معنی و مفهوم استراتژی چیست؟


  • بتوانند چند تعریف متفاوت از استراتژی ارائه کنند.
  • با توجه به تعریف‌های مختلف استراتژی، برخی از ویژگی‌های نگرش استراتژیک را فهرست کنند.
  • بتوانند بگویند چه اقدام‌هایی استراتژیک محسوب نمی‌شوند.
  • بتوانند به صورت بسیار ابتدایی، میزان نگرش استراتژیک یک مدیر را ارزیابیکنند.

تعریف دقیق استراتژی چیست؟

بهترین پاسخی که می‌توان به سؤال استراتژی چیست داد این است که «استراتژی یک برنامه عملیاتی است که برای دستیابی به یک هدف مشخص طراحی شده است.» به کمک استراتژی تلاش می‌کنیم تا موقعیت بهتری را نسبت به رقبا به دست بیاوریم.

مفهوم استراتژی زاييده فضای رقابتی و محدوديت منابع است . انسان در جهاني پر از محدوديت زندگی مي كند .صرف منابع محدود بر موضوعات غير اصلی جريمه اش واگذاری ميدان رقابتی به رقيبی است كه منابع محدود خود را بر موضوعات اصلی متمركز كرده است. موضوعاتی كه نتيجه اش مزيت های بيشتری (نسبت به رقيب) را به همراه دارد.

ماهيت استراتژی، تشخيص فرصت های اصلی و تمركز منابع در جهت تحقق منافع نهفته در آنهاست .فلسفه استراتژی نشان مي دهد كه درون مايه اصلی استراتژی، فرصت ها هستند . بدون دستيابی به فرصت های استراتژيک، منافع استراتژيک به دست نمی آيد.

پر واضح است که هیچ‌گاه نمی‌توانیم تردید و ریسک را از فرآیند تدوین استراتژی جدا کنیم، چرا که پای آینده در میان است؛ بنابراین، همیشه گزینه‌های مختلفی وجود خواهد داشت که باید از میان آن‌ها مجموعه‌ای از اقدامات را انتخاب کنیم. در واقع، استراتژی بیش از آنکه یک برنامه قطعی و ثابت باشد، مجموعه‌ای از «گزینه‌ها یا انتخاب‌های استراتژیک» است.

تاریخچه پیدایش استراتژی چیست؟

سازمان ها به همان اندازه ای که ارتش ها به استراتژی های نظامی نیاز دارند به استراتژیهای کسب و کار نیاز دارند تا به کار خود جهت و هدف بدهند، از منابع به روشی موثرتر استفاده کنند و تصمیمات اتخاذشده از سوی افراد مختلف را هماهنگ کنند. ریشه بسیاری از مفاهیم و نظریات درباره استراتژی کسب و کار، استراتژی نظامی است. واژه استراتژی از کجا نشات گرفته است، این واژه از واژه یونانی strategia به معنای “مديريت نظامي” مشتق شده است. اما مفهوم استراتژی از یونان نشأت نگرفته است: اثر کلاسیک سان تزو (هنر جنگ) در حدود ۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح به عنوان اولین شرح در مورد استراتژی شناخته می شود.

تفاوت بین استراتژی نظامی و استراتژی کسب و کار چیست؟

مفاهیم و اصول مشترکی دارند که اصلی ترین آن، تفاوت بین استراتژی و تاکتیک است. استراتژی، طرح کلی برای استفاده از منابع به منظور ایجاد موقعیتی مطلوب است؛ تاکتیک، نقشه ای برای یک اقدام خاص است. در حالی که تاکتیک ها مربوط به مانورهای لازم برای پیروزی در نبردها است، استراتژی در ارتباط با پیروزی در جنگ به بحث مي پردازد. تصمیمات استراتژیک (چه در محیط نظامی و چه در محیط کسب و کار) که هر کدام سه مشخصه مشترک دارند:

  • مهم هستند
  • مستلزم به تخصیص منابع قابل توجه معنی و مفهوم استراتژی چیست؟ هستند
  • به سادگی برگشت پذیر نیستند

بسیاری از اصول استراتژی نظامی در وضعیت های تجاری اعمال شده است. این اصول عبارتند از نقاط قوت نسبی استراتژیهای تهاجمی و دفاعی؛ معیارهای پیش دستی کردن در مقابل تهاجم از روبرو؛ نقش واکنش های درجه بندی شده در برابر اقدامات تجاوزکارانه؛ مزایای غافلگیر کردن؛ و پتانسیل فریب دادن، احاطه دشمن، افزایش وسعت جنگ و فرسایش نیروها. در عین حال، تفاوت های مهمی بین رقابت تجاری و تعارض نظامی وجود دارد. هدف جنگ (معمولاً) شکست دادن دشمن است. هدف رقابت تجاری، خیلی تهاجمی نیست: اکثر سازمان های تجاری، بلندپروازی های رقابتی خود را محدود می کنند و به جای تخریب رقبا به دنبال همزیستی هستند. دانستن اینکه استراتژی چیست و چه کاربردی دارد به شما کمک میکند تا به افکارتان جهت دهید

هفت تعریف استراتژی از نگاه استراتژیست های بزرگ

جک ولش: استراتژی یعنی این که ما تصمیم های شفاف و دقیق در مورد نحوه رقابت با دیگران بگیریم.

مایکل پورتر: استراتژی یعنی اینکه کاری که دیگران انجام می‌دهند را با منابع کمتر (کاراتر) انجام دهیم و کارهایی انجام دهیم که هیچ کس غیر از ما انجام نمی‌دهد.

شرون اوستِر: استراتژی داشتن یعنی وقتی مجموعه تصمیمات ما دیده می شود، بتوان الگوی خاصی را در آن مشاهده کرد.

آلفرد چندلر: استراتژی یعنی تعیین هدف های دراز مدت در سازمان و آماده کردن برنامه های فعالیتی مناسب و تخصیص دادن منابع مورد نیاز برای تحقق این اهداف.

آلفرد چندلر استاد دانشگاه هاروراد بود و در زمینه تاریخ بازرگانی تدریس و پژوهش می کرد. ایشان در اوایل دهه ۶۰ میلادی تعریفی از استراتژی ارائه داد که تاکنون همچنان مورد پذیرش محققان این حوزه است. چندلر استراتژی را این گونه تعریف کرد:

هافر و شندل: استراتژی یعنی فعالیت هایی که تأمین کننده هماهنگی بین منابع داخلی و قابلیت های سازمان با فرصت و تهدیدهای محیط بیرونی است.

مینتزبرگ: مینتزبرگ معتقد است که مفاهیمی چون استراتژی را نمی‌توان در قالب یک تعریف استراتژی آورد و باید تعاریف مختلفی را برای آن پذیرفت.
وی برای تعریف استراتژی پنج ویژگی پیشنهاد می کند:

  • استراتژی به عنوان برنامه
  • استراتژی به عنوان شگرد
  • استراتژی به عنوان الگو
  • استراتژی به عنوان جایگاه
  • استراتژی به عنوان دیدگاه

پیسانو: پیسانو بیان می‌کند که استراتژی هیچ چیز به جز تعهد به یک الگوی رفتاری مشخص به منظور پیروی در یک رقابت نبوده و به یک فرض اساسی منتج می‌شود که عبارت است از اینکه چه چیزی موجب پیروزی می‌شود.

اجزای اصلی بیانیه استراتژی چیست؟

برای شرکت های بزرگ، بیانیه های استراتژی در صورت جلسات هیئت مدیره و اسناد برنامه ریزی استراتژیک مشاهده می شود که همواره محرمانه هستند. اما اکثر شرکت ها (به خصوص شرکت های دولتی)، توضیح استراتژی خود برای کارکنان، مشتریان، سرمایه گذاران و شرکای تجاری را ارزشمند می دانند. کولیس (Collis) و راکستاد (Rukstad)، چهار نوع بیانیه را شناسایی کردند که شرکت ها از طریق آن، استراتژی های خود را در غالب سند مدیریت استراتژیک بیان می کنند، آنها عبارتند از:

  • بیانیه مأموریت (Mission Statement)، هدف سازمانی را توضیح می دهد؛ این بیانیه، “فلسفه وجودی ما” را بررسی می کند.
  • بیانیه اصول یا ارزش ها (Statement of Principle) بیان می کند که “ما به چه چیزی اعتقاد داریم و چگونه رفتار خواهیم کرد”.
  • بیانیه چشم انداز (Vision Statement)، پیش بینی می کند که “می معنی و مفهوم استراتژی چیست؟ خواهیم به کجا برسیم”.
  • بیانیه استراتژی، برنامه بازی رقابتی شرکت را بیان می کند که معمولاً از بیانیه اهداف، دامنه کسب و کار و مزیت تشکیل می شود.

این بیانیه ها معمولاً در صفحات وب سایت شرکت ها یافت می شوند. بیانیه های دقیق تر استراتژی (از جمله اهداف میان مدت کیفی و کمّی) اغلب در ارائه های مدیریت ارشد به تحلیلگران مشاهده می شود که معمولاً در صفحات “برای سرمایه گذاران” در وب سایت شرکت ها قرار دارد. اطلاعات دقیق در مورد دامنه کسب و کار (محصولات و بازاری که بنگاه در آن رقابت می کند) و مزیت کسب و کار (نحوه رقابت بنگاه) را می توان در گزارش سالانه شرکت مشاهده کرد.

تفاوت بین تاکتیک و استراتژی چیست؟

اگر مدیران سازمان شما در تفاوت قائل شدن میان استراتژی و تاکتیک ها دچار مشکل هستند، در این صورت می توانند از قانون لمس بهره ببرند. اگر بتوانید دستتان را دراز کنید و آن را به صورت فیزیکی لمس کنید “مانند کاربرگ فروش، dvd آموزشی و غیره) آنگاه با تاکتیک مواجه هستید. مفهوم استراتژی ریشه در عرصه نظامی دارد و سابقه آن به چندین هزار سال پیش می‌رسد. حتی آن موقع نیز ژنرال و فیلسوف نامدار چینی سان تزو گفته معنی و مفهوم استراتژی چیست؟ بود:

همه ی افراد می‌توانند تاکتیک‌هایی که برای غلبه در جنگ به کار میبرم را ببینند، اما آن چیزی که هیچکس نمی‌تواند ببیند، استراتژی ای است که پیروزی بزرگ از دل آن زاییده می‌شود.

اغلب گفته می‌شود که استراتژی بلندمدت است و تاکتیک‌ها کوتاه مدت هستند. در واقع کاربرد توصیف های بلند مدت یا کوتاه مدت بودن برای استراتژی و تاکتیک ها همیشه مصداق ندارد. ممکن است استراتژی به شما کمک کند تا طی سه ماه به هدف بلندمدت خود دست یابید، در عوض احتمال دارد تاکتیکهایی که برای بیرون راندن رقیبی سرسخت به کار گرفته اید برای سالیان متمادی ادامه یابد. استفاده از عامل زمان برای تمایز بخشیدن میان استراتژی و تاکتیک اگرچه رایج است اما گمراه کننده است.

از آنجایی که نمی توانیم استراتژی را ببینیم یا بطور فیزیکی لمسش کنیم اغلب قربانی اش می کنیم و به سراغ تاکتیک‌ها می‌رویم. تعداد زیادی از طرح های کسب و کاری که در طی ۱۵ سال گذشته بررسی کرده ایم دارای وجه مشابهی بوده‌اند. عمده‌ آنها اهداف بلندمدت، اهداف کوتاه مدت و تاکتیک‌ها را فهرست کرده اند و همگی آنها استراتژی را کنار گذاشته اند. اگر پیش از تعیین تاکتیک‌ها، استراتژی تعیین نشده باشد، آنگاه زمانی که اهداف کوتاه مدت حاصل نشوند راه هوشمندانه ای برای تغییر مسیر سازمان وجود نخواهد داشت. اگر پلی (استراتژی) برای عبور وجود نداشته باشد داشتن خودرویی با عملکرد بالا (تاکتیک) نمیتواند به شما کمک کند تا به آن سوی رودخانه برسید.

مفهوم ارزش‌آفرینی در استراتژی چیست؟

هدف کسب‌و‌کار چیزی فراتر از پول درآوردن است. به اعتقاد کارآفرینانی که شرکت‌های تجاری را ایجاد می‌کنند. ثروت فردی، محرک کم‌اهمیت‌تری نسبت به استقلال‌طلبی، موفقیت‌طلبی و گرایش به هیجان است. جوزف شومپیتر بیان می‌کند که: «انگیزه کارآفرینان و نوآوران جنبه‌‌هایی نظیر یافتن قلمرویی شخصی، میل به پیروزی و موفقیت و لذت و خلق انجام امور است». شرکت‌های تجاری شرکت‌های خلاقی هستند که فرصت بهتری برای خلق تمایز در دنیا به افراد ارائه می‌دهند.

هرچند شرکت‌ها همان‌طور که در بیانیه مأموریت و چشم‌انداز آن‌ها آمده است دارای اهداف مختلفی هستند، اما دارای یک وجه مشترک هستند: تمایل و نیاز به ارزش‌آفرینی. می‌توانیم این‌گونه بیان کنیم که هدف کسب‌وکار، در ابتدا ارزش‌آفرینی برای مشتریان و در وهله بعدی متناسب کردن ارزش مشتری به شکل سود و به‌موجب آن ارزش‌آفرینی برای شرکت است؛ بنابراین سودآوری یک شرکت به این عوامل بستگی دارد:

  • ارزشی که شرکت از طریق محصولات خود برای مشتریان ایجاد می‌کند
  • قیمتی که شرکت برای محصولات خود تعیین می‌کند
  • هزینه‌های تولید محصول.

ارزشی که برای مشتریان ایجاد می‌شود همان مطلوبیتی- رضایت یا خوشحالی که از مصرف آن محصول حاصل می‌شود- است که از مصرف کالا به دست می‌آید. مطلوبیت متفاوت از قیمت است. مطلوبیت تابعی از ویژگی‌های محصول مانند، عملکرد، طراحی، کیفیت، خدمات در هنگام فروش و پس از فروش است.

شرکتی که مطلوبیت (ارزش) بالاتری برای مشتریان خود فراهم آورد، می‌تواند گزینه‌های قیمت‌گذاری بیشتری داشته باشد: ازیک‌طرف می‌تواند قیمت‌های بالاتری را برای محصولات خود تعیین کند تا مطلوبیت (ارزش) بالای آن را منعکس سازد یا قیمت‌های پایین‌تری را تعیین کند تا مشتریان بیشتری را جذب کند. بااین‌حال معمولاً شرکت‌ها قیمت‌های پایین‌تری نسبت به مطلوبیتی که برای مشتریان عرضه می‌دارند، این همان چیزی است که اقتصاددانان به آن «مازاد رفاه مصرف‌کننده» می‌گویند.

خلاصه ای از مقاله های استراتژی

تعریف مجدد استراتژی ممکن است دشوار باشد، اما تعریف خوب این است: “تعیین کنید که در دوره‌های زمانی پیشرو چگونه برنده خواهید شد” یا “خلق مزیت پایدار برای افزایش سود شرکت چگونه تحقق می یابد”. در کسب و کار و تجارت، سطوح برنامه ریزی استراتژیک متفاوتی وجود دارد. هر کدام از آنها روی موارد متفاوتی تمرکز دارند و به مهارت‌ها و ابزارهای متفاوتی نیازمند هستند، بطور مثال استراتژی های سطح کلان هر معنی و مفهوم استراتژی چیست؟ سازمان با راهبردهای اتخاذ شده در واحد مدیریت بازاریابی کاملا متفاوت است.

استراتژی های کلان سازمان در هر واحد به عنوان یک کل تمرکز می‌کند در حالی که استراتژیهای بواحدهای کسب و کار بر روی یک بازار و یک بخش خاصی از کسب و کار به تنهایی تمرکز می‌کند. سرانجام استراتژی تیمی تشخیص می‌دهد که چگونه یک گروه می‌تواند در جهت رسیدن سازمان به تمامی اهداف خود کمک کند.

کامل‌ترین تعریف استراتژی چیست؟

  • بتوانند چند تعریف متفاوت از استراتژی ارائه کنند.
  • با توجه به تعریف‌های مختلف استراتژی، برخی از ویژگی‌های نگرش استراتژیک را فهرست کنند.
  • بتوانند بگویند چه اقدام‌هایی استراتژیک محسوب نمی‌شوند.
  • بتوانند به صورت بسیار ابتدایی، میزان نگرش استراتژیک یک مدیر را ارزیابیکنند.

برنامه ریزی استراتژیک و تعریف مدیریت استراتژیک

استراتژی و مدیریت استراتژیک از نخستین واژه‌هایی هستند که هر تازه واردی به دنیای مدیریت، آنها را به هزار شکل و روایت می‌شنود.

اگر دانشجوی مدیریت و رشته‌های وابسته باشید، به زودی متوجه می‌شوید که واژه‌ی استراتژی (یا صفت استراتژیک) به سادگی، به اول و آخر بسیاری از کلمات مدیریتی اضافه می‌شود.

برنامه ریزی استراتژیک، مدیریت استراتژیک، استراتژی بازاریابی، انتخاب استراتژیک، منافع استراتژیک و منابع استراتژیک تنها نمونه‌هایی از این واژه‌ها هستند.

اگر هم مدیر یک سازمان باشید، دائماً وادار می‌شوید معنی و مفهوم استراتژی چیست؟ درباره‌ی استراتژی سازمان حرف بزنید. همچنین بارها و بارها مجبور (یا علاقمند) خواهید بود از تصمیم‌های خود به عنوان تصمیم‌های استراژیک دفاع کنید.

با این حال، به کار بردنِ فراوانِ واژه‌ی استراتژی، به این معنا نیست که فعالیت‌ها و اقدام‌ها و تصمیم‌های ما هم استراتژیک هستند.

با توجه به تعریف استراتژی تفاوت مدیر عملیاتی و مدیر استراتژیک چیست؟

برای اینکه درک عمیق‌تری از مفهوم استراتژی داشته باشیم، برخی از رایج‌ترین تعریف های استراتژی را با هم مرور می‌کنیم.

هیچ یک از این تعریف‌ها به تنهایی کامل نیستند. اما اگر آنها را در کنار هم قرار دهیم، تصویر نسبتاً خوبی از استراتژی در ذهن‌مان شکل خواهد گرفت.

جک ولش و استراتژی

شاید انتظار داشته باشید که تعریف‌ها را از تعریف‌های افراد آکادمیک مانند پورتر و مینتزبرگ آغاز کنیم.

اما واقعیت این است که افراد آکادمیک، بر اساس مطالعه‌ی رفتار و تصمیم‌های مدیران و طبقه‌بندی تجربیات آنها، نظریه‌های معنی و مفهوم استراتژی چیست؟ خود را استخراج می‌کنند.

پس شاید بد نباشد که لابه‌لای تعریف‌های رسمی، تعریف برخی مدیران کلاسیک را هم بخوانیم و بدانیم.

جک ولش مدیر افسانه‌ای جنرال الکتریک که کتاب آیین پیروزی او را در متمم معرفی کرده ایم و در جایی دیگر هم با توصیه‌های او برای شغل اولی‌ها، آشنا شده‌ایم درباره استراتژی چنین می‌گوید:

jack-welch

تعریف مایکل پورتر از استراتژی

مایکل پورتر در طول سالهای مختلف، تعاریف متعددی از استراتژی ارائه کرده و دیدگاه‌های خود را در مورد استراتژی تعدیل یا تکمیل کرده است.

مطرح‌ترین مقاله مایکل پورتر در مورد استراتژی، مقاله‌‌ای است که استراتژی چیست (What is strategy) نام دارد. البته او بعداً بارها و بارها، به این بحث بازگشت و تعاریف تکمیلی هم ارائه کرد.

یکی از کلیدی‌ترین جمله‌های پورتر در تعریف استراتژی چنین است:

تعریف استراتژی از دیدگاه مایکل پورتر

چون ما بعداً به صورت دقیق و با جزئیات زیاد به سراغ مایکل پورتر خواهیم رفت، فعلاً نمی‌خواهیم با دقت و وسواس زیاد وارد تحلیل تعریف او شویم.

اما فعلاً به این نکته توجه داشته باشید که حرف و در تعریف فوق بسیار کلیدی است.

مایکل پورتر، ارزان‌تر تولید کردن را بیشتر از جنس کسب موقعیت رقابتی می‌داند و برای اینکه استراتژی شکل بگیرد، تاکید بسیار زیادی بر تمایز دارد.

به همین علت، با وجودی که ارزان بودن (Cost Leadership) را به عنوان یک استراتژی جنریک اعلام می‌کند، می‌بینیم که از اتوماسیون ژاپنی و شیوه‌ی تولید ارزان‌قیمت در جنوب شرق آسیا، چندان استقبال نمی‌کند و توضیح می‌دهد که اتوماسیون و فن‌آوری دیر یا زود در اختیار دیگران نیز قرار می‌گیرد و نمی‌تواند یک مزیت رقابتی بلندمدت ایجاد کند (تقریباً بخش عمده‌ای از حرف‌های گری همل در مورد استراتژی را هم می‌توانید در همین جملات خلاصه کنید. چون او هم حاضر نیست تکنولوژی را به عنوان یک مزیت پایدار بپذیرد).

به عبارتی، حتی ارزان بودن هم از نگاه پورتر وقتی ارزشمند است که تقلیدپذیری آن دشوار باشد و به عبارتی بتوان آن را یک تمایز جدی در نظر گرفت.

بعدها خواهیم دید که پورتر دو مفهوم کلیدی در مدل ذهنی خود دارد: یکی رقابت و دیگری مزیت. سایر بحث‌های او مانند مزیت رقابتی، موقعیت رقابتی، نیروهای رقابتی، زنجیره ارزش و تمایز، به نوعی به پیاده‌سازی و تشریح این دو مفهوم کمک می‌کنند.

شَرون اوستِر و استراتژی

خانم شرون اوستر (Sharon Oster) که سالهاست در دانشگاه ییل استراتژی تدریس می‌کند و چند سالی هم ریاست دانشکده مدیریت این دانشگاه را بر عهده داشته است، استراتژی را چیزی از جنس تصمیم گیری و انتخاب می‌داند:

دسترسی کامل به مجموعه درس‌های استراتژی و تفکر استراتژیک برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.

با عضویت ویژه‌ی متمم، علاوه بر دسترسی به این درس‌ها، به درس‌های متنوع دیگری نیز دسترسی خواهید داشت که می‌توانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:

شاید برایتان جالب باشد که بررسی‌های ما نشان داده در میان دوستان متممی، کسانی که به استراتژی و تفکر استراتژیک علاقه‌مند بود‌ه‌اند، برای مطالعه‌ی درس‌های زیر هم وقت گذاشته‌اند:

دوره MBA (پیگیری منظم مجموعه درس‌ها)

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

تعریف استراتژی از نگاه هنری مینتزبرگ

می‌توانید بلافاصله درسِ استراتژی به زبان ساده را بخوانید. در آن درس، مهم‌ترین نکات مقاله‌ «استراتژی چیست» (نوشته‌ی پورتر) شرح داده شده است.

برخی از دوستان متممی که به این درس علاقه مندند: مهدی حسینی ، حمید بری ، مهیا مشتاق ، حمید مرادی ، رضا محمدی

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری استراتژی کسب و کار به شما پیشنهاد می‌کند:

استراتژی

لشکرکشی، تعبیه سپاه، علم اداره کردن عملیات وحرکات ارتش درجنگ
( اسم ) فن ادار. عملیات جنگی دانش رهبری عملیات نظامی سوق الجیش .

فرهنگ معین

(اِ تِ تِ ) [ فر. ] (اِ. ) ۱ - نقشه و هدایت عملیات جنگی . ۲ - نقشه ، ترفند ، راهبرد (فره ). ۳ - هر طرح درازمدت برای هدفی خاص : استراتژی اقتصادی ، استراتژی نظامی .

فرهنگ عمید

۱. (سیاسی ) استفاده از امکانات برای برنامه ریزی جهت رسیدن به هدف معیّن، سیاست گذاری.
۲. (اسم ) (نظامی ) علم اداره کردن عملیات و حرکات ارتش در جنگ.

دانشنامه عمومی

استراتژی (نظریه بازی ها). در نظریه بازی ها استراتژی یا راهبرد یک بازیکن در یک بازی یک مجموعه کامل از اعمالی است که در هر موقعیت انجام می دهد. استراتژی به طور کامل رفتار بازیکن را بیان می کند. استراتژی یک بازیکن بیان کننده اعمالی است که بازیکن در هر مرحله از بازی، برای هر مجموعه از اعمالی که بازیکن قبل از این مرحله انجام داده، انتخاب می کند.
نظریه بازی ها
یک نمایه استراتژی (گاهی آن را ترکیب استراتژی نیز می نامند) مجموعه ای از استراتژی ها برای هر بازیکن است که به طور کامل همه اعمال در یک بازی را بیان می کند. یک نمایه استراتژی باید شامل یک و فقط یک استراتژی برای هر بازیکن باشد.
مفهوم استراتژی گاهی به غلط با حرکت اشتباه گرفته می شود. یک حرکت عملی است که توسط یک بازیکن در نقطه ای از بازی انتخاب می شود (مثلاً در شطرنج حرکت فیل سفید از نقطهٔ a۲ به نقطهٔ b۳). در حالی که یک استراتژی یک الگوریتم کامل برای انجام بازی است که به بازیکن می گوید در هر موقعیت ممکن در طول بازی چه کار کند.
مجموعه استراتژی یک بازیکن تعیین می کند که برای این بازیکن، بازی کردن کدام استراتژی ها ممکن است.اگر برای یک بازیکن تعدادی استراتژی گسسته وجود داشته باشد، مجموعه استراتژی این بازیکن متناهی است. به عنوان نمونه در بازی سنگ، کاغذ، قیچی، هر بازیکن مجموعه استراتژی متناهی را دارد.

جدول کلمات

فارسی به عربی

پیشنهاد کاربران

واژه استراتژی از کلمه یونانی ( استراتگوس ) Strategos گرفته شده است. استراتگوس یا ( استراتژ ) به معنای لشکر است. استراتگوس به معنی فرماندهی ارتش هم به کار می رفت. بطور مثال، ارتش یونان باستان که از گروههای کوچک سربازانِ متعلق به خاندانهای یونانی تشکیل شده بود، توسط افرادی به نام «استراتگوس» فرماندهی می شد.
استراتژی به نحوه رسیدن به هدفی کلی در دراز مدت اشاره دارد.
در کنارآن، واژه تاکتیک استفاده می شود. [dehkhodaworddetail - e713a8838e20499cb1ddcb888cf421e4 - fa. html تاکتیک ]نحوه رسیدن به اهداف کوتاه مدت است.
در واقع با بکارگیری تاکتیک ها یک استراتژی اجرا می گردد.
به طور مثال در یک جنگ که هدف غایی به زانو در آوردن دشمن است. استراتژی ممکن است تمرکز بر نیروی هوایی برای رسیدن به هدف در طول جنگ باشد. تاکتیک نیز در یک نبرد مشخص، نحوه بکارگیری این نیرو را تعیین می کند.

معنی استراتژی همان نقشه و روش رسیدن به هدف میباشد منتها استراتژی بر دو نوع است یکی راهبردی و معطوف به چشم انداز یا اصطلاحا استراتژیک میباشد و دومین نوعش تاکتیکی و منفعلانه.
بعنوان درک مطلب یک مثال درسی میزنم. فرض کنید شما دارین برا کنکور درس میخونین که ضریبهای همه دروس ۴ است و فقط ضریب زبان انگلیسی ۱ است. داوطلبی که استراتژی اون تاکتیکی و منفعلانه است به احتمال زیاد زبان رو نمیخونه و میگه من بقیه رو مثلا بالای ۹۰ درصد میتونم بزنم و این برا رتبه تک رقمی کافیه و نیازی به خوندن زبان که ضریبش کمه ندارم. ولی دومین داوطلب که استراتژی راهبردی و استراتژیک و معطوف به چشم انداز آینده اش که تبدیل شدن به یک فرد باسواد و عالم هست زبان رو کنار نمیذاره و هرچند کم ولی مستمر میخونه چون او میدونه فقط کنکور هدف او نیست.

واژه بکار برده شده ی �راهبرد� در بالا به هیچ رو برابر پارسیِ واژه ی �استراتژی� نیست که برابر واژه ی �تاکتیک� است.

دوربرد، سیاست دوربردی

فراموش نمودم به نوشته ی کاربری به نام هانیه در بالا اشاره کنم که سیاست های دوربردی و راهبردی را بگونه ای فشرده بسیار خوب اشاره نموده است

معنی مصطلح امروزی :
استراتژی = نقشه راه
نقشه راه برای نیل به اهداف
یعنی اتخاذ برنامه مناسب و راهبردی براساس اقتضائات هدف و شرایط خود و همه شرایط مرتبط و تاثیرگذاری ها و تاثیر پذیری های کوتاه و بلند مدت منطقه آیی و فرامنطقه آیی برای نیل مطلوب به هدف یا اهداف
ممکن است این اهداف برخورد با یک اتفاق و یا یک هدف کلان باشد
بیشترین کاربرد استراتژی امروز در دنیا عبارت است از داشتن برنامه موثر که فرد یا افراد و یا کشوری را در موضوع و یا موضوعاتی برای رسیدن به هدف و یا اهدافی با کمترین آسیبها هدایت کند

استراتژی یا راهبرد

مجموعه اقدامات عمده و اساسی برای رسیدن به اهداف مورد نظر

استراتژی ( Strategy ) : [اصطلاح بازی کامپیوتری] به معنی خود اصطلاح است و همان هنر رزم آرایی را گویند.

استراتژی چیست؟

استراتژی چیست

استراتژی یکی از ابزارهای مهم در موفقیت کسب‌وکارهاست. استراتژی اهداف، منابع و مسیر درست برای رسیدن به موفقیت را به شما پیشکش می‌کند. اما استراتژی چیست؟! شاید نتوان تعریفی واحد برای استراتژی ارائه کرد ولی نکته مهم‌تر این است که به هر حال تعیین استراتژی و پیاده‌سازی آن نقش مهمی در تسهیل فعالیت‌های کسب‌وکار و موفقیت‌ سازمان‌ها دارد. در مقاله‌ی پیشِ رو شما با مفهوم استراتژی و راهکارهایی برای پیاده‌سازی آن آشنا می‌شوید.


بنا بر تعریف جانسون (Johnson) و شولز (Scholes) استراتژی یعنی «دامنه‌ی فعالیت و مسیر حرکت سازمان در درازمدت که با خلق مزیت‌ها، منابع لازم را برای تامین نیازهای بازار و انتظارات ذینفعان در محیطی چالش‌برانگیز به دست می‌آورد.»
به عبارت دیگر استراتژی به این موارد می‌پردازد:

  • کسب‌وکارِ سازمان تلاش می‌کند در درازمدت به کجا برسد؟ (مسیر حرکت)
  • کسب‌وکارِ سازمان در کدام بازارها باید رقابت کند و چه فعالیت‌هایی در این بازارها انجام می‌شود؟ (بازارها، دامنه‌ی فعالیت)
  • کسب‌وکارِ سازمان چگونه می‌تواند بهتر از رقبا عمل کند؟ (مزیت‌ها)
  • منابع لازم (مهارت، سرمایه، ارتباطات، شایستگی‌های فنی، امکانات) برای داشتن توان رقابت کدامند؟ (منابع)
  • عوامل محیطی بیرونی که بر توانایی کسب‌وکارِ سازمان برای رقابت تأثیر می‌گذارند کدامند؟ (محیط)
  • ارزش‌ها و انتظارات طرف‌های درگیر در کسب‌وکارِ سازمان که قدرت اثرگذاری دارند، چیست؟ (ذینفعان)

استراتژی در سطوح مختلف کسب‌وکار

استراتژی در سطوح مختلف سازمان جاری است و همه‌ی کسب‌وکار (یا چندین کسب‌وکار) و تک‌تک کارکنان و اعضای آن را در بر می‌گیرد.
استراتژی کلی شرکت به اهداف کلی و دامنه‌ی فعالیت کسب‌وکار برای تأمین انتظارات ذینفعان می‌پردازد و نقشی حیاتی دارد زیرا تحت تأثیر تصمیمات سرمایه‌گذاران به گرفتن تصمیم‌های استراتژیک برای کسب‌وکار کمک می‌کند. استراتژی شرکت معمولا به‌طور آشکار در «بیانیه‌ی ماموریت» بیان می‌شود.
استراتژی بخش‌های کسب‌وکار به چگونگی رقابت کارآمد در یک بازار خاص و تصمیم‌های استراتژیکِ مربوط به انتخاب محصولات، تأمین نیازهای مشتریان، دستیابی به مزیت رقابتی، بهره‌برداری یا خلق فرصت‌های جدید و… می‌پردازد.
استراتژی عملیاتی به چگونگی فعالیت بخش‌های مختلف کسب‌وکار برای تأمین اهداف استراتژی شرکت و واحدهای کسب‌وکار می‌پردازد و تمرکز آن بر منابع، فرآیندها، افراد و… است.

مدیریت استراتژیک

در یک تعریف جامع، مدیریت استراتژیک در واقع گرفتن تصمیم‌های استراتژیک است؛ تصمیم‌هایی که به پرسش‌هایی که پیش از این معنی و مفهوم استراتژی چیست؟ مطرح شد، پاسخ بدهند.
فرآیند کامل مدیریت استراتژیک شامل ۳ بخش است که در شکل زیر می‌بیند.

مدیرت استراتژیک - استراتژی چیست

تحلیل استراتژیک

در این بخش به تحلیل نقاط قوت‌ وضعیت کنونی کسب‌وکار و درک اهمیت عوامل بیرونی تأثیرگذار بر آن‌ها پرداخته می‌شود. در فرآیند تحلیل استراتژیک می‌توان از برخی ابزارهای کمکی استفاده کرد. برخی از این ابزارها را در ادامه معرفی می‌کنیم:
تحلیل PEST. روشی که نامش را از حروف آغازین ۴ کلمه‌ی Political (سیاسی)، Economic (اقتصادی)، Social (اجتماعی) و Technological (فنی) گرفته است و به شناخت محیط کار و فعالیت کسب‌وکار کمک می‌کند.
طراحی سناریو. روشی که چشم‌اندازهای گوناگونی را که در آینده برای کسب‌وکار محتمل است، تعریف می‌کند.
تحلیل ۵ نیرو. روشی که برای شناسایی و بررسی نیرو‌های تأثیرگذار بر میزان رقابت‌پذیری یک صنعت به کار می‌رود.
بخش‌بندی بازار. روشی که شباهت‌ها و تفاوت‌های گروه‌های مختلف مصرف‌کنندگان را کاوش و شناسایی می‌کند.
ماتریس سیاست‌های جهت‌دهی. ابزاری که مزیت‌های رقابتی یک کسب‌وکار را در یک بازار ویژه نمایش می‌دهد.
تحلیل رقبا. مجموعه‌ای از فنون و تحلیل‌ها که خلاصه‌ای از وضعیت کلی رقبای کسب‌وکار ارائه می‌کند.
تحلیل عوامل حیاتی موفقیت. ابزاری که زمینه‌هایی را شناسایی می‌کند که عملکرد بهتر و بالاتر از رقبا در آنها برای موفقیت کسب‌وکار ضروری است.
تحلیل SWOT. ابزاری سودمند برای رسیدن به چکیده‌ای از مسائل کلیدی برآمده از ارزیابی وضعیت درونی کسب‌وکار (نقاط قوت و ضعف) و عوامل محیطی اثرگذار بر کسب‌وکار (فرصت‌ها و تهدید‌ها) هستند.

تصمیم استراتژیک

این فرآیند شامل شناخت ماهیت انتظارات ذینفعان، شناسایی گزینه‌ها و راه حل‌های استراتژیک و سپس ارزیابی و انتخاب گزینه‌(ها)ی استراتژیک است.

تصمیم استراتژیک - استراتژی چیست

اقدامات استراتژیک

سخت‌ترین قسمت کار، پیاده‌سازی استراتژی است. پس از تحلیل و انتخاب استراتژی باید آن را در قالب اقدامات سازمانی تعریف و اجرا کرد.

نقش استراتژی در رسیدن سازمان به اهدافش

برای درک بهتر مدیریت استراتژیک و پاسخ به این سوال که استراتژی چیست، آن را از بعد دیگری معرفی می‌کنیم. در این تعریف، وجود برخی مفاهیم ضروری است. نخست اینکه باید «اهداف» سازمان تعیین شده و همه‌ی اعضا از آنها آگاه باشند. گام بعدی «چگونگی» رسیدن به اهداف است که دو شاخه می‌شود:

  • وضعیت و شرایطی که سازمان در قبال سازمان‌های دیگر در پیش می‌گیرد
  • ابتکارات، سیاست‌ها و تصمیم‌هایی که برای پیش‌رَوی در درازمدت اتخاذ می‌شوند

پس، از این منظر مدیریت استراتژیک شامل ۳ بخش است:

  • تعیین اهداف سازمان
  • تعیین جایگاه و موقعیت سازمان در بازار و محیط فعالیت آن
  • هدایت سازمان در گذر زمان بر مبنای سیاست‌ها و تصمیماتی که بر عملکرد سازمان اثرگذار هستند

تعیین معنی و مفهوم استراتژی چیست؟ اهداف

نخستین گام برای پاسخ به این سوال که استراتژی چیست، این است که بگوییم اول باید اهداف مدیریتی برای سازمان را تعیین کنیم. ممکن است اهداف، مالی باشند مانند افزایش حجم گردش مالی یا غیرمالی باشند مانند جذب تعداد خاصی مشتری. معمولا اهداف مختلف مانند افزایش سهم بازار و سود به طور هم‌زمان پیگیری می‌شوند مگر اینکه سازمان در چنان موقیعت دشواری باشد که تنها هدفش بقا باشد. برخی اهداف هم ممکن است تأمین اهداف دیگر را دشوارتر کنند مانند افزایش سود بدون کاهش کیفیت خدمات.
اهداف غیرمالی مانند کاهش نرخ جرم و جنایت که در مؤسسات ارائه‌ی خدمات عمومی و سازمان‌هایی که فعالیت‌های داوطلبانه دارند، رایج و معمول هستند در حال رواج در کسب‌وکارها و بنگاه‌های تجاری هم هستند. مثلا شرکت‌های هواپیمایی پیوسته پروازهایی برای مقاصدی که مسافران زیادی دارد در نظر می‌گیرند. البته این تصمیم‌ها اغلب برای شرکت‌ها سودآور است.
اهداف با گذر زمان و در مسیر تلاش برای تحقق آنها تغییر می‌کنند مثلا اگر در نیمه‌ی راه متوجه شوید رسیدن به هدفی خاص آسان‌تر از آنی بود که فکر می‌کردید، احتمالا آن را به سرانجام می‌رسانید و هدفی بالاتر و بزرگ‌تر تعیین می‌کنید.

استراتژی چیست - استراتژی مسیر را نشان می‌دهد

تعیین جایگاه و موقعیت سازمان

گام دوم در مدیریت استراتژیک تعیین موقعیت و شناسایی جایگاه سازمان در بازارِ منتخب و محیط پیرامون است. به این منظور درباره‌ی اینکه مشتریان چه کسانی باشند، محصول یا خدمت چه باشد و چطور باید به مشتریان خدمت کرد تصمیم‌گیری می‌شود. خدمت و عرضه‌ی محصول به همه‌ی گروه‌های موجود مشتریان، به ندرت یک استراتژی سودمند است بنابراین جایگذاری استراتژیک باید گروه‌های خاصی از مشتریان و نیازهای آنها را هدف بگیرد. انتخاب محصول یا خدمت محدود به فهرستی از محصولات یا خدمات نمی‌شود بلکه ویژگی‌هایی مانند کیفیت و کارکرد آنها را در بر می‌گیرد. در بخش چگونگی به موارد بسیاری پاسخ داده می‌شود مانند قیمت مورد انتظار در مقایسه با رقبا، پیام تبلیغاتی که محصول شما را از موارد مشابه متمایز کند، شبکه‌هایی که در بازار به کار می‌روند مثلا آیا باید با فروشگاه‌ها کار کرد یا توزیع‌کنندگان یا مستقیم و بی‌واسطه به سراغ مشتری رفت؟
سازمان‌های غیرانتفاعی هم باید جایگاه‌ خود را تعیین کنند. تمرکز بر خدمات ویژه و تلاش برای به خدمت گرفتن افراد مناسب و ابزار لازم برای تحقق این خدمت‌رسانی باعث می‌شود سازمان(ها) خیریه بخواهد یا قادر باشد تنها به بخش خاصی از مددجویان بالقوه خدمت کند.

هدایت عملکرد سازمان در گذر زمان

پس از تعیین اهداف و جایگاه و موقعیت مناسب برای تحقق آن اهداف، نوبت به گام دشوار و چالش‌برانگیز تعیین سیاست‌ها و رویه‌های کارآمد برای رسیدن به اهداف و گرفتن تصمیم‌های درست برای پیاده‌سازی استراتژی و هدایت عملکرد می‌رسد. این آخرین گام مدیریت استراتژیک است.
ممکن است این سیاست‌ها و تصمیم‌ها غیرعادی و بزرگ به نظر برسند، مثلا ورود به بازاری جدید؛ یا تصمیم‌هایی رایج و به ظاهر کوچک باشند مانند میزان استخدام کارکنان جدید. البته فراموش نکنید که تصمیم‌های کوچک هم در درازمدت تأثیرات قابلِ‌توجهی بر عملکرد دارند.
تصمیم‌ها و انتخاب‌ها ممکن است به شکل‌گیری یک استراتژی محکم و استوار منجر شوند و یا گاهی همراه با بازخورد سازمان به وقایع مختلف تغییر کنند و بهبود یابند.
استراتژی تأثیر بسزایی در شناسایی اقدامات و تصمیم‌های مدیریتی‌ای دارد که برای رسیدن به نتیجه‌ی دلخواه حیاتی هستند.

استراتژی چیست؟ راهنمای تعیین استراتژی برای دست‌یابی به اهداف

به نظرتان استراتژی چیست و چه کمکی در رسیدن به موفقیت و اهداف‌تان می‌کند؟ باید بگوییم که استراتژی به افراد یا سازمان‌ها کمک می‌کند تا به اهداف و نتایج مد‌نظر‌شان برسند. اگر شما نیز قصد دستیابی به هدف بزرگی را دارید، نیازمند یک استراتژی هوشمندانه هستید. در این مطلب به‌طور کامل توضیح می‌دهیم معنی استراتژی چیست، با یک مثال، شیوه‌ی تدوین و محقق کردن آن را بررسی می‌کنیم و به سطوح استراتژی شرکت می‌پردازیم.

جدیدترین فرصت‌های شغلی شرکت‌های معتبر را در صفحه آگهی استخدام ببینید.

استراتژی چیست؟

تلاش برای توضیح این‌که استراتژی چیست و چه معنایی دارد، کمی دشوار است. در این‌جا چارچوبی مفید و ساده داریم که می‌توانید آن را از همین امروز به‌کار بگیرید.

معنی استراتژی چیست و چه تعریفی دارد؟ این‌که استراتژی چیست و دقیقا چه معنایی دارد، برای چه‌کسی مهم است؟! فقط کار را انجام دهید! اما یک مشکل واقعاً جدی و رایج در این زمینه وجود دارد: مشکل این است که هنگام تلاش برای توسعه‌ی استراتژی می‌فهمیم که استراتژی‌ها یا بدتر آن، اهداف بلندمدت سازمان به روشنی تعریف نشده‌اند. دقیقاً به‌دنبال چه‌چیزی هستیم، و چرا؟ این سؤالات مهم‌اند و شما بدون داشتن یک چارچوب استراتژیک بزرگ‌تر به مشکل خواهید خورد. بنابراین، این‌که استراتژی چیست و چه اهمیتی دارد، باید برایمان مهم باشد.

برای ارائه‌ی تعریف استراتژی، باید آن را در چارچوب بزرگ‌تری از برنامه‌ریزی کسب‌وکار مطرح کنیم. بیایید صحبت‌مان را در این‌باره ادامه دهیم و با استفاده از مثال‌هایی از استراتژی شرکت سازنده‌ی لوازم ورزشی بهترمتوجه شویم که استراتژی چیست.

چشم‌انداز (Vision)

استراتژی چیست - چشم‌انداز (Vision)

حال توضیح می‌دهیم نقش چشم انداز در تدوین استراتژی چیست. بیانیه‌ی چشم‌انداز (Vision Statement) شما توصیفی از یک وضعیت مطلوب در آینده است. بیانیه‌ای آرمانی، و بازنمودی از تغییری بزرگ و طولانی‌مدت است که دوست داشتید در جهان (یا کسب‌وکار خود) و در نتیجه‌ی موجودیت خود ببینید.

مثال:

  • جهانی که در آن ورزش کردن بخشی آسان و در دسترس در زندگی روزمره‌ی همه‌ی افراد باشد.

مأموریت (Mission)

بیانیه‌ی مأموریت (Mission Statement) شما به‌اختصار بیان می‌کند که چه کاری باید انجام دهید. به عبارتی، بیانیه‌ای آرمانی است اما در عین حال اقدامات بزرگ‌تری را هم نشان می‌دهد که در جهت تحقق چشم‌انداز خود برمی‌دارید.

مثال:

  • ما برنامه‌هایی عملی و تجهیزاتی در دسترس فراهم می‌کنیم تا همگی قادر باشند هر روز ورزش کنند.

اهداف بلندمدت (Goals)

اهداف، نتایجی بلندمدت و ملموس هستند که شما را در به پایان رساندن مأموریت‌تان کمک می‌کنند. در ادامه توضیح می‌دهیم که نقش اهداف بلند‌مدت در ایجاد یک استراتژی چیست. معیارهای چارچوب اهداف SMART در تعیین اهداف مفیدند: مشخص (Specific)، قابل اندازه‌گیری (Measurable)، دست‌یافتنی (Achievable)، نتیجه‌محور (Results-Focused) و مدت‌دار (Time-Bound). معمولاً به کسب‌وکارها پیشنهاد می‌کنیم این اهداف بلندمدت را به یک تا سه سال محدود کنند.

مثال:

  • x درصد از سهم بازار لوازم رشته‌ی وزنه‌برداری تا سال ۲۰۲۷ را به‌دست آورید؛
  • معیارهای رضایت مشتریان در فروشگاه آنلاین را به میزان x درصد تا سال ۲۰۲۵ بهبود ببخشید.

در نظر داشته‌باشید که این‌ها نتایجی بلندمدت و به احتمال قوی نیازمند چیزی بیش‌تر از افزایش سرعت بالا آمدن محتوای صفحه‌ی اصلی خودتان یا فروش x تعداد دستگاه از طریق فروشگاهی خاص هستند. آن‌ها بیانیه‌هایی بزرگ و آرمانی مانند «تأمین‌کننده‌ی اصلی لوازم رشته‌ی وزنه‌برداری باشید» نیستند، نه مشخص و نتایج‌محورند و نه مدت‌دار. بلکه نتایجی قابل اندازه‌گیری‌اند که موفقیت بلندمدت کسب‌وکار را تعریف می‌کنند.

جدیدترین فرصت‌های شغلی شرکت‌های معتبر را در صفحه آگهی استخدام ببینید.

استراتژی (Strategy)

اکنون باید بدانید استراتژی چیست. استراتژی در واقع همان جایی است که تلاش‌تان را برای رسیدن به اهداف بلندمدت خود متمرکز می‌کنید. استراتژی، چگونگی موفقیت شماست. پاسخ دیگری که می‌توان به پرسش استراتژی چیست و چه مفهومی دارد بدهیم این است: در کدام زمین بازی کنیم و چگونه پیروز شویم؟

استراتژی اقدامات عملی خاصی را تعریف می‌کند که شما را از جایی که الآن هستید به آن‌جا که می‌خواهید باشید می‌رساند.

استراتژی‌های زیادی را دیده‌ایم که شبیه به مأموریت‌ها، چشم‌اندازها و اهداف بزرگ و مهیج بوده‌اند. اگر بیانیه‌ی استراتژی‌تان بیش‌ازاندازه کلّی باشد درگیر درجازدن و تلاش بیهوده می‌شوید و تلاش می‌کنید همه چیز را به یک‌باره انجام دهید. این امر اغلب منجر به مشغله‌های کاری زیادی خواهد شد. اما هدف اصلی استراتژی چیست؟ در حقیقت، یکی از اهداف اصلی استراتژی، ایجاد مانع و محدودیت در کاری است که انجام می‌دهید.

حال که پاسخ دادیم استراتژی چیست و چه هدفی دارد، در ادامه نیز تعدادی استراتژی آورده‌ایم که ممکن است به هدف بلندمدت «بهبود معیارهای رضایت مشتری به میزان x درصد» مربوط شوند:

مثال:

  • سایت را با تمرکز بر نیاز و اولویت‌های جامعه‌ی هدف‌تان بازطراحی کنید؛
  • نرم‌افزاری برای پیگیری تمرینات ورزشی بسازید که متمرکز بر فعالیت‌های مهم مشتریان باشد.

توجه داشته‌باشید که این‌ها اقداماتی هدایت‌کننده‌اند که به‌صراحت نمی‌گویند چه کاری باید برای اجرای آن‌ها انجام شود. همچنین، این بیانیه‌های استراتژی به هر دو سؤال «در کدام زمین بازی کنیم؟» (در وب‌سایت و نرم‌افزار) و «چگونه پیروز شویم؟» (به‌وسیله‌ی تمرکز بر روی کاربر و اجرای فعالیت‌های مهم توسط موبایل) اشاره می‌کنند.

چرا این‌ها هدف بلندمدت نیستند؟ چون به‌غیراز ‌«انجام‌شدن» یا «انجام‌نشدن»‌ معیاری برای سنجش آن‌ها وجود ندارد و نمی‌توانند موفقیت یا عدم موفقیت کسب‌و‌کار را مشخص کنند. در عوض، استراتژی‌ها بیانیه‌های هدایت‌کننده‌ای هستند که به تیم‌ها می‌گویند «این‌جا همان جایی است که باید تلاش‌تان را برای یک مدت‌زمان معین متمرکز کنید».

حال توضیح می‌دهیم نقش استراتژی در برنامه ریزی و انجام کار‌ها چیست. استراتژی به شما می‌گوید که چه کاری انجام دهید و همینطور به‌صورت پیش‌فرض نیز می‌گوید که چه کاری انجام ندهید. مثلاً، در نرم‌افزار خود، دستور پختِ کلوچه‌های شکلاتی را قرار ندهید. مردم کلوچه دوست دارند، اما پختش وظیفه‌ی مهمی نیست. دست کم معمول نیست که هنگام ورزش‌کردن انجام دهند.

اهداف کوتاه‌مدت (Objectives)

در این بخش توضیح می‌دهیم ارتباط اهداف کوتاه‌مدت و استراتژی چیست و همچنین تفاوت اهداف کوتاه‌مدت با اهداف بلند‌مدت و استراتژی چیست. اهداف کوتاه‌مدت نتایجی خاص هستند که به استراتژی‌تان مربوط می‌شوند. اهداف کوتاه‌مدت با استراتژی‌ها و اهداف بلندمدت متفاوتند، چون نتایجی کوتاه‌مدت و قابل اندازه‌گیری هستند. شما در حقیقت و طبق نظر ریچارد روملت (Richard Rumelt) نمی‌توانید بدون داشتن اهداف کوتاه‌مدت به استراتژی دست پیدا کنید، چراکه آن اهداف شامل «مجموعه‌ای از اقدامات منسجم» هستند.

در ادامه با مثالی متوجه می‌شوید که اهداف کوتاه‌مدت بیانیه‌ی استراتژی چیست. در این‌جا نمونه‌هایی از اهداف کوتاه‌مدت مربوط به بیانیه‌ی استراتژی «سایت را با تمرکز بر نیاز و اولویت‌های جامعه‌ی هدف‌مان بازطراحی کنید» داریم.

مثال:

  • اولویت «فعالیت‌های مهم» کاربران‌مان را درک کنید؛
  • اطلاعات را طوری طراحی کنید که برای کاربران‌مان قابل درک باشد، نه فقط برای ما؛
  • محتوای وب‌سایت‌مان را تغییر دهید تا ارتباط با مخاطب، خوانایی و انسجام بهبود یابد.

حال پاسخ می‌دهیم علت این‌که اهداف کوتاه‌مدت شما نباید از موانع و محدودیت‌های استراتژی شما فراتر روند، چیست. این سؤال بدان معنا نیست که در طول مسیر نمی‌توانید فضایی برای نوآوری یا آزمایشات داشته‌باشید. اگر استراتژی‌تان تمرکز بر یک وب‌سایت کاربرمحور است، نباید زمان و هزینه صرف کنید تا یک مجموعه فیلم شش قسمتی درباره تاریخچه شرکت، روی سایت بگذارید. مطمئنا آن مجموعه فیلم خوب است، اما مطمئن باشید در اولویت نیازهای کارکنان جای نمی‌گیرد.

مقاصد (Targets)

معنی استراتژی - مقاصد (Targets)

در این قسمت توضیح می‌دهیم ارتباط مقاصد با استراتژی چیست و چه کمکی به تحقق استراتژی‌ها می‌کنند. مقاصد، معیارهایی هستند که شما از آن‌ها استفاده می‌کنید تا مطمئن شوید یک هدف کوتاه‌مدت به سرانجام رسیده است یا نه. این‌ها باید مانند تابلوهای فرسنگ‌شمار در طول مسیر برای تحقق استراتژی عمل کنند و حرکت‌هایی روبه‌جلو و قابل اندازه‌گیری را نشان دهند.

در ادامه مقاصدی داریم که می‌توانند میزان موفقیت هدف «محتوای وب‌سایت‌مان را تغییر دهید تا ارتباط با مخاطب، خوانایی و انسجام را بهبود ببخشید» را اندازه‌گیری کنند:

مثال:

  • بهبود ۱۵ درصدی نتایج نظرسنجی آنلاین رضایت مخاطبان؛
  • ارزیابی اکتشافی (Heuristic Evaluation) که سطح انسجام محتوا را بر اساس رتبه‌بندی‌های انجام‌شده در سطح x درجه‌بندی می‌کند.

مقاصد دوباره باید توسط معیارهایی مشخص، چه کمّی و چه کیفی، تعریف شوند.

تاکتیک‌ها (Tactics)

حال باید بدانید که نقش تاکتیک‌ها در تدوین یک استراتژی موفق چیست. درک تفاوت استراتژی با تاکتیک حیاتی به نظر می‌رسد. به طور معمول، این دو اصطلاح اغلب به جای یکدیگر به کار گرفته می‌شوند. حال آنکه این‌ها دو مفهوم کاملا متفاوت هستند. استراتژی به اهداف بلندمدت یک سازمان و نحوه برنامه‌ریزی برای دستیابی به آن‌ها اشاره دارد. به عبارت دیگر، استراتژی، مسیر رسیدن به چشم‌انداز تعریف شده را نشان می‌دهد. در مقابل، تاکتیک به اقدامات خاصی اشاره دارد که برای رسیدن به اهداف تعیین شده در راستای استراتژی کسب و کار مربوطه انجام می‌شوند.

تاکتیک‌ها فعالیت‌هایی هستند که برای دست‌یابی به مقاصد انجام می‌شوند. این‌ها ممکن است در یک نقشه‌ی راه پروژه (Project Roadmap) یا شرح وظایف شغلی (Job Description) دیده شوند. بنابراین، می‌توان این تاکتیک‌ها را برای رسیدن به مقصد «بهبود ۱۵ درصدی نتایج نظرسنجی آنلاین رضایت مخاطبان» تعیین کرد.

مثال:

  • از تحقیقات کاربر (User Research) برای تعریف وظایف مهم مخاطبان استفاده کنید؛
  • محتوای وب‌سایت را بازنویسی کنید.

استراتژی کسب و کار چیست؟

استراتژی کسب و کار چیست؟

تعریف استراتژی کسب و کار به همان اندازه که شاید در ابتدا گیج‌کننده به نظر برسد، ساده است. معروف‌ترین تعریفی که برای استراتژی کسب و کار آمده، عبارت است از:

یک استراتژی کسب و کار می‌تواند طرح کارهای لازم برای دستیابی به چشم‌انداز و اهداف تعیین شده‌ی سازمان مربوطه را ترسیم کند. استراتژی کسب و کار همچنین هدایت فرایندهای تصمیم‌گیری را برای بهبود ثبات مالی شرکت در بازارهای رقیب را برعهده دارد. بسیاری از منابع آنلاین در تلاش برای کاهش پیچیدگی تعریف استراتژی کسب و کار به تعریف ساده‌تری از آن اشاره می‌کنند که به شرح زیر است:

استراتژی طرحی سطح بالاست که به کسب‌ و کار کمک می‌کند تا به اهداف خود دست یابد.

سطوح مختلف استراتژی کسب و کار کدامند؟

به طور معمول، سه سطح مختلف در سازمان‌ها وجود دارد که انواع استراتژی کسب و کار در آن استفاده می‌شوند. سطوح استراتژی کسب و کار عبارت‌اند از: سطح شرکتی، تجاری و عملکردی. هر سه سطح چارچوب استراتژیک یک سازمان را تشکیل می‌دهند.

۱. سطح شرکتی

استراتژی‌ سطح شرکتی برنامه‌های استراتژیک مربوط به مدیریت ارشد سازمان است. این استراتژی‌ کسب و کار بیانیه مأموریت و چشم‌انداز سازمان را تشکیل می‌دهد و تأثیر اساسی بر عملکرد بلندمدت شرکت دارند. در واقع، این استراتژی‌ها تصمیمات مربوط به رشد، مالکیت، تنوع و سرمایه‌گذاری را هدایت می‌کنند.

۲. سطح تجاری

استراتژی‌ سطح تجاری با تمرکز بر یک کسب‌ و کار خاص با چشم‌انداز شرکت ادغام می‌شود. در این سطح، چشم‌انداز و اهداف به استراتژی‌های مشخصی تبدیل می‌شوند که نحوه رقابت کسب‌وکار در بازار را نشان می‌دهد.

۳. سطح عملکردی

استراتژی کسب و کار سطح عملکردی برای پاسخ دادن به اینکه چگونه بخش‌های عملکردی مانند بازاریابی، منابع انسانی یا تحقیق و توسعه می‌توانند از استراتژی‌های تجاری و سازمانی تعریف‌شده در سازمان پشتیبانی کنند، طراحی شده‌است.

اینکه شرکت‌ها استراتژی‌های متعددی در هر سطح داشته باشند، امری رایج محسوب می‌شود. در واقع، این موضوع برای اطمینان از اینکه نیازهای مختلف هر سطح به طور دقیق منعکس می‌شوند، ضروری است.

با وجود این، کار با استراتژی‌های متعدد، ریسک بی‌توجهی به اولویت‌ها و تعیین برخی اهداف متضاد را به همراه دارد. اما با مدیریت استراتژیک صحیح، می‌توان چنین ریسک‌هایی را کاهش داد.

خلاصه

استراتژی به افراد در دستیابی به موفقیت‌ها و اهداف بزرگشان کمک می‌کند، همچنین با کمک آن می‌توان اهداف، منابع و مسیر مناسب برای رسیدن به موفقیت را تعیین کرد. ما در این مطلب توضیح دادیم معنی و مفهوم استراتژی چیست و با استفاده از مثالی روند محقق کردن آن را بررسی کردیم. اگر سؤال و یا نظری درمورد این مطلب دارید، با ما در میان بگذارید.

با ساختن یک رزومه حرفه‌ای، برای استخدام در بهترین فرصت‌های شغلی اقدام کنید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.