کار مومنتوم به عنوان نوسانگر


استراتژی مومنتوم در بازار سهام

مومنتوم مفهومی است در علم فیزیک، که بیان می دارد یک جسم در حال حرکت گرایش دارد که همچنان در حرکت باقی بماند مگر اینکه نیرویی از خارج بر آن وارد شود . مصداق این قانون در بازار این است که یک روند حرکتی قیمت و سود تمایل دارد که باقی بماند تا زمانی که یک نیروی خارجی جلوی آن را بگیرد . این استراتژی شامل سرمایه گذاری در جهت بازار می باشد و ادعا می نماید که بازدهی مثبت یا منفی گذشته تا دوره مشخصی از آینده نیز تداوم خواهد داشت این استراتژی همیشه به عنوان تحلیل تکنیکال معروف بوده و امروزه در حال تأیید گرفتن از سرمایه گذاران بنیادگرا و حتی جامعه دانشگاهی است. بر اساس استراتژی سرمایه گذاری مومنتوم بر خلاف فرضیه بازار کارا، بازده سهام عادی در بازه های زمانی مختلف دارای رفتار خاصی می باشد و می توان با بکارگیری راهبرد سرمایه گذاری متناسب با افق زمانی مورد نظر، بازده بیش از بازده بازار بدست آورد.

  • این استراتژی فرصت معامله را از طریق ادغام تحلیل بنیادی (fundamental) و تکنیکالی دنبال می‌کند.
  • نیاز به یک معامله‌گر دارد تا جنبه‌‌های بنیادی ارز ( یا سهام ) مورد معامله را تحلیل کند و برای یک معامله میان مدت یا بلند مدت اقدام به تصمیم‌گیری کند. سپس از مومنتوم قیمت و خطوط حمایت و مقاومت جهت تعیین برگشت بازار استفاده می‌کند.
  • استراتژی برگشتی مومنتوم به شما این امکان را می‌دهد که با ریسک کم وارد بازار شوید و سود زیاد بالقوه‌ای را از طریق مدیریت مالی پیشرفته فراهم می‌نماید.
  • همه معاملات از قبل برنامه‌ریزی شده‌اند تا برای معامله‌گر فرصتی فراهم کنند تا در هر زمانی وارد بازار شود. اکثر معاملات، سفارش محدود دارند و اغلب در نشست و جلسات لندن اجرا می‌شود.
  • این استراتژی به خوبی بر روی دلار آمریکا کار می‌کند. استراتژی مومنتوم برگشتی بین ۱ تا ۵ سیگنال در هر ماه می‌دهد. تمام معاملاتی که وارد پوزیشن شده‌اند تا چندین ماه با توجه به پرایس اکشن (حرکت قیمت) و بنیادی بازار نگهداری می‌شوند.
  • این استرانژی به مدت ۱۵ ماه در بازار مورد استفاده قرار می‌گیرد و عملکرد آن به وضوح در بخش عملکردی ، مستند شده است.

تفسیر مومنتوم چگونه انجام می‌شود؟

اگر سرمایه‌گذاران بتوانند پیش از شتاب گرفتن یک سهام آن را خریداری کنند، قطعا سود خوبی به دست می‌آورند. مخصوصا اگر تحلیل بنیادی هم مهر تاییدی بر آن سهم بزند که دیگر احتمال رشد قیمت بیشتر هم می‌شود. البته وقتی این حرکت پرشتاب اتفاق می‌افتد، بازار هم بی‌کار نمی‌نشیند و واکنش نشان می‌دهد. در نتیجه بعد از مدتی شاهد اصلاح قیمت سهم می‌شود.

قدرت روند کلی بازار می‌تواند به ما در تشخیص مومنتوم کمک کند. وقتی یک روند پرقدرت قیمتی داریم، این وضعیت یک مومنتوم قیمت صعودی یا نزولی را در بازار ایجاد می‌کند. اما وقتی کمی نزدیک‌تر شویم و سهام را جزئی‌تر نگاه کنیم می‌توانیم بفهمیم که آیا مومنتومی در کار است یا نه. مثلا اگر در نمودار شمعی یک سهم، یک کندل بزرگ بدون سایه ببینیم، می‌توانیم آن را به عنوان یک کندل با مومنتوم بالا در نظر بگیریم.

از همینجا می‌توانیم بفهمیم که هدف استراتژی معاملاتی مومنتوم چیست. این استراتژی به ما کمک می‌کند در روندهای صعودی کوتاه مدت بتوانیم موقعیت‌های خوبی را برای ورود به سهام پیدا کنیم. پس باید با نوسان بازار جلو برویم و وقتی قدرت روند در حال کم شدن است، از سهام خارج شویم. هرچه بیشتر در این بازار تجربه به دست بیاوریم می‌توانیم بهتر بفهمیم که در روندهای کوتاه مدت چطور می‌شود معامله کرد. همچنین واکنش بازار را نسبت به اخبار مختلف هم بهتر حدس می‌زنیم.

مومنتوم در بورس قدرت روند سهم را به ما نشان می‌دهد. در تحلیل تکنیکال از این استراتژی بسیار استفاده می‌شود، اما مومنتوم حتی در تحلیل بنیادی هم جا دارد. در این استراتژی باور اصلی بر این مسئله است که بازدهی سهام در مواقع و زمان‌های مختلف با رفتارهای متفاوتی همراه است. با توجه به این استراتژی می‌توانیم از بازار جلو بزنیم و بازدهی بیشتری به دست بیاوریم.

انواع اندیکاتور مومنتوم

مومنتوم، انواع مختلفی دارد که تحلیلگران بورس از آنها برای یافتن داده‌ها استفاده می‌کنند.

اندیکاتور مکدی (MACD):

این شاخص از معروف‌ترین شاخص‌های تحلیلی بازار است که همگرایی و واگرایی را نشان می‌دهد. MACD میانگین متحرک را شناسایی می‌کند و توسط آن‌ها می‌توان حرکت سهم و شتاب سهم را مورد ارزیابی قرار داد. این میانگین‌ها به‌صورت ۹، ۱۲، ۲۶ روزه هستند که توسط شاخص محاسبه می‌شوند.

اندیکاتور RSI:

اندیکاتور RSI یکی دیگر از شاخص‌هایی است که موردتوجه تحلیلگران قرار می‌گیرد. این شاخص برای تعیین نقاط اشباع خرید و اشباع فروش بسیار کاربردی است. نوسانگر RSI بین ۰ تا ۱۰۰ حرکت می‌کند و معمولاً عدد بالای ۵۰ در آن، نشانگر روند صعودی سهم است و هرچقدر به اعداد بالاتر نزدیک ۷۰ یا ۹۰ می‌رسد، نشان از اشباع خرید در سهم خواهد بود و بالعکس عددهای زیر ۳۰، نشان از اشباع فروش است و ممکن است برای خرید سهم مناسب به نظر برسد. در واقع اعداد ۳۰ و ۷۰ نیز از اهمیت بالایی برخوردارند. هرگاه شاخص از عدد ۳۰ به بالا حرکت کند احتمال سیگنال خرید افزایش میابد و بالعکس هر زمانی که از عدد ۷۰ به سمت پایین حرکت کند احتمال سیگنال فروش، بالا می‌رود.

اندیکاتور ADX:

این شاخص نیز در تحلیل‌های تکنیکالی بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرد و جزو اندیکاتور مومنتوم به‌حساب می‌آید. اندیکاتور ADX، با سه جهت‌دهی مثبت، منفی و میانگین، روند قدرتی سهم را بررسی می‌کند و به‌واقع میانگین حرکتی جهت‌دار را می‌سنجد.

این شاخص، در نوسان بین ۰ تا ۱۰۰ است و هرچقدر عدد بالاتری داشته باشد قدرت روند بیشتری دارد. روند صعودی یا نزولی بودن سهم توسط شاخص‌های جهت‌دار مثبت و منفی شناسایی می‌شوند و به همین ترتیب داده‌های لازم را برای تحلیل پیش روی تحلیلگران بازار می‌گذارد.

کاربرد اندیکاتور مومنتوم

از نظر معاملاتی اندیکاتور Momentum ابزار مناسبی برای تشخیص ضعف و قدرت روندها است. تجربه ثابت کرده که این اندیکاتور در روندهای صعودی نسبت به روندهای نزولی موفقیت بیشتری دارد. دلیل این موضوع این است که بیشتر بازارهای مالی جهان اعم از بورس‌ کشورهای مختلف، به دلیل رشد اقتصادی موجود در جهان، در بلند مدت تمایل به حفظ حرکت صعودی دارند. در ادامه این مقاله با چند مثال کاربردی، به شرایط استفاده از اندیکاتور مومنتوم می‌پردازیم.

۱- سیگنال‌گیری با شکست سطح ۱۰۰
اولین کاربرد اندیکاتور مومنتوم، بررسی موقعیت آن نسبت به سطح مرجع است. این سطح در نرم‌افزار متاتریدر سطح ۱۰۰ واحدی و در پنل‌های آنلاین سطح صفر واحدی می‌باشد. هر گاه اندیکاتور بالای سطح مرجع قرار گیرد روند صعودی و هرگاه اندیکاتور پایین‌تر از سطح مرجع قرار گیرد؛ روند نزولی است.

لذا در نرم‌افزار متاتریدر، در صورتی که مومنتوم سطح ۱۰۰ واحدی را رو به بالا بشکاند سیگنال خرید و در صورتی که این سطح را رو به پایین بشکاند، سیگنال فروش صادر خواهد شد.

دقت کنید تا زمانی که اندیکاتور در بالا یا پایین سطح ۱۰۰ تثبیت نشده باشد، روند نزولی یا صعودی قبلی ادامه خواهد داشت.

توجه کنید همان‌طور که گفته شد در پنل‌های معاملاتی آنلاین سطح صفر معادل سطح ۱۰۰ در نرم‌افزار متاتریدر است. پس در این پنل‌ها باید به جای شکست سطح ۱۰۰ از شکست سطح صفر استفاده کنیم.کار مومنتوم به عنوان نوسانگر

۲- سیگنال‌گیری با شکست روند مومنتوم
یکی دیگر از روش‌های سیگنال‌گیری از اندیکاتور مومنتوم سنجش وضعیت اندیکاتور و الگوهای تشکیل شده بر روی آن است. نمودار اندیکاتور نیز می‌تواند الگوهایی مشابه الگوهای قیمتی را تشکیل دهد. برای مثال در تصویر زیر قیمت پس از تشکیل یک روند نزولی، خط روند نزولی را به سمت بالا شکسته و همزمان همین اتفاق در مورد اندیکاتور مومنتوم نیز رخ داده است. در واقع شکسته شدن خط روند نزولی بر روی اندیکاتور، تأییدکننده سیگنال خرید به وجود آمده بر روی نمودار قیمت است.

از این روش می‌توان در زمان شکست‌روندها، تشکیل حمایت‌ها و مقاومت‌های استاتیک و دینامیک، الگوهای ادامه‌دهنده و برگشتی و … استفاده کرد.

۳- واگرایی‌ها بر روی اندیکاتور مومنتوم
علاوه بر موارد ذکر شده، از اندیکاتور مومنتوم در تشخیص واگرایی‌های مثبت، منفی و واگرایی‌های مخفی نیز می‌توان استفاده نمود.

فرض کنید در انتهای یک روند صعودی پر قدرت واگرایی منفی تشکیل شده باشد و هشداری در جهت بازگشت روند را صادر کند. پس از این اتفاق سهم وارد یک روند اصلاحی شدید و بلندمدت شده است. در این جا مومنتوم یک نقش اساسی را ایفا می‌کند. در واقع قیمت سهم بر روی یک روند صعودی در حال افزایش بوده، اما تشکیل یک واگرایی در مومنتوم هشدار بازگشت روند را صادر کرده است. در این جا نقش پیشرو بودن اندیکاتور مومنتوم کاملا لمس می‌شود.

مومنتوم در فیزیک

در فیزیک، مفهومی به نام مومنتوم(Momentum) وجود دارد که به تکانه معروف است و برابر است با حاصلضرب سرعت در وزن یک جسم. روی این مفهوم و ارتباطش با رشد و موفقیت و زندگی، صحبتها و تحلیلهای بسیار زیبا و شگفت انگیزی را میتوان به شما ارائه کرد که قطعا مطرح کردن تمام آنها در یک مقاله ممکن نخواهد بود. اما در این مقاله به بخشهایی از آن اشاره خواهیم داشت.

p=mv

در این معادلات m ،p و v به‌ترتیب نشان دهنده جرم، تکانه و سرعت ذره هستند. واحد تکانه برابر با ثانیه/کیلوگرم.متر (Kg.ms)است. از آنجایی که این مقدار، به عنوان یک بردار شناخته می‌شود، بنابراین دارای اندازه و جهت خواهد بود.

قانون اول نیوتون بیان میدارد که یک جسم دوست دارد وضعیت حرکتی که در آن قرار دارد را حفظ کند، مگر نیرویی مانع آن شود یا تغییراتی در آن ایجاد کند. مثلا یک جسم ساکن، دوست دارد ساکن بماند مگر نیرویی به آن وارد کنید، یا یک خودروی در حال حرکت، ذاتا دوست دارد حرکتش را ادامه دهد، مگر اینکه کلی زور بزنید و انرژی صرف کنید. یا اینکه یک خودروی در حال حرکت، اصولا دوست ندارد بپیچد مگر مقداری انرژی صرف کنید.

جالب آنکه این قانون، در تمام هستی و ساختارهای ذهنی انسان نیز حاکم است. یعنی مثلا هیچ انسانی قصد تغییر ندارد مگر انرژی هایی بصورت ریز به ریز جمع شود تا نهایتا تکانه ای بزرگتر انباشته شود و باعث تغییر از وضعیت قبلی شود. وقتی تکانه جمع شد، بقیه کار بسیار راحت تر و بدون زحمت تر خواهد بود !(دقیقا مانند زمانی که یک گلوله برف از کوهستان به پایین سقوط میکند و در پایین کوه، به سادگی بهمنی بزرگ به پا میکند و حرکتش راحت میشود)

آیا تا به حال به حرکت با یک دوچرخه یا موتورسیکلت توجه کرده اید ؟ در ابتدا، حفظ تعادل و حتی به حرکت انداختن آن بسیار سخت است اما هرچقدر بر سرعت شما افزوده میشود، به یکباره و با سرعت زیاد، گویی میزان کار مومنتوم به عنوان نوسانگر سختی کاسته میشود و اصطلاحا شما تکانه و مومنتوم بدست می آورید و همین مومنتوم باعث میشود که کار شما تسهیل شود !

دقیقا به همین شکل، فردی که مثلا میخواهد ثروتمند شود، در ابتدا کارش بسیار بسیار سخت تر است اما با تداوم گامهای ریز و سودمند در جهت هدفی که دارد و با جمع کردن انرژی، به یکباره کارش کلی ساده تر میشود و گویی همه چیز برای او راحت میشود و به همین علت است که میگویند پول پول می آورد !

هر هدفی که دارید، دائما برایش مومنتوم جمع کنید و بر اساس نگرشی که به شما داده شد، احتمالا آگاه شده اید که در ابتدا، جمع کردن تکانه و تغییر حرکت، قطعا سختی و مقاومتهایی را تولید خواهد کرد(دقیقا مانند شروع حرکت با یک دوچرخه) که نباید درباره آن نگران و غافلگیر شوید!

همانطور که دیدید، تکانه حاصل جرم ضربدر سرعت است. و این بدین معناست که مثلا اگر میخواهید تکانه “فکری” خود را برای تولید ثروت بالا ببرید، باید سرعت افکار مثبت در جهت تولید ثروت را بیشتر کنید و همزمان، وزن و قدرت و انرژی مثبت هر فکرتان را نیز به نوعی افزایش دهید(مثالی از نگرش متافیزیکی به این قانون).

وقتی قصد ایجاد تغییری در زندگی خود دارید، با انجام یکی دو تلاش زود نا امید نشوید که چرا همه چیز اینقدر سخت است !؟ چرا نمیشود و… !؟ بلکه مفهوم مومنتوم را دوباره به یاد آورید !

به تعبیری مومنتوم یا تکانه مانند یک دومینو عمل می کند به این معنا که با تجمیع نیروهای کوچک و ناچیز تغییرات بزرگی را منجر خواهد شد.

مولفه ی زمان می تواند نیرو و مومنتوم را به هم مرتبط کند

اگر نیروی ثابتی برابر با F، در بازه زمانی Δt به ذره‌ای وارد شود، تغییر تکانه ذره، برابر با مقدار زیر خواهد بود.

P=f.∆t∆

این رابطه در واقع همان قانون دوم نیوتن را به شکل دیفرانسیلی بیان می‌کند. در حقیقت این قانون، در قالب تغییرات تکانه بر واحد زمان و به صورت زیر قابل ارائه است.

فرض کنید نیروی متغیر F(t)، در بازه زمانی t1 تا t2، به جرمی وارد می‌شود. برای این سیستم، تغییرات تکانه را می‌توان با استفاده از انتگرال زیر محاسبه کرد.

مومنتوم در معامله گری

معامله کار مومنتوم به عنوان نوسانگر گران می‌توانند از مومنتوم به عنوان یک تکنیک معامله استفاده کنند. هنگامی که یک معامله‌گر مومنتوم‌گرا شتابی را در قیمت، عواید یا درآمد یک سهام مشاهده کند، عموما به امید این که مومنتوم (Momentum) در موقعیت صعودی یا نزولی باقی می‌ماند، در موضع استقراضی (short) یا معاملاتی (long) قرار می‌گیرد. این استراتژی به جای قیمت بنیادی بر تحرکات کوتاه‌مدت بر قیمت سهام متکی است.
مومنتوم (Momentum) نرخ شتاب قیمت اوراق بهادار است، یعنی سرعتی که قیمت آن تغییر می‌کند. به زبان ساده، مومنتوم به نرخ تغییر تحرکات قیمت یک دارایی خاص اشاره دارد و معمولا به عنوان یک نرخ تعریف می‌شود. در تحلیل تکنیکال، مومنتوم یک نوسانگر در نظر گرفته شده و برای کمک به تشخیص خطوط روند مورد استفاده قرار می‌گیرد.

هنگامی که این استراتژی مورد استفاده قرار می‌گیرد، سرمایه‌گذار می‌تواند بر اساس قدرت روندها در قیمت دارایی خرید یا فروش انجام دهد. اگر معامله‌گر تمایل داشته باشد تا از یک استراتژی مبتنی بر مومنتوم استفاده کند، موضعی معاملاتی در قبال یک سهام یا دارایی دارای روند صعودی اتخاذ می‌کند. اگر روند سهام نزولی باشد، وی در موضع استقراضی قرار می‌گیرد. به جای فلسفه سنتی معامله (خرید ارزان، فروش گران)‌، سرمایه گذاری بر اساس مومنتوم (Momentum) به دنبال فروش ارزان و خرید ارزانتر، یا خرید گران و فروش گرانتر است. به جای شناسایی الگوی تداوم (continuation) یا برگشت (reversal)، سرمایه‌گذاران مومنتوم‌گرا بر روند ایجاد توسط آخرین شکست قیمت تمرکز می‌کنند.

آموزش اندیکاتور استوکاستیک (stochastic)

نوسانگر تصادفی یا همان استوکاستیک در اواخر دهه ۱۹۵۰ توسط تحلیلگر معروف تکنیکال و ریاست دانشگاه واتسکا، دکتر لین طراحی شد و امروزه از آن به عنوان یکی از معروف‌ترین شاخصهای مومنتوم ( نیروی حرکت قیمت ) در علم تحلیل تکنیکال یاد می‌شود. استوکاستیک یا استوکستیک یک اندیکاتور مومنتوم است که وضعیت آخرین قیمت (قیمت بسته شده) را نسبت به بالا و پایین‌ترین قیمت نشان می‌دهد. به عبارت دیگر استوکاستیک به هیچ وجه از قیمت سهم و حجم معاملات تبعیت نمی‌کند و عملکردی مانند اندیکاتورهای RSI و MACD ندارد بلکه نوسانات آن بر اساس سرعت حرکت قیمت و همچنین جهت حرکتی آن می‌باشد.

استوکاستیک در خانواده نوسانگرها یا اسیلاتورها می‌باشد ولی در دسته اندیکاتورهای پیشرو قرار می‌گیرد. این اندیکاتور یکی از بهترینها در تشخیص انتهای روند می‌باشد و پیش از برگشت قدرتمند قیمت، سیگنال برگشتی را صادر می‌کند. دکتر جورج لین نظریه استوکاستیک را بر این اساس تعریف کرد: زمانی که قیمت در روندی صعودی قرار دارد در قیمتهای Close یا آخرین قیمت، شاهد تمایل قیمت برای رسیدن به قیمت High خواهیم بود و بلعکس، زمانی که قیمت در روندی نزولی قرار می‌گیرد، می‌کوشد تا خود را به قیمت Low نزدیک کند. در واقع این اندیکاتور توانایی بررسی میزان خرید و فروش را دارد؛ همچنین برای شناسایی نقاط برگشتی ریزموجهای درون یک موج بزرگ مناسب می‌باشد.

استوکاستیک

استوکاستیک یک نوسانگر بین محدوده ۰ تا ۱۰۰ می‌باشد که ناحیه تعادلی آن بین سطوح ۲۰ تا ۸۰ در نظر گرفته شده است که شبیه به اندیکاتور MFI می‌باشد. ناحیه زیر سطح ۲۰ را ناحیه اشباع یا تخلیه هیجان فروش و همچنین ناحیه بالای سطح ۸۰ را ناحیه اشباع خرید یا تخلیه هیجان خرید می‌نامند.

در اندیکاتور استوکاستیک از دو خط با نامهای K% و D% استفاده شده است که خط D% اهمیت به مراتب بیشتری نسبت به خط دیگر دارد و سیگنال خرید یا فروش را این خط صادر می‌کند.

خط K% در اندیکاتور استوکاستیک

خط K% درصدی از تغییرات می‌باشد که نسبت آن بین سطوح ۰ تا ۱۰۰ نوسان می‌کند. این خط سریع اساسا یک مقیاس جهت بررسی اندازه نیروی حرکتی در نوسانگر می‌باشد. محاسبه K% بسیار ساده است و از طریق فرمول زیر می‌توانیم آن را حساب کنیم:

K% = (Current Close – Lowest Low)/(Highest High – Lowest Low) * 100

در فرمول فوق حرف C نشان دهنده آخرین قیمت و L14 کمترین قیمت برای ۱۴ دوره قبل می‌باشد و به همین ترتیب H14 به عنوان بالاترین قیمت برای ۱۴ روز گذشته می‌باشد.

خط D% در اندیکاتور استوکاستیک

خط دوم که نسبت به خط K% کندتر است از میانگین متحرک ۳ دوره‌ای از خط K% بدست می‌آید.

(D% = 100 X (H3/L3

با کمک روابط فوق استوکاستیکی بدست می‌آید که به استوکاستیکهای سریع معروف می‌باشند و بسیاری از تحلیلگران میانه خوبی با استوکاستیکهای سریع ندارد و با اعمال تغییراتی در میانگین متحرک D% حالت آرام استوکاستیک را ایجاد می‌کنند.

انواع استوکاستیک

استوکاستیک به سه دسته تقسیم‌بندی می‌شود که تحلیلگران با توجه به استراتژی خود مناسب‌ترین گزینه را انتخاب می‌کنند.

  • استوکاستیک سریع:
    متداولترین نوع استوکاستیک میباشد ولی با توجه به نوسانات زیادی که دارد فقط مورد استفاده برخی از تحلیلگران قرار می‌گیرد که نحوه محاسبه آن بر اساس فرمولهای فوق می‌باشد.
  • استوکاستیک کند:
    استوکاستیک کند که نسبت به نوع قبلی طرفداران بیشتری دارد از K% سریع با میانگین متحرک ساده و ۳ دوره‌ای هموار شده است و همچنین D% آن از میانگین متحرک ساده K% کند سه دوره‌ای محاسبه می‌شود.
  • استوکاستیک کامل:
    استوکاستیک کامل ورژن سفارشی شده استوکاستیک کند می‌باشد. در این نوع از استوکاستیک K% سریع با میانگین متحرک ساده دوره هموار شده است.

استوکاستیک کامل، کند، سریع

سیگنال استوکاستیک

تمام توضیحات فوق در نهایت منجر به تشکیل دو خط خواهند شد که بین سطوح ۰ تا ۱۰۰ نوسان می‌کنند که خط آبی رنگ K% نام دارد و به عنوان یک خط سریع در نمودار کار مومنتوم به عنوان نوسانگر استوکاستیک نوسان می‌کند و خط قرمز رنگ D% می‌باشد و کمی کندتر است.

زمانی که هر دو خط در زیر سطح ۲۰ قرار گیرند و K% از پایین به بالا خط D% را قطع کند سیگنال خرید صادر خواهد شد که نشانه افزایش شتاب خرید در بین فعالین بازار می‌باشد؛ وبلعکس زمانی که هر دو خط در بالای سطح ۸۰ می‌باشند و خط K% از بالا به پایین خط D% را قطع کند در این حالت سیگنال فروش خواهیم داشت.

سیگنال استوکاستیک

یکی دیگر از کاربردهای این اندیکاتور که به عنوان بهترین کاربرد آن نیز محسوب می‌شود، امکان بررسی ضعف در روند می‌باشد که اصطلاحا به آن واگرایی می‌گویند.

در اندیکاتور استوکاستیک واگرایی بسیار کم اتفاق می‌افتد ولی واگرایی‌های استوکاستیک از قدرت بسیار زیادی برخوردار هستند و یکی از اخبار خوب برای تحلیلگران محسوب می‌شوند. در صورت مشاهده واگرایی در استوکاستیک احتمال تغییر روند بسیار زیاد است و در تصمیم‌گیری معامله‌گران وزن زیادی خواهد داشت.

تعریف و کاربرد اسیلاتورها

کاربرد اسیلاتورها

هنگامی‌ که نمودارها روند مشخصی را نشان نمی‌دهند، یک معامله‌گر به اسیلاتورها تکیه می‌کند. اسیلاتورها نوعی اندیکاتور هستند که در تحلیل تکنیکال به کار می‌روند. استفاده از این ابزارها زمانی بیشترین سود را دارد که نمودار قیمت روند مشخصی نداشته باشد. زمانی که دارایی در وضعیت خرید یا فروش بیش از حد است، ارزش واقعی اسلاتور یا نوسانگر آشکار می‌شود. به عنوان مثال، یک تحلیلگر تکنیکال می‌تواند از نوسانگرها استفاده کند تا ببیند که چه زمانی روند صعودی دارایی به پایان رسیده و اشباع خرید شده است. عکس این کار مومنتوم به عنوان نوسانگر مورد نیز صادق است. با ما همراه باشید تا شما را با تعریف و کاربرد اسیلاتورها آشنا کنیم.

تعریف و کاربرد اسیلاتورها به زبان ساده

فهرست عناوین مقاله

یک اسیلاتور یک ابزار تحلیل تکنیکال است که سطوح بالا و پایینی بین دو مقدار در نظر می‌گیرد و سپس یک نشانگر ایجاد می‌کند که در این محدوده نوسان خواهد کرد. معامله‌گران از این نوع اندیکاتور برای کشف شرایط اشباع فروش یا اشباع خرید استفاده می‌کنند. زمانی که نوسانگر به حد بالای خود نزدیک می‌شود، تحلیلگران فنی این اطلاعات را به این معنا تفسیر می‌کنند که دارایی بیش از حد خرید شده است و با نزدیک شدن نواسانگر به حد پایین خود، تکنسین‌ها آن دارایی را بیش از حد فروخته‌شده در نظر می‌گیرند.

کاربرد اسیلاتورها و نحوه عملکرد آنها

اسیلاتورها معمولاً همراه با سایر شاخص‌های تحلیل تکنیکال برای تصمیم‌گیری در انجام معاملات استفاده می‌شوند. تحلیلگران نوسانگرها را زمانی سودمندتر می‌دانند که نتوانند روند مشخصی را برای نمودار قیمت تعیین کنند. رایج‌ترین اسیلاتورها، اسیلاتور استوکاستیک، قدرت نسبی (RSI)، MACD، نرخ تغییر (ROC) و جریان پول (MFI) است. در تحلیل تکنیکال، سرمایه‌گذاران اسیلاتورها را یکی از مهم‌ترین ابزارهای فنی می‌دانند، اما ابزارهای تکنیکی دیگری نیز وجود دارد که تحلیلگران معتقدند در کنار استفاده از اسیلاتورها باید مورد توجه قرار بگیرند.

در واقع اسیلاتورها در مقیاس درصدی از 0 تا 100 اندازه‌گیری می‌شوند. هنگامی‌که بازار در یک محدوده خاص معامله می‌شود، نوسانگر نوسانات قیمت را دنبال می‌کند و زمانی که از 70 تا 80 درصد محدوده قیمت کل تعیین‌شده فراتر می‌رود، شرایط خرید بیش از حد را نشان می‌دهد که به معنای فرصت فروش است. شرایط فروش بیش از حد نیز زمانی وجود دارد که نوسانگر به زیر 30 تا 20 درصد برسد که به معنای فرصت خرید است.

تا زمانی که قیمت در محدوده تعیین‌شده باقی بماند، سیگنال‌ها معتبر می‌مانند. با این حال، هنگامی ‌که یک شکست قیمت رخ می‌دهد، سیگنال‌ها ممکن است گمراه‌کننده باشند. تحلیلگران شکست قیمت را بازنشانی محدوده‌ای که بازار جانبی فعلی را محدود می‌کند یا به عنوان شروع یک روند جدید تلقی می‌کنند. در طول شکست قیمت، نوسانگر ممکن است برای مدت طولانی در محدوده خرید یا فروش بیش از حد باقی بماند. در اینجا کاربرد اسیلاتورها کمرنگ می‌شود.

آموزش تحلیل تکنیکال به ساده ترین روش ممکن

از سری مقالات مشابه این مطلب

تحلیلگران فنی، اسیلاتورها را برای بازارهای جانبی مناسب‌تر می‌دانند و هنگامی‌ که همراه با یک شاخص فنی دیگر استفاده می‌شوند، آنها را مؤثرتر می‌دانند. به عنوان مثال، یک نشانگر میانگین متحرک می‌تواند برای تعیین اینکه آیا بازار رونددار است یا نه استفاده شود. هنگامی ‌که تحلیلگران تشخیص می‌دهند که بازار رونددار نیست، سیگنال‌های یک نوسان‌ساز بسیار مفیدتر و موثرتر می‌شوند.

چند مثال از کاربرد اسیلاتورها

هنگامی ‌که صحبت از معاملات و تحلیل تکنیکال می‌شود، اندیکاتورهای نوسانگر به عنوان سنگ بنای ارزیابی جفت ارز یا هر طبقه دارایی دیگر در نظر گرفته می‌شوند. همان طور که از نام آن پیداست، نوسانگرها بین دو مقدار ثابت در رابطه با قیمت واقعی دارایی در نوسان هستند و به معامله‌گران کمک می‌کنند تا حرکت جهت و همچنین قدرت یا مومنتوم را بسنجند. از این رو، با استفاده از یک نشانگر نوسانگر، می‌توانید بفهمید که قیمت دارایی در حال افزایش یا کاهش است و همچنین سرعت آن در آن جهت را متوجه شوید.

تحلیلگران بازار تعدادی از شاخص‌های نوسانی محبوب را توسعه داده‌اند. اما، همه اندیکاتورها به یک اندازه خوب نیستند و هر یک از آنها عملکرد متفاوتی برای ارائه سطح متنوعی از اطلاعات به معامله‌گران دارند. برخی از شاخص‌ها برای تفسیر بازارهای رونددار توسعه داده شده‌اند و برخی دیگر برای شناسایی فرصت‌های معاملاتی در شرایط بازار محدود مفید هستند. دانستن اینکه از کدام اندیکاتور و در چه شرایطی استفاده کنید، تفاوت‌ بین معامله‌گران موفق فارکس و دیگران را مشخص می‌کند.

در اینجا این سوال مطرح می‌شود که بهترین شاخص‌های نوسانگر موجود کدامند. برای پاسخ به این سوال، ادامه مطلب را بخوانید.

اسیلاتور استوکاستیکس

یک کاربرد اسیلاتورها تعیین روند است. اندیکاتور Stochastics رابطه بین قیمت بسته شدن دارایی و محدوده قیمت آن را در یک دوره خاص اندازه‌گیری می‌کند، زیرا قیمت بسته شدن دارایی احتمالاً در طول یک روند صعودی در انتهای بالاتر محدوده یک روزه باقی می‌ماند. به طور مشابه، در طول یک روند نزولی نزدیک به پایین محدوده خواهد بود.

با در نظر گرفتن این اصل، اندیکاتور Stochastics اندازه‌گیری می‌کند که آیا قیمت دارایی روند مشخص دارد یا صرفاً در یک محدوده معامله می‌شود. هر معامله‌گر باتجربه‌ای می‌تواند حرکت جهت‌دار بازار را فقط با نگاه کردن به نمودار دریابد. با این حال، اسیلاتور Stochastics تفسیر عمل قیمت را بسیار آسان‌تر می‌کند. Stochastics بین دو مقدار ثابت 0 و 100 در نوسان است.

وقتی بالاتر از سطح 80 معامله می‌شود، برخی از معامله‌گران معتقدند که نشان‌دهنده این است که روند صعودی احتمالاً شتاب خود را از دست می‌دهد. با این حال، نگاهی به فرمول Stochastic تأیید می‌کند که یک Stochastic بالا در واقع ادامه احتمالی روند را نشان خواهد کار مومنتوم به عنوان نوسانگر داد.

بنابراین، بهترین راه برای یافتن ورودی بازار با اندیکاتور Stochastics، جستجوی ورودی‌های طولانی پس از یک اصلاح نزولی موقت در طول یک روند صعودی و یک ورود کوتاه پس از اصلاح صعودی در طول یک روند نزولی است. ممکن است در ابتدا خیلی پیچیده به نظر برسد. به خصوص، اگر در تحلیل تکنیکال تازه‌کار هستید و تجربه کمی ‌در زمینه واگرایی معاملاتی دارید. اما با نگاه به یک مثال زیر متوجه خواهید شد که درک آن نسبتاً ساده است.

کاربرد اسیلاتورها

شاخص قدرت نسبی (RSI)

درست مانند Stochastics، شاخص قدرت نسبی (RSI) بین مقادیر 0 و 100 در نوسان است. این اندیکاتور نیز می‌تواند کاربرد اسیلاتورها را محقق کند. با این حال، سطح خرید و فروش بیش از حد معمولاً روی 70 در طول یک روند صعودی و 30 در طول یک روند نزولی تعیین می‌شود. با این حال روش تفسیر RSI تقریباً با Stochastics یکسان است.

در حالیکه هر دو Stochastics و RSI به عنوان نوسانگرهای مومنتوم در نظر گرفته می‌شوند، RSI در طول یک بازار پرطرفدار بهترین عملکرد را دارد. زیرا خوانش بالای 50، یک روند صعودی کلی را نشان می‌دهد و بالعکس.

ترفند RSI این است که ابتدا به دنبال سطح حمایت و مقاومت بالقوه باشید و سپس فرصت‌های ورود به بازار را بیابید. برای انجام این کار، به جای تمرکز روی سطح 50، می‌توانیم دو خط اضافی، 40 و 60 را در پنجره RSI ترسیم کنیم.

کاربرد اسیلاتورها

در شکل فوق، می‌بینیم که GBP/USD زمانی که RSI به ترتیب به سطوح 40 و 60 رسید، پشتیبانی و مقاومت پیدا کرد. اگر نمی‌دانستید که سطوح حمایت و مقاومت احتمالاً کجا شکل می‌گیرند، مشاهده عملکرد قیمت زمانی که RSI نزدیک به این سطوح است می‌تواند به شما کمک کند. با داشتن این اطلاعات، می‌توانید الگوهای Candlestick یا شکست‌های خط روند را نیز تماشا کرده تا یک مکان مناسب برای ورود به بازار پیدا کنید.

واگرایی میانگین متحرک همگرایی (MACD)

دو نوسانگر قبلی، از نمودارهای خطی استفاده می‌کنند. اما نشانگر واگرایی میانگین متحرک (MACD) یک اسیلاتور کاملاً متفاوت است. زیرا دو متقاطع میانگین متحرک را با هیستوگرام ترکیب می‌کند تا قدرت حرکت را اندازه‌گیری نماید. پس یک کاربرد اسیلاتورها اندازه‌گیری قدرت حرکت است.

دو خط MACD نشان‌دهنده ترکیبی از EME12 و EME26 است. هنگامی ‌که دوره کوتاه‌تر EMA از دوره دوره طولانی‌تر آن عبور می‌کند، مانند یک متقاطع MA معمولی، تغییر در روند را نشان می‌دهد. اما آنچه MACD را واقعاً متمایز می‌کند، هیستوگرام است که فاصله بین این دو EMA را اندازه‌گیری می‌کند. وقتی هیستوگرام بالای خط 0 باشد و در حال افزایش باشد، سیگنال یک روند صعودی را نشان می‌دهد که در حال افزایش است. از سوی دیگر، زمانی که هیستوگرام زیر خط 0 باشد، نشان‌دهنده این است که روند نزولی در حال جمع‌آوری قدرت است.

کاربرد اسیلاتورها

برخلاف Stochastics و RSI، هیچ سطح ازپیش‌تعیین‌شده‌ای برای خرید یا فروش بیش از حد، در نوسانگر MACD وجود ندارد. با این حال، باید اوج‌ها و کف‌های MACD را با اوج‌ها و کف‌های نمودار قیمت مقایسه کنید. با این کار به راحتی می‌توانید همگرایی و واگرایی را تشخیص دهید.

کاربرد اسیلاتورها

بهترین راه برای استفاده از MACD برای یافتن فرصت ورود به بازار، مخالف بودن است. این بدان معناست که وقتی خط سیگنال MACD بسیار کمتر از سطح 0 است و سیگنال خرید تولید می‌کند، به دنبال فرصت‌های طولانی باشید. در مقابل، زمانی که خط سیگنال MACD بسیار بالاتر از سطح 0 معامله می‌شود، باید به دنبال سیگنال فروش باشید.

جمع‌بندی تعریف و کاربرد اسیلاتورها

یک اسیلاتور بسیار شبیه به دیگر اندیکاتورها است و استفاده از یک نشانگر همراه با دیگری ابزار بسیار مفیدی برای تعیین نقاط ورود و خروج در بازار است. با استفاده از این نوع اندیکاتورها می‌توانید ببینید که چگونه معامله‌گران حرفه‌ای می‌توانند مدت‌ها قبل از یک سرمایه‌گذار معمولی ورود یا خروج خود به بازار را انجام دهند. از طرفی با استفاده از این ابزار همچنین می‌توانید محدوده معاملاتی را پیدا کنید.

تعریف و کاربرد اسیلاتورها

کاربرد اسیلاتورها

هنگامی‌ که نمودارها روند مشخصی را نشان نمی‌دهند، یک معامله‌گر به اسیلاتورها تکیه می‌کند. اسیلاتورها نوعی اندیکاتور هستند که در تحلیل تکنیکال به کار می‌روند. استفاده از این ابزارها زمانی بیشترین سود را دارد که نمودار قیمت روند مشخصی نداشته باشد. زمانی که دارایی در وضعیت خرید یا فروش بیش از حد است، ارزش واقعی اسلاتور یا نوسانگر آشکار می‌شود. به عنوان مثال، یک تحلیلگر تکنیکال می‌تواند از نوسانگرها استفاده کند تا ببیند که چه زمانی روند صعودی دارایی به پایان رسیده و اشباع خرید شده است. عکس این مورد نیز صادق است. با ما همراه باشید تا شما را با تعریف و کاربرد اسیلاتورها آشنا کنیم.

تعریف و کاربرد اسیلاتورها به زبان ساده

فهرست عناوین مقاله

یک اسیلاتور یک ابزار تحلیل تکنیکال است که سطوح بالا و پایینی بین دو مقدار در نظر می‌گیرد و سپس یک نشانگر ایجاد می‌کند که در این محدوده نوسان خواهد کرد. معامله‌گران از این نوع اندیکاتور برای کشف شرایط اشباع فروش یا اشباع خرید استفاده می‌کنند. زمانی که نوسانگر به حد بالای خود نزدیک می‌شود، تحلیلگران فنی این اطلاعات را به این معنا تفسیر می‌کنند که دارایی بیش از حد خرید شده است و با نزدیک شدن نواسانگر به حد پایین خود، تکنسین‌ها آن دارایی را بیش از حد فروخته‌شده در نظر می‌گیرند.

کاربرد اسیلاتورها و نحوه عملکرد آنها

اسیلاتورها معمولاً همراه با سایر شاخص‌های تحلیل تکنیکال برای تصمیم‌گیری در انجام معاملات استفاده می‌شوند. تحلیلگران نوسانگرها را زمانی سودمندتر می‌دانند که نتوانند روند مشخصی را برای نمودار قیمت تعیین کنند. رایج‌ترین اسیلاتورها، اسیلاتور استوکاستیک، قدرت نسبی (RSI)، MACD، نرخ تغییر (ROC) و جریان پول (MFI) است. در تحلیل تکنیکال، سرمایه‌گذاران اسیلاتورها را یکی از مهم‌ترین ابزارهای فنی می‌دانند، اما ابزارهای تکنیکی دیگری نیز وجود دارد که تحلیلگران معتقدند در کنار استفاده از اسیلاتورها باید مورد توجه قرار بگیرند.

در واقع اسیلاتورها در مقیاس درصدی از 0 تا 100 اندازه‌گیری می‌شوند. هنگامی‌که بازار در یک محدوده خاص معامله می‌شود، نوسانگر نوسانات قیمت را دنبال می‌کند و زمانی که از 70 تا 80 درصد محدوده قیمت کل تعیین‌شده فراتر می‌رود، شرایط خرید بیش از حد را نشان می‌دهد که به معنای فرصت فروش است. شرایط فروش بیش از حد نیز زمانی وجود دارد که نوسانگر به زیر 30 تا 20 درصد برسد که به معنای فرصت خرید است.

تا زمانی که قیمت در محدوده تعیین‌شده باقی بماند، سیگنال‌ها معتبر می‌مانند. با این حال، هنگامی ‌که یک شکست قیمت رخ می‌دهد، سیگنال‌ها ممکن است گمراه‌کننده باشند. تحلیلگران شکست قیمت را بازنشانی محدوده‌ای که بازار جانبی فعلی را کار مومنتوم به عنوان نوسانگر محدود می‌کند یا به عنوان شروع یک روند جدید تلقی می‌کنند. در طول شکست قیمت، نوسانگر ممکن است برای مدت طولانی در محدوده خرید یا فروش بیش از حد باقی بماند. در اینجا کاربرد اسیلاتورها کمرنگ می‌شود.

آموزش تحلیل تکنیکال به ساده ترین روش ممکن

از سری مقالات مشابه این مطلب

تحلیلگران فنی، اسیلاتورها را برای بازارهای جانبی مناسب‌تر می‌دانند و هنگامی‌ که همراه با یک شاخص فنی دیگر استفاده می‌شوند، آنها را مؤثرتر می‌دانند. به عنوان مثال، یک نشانگر میانگین متحرک می‌تواند برای تعیین اینکه آیا بازار رونددار است یا نه استفاده شود. هنگامی ‌که تحلیلگران تشخیص می‌دهند که بازار رونددار نیست، سیگنال‌های یک نوسان‌ساز بسیار مفیدتر و موثرتر می‌شوند.

چند مثال از کاربرد اسیلاتورها

هنگامی ‌که صحبت از معاملات و تحلیل تکنیکال می‌شود، اندیکاتورهای نوسانگر به عنوان سنگ بنای ارزیابی جفت ارز یا هر طبقه دارایی دیگر در نظر گرفته می‌شوند. همان طور که از نام آن پیداست، نوسانگرها بین دو مقدار ثابت در رابطه با قیمت واقعی دارایی در نوسان هستند و به معامله‌گران کمک می‌کنند تا حرکت جهت و همچنین قدرت یا مومنتوم را بسنجند. از این رو، با استفاده از یک نشانگر نوسانگر، می‌توانید بفهمید که قیمت دارایی در حال افزایش یا کاهش است و همچنین سرعت آن در آن جهت را متوجه شوید.

تحلیلگران بازار تعدادی از شاخص‌های نوسانی محبوب را توسعه داده‌اند. اما، همه اندیکاتورها به یک اندازه خوب نیستند و هر یک از آنها عملکرد متفاوتی برای ارائه سطح متنوعی از اطلاعات به معامله‌گران دارند. برخی از شاخص‌ها برای تفسیر بازارهای رونددار توسعه داده شده‌اند و برخی دیگر برای شناسایی فرصت‌های معاملاتی در شرایط بازار محدود مفید هستند. دانستن اینکه از کدام اندیکاتور و در چه شرایطی استفاده کنید، تفاوت‌ بین معامله‌گران موفق فارکس و دیگران را مشخص می‌کند.

در اینجا این سوال مطرح می‌شود که بهترین شاخص‌های نوسانگر موجود کدامند. برای پاسخ به این سوال، ادامه مطلب را کار مومنتوم به عنوان نوسانگر بخوانید.

اسیلاتور استوکاستیکس

یک کاربرد اسیلاتورها تعیین روند است. اندیکاتور Stochastics رابطه بین قیمت بسته شدن دارایی و محدوده قیمت آن را در یک دوره خاص اندازه‌گیری می‌کند، زیرا قیمت بسته شدن دارایی احتمالاً در طول یک روند صعودی در انتهای بالاتر محدوده یک روزه باقی می‌ماند. به طور مشابه، در طول یک روند نزولی نزدیک به پایین محدوده خواهد بود.

با در نظر گرفتن این اصل، اندیکاتور Stochastics اندازه‌گیری می‌کند که آیا قیمت دارایی روند مشخص دارد یا صرفاً در یک محدوده معامله می‌شود. هر معامله‌گر باتجربه‌ای می‌تواند حرکت جهت‌دار بازار را فقط با نگاه کردن به نمودار دریابد. با این حال، اسیلاتور Stochastics تفسیر عمل قیمت را بسیار آسان‌تر می‌کند. Stochastics بین دو مقدار ثابت 0 و 100 در نوسان است.

وقتی بالاتر از سطح 80 معامله می‌شود، برخی از معامله‌گران معتقدند که نشان‌دهنده این است که روند صعودی احتمالاً شتاب خود را از دست می‌دهد. با این حال، نگاهی به فرمول Stochastic تأیید می‌کند که یک Stochastic بالا در واقع ادامه احتمالی روند را نشان خواهد داد.

بنابراین، بهترین راه برای یافتن ورودی بازار با اندیکاتور Stochastics، جستجوی ورودی‌های طولانی پس از یک اصلاح نزولی موقت در طول یک روند صعودی و یک ورود کوتاه پس از اصلاح صعودی در طول یک روند نزولی است. ممکن است در ابتدا خیلی پیچیده به نظر برسد. به خصوص، اگر در تحلیل تکنیکال تازه‌کار هستید و تجربه کمی ‌در زمینه واگرایی معاملاتی دارید. اما با نگاه به یک مثال زیر متوجه خواهید شد که درک آن نسبتاً ساده است.

کاربرد اسیلاتورها

شاخص قدرت نسبی (RSI)

درست مانند Stochastics، شاخص قدرت نسبی (RSI) بین مقادیر 0 و 100 در نوسان است. این اندیکاتور نیز می‌تواند کاربرد اسیلاتورها را محقق کند. با این حال، سطح خرید و فروش بیش از حد معمولاً روی 70 در طول یک روند صعودی و 30 در طول یک روند نزولی تعیین می‌شود. با این حال روش تفسیر RSI تقریباً با Stochastics یکسان است.

در حالیکه هر دو Stochastics و RSI به عنوان نوسانگرهای مومنتوم در نظر گرفته می‌شوند، RSI در طول یک بازار پرطرفدار بهترین عملکرد را دارد. زیرا خوانش بالای 50، یک روند صعودی کلی را نشان می‌دهد و بالعکس.

ترفند RSI این است که ابتدا به دنبال سطح حمایت و مقاومت بالقوه باشید و سپس فرصت‌های ورود به بازار را بیابید. برای انجام این کار، به جای تمرکز روی سطح 50، می‌توانیم دو خط اضافی، 40 و 60 را در پنجره RSI ترسیم کنیم.

کاربرد اسیلاتورها

در شکل فوق، می‌بینیم که GBP/USD زمانی که RSI به ترتیب به سطوح 40 و 60 رسید، پشتیبانی و مقاومت پیدا کرد. اگر نمی‌دانستید که سطوح حمایت و مقاومت احتمالاً کجا کار مومنتوم به عنوان نوسانگر شکل می‌گیرند، مشاهده عملکرد قیمت زمانی که RSI نزدیک به این سطوح است می‌تواند به شما کمک کند. با داشتن این اطلاعات، می‌توانید الگوهای Candlestick یا شکست‌های خط روند را نیز تماشا کرده تا یک مکان مناسب برای ورود به بازار پیدا کنید.

واگرایی میانگین متحرک همگرایی (MACD)

دو نوسانگر قبلی، از نمودارهای خطی استفاده می‌کنند. اما نشانگر واگرایی میانگین متحرک (کار مومنتوم به عنوان نوسانگر MACD) یک اسیلاتور کاملاً متفاوت است. زیرا دو متقاطع میانگین متحرک را با هیستوگرام ترکیب می‌کند تا قدرت حرکت را اندازه‌گیری نماید. پس یک کاربرد اسیلاتورها اندازه‌گیری قدرت حرکت است.

دو خط MACD نشان‌دهنده ترکیبی از EME12 و EME26 است. هنگامی ‌که دوره کوتاه‌تر EMA از دوره دوره طولانی‌تر آن عبور می‌کند، مانند یک متقاطع MA معمولی، تغییر در روند را نشان می‌دهد. اما آنچه MACD را واقعاً متمایز می‌کند، هیستوگرام است که فاصله بین این دو EMA را اندازه‌گیری می‌کند. وقتی هیستوگرام بالای خط 0 باشد و در حال افزایش باشد، سیگنال یک روند صعودی را نشان می‌دهد که در حال افزایش است. از سوی دیگر، زمانی که هیستوگرام زیر خط 0 باشد، نشان‌دهنده این است که روند نزولی در حال جمع‌آوری قدرت است.

کاربرد اسیلاتورها

برخلاف Stochastics و RSI، هیچ سطح ازپیش‌تعیین‌شده‌ای برای خرید یا فروش بیش از حد، در نوسانگر MACD وجود ندارد. با این حال، باید اوج‌ها و کف‌های MACD را با اوج‌ها و کف‌های نمودار قیمت مقایسه کنید. با این کار به راحتی می‌توانید همگرایی و واگرایی را تشخیص دهید.

کاربرد اسیلاتورها

بهترین راه برای استفاده از MACD برای یافتن فرصت ورود کار مومنتوم به عنوان نوسانگر به بازار، مخالف بودن است. این بدان معناست که وقتی خط سیگنال MACD بسیار کمتر از سطح 0 است و سیگنال خرید تولید می‌کند، به دنبال فرصت‌های طولانی باشید. در مقابل، زمانی که خط سیگنال MACD بسیار بالاتر از سطح 0 معامله می‌شود، باید به دنبال سیگنال فروش باشید.

جمع‌بندی تعریف و کاربرد اسیلاتورها

یک اسیلاتور بسیار شبیه به دیگر اندیکاتورها است و استفاده از یک نشانگر همراه با دیگری ابزار بسیار مفیدی برای تعیین نقاط ورود و خروج در بازار است. با استفاده از این نوع اندیکاتورها می‌توانید ببینید که چگونه معامله‌گران حرفه‌ای می‌توانند مدت‌ها قبل از یک سرمایه‌گذار معمولی ورود یا خروج خود به بازار را انجام دهند. از طرفی با استفاده از این ابزار همچنین می‌توانید محدوده معاملاتی را پیدا کنید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.