مزایای دوربین های آنالوگ
مزایای دوربین های آنالوگ:
-قیمت پایین
-تنوع گسترده در بازار ایران
-سادگی نصب نسبت به دوربین های دیجیتال
معایب دوربین های آنالوگ:
-کیفیت آنالوگ : کیفیت پایین تر نسبت به دیجیتال
-امکان نویز پذیری: به دلیل استفاده از سیستم آنالوگ
-هزینه بالای سیم کشی
-ارتباط بیسیم با کیفیت پایین و نا امن
همانگونه که اشاره گردید هنوز دوربین های آنالوگ در بازار ایران به عنوان
دوربین های مداربسته متداول بکار می روند. شاید بتوان یکی از دلایل عمده آن را عدم نیاز به دانش شبکه ای دانست. بسیاری از شرکت ها کارمندان خود را تنها به منظور راه اندازی و نصب دوربین های آنالوگ آموزش می دهند و از آموزش های نسبتا پیچیده شبکه ای در مورد دوربین های دیجیتال صرف نظر می کنند. لذا همچنان تقاضای دوربین های آنالوگ در بازار ایران بسیار بالاتر از دوربین های ip و تحت شبکه است.
همین امر واردکنندگان دوربین های مداربسته را نیز به واردات بیشتر دوربین های آنالوگ نسبت به دوربین های دیجیتال سوق می دهد. در هر حال یکی از مزایای اصلی دوربین های آنالوگ قیمت پایین تر آنهاست. گرچه همین قیمت پایین در پروژه های بزرگ در بالابودن هزینه های سیم کشی گم می شود. توجه به این اصل که هر دوربین با یک سیم جداگانه به دستگاه کنترل کننده وصل می شود و این خود با افزایش تعداد دوربین ها و مسافت بالای بین دوربین ها هزینه هنگفتی را سبب می شود.
۱۰ فیلم برتر دربارهی مسابقات خیابانی که «سریع و خشمگین» جزو آنها نیست
با توجه به اینکه «فست ایکس» که در تاریخ ۱۹ می ۲۰۲۳ اکران میشود قرار است نقطهی پایانی برای فرانچایز میلیارد دلاری «سریع و خشمگین» باشد، این سوال برای مخاطبان پیش خواهد آمد که چه داستانی قرار است جای این فیلم را بگیرد و همان هیجان و سرعت را برایشان به ارمغان بیاورد.
خوشبختانه ژانر مسابقات خیابانی فقط و فقط به فرنچایز «سریع و خشمگین» ختم نمیشود. در واقع فیلمهای زیادی با ماشینهای جالب و شیرینکاریهای هیجانانگیز وجود دارند که میتوانند برای مخاطبان عشق ماشین و سرعت، جالب و سرگرم کننده باشند. ویژگی اصلیای که تمام این فیلمها از آن بهره میبرند هیجان و سرعتی است که در دل خود جای دادهاند و توانستهاند خیابان را به زمین بازی خود تبدیل کنند. در حقیقت از فیلمهای برندهی جایزهی اسکار دههی ۱۹۷۰ تا شاهکارهای نئو نوآر قرن بیست و یکم، قطعا فیلمهای اتومبیل رانی عالیای برای عاشقان سرعت وجود دارد.
۱. جاده آسفالت دو طرفه (Two-Lane Blacktop)
دو رانندهی مسابقه که جیمز تیلور و دنیس ویلسون به ایفای نقششان پرداختند، مسابقهای هیجان انگیز را در این فیلم به راه میاندازند. این دو راننده با شورولت کوپه ۱۹۵۵ و پونتیاک GTO 1970 به سمت واشنگتن دی سی حرکت میکنند، اما معلوم نیست که به مقصد میرسند یا نه. «جاده آسفالت دو طرفه» میتواند برای مخاطبان عشق سرعت، به راحتی یادآور فیلم «سریع و خشمگین» باشد، چرا که این فیلم یک داستان بصری دلپذیر و لذت بخش را در مورد شخصیتهایی روایت میکند که ماشینشان تمام زندگیشان است و تمام زندگیشان در همین ۴ چرخ خلاصه شده است.
کارگردان فیلم، مونتی هلمن، به زیبایی توانسته فرهنگ اتومبیل رانی دههی ۶۰ و ۷۰، روابط انسانی پیچیده و حوادث غیرقابل پیش بینیای را که مدام برای انسانها اتفاق میافتند به تصویر بکشد.
۲. دیوارنویسی آمریکایی (American Graffiti)
آیا برای یادآوری فیلمی همچون «سریع و خشمگین» بهتر نیست به تماشای زندگی شبانه در آمریکا بنشینید؟ این فیلم داستان گروهی از جوانان را در طول یکی از شبهای تابستانی سال ۱۹۶۲ به تصویر میکشد. داستان فیلم زمانی شروع میشود که جان با بازی پال لو مات، پادشاه مسابقه با ماشین که یک ماشین فورد دارد، توسط بازیکنی با بازی هریسون فورد که یک شورلت کوپه مشکی دارد به مسابقه دعوت میشود. کارگردان فیلم، جورج لوکاس توانسته تجربهی بزرگ شدن خود در کالیفرنیا را به زیبایی به تصویر بکشد.
فیلم «دیوارنویسی آمریکایی» که توانست جایزهی اسکار را هم از آن خود کند فرهنگ راک اند رول دههی ۱۹۶۰ را به زیبایی به مخاطب نشان میدهد. در واقع این فیلم فیلم «سریع و خشمگین: توکیو دریفت» را برای مخاطبان تداعی میکند که به روایت داستان مرد جوانی میپردازد که به مسابقات دریفت ژاپن راه یافته است.
۳. مسابقه مرگ ۲۰۰۰ (Death Race 2000)
«مسابقه مرگ ۲۰۰۰» فیلمی علمی-تخیلی است که در آمریکای پساآخرالزمانی اتفاق میافتد و در آن یک مسابقهی ماشین رانی به یک رویداد رسانهای تبدیل میشود. این فیلم که در آن دیوید کارادین در نقش فرانکنشتاین، قهرمان مسابقات جادهای بین قارهای به ایفای نقش پرداخته و سیلوستر استالونه هم در آن حضور دارد توانست در مدت زمان ۸۴ دقیقهای خود مسابقات رانندگی وحشیانه و در عین حال جذابی را به نمایش بگذارد.
علاوه بر آن، این فیلم از وجود کمدی تلخ بهره میبرد و انفجار خودروها و داستان جالب آن بر زیبایی فیلم میافزاید.
اگرچه نمیتوان این فیلم را با مجموعه فیلمهای «سریع و خشمگین» مقایسه کرد، اما «مسابقه مرگ ۲۰۰۰» انتخاب خوبی برای کسانی است که مدتهاست در انتظار تماشای فیلمی هستند که به روایت داستانی در مورد مسابقات خیابانی بپردازد.
۴. مسیر کاننبال (The Cannonball Run)
یکی از رانندگان مسابقات حرفهای به نام مک کلور و مکانیک خبرهاش ویکتور در یکی از بهترین مسابقات کراس کانتری شرکت کرده و از نیویورک راهی کالیفرنیا میشوند، هر چند در طول راه مجبور میشوند ماشینشان را با یک ماشین آمبولانس عوض کنند. بیشک اولین سکانس فیلم «مسیر کاننبال» که در آن یک لامبورگینی کانتاچ LP400S در حال گشت و گذار در جادههاست یکی از منحصربهفردترین صحنههایی است که تاکنون دنیای هالیوود به چشم دیده است.
درست مانند سری فیلمهای «سریع و خشمگین»، این فیلم هم مملو از ماشینهای گران قیمت و بدل کاریهای هیجان انگیز است. اما صحنههای خنده داری هم دارد، بنابراین کسانی که از تماشای کمدیهای اکشن خنده دار لذت میبرند نباید تماشای آن را از دست بدهند.
۵. پادشاه کوهستان (King Of The Mountain)
یکی از رانندگان حرفهای مسابقات اتومبیل سواری با بازی هری هملین بیشتر شبهایش را به رانندگی میگذراند. اما وقت که میبیند دوستانش کم کم وارد عرصهی موسیقی میشوند، تصمیم میگیرد به چیزی به جز مسابقه دادن در جادهها فکر کند. این فیلم درام را میتوان نسخهی بسیار ملایمی از «سریع و خشمگین» دانست.
فیلمبرداری شبانه هیجان انگیز، موسیقی متن بینظیر و برخی مسابقات جادهای توانستند این فیلم را به فیلمی منحصربهفرد تبدیل کنند. بهعلاوه تم فیلم بسیار آرامش بخش است پس تماشای آن برایتان خالی از لطف نخواهد بود.
۶. تاکسی (Taxi)
این تنها هالیوود نیست که میتواند فیلمهای اکشن و مسابقهای عالی را به نمایش بگذارد. تاکسی یک فیلم کمدی فرانسوی است که به روایت داستان راننده تاکسی بسیار ماهری به نام دنیل میپردازد که به قوانین راهنمایی رانندگی چندان توجهی ندارد. در ادامه او مجبور میشود برای دستگیری گروهی از دزدان که از یک بانک سرقت کردهاند با یک پلیس دست و پا چلفتی همکاری کند.
این فیلم توانست با آهنگهای هیجان انگیز خود، صحنههایی که آدرنالینتان را بالا میبرند و شوخیها و طنزهایش به خرید و فروش نئو با بهترین قیمت اثری ماندگار تبدیل شود. کسانی که عاشق نقل قولهای درخشان دکارد شاو در «سریع و خشمگین» هستند نمیتوانند در برابر طنز موجود در این فیلم هم مقاومت کنند.
۷. مسابقه مرگ (Death Race)
- کارگردان: پل دبلیو اس اندرسون
- بازیگران: جیسون استاتهام، ترسی گیبسون، ناتالی مارتینز
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۸
- امتیازIMDbبه فیلم: ۶.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۳ از ۱۰۰
فیلم تخیلی «مسابقه مرگ» که درست شبیه به فیلم «مسابقه مرگ ۲۰۰۰» بود و در آمریکای پساآخرالزمانی اتفاق میافتد در سال ۲۰۰۸ هم ساخته شد. شرکت کنندگان این مسابقه محکومین بسیار خطرناک و سابقه داری بودند و در این مسابقه کشتن رقیب به معنای نزدیک شدن به آزادی بود. جیسون استاتهام هم یکی از بازیکنانی بود که باید با دیگران مسابقه میداد.
تمام جذابیت این فیلم به ماشینهای مسابقه و سکانسهای هیجان انگیزش است. در واقع این فیلم خشن و اکشن از وجود صحنههای بینظیر، بازیگرانی جذاب و با استعداد و سکانسهای مسابقه بیرحمانه بهره میبرد. علاوهبراین، تماشای این فیلم بهانهای عالی برای دیدن جیسون استاتهام است که در فیلم «سریع و خشمگین» هم حضور داشت.
۸. رانندگی (Drive)
- کارگردان: نیکلاس وندینگ رفن
- بازیگران: رایان گاسلینگ، کری مولیگان، برایان کرانستون
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۱
- امتیازIMDbبه فیلم: ۷.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۰ از ۱۰۰
گاهی اوقات جنایتکاران، انسانهای خوب را وادار میکنند تا کارهایی را که میخواهد برایشان انجام دهند. درست مانند راننده و بدلکاری که به سارقان برای فرار از صحنه جنایت کمک میکند.
فیلم «راننده» نیکلاس وندینگ رفن یک درام اکشن نئو نوآر است که میتوانید از تماشای صحنههای خشن، عاشقانه و ماشینهای جذاب آن لذت ببرید. گرچه شاید این فیلم نتواند به گرد پای فیلم «سریع و خشمگین» برسد اما رانندگی بینظیر رایان گاسلینگ و فیلمبرداری استادانه کارگردان بر زیباییهای فیلم افزودهاند.
۹. جنون سرعت (Need For Speed)
توبی مارشال یک رانندهی مسابقهی فوقالعاده حرفهای است که متهم به ارتکاب قتل میشود. بنابراین تنها کاری که پس از آزادی به ذهنش خطور میکند انتقام گرفتن از کسانی است که به او تهمت زده بودند. هر چند فیلم «جنون سرعت» با اقتباس از یک بازی ساخته شد اما میتوان شباهتهای واضحی را بین این فیلم و فیلم «سریع و خشمگین» پیدا کرد.
فیلمبرداری و کارگردانی حرفهای همراه با داستانی عالی و بازیگرانی خوب باعث شدند که این فیلم به یکی از بهترین فیلمهای ساخته شده در رابطه با ماشین سواری تبدیل شود. بهعلاوه تعقیب و گریزهای هیجان انگیز همراه با جلوههای ویژهی کامپیوتری سبب شدند که فیلم «جنون سرعت» از الباقی فیلمهای این لیست یک سر و گردن بالاتر باشد.
۱۰. بیبی راننده (Baby Driver)
قطعا تماشا کردن رانندهای فراری همراه با موسیقی گوش نوازی که در پس زمینه نواخته میشود خالی از لطف نخواهد بود. این پسر جوان همیشه آرزو دارد ماشینی گران قیمت داشته باشد تا بتواند با پیشخدمتی به نام دبورا که نامزدش هست به دوردستها برود. اما وقتی که به عضویت یک باند خلافکار درمیآید تمام آرزوهایش نقش بر آب میشوند.
این فیلم درست همانند «سریع و خشمگین» اهمیت موسیقی پس زمینه را به خوبی نشان داده است. بهعلاوه صحنههای بینظیر و هیجان انگیز و بازی بازیگران هم بر زیبایی فیلم افزودهاند.
۱۰ فیلم برتر با رتبهبندی R که بیشترین بودجه صرف تولیدشان شده است
فیلم اخیر «نگران نباش عزیزم» (Don’t Worry Darling) اثر اولیویا وایلد نشان داد که یک فیلم هیجانانگیز دارای رتبهی R لزوما به بودجهی هنگفتی نیاز ندارد.
وقتی صحبت از بودجه ساخت فیلمها میشود، قطعا مواردی همچون جلوههای ویژه، صحنههای جنگی باشکوه یا کاخهای گرانقیمت به ذهنمان میرسند. گاهی اوقات، این فیلمهای پرهزینه در استفاده از جلوههای ویژه زیادهروی میکنند و برای فروش بیشتر روی آن تاکید دارند در حالی که بعضی آثار دیگر، بودجهی تولید را صرف بهبود فیلم در حوزههایی میکنند که شاید خیرهکننده نباشند اما کیفیت کلی فیلم را افزایش میدهند.
۱. تروا (Troy)
بودجه صرف شده: ۱۵۰ میلیون دلار
فیلم شکوهمند «تروا» فیلمی بود که در آن برد پیت، اریک بانا و اورلاندو بلوم به ایفای نقش پرداختند. بنا بر بسیاری از خبرهای به گوش رسیده بیشتر بودجهی تولید فیلم، صرف صحنههای نبرد آن شد. اتاقها پر از سلاح و ابزارآلات جنگی بود و یک تیم کامل بر نحوهی استفاده از سلاحها نظارت داشتند.
تیم دیگری هم مسئول آموزش پاروزنان یونانی بودند که قرار بود در کشتیهای باستانی یونان دیده شوند. این فیلم به دلیل عدم دقت در پرداختن به موضوعات تاریخی به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. برخی از سکانسهای آن هم مانند گذاشتن سکه بر روی چشمان متوفی و استفاده از سکههایی که در آن زمان اختراع نشده بودند از کیفیت فیلم کاستند. در کل، فیلم نتوانست به منبع خود وفادار باشد. هر چند علیرغم انتقادهای صورت گرفته، وجود ستارگانی همچون پیت و صحنههای نبرد فیلم باعث شد که «تروا» بتواند به فروش بالایی دست پیدا کند و به فیلم محبوبی تبدیل شود.
۲. انقلابهای ماتریکس (Matrix Revolutions)
بودجه صرف شده: ۱۵۰ میلیون دلار
مقالهای در نیویورک تایمز دربارهی جلوههای ویژه مورد نیاز برای خلق انسانهای غیرواقعی و همچنین صحنههای جنگی و تعقیب و گریزهای فیلم ماتریکس نوشته شده بود که میگفت صدها مهندس، دانشمند و گرافیست برای کار بر روی سکانسهای «انقلابهای ماتریکس» استخدام شدند. بهعلاوه این فیلم توانست اولین نمای نزدیک از تغییر شکل صورت را در حین ضربه خوردن به نمایش بگذارد.
هر چند در کل فیلم «انقلابهای ماتریکس» نتوانست نظر مثبت منتقدان را جلب کند و تنها امتیاز ۳۴ درصد را از جانب آنها کسب کرد. اما مردم به نسبت منتقدان بیشتر از این فیلم استقبال کردند و این فیلم توانست در سطح جهانی به فروش خوبی دست پیدا کند. واکنش مثبت تماشاگران در مقایسه با منتقدان نشان میدهد که استفاده از تکنولوژیهای پیچیده ارزشش را دارد و فیلمسازان از این طریق میتوانند بودجهی هنگفتی را که صرف یک فیلم شده جبران کنند.
۳. مکس دیوانه: جاده خشم (Mad Max: Fury Road)
بودجه صرف شده: ۱۵۰ میلیون دلار
فیلمبرداری فیلم «مکس دیوانه: جاده خشم» بیش از شش ماه طول کشید و تمام سکانسهای آن در صحرای نامیبیا فیلمبرداری شد و در کل این فیلم برای بدل کاریهای بینظیر خود به بیش از ۱۵۰ وسیله نقلیه نیاز داشت. برادران وارنر گفتند که اصلا توقع نداشتند چنین هزینهی هنگفتی صرف فیلم شود، زیرا علاوه بر وسایل نقلیه، باران شدید هم باعث شد تیم تولید مجبور شود از استرالیا به آفریقا نقل مکان کند.
با وجود مشکلاتی که در هنگام تولید فیلم پیش خرید و فروش نئو با بهترین قیمت آمد این فیلم توانست چندین جایزهی اسکار را از آن خود کند و نامزد دریافت جایزهی بهترین فیلم سال هم بشود. سختیها و معایبی که تیم تولید در هنگام ساخت «مکس دیوانه: جاده خشم» تحمل کردند، منجر به ساخت فیلمی بسیار خاطره انگیز شد که تحسینهای زیادی را به همراه داشت و توانست امتیاز راتن تومیتوز ۹۷ درصد را از جانب منتقدان کسب کند.
۴. ماتریکس: بارگذاری مجدد (Matrix Reloaded)
بودجه صرف شده: ۱۵۰ میلیون دلار
درست مانند «انقلابهای ماتریکس»، «ماتریکس: بارگذاری مجدد » هم از وجود جلوههای ویژهی پیچیده و کاربردیای بهره میبرد. یکی از صحنههای بینظیر خرید و فروش نئو با بهترین قیمت فیلم صحنهای بود که در آن تلی از آتش تقریبا نئو را در خود میبلعد و در حالی که این سکانس فقط نه دقیقه طول کشید، اما به روش نورپردازی، مدل سازی حجمی و دینامیک سیال نیاز داشت.
این فیلم توانست در راتن تومیتوز امتیاز ۷۳ درصد را به خود اختصاص دهد و با اینکه نتوانست به گرد پای فیلم اصلی برسد اما به عنوان یک دنباله خیلی خوب عمل کرد. با وجود نقدهای ضد و نقیضی که «ماتریکس: بارگذاری مجدد » دریافت کرد، توانست در سراسر جهان چیزی در حدود ۷۰۰ میلیون دلار فروش کند، بنابراین جلوههای ویژهای که در فیلم به کار گرفته شدند سرمایهگذاری خوبی به حساب میآمدند زیرا باعث شدند که مردم از فیلم استقبال کنند.
۵. اسکندر (Alexander)
بودجه صرف شده: ۱۵۵ میلیون دلار
مشکلات زیادی در هنگام تولید فیلم «اسکندر» پیش آمد زیرا این فیلم به طور مستقل تامین مالی میشد. از جملهی این مشکلات میتوان به این موضوع اشاره کرد که اسب در حین فیلمبرداری پای کالین فارل را لگد کرد. بهعلاوه تیم تولید مجبور شد برای فیلمبرداری از مراکش به لندن و بعد به تایلند سفر کند.
در کل فیلم «اسکندر» به خاطر داستان نه چندان دلچسبش نتوانست نظر منتقدان را جلب کند و در راتن تومیتوز هم تنها امتیاز ۱۶ درصد را کسب کرد و بازی فارل هم انتقادات زیادی را به همراه داشت. در کل این فیلم در باکس آفیس هم خوب عمل نکرد و به فروش چشمگیری دست نیافت.
۶. مرد ایرلندی (The Irishman)
بودجه صرف شده: ۱۵۹ میلیون دلار
سختترین قسمت فیلم «مرد ایرلندی» اسکورسیزی، پیر بودن بازیگران نقش اصلی بود که همگی در دههی ۷۰ زندگی خود بودند. این بازیگران عبارت بودند از رابرت دنیرو، جو پشی و آل پاچینو. یک نوع دوربین خاص به دست اندرکاران جلوههای بصری اجازه میداد تا بدون هیچ نشانگر دیجیتالی، سن ستارگان را کاهش دهند. اسکورسیزی میتوانست از بازیگران جوانتر برای این نقشها استفاده کند، اما نمیخواست این کار را انجام دهد زیرا معتقد بود که در فیلمش به تجربهی این بازیگران نیاز دارد.
در کل همهی این تلاشها باعث شد که فیلم «مرد ایرلندی» چه از نظر منتقدان و چه مردم خوب عمل کند و در راتن تومیتوز امتیاز ۹۲ درصد را کسب کند. اگرچه این فیلم نتوانست برندهی هیچ جایزهی اسکاری شود، اما نامزد چندین جایزه اسکار، از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای پشی و پاچینو شد و در باکس آفیس جهانی نیز به رقم قابل توجهی دست پیدا کرد.
۷. ترمیناتور ۳: خیزش ماشینها (Terminator 3: Rise Of The Machines)
بودجه صرف شده: ۱۷۰ میلیون دلار
بر طبق شنیدهها روند تولید «ترمیناتور ۳: خیزش ماشینها» بسیار دشوار بود و در واقع میتوان این فیلم را یکی از گرانترین فیلمهای زمان خود دانست. استن وینستون رباتهایی را برای فیلم ساخت که در آن زمان جزو پیچیدهترین رباتهایی به حساب میآمدند در یک فیلم به کار گرفته شده بودند.
بهعلاوه دست اندرکاران فیلم مجبور شدند در میانهی روند تولید از مونترال به کالیفرنیا نقل مکان کند که به بودجهی بسیار زیادی نیاز داشت. این فیلم به خوبی دو فیلم قبلی ترمیناتور نبود و در راتن تومیتوز تنها امتیاز ۶۹ درصد را به خود اختصاص داد. با این حال، «ترمیناتور ۳» جوایز زیادی را کسب کرد و نامزد دریافت جایزهی بهترین فیلم علمی-تخیلی هم شد. بهعلاوه این فیلم در باکس آفیس جهانی هم عملکرد خوبی داشت و به فروش قابل توجهی دست پیدا کرد. بنابراین به نظر میرسد علیرغم گفتههای منتقدان، مخاطبان همواره مشتاق هستند تا به تماشای فیلمهای ترمیناتور بنشینند و قدر جلوههای ویژهی به کار رفته در آن را میدانند.
۸. جوخه انتحار (Suicide Squad)
بودجه صرف شده: ۱۸۵ میلیون دلار
«جوخه انتحار» یکی از آن فیلمهایی است که ترکیبی از جلوههای عملی و دیجیتال را به نمایش میگذارد. با وجود استفاده از جلوههای ویژه، کارگردان فیلم، جیمز گان میخواست تا حد ممکن از جلوههای عملی استفاده کند. در واقع این کارگردان میخواست تا حد امکان فیلمش را طبیعی و واقعی جلوه دهد.
منتقدان، داستان فیلم و بازیگران آن را ستودند و به شدت از آن استقبال کردند و در کل فیلم توانست امتیاز ۹۰ درصد را در راتن تومیتوز کسب کند. با این حال، این فیلم در باکس آفیس جهانی عملکرد چندان مثبتی نداشت و نتوانست به فروش چشمگیری دست پیدا کند.
۹. ترمیناتور: سرنوشت تاریک (Terminator: Dark Fate)
بودجه صرف شده: ۱۸۵ میلیون دلار
«ترمیناتور: سرنوشت تاریک» از وجود فلش بکهایی بهره میبرد که برای آنها باید از فناوریهای پرهزینهی جوان سازی بازیگران استفاده میشد تا سن بازیگرانی همچون آرنولد شوارتزنگر، ادوارد فرلونگ و لیندا همیلتون کاهش پیدا کند. این کار با گذاشتن سر دیجیتال بر روی بدن جوانتر انجام شد. در واقع برای انجام این کار، از یک سیستم ثبت چهره استفاده شد و در نهایت هم نرم افزار خاصی به تیم تولید کمک کرد تا کارهای نهایی را انجام دهند.
در کل منتقدان نظرات ضد و نقیضی در رابطه با فیلم داشتند، برخی تبعیت از داستان اصلی را شایستهی تقدیر میدانستند، در حالی که برخی دیگر احساس میکردند که این فرنچایز از روزهای اوجش فاصله گرفته است. بنابراین این فیلم توانست امتیاز راتن تومیتوز ۷۰ درصد را در سطح جهان کسب کند اما در باکس آفیس جهانی با چندان استقبالی مواجه نشد و تنها در حدود ۲۰۰ میلیون دلار فروش کرد.
۱۰. بلید رانر ۲۰۴۹ (Blade Runner 2049)
بودجه صرف شده: ۱۸۵ میلیون دلار
این فیلم دارای جلوههای بصری گران قیمتی بود زیرا دنی ویلنوو میخواست فیلمی درست همانند فیلم اصلی تولید کند. جان نلسون، ناظر جلوههای بصری در این خصوص گفت که آنها تا میتوانستند از بودجه استفاده کردند تا همه چیز واقعی و منحصربهفرد به نظر برسد.
«بلید رانر ۲۰۴۹» توانست در راتن تومیتوز امتیاز ۸۸ درصد را کسب کند و در نهایت هم توانست از فیلم اصلی «بلید رانر» پیشی بگیرد. بنابراین در نهایت تلاشهای دست اندرکاران این فیلم به ثمر نشست و فیلم توانست جایزهی اسکار بهترین جلوههای بصری و بهترین فیلمبرداری را از آن خود کند.
دیدگاه شما