سفیه عقل معاش ندارد و برای هرگونه امور مالی خود حق هیچ گونه اقدام ندارد_چه ان اقدام خود مالی باشد، مثل انعقاد قرارداد خرید و فروش یا صدور چک چه غیر مالی مثل اقرار_ و برای این مداخله نیاز به شخصی تحت عنوان قیم قانونی دارد که به جای وی در امور مالی وی تصمیم میگیرد. این موضوع دو استثنا هم دارد.
سفیه کیست و چه فرقی با دیگر محجورین دارد؟
سفیه در نتیجه ی عدم رشد، حق تصرف و مداخله در امور مالی شخصی خود را ندارد. قانون برای حمایت از این افراد برای ایشان قیم تعیین می کند.
تا به حال عبارت سفیه را شنیده اید؟ سفیه همان شخص غیر رشیدی است که در ماده ۱۲۰۸ قانون مدنی به آن اشاره شده است؛ به معنای شخصی که نمیتواند در امور مالی خود عقلانی تصمیم بگیرد و اقدامات مالی وی میتواند موجب ایجاد ضرر به خود یا دیگران شود. بنابراین توانایی مداخله در حقوق مالی خود را ندارد.
حق تصرف و مداخله در امور مالی شخص، یعنی قدرت تصمیم گیری وی درباره اموال و دارایی اش و نحوه انتقال آن ها و تصرفات دیگر همچون بازسازی یک ملک. سفیه یا شخص غیر رشید از حقوق مالی برخوردار است اما حق تصرف در امور مالی خود را ندارد.
یعنی اگر آقای الف صاحب یک ملک و یک ماشین و دویست میلیون تومان پول است، پس از احراز محجویت و سفاهت وی در دادگاه نیز همچنان مالک آن ملک و اتومبیل و پول خواهد ماند اما اجازه ی اجاره ی ملک، ,فروش خودرو یا خرج آن پول را بدون اجازه ی قیم قانونی اش نخواهد داشت.
اعمال سفیه
سفیه نه تنها حق مداخله در اموال خود با انجام معاملات را ندارد بلکه اجازه هیچ اقدام غیر مالی دیگری را که به نوعی به اموال وی مرتبط شود، نیز ندارد. برای شفاف سازی یک مثال میزنیم: اقرار یعنی اظهارات یک شخص علیه خود و قرار در دادگاه بزرگ ترین دلیل برای قاضیست تا اقدام به صدور حکم کند. حال آقای الف که سفیه است در دادگاه اقرار میکند که ملکش را به اقای ب فروخته و مبلغ متناسب را نیز دریافت کرده است اما اقدام به تنظیم سند رسمی نکرده است.
آیا قاضی حکم به مالکیت آقای ب و الزام به تنظیم سند رسمی میدهد؟خیر چرا که اقرار سفیه در خصوص اموال خود مورد قبول نیست و انگار هرگز اظهار نشده است و قاضی برای پرونده ای که مثال زدیم به مدارک و دلایل دیگری غیر از اقرار سفیه میپردازد.
ماده ۱۲۶۳ قانون مدنی: اقرار سفیه در امور مالی خود موثر نیست.
سفیه عقل معاش ندارد و برای هرگونه امور مالی خود حق هیچ گونه اقدام ندارد_چه ان اقدام خود مالی باشد، مثل انعقاد قرارداد خرید و فروش یا صدور چک چه غیر مالی مثل اقرار_ و برای این مداخله نیاز به شخصی تحت عنوان قیم قانونی دارد که به جای وی در امور مالی وی تصمیم میگیرد. این موضوع دو استثنا هم دارد.
اولا در رابطه با معاملات بلاعوض به معنای معاملاتی که در آن یک شخص تنها سود میکند و نیاز به پرداخت چیزی در مقابل آن یا همان ما به ازا نیست. سفیه یا شخص غیر رشید نیز میتواند همانند صغیر ممیز_به معنای نابالغی که فرق خوب را از بد تشخیص میدهد_معاملات بلاعوض انجام دهد و آن معاملات موثر خواهد بود. همانند هبه به معنای هدیه دادن و گرفتن یا صلح بلاعوض.
ثانیا در خصوص ایجاد خسارت یعنی اگر سفیه به شخصی به نوعی خسارتی وارد کند یا موجب تلف مالی شود خود ملزم به جبران خسارت میباشد و سفیه بودن وی مانع جبران این خسارت نیست
تفاوت سفیه و سایر محجورین
این اولین تفاوت سفیه با دیگر محجورین است که اگر مجنون یا صغیر غیر ممیز مالی را تلف نمایند ضامن_مسئول_ جبران خسارت نخواهند بود اما این موضوع در رابطه با سفیه صادق نیست .
تفاوت دوم در رابطه با بحث محدودیت این اشخاص در امور مالی و غیر مالیشان میباشد. صغیر و مجنون نه در امور مالی و نه در امور غیر مالی صلاحیت تصمیم گیری حداقل به تنهایی را ندارند.
برای مثال یک کودک یا یک مجنون اجازه ی فروش ملک و همچنین ازدواج را ندارند اما اقای الف که سفیه است اجازه ی فروش ملک خود را ندارد اما میتواند ازدواج کند! فقط درخصوص امور مالی متصل به ازدواج همانند مهریه قیم اقای الف است که تصمیم میگیرد! عجیب یا شاید اشتباه است اما قاعده ی جاری در حال حاضر همینست.
و اما تفاوت سوم:مجنون یا صغیر اگر اقدام به انعقاد قراردادی کنند، آن قرارداد کاملا باطل و بی اعتبار است. گویا که هرگز منعقد نشده است اما در موارد محدودی مثل بحث مرتبط با تاجر ورشکسته، وی میتواند دست به انعقاد قرارد بزند و ان قرارداد کاملا بی اعتبار نمیشود اما اعتبار گرفتن آن مشروط است به اجازه ی طلبکاران. درواقع آن قرارداد غیرنافذ است,موثر نیست مگر با انضمام مجوز طلبکاران و پس از آن معتبر تلقی میشود.
احراز حجر و اعاده اعتبار
اما احراز غیر رشید بودن یا همان سفیه بودن میتواند به صورت های مختلفی انجام شود. مثلا درخواست پدری برای صدور حکم سفاهت برای پسرش با استناد به معامله چند ملک به قیمت های ناچیز توسط وی! یا میتواند به علت ورشکستگی محرز شود.
تاجر ورشکسته که در اصطلاح فقه و حقوق مفلس خوانده میشود پس از ورشکستگی اجازه مداخله در امور مالی خود را ندارد چرا که حکم محجوریت وی برای حفظ مصلحت طلبکاران و عدم ایجاد ضرر برای اشخاص ثالث صادر شده است. هردوی این ها میتوانند درخواست اعاده اعتبار کنند تا اجازه ی مداخله در امور مالی خود را پیدا کنند.و دادگاه در صورت نیاز این حکم را صادر خواهد کرد.
اما دلیل سوم احراز سفاهت میتواند مرتبط با سن اشخاص باشد. همه ی اشخاص زیر هجده سال از نظر قانونی غیر رشید محسوب میشوند و حق مداخله در امور مالی را بدون اجازه قیم نخواهند داشت؛ مگر انکه بتوانند عقل معاش خود را در دادگاه به اثبات برسانند و در ان رابطه حکم قضائی بگیرند.
در غیر این صورت به محض آنکه به سن هجده سال برسند رشید محسوب میشوند و میتوانند اموال خود را تحویل بگیرند. بنابراین سن ۱۸ سال از نقطه نظر قانون سن رشد محسوب میشود و هیچ ارتباطی به سن بلوغ که در دختران نه سال تمام و در پسران پانزده سال تمام است ندارد.
ابطال حکم حجر
دادخواست حکم حجر و تعیین قیم و سایر دادخواست های حقوقی و دادخواست خانواده و وکیل برای تقاضای صدور حکم حجر را در گروه حقوقی آساک دنبال نمائید. ابطال حکم حجر توسط وکیل پایه معاملات محجورین چگونه است؟ یک دادگستری انجام شده و می توان برای اعتراض به حکم حجر و دریافت نمونه دادخواست ابطال معامله محجور نیز به ما مراجعه نمائید. کلمه حجر در لغت به معنی محرومیت فرد و ممنوعیت آن از انجام دادن برخی کارها و اعمال می باشد.
سوالاتی که در این حوزه مطرح می باشد این است که چگونه می توان حجر فردی را اثبات کرد؟ درصورتی که محجور معامله ای را منعقد کرده باشد چگونه می توان آثار آن قرارداد را از بین برد؟ آیا می دانید حجر چیست و محجور به چه کسی اطلاق میشود؟ آیا می دانید حکم معاملات محجورین چه می باشد؟ آیا شما به وکیل متخصص در دعاوی ناشی از حجر نیاز دارید؟ ابطال سند به دلیل حجر و رابطه محجوریت با ابطال سند را در این محتوا ضمن بررسی معاملات محجور،قبل و بعد از صدور حکم حجر بررسی می کنیم.
Asaklaw |
تصمیم برای رفع حجر یکی از مواردی است که افراد کمی در مورد آن می دانند.
برای پرداختن به این موضوع، بهتر است ابتدا در مورد حکم حجر توضیحی داده شود:
صدور حکم حجر به معنای جلوگیری از مداخله طرف مقابل در امور غیر مالی و مالی خود است که با توجه به روحیات روانی چنین وضعیت حقوقی را ایجاد می کند.
در این مقاله به موارد مختلف و چگونگی صدور حکم حجر و رفع آن می پردازیم.
جهت عضویت در اینستاگرام آساک کلیک کنید |
Asaklaw |
رفع حجر چیست؟
به عبارت دیگر، همه افراد به محض تولد از اهلیت تمتع برخوردار خواهند شد، این بدین معناست که امکان و توانایی برخورداری از حق را دارند، اما این امکان نیز وجود دارد که فرد صلاحیت استیفا را نداشته باشد، یعنی او نمی تواند از حق خود در محل اجرا استفاده کند.
فردی که توانایی استیفا را ندارد، محجور می گویند. به عبارت دیگر محجور شخصی است که به دلیل نقص یا عدم صلاحیت قادر به استیفای حقوق خود نباشد.
ضمناً هیچکس مطابق مقررات پرونده محجور تلقی نمی شود، مگر اینکه قبلاً از سوی دادگاه صالح به حجر محکوم شده باشد.
در نتیجه، اصل این است که هیچ کس محجور فرض نمی شود مگر اینکه خلافش ثابت شود.
ابطال حکم حجر از منظر قانون
چیزی که بسیاری از مردم از آن آگاه نیستند این است: اگرچه حکم صادر شده به دلیل کودک بودن فرد در بزرگسالی لغو می شود، اما بلوغ تنها او را در انجام کارهای غیرمالی خود آزاد می گذارد.
این را هم بدانید که سن بلوغ در دختر ۹ سال تمام قمری و برای پسر ۱۵ سال تمام قمری است.
اما برای اینکه محجور بتواند به امور مالی خود رسیدگی کند باید به سن قانونی ۱۸ سال رسیده باشد که در این صورت باید با کمک وکیل به دادگاه مراجعه و برای صدور حکم اقدام کند.
دادگاه نیز با اعزام وی به پزشکی قانونی و تحقیقات محلی به این درخواست رسیدگی می کند و در صورت مشاهده رشد، حجر ابطال می شود.
توجه داشته باشید که در دو مورد دیگر، یعنی، جنون و سفیه بودن، کار به این سادگی نیست! و در کل باید ثابت شود که وضعیت روحی این محجور بهتر شده است یعنی خود فرد باید به دادگاه مراجعه کند و اعلام کند که دیگر در آن حالت سابق نیست.
دادگاه نیز وارد عمل شده و اقدامات لازم از جمله اخذ گواهی پزشکی قانونی را انجام می دهد.
تحقیقات معمولا از خود فرد دیوانه انجام می شود. سپس بر اساس این تصمیم، قیم نیز باید دنبال زندگی خود باشد.
چون وکالتش مثل حجر باطل می شود و الان یک نفر داریم که می تواند گلیمش را از آب بیرون بکشد.
البته طبق قانون، قیم اگر معتقد باشد حجر هنوز برداشته نشده است، می تواند به این تصمیم اعتراض کند.
جهت عضویت در کانال تلگرام آساک کلیک کنید |
Asaklaw |
انواع شخص محجور
به طور کلی حجر به دو دسته تقسیم می شود:
مشمولان این دسته حق ورود به هیچ یک از حقوق شهروندی خود را ندارند و برای بهره مندی از امور حقوقی باید امین یا قیم داشته باشند.
مشمولان این دسته صرفاً قدرت انجام برخی از اعمال را ندارند و نیاز به ولی یا قیم دارند، اما در سایر موارد قانونی چنین نیست.
این محدودیت اغلب در مورد مسائل مالی اعمال می شود. نمونه ای از حجر خاص، فردی است که به سادگی قادر به اعمال حقوق مالی خود نیست.
حجر انواع دیگری نیز دارد که عبارتند از:
۱) حجر ظنی:
به معنای حمایت از محجور در برابر دیگران است تا دیگران نتوانند از حجر او سوء استفاده کنند.
در مورد افراد صغیر، مجنون و نابالغ، قانون گذار به دلیل ناتوانی در اداره کامل امور، محدودیت هایی را برای آنها و کسانی که با آنها تعامل دارند، در نظر گرفته است.
به عنوان مثال، هر گاه شخصی به صغیر مجنون یا غیر ممیز مالی بدهد، صغیر یا مجنون مسئولیتی در قبال نقص یا از بین رفتن آن مال ندارد. اما حجر شبهه، یعنی حفظ دیگران در برابر مفلس، مانند ورشکستگی تاجر ورشکسته است.
۲) حجر حقوقی و حجر قضایی:
حجر حقوقی به معنای قانون به رسمیت شناختن مستقیم آن شخص ورشکسته است، بنابراین اشخاص زیر معسر محسوب می شوند و حق تصرف در اموال خود را ندارند.
- ۱. صغار
- ۲. افراد غیر رشید
- ۳. دیوانه
منع قضایی نیز به این معناست که حکم حجر شخصی در دادگاه صادر می شود; مثل حجر تاجر ورشکسته که دادگاه صادر می کند.
۳) حجر بر اساس بی اراده بودن:
ممکن است افراد به دلیل عدم درک و شعور و اراده، محجور شناخته شوند.
۴) حجر در امور مالی و غیر مالی:
ممکن است شخصی در امور مالی اهلیت نداشته باشد مانند حجر سفیه. و گاهی حجر هم شامل امور مالی و هم غیر مالی می شود مانند حجر صغیر و مجنون.
۵) حجر که در آن زمان معنایی ندارد:
در برخی موارد حجر انسان به زمان معینی محدود می شود، مانند غیبت صغیر معاملات محجورین چگونه است؟ که با رسیدن به سن بلوغ رفع می شود، اما در برخی موارد زمان باعث نمی شود. مانند حجر دیوانه ای که نمی داند کی از بین می رود و چقدر ادامه دارد.
Asaklaw |
Asaklaw |
دلیل درخواست ابطال حجر
ناتوانی یک حالت موقتی است، مثلاً فردی که دیوانه است سلامت روان خود را بازیابد یا ناخودآگاه با رسیدن به سن بلوغ می تواند اعلام رشد کند. .
بنابراین، گوشه نشینی موقتی است و لزومی ندارد که انسان تا پایان عمر در انزوا بماند.
در چنین حالتی فرد مدعی خروج از حجر یا ادعای رشد است، پس حق دارد با کمک وکیل خانواده به دادگاهی که حکم حجر را صادر کرده و مدارکی که برای سلامتی او است را ارائه و اثبات کند.
مثلاً دختری بعد از نه سالگی و پسری بعد از پانزده سالگی می توانند به دادگاه مراجعه کنند و ادعا کنند که بزرگ شده و اداره اموال و امور او را به دست می گیرند.
نهایی شدن دستور ابطال حجر
صدور حکم ابطال حجر کار ساده ای نیست و باید همان مراحلی را طی کرد که برای صدور حکم حجر در دادگاه طی شد و ممکن است سخت تر هم باشد.
این مراحل شامل تحقیقات محلی، خودآزمایی، نظریه پزشکی قانونی، سلامت شخص و غیره است.
اگر شخصی قصد اقدام برای ابطال حجر را داشته باشد چندین راه پیش رو دارد اما بهترین راه این است که وکیل بگیرد تا او اقدامات لازم را برای رفع حجر انجام دهد.
از تاریخ صدور حکم ابطال حجر، رابطه سرپرستی محجور و قیم قطع میشود و پس از ان فرد فرصت تصرف در اموال و دارایی خود را پیدا میکند و اقدامات قانونی را انجام میدهد.
اگر قیم، ولی یا دادستان پس از صدور حکم ابطال حجر همچنان بر این باورند که فرد در وضعیت نابسامانی قرار دارد و نمی تواند دارایی خود را مدیریت کند، می توانند نسبت به حکم اولیه اعتراض کنند.
شرایط دادخواست ابطال حجر
عموماً دادخواست صدور ابطال حجر توسط شخص مدعی خروج از حجر و به نیابت از دادستان، ولی یا قیم قهری دادگاهی که صلاحیت دارد، مطرح می شود.
شاکی یا شخصی که مدعی ترک حجر است باید کلیه مدارک و دلایلی را که مربوط به ترک حجر است و در واقع سلامت روحی و روانی خود را ثابت کند به دادگاه صالح ارائه کند.
این دلایل و شواهد ممکن است شامل نظر پزشک متخصص باشد. دادگاه در رسیدگی به این دعوی نظر کارشناس پزشکی قانونی را نیز جلب می کند.
در صورتی که دادگاه تشخیص دهد شاکی حجر را ترک کرده است، حکم به رفع حجر می دهد. البته این حکم قابل اعتراض نیز هست.
وکیل برای ابطال حکم حجر
برای ابطال حکم باید به وکیل ماهر و با صلاحیت مراجعه کرد تا مدارک کافی برای رفع محرومیت جمع آوری و به دادگاه ارائه کند.
وجود یک وکیل خوب در رفع محجوریت بسیار مهم است تا با ارائه مدارک کافی دادگاه را مجاب به صدور حکم رشد و حذف حجر در مورد موکل کند.
گروه وکلای آساک با سالها تجربه در پروندههای مختلف حقوقی و کیفری در تهران میتوانند به خوبی در زمینه ابطال حکم عمل کرده و منجر به پیروزی شما در دادگاه و صدور حکم رفع حجر و در نتیجه کنترل اموال و حقوق افراد شوند.
Asaklaw |
مشاوره حقوقی:
09023589119
سئوالات حقوقی خود را اینجا از ما بپرسید .
کارشناسان ما در اسرع وقت پاسخگو خواهند بود.
ابطال حکم حجر؛ هیات تحریریه: سالار مرشدی
مهریه محجورین
در این مقاله قصد داریم به صورت جامع شما را با مهریه محجورین آشنا کنیم با ما تا انتهای مقاله همراه باشید تا هر آنچه که باید در رابطه با مهریه محجورین بدانید را داخل این مقاله پیدا کنید. برای آنکه بخواهیم مهریه محجورین نام مورد بررسی قرار دهیم ابتدا باید بدانیم محجورین چه کسانی هستند و با دیگر افراد جامعه چه تفاوتی دارند.
مطالبی که در این صفحه خواهید خواند:
مهریه محجورین
مهریه محجورین
بر اساس قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران بعضی از افراد جامعه مهجور میباشند محجور به این معنا میباشد که این افراد از انجام دادن بعضی از تصرفات در اموال و یا انجام معاملات ممنوع شده اند از نظر قانون مدنی این نوع افراد عبارتند از اشخاصی که فقیر هستند و یا اشخاص غیر رشید و یا سفیه.
پیشنهاد ویژه: با توجه به پیچیده بودن امور بانکی و حقوقی، حتما قبل هر کاری از مشاوره حقوقی رایگان مجموعه وکالت تهران استفاده کنید. ما بهترین دفتر وکالت تهران هستیم. 02188939832 و 09127654109
محجورین چه کسانی هستند
همچنین افراد محجور اشخاصی هستند که معمولاً مجنون یا دیوانه باشند حال ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که مهریه این افراد یعنی مهریه محجورین چگونه تعیین می شود و از لحاظ قانونی مهریه این نوع افراد چقدر میباشد در این بخش تمامی قوانین مهریه محجورین را از گذشته تا به حال برای شما عزیزان مورد بررسی قرار داده ایم
محجورین ممکن مانند سایر افراد جامعه ازدواج کنند و از آنجا که یکی از مهمترین و اصلی ترین آثار مالی عقد ازدواج یا نکاح بحث مهریه می باشد محجور آن نیز مهریه به آنها تعلق میگیرد. از آنجا که این نوع افراد توانایی انتخاب و همچنین تعیین مال را ندارند بر اساس قانون مدنی مهریه محجورین توسط ولی آنها تعیین و مشخص می گردد.
همواره یکی از سوالات بزرگی که این افراد را درگیر خود کرده است این است که مهریه محجورین چقدر می باشد . همانطور که بالاتر نیز گفته شد در اصطلاح فقهی حجر به این معنا می باشد که منع کننده است
فرد محجور به معنای کسی میباشد که از بسیاری از تصرفات قانونی در اموال و دارایی های خود و یا بسیاری از حقوق قانونی منع شده باشد.
به این دلیل که اگر فردی که محجور است بخواهد یک معامله ای را ثبت کند و از آنجا که توانایی دفاع از منافع خود را ندارند دچار ضرر و زیان می شود به همین دلیل در قانون اسلامی این کار منع شده است، حال ممکن است از خود بپرسید محجورین چه کسانی می باشند؟
انواع محجورین
انواع محجورین
محجورین همانطور که بالاتر نیز گفته شد به کسانی میگویند که توانایی دفاع از منافع خود را ندارند و به نوعی مجنون و یا دیوانه هستند طبق ماده ۱۲۰۷ قانون مدنی آمده است که محجورین به سه دسته کلی تقسیم می شوند بر اساس این ماده اشخاص زیر محجور به حساب آمده و از تصرف در اموال و حقوق خود منع هستند:
قانون مهریه محجورین طبق ماده ۱۲۰۷ قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران عبارت است از:
عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن 13 سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن 15سال تمام شمسی، منوط است به اذن ولی، به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح..
حال که با محجورین و قوانین مهریه محدودیت آشنا شدیم زمانآن رسیده است که شرایط ازدواج محجورین را با یکدیگر مورد بررسی قرار دهیم.
محجورین همانند دیگر افراد جامعه برای ازدواج و عقد نکاح از شرایط خاصی برخوردار هستند شرایط ازدواج مهجوری با توجه به دسته ای که در آن قرار میگیرند متغیر میباشد.
همانطور که در مقاله مهریه چیست گفته شد، مهریه یا مهر از زمان های خیلی دور در بین ایرانیان رایج بوده است و قدمت آن تقریبا با خود ازدواج یکی است.
در واقع مهریه، اموالی است که به سبب عقد نکاح ( چه دائم چه موقت ) تحت مالکیت زن در می آیند و او این امکان را دارد که این اموال را مطالبه کند.
در بیش تر موارد، زوجه در صورت درخواست طلاق مهریه را طلب می کند. ولی از نظر قانونی، از زمان جاری شدن عقد تا هر زمان دیگری، امکان درخواست مهریه از شوهر وجود دارد. و البته عدم تمکین، رابطه نامشروع و … هیچ کدام مانع دریافت مهریه نمی شوند.
با توجه به این تعریف وکیل مهریه کیست؟
وکیل مهریه، وکیلی است که از تمام قوانین مهریه و انواع آن آگاهی کامل داشته و می تواند مسائل و مشکلات مربوطه را حل کند. البته این کافی نیست.
پیشنهاد مطالعه: شاید ندانید که مهریه انواعی دارد که فرایند قانونی گرفتن مهریه را تغییر خواهد داد. برای کسب معاملات محجورین چگونه است؟ اطلاعات بیشتر حتما مقاله مهریه عندالاستطاعه و البته مهریه عندالمطالبه را به دقت مطالعه کنید.
شرایط ازدواج محجورین
همانطور که بالاتر نیز گفته شد، با توجه به ماده ۱۲۰۷ قانون مدنی محجورین به سه دسته تقسیم می شوند. شرایط ازدواج افراد موجود در هر دسته نیز با یکدیگر متفاوت خواهد بود به عنوان مثال صغار به افراد گفته میشود که هنوز به سن قانونی بلوغ نرسیده اند و توانایی تشخیص خوب و بد را ندارند. در قانون جمهوری اسلامی ایران ازدواج این نوع افراد ممنوع بوده و تا قبل از سن بلوغ جایز نمی باشد.
طبق ماده 1211 قانون مدنی، جنون به هر اندازه که باشد موجب حجر است و اشخاص مجنون یا دیوانه که قوه تعقل ندارند ، به طور کلی از تصرف در اموال خود ممنوع یا محروم شده اند و نمی توانند به صورت مستقل به امور مالی و یا حتی امور غیر مالی بپردازند، چرا که قصد و اراده لازم جهت اعمال حقوقی خود را ندارند.
تعیین مهریه محجورین
تعیین مهریه محجورین
با توجه به گفته های بالا و محجورین در هر یک از سه دسته صفار، سفیه و یا مجنون باشند توانایی تعیین مهریه خود را نخواهند داشت ممکن است بخواهید بدانید چه کسی حق تعیین مهریه محجورین را دارد از آنجا که محجورین از حروفات مالی و مادی در اموال خود ممنوع بوده و نمیتوانند تعهدات مالی به کسی بدهند اجازه تعیین مهریه آنها با ولی آنها می باشد.
ازدواج صغیر ممیز: درباره ی ازدواج صغر ممیز، باید قایل به تفکیک شد. ازدواج صغر ممیز دختر، منوط است به اجازه ی پدر یا جد پدری و نیازی به مراجعه به دادگاه نیست و رعایت مصحت، کافی است. اجازه ی وصی یا قیم نیز در این مورد لازم نیست. چون فقط پدر یا جد پدری، صلاحیت اجازه به دختر برای ازدواج را دارا هستند که در صورت نبودن آنان، این اجازه، به شخص دیگری تعلق نمیگیرد. اما برای ازدواج صغیر ممیز پسر، نیازی به اجازه ی پدر و اجازه ی دادگاه و همینطور اجازه ی وصی و قیم نیست و صغیر ممیز معاملات محجورین چگونه است؟ پسر، با رعایت مصلحت، میتواند ازدواج بنماید.
پیشنهاد ویژه: اگر به مشاوره مهریه احتیاج دارید، همین حالا از خدمات مشاوره حقوقی دفتر وکالت تهران استفاده کنید. ما بهترین وکیل خانواده در تهران را در اختیار شما قرار خواهیم داد. 02188939832 و 09127654109
ازدواج مجنون دائمی: به طور کلی، شخص مجنون یا دیوانه، فاقد اراده و قصد انشای اعمال حقوقی است.نکاح نیز یک عقد است که زن و شوهر باید در آن، تراضی کنند و اگر یکی از آنان، مجنون باشد، نکاح باطل است و تنفیذ ولی یا قیم، هیچ تاثیری در نفوذ عقد ندارد. هرگاه، جنون متصل به صغر باشد، ولایت ولی، همچنان بر شخص، بقی می ماند.ولی قهری میتواند در صورت مصلحت مجنون و ضروری بودن ازدواج برای او، به ولایت، برای او ازدواج کند. ماده ی 88 قانون امور حسبی نیز، در خصوص ازدواج شخص مجنون با داشتن قیم، اشاره کرده و مقرر می دارد در صورتی که پزشک، ازدواج مجنون را لازم بداند، قیم، با اجازه ی دادستان میتواند برای مجنون،، ازدواج بنماید.
ازدواج مجنون ادواری: ازدواج مجنون ادواری دختر، و مجنون ادواری پسر، با یکدیگر، متفاوت است. اگر مجنون ادواری دختر، در زمان افاقه بخواهد ازدواج نماید، اجازه ی پدر یا جد پدری وی به عنوان ولایت لازم است و در صورت نداشتن پدر یا جد پدری، بدون نیاز به اجازه ی وصی یا قیم، میتواند ازدواج بنماید. اما ازدواج مجنون ادواری پسر، در دوران افاقه، نیاز به اجازه ی هیچ کس، حتی پدر یا جد پدری نیز ندارد و میتواند به راحتی، ازدواج بنماید.
ازدواج سفیه یا غیررشید: باید به ین نکته اشاره کرد که شخص سفیه، با مجنون، متفاوت است. غیررشید یا سفیه، به شخصی گفته میشود که پس از بلوغ، توانایی استیفای حقوق مالی خود را ندارد یا آن را از دست داده است. توضیح آن که، شخص سفیه، تا حدودی قوه ی درک و فهم دارد اما به دلیل ضعف قوای دماغی، توانایی اداره ی اموال خود را ندارد یعنی، فاقد عقل معاش است. اما شخص مجنون، اصولا فاقد قوه ی تمییز و درک میباشد.
سن رشد در قانون ایران، مشخص نشده است. اما عرف و بعضی از قوانین خاص، مثل قانون راهنمایی و رانندگی، 18 سال را به عنوان سن رشد برای انجام بعضی امور در نظر گرفته است.
سوالات متداول
محجورین به کسانی گفته میشود که توانایی تعیین مال را نداشته و مجنون و یا دیوانه باشند، داخل مقاله به صورت جامع محجورین و انواع آن را مورد بررسی قرار داده ایم.
از آنجا که محجورین توانایی دفاع از منافع خود را ندارند کسی که تعیین کننده مهریه محجورین است ولی آن ها می باشد.
وکیل محجورین
حجر در لغت به معنای منع است اما در اصطلاح حقوقی منظور از حجر عدم اهلیت است به عبارتی دیگر ،هنگامی که شخص به موجب قانون از اداره امور خود به صورت مستقل و شخصا منع شود و نتواند امور حقوقی خود را اعمال کند حجر گفته می شود. در واقع حجر یعنی شخص توانایی قانونی برای اجرای حق خود را ندارد.
اهلیت استیفا یعنی چه ؟
اهلیت استیفا به معنی شایستگی فرد برای اجرای حقوق خود است . چه بسا پیش می آید که شخصی دارای حقوق است اما توانایی اجرای حقوق خود را ندارد که در این حالت شخص اهلیت استیفا ندارد.
اهلیت تمتع چیست ؟
اهلیت تمتع به معنای شایستگی فرد برای دارا شدن حق و تکلیف است که به این اهلیت ،اهلیت استحقاق و تملک نیز گفته می شود.
وکیل محجورین
انواع حجر :
۱. حجر عام و خاص :
حجر عام، به این معناست که شخص به طور کلی و کاملاً از اجرای حق و اعمال حقوقی خود منع شده باشد . مثلا حجر مجنون عام است.
حجر خاص یعنی اینکه شخص توانایی و شایستگی اجرای بخشی از حقوق خود را ندارد. برای مثال حجر سفیه یا غیر رشید خاص است و فقط امور مالی او را در بر میگیرد.
۲. حجر حمایتی و حجر سوء ظنی :
در حجر حمایتی هدف قانونگذار حمایت از محجور است اما در حجر سوء ظنی ،حمایت از منافع دیگران مد نظر قانون گذار است .
۳. حجر قانونی و حجر قضایی :
هرگاه حجر به موجب حکم قانون باشد حجر قانونی تلقی می شود مثل حجر صغیر،
و در صورتی که حجر به حکم دادگاه باشد حجر قضایی نامیده می شود مانند حجر تاجر ورشکسته.
۴. حجر بر اساس فقدان اراده و نقص اراده
۵. حجر امور مالی و حجر امور مالی و غیرمالی :
در صورتی که حجر محدود به امور مالی باشد از نوع اول است و در صورتی که همه امور مالی و هم امور غیر مالی را شامل شود از نوع دوم حجر است .
۶. حجری که پایان معین دارد و حجری که پایان معین ندارد:
هرگاه حجر در زمانی مشخص تمام شود از نوع اول یعنی پایان معین است و هرگاه حجر هیچ شرایط معینی نداشته باشد از نوع دوم است.
محجور کیست ؟
محجور شخصی است که به دلیل نداشتن اهلیت یا نقص اهلیت امور و اعمال حقوقی خود را نمیتواند انجام دهد .
انواع محجورین :
محجورین به سه دسته صغار،اشخاص غیر رشید و مجانین تقسیم میشوند.
الف ) صغیر
صغیر کسی است که نابالغ باشد ، به عبارتی دیگربه کودک، طفل ،خردسال صغیر میگویند. صغیر در لغت به معنای کوچک است و در اصطلاح حقوقی فردی است که به سن بلوغ نرسیده و بالغ نشده است و سن بلوغ به موجب قانون مدنی در دختران رسیدن به سن 9 سال تمام قمری و در پسرها سن 15 سال تمام قمری است.
وکیل محجورین
انواع صغیر
۱. صغیر ممیز
صغیری که به سن بلوغ نرسیده اما دارای اراده ، درک و تشخیص نسبی است صغیر ممیز نام دارد. صغیر ممیز زشت را از زیبا و سود را از زیان تشخیص می دهد و اراده حقوقی دارد.
۲.صغیر غیر ممیز
سفیر غیرممیز و به سن بلوغ نرسیده و اراده حقوقی ،درک و تشخیص ندارد یعنی زشت را از زیبا و سود را از زیان تشخیص نمی دهد.
ب) افراد غیر رشید
غیر رشید یا سفیه به معنای جاهل و احمق است و منظور از سفیه در حقوق مدنی شخصی است که تصرفات مالی او عاقلانه و مطابق با راه و روش عقلا و عرف نیست. البته کسی که گاهی اوقات غیرعاقلانه اموال خود را خرج میکند سفیه یا غیر رشید محسوب نمیشود.
نکته : کسی که اموالش را در راه حرام مصرف میکند سفیه است .
حجر سفیه :
حجر سفیه به امور مالی وی محدود است و در امور غیر مالی مانند طلاق ، سفیه به طور مستقل امور حقوقی خود را میتواند انجام دهد.
ج ) مجنون :
مجنون فردی است که عقل و درک ندارد و قوه عقلانی وی دچار اختلال است .
اقسام مجنون
۱. مجنون بر اساس اتصال یا عدم اتصال جنونِ به دوران کودکی :
این دسته بندی شامل مجنونی که جنون وی به دوران کودکی یا صغر او متصل است و مجنونی که جنون وی متصل به دوران کودکی او نیست میشود .
۲. مجنون دائمی و مجنون ادواری :
مجنون دائمی جنون مداوم و مستمر دارد اما مجنون ادواری گاهی در حالت جنون و گاهی در حالت افاقه است .
اعمال حقوقی مجنون :
همانطور که گفته شد مجنون اراده حقوقی و قوه درک و تمیز ندارد از این رو تمام معاملات و اعمال حقوقی او باطل است حتی در صورتی که ولی یا قیم اجازه داده باشد.
طبق ماده ۱۲۱۳ قانون مدنی :
مجنون دائمی مطلقا و مجنون ادواری در حال جنون نمی تواند هیچ تصرفی در اموال و حقوق مالی خود بنماید ،ولو با اجازه ولی یا قیم خود،لکن اعمال حقوقی که مجنون ادواری در حال افاقه مینماید نافذ است ، مشروط بر آنکه افاقه او مسلم باشد.
وکیل محجورین
اثبات حجر و رسیدگی به اعمال حقوقی و معاملات محجورین توسط ولی و قیم گاهی اوقات نیازمند مشورت با وکیل است زیرا وکیل با تجربیات خود در این زمینه به بهترین شکل موکل خود را راهنمایی می کند در صورت نیاز به وکیل متخصص امور حسبی از طریق راه های ارتباطی با وکیل نادری تماس حاصل فرمایید.
معامله با محجورین چه حکمی دارد است؟
معامله با مجنون و صغیر ممیز باطل و با اشخاص سفیه و صغیر ممیز در صورت اجازه ولی و یا قیم انان صحیح هست.
چگونه میتوان متوجه حجر طرف مقابل شد؟
قانونگذار پس از رسیدن به سن 18 سال تمام شمسی تمام افراد جامعه را بالغ،عاقل و رشید محسوب کرده و در صورت ادعای حجر شخص مدعی باید ادعا خود را اثبات کند.
برای اثبات حجر به چه مدارکی نیاز هست؟
با ارایه مدارک پزشکی و مراجعه به پزشکی قانونی و شهود میتوان محجور بودن شخص را اثبات کرد.
چه مرجعی صالح به رسیدگی به اثبات و یا رفع حجر هست؟
قانونگذار مرجعی اختصاصی برای رسیدگی به دعاوی حجر تعیین کرده است و ان دادگاه ویژه رسیدگی به امور حسبی میباشد.
معاملات ولی قهری
ولایت سمتی است كه به وسیله قانون به پدر و جد پدری اعطا می شود و یكی از آثار نسب مشروع است.
محجورین تحت ولایت قهری سه دسته اند :
1- صغار 2- اشخاص غیررشید (سفیه) 3 - مجانین
سفها ومجانین زمانی كه عدم رشد و جنون آنها متصل به زمان صغر باشد ، ولایت قهری پابرجاست والاهرگاه بعد از رسیدن به سن بلوغ سن 9 سال تمام قمری برای اناث و 15 سال قمری برای ذكور عدم رشد و جنون بروز یابد ، ولایت ولی قهری عودت نمی یابد. درباره حدود اختیارات ولی قهری باید خاطرنشان ساخت به موجب ماده 1183 قانون مدنی در كلیه امور مربوط به اموال و حقوق مالی مولی علیه ولی نماینده قانونی اوست.
نمایندگی ولی قهری عام است و هر اقدامی را كه به مصلحت مولی علیه بداند به نام و به حساب او انجام می دهد مگر به موجب قانون منع شده باشد. ولی می تواند اموال منقول و غیرمنقول محجور را بفروشد (مواد 81 و 83 قانون امور حبسی) اسناد و اشیای قیمتی او را نزد دیگری ودیعه گذارد و. اعمال حقوقی ولی قهری بعد رشد صغیر هم نفوذ حقوقی دارد و مولی علیه حق فسخ یا ابطال آن را ندارد مگر ثابت كند اقدام ولی به منظور رعایت مصلحت او نبوده است.
اختیار ولی قهری در امور غیرمالی مانند نكاح و طلاق و اقرار به نسب برخلاف اصل است و تنها در موردی نمایندگی دارد كه قانون به او اجازه داده باشد چنان كه می تواند در نكاح و طلاق به نمایندگی مجنون اقدام كند (ماده 88 قانون امور حبسی) ولی درباره نكاح و طلاق سفیه نمایندگی مستقل ندارد و نمی تواند به جای او تصمیم بگیرد. تبصره ماده 1041 قانون مدنی نكاح نابالغ را با اجازه ولی و به شرط رعایت مصلحت پیش بینی كرده است اما در مورد طلاق زوجه چنین كودكی، ولی قهری نمایندگی ندارد.
محدودیت های نمایندگی ولی در اداره اموال مولی علیه
محدودیت های قانونی :
1- ولی محجور نمی تواند مرور زمانی را كه نسبت به محجور حاصل شده است ، ساقط كند. (ماده 767 آیین دادرسی مدنی)
2- به موجب ماده 313 قانون امور حبسی در صورتی كه تمام ورثه و اشخاصی كه در تركه شركت دارند ، حاضر و رشید باشند به هر نحو كه بخواهند می توانند تركه را مابین خود تقسیم كنند ولی اگر مابین آنها محجور یا غائبی باشد، تقسیم تركه در دادگاه توسط نمایندگان آنها به عمل می آید. پس ولی قهری حق ندارد در تقسیم تركه یی كه مولی علیه در آن شریك است، به طور مستقل و خارج از دادگاه با سایر شركا توافق كند.
از روح مواد 667 ، 1184 و 1241 قانون مدنی برمی آید كه نفوذ عمل ولی قهری موكول به رعایت مصلحت مولی علیه است. آیا می توان انجام اموری كه به طور معمول به زیان اشخاص است، خارج از اختیارات ولی قهری شمرد ؟
اصل این است كه هر اقدامی ولی قهری انجام می دهد ، برای رعایت غبطه (مصلحت) مولی علیه است و تا زمانی كه خلافش ثابت نشده ، نفوذ حقوقی دارد. آیا این اصل تنها در اعمالی كه می تواند به سود یا زیان مولی علیه باشد، قابل استناد است یا در كارهایی هم كه به طور معمول به زیان اشخاص است، باید مورد احترام قرار معاملات محجورین چگونه است؟ گیرد ؟ اثبات خیانت و بی اعتنایی به مصلحت كودك خلاف اصل است و باید در دادگاه ثابت شود. به فرض كه پدر خانه مولی علیه خود را به دیگری هبه كند یا رهن دین خود در بانك قرار دهد ، رویه قضایی و علمای عرصه حقوق پاسخی نداده اند ولی به نظر باید ولی قهری را به حكم قانون دست كم تا زمانی كه خلاف آن در دادگاه ثابت نشده است ، از انجام اعمالی كه به زیان مولی علیه (محجور) است ، محروم دانست.
مفاد ماده 1217 قانون مدنی در مقام بیان اختیار ولی قهری در حدود نمایندگی او مقرر می دارد : اداره اموال صغار ، مجانین و اشخاص غیررشید به عهده ولی یا قیم آنها است. پس اموری كه در عرف لازمه اداره اموال محجور نیست و آن اموال را تلف یا در معرض اتلاف قرار می دهد ، داخل در نمایندگی ولی قرار نمی گیرد مگر ارتباط آنها با حفظ و اداره اموال ثابت شود.
محدودیت های قضایی ولی قهری بدین شرح است كه پس از احراز سوءنیت ولی قهری و رعایت نشدن مصلحت مولی علیه در مقام اجرای قاعده رعایت غبطه محجور تصرفات ولی منع یا بی اثر می شود به اعتبار لزوم دخالت دادگاه محدودیت قضایی است.
تحلیل از اعمال زیانبار ولی قهری ارائه می كنیم كه اعمالی كه ولی قهری به نمایندگی محجور انجام می دهد و در آن مصلحت مولی علیه رعایت نمی شود دو گروه است :
الف- اعمالی كه ولی به عمد به زیان مولی علیه انجام می دهد و به سود خود ، فرض این است كه ولی از حدود اختیار خود تجاوز كرده و به عنوان نماینده و نگهبان حقوق محجور قرار نگرفته و باید معامله را فضولی شمرد. در صورتی كه طرف معامله با ولی هم داستان بوده برعكس در جایی كه طرف قرارداد آگاه از تجاوز ولی نیست ولی قهری مسئول خسارات ناشی از آن است. این نتیجه با مبنای ماده 1074 (قانون مدنی) در تعارض است : ولایت هم مثل وكالت نوعی نمایندگی است پس همان طور كه رعایت نكردن مصلحت موكل باعث عدم نفوذ كار وكیل است اینجا هم معامله فضولی است هر چند طرف قرارداد با او هم داستان نبوده است.
ب- اعمالی كه ولی قهری به نمایندگی از طرف محجور و برای حفظ مصلحت او انجام می دهد ولی در تمییز این مصلحت دچار اشتباه می شود به گونه ای كه نتیجه كار برخلاف آنچه خواسته اند به زیان مولی علیه منتهی می شود. مثلاً پدر یا جد پدری به منظور ازدیاد پول یا سرمایه محجور ( فرزند خود) تجارتی كند ولی ضرر سنگینی متحمل شود پاره ای استادان معامله را فضولی دانسته اند و به محجور یا ولی یا قیم اجازه داده اند بطلان آن را از دادگاه بخواهد. استدلال شده است كه باید غبطه واقعی مولی علیه رعایت شود نه آنچه را ولی مصلحت پنداشته. این نظر طبق معیار تعیین غبطه محجور درست است ولی انصافاً اعتماد به نفوذ معامله از نظر حقوقی برتر است.
ولی قهری مثل هر امین دیگری موظف است در حدود متعارف و در حفظ رعایت مصلحت مولی علیه تلاش كند. تعهد ولی تعهد به وسیله است نه تعهد به نتیجه.
هر انسان متعارفی ممكن است مغبون شود. غیرنافذ شناختن معامله ولی برای طرف او زیان نا متعارفی را به وجود می آورد حتی در موردی كه ولی قهری در اداره امور محجور بی لیاقتی خود را نشان داده است و در حفظ منافع مولی علیه تقصیر كرده نباید اعمال او را فضولی شمرد زیرا تجاوز از وظیفه و قصور او در انجام آن دو مفهوم جداست.
هرگاه ولی برای سودجویی یا اغراض دیگر هنگام معامله به مصلحت مولی علیه نیندیشد و هدف او اجرای وظیفه نمایندگی نباشد باید عمل او را فضولی شمرد ، در فرض كه در باطن نیز برای محجور اقدام می كند كار او را در حدود نمایندگی می توان پذیرفت و باید خسارت ناشی از تقصیر خود به مولی علیه را جبران سازد. (موارد 666 و 667 قانون مدنی)
در تمییز تقصیر ولی، داوری عرف مبنا است. خروج ولی قهری از نمایندگی مولی علیه خلاف اصل است و نیاز به اثبات دارد. در موردی كه چگونگی اقدام و قصد مورد تردید است باید معامله را نافذ شمرد و ولی قهری را مسوول زیان های مولی علیه دانست.
خالی از فایده نیست كه كمی به بررسی وظایف و اختیارات ولی قهری هم در این مجال پرداخته شود. در این باره باید گفت در خصوص وظایف و اختیارات ولی قهری فقط یك ماده كلی در قانون مدنی دیده می شود و آن ماده 1183 است. نص صریح ماده گویای این مطلب است كه : در كلیه امور مربوط به اموال و حقوق مالی مولی علیه ولی- نماینده قانونی او است - بنابراین نمایندگی قانونی محجور تحت ولایت ولی قهری در امور مالی بر عهده ولی است. او به نمایندگی مولی علیه اعمال حقوقی انجام می دهد (خرید یا اجاره انجام می دهد به نمایندگی از او و. )
اگر چه ماده 1183 فقط به اداره اموال و حقوق مالی مولی علیه اشاره دارد ولی شكی نیست كه وظیفه ولی قهری منحصر به اداره امور مالی محجور نیست بلكه اداره امور شخصی و به تعبیر دیگر مواظبت شخص مولی علیه نیز بر عهده اوست. (مواد 1188 و 1235 و ماده 2 به بعد قانون تامین وسایل و امكانات تحصیل اطفال و نوجوانان ایرانی مصوب 1353)
اصطلاح مواظبت شخصی كه در ماده 1235 به كار رفته است را می توان در زمینه ولایت قهری هم به كار برد . ظاهراً ترجمه فرانسوی Soin dela personne است كه دارای معنی گسترده ای است و تعلیم و تربیت و مواظبت جسمی و مراقبت در امور اخلاقی و بهداشتی و اقدام به معالجه و درمان و سایر امور غیرمالی را دربرمی گیرد. البته حضانت و نگهداری محجور در صورتی كه به شخص دیگری واگذار شود جزء وظایف ولی قهری نیست ولی به نظر می رسد حتی در این مورد ولی قهری باید نظارت و همكاری لازم را در جهت تامین سلامت جسمی و روحی اخلاقی محجور معمول دارد.
نتیجه گیری : به طور كلی وظیفه ولی قهری اداره امور شخصی و مالی مولی علیه است در حدود قانون و متعارف و البته با رعایت مصلحت محجور می باشد.
دیدگاه شما