهانه (۱.۱ واحد درصد) را تجربه نمودند. به طور کلی با توجه به وقفه تعدیل تحولات قیمتی گروه خدمت نسبت به گروه کالا، یکی از ملاحظات تورمی جاری اقتصاد کشور مدیریت تعدیلات قیمتی گروه خدمت است.
در حوزه تجارت خارجی با توجه به اطلاعات منتشره در پایگاه اطلاعرسانی گمرک ج.ا.ایران، طی سال ۱۴۰۰ ارزش صادرات گمرکی حدود ۴۸.۶ میلیارد دلار بود که نشانگر افزایش ۳۹.۶ درصدی آن در مقایسه با سال ۱۳۹۹ است. همچنین ارزش واردات گمرکی در دوره مزبور حدود ۵۳ میلیارد دلار گزارش شده که حاکی از افزایش ۳۶.۳ درصدی آن نسبت به سال ۱۳۹۹ است.
تحولات بازار رسمی ارز (سامانه نیما و بازار متشکل معاملات ارزی ایران) در اسفند ماه حاکی از آن است که برای دومین ماه متوالی، متوسط نرخ ماهانه دلار در بازار حواله و اسکناس کاهش یافت. در اسفندماه متوسط نرخ فروش دلار حوالهای و اسکناس مندرج در سامانه سنا به ترتیب معادل ۲۴۱.۱ و ۲۴۵.۴ هزار ریال بود که نسبت به بهمنماه به ترتیب معادل ۰.۶ و ۲.۱ درصد کاهش نشان میدهد. همچنین تحولات بازار غیررسمی حاکی از افت متوسط نرخ دلار در ماه مورد گزارش نسبت به بهمن ماه بوده است. در مجموع طی سال ۱۴۰۰ در مقایسه با سالهای اخیر و به رغم تداوم تحریمها، بازار ارز رسمی و غیررسمی از ثبات نسبی برخوردار بوده است.
در سایر بازارهای دارایی از جمله مسکن، بررسیها حاکی از افزایش شاخص "قیمت مسکن معاملهشده" است، بهگونهای که بر اساس اطلاعات اخذ شده از سامانه ثبت معاملات املاک و مستغلات کشور، متوسط قیمت خرید و فروش یک متر مربع زیربنای واحد مسکونی معامله شده در شهر تهران طی اسفندماه ۱۴۰۰ نسبت به ماه قبل ۶.۲ درصد و نسبت به ماه مشابه سال قبل ۱۶.۰ درصد افزایش را تجربه نمود. این مقدار در مقایسه با رشد نقطه به نقطه اسفندماه سال ۱۳۹۹ (معادل ۹۳.۷ درصد) به مراتب کمتر بوده و مبین کند شدن آهنگ رشد قیمت مسکن در سال ۱۴۰۰ است. شایان توجه است که ارقام مورد اشاره صرفاً بیانگر تصویر کلی از تحولات قیمتی در شهر تهران است و لازم است تا هنگام مقایسه قیمتهای محاسبه شده در ماههای مختلف، بهویژه در سطح مناطق مختلف شهر تهران و ناهمگن بودن واحدهای مسکونی معامله شده (از نظر ناحیه، محله، سبقه، وضعیت مشاعات همچون پارکینگ و انباری، کیفیت ساخت و سایر عوامل) مدنظر قرار گیرد. در بازار سهام نیز شاخص کل بورس اوراق بهادار در روز پایانی اسفندماه ۶.۶ درصد نسبت به روز پایانی ماه قبل افزایش یافت. لازم به ذکر است سیاستگذار پولی با رصد مستمر تحولات قیمت دارایی¬ها و توجه به دلالت¬های آن بر تغییر سطح انتظارات تورمی، عنداللزوم اقدامات سیاستی مناسب را در دستور کار قرار خواهد داد.
در اسفندماه با توجه به تداوم انجام عملیات بازار باز با موضع انبساطی، نرخ سود بازار بین بانکی روند باثباتی را تجربه نمود. بررسی روند تغییرات حجم معاملات و نرخ بازار بینبانکی در سال ۱۴۰۰ نشان دهنده آن است که حجم معاملات بازار بین بانکی از ابتدای سال تا مردادماه روند صعودی را تجربه نمود. در این مدت نرخ سود بازار نیز روندی کاهشی داشت بهطوریکه از ۱۹.۹ در فروردین به ۱۸.۲ در مرداد کاهش یافت. لیکن در نیمه دوم این سال با کاهش ذخایر مازاد شبکه بانکی، متوسط روزانه حجم معاملات بازار کاهش و نرخ سود افزایش یافت. این روند افزایشی نرخ سود تا آذر ماه ادامه یافت اما در ادامه با افزایش چشمگیر حجم عملیات بازار باز و در نتیجه افزایش منابع در دسترس بانکها در سه ماه پایانی سال، مجددا نرخ سود بازار کاهش یافت و در آخرین روز کاری اسفندماه در سطح ۲۰.۲ درصد قرار گرفت.
در اسفندماه ۱۴۰۰، عمدتاً به دلیل کاهش انتظارات تورمی ناشی از مذاکرات و به تبع آن کاهش بازده اسمی انتظاری در بازار سایر داراییها (بهویژه بازار بینبانکی ریالی)، روند نرخهای بازده اسناد خزانه به ویژه در سررسیدهای بالاتر از یکسال در بازار ثانویه نزولی شد.
در اسفندماه ۱۴۰۰، نرخ بازده اسناد خزانه اسلامی با سررسید یکساله افزایشی و با سررسیدهای دو و سهساله کاهشی بود؛ بهنحوی که در این ماه نرخ بازده اسناد مذکور به ترتیب با ۰.۳۳ افزایش و ۰.۰۴ و ۰.۶۲ واحد درصد کاهش نسبت به ماه قبل به ۲۲.۴۱، ۲۳.۰۶ و ۲۳.۴۲ درصد رسید. لازم به ذکر است از دیماه سال ۱۴۰۰ با کاهش نرخهای بازده اوراق مالی اسلامی دولتی، منحنیهای بازده اسناد خزانه اسلامی تا پایان سال در هر ماه به سطوح پایینتر منتقل شده است.
در سال ۱۴۰۰ با هدف مدیریت نقدینگی بازار بینبانکی ریالی، بانک مرکزی در تعامل با بانکها اقدامات دلایل اهمیت نقدینگی اعتباری زیر را انجام داد:
۲- اقدامات بانک مرکزی
در خصوص تحولات کلهای پولی لازم به اشاره است که آهنگ رشد پایه پولی در سال ۱۴۰۰ روند کاهشی را طی نمود، بهگونهای که رشد دوازده ماهه پایه پولی از ۴۲.۱ درصد در مرداد ماه به ۳۱.۴ درصد در پایان سال ۱۴۰۰ رسید. همچنین حجم نقدینگی در پایان سال ۱۴۰۰ (برابر با ۴۸۳۲۴.۴ هزار میلیارد ریال) نسبت به پایان سال ۱۳۹۹ معادل ۳۹.۰ درصد رشد یافته است. لازم به توضیح است که ۲.۷ واحد درصد از رشد نقدینگی در سال ۱۴۰۰ مربوط به اضافه شدن اطلاعات خلاصه دفترکل داراییها و بدهیهای بانک مهر اقتصاد به اطلاعات خلاصه دفترکل دارایی¬ها و بدهی¬های بانک سپه (بهواسطه ادغام بانکهای متعلق به نیروهای مسلح در بانک سپه) میباشد و فاقد آثار پولی است. به عبارت دیگر در صورت تعدیل اثرات پوشش آماری مذکور، رشد نقدینگی در پایان سال ۱۴۰۰ نسبت به پایان سال ۱۳۹۹ معادل ۳۶.۳ درصد خواهد بود.
• انجام عملیات بازار باز با موضع انقباضی طی سیزده مرتبه حراج مجموعاً به ارزش معاملاتی ۶۲۷.۸ هزار میلیارد ریال در قالب توافق بازخرید معکوس (در بازه زمانی نیمه خرداد تا نیمه شهریور ۱۴۰۰)
• انجام عملیات بازار باز با موضع انبساطی طی چهل و سه مرتبه حراج مجموعاً به ارزش معاملاتی ۱۴۳۷۶.۸ هزار میلیارد ریال در قالب توافق بازخرید.
• استفاده بانکها و موسسات اعتباری غیربانکی از اعتبارگیری قاعدهمند در نرخ سقف برای رفع نیازهای نقدینگی جمعاً به ارزش معاملاتی ۵۵۷۹.۲ هزار میلیارد ریال.
در اسفندماه ۱۴۰۰ با هدف مدیریت نقدینگی بازار بینبانکی ریالی، بانک مرکزی در تعامل با بانکها اقدامات اعتباری زیر را انجام داد: • انجام عملیات بازار باز با موضع انبساطی طی چهار مرتبه حراج هر کدام بهترتیب به ارزش ۸۳۷.۵ ، ۸۵۵.۵، ۹۰۳.۰ و ۹۴۵.۰ هزار میلیارد ریال مجموعاً به ارزش معاملاتی ۳۵۴۱.۱ هزار میلیارد ریال در قالب توافق بازخرید با سررسیدهای ۷ و ۲۱ روزه (مانده توافق بازخرید از محل عملیات بازار باز در پایان اسفندماه معادل ۹۴۵.۰ هزار میلیارد ریال بوده است).
• استفاده بانکها از اعتبارگیری قاعدهمند در نرخ سقف برای رفع نیازهای نقدینگی طی ۱۳ روز جمعاً به ارزش معاملاتی ۱۴۰.۰ هزار میلیارد ریال (مانده اعتبارگیری قاعدهمند در پایان دلایل اهمیت نقدینگی اسفندماه صفر بوده است).
در سال ۱۴۰۰ در مجموع از محل سهمیه ارزی این سال، حدود ۱۶.۳ میلیارد دلار ارز با نرخ ترجیحی به واردات کالاهای اساسی، دارو، تجهیزات پزشکی و نیز واکسن کرونا اختصاص یافت. بر اساس اعلام وزارت امور اقتصادی و دارایی، کارگزاری این بانک از ابتدای سال ۱۴۰۰ تا پایان اسفندماه، سی و شش مرحله حراج برگزار نمود که در نتیجه آن ۷۴۶.۰ هزار میلیارد ریال اوراق مالی اسلامی دولتی توسط بانکها و سایر سرمایهگذاران خریداری شد. همچنین طی چهار مورد پذیرهنویسی اوراق مالی اسلامی دولتی در سال ۱۴۰۰، معادل ۱۶۰ هزار میلیارد ریال اوراق توسط سایر سرمایهگذاران خریداری شد. در مجموع، در سال ۱۴۰۰ معادل ۹۰۶.۰ هزار میلیارد ریال اوراق مالی اسلامی دولتی از طریق کارگزاری بانک مرکزی به فروش رفت. در اسفندماه سال ۱۴۰۰، طی برگزاری چهار مرحله حراج اوراق مالی اسلامی دولتی، مبلغ ۳۶.۲ هزار میلیارد ریال اوراق مالی اسلامی دولتی توسط بانکها (۲۶.۷ درصد) و ۹۹.۴ هزار میلیارد ریال توسط سایر سرمایهگذاران (۷۳.۳ درصد) خریداری شد. بهعلاوه در پذیرهنویسی مورخ ۲۱ اسفندماه، مبلغ ۱۵.۰ هزار میلیارد ریال اوراق مالی اسلامی دولتی توسط سایر سرمایهگذاران خریداری شد. بر همین اساس، در اسفندماه سال ۱۴۰۰ جمعاً به مبلغ ۱۵۰.۶ هزار میلیارد ریال اوراق مالی اسلامی دولتی از طریق ایستگاه کارگزاری بانک مرکزی فروخته شد.
دیدگاه شما