-
شرکتهایی که زمینهی فعالیت یکسان و داراییهای تقریباً برابری داشته باشند، در بلندمدت ارزش بازارشان به هم نزدیک خواهد شد.
مهم ترین مراحل در سیستم معاملاتی شخصی
یکی از الزامات معامله گری در بازار سرمایه اینه که شخص معامله گر دارای یک سیستم معاملاتی مدون و مکتوب در بازار باشه و بر اساس اون سیستم معاملاتی معاملاتش رو تنظیم کنه. نداشتن یه سیستم معاملاتی در بازار شبیه ورود و خروج پله ای به بازار در بورس اینه که بدون اینکه شنا بلد باشید برید در یه جای عمیق شنا کنید. در این حالت احتمال از بین رفتن تقریبا 100% هست.
در بازار های مالی هم سرمایه گذار بدون داشتن یک سیستم معاملاتی قادر به حفظ سرمایش تو بازار نیست و هیجان بازار هم طوریه که ممکنه کل سرمایش رو به راحتی از دست بده. سیستم معاملاتی میتونه به کار سرمایه گذار نظم بده و جلوی هر عامل منفی اثرگذار در روحیه سرمایه گذار رو بگیره و به همین جهت معامله گر میتونه بدون استرس و هیجان تو بازار معامله کنه و در واقع با پیش آمدن هر وضعیتی بدونه که قدم بعدی چیه و باید چیکار کنه. طراحی و ساخت یک سیستم معاملاتی از مراحل زیر تشکیل میشه:
مرحله اول: بازه زمانی خاص خود را انتخاب کنید.
اولین مرحله در طراحی یک سیستم معاملاتی انتخاب بازه زمانی برای معامله است. بازه زمانی به کار رفته در نرم افزار های تحلیل تکنیکال بین 15دقیقه تا 1 ماه هست و هر معامله گری هم میتونه بستگی به تجربه ای که تو بازار داره و یا جنس معاملاتش (اینکه معامله گر ترجیح نمیده کوتاه مدت، میان مدت و یا بلند مدت معامله کنه)، یکی از بازه های زمانی رو به دلخواه انتخاب کنه. به عنوان مثال تحلیلگری که رو نمودارهای هفتگی کار میکنه نمیتونه طول مدت سرمایه گذاریش رو یک ماهه در نظر بگیره و کوتاه مدت معامله کنه و به همین دلیل هم نیاز نیست که هر روز بره سایت های بورسی رو چک کنه و ببینه قیمت سهمش چنده و بازار در مورد اون سهم چی میگه. پس اولین قدم اینه که شخص بازه زمانی سرمایه گذاری رو تعیین کنه.
مرحله دوم: روند رو تشخیص دهید و از آن تایید بگیرید.
به نظر من تشخیص شروع یک روند کار نسبتا سختیه و صرفا با ابزارهایی که برای تحلیل تکنیکال استفاده میشه نمیشه شروع روند رو حدس زد. البته در بحث امواج الیوت و شمارش موج ها میشه انتهای موج 5 رو همراه با مشاهده واگرایی ها تشخیص داد ولی ممکنه خطاهایی هم داشته باشه و از طرفی زمان زیادی هم برای شروع روند صرف بشه.
پس بهتره که با همون شرایط رایجی که در خصوص تشکیل روند در بازار وجود داره (در روند صعودی: سقف ها بالاتر و کف ها بالاتر و در روند نزولی: سقف ها پایین تر و کف ها پایین تر) شروع روند رو حدس بزنیم. بزارید یه نکته رو در خصوص روند بگم. در کل دیدگاه معامله گرا مبنی بر اینکه یه روند غالب در بازار وجود داره موجب ایجاد نظم در معاملات میشه و همین هم موجب معاملات موفقتری در بازار می شه و در نهایت هم از معاملات هیجانی و استرس زا هم دوریم. البته در تشخیص شروع روند ممکنه قیمت ها بالاتر بره ولی روند تایید میشه و آدم با خیال راحت تری میتونه سهم رو بخره چون تشخیص یک روند شروع کار هست و بعد از اون باید قدم های بعدی برداشته بشه.
مرحله سوم: نسبت ریسک و ریوارد خود را تعیین کنید:
در بحث طراحی سیستم های معاملاتی باید میزان ریسک معامله ای که قراره توش بریم رو تعیین کنیم. حالا این میزان ریسک میتونه درصدی از حجم پول سرمایه گذاری باشه (دیدگاه عامیانه در بین سرمایه گذاران در خصوص تعیین میزان ریسک) و یا بر مبنای تحلیل تکنیکال و تعیین نسبت R/R باشه. به عبارت دیگه سرمایه گذار باید بدونه که با رسیدن به حد ضرر، قراره چه تصمیمی برای سرمایه گذاری بگیره و این موضوع رو از قبل به صورت مکتوب داشته باشه.
مرحله چهارم: مقدار سرمایه ای که قصد ورود به سهم را دارید تعیین کنید:
در این مرحله لازمه تعیین کنیم که چه میزان سرمایه ای رو باید وارد سهم کنیم و از خودمون بپرسیم که قراره خرید رو یکباره انجام بدیم و یا برای اون هم برنامه ریزی داشته باشیم. یعنی خرید پله ای با معیار های موجود داشته باشیم و یا از روش های دیگه ای استفاده کنیم. یه نکته رو در این خصوص بهتون یادآور میشم که در خرید پله ای حتما پتانسل های سهم رو هم مد نظر داشته باشید و بعد از اون میانگین قیمت خرید خودتون رو کاهش بدید. چون حس زیان گریزی موجب میشه که چون ورود و خروج پله ای به بازار در بورس دوست ندارید زیان شناسایی کنید دست به خرید های مجدد میزنید در صورتی که اون سهم اصلا سهم خوبی نیست و حساسیت بی مورد رو اون سهم دارید.
مرحله پنجم: نقاط ورود و خروجتان را مشخص کنید.
بعد از اینکه چهار مرحله اول رو با موفقیت پشت سر گذاشتید باید قادر به تشخیص محدوده مناسب برای ورود به سهم باشین. عموما افرادی که درگیر بازارند نقاط ورود به سهم رو با اندیکاتورها تعیین میکنن هر کسی هم به نوع خودش از یه ابزاری استفاده میکنه و به همین دلیل هم عموما فصل مشترکی بین همه سرمایه گذارا در تعیین نقطه ورود مناسب وجود نداره.
به نظر من تعیین یه نقطه مناسب برای خرید سهم نباید صرفا با این روش صورت باشه و معامله گر در کنار این ابزارها باید روند حرکتی سهم و رفتار خریدارا و فروشنده ها رو هم در نظر گرفته و سپس تاییدی برای خرید سهم بگیره. اینجاست که میشه یک نقطه بهینه برای خرید سهم رو تشخیص داد. برای تعیین قیمت فروش هم میتونیم از مقاومت های استاتیک و داینامیک تو بازار استفاده کنیم.
یعنی هر زمانی با یه مقاومت رو به رو هستیم ببینیم شرایط عرضه سهم توسط فروشندگان به چه صورت هست و سپس تصمیم درست رو بگیریم. عده ای هم هستند که در این شرایط خروج پله ای رو در نظر میگیرند تا بتونن حداکثر سود رو ببرند و از طرفی ریسک خودشون رو هم کاهش بدن و عده ای هم از تریل کردن استفاده میکنن.
مرحله ششم: از سیستمتان استفاده کنید و با آزمون و خطا کارایی آن را افزایش دهید.
مرحله آخر تست سیستم می باشد. در این مرحله عملیات سیستم رو مکتوب کنین و طبق اصول و ضوابطی که تعیین کردید جلو برید و هیچ وقت سعی نکنید اصول رو زیر پا بگذارید. سیستم معاملاتی که طراحی کردین رو چند بار تست کنید و هر بار سعی کنید که اون رو بهینه کرده و کارایی رو بالا ببرین. برای تست سریع تر هم میتونید از دیتاهای چند ماه گذشته استفاده کنید و فکر کنید که به صورت واقعی دارید معامله انجام میدین. به همین ترتییب قادرید سیستمی که طراحی کردید رو جلوتر تست بگیرید و مشکلاتی که داره رو تشخیص بدین و سیستم معاملاتیتون رو تقویت کنید.
تابلو خوانی، روانشناسی و رفتار شناسی بازار بورس و مدیریت سرمایه
دکتر میثم محمدی، مدرس و تحلیلگر بازار سرمایه، در این مطلب مهمترین نکات تابلو خوانی، روانشناسی و رفتار شناسی بازار بورس و مدیریت سرمایه را که از ارکان اصلی تحلیل بازار سرمایه میباشند و آشنایی و یادگیری آنها بهاندازهی تحلیل بنیادی و تکنیکال مهم است، بیان میکند.
-
شرکتهایی که زمینهی فعالیت یکسان و داراییهای تقریباً برابری داشته باشند، در بلندمدت ارزش بازارشان به هم نزدیک خواهد شد.
خرید و فروش حقوقیها دلایل متعددی میتواند داشته باشد، مانند خرید و فروش دستوری، کد به کد، شناسایی سود در روند صعودی، خرید پلکانی در روند نزولی، پرداخت حقوق و دستمزد کارکنان و… لذا تحلیل دقیق خرید و فروش آنها کاری دشوار و احتمال خطا در تحلیل بالاست.
فروش حقوقیها در روند صعودی میتواند باعث رشد بیشتر سهم و خرید آنها در روند نزولی باعث افت بیشتر سهم شود. هرگز معیار اصلی تحلیل خرید و فروش خود را تحلیل حقوقیهای بازار قرار ندهید.
حقوقیها ترجیح میدهند در روند صعودی بهصورت پلهای بفروشند و تا فروش آنها تمام نشود، میتوان به رشد سهم امیدوار بود و در روند نزولی بهصورت پلهای خرید میکنند و تا خریدشان تمام نشود، نمیتوان انتظار رشد سهم را داشت.
سهامداران حقیقی با نیت سود کردن وارد سهام میشوند و با نیت سیو سود یا ضرر نکردن از سهام خارج میشوند. پس رفتار سهامداران حقیقی تحلیلپذیرتر است.
«معمولاً» سهام با ورود پول حقیقیهای قدرتمند رشد میکند و با خروج پول آنها افت میکند.
«قدرت خریداران حقیقی» یعنی «حجم خرید خریداران ورود و خروج پله ای به بازار در بورس حقیقی» تقسیم بر «تعداد خریداران حقیقی» که برابر است با «متوسط خرید هر حقیقی»
«قدرت فروشندگان حقیقی» یعنی «حجم فروش فروشندگان حقیقی» تقسیم بر «تعداد فروشندگان حقیقی» که برابر است با «متوسط فروش هر حقیقی»
سرانه خرید هر حقیقی یعنی «متوسط خرید هر حقیقی» ضربدر «قیمت پایانی»
سرانه فروش هر حقیقی یعنی «متوسط فروش هر حقیقی» ضربدر «قیمت پایانی»
نسبت خریدار به فروشندهی حقیقی یعنی «متوسط خرید هر حقیقی» تقسیم بر «متوسط فروش هر حقیقی»؛ هر چه جواب بیشتر از 1 شود، قدرت خریدار حقیقی بیشتر از قدرت فروشندهی حقیقی است و در صورتی که جواب کمتر از 1 شود، یعنی قدرت فروشندهی حقیقی بیشتر از قدرت خریدار حقیقی است.
نسبت خریدار به فروشندهی حقیقی بیشتر از 1 یعنی «ورود پول حقیقی»
نسبت خریدار به فروشندهی حقیقی کمتر از 1 یعنی «خروج پول حقیقی»
«کد به کد حقوقی به حقیقی» یعنی بیش از 50 درصد حجم معاملات را حقوقیها فروشنده و بیش از 50 درصد حجم معاملات را حقیقیها خریدار باشند که در این صورت سیگنال (اتفاق) مثبتی در تابلوی سهم محسوب میشود.
«کد به کد حقیقی به حقوقی» یعنی بیش از 50 درصد حجم معاملات را حقیقیها فروشنده و بیش از 50 درصد حجم معاملات را حقوقیها خریدار باشند که در این صورت سیگنال (اتفاق) منفیای در تابلوی سهم محسوب میشود.
افزایش نامتعارف «تعداد» خریداران حقوقی (صرفنظر از درصد خریدشان)، سیگنالی مثبت و افزایش نامتعارف «تعداد» فروشندگان حقوقی (صرفنظر از درصد فروششان)، سیگنالی منفی محسوب میشود؛ زیرا نشان دهندهی اجماع نظر تحلیلگران آنهاست. این افزایش نامتعارف برای هر شرکتی متفاوت است و باید با سابقهی معاملاتشان مقایسه شود.
-
قدرت خریداران حقیقی + کد به کد حقوقی به حقیقی + افزایش نامتعارف تعداد خریداران حقوقی
قدرت خریداران حقیقی + کد به کد حقوقی به حقیقی
افزایش حجم معاملات بیش از میانگین حجم ماه
قیمت آخرین معامله بیشتر از قیمت پایانی
قدرت فروشندگان حقیقی + کد به کد حقیقی به حقوقی
افزایش حجم معاملات بیش از میانگین حجم ماه
قیمت آخرین معامله کمتر از قیمت پایانی
افزایش نامتعارف حجم معاملات (چندین برابر میانگین حجم ماه) نشان دهندهی رخ دادن اتفاقی مهم در سهم است که میتواند هم سیگنال مثبت و هم سیگنال منفی باشد؛ لذا میبایست با دقت بیشتری معاملات سهم را زیرنظر داشت.
در انتهای روند صعودی بازار، اگر صندوقهای سرمایهگذاری «در سهام» (بهعنوان مثال: آگاس) از مثبت به منفی رفتند و حجم معاملات صندوقهای سرمایهگذاری «درآمد ثابت» (بهعنوان مثال: امین یکم) بهمیزان بااهمیت و نامتعارفی بالا رفت، یعنی احتمالاً اصلاح در پیش خواهیم داشت…
در انتهای روند نزولی (اصلاحی) بازار، اگر صندوقهای سرمایهگذاری «در سهام» از منفی به مثبت رفتند و حجم معاملات صندوقهای سرمایهگذاری «درآمد ثابت» بهمیزان بااهمیت و نامتعارفی بالا رفت، یعنی احتمالاً به پایان اصلاح نزدیک میشویم…
صندوقهای سرمایهگذاری «در سهام»، خودشان خریدار و فروشندهی شرکتها هستند و رفتارشان زودتر سیگنال میدهد.
اصلاح با ریزش فرق دارد؛ اصلاح یعنی افت مقطعی قیمت جهت استراحت در یک روند صعودی، اما ریزش به معنای تغییر روند کلی از صعودی به نزولی است.
معمولاً خیلی از افراد در «اصلاح زمانی روندهای صعودی»، ضررهای سنگینی میکنند؛ به این دلیل که در مثبتها به امید ادامهی روند صعودی بازار، میخرند و در منفیها از ترس افت بیشتر، میفروشند؛ یعنی بالا میخرند، پایین میفروشند! در صورتی که میبایست در این شرایط برعکس عمل کنند و در منفیها خریدار باشند.
در روندهای صعودی بازار، با افزایش قیمت، حجم معاملات میبایست افزایش یابد و با کاهش قیمت در اصلاحهای روند صعودی، حجم معاملات میبایست کاهش یابد.
در صورتی که در روندهای صعودی بازار، با افزایش قیمت، کاهش حجم معاملات را داشته باشیم، میتواند نشان دهندهی کاهش قدرت روند و آغاز اصلاحی از روند صعودی باشد.
در صورتی که در اصلاحهای روندهای صعودی بازار، با کاهش قیمت، افزایش حجم معاملات را داشته باشیم، میتواند نشان دهندهی شروع روند نزولی باشد.
در روندهای نزولی بازار، با کاهش قیمت، حجم معاملات میبایست افزایش یابد و با افزایش قیمت در اصلاحهای روند نزولی، حجم معاملات میبایست کاهش یابد.
در صورتی که در روندهای نزولی بازار، با کاهش قیمت، کاهش حجم معاملات را داشته باشیم، میتواند نشان دهندهی کاهش قدرت روند و آغاز اصلاحی از روند نزولی باشد.
در صورتی که در اصلاحهای روندهای نزولی بازار، با افزایش قیمت، افزایش حجم معاملات را داشته باشیم، میتواند نشان دهندهی شروع روند صعودی باشد.
اولین اولویت در بازارهای مالی، حفظ سرمایه است.
کلید موفقیت در سرمایهگذاری، صبر کردن است. گاهی سختترین کاری که باید انجام دهید، انجام ندادن هیچ کار است.
تا زمانی که سهمی را نفروشید، هیچ سود یا زیانی نکردهاید.
همواره سعی کنید چند قدمی با کفشهای سهم راه بروید تا آن را بیشتر بشناسید. جهت بررسی و خرید هر سهمی میبایست مدتی رفتار سهامداران و نوع معاملات آن را زیر نظر داشت تا با شناخت بیشتری تصمیمگیری کرد.
هر سهم رفتار خاص خودش را دارد و هرگز نباید با سهم دیگری مقایسه شود.
در بازار سرمایه (بورس)، بازار خودش را با تحلیل ما وفق نمیدهد؛ ما باید تحلیلمان را با شرایط بازار وفق دهیم.
سهام جا مانده از رشد بازار، تا زمانی که دلیل بنیادی نداشته باشند، الزامی برای جبران این عقب ماندگی ندارند.
در سرمایهگذاری فراموش نکنیم، نهالی که امروز کاشته میشود، فردا ثمر نمیدهد! آیا خانهای را که امروز جهت سرمایهگذاری در بازار مسکن میخرید، فردا آگهی فروشش را میزنید؟ آیا با افزایش یا کاهش قیمت طلا، هر روز طلاهایتان را در طلا فروشی، میفروشید؟ جهت سرمایهگذاری همواره دید بلندمدت را در اولویت قرار دهید. همیشه سودهای اصلی نصیب سرمایهگذاران بلندمدتی میشود.
هیچ کسی با دید کوتاهمدت یا نوسانگیری در بازار سرمایه، پولدار نمیشود. بازار بورس جهت سرمایهگذاری و سهامداریست، نه سهامبازی و سفتهبازی.
از این شاخه به آن شاخه نپرید. 5 درصد مثبت شستا و فولاد فرقی ندارد. سهام خوبتان را جهت خرید سهمی که به ظاهر بهتر است، نفروشید.
هرگز نمیشود همهی سود بازار را گرفت؛ هر روز سهم جدیدی که مناسب سرمایهگذاری باشد، پیدا میشود. پس به استراتژی معاملاتی و اهداف قیمتی سهم خود پایبند باشید.
سه تا هفت سهم در سبد خود داشته باشید. اگر سرمایهی جدیدی وارد کردید، در صورت امکان همان سهام قبلی خود را در نقطهای مناسب مجدد خرید کنید؛ اگر سهام قبلی شرایط مناسب خرید نداشتند، سهام جدیدی بخرید و در صورتی که تعداد سهامتان از حد نرمال بیشتر شد، اصلاحات بازار، بهترین فرصت جهت اصلاح سبد و کم و زیاد کردن تعداد سهام است.
تک سهم نشوید و تنوع در سرمایهگذاری را بهعنوان یک اصل همیشه رعایت کنید. تنها در صورتی میتوان با قبول ریسک، تک سهم شد که رانت اطلاعاتی «معتبر» داشته باشید یا به تحلیل شخصی خود 100 درصد اطمینان داشته باشید.
هیچ تحلیل قطعی و 100 درصدی در بازار وجود ندارد. همهی تحلیلها میتوانند بر اساس شرایطی خاص با شکست مواجه شوند.
در صورت نیاز به پول یا شروع روند نزولی بازار، همیشه اول بدترین ورود و خروج پله ای به بازار در بورس سهم خود را بفروشید؛ سهمی که بیشترین میزان ضرر و یا کمترین سود را در سبد شما دارد؛ زیرا اصل سرمایه در خطر است.
نظم معاملاتی را بهعنوان یکی از مهمترین فاکتورهای سرمایهگذاری رعایت کنید. یک معاملهگر حرفهای همواره نظم معاملاتی خاصی دارد که به آن پایبند است.
رشد یا افت شاخصهای بورس را همواره درصدی بررسی کنید، نه واحدی.
هرگز چاقوی در حال افتادن را نگیرید. اگر سهمی در حال ریزش بود، اجازه دهید کامل ریزش کند، سپس در کف قیمتی خرید کنید.
با پول خودتان خرید کنید؛ پولی که در آیندهی نزدیک به آن نیاز ندارید. هرگز سرمایههای اصلی زندگی (خانه و ماشین) و فرش زیر پایتان را وارد بورس نکنید.
به یک سهم تعصب نشان ندهید و ناز هیچ سهمی را نخرید! سهام باید ناز شما را بکشند تا روی آنها سرمایهگذاری کنید. وقتی تصمیمی اشتباه میگیرید، آن را قبول کنید و از آن بیرون بیائید. همیشه حد ضرر را مشخص کنید.
اگر خرید سهمی اشتباه باشد، مطمئناً ماندن در آن سرمایهگذاری اشتباه بزرگتری است. همواره به حد ضرر خود پایبند باشید. هر زیانی در ابتدا کم و قابل تحمل است اما تعلل کردن در فروش و قبول نکردن ضرر کم، ممکن است باعث ضرر بیشتر شود.
به دلیل کاهش قیمت تمام شدهی خود، خودتان را در هیچ سهمی غرق نکنید. (به اشتباه میانگین کم کردن در روند نزولی)
سهامی را خریداری کنید که از حجم معاملات نسبتاً بالایی برخوردار و نقد شونده باشد.
قبل از اخذ تصمیم به خرید یا فروش یک سهم، روند کلی حرکت آتی بازار را تحلیل کنید.
پرواز دو رکن دارد: بلند شدن و نشستن
همهی هواپیماها بلند میشوند اما همهی آنها نمینشینند!
در معاملهگری، سهم خریدن را همه بلدند اما فروش و نقطهی خروج نقش مهمتری دارد.
وقتی اولش به آخرش فکر نکنی، آخرش مجبور میشی به اولش فکر کنی!
فرمولهایی برای سود بردن در بازار طلا
معامله گران این "بازار هزار رنگ" به کاربردن اصطلاحات مختلف در رابطه با داد و ستد این کالا را به نوعی جذابیت این بازار می دانند. اما قبل از اینکه در رابطه با سازوکار معامله طلا و آشنایی با اصطلاحات آن در بازارهای داخلی آشنا شویم، بهتر است مختصر آشنایی با خرید و فروش طلا در بازارهای جهانی نیز داشته باشیم زیرا یکی از فاکتورهای اساسی در تعیین قیمت طلا و سکه در ایران، نرخ آن در بازارهای جهانی است.
اساساً معامله طلا در انواع بورس های کالایی جهان با عیار و اوزان مختلفی انجام می شود: به عنوان مثال در بورس کالایی شانگ های، طلا با واحد پولی یوآن به ازای هر گرم در قالب شمش های یک کیلوگرمی مورد دادوستد قرار می گیرد یا اینکه در بورس کالایی توکیو طلا با واحد پولی ین به ازای هر گرم مبادله می شود.
اما در بازار لندن، سیدنی استرالیا، ایالات متحده (بورس کالایی نیویورک به صورت قراردادهای آتی با سررسیدهای مختلف) وضعیت اندکی متفاوت است و مبادلات به صورت دلار به ازای هر اونس مورد معامله قرار می گیرد. (اونس مخفف: oz) از واحدهای جرم است . Oz سرواژه عبارت ounce است.
یک اونس برابر است با 28.35 گرم و یک شانزدهم پوند. واحد اونس در دستگاههای گوناگون همچون یکاهای انگلیسی، یکاهای سلطنتی و دستگاه یکاهای معمول ایالات متحده کاربرد داشته است. اونس واحدی جهت اندازه گیری وزن مواد است که در برخی از نقاط ممکن است متفاوت باشد . همچنین برای اندازه گیری وزن فلزات گرانبها از قبیل طلا، نقره، پلاتین و. از واحد troy ounce استفاده می شود که معادل ۳۱.۱۰۳۴۷۶۸ گرم است.)
اما برای اینکه از تازه ترین اطلاعات و اخبار مربوط به روند دادوستد طلا در بازارهای جهانی مطلع شویم بهتر است به معتبرترین سایت یعنی www.kitco.com مراجعه کرد زیرا آغاز و پایان معاملات جهانی طلا و سایر فلزات گرانبها به صورت آنلاین در این درگاه اینترنتی درج می شود.
برای خرید و فروش طلا بهتر است ابتدا فرمول های تعیین قیمت مربوط به این بخش را کاملاً یاد گرفته، سپس در مرحله بعد مبادرت به خریدوفروش کنیم.
4- سكه تمام بهارآزادي (قدیمی و امامی ) عيار (21.6) است؛ يا همان عيار (900) كه عيار 22 هم خوانده مي شود، وزن هرسكه (8.133) گرم است.
معرفی تحلیل تکنیکال
امروزه سرمایه گذاری در بازارهای معاملاتی مانند بورس، طلا،ارز و… ورود و خروج پله ای به بازار در بورس در بین مردم جهان طرفداران زیادی پیدا کرده است. در کشور ما نیز به خاطر نوسانات زیاد در بازارهای مالی مردم به دنبال حفظ ارزش پول خود و سود بردن از این جریان هستند . اما سرمایه گذاری در بورس یا هر بازار مالی دیگری نیاز به مهارت های خاص خود دارد. از جمله پر کاربردترین این ابزار ها تحلیل پایه و تحلیل تکنیکال می باشد. تحلیل تکنیکال به خاطر سرعت عمل در تجزیه و تحلیل سهام، عرض یا هر کالایی در بین تحلیلگران بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد.
تحلیل تکنیکال در بازار های مالی روشی برای پیش بینی رفتار احتمالی نمودار از طریق داده های گذشته همچون قیمت و تغییرات آن، حجم معاملات و … است. این روش در تمام بازار هایی که بر اساس عرضه و تقاضا فعالیت می کنند کاربرد دارد، بازار های همچون ارزهای خارجی، بورس اوراق بهادار و بازار طلا، فلزات گران بها و مسکن را با استفاده از این روش می توان تحلیل کرد. تحلیلگران تکنیکال بر خلاف تحلیلگران بنیادی ارزش ذاتی اوراق بهادار را اندازهگیری نمیکنند، آنها از روی تحلیل و بررسی نمودارها رفتار آتی قیمت را پیش بینی می کند.
پایه و اساس تحلیل تکنیکال
ابتدا شخصی به نام داو نظریه ای را در قرن بیستم میلادی مطرح کرد که در سال های بعد باعث به وجود آمدن تحلیلی به عنوان تحلیل تکنیکال شد.تئوري داو نظريه اي را بنيان گذاري کرد که بعدها به عنوان تحلیل تکنیکال نوين شناخته شد. از نوشته های به جا مانده از داو مشخص است که سه قضیه از نظر آن بسیار مهم بوده است.
1- نوسان قيمت بیانگر همه چیز است.
از آنجا که هر عاملی حال چه سیاسی، چه اقتصادی، اجتماعی و یا…بر قیمت سهام موثر است در نمودار مشخص می شود. هر تغییر قیمتی با یک محرک خارجی همراه بوده و از این جهت بررسی دقیق و تحلیل این موارد بسیار حائز اهمیت است. با استناد به این دلایل می توان گفت که تحلیل نمودار قیمت های گذشته به ما امکان پیش بینی آن در آینده را می دهد. از این دلیل به عنوان مهمترین اصل تحلیل تکنیکال نیز ورود و خروج پله ای به بازار در بورس نام برده می شود.
در تحليل پايه اي به اینکه چرا این اتفاق برای سهم افتاده است توجه می شود درست برعکس تحلیل تکنیکال زیرا در این تحلیل، تحلیلگر به نمودارها دقت می کند و به چرایی عوامل تاثیرگذار بر سهم توجه ندارد و به دنبال پیدا کردن روند برای پیش بینی حرکت سهم است.
2- تکرار تاريخ
تحلیل تکنیکال رابطه مستقیمی با روانشناسي انسان دارد.حالات روانشناسی بازار را توسط الگوهای گرافیکی در نمودارها نمایش داد. اين الگوهاي قيمت در صد سال گذشته تقسيم بندي شده است. همچنین می توان روند بازار را تشخیص داد.
3- حرکت قيمت در يک روند جابجا می شود.
این قضیه شاکله همه متدهای تحلیل تکنیکال را شکل می دهد و در زمانیکه حرکت قیمت با روند بازار همجهت باشد امکان پیش بینی به وجود می آید. در اینصورت دو حالت پیش می آید؛
احتمال ادامه روند فعلی بسیار زیاد است و قيمت به قبل باز نخواهد گشت، مگر بخاطر برخی از بی نظمی ها در بازار .
در صورتی که روندی مخالف روند فعلی شکل بگیرد روند قبلی تغییر می کند. یعنی زمانیکه روندی نزولی است. این روند ادامه پیدا خواهد کرد مگر روندی مخالف آن شروع به شکل گیری کند.
تعریف روش تکنیکال
به تحلیلی که با کمک شکل و نمودار انجام گیرد و با آن بتوان حرکت سهام در آینده را با نگاه به گذشته سهم پیش بینی کرد تحلیل تکنیکال می گویند.
امکان استفاده از تحلیل تکنیکال برای سهام، شاخص يا کالا و غيره وجوددارد. رياضيات در این تحلیل بسیار دخیل است در چارت و انديکاتور (شاخص) نمایان می شود.
اعتقاد يک تحليل گر تکنيکال براین است که در سابقه قیمت هر سهام همه اطلاعات آن وجود دارد و می توان روند حرکت قيمت آن را درآینده پيش بيني کرد. سرعت تحلیل تکنیکال بسیار بالا است و شما درقیاس با تحلیل پایه در زمان کمتر،تعداد سهام بیشتری را می توانید تحلیل کنید.
تحلیل تکنیکال برخلاف تحلیل پایه می تواند توسط هر فردی صورت بگیرد و دانش زیادی در زمینه های سیاسی و اقتصادی لازم ندارد. این روش تحلیل بسیار در بین تحلیل گران طرفدار دارد به طوریکه ورود و خروج پله ای به بازار در بورس تحلیلگران در همه جای دنیا با کمک آن سود بدست می آورند. یکی از دلایل محبوبیت تحلیل تکنیکال سرعت آن در تحلیل می باشد.
قابلیت های تحلیل تکنیکال
تمرکز روي قيمت: یکی از تفاوت های مهم در تحلیل تکنیکال سرعت در پیش بینی است و این بخاطر متمرکز بودن تحلیلگران تکنیکال روی قیمت است. این تمرکز به تحلیلگر این قدرت را می دهد که سهام یا ارز مورد نظر را در 6 ماه آینده پیش بینی کند. تحلیل گران بایستی بازار را به دقت رصد کنند و به دنبال نشانه های تغییر روند باشند این نشانه ها می توانند کمک کنند تا زمان جهش سهام و ارز یا سکه را بفهمند.
1- از این نشانه ها می توان به افزایش تقاضا برای خرید اشاره کرد که علامتی از سمت بازار برای تغییر مثبت آن می باشد. همچنین زمانیکه افزایش عرضه دیده می شود علامتی است به معنی کاهش قیمت آن سهم. همین توجه و تشخیص تفاوت ها بین این دوحالت می تواند معاملات یک سرمایه گذار تکنیکال را از معاملات دیگر سرمایه گذاران بسیار متفاوت کند.
2- قابلیت استفاده در تمامي نمودارها: در همه بازار های معاملاتی معامله گران و تحلیلگران به دنبال استراتژی های مفید تر هستند تا از آن برای پیش بینی بهتر در زمان سریع تر بهره ببرند. با تحلیل تکنیکال می توان نمودارها و چارتهای موجود در هر بازاری را بررسی و تحلیل کرد. يک تحليلگر تکنيکال مي تواند از استراتژي خود در تمام بازارها و روي تمام چارتها استفاده کند. در مقابل تحلیلگران پایه که باید تحلیل خود را بر صورت های مالی که ممکن است کثرت داشته باشند، انجام بدهند، تحلیل تکنیکال بر نمودارها تمرکز دارد که این خود مزیت بزرگی است.
بررسی صورت های مالی، گزارش های ماهانه، سالانه، تجزیه و تحلیل اعداد و ارقام حسابداری شرکت، رصد و دنبال کردن اخبار روز سیاسی، اقتصادی و … می توانند زمان بسیار زیادی را از تحلیلگران خواهد گرفت و تحلیل تکنیکال راه سریعتری را برای سرمایه گذاران فراهم کرده است.
3- پيشينه قيمت بصورت تصويري: نمودار یک شکل و نمایش تصویری از روند قیمت در محدوده زمانی مشخص است.این نمودار ها حتی برای تحلیلگران پایه نیز سودمند است زیرا اطلاعات زیادی را به آسانی و در زمان کم بدست می آورند. دستیابی به این اطلاعات با نگاه کردن به یک نمودار در مقایسه با جدولی از اعداد بسیار آسانتر است. نمودار بسيار خواناتر و گوياتر از يک جدول اعداد است.
4- حمايت / مقاومت: درجه حمایت و مقاومت بر اساس دوره های تراکم مشخص می شود . منظور از دوره تراکم محدوده قیمتی که قیمت تغییر می کند است. اگر قیمت از این محدوده عبور کند به این معنی است که تغییری در عرضه و تقاضا به وجود امده است و یکی بر دیگری پیروز شده و غلبه کرده است.
5- تشخيص زمان خريد به سهولت: تحليل تکنیکال در تشخيص زمان خريد کمک زيادي مي کند. روش بنيادي براي شناسايي سهام مناسب برای خريد و تحلیل تکنیکال براي تشخيص زمان خريد مناسب است. زمان مناسب خريد، نقش مهمي در عملکرد تحلیلگر دارد. تحلیل تکنیکال مي تواند در تشخيص تقاضا يا عرضه و همچنين زمان خروج از بازار موثر واقع شود. خروج از بازار در نرخ هايي بالاتر از عرضه و يا خريد در نرخ هايي در نزديکي نرخ هاي تقاضا بازده را بهبود می بخشد .
سابقه تاريخي قيمت يک سهم مهم می باشد، زیرا اگر شما سهمي را در دو سال گذشته به عنوان يک سهم عالي تشخیص داده اید ولي روند ثابت بود نشان می دهد بازار سهام مخالف نظر شما را دارد. سهمي که به اندازه زياد رشد کرده بايد منتظر عقبگرد آن سهم بود. يا اگر سهمي بیش از حد مورد انتظار افت داشته شايد اين ارزش را داشته باشد که آن را بخريد و توقع روند رو به رشدش را داشته باشید.
چه اطلاعاتی از نمودار بدست می آوریم؟
یک نمودار بر حسب اینکه در تحلیل تکنیکال چه قدر مهارت پیدا کرده اید می تواند اطلاعات زیادی در اختیار تحلیلگر قرار دهد. از قبیل اطلاعاتی که می توان بدست آورد؛ واکنشهاي قبل و بعد از اتفاقات مهم، نوسانات گذشته و حال، حجم و مبلغ معاملات گذشته، وضعيت نسبي يک سهم نسبت به کل بازار می باشد.
عیب های تحلیل تکنیکال
1- سلایق یک تحلیلگر تکنیکال بر تصمیم گیری آن تاثیر زیادی دارد: همانند تحليل بنيادي، تحلیل تکنیکال ذهني بوده و علايق شخصي تحليل گر در آناليز تاثير گذار می باشد. در نظر داشتن اين مطلب در هنگام بررسی يک نمودار مهم است . اگر تحليل گر تعصب خاصی روي سهمي داشته باشد تمام تحليل وي تحت تاثير قرار خواهد گرفت و همچنين چنانچه نسبت به يک سهم بدبين باشد نتيجه تحليل احتمالا انتظار روند نزولي خواهد بود.
2- نمی توان سهام تازه وارد را ارزشگذاري کرد: از جمله نقاط ضعف تحلیل تکنیکال مي توان به دشواري در جمع آوری اطلاعات برای نرم فزار جهت استفاده از نمودارهاي قيمت اشاره کرد. همچنين تحليل تکنيکال در بررسي سهام تازه عرضه شده ناتوان است.
3- پشيمان شدن سرمايه گذاران و بازار: تمامي الگوها و علايم خريد و فروش با تحلیل تکنیکال هميشه درست از آب در نمي آيد .قوانين تکنیکال هميشه صدق نمي کنند و مي تواند تحت تاثير پارامترهایي مثل حجم و ارزش معاملات نیز قرار بگيرد. يک نمودار ميانگين 50 روزه ممکن است براي تشخيص نقاط حمايت / مقاومت شرکت بانک پاسارگاد بسيار خوب کار کند ولي نمودار ميانگين 70 روزه براي سهم بانک کشاورزی ممکن است بهتر کار کند. اینکه خيلي از مباني تحليل تکنيکال کليت دارند درست است. سهام هر شرکت خصوصيات و مشخصات خاص خود را داراست. ممکن است اين قانون براي يک سهم کار نکند ولی براي ديگري موثر باشد .
4- امکان تفاسير مختلف: با اینکه اصول و قواعدی وجود دارد اما ممکن است دو تحلیلگر تکنیکال دو تحلیل متفاوت از یک سهم در یک زمان داشته باشند که این نیز خود از همان علایق نشات می گیرد.
در حاليکه اين مي تواند نا اميدکننده به نظر برسد، تحلیل تکنیکال بيشتر شبيه هنر است تا علم. اينکه نيمه پر يا خالي ليوان را ببينيم بستگي به نظر بيننده دارد.
4 تفاوت تحلیل تکنیکال باتحلیل بنيادي
تفاوت های زیادی بین تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی(پایه) وجود دارد که در زیر به چهار مورد از مهمترین تفاوت های آنها اشاره می کنیم.
1. در روش بنيادي هدف شناسایی موارد اثر گذار بر ارزش ذاتي فعلي و آينده سهام با تاکيد بر گزارش و صورت های مالی، بنيادهاي اقتصادي و عوامل درون شرکتی است. در تحلیل تکنیکال هدف بررسی موارد تاثير گذار بر قيمت با توجه به اشتياق بازار می باشد.
2. روش بنيادي به بررسي مطلوبيت يک سهم مي پردازد ولی تحلیل تکنيکال مقبوليت يک سهم را می سنجد.
3. روش بنيادي قادر به ارزش گذاري بر سهام شرکت تازه وارد نیز مي باشد، اما تحلیل تکنیکال در تحليل شرکت هاي تازه وارد ناتوان است. به طور مثال شرکت های عرضه اولی در بورس اوراق بهادار.
4. تحليل بنيادي قدرت و توان يک شرکت را جهت افزايش ارزش بررسی مي کند، تحلیل تکنیکال زمان ورود و خروج به سهم را تعیین مي کند.
استراتژی معاملاتی چیست؟ نحوه انتخاب یک استراتژی موفق
تبدیل شدن به یک معاملهگر موفق هدف همه سرمایهگذاران در بازار سرمایه است. این که پول شما از طریق سرمایهگذاریهایی که انجام میدهید موجب کسب درآمد شود، بسیار جذاب است اما بازار بورس مانند هر نوع سرمایهگذاری دیگر همانطور که از ظرفیت رشد و کسب سود برخوردار است؛ احتمال شکست نیز در آن وجود دارد و میتواند ضررهای سنگینی را در پی داشته باشد. راهکارهای مختلفی برای کنترل ریسک و ضرر و همچنین افزایش سودآوری در بازار بورس وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به داشتن استراتژی معاملاتی اشاره کرد. در این مقاله سعی بر آن است که بگوییم چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟
استراتژی معاملاتی چیست؟
استراتژی در لغت به معنای تعیین هدف و راهبری است. در بازار بورس و بازارهای مالی دیگر، سرمایهگذاران نیاز به استراتژی مالی دارند. اما منظور از استراتژی معاملاتی چیست؟ منظور از این اصطلاح این است که سرمایهگذاران باید بدانند سرمایه خود را در کجا، چه وقت و به چه میزانی هزینه کنند تا بازدهی مثبتی نصیبشان شود. تعیین استراتژی به آسانی تعریف معنای آن نیست. سرمایهگذار باید بازار را بشناسد، از اوضاع اقتصادی کشور با خبر باشد، بتواند آینده را پیشبینی کند و در نهایت بهترین تصمیم را بگیرد. برای تعیین استراتژی معاملاتی، معمولا از روشهای تکنیکال یا بنیادی یا ترکیبی از هر دو استفاده میشود. با استفاده از این روشها سرمایهگذار میتواند روند بازار را تشخیص دهد و در مورد زمان مناسب ورود و خروج، حجم سرمایه، افق زمانی، انتخاب صنایع و شرکتها و … تصمیم بگیرد.
بهترین استراتژی معاملاتی برای کسب سود بیشتر
همانطور که توضیح داده شد، به ازای هر معاملهگر، یک استراتژی معاملاتی وجود دارد. به عبارت دیگر تعیین استراتژی معاملاتی، به میزان سرمایه، ریسکپذیری معاملهگر، اتفاقات بازار و … بستگی دارد. بهترین استراتژی معاملاتی، شخصیترین استراتژی معاملاتی است. یعنی برنامهای که برای شخص معاملهگر تبیین شده باشد. از طرف دیگر داشتن افق زمانی، شناخت ریسکهای بازار، انتخاب زمان ورود و خروج به سهام، متنوعسازی سبد سرمایهگذاری، خرید صندوقهای سرمایهگذاری و … از جمله مواردی است که در تبیین استراتژی معاملاتی برای کسب سود بیشتر میتواند مورد بررسی قرار گیرد.
چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق طراحی کنیم؟
یک معاملهگر حرفهای برای تغییرات و رفتارهای بازار، برنامه مشخص و از پیش تعیینشدهای دارد و هر رفتار غیر قابل پیشبینی آن را مدیریت میکند. به زبان ساده میتوان گفت استراتژیهای معاملاتی مجموعه قوانینی هستند که بر روش کلی معاملهگر در هنگام معامله در بازارهای مالی نظارت دارد و معاملهگر از طریق آن به خرید و فروش سهام میپردازد.
یک معاملهگر تنها با داشتن استراتژی معاملاتی قادر به حفظ سرمایه خود خواهد بود. در غیر این صورت ممکن است به دلیل هیجانی بودن جو بازار، کل سرمایه خود را از دست دهد. بنابراین داشتن یک استراتژی مدون و مکتوب به تمام فعالیتهای معاملهگر نظم میدهد. این مهم از تأثیر هر عامل منفی بر روحیه سرمایهگذار جلوگیری کرده و به او کمک میکند تا با اتکا به استراتژی شخصی خود به معامله بپردازد و دچار احساساتی چون ترس، طمع، خشم و… نشود.
نقش استراتژی معاملاتی در موفقیت معامله گران
بارها گفته شده که بازار بورس بازار پرریسکی است. به این معنی که ممکن است نه تنها سرمایه شما آورده مثبتی نداشته باشد، بلکه اصل ان هم مورد تهدید واقع شود. معاملهگرانی میتوانند در بازار پرنوسان امروز از سرمایه خود محافظت کرده و در قدم بعدی سود کسب کننده که استراتژی معاملاتی داشته باشند. نقش استراتژی معاملاتی در موفقیت معامله گران این است که باعث میشود با شناخت همه جوانب، بهترین تصمیم را بگیرند و در مسیری قدم بردارند که مناسب آنها است. بدون استراتژی معاملاتی مناسب، نمیتوان در بازار بورس به موفقیت دست یافت و این موفقیت را حفظ کرد. حتی در مواردی، امکان از بین رفتن اصل سرمایه نیز وجود دارد. بنابراین سرمایهگذاران باید دانش و مهارت لازم برای تعیین استراتژی را به دست آورند یا از روشهای سرمایهگذاری غیر مستقیم استفاده کنند.
انواع استراتژیهای معاملاتی
استراتژیهای معاملاتی بسیار زیاد هستند و تنوع بالایی دارد به طوری که میتوان ادعا کرد که به ازای هر شخص فعال در بازار سرمایه، یک استراتژی معاملاتی وجود دارد. چرا که اساسا استراتژی معاملاتی سلیقهای است و بر مبنای تشخیص هر سرمایهگذار طراحی میشود.
اما به صورت کلی برای استراتژی معاملاتی میتوان دو روش تحلیلی در نظر گرفت که این دو روش شامل تحلیل تکنیکال یا نموداری و تحلیل فاندمنتال یا بنیادی میشوند. البته هیچ کدام از استراتژیهای معاملاتی در بازار سرمایه بر دیگری ارجحیت ندارند و در اصل ترکیب این دو استراتژی است که میتواند به کسب سود و موفقیت در معامله منتهی شود. در زیر چهار مورد از رایجترین استراتژیهای معاملاتی که بر اساس نمودارهای تکنیکال صورت میگیرد را شرح دادهایم.
- معاملات روزانه: در معاملات روزانه، موقعیتهای خرید در همان روز بسته میشوند. معمولا این نوع استراتژی معاملاتی توسط تریدرهای حرفهای یا بازارسازان انجام میشود.
- معاملات موقعیت: در معاملات موقعیت از نمودارهای بلندمدت (روزانه تا ماهانه) و ترکیب آنها با روشهای دیگر برای تعیین روند فعلی بازار استفاده میشود.
- معاملات نوسانات: معمولا با شکسته شدن روند، معاملهگران نوسانگیر وارد بازی میشوند و با شروع نوسان قیمت، خرید یا فروش میکنند.
- معاملات اسکالپینگ: اسکالپ تریدینگ یا اسکالپینگ یکی از استراتژیهایی معاملاتی زود بازده است و تریدرهای فعال از این روش استفاده میکنند. در این استراتژی اختلاف کارمزدهای خرید و فروش شناسایی و بررسی میشوند.
در چیدن استراتژی بر اساس تحلیل فندامنتال نیز چند اصل اساسی باید در نظر گرفته شود که عبارتند از: صورت مالی، ترازنامه، صورت درآمد، گزارش گردش پول نقد. گفتنی است که این اطلاعات را در رابطه با شرکت مورد نظر خود میتوانید در سایت کدال مشاهده کنید.
مراحل تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق
مراحل تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق به صورت زیر است:
۱/ ایجاد یک چارچوب ذهنی حرفهای
تفاوت میان سرمایهگذاران موفق با سایرین علاوه بر آموزش سرمایه گذاری در بورس و استفاده از تحلیل و … خارج از فضای بازار دقیقاً در ذهن سرمایهگذار است. برای موفقیت در معاملهگری در هر بازاری باید بتوان عواطف و احساسات (ترس، طمع، غرور، خشم و…) خود را شناخت. عقایدی که بر نحوه معاملات ما تأثیر میگذارند را شناسایی کرد و با اصلاح آن، یک چارچوب ذهنی حرفهای ساخت. به کارگیری عوامل روان شناختی میتواند کمک مؤثری در اتخاذ نوع استراتژی معاملاتی داشته باشد.
۲/ انتخاب سبک معاملاتی بر اساس چارچوب زمانی
یکی از مراحل تدوین استراتژی معاملاتی، انتخاب بازه زمانی مناسب است. بازه زمانی مورد نظر سرمایهگذار برای سرمایهگذاری منجر به ایجاد انواع مختلفی از سبکهای معاملاتی میشود. برخی ورود و خروج پله ای به بازار در بورس از سرمایهگذاران ترجیح میدهند در بازههای زمانی کوتاه مدت، برخی بازه زمانی میان مدت و برخی در بازه زمانی بلند مدت فعالیت کنند. بنابراین میبایست سرمایهگذاران با تسلط بر عواطف و احساسات خود، به اتخاذ سبک معاملاتی خاص بپردازند. به عنوان مثال اگر معامله در بازار بورس به عنوان شغل دوم یک فرد است، قطعاً نمیتواند چارت را دائم بررسی کند. در این صورت بهتر است استراتژی خود را در بازه های زمانی بزرگتر تعیین کند. از آنجایی که یک استراتژی در دو بازه زمانی نتایج متفاوتی خواهد داشت، اهمیت بازه زمانی و انتخاب سبک معاملاتی برای سرمایهگذاران مشخصتر میشود.
۳/ توانایی یافتن شاخصهای مناسب جهت شناسایی یک روند
توانایی تشخیص معیارهای شروع یک روند نزولی یا صعودی معمولاً دشوار است و سرمایهگذاران تنها با به کارگیری ابزاری نظیر تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال قادر به انجام آن هستند. لذا با کسب مهارت در این زمینه میتوان تشکیل و شروع روند در بازار را تشخیص داد. به عنوان مثال در تحلیل تکنیکال برای شروع روند صعودی، سقفها بالاتر و کفها بالاتر و در روند نزولی سقفها پایینتر و کفها پایینتر میشود.
به طور کلی دیدگاه سرمایهگذاران مبنی بر این که یک روند غالب در بازار وجود دارد، موجب ایجاد نظم در معاملات شده و همین امر ورود و خروج پله ای به بازار در بورس منجر به شکلگیری معاملات موفقتری در بازار میشود. مشخص بودن حداقل دو نکته روند کلی بازار و صعودی و نزولی بودن آن.
۴/ بررسی نقاط ورود و خروج یک سهم
تعیین نقطه ورود و خروج مناسب از سهم (زمان مناسب خرید و فروش سهم) در سودآوری معاملات بسیار مؤثر است. برای تعیین قیمت خرید و فروش یک سهم، داشتن برنامه یا استراتژی معاملاتی ضروری است. هر چقدر هم که یک سهم ارزنده باشد، ورود و خروج از سهم باید بر اساس استراتژی معاملاتی تعیین شود، قیمت مناسب آن بررسی شده و سپس برای ورود یا خروج آن تصمیم گرفت. به عنوان مثال یک تحلیلگر تکنیکالی را در نظر بگیرید که بر اساس حرکت قیمت سهم در یک کانال صعودی اقدام به خرید و فروش میکند. این تحلیلگر زمانی که قیمت سهم به کف کانال یا همان سطح حمایتی سهم برخورد کند، سهم را میخرد.
به نظر میرسد تعیین یک نقطه مناسب برای خرید سهم نباید صرفاً با تحلیل تکنیکال صورت بگیرد و در کنار آن باید روند حرکتی سهم و رفتار خریداران و فروشندگان نیز در نظر گرفته شود تا تأییدی برای خرید صحیح سهم باشد. همچنین برای تعیین قیمت فروش هم میتوان از مقاومتهای استاتیک و داینامیک در بازار استفاده کرد. یعنی هنگام رویارویی با یک مقاومت، شرایط عرضه سهم توسط فروشندگان بررسی شود تا بتوان تصمیم درست اتخاذ کرد. عدهای از سرمایهگذاران هم برای کسب حداکثر سود و از طرفی کاهش میزان ریسک، از فروش پلهای و عدهای هم از تکنیک تریل کردن استفاده میکنند.
۵/ تعیین از پیش تعیین شده حد سود و ضرر
این مرحله وابسته به مرحله نقطه ورود و خروج از سهم است. حد سود به محدودهای از قیمت گفته میشود که سرمایهگذار بر اساس تحلیلی که بر روی سهم انجام میدهد آن محدوده را برای ذخیره سود و خروج از سهم مناسب پیشبینی میکند. چنانچه قیمت سهم بر خلاف تحلیل و پیشبینیهای معاملهگر محقق شده و قیمت کاهش پیدا کند. محدوده قیمتی را که معاملهگر برای خروج از سهم پیشبینی کرده را حد ضرر میگویند. با تعیین میزان ریسک سرمایهگذاری، سرمایهگذار باید با رسیدن به حد ضرر یا حد سود ورود و خروج پله ای به بازار در بورس تصمیم درستی گرفته و این موضوع را از قبل به صورت مکتوب تعیین کرده باشد.
۶/ آزمودن استراتژی معاملاتی و تحلیل بازخورد آن
در این مرحله باید قبل از ورود به بازار، استراتژی معاملاتی تست شود. در میان اغلب پلتفرمهای تحلیلی، نرمافزارهایی به نام آزمونگر (tester) وجود دارد که به واسطه آن میتوان عملکرد استراتژی معاملاتی را در گذشته آزمایش کرد. به این صورت که میتوان به عقب برگشته و یکبار شمع را در یکزمان حرکت داد. هنگامیکه نمودار به سمت یک شمع در یک زمان حرکت میکند، میتوان قوانین سیستم معاملاتی خود را دنبال کرده و معاملات را طبق آن انجام داد تا نتیجه حاصلشده از آن را مشاهده کرد.
۷/ تعهد به استراتژی معاملاتی
پس از طراحی یا انتخاب استراتژی معاملاتی، اعتماد و اعتقاد به آن نکته حائز اهمیتی است. اجتناب از اخبار و شایعات از اهمیت به سزایی برخوردار بوده و همواره باید به یاد داشت که سرمایهگذاری که سیستم معاملاتی پیچیدهتری دارد موفق نمیشود بلکه کسی موفق خواهد بود که به استراتژی معاملاتی خود پایبندتر باشد. توجه کنید که استراتژی شما دارای چارچوب، قوانین و منطق مشخصی بوده و احساسات هیچ جایگاهی در استراتژی ندارد. بنابراین کاملاً گوش به فرمان استراتژی خود باشید.
سخن آخر
تدوین یک استراتژی معاملاتی مطلوب در بازار سرمایه باید برای هر سرمایهگذار به عنوان اولویتی مهم و اساسی باشد. بدون داشتن یک استراتژی معاملاتی شخصی، سرمایهگذار تحت تأثیر جو منفی بازار و تقلید از استراتژی معاملاتی سرمایهگذاران دیگر قرار گرفته و دچار سردرگمی و شکست در بازار سرمایه میشود. با توجه به روحیات افراد متفاوت پیروی از هر استراتژی معاملاتی روش صحیحی نیست چرا که ممکن است یک استراتژی معاملاتی برای یک فرد مناسب و برای فرد دیگر نامناسب باشد.
دیدگاه شما