دستورالعمل سیستم گردش کالاهای انبار (سفارش، خرید و کنترل)
بر اساس احتیاج و یا تقاضای رسیده از بخشها، مراحل زیر برای خرید کالا انجام میگیرد:
1- انباردار برگ درخواست خرید را در دو نسخه سفید ضخیم و رنگی نازک تنظیم و هر دو نسخه را به واحد تدارکات ارسال مینماید.
2- واحد تدارکات نسخ برگ درخواست خرید را به تأیید حسابداری (تعهدات و اعتبارات) و مسئول بخش اداری و مالی میرساند.
3- تدارکات نسخه دوم فرم را به انبار ارسال نموده و نسخه اول را برای انجام عملیات خرید نزد خود نگهداری مینماید.
4- انباردار نسخه دوم را تا زمان دریافت کالا موقتاً نزد خود نگهداری می نماید.
5- انباردار پس از دریافت کالا و مقایسه آن با نسخه دوم برگ درخواست خرید کالا، رسید انبار را براساس کالای دریافتی مطابق نمودار شماره دو تنظیم کرده و نسخه دوم برگ درخواست خرید را پس از ثبت اطلاعات در کارت انبار، بایگانی میکند.
6- واحد تدارکات براساس فاکتورهای خرید صورتحسابی تهیه کرده و آن را همراه نسخه اول برگ درخواست خرید و فاکتورها و اسناد ضمیمه دیگر به حسابداری ارسال مینماید.
7- حسابداری فرمهای دریافتی را با هم و رسید انبار مقایسه کرده و پس از انجام عملیات مالی لازم، نسخه اول برگ درخواست خرید را همراه سایر مدارک، حسب مورد، بایگانی یا به حسابداری دفتر مرکزی ارسال مینماید.
* واژهها و ستونهای برگ درخواست خرید (شکل 1) بشرح زیر تکمیل میشود:
- تاریخ: تاریخ صدور برگ درخواست خرید
- شماره: شماره مسلسل برگ درخواست خرید
- شرح کالا: نام و مشخصات کالای مربوطه
- شماره کالا: شمارهای که کالا تحت آن، در انبار نگهداری میشود.
- مقدار تقاضا شده: مقدار کالایی که جهت ابتیاع مورد تقاضا واقع شده است.
ملاحظات : توضیحات اضافی که تحت عناوین ستونها نمیتوانند نوشته شوند در این قسمت منظور میگردند.
در قسمت تحتانی فرم، حسابداری و مسئول بخش اداری و مالی، محلهای مربوط را امضاء مینماید.
2 ـ برگ رسید انبار
در موقع رسیدن کالا به انبار مراحل زیر انجام میگیرد:
1- انباردار در هنگام تحویل کالا، فرم رسید انبار را در دو نسخه سفید ضخیم و رنگی نازک تنظیم کرده و پس از امضاء، نسخه اول سفید ضخیم را به واحد تدارکات ارسال و نسخه دوم رنگی را پس از ثبت در کارت انبار بایگانی میکند.
2- واحد تدارکات کنترلهای لازم را بر روی نسخه اول رسید انبار انجام داده و سپس آنرا همراه فاکتورها و مدارک دیگر به حسابداری میفرستد.
3- حسابداری پس از رسیدن مدارک از واحد تدارکات، آنها را با نسخه اول رسید انبار مقایسه کرده، عملیات مالی لازم را انجام میدهد و سپس نسخه اول رسید انبار به همراه مدارک دیگر، حسب مورد، بایگانی یا به حسابداری دفترمرکزی ارسال مینماید.
* واژهها و ستونهای برگ رسید انبار (شکل 2 بشرح زیر تکمیل میشود):
- تاریخ: تاریخ صدور برگ و رسید انبار
- شماره: شماره مسلسل برگ رسید انبار
- شماره برگ درخواست خرید: شماره برگ درخواست خریدی که کالا طی آن سفارش داده شده است.
- شماره کالا: شمارههایی که کالا تحت آن در انبار نگهداری میشود.
- مقدار: مقدار کالای رسیده
- قیمت واحد: قیمت واحد کالا
- قیمت کل: قیمت کل کالا
* ملاحظات: توضیحات اضافی که تحت عناوین ستونها نمیتوانند نوشته شوند، در این قسمت منظور میگردند.
در قسمت تحتانی فرم، انباردار پس از درج نام خود محل مربوطه را امضاء مینماید.
3- برگ برگشت از خرید:
در مورد کالاهایی که به عللی پس از خرید برگشت داده میشوند، بشرح زیر اقدام میشود:
1- انباردار هنگام برگشتکالا، برگبرگشت از خرید را در دونسخه سفیدضخیم و رنگی نازک تنظیمکرده و پس از اخذ تأیید مسئول بخش اداری مالی برای برگشتکالا، نسخه اول را به واحد تدارکات و نسخه دوم را پس از ثبت در کارت انبار بایگانی میکند.
2- مسئول واحد تدارکات پس از کنترل فرم، آن را امضاء نموده و کار برگشتکالا را به مأمور خریدی که قبلاً کالا را خریداری کرده، ارجاع میکند.
3- مأمور خرید پس از عودت کالا و دریافت وجه کالا و واریز آن به حساب جاری یا درآمدها حسب مورد، نسخه اول فرم و دست نویس جدید فروشنده را که در آن وجه پس داده شده قید گردیده، به همراه فیش بانکی به حسابداری تحویل میدهد. (برگشت از خرید در صورتی که از بودجه جاری باشد، از هزینه کسر میگردد و در صورتی که از محل درآمدها باشد، از حساب اموال کسر خواهد شد.)
4- حسابداری فرم را از نظر قسمت اطلاعات و امضاهای مجاز آن کنترل و عملیات لازم را انجام می دهد و نسخه اول برگشت از خرید را بایگانی مینماید.
* واژهها و ستونهای برگشت از خرید (شکل 3) به شرح زیر تکمیل میگردند:
- برگ درخواست جنس از انبار و حواله انبار تاریخ صدور برگ برگشت از خرید
- شماره: شماره مسلسل برگ برگشت از خرید
- شماره رسید انبار و تاریخ آن در سطر مربوطه درج میگردند.
- شرح کالا: نام و مشخصات کالای مربوط
- شماره کالا: شماره ای که کالا تحت آن در انبار نگهداری میشود.
- مقدار مرجوعی: مقدار کالای مرجوعی
- قیمت واحد: قیمت واحد کالا
- قیمت کل: مبلغ کالاهای برگشتی
قسمت تحتانی فرم و انباردار، مسئول واحد تدارکات مسئول بخش اداری و مالی در محلهای مربوطه امضاء مینمایند.
مواقعی که کالا برای استفاده از انبار درخواست میشود، عملیات زیر انجام میگیرد:
1- مسئول بخش یا واحد درخواستکننده کالا، برگ درخواست جنس از انبار و حواله انبار (شکل 4) را در دو نسخه ضخیم سفید و رنگی نازک تکمیل و آن را به انبار ارسال میکند.
2- انباردار در صورت وجود جنس مورد نظر در انبار، قسمتهای مربوطه در فرم مشترک را در دو نسخه سفید ضخیم و رنگی نازک تکمیل و پس از امضاء به تأیید مسئول بخش اداری و مالی میرساند سپس از تحویل گیرنده در قسمت تحتانی فرم امضاء میگیرد و جنس را به وی تحویل میدهد.
3- انباردار پس از ثبت اطلاعات فرم در کارت انبار، نسخ حواله انبار را به تأیید مسئول بخش یا واحد مصرفکننده میرساند. سپس نسخه اول فرم را به حسابداری ارسال و نسخه دوم را بایگانی میکند.
4- حسابداری پس از کنترل نسخه اول فرم از نظر صحت اطلاعات مندرج در فرم و امضاهای مجاز آن، عملیات مالی لازم را بر اساس اطلاعات مندرج در فرم انجام داده و در آخر آنرا بایگانی میکند.
* واژهها و ستونهای برگ درخواست جنس از انبار و حواله انبار بشرح زیر تکمیل میگردد:
- تاریخ درخواست: تاریخ درخواست جنس از انبار
- قسمت مصرف کننده: نام قسمت متقاضی جنس
- شماره: شماره مسلسل برگ درخواست جنس از انبار و حواله انبار
- تاریخ: تاریخ تحویل جنس به قسمت درخواست کننده
- شرح کالا: نام و مشخصات کالای مورد درخواست
- شماره کالا: شمارههایی که کالا تحت آن در انبار نگهداری میشود.
- واحد کالا: واحد اندازه گیری کالا
- مقدار درخواستی: مقدار کالای مورد نیاز است.
- مقدار واحد: قیمت واحد کالای تحویلی
- قیمت کل: قیمت کل کالای تحویلی
ملاحظات : توضیحات دیگر در این ستون آورده میشود.
در قسمت تحتانی فرم، مسئول قسمت درخواست کننده، تحویل گیرنده، مسئول بخش اداری و مالی مسئول قسمت مصرف کننده محل مربوطه را امضاء مینمایند.
5 ـ برگ مرجوعی کالا به انبار
اقلامی که توسط بخش یا واحد درخواست کننده به عللی مورد استفاده قرار نمیگیرند بشرح زیر به انبار عودت داده میشوند:
1- انباردار پس از دریافت جنس، برگ مرجوعی کالا به انبار را در دو نسخه سفید ضخیم و رنگی نازک تنظیم و پس از اخذ امضای تحویل دهنده کالا در زیر فرم هر دو نسخه آنرا توسط وی به نزد واحد برگشت دهنده ارسال میکند.
2- مسئول واحد برگشت دهنده کالا، فرم را تأیید و به انباردار برگشت میدهد.
3- انباردار فرم را به تأیید مسئول بخش اداری مالی میرساند. سپس نسخه اول آنرا به حسابداری ارسال و نسخه دوم فرم را پس از ثبت اطلاعات آن در کارت انبار بایگانی میکند.
* واژهها و ستونهای برگ مرجوعی کالا به انبار (شکل 5) بشرح زیر تکمیل میگردند:
- تاریخ: تاریخ صدور برگ مرجوعی کالا به انبار
- شماره : شماره مسلسل برگ مرجوعی کالا به انبار
- واحد برگشت دهنده: نام واحد برگشت دهنده کالا
- شرح کالا: نام و مشخصات کالا
- شماره کالا: شماره هایی که کالا تحت عنوان آن در انبار نگهداری میشود.
- واحد کالا: واحد اندازهگیری کالا میباشد.
- مقدار مرجوعی: مقدار کالای مرجوعی به انبار
- قیمت واحد: قیمت واحد کالای مرجوعی
- قیمت کل: قیمت کل کالای مرجوعی
ملاحظات : توضیحات دیگر در این قسمت نوشته میشود.
در قسمت تحتانی فرم، انباردار، تحویل دهنده کالا، مسئول واحد یا بخش برگشت دهنده و مسئول بخش اداری مالی محلهای مربوط را امضاء مینمایند.
6 ـ کارت انبار
کارت انبار (شکل 6) کلیه اطلاعات مربوط به نقل و انتقالات کالا را در برمیگیرد و باید در هر مقطع زمانی، تعداد اقلام موجود در انبار را نشان دهد. در این کارت مقدار کالای وارده یا صادره با ذکر تاریخ و شماره سند ورود و خروج توسط انباردار منعکس میشود. برای هر قلم کالا، یک کارت صادر شده و مشخصات فنی، محل نگهداری و واحد آن در محلهای مشخص ثبت میشوند.
* واژهها و ستونها در کارت انبار بشرح زیر توسط انباردار تکمیل میگردند:
- نام کالا: نام متداول یا استاندارد کالای مربوطه
- شماره کالا: شمارهای که کالا تحت آن در انبار نگهداری میشود.
- نوع یا مدل: مشخصه شرکت تولید کننده است.
- واحد کالا: واحد کالا میباشد.
- شماره قفسه: محلی که کالا در آن نگهداری میشود.
- حداقل: مقدار حداقل پیشبینی شده برای موجودی کالا
- نقطه سفارش: نقطهای که کالا وقتی به آن مقدار میرسد، سفارش انجام میگیرد.
- حداکثر: مقدار حداکثر پیش بینی شده موجودی کالا
- تاریخ: تاریخ ورود یا صدور یا سفارش کالا در انبار
- شماره سند: شماره فرمی که جنس بر اساس آن به انبار وارد، یا از آن صادر و یا سفارش داده میشود.
- مقدار سفارش: مقداری که سفارش داده شده.
- وارده: مقداری که طبق سند به انبار وارد میشود.
- صادره: مقداری که طبق سند از انبار خارج میشود.
- موجودی: موجودی اولیه نوشته میشود و سپس مقدار وارده در هر سطر با آن جمع، یا مقدار صادره از آن کم میشود. در صورتی که جنس به حداقل پیشبینی برسد جلوی عددی که موجودی را نشان میدهد، علامت زده شده و سفارش مجدداً انجام میگیرد.
[1]- این دستورالعمل طی بخشنامه شماره 2788/50/10د مورخ 26/2/1368 به واحدهای جهاد دانشگاهی ابلاغ گردیده است.
آشنایی کامل با نسبت های مالی
نسبتهای مالی مقادیر عددی هستند که با هدف به دست آوردن اطلاعات معنادار از صورتهای مالی یک شرکت استخراج میشوند. اعداد استخراج شده از صورت های مالی شرکت مانند ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان نقدینگی، در مواردی هم چون آنالیزهای مقداری و ارزیابی نقدینگی، رشد، حاشیه سود، سودآوری، نرخ بازگشت، ارزشگذاری و غیره استفاده میشوند. یکی از متداولترین راههای تحلیل مالی، محاسبه و بررسی نسبت های مالی است. این نسبتها در چندین گروه تعریف شدهاند و هر کدام به یکی از جنبههای وضعیت مالی شرکتها میپردازند. نسبت های مالی به دستهبندیهای اصلی زیر تقسیمبندی میشوند:
نگاهی به کاربردها و کاربران تحلیل نسبت های مالی
تحلیل نسبت های مالی دو هدف اساسی را دنبال میکند:
تعیین نسبت های مالی در هر دوره و پیگیری تغییر مقادیر آنها در طول دوره، با هدف کشف سرنخهایی است که موجب پیشرفت موسسه میشوند. مثلا افزایش نرخ بدهی نسبت به دارایی میتواند نشان دهنده این باشد که شرکت تحت فشار بدهی است و در نهایت آن موسسه را با خطر ورشکستگی مواجه کند.
مقایسه نسبت های مالی با رقبای اصلی به این منظور صورت میگیرد که مشخص شود کدام قسمت شرکت عملکرد بهتر یا بدتری نسبت به میانگین صنعت مربوط به خودش دارد. مقایسه بازده دارایی بین شرکتها به یک تحلیلگر یا سرمایهگذار کمک میکند تا تشخیص دهد کدام شرکتها در جهت افزایش سودآوری، استفاده بهینهتری از داراییشان داشتهاند. استفاده کنندگان نسبت های مالی به دو گروه استفاده کنندگان داخلی و خارجی تقسیم میشوند:
- استفاده کنندگان خارجی: شامل تحلیلگران مالی، سرمایهگذاران خردهفروشی، اعتباردهندگان، رقبا، مقامات مالیاتی، مقامات نظارتی و ناظران صنعت میشوند.
- استفاده کنندگان داخلی: شامل مدیر تیم، کارمندان و مالکان میشوند.
منظور از نسبتهای نقدینگی چیست؟
نقدینگی را دوره گردش موجودی کالا چیست؟ میتوان این طور تعریف کرد: «میزان توانایی شرکت در بازپرداخت دیون کوتاهمدت خود.» بنابراین نسبتهای نقدینگی اطلاعاتی در مورد توانایی شرکتها در پرداخت دیون کوتاهمدت یا عمل به تعهدات کوتاهمدتشان فراهم میآورند.
نسبتهای نقدینگی متداول شامل موارد زیر میشوند:
- نسبت جاری: توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت با داراییهای جاری
نسبت جاری: داراییهای جاری/ بدهیهای جاری
- نسبت آنی: توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود از محل داراییهای نقدی
نسبت آنی (سریع) = داراییهای جاری – موجودی مواد و کالا / بدهیهای جار
- نسبت وجه نقد: توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود از محل وجوه نقد. این نسبت محافظه کارانهترین نسبت نقدینگی است که حسابهای دریافتنی نیز در آن لحاظ نمیشود.
نسبت وجه نقد = موجودی نقدی+ سرمایهگذاریهای کوتاهمدت / بدهیهای جاری
بررسی نسبتهای اهرمی یا ساختار سرمایه
نسبتهای اهرمی مقدار منابع دریافت شده از بدهی را اندازهگیری میکنند. در واقع، از نسبتهای اهرمی برای ارزیابی سطح بدهیهای کوتاه و بلندمدت شرکت استفاده میشود. نسبتهای اهرمی شامل موارد زیر میشوند:
- نسبت بدهی: توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاه و بلندمدت با کل داراییهای موجود
نسبت بدهی = مجموع بدهیها / مجموع داراییها
- نسبت تسهیلات به سرمایه: میزان اتکای شرکت به استقراض از بانک و حقوق صاحبان سهام برای تامین مالی خود
نسبت تسهیلات به سرمایه = مجموع تسهیلات / مجموع تسهیلات + حقوق صاحبان سهام
- نسبت پوشش بهره: نشان دهنده توان شرکت در پرداخت هزینههای مالی مثلا بهره وامهای دریافتنی از محل سود عملیاتی
نسبت پوشش بهره = سود عملیاتی/ هزینههای مالی
معرفی نسبتهای فعالیت
نسبتهای فعالیت یا کارایی ابزارهایی هستند که برای سنجش کاربرد داراییهای شرکت مورد استفاده قرار میگیرند و از طریق ارزیابی میزان فروش و تاثیر داراییها بر آن اندازهگیری میشوند. این گروه از نسبتها، حجم فروش شرکت را با سرمایهگذاری در داراییهای مختلف مانند موجودی کالا، دارایی ثابت و … مقایسه کرده و میزان به کارگیری موثر منابع شرکت و راندمان عملیات آن را در دوره عملیات ارزیابی میکنند.
- دوره گردش موجودی کالا یا میانگین سنی کالا: دوره گردش موجودی کالا، بازه زمانی را نشان میدهد که در آن دفعات گردش کالا اتفاق افتاده است. گردش موجودی کالا بیانگر این است که موجودی کالا و مواد اولیه شرکت در یک بازه زمانی مشخص – مثلا یک سال مالی – چند بار به فروش رسیده و جایگزین شده است.
دوره گردش موجودی کالا = متوسط موجودی مواد و کالا *۳۶۵ / بهای تمام شده کالای فروش رفته
- دوره وصول مطالبات: نشان دهنده فاصله زمانی تحویل کالا به مشتری تا دریافت وجه نقد از مشتری است. به بیان دیگر، مدت زمانی است که طول میکشد تا شرکت مطالبات خود را از مشتریان دریافت کند. با بررسی این نسبت درمییابیم که شرکت درآمد فروش خود را در چه بازه زمانی به چرخه عملیاتی بازمیگرداند.
دوره وصول مطالبات = متوسط حسابهای دریافتنی *۳۶۵ / فروش نسیه
- دوره گردش عملیات: به دورهای گفته میشود که در طول آن، یک شرکت، مراحل خریداری مواد اولیه، تولید کالا، ارسال به دست مشتری و در نهایت دریافت وجه نقد را سپری میکند.
دوره گردش عملیات = دوره وصول مطالبات + دوره گردش موجودی کالا
- گردش دارایی: این نسبت، میزان تأثیرگذاری گردش داراییها را در کسب درآمد شرکت نشان میدهد و بیانگر این است که چگونه داراییهای شرکت برای ایجاد درآمد به کار گرفته میشوند. با مقایسه این نسبت در دورههای گذشته میتوان به این نتیجه رسید که افزایش داراییها در کسب درآمد بیشتر توسط شرکت، تأثیرگذار بوده است یا خیر.
گردش دارایی = فروش خالص / میانگین جمع داراییها
- گردش داراییهای ثابت: این نسبت، بیانگر میزان تأثیرگذاری داراییهای ثابت شرکت بر کسب درآمد آن است.
گردش داراییهای ثابت = فروش خالص / میانگین داراییهای ثابت
- دوره پرداخت بدهیها: نشان دهنده مدت زمانی است که طول میکشد تا شرکت بدهی خود را با تامین کنندگان – بدهی بابت خرید مواد اولیه بهصورت نسیه – تسویه کند.
دوره پرداخت بدهیها = متوسط حسابهای پرداختنی *۳۶۵ / خرید نسیه
- نسبت گردش سرمایه جاری: سرمایه در گردش، تفاوت دارایی جاری از بدهی جاری شرکت است. این سرمایه، بخشی از خالص داراییهای جاری است که مستقیم یا غیرمستقیم تسهیلاتی را در چرخه تولید ایجاد میکند.
گردش سرمایه جاری = فروش / سرمایه در گردش
- نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش: با توجه به اینکه یکی از اجزای تشکیل دهنده دارایی جاری، موجودی کالا است، نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش نشان دهنده آن است که چه مقدار از سرمایه در گردش شرکت را موجودی کالا تشکیل داده است.
موجودی کالا به سرمایه در گردش = موجودی کالا / سرمایه در گردش
منظور از نسبتهای سودآوری چیست؟
نسبتهای سودآوری، توانایی شرکت برای تولید درآمد مرتبط با عملکرد و سود سهام، داراییهای ترازنامه، هزینههای عملیاتی و سهام را اندازهگیری میکند. مهمترین نسبت های مالی سودآوری شامل موارد زیر میشوند:
- بازده داراییها: نسبت بازده داراییها نشان دهنده آن است که شرکت چگونه از منابع و دارایی تحت اختیار خود برای کسب سود بهره برده و برای سرمایهگذاران و اعتباردهندگان خود بازدهی ایجاد کرده است. نسبت بازده داراییها میتواند شاخص نهایی برای ارزیابی کفایت و کارایی مدیریت شرکت باشد.
بازده دارایی = سود خالص / میانگین جمع داراییها
- بازده حقوق صاحبان سهام: شیوهای برای اندازهگیری میزان سودآوری شرکت است که روش ایجاد سود با استفاده از سرمایه سهامداران را روشن میکند.
بازده حقوق صاحبان سهام = سود خالص / حقوق صاحبان سهام
- حاشیه سود ناخالص: این نسبت، عملیات اجرایی و کسب درآمد شرکت را ارزیابی میکند و همچنین توانایی شرکت در کنترل بهای تمام شده کالای فروش رفته را بررسی کرده و رابطه بین فروش و هزینههای تولید کالای فروخته شده را نشان میدهد.
حاشیه سود ناخالص = سود ناخالص / فروش
- حاشیه سود عملیاتی: نسبت سود عملیاتی نشان دهنده این است که هر یک ریال فروش محصولات یا خدمات چه تأثیری در سود عملیاتی شرکت دارد.
حاشیه سود عملیاتی = سود عملیاتی / فروش
- حاشیه سود خالص: درصد حاشیه سود خالص شرکت نشان دهنده این است که از هر ۱ تومان فروش شرکت چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است.
حاشیه سود خالص = سود خالص / فروش
آشنایی با نسبتهای ارزش بازار
این نسبتها منعکس کننده نگرش سهامداران و تحلیل گران بازار سرمایه در خصوص عملکرد گذشته و پیش بینی روند آتی شرکت هستند. انواع متداول نسبتهای ارزش بازار عبارتاند از:
- نسبت ارزش دفتری (P/BV): این نسبت بیانگر ارزش ثبت شده خالص داراییها بر مبنای هر سهم از سهام عادی هستند.
P/B = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی * تعداد سهام در دست سهامداران عادی / حقوق صاحبان سهام
- نسبت قیمت به درآمد (P/E): این نسبت، دیدگاه تحلیل گران بازار سرمایه را در خصوص سودآوری آتی شرکت تعیین میکند و از تقسیم قیمت بازار هر سهم عادی در یک دوره زمانی خاص و سود سالانه آن به دست میآید.
P/E = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / سود هر سهم از سهام عادی
- نسبت قیمت به فروش (P/S): این نسبت که از حاصل تقسیم ارزش بازار شرکت دوره گردش موجودی کالا چیست؟ بر کل فروش ۱۲ ماهه ایجاد میشود، به شما میگوید برای هر یک ریال فروش سالانه چقدر هزینه میکنید.
P/ S = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / کل فروش ۱۲ ماه اخیر شرکت
- قیمت به جریان نقدینگی (P/CF): این نسبت از توان قابل ملاحظهای برای پیش بینی بازده سهام برخوردار است و معمولا به وسیله سرمایهگذاران نهادی مورد استفاده قرار میگیرد. نسبت قیمت به جریان نقدینگی، مواردی از قبیل استهلاک، تخفیف درآمد و مواردی از نقدینگی را که توسط کسب و کار ایجاد شده حذف میکند.
P/ CF = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / جریان نقدی هر سهم
جریان نقدی هر سهم = سود هر سهم + (استهلاک داراییهای مشهود و نامشهود / تعداد سهام شرکت)
- نسبتPEG: نسبتی است که برای تعیین ارزش سود هر سهم تا زمانی که نرخ رشد سود سهام شرکت در نظر گرفته شود مورد استفاده قرار میگیرد. این نسبت مبتنی بر نسبت P/E است و چشمانداز رشد یک سهم را در نظر میگیرد. محاسبه بدین شکل است که نسبت P/E را به نرخ رشد سالانه درآمد بر مبنای ارزش ۵ سال آینده تقسیم میکنیم. اگر نتیجه کمتر از یک باشد بیانگر آن است که بازار بهطور کامل چشماندازی در خصوص این سهم ندارد.
PEG = (قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / سود هر سهم از سهام عادی) / نرخ رشد سالانه درآمد
محدودیت نسبت های مالی چیست؟
تحلیل نسبتهای صورتهای مالی به طور گستردهای توسط تحلیلگران مالی، سرمایهگذاران و اعتباردهندگان به کار میرود. در واقع این نسبتها وضعیت اقتصادی واحد تجاری را در مقایسه با صورتهای مالی به شکل بهتری انعکاس میدهند. از سوی دیگر، نسبت های مالی در مدلهای پیشبینی به طور موفقیتآمیزی به کار میروند. اما با وجود استفاده وسیع از نسبت های مالی این تکنیکها با برخی از محدودیتها روبهرو هستند که تفسیرها را با پارهای از ابهام مواجه میکنند.
نمونههایی از محدودیتهای نسبت های مالی
- با توجه به اینکه نسبتها بر مبنای اطلاعات تاریخی هستند، میانگینی از شرایط موجود در گذشته به شمار میروند.
- هنگامی که اطلاعات بر مبنای بهای تمام شده تاریخی باشند قادر به انعکاس سطح عمومی قیمتها و ارزشهای جاری نخواهند بود.
- از آنجایی که روش محاسبه هر نسبت استاندارد نیست، بنابراین نمیتوان تاثیر نفوذ اطلاعات گزینش شده را در محاسبات نادیده گرفت.
- استفاده از روشهای مختلف حسابداری میتواند بر نسبتها اثرگذار باشد. مثلا استفاده از روش «فایفو» نتیجه متفاوتی نسبت به استفاده از روش «لایفو» ایجاد میکند.
- همچنین تغییرات در اصول و برآوردهای حسابداری – مثلا تغییر از روش فایفو به لایفو – نیز در تغییر نسبت های مالی تأثیرگذار هستند. علاوه بر این، برای استفاده از اطلاعات در روندهای درازمدت، ممکن است نیازمند تبدیل اطلاعات با هدف حذف رویدادهای غیرعادی و غیرمترقبه باشیم.
- با توجه به تفاوتهای موجود در ویژگیهای عملیاتی شرکتهای مختلف مانند خطوط تولید، روش عملیات، نحوه تامین مالی و منطقه جغرافیایی شرکتها مقایسه بین شرکتی دشوار است.
اگرچه محدودیتهای صورتهای مالی بسیار با اهمیت هستند. اما با این حال، تحلیل نسبتها از تکنیکهای مهم تفسیر صورتهای مالی به شمار میرود. زیرا نسبتها نشانگر ارتباطهایی میان عناصر اساسی صورتهای مالی شرکتها هستند. در هر صورت، نتایج حاصل از نسبت های مالی باید با احتیاط بیشتری مورد استفاده قرار گیرند.
مدیریت بازرگانی Commercial management
مثال : شرکت آلفا در طی دوره گزارش تعداد 6.000 عدد کالا هر یک به مبلغ 2.000 ریال خریداری کرده است که هزینه حمل کل کالاها 2.000 ریال است . مطلوب است محاسبه متوسط سرمایه گذاری در دوره .
مبلغ *تعداد + هزینه حمل
) 2.000 × 6.000 ) + 2.000
= متوسط سرمایه گذاری
کاهش در موجودی ها به علت استفاده از آنها
Usage rate نرخ استفاده
مثال : در شرکتی کلیه کالای خریداری شده ، تعداد 10.000 واحد است که بهای تمام شده هر واحد 500 ریال است . براساس تجربیات نرخ استفاده 6.000 واحد است ، مطلوب است محاسبه متوسط سرمایه گذاری هزینه خرید .
CS => 500 *6.000 = 3.000.000
تعداد مورد نیاز
تعداد سفارس * هزینه سفارش
هزینه کلیه سفارشات در یک دوره
مثال : اگر نرخ استفاده 1.200 واحد در سال باشد هر بار سفارش برابر 10 واحد کالا ارائه اگر هزینه هر سفارش برابر 25 باشد ، هزینه سفارش چقدر است .
با توجه به نرخ هزینه نگهداری و متوسط سرمایه گذاری محاسبه می شود .
h = نرخ هزینه نگهداری
هزینه سرمایه گذاری :
با توجه به نرخ تنزیل و متوسط سرمایه گذاری محاسبه می شود .
هزینه سفارش می تواند شامل :
هزینه حمل و نقل – هزینه های دفتری ارائه سفارش – هزینه قرار دادن کالا در انبار و اگر کالا ماشین آلات تولیدی باشد ، هزینه نیروی کار برای تنظیم ماشین .
هزینه نگهداری شامل :
هزینه انبار – هزینه بیمه و آتش سوزی – ضایعات در انبار – عوارض و مالیات املاک
[ ( 1-t)*( هزینه نگهداری + سفارش + هزینه خرید )] + هزینه سرمایه گذاری
هزینه مالیات شامل :
هزینه خرید ، هزینه سفارش و هزینه نگهداری می باشد .
اگر هزینه خرید 1.000.000 ریال
هزینه سفارش 200.000 ریال
هزینه نگهداری 100.000 ریال
هزینه سرمایه گذاری 600.000 ریال
و نرخ مالیا 10% باشد
مطلوب است محاسبه هزینه کل شرکت
( 90% * 1.300.000) + 600.000
مدیریت دارایی های جاری شامل :
حسابهای دریافتنی – بانک – صندوق – موجودی کالا- پیش پرداخت هزینه ها
موجودی کالا :
- مواد اولیه ( مواد خام )
- کالای در جریان ساخت ( نیمه ساخت )
- کالای ساخته شده
متوسط سرمایه گذاری :
متوسط کلیه ( میانگین کلیه ) سرمایه گذاری انجام شده در دوره تصمیم گیری یا مورد گزارش
تعریف نرخ استفاده :
کاهش در موجودی ها به علت استفاده از آنها
هزینه سفارش :
هزینه کلیه سفارشات در یک دوره
هزینه سفارش :
تعداد سفارش های هزینه هر سفارش
هزینه نگهداری :
باتوجه به نرخ هزینه نگهداری و متوسط سرمایه گذاری محاسبه می شود.
هزینه سرمایه گذاری :
باتوجه به نرخ تنزیل و متوسط سرمایه گذاری محاسبه می شود.
هزینه سفارش می تواند شامل :
هزینه حمل و نقل – هزینه های دفتری ارائه سفارش – هزینه قرار دادن کالا در انبار و اگر کالای ما ماشین آلات تولیدی باشد هزینه نیروی کار برای تنظیم ماشین خریداری شده
هزینه نگهداری شامل :
هزینه انبار – هزینه بیمه یا آتش سوزی باشد ، ضایعات در انبار – عوارض و مالیات املاک
مدیریت بدهی های کوتاه مدت :
اسناد تجاری تضمین وام باشد . اوراق بهادار شرکت
نکته : حسابهای دریافتنی می تواند وام باشد – وثیقه وام باشد که کم مخاطره است.
با عنوان فاکتورینگ در مدیریت مالی از آن یاد می شود چون فاکتورهای موسسه خریدار وثیقه وام است.
مدیریت سرمایه در گردش :
مدیریت دارایی های جاری و بدهی های جاری شرکت است .
سرمایه در گردش معرف بخشی از دارایی های جاری است که از طریق وام بلند مدت و حقوق صاحبان سهام تامین مالی شده است . سرمایه در گردش را معمولا به دو گروه ناخالص و خالص تقسیم می کنند .
سرمایه در گردش ناخالص :
مجموع کلیه دارایی های جاری است در حالی که سرمایه در گردش خالص تفاوت بین دارایی های جاری و بدهی های جاری است.
سرمایه در گردش خالص :
دارایی های جاری منحای بدهی های جاری
در سطح خاصی از بدهی های جاری هرچه سرمایه در گردش بزرگتر باشد ، نسبت جاری نیز بزرگتر خواهد بود.
تصمیم های مربوط به سرمایه در گردش :
برای ارزیابی در مورد افزایش سرمایه گذاری یا کاهش سرمایه گذاری در موجودی ها ؛ روشی که مورد استفاده قرار می گیرد مبتنی بر پیش بینی متوسط سرمایه گذاری اضافی در سرمایه در گردش ناشی از تصمیم در مورد افزایش سرمایه گذاری در موجودی ها و مقایسه آن با جریان نقدینگی اضافی سالانه
پس از محاسبه متوسط و همچنین جریان نقدی سالانه می توانیم با محاسبه نرخ بازده درونی و مقایسه بازده درونی با بازده مورد انتظار سرمایه گذار تصمیم گیری کنیم . آیا افزایش در سرمایه در گردش مطلوب است یا خیر .
اصل تطابق در مورد تامین مالی :
نیازهای مالی کوتاه مدت را از منابع کوتاه مدت و نیازهای مالی بلندمدت را از منابع بلندمدت تامین می کنیم . ویژه اصل مزبور تطابق و هماهنگی سررسید وام با فاصله زمانی نیاز به منابع مالی است.
کسانی که دارای سرمایه اندک می باشند چطور می توانند در بورس موفق باشند؟
این افراد با مراجعه به صندوق های سرمایه گذاری مشترک که با مطالعه و تجزیه و تحلیل مبادرت به خرید سهام می کنند برای خرید سهام این صندوقها اقدام کنند. درصورتی که انفرادی وارد بازار شوند بازار بورس پر ریسک است . با مبلغ اندک نمی توانند پرتفوی متنوع داشته باشند و در شرایط بحرانی بازار دچار زیان می شوند.
بازار پول : تنها در برگیرنده اعتبارات کوتاه مدت است . بازار پول بازاری برای پول و جایگزین های نزدیک پول است که نهادهای مالی و سایر موسسات برای تامین نقدینگی مورد نیاز به آنها اتکا می کنند .
بازار سرمایه :
بازار اوراق بلندمدت و سهام است.
نهادهای پولی و سرمایه :
نهادهای موجود در بازارهای پول و سرمایه به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند :
1- نهادهایی که به شرکتها ، بخش کشاورزی ؛ دولت و سازندگان واحدهای مسکونی و منابع مالی عرضه می کند . نمونه ای از این نهادها عبارتند از بانکهای تجاری – شرکت های بیمه عمر – صندوق های سرمایه گذاری
2- نهادهایی که برای خرید کالا به مصرف کنندگان منابع مالی عرضه می کنند . بانک های خرد
دو بازار پول و سرمایه ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند زیرا وام دهندگان و وام گیرندگان می توانند یکی از این دو بازار را ترک و وارد بازار دیگر شوند. به خصوص بانک های تجاری بسیار سیال می باشند می توانند بازار پول و بازار سرمایه را باتوجه به هدف نقدینگی و سود آوری به یکدیگر تبدیل کنند.
افراد به دو دلیل پس انداز های خود را در اختیار نهادهای مالی می گذارند :
1- سرمایه گذاری مستقیم مالی برای یک پس انداز کننده کوچک پر هزینه و یا حتی غیر ممکن است .
2- در صورت خرید اوراق بهادار قادر به تنوع بخشیدن سرمایه گذاری و در نتیجه کاهش مخاطره آن نیستند .
از نظر وظایف مدیر مالی درک بازار پول و سرمایه از دو جهت ضرورت دارد :
1- تعادل انتخاب وی بین وام بلند مدت و کوتاه مدت
2- زمان انتشار اوراق بدهی بلندمدت و سهام
نرخ بهره چگونه می تواند بر سرمایه گذاری خارجی تاثیر بگذارد ؟
باتوجه به اینکه سرمایه گذاران تمایل دارند در جایی سرمایه خود را سرمایه گذاری کنند که نرخ سود بالاتری کسب کنند . اگر نرخ بهره در کشوری بالا باشد تمایل دارند در آن کشور سرمایه گذاری کنند.
سیاست های پولی در برنامه تامین مالی شرکت و جریان پس اندازها با دو شاخص ارتباط دارد :
1- خالص وضعیت ذخایر : با کاهش ذخایر نزد بانک مرکزی قدرت اعتبار گیری افزایش می یابد و بالعکس .
2- حجم پول : با کاهش حجم پول در آینده نزدیک شاهد افزایش نرخ بهره خواهیم شد . زیرا پس انداز مردم در شرکت ها کاهش می یابد و بالعکس با افزایش حجم پول نرخ بهره کاهش می یابد زیرا پس انداز مردم و شرکت ها افزایش و در نتیجه مازاد عرضه منابع بر تقاضای منابع کاهش می یابد.
در مورد سیاست های مالی دولت می تواند با در اختیار داشتن منابع مالی وضع مالیات دوره گردش موجودی کالا چیست؟ و توانایی وام گیری بالا به راحتی می تواند در هر بازاری بر بخش خصوصی غلبه کند.
نکته : علاوه بر سیاست های مالی و پولی شرایط عمومی اقتصادی نیز بر جریان پس اندازها تاثیر به سزایی دارد . طبق نظریه های اقتصادی در دوره رونق اقتصادی جریان منابع به طرف شرکت ها افزایش می یابد و بالعکس در دوره رکود این جریان کاهش می یابد.
تامین مالی میان مدت و بلند مدت :
عرضه اوراق بهادار به عموم و بانکهای سرمایه گذاری اکثر شرکت هایی که اوراق بهادار خود را به عموم مردم عرضه می کنند از خدمات بانک های سرمایه گذاری استفاده می نمایند. چرا که بانکهای سرمایه گذاری غالبا در عرضه اوراق بهادار تخصص دارند و تماس با خریدار بالقوه برایشان آسانتر است. ابتدا شرکت بانک سرمایه گذاری مورد نظر را انتخاب و با آن بر سر قیمت اوراق بهادار وارد مذاکره شده و اوراق بهادار را به آن می فروشد و بانک سرمایه گذار اوراق بهادار را به بالاترین قیمت ممکن به خریداران می فروشد. گاهی اوقات شرکت اوراق بهاردار را به بانک نمی فروشد بلکه از بانک می خواهد با گرفتن حق الزحمه نقش واسطه را در عرضه اوراق باز کند .
کارمزد حق الزحمه به بانک سرمایه گذاری نیز به دو قسمت تقسیم می گردد:
1- کارمزد تقبل مخاطره
2- کارمزد فروش اوراق
انتشار اوراق بهادار :
بانک سرمایه گذار باید قبل از انتشار اوراق بهادار کلیه اطلاعات مربوط به عملیات شرکت و شرایط مالی آن و نحوه مالکیت اوراق بهادار به وسیله کارکنان و مدیران شرکت و مشکلات حقوقی در این رابطه را در اختیار خریدار بگذارد.
مزایای فروش سهام به بانک سرمایه گذاری :
1- کاهش احتمال از دست دادن کنترل شرکت توسط مالکین اولیه
2- اطلاع دقیق شرکت از صرف چه مقدار هزینه برای بدست آوردن چه مقدار منابع مالی
3- کاهش مدت زمان فروش سهام بدون هیچ مخاطره
اعمال خلافی که سهامداران ، کارگزاران در انتشار اوراق بهادار انجام می دهند :
- نشر اخبار نادرست
- ارائه اطلاعات نادرست توسط شرکت
- اتحاد دو یا چند نفر برای خرید سهام
مزایای عرضه سهام به عموم یا به شکل نامحدود :
- صرفه جویی در وقت و هزینه ثبت دفاتر کمیسیون بورس و مشکلات مربوط به اجرای مقررات کمیسیون
- آسان بودن رسیدن به توافق
- عدم افشای گسترده اطلاعات
معایب عرضه سهام به عموم یا به شکل نامحدود :
- دخالت بیش از حد سرمایه گذاران در امور شرکت
- تلاش سرمایه گذاران برای در اختیار گرفتن کنترل شرکت
- احتمال اینکه قیمت سهام پایین و نرخ بهره بالاتر شود بیشتر است .
- مشکل بودن تامین مالی با حجم زیاد بوسیله این فروش
عوامل موثر برای تصمیم گیری در مورد عرضه سهام به صورت عمومی ( نامحدود ) و یا خصوصی ( محدود )
حجم سهام زیاد بلندمدت- عمومی
حجم سهام کم کوتاه مدت –خصوصی
عوامل موثر برای تصمیم گیری مدیر مالی در عرضه سهام عادی به عموم و عرضه سهام عادی به شکل محدود کدام است.
اندازه و نوع منابع مالی موردنیاز یکی از عوامل موثر بر تصمیم مدیر مالی می باشد. به این معنی که سهام با حجم زیاد و سررسید بلندمدت به شکل عمومی و سهام با حجم کم سررسید کوتاه مدت به شکل خصوصی عرضه می شود.
استراتژی محافظه کارانه و جسورانه در مدیریت سرمایه در گردش شرکتها :
مدیر محافظه کار می کوشد تا در ساختار سرمایه شرکت میزان وامهای کوتاه مدت را به حداقل ممکن برساند . او برای تهیه دارایی های جاری می کوشد تا از وامهای بلندمدت که بهره شناور دارند استفاده کند .
شرکتی که وام های کوتاه مدت را به حداقل می رساند احتمال ریسک ورشکستگی را به شدت کاهش خواهد داد . اگر شرکتی به جای وامهای بلندمدت از وامهای بلند مدت و حقوق صاحبان سهام استفاده کند باعث می شود که هزینه سرمایه آن بیشر شود و نرخ بازده سهامداران شرکت کاهش یابد.
مدیریت جسورانه :
اگر مدیری سیاست جسورانه اتخاذ کند می کوشد تا سطح وامهای کوتاه مدت را به حداکثر برساند و دارایی های جاری خود را از محل این وامها تامین کند . اگر وامهای کوتاه مدت یک شرکت به حداکثر برسند خطر و یا احتمال اینکه شرکت نتواند به موقع آن را پرداخت کند افزایش می یابد.
شرکت هایی که سیاست های محافظه کارانه دارند در اوراق خزانه سرمایه گذاری می کند دارای کمترین ریسک است .
مدیر جسور در اوراق بهادار بازده بیشتر سرمایه گذاری می کند که دارای ریسک نقد شوندگی بالایی هستند مثل سهام
ریسک های اوراق بهادار در بازارهای پولی :
1- ریسک عدم پرداخت : احتمال اینکه شرکتی که این اوراق را منتشر کرده است در تاریخ سررسید نتواند آن را بازپرداخت نماید .
2- ریسک بهره : اگر کسی اوراق بهادار خود را قبل از سررسید با خود بفروشد . با ریسک نرخ بهره مواجه است ، در زمان های مختلف نرخ بازده بهره متفاوت است و موجب ریسک می شود .
3- ریسک بازار : احتمال اینکه شرکت اوراق بهاداری را که قبلا خریداری کرده است را نتواند در بازار فعال به فروش برساند .
شرایط وام هایی که وثیقه آنها حساب های دریافتنی است :
1- موسسات وام دهند هیچ گونه ریسکی را نمی پذیرند
2- موسسه وام دهند نسبت به پذیرفتن یا نپذیرفتن حسابهای دریافتی وام گیرنده تصمیم گیری می کند .
3- موسسه وام دهند هیچ گونه مسئولیتی در برابر وصول مطالبات ندارند
4- همیشه نرخ بهره وام های تضمینی بیشتر از حداقل بهره بانکی است .
در این وبلاگ صرفا اطلاعات مربوط به دروس رشته مدیریت بازرگانی را مشاهده خواهید نمود .
چرخه عملیاتی چیست؟
چرخه عملیاتی، به تعداد روزهای مورد نیاز برای انجام عملیاتهای یک کسب و کار (دریافت، فروش، جمعآوری پول) گفته میشود. این چرخه اطلاعات مهمی درمورد کارایی یک کسب و کار ارائه میکند. همچنین این مقاله، به بررسی فرمول چرخه عملیاتی، اهمیت آن و مقایسه آن با چرخه نقدینگی میپردازد.
چرخه عملیاتی چیست؟
یک چرخه عملیاتی (OC) به روزهای مورد نیاز یک کسبوکار برای دریافت موجودی انبار، فروش موجودی و جمعآوری پول از فروش موجودی اشاره دارد. این چرخه در تعیین کارایی یک کسبوکار نقش مهمی دارد.
فرمول آن به شرح زیر است:
که در این فرمول دوره نگهداری موجودی در انبار مقدار زمان ذخیره موجودی کالا در انبار است و دوره حساب دریافتی به مدت زمان لازم برای جمعآوری پول نقد از فروش موجودی کالا اشاره دارد.
فرمول چرخه عملیاتی
با استفاده از فرمول OC بالا:
• دوره نگهداری موجودی در انبار به شرح زیر محاسبه میشود:
که فرمول گردش موجودی عبارت است از:
دوره حساب دریافتی به صورت زیر محاسبه میشود:
که فرمول گردش دریافتیها به شرح زیر است
بنابراین، فرمول دقیق OC به شرح زیر است:
محاسبهOC با اطلاعات ارائه شده در بالا:
گردش موجودی: 2.931 = 2,900,000$/8,500,000$
دوره نگهداری موجودی در انبار: 124.53 = 2.931 / 365
بازدهی دریافتی: 6.419 = 2,025,000$ / 13,000,000$
دوره حساب دریافتی : 56.862 = 6.416 / 365
روز 182 = 181.38 = 56.842 + 124.53 = چرخه عملیاتی
اهمیت چرخه عملیاتی
OC دیدگاهی از کارایی عملیاتی شرکت را ارائه میدهد. ترجیح بر چرخهی کوتاهتر است و چنین چرخهای نشاندهنده یک کسبوکار کارآمدتر و موفقتر است. یک چرخه کوتاهتر نشان میدهد که یک شرکت قادر به بازیابی سریع سرمایهگذاری است و پول نقد کافی برای انجام تعهدات خود دارد. طولانی بودن OC یک شرکت نشاندهنده طولانیتر بودن زمان مورد نیاز برای بازگشت فروشهای موجودی آن به نقدینگی است.
یک شرکت میتواند OC خود را به دو روش کاهش دهد:
- سرعت فروش موجودی خود را افزایش دهد: اگر یک شرکت بتواند سریعا موجودی خود را به فروش برساند، OC کاهش مییابد.
- زمان مورد نیاز برای جمعآوری دریافتیها را کاهش میدهد: اگر یک شرکت بتواند سریعا فروشهای اعتباری را جمع آوری کند، OC کاهش مییابد.
مقایسه چرخه عملیاتی خالص (چرخه نقدینگی) با چرخه عملیاتی
OC اغلب با چرخه عملیاتی خالص (NOC) اشتباه گرفته میشود. NOC به عنوان چرخه تسعیر نقدی یا چرخه نقدی نیز شناخته میشود و نشان میدهد که یک شرکت چه مدت زمانی را صرف جمعآوری نقدینگی از فروش موجودی میکند. برای تمییز این دو مفهوم به تعریف آنها توجه کنید:
- دوره عملیاتی: مدت زمان بین خرید موجودی و نقدینگی جمعآوری شده از فروش دوره گردش موجودی کالا چیست؟ موجودی.
- چرخه عملیاتیخالص: مدت زمان بین پرداخت برای موجودی و نقدینگی جمعآوری شده از فروش موجودی.
علاوه بر این، فرمول NOC به شرح زیر است:
تفاوت بین دو فرمول به NOC منهای دوره حساب پرداختی استناد دارد. این امر تحقق یافته است، زیرا که NOC فقط مربوط به زمان بین پرداخت موجودی تا نقدینگی جمعآوری شده از فروش موجودی است.
تحلیل مالی و مهمترین فرمولهای آن
تحلیل مالی بر اساس صورتهای مالی معنی میشود و در دنیای امروز به خصوص در بورس بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در واقع یک سری محاسباتی که سبب میشود اطلاعات معنی داری برای یک شرکت در راستای شرایط مالی ایجاد شود، تحلیل مالی نامیده میشود که با عنوان نسبتهای مالی نیز شناخته میشود. برای تحلیل مالی یک سری فرمولها مطرح است که در فضای ارقام و اعداد بسیار مورد توجه قرار میگیرد. فرمولهای تحلیل مالی بر روی ترازنامهها و میزان سود و زیاد بررسی میشوند و در مدیریت مالی نقش ویژهای دارند. از سوی دیگر دوره گردش موجودی کالا چیست؟ تجزیه و تحلیلهای آماری نیز وجود دارند که میتوانند اهرم مالی محسوب شوند. در نسبتهای مالی قرار است که نرخ بازگشت سرمایه، وضعیت سودآوری و رشد و حاشیهها نیز مدنظر قرار بگیرد.
طبقه بندی تحلیل مالی و اهداف اصلی آن
تحلیل مالی در ۵ دسته بزرگ تقسیم شده است که عبارت است از: نسبتهای نقدینگی، نسبتهای اهرمی، نسبتهای کارایی، نسبتهای سودآوری و همینطور نسبتهای ارزش بازار.
اهداف اصلی برای تحلیل مالی در دو بخش مهم بررسی میشود. بخش اول ردیابی عملکرد شرکت است. در این بخش هر یک از نسبتهای مالی برای یک دوره مشخص مورد محاسبه قرار میگیرد. تغییراتی مشخص میشود که در طول زمان رخ داده است و روند عملکرد شرکت را مشخص میکند. در واقع بررسی میشود که شرکت در طول زمان در حال رشد بوده است یا سیر نزولی داشته باشد.
هدف دیگر از تحلیل مالی مقایسه عملکرد شرکت است. در واقع تحلیل مالی یک شرکت با سایر رقبای اصلی او در بازار مورد مقایسه قرار میگیرد و قرار است مشخص شود که شرکت مورد نظر به طور میانگین از سایر شرکتهای هم رده خود بهتر عمل میکند یا عملکرد ضعیفتری دارد. یک مثال بارز در این راستا این است که آیا بازده دارایی شرکتهای مختلف به تحلیلگر یا سرمایه گذار کمک خواهد کرد یا خیر. در واقع مشخص میشود که کدام شرکت بر اساس داراییهای خود میتواند به بیشترین بهره وری دست یابد.
صورتهای مالی برای استفاده کنندگان برون سازمانی و درون سازمانی مورد بررسی قرار میگیرند. استفاده کنندگان برون سازمانی شامل تحلیلگران مالی و سرمایه گذاران خرد هستند. رقبا و مقامات مالیاتی نیز در این دسته قرار میگیرند. مدیریت و کارمندان و سایر مالکان اغلب در لیست استفاده کنندگان درون سازمانی قرار میگیرند.
فرمولهای تحلیل مالی مربوط به بخش نقدینگی
بخش اول از فرمولهای تحلیل مالی مربوط به بخش نقدینگی است. نسبتهای نقدینگی به نسبتهایی گفته میشود که شرکت برای پرداخت بدهیهای کوتاه مدت و بلند مدت خود خواهد داشت و در واقع توانایی شرکت در این زمینه بررسی میشود. در بررسی تحلیل مالی نقدینگی، نسبت جاری، نسبت سریع، نسبت نقدی و نسبت جریان وجه نقد عملیاتی ارزیابی میشود.
نسبت جاری: در بررسی نسبت جاری دو پارامتر بدهیهای جاری و دارایی جاری دخالت دارند به طوری که توانایی شرکت از نظر دارایی را نشان میدهد که میبایست برای بدهیهای کوتاه مدت بررسی شود.
بدهی جاری/دارایی جاری = نسبت جاری
نسبت سریع: در بررسی تحلیل سریع یا آنی سه پارامتر بدهی جاری و موجودی مواد و داراییهای جاری بررسی میشوند. در واقع توانایی شرکت برای پرداخت بدهیهای کوتاه مدت را نشان میدهد که با استفاده از داراییهای موجود بررسی میکند که قرار است در زمانی سریع و آنی به وجه نقد تبدیل شوند.
بدهی جاری/(موجودی مواد و کالا – داراییهای جاری) = نسبت سریع
نسبت نقدی: پارامترهای ارزیابی شده برای بخش نسبت نقدی مربوط به بدهی جاری و وجه نقد و معادل آن است. به طوری که بررسی میکند شرکت در پرداخت بدهیها از طریق وجه نقد چقدر توانایی دارد. در این تحلیل مالی ، دوره گردش موجودی کالا چیست؟ معادل وجه نقد نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
بدهی جاری/وجه نقد و معادل وجه نقد = نسبت نقدی
نسبت جریان وجه نقد: این نسبت مالی به دفعاتی از پرداخت شرکت در یک دوره بخصوص اشاره دارد که برای بدهیهای جاری در نظر گرفته میشود و توسط وجه نقد صورت میگیرد در این نسبت از پارامترهای بدهی جاری و وجه نقد عملیاتی استفاده میشود.
بدهی جاری/وجه نقد عملیاتی = نسبت جریان وجه نقد عملیاتی
فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبتهای اهرمی
در بخش تحلیل مالی اهرمی تمرکز اصلی بر روی میزان سرمایهای است که از طریق بدهی تامین شده است و این میزان سرمایه باید اندازه گیری شود. در واقع نسبتهای اهرمی در ابتدا وضعیت بدهی یک سازمان را به طور دقیق محاسبه و اندازهگیری میکنند. در بررسی تحلیل مالی اهرمی نسبتهای بدهی، نسبت بدهی به سرمایه و نسبت پوشش هزینه بررسی میشود.
نسبت بدهی: این بخش از تحلیل مالی با دو متغیر کل دارایی و کل بدهی همراه است به طوری که میزان دارایی شرکت را که از طریق بدهیها تامین شده است، مورد محاسبه قرار میدهد.
کل دارایی/کل بدهی = نسبت بدهی
نسبت بدهی به سرمایه: سرمایه ای که از سوی سهامداران وارد یک سازمان میشود بخش مهمیاز این تحلیل مالی را شامل میشود و در این فرمول دو پارامتر کل سرمایه و کل بدهی بررسی میشود به طوری که قرار است وزن کل بدهی و تعهدات مالی بر اساس میزان سهام وارده توسط سهامداران مقایسه شود.
کل سرمایه/کل بدهی = نسبت بدهی به سرمایه
نسبت پوشش هزینه بهره: این بخش در خصوص توانایی شرکت تمرکز میکند که بتواند از پس پرداخت کل بدهیهای شرکت بر آید. در فرمول این نسبت نیاز است که دو متغیر کل بدهی و درآمد عملیاتی بررسی شود.
کل بدهی/درآمد عملیاتی = نسبت پوشش کل بدهی
فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبتهای کارایی
سومین دسته از فرمولهای تحلیل کالی مربوط به بخش کارایی است. این بخش در واقع مشهور به نسبتهای فعالیت است به طوری که قرار است میزان مطلوبیت شرکت در راستای دارایی و منابع مورد نظر را بررسی کند. در این نسبت هم فرمولهای مربوطه وجود دارند که شامل نسبت گردش دارایی، نسبت گردش موجودی کالا، نسبت گردش حسابهای دریافتی و نسبت متوسط روزهای نگهداری موجودی کالا.
نسبت گردش دارایی: در فرمول به کار رفته در این نسبت قرار است که توانایی شرکت در راستای فروش بر اساس دارایی را بررسی شود و اندازه گیری بر اساس دو پارامتر کل دارایی و فروش خالص دنبال میشود.
کل داراییها/فروش خالص = نسبت گردش داراییها
نسبت گردش موجودی کالا: این بخش از فرمول تحلیل مالی مربوط به دفعاتی است که یک کالا در دوره ای مشخص به فروش میرسد و جایگزین صورت میگیرد. در بررسی این فرمول دو پارامتر میانگین پولی موجودی کالا و هزینه تمام شده کالای فروخته موارد مهم هستند.
میانگین(پولی) موجودی کالا/بهای تمام شده کالای فروش رفته = نسبت گردش موجودی کالا
نسبت گردش حساب دریافتی: در این نسبت از تحلیل مالی دو پارامتر میانگین حسابهای دریافتنی و وضعیت خالص از فروش نسیه بررسی میشود و در واقع بررسی میکند که چند دفعه حسابهای دریافتنی شرکت میتوانند در یک دوره زمانی مشخص تبدیل به وجه نقد شوند.
میانگین حسابهای دریافتنی/خالص فروش نسیه = نسبت گردش حسابهای دریافتنی
نسبت متوسط روزهای نگهداری موجودی کالا: در این فرمول روزهایی که شرکت موجودی کالا را پیش از فروش نگهداری کرده است به صورت میانگین نمایش داده میشود.
نسبت گردش موجودی کالا/۳۶۵ = نسبت متوسط روزهای نگهداری موجودی کالا
فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبتهای سودآوری
در بخش نسبتهای سودآوری از تحلیل مالی ، توانایی شرکت در راستای هزینههای عملیاتی، سرمایه، داراییهای ترازنامه ای و میزان سود نسبت به میزان درآمد بررسی میشود. نسبتهای معمول سودآوری در این راستا اهمیت زیادی دارد که شامل، نسبت حاشیه سود ناخالص، نسبت حاشیه سود عملیاتی، نسبت بازده داراییها، نسبت بازده سرمایه است.
نسبت حاشیه سود ناخالص: این بخش مربوط به میزان سود شرکت است که به واسطه فروش خالص صورت میگیرد. در واقع شرکت پس از بهای تمام شده کالای فروش رفته میبایست کسب سود را بررسی نماید. در این فرمول پارامترهای فروش خالص و سود ناخالص دخالت دارند.
فروش خالص/سود ناخالص = نسبت حاشیه سود ناخالص
نسبت حاشیه سود عملیاتی: این فرمول قرار است فروش خالص و درآمد عملیاتی سازمان را مورد مقایسه قرار دهد و کارایی عملیاتی واحد تجاری را نیز مشخص سازد و پارامترهای فروش خالص و درآمد عملیاتی مورد بررسی قرار میگیرد.
فروش خالص/درآمد عملیاتی = نسبت حاشیه سود عملیاتی
نسبت بازده داراییها: در این بخش از فرمول تحلیل مالی وضعیت کارایی شرکت بررسی میشود که در راستای استفاده از داراییها بوده و قرار است میزان سود مشخص شود و پارامترهای کل دارایی و سود خالص مدنظر خواهد بود.
کل داراییها/سود خالص = نسبت بازده داراییها
نسبت بازده سرمایه: بررسی وضعیت کارایی شرکت در قبال سرمایه بسیار مهم است و در این فرمول از نسبت بازده سرمایه دو پارامتر مهم کل سرمایه و سود خالص ارزیابی میشود.
کل سرمایه/سود خالص = نسبت بازده سرمایه
فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبتهای ارزش بازار
در بررسی تحلیل مالی موضوعی به نام نسبت ارزش بازار وجود دارد که برای ارزیابی قیمت سهام یک شرکت بررسی میشود و به طور کلی شامل نسبت ارزش دفتری، نسبت بازده سود به صورت نقدی و سهم و نسبت قیمت به درآمد خواهد بود.
نسبت ارزش دفتری: در این بخش قرار است میزان سرمایه متعلق به هر سهم باید محاسبه شود. پارامترهای مورد ارزیابی در این روش تعداد سهام در دست سهامدار و کل سرمایه خواهد بود.
تعداد سهام در دست سهامداران/کل سرمایه = نسبت ارزش دفتری سهام
نسبت بازده سود نقدی: در بررسی بازده سود نقدی قرار است که وضعیت سود نقدی به نسبت قیمت بازار بررسی شود و سهم در این راستا مورد سنجش قرار میگیرد. پارامترهای مهم مربوط به این بخش شامل قیمت هر سهم و سود نقدی مربوط به هر سهم است.
قیمت هر سهم/سود نقدی هر سهم = نسبت بازده سود نقدی
نسبت سود هر سهم : در مورد میزان سود به ازای هر سهم محاسبه میشود. در این فرمول از تحلیل مالی در ابتدا باید تعداد سهام هر سهامدار بررسی شود و سپس سود خالص مورد محاسبه قرار بگیرد. نسبت سود هر سهم میزان سود به ازای هر سهم را محاسبه میکند.
نسبت قیمت به درآمد : این بخش از فرمول تحلیل مالی مربوط به پارامترهای سود هر سهم و قیمت سهم است که در واقع بین قیمت سهام یک شرکت با سود هر سهم مقایسه در نظر گرفته میشود.
سود هر سهم/قیمت سهم = نسبت قیمت به درآمد
جمع بندی
در بررسی تحلیل مالی بهتر است روشهای تجزیه و تحلیل نیز بررسی شود. به هر صورت یک سری روشها وجود دارد که رویکرد درونی، مقایسهای، سرمایه در گردش و تحلیل خطر هستند که هر یک میتواند راه حل مناسبی برای تحلیل مالی باشد. در روش تجزیه و تحلیل درونی قرار است که اقلام مندرج در صورتحساب مورد مقایسه قرار بگیرد. در روش تجزیه و تحلیلی مقایسهای، بین اقلام مندرج در صورت حسابهای چند دوره یک سری مقایسهها در نظر گرفته میشود. در تجزیه و تحلیل سرمایه میبایست عوامل موثر شناسایی شود و همینطور موقعیت پول در روند صعودی و نزولی بررسی شود. همینطور روشی با عنوان تجزیه و تحلیل خطر نیز وجود دارد که میتواند رویکرد سرمایه گذاری موسسه را با سنجش خطران بررسی کند و بخش مهمی از رویکرد تحلیل مالی را در بر میگیرد.
نسبتهای بدنی در رویکرد جاری و بلند مدت و همینطور در بخش داراییهای ثابت به ارزش ویژه دنبال میشود و بخش مهمی از تحلیل مالی هستند. از سوی دیگر یک سری مشکلات اقتصادی نیز دیده میشود که سطح ارزشمندی از شاخصهای مالی را در بر میگیرد.
نسبت توان پرداخت بهره نیز بخش دیگری از تحلیل مالی محسوب میشود که بر اساس داراییهای مدیران سنجیده میشود و میتواند یک ساختار مهم از تحلیل مالی شرکتهای کوچک و بزرگ باشد.
کاروکسب دورههای آموزشی متنوعی را در حوزههای تحلیل کسبوکار، هوش تجاری، مدیریت فرایند، مدیریت پروژه، مدیریت چابک و . برگزار میکند. جهت آشنایی با دورههای آموزشی کاروکسب از تقویم دورههای آموزشی بازدید نمایید.
دیدگاه شما