شارژ صندوق های درآمد ثابت
مطابق با اعلام رئیس صندوق توسعه بازار سرمایه ضریب اوراق تبعی منتشر شده از طرف این صندوق در نصاب سهام صندوق های با درآمد ثابت 20 درصد افزایش می یابد.
به گزارش اکوایران؛ در پی صحبت های قادر معصومی خانقاه، مدیر صندوق توسعه بازار سرمایه، هیئت مدیره سازمان بورس با افزایش ضریب اوراق تبعی منتشر شده از طرف صندوق توسعه برای صندوق های سرمایه گذاری با درآمد ثابت موافقت کرده است. با این تصمیم ، میزان سرمایه گذاری صندوق ها در شرکتهای دارای اوراق تبعی افزایش خواهد یافت و جذابیت سهام نسبت به اوراق را برای این صندوق ها ارتقا می دهد.
تا قبل از این تصمیم ضریب اوراق تبعی منتشر شده در نصاب سهام صندوق های با درآمد ثابت 50 درصد بوده است. با اجرا شدن این تصمیم ضریب اوراق تبعی از 50 درصد به 70 درصد افزایش می یابد. این اتفاق به این معنی است که صندوق های سرمایه گذاری با درامد ثابت زمانی که اوراق تبعی را از صندوق سرمایه گذاری مشترک بازار سرمایه خریداری می کنند به ازای هر ده ریال، هفت ریال نصاب سهام آن ها لحاظ خواهد شد. امید می رود تا این تغییر بتواند واحد های صندوق های سرمایه گذاری با درآمد ثابت را برای سرمایه گذاران جذاب تر کند.
خیمه شببازی قبلی نگرفت عروسکها جا بهجا شدند!
بانیان دیروز تحریم ملت ایران، مجددا در نقش حامیان مردم ظاهر شده اند و این بار عروسکهای جدیدی را جای عروسکهای خیمهشببازی قبلی آوردهاند.
بانیان دیروز تحریم ملت ایران، مجددا در نقش حامیان مردم ظاهر شده اند و این بار عروسکهای جدیدی را جای عروسکهای خیمهشببازی قبلی آوردهاند.
به گزارش رجانیوز، اخیرا کامالاهریس، آنتونی بلینکن و برخی از مقامات کاخ سفید با برخی از فعالان زن ضدایرانی دیدار کرده و مراتب حمایت خودرا از اغتشاش اخیر در ایران اعلام کردند.
شواهد نشان میدهد آمریکا در جریان سرمایهگذاری روی آشوب، به این نتیجه رسید است که مهرههای گذشته سوختهاند و مردم ایران نسبت به شگردها و ترفندهای جنگ روانی آنها واکسینه شدهاند. از همین رو سرمایهگذاری روی چهرههای کمتر شناخته شده و جدید را برای پیشبرد اهداف خود در نظر گرفتهاند. در دیدار تدارک اخیر با مقامات آمریکایی پنج نفر حضور داشتهاند که دو نفر از آنها به دلیل فضای سنگین افکار عمومی ترجیح دادهاند از دید دوربینها دور بمانند و تصویری از دیدار آنها مخابره نشود. سه نفر دیگر یعنی نازنین بنیادی، رویا حکاکیان و شری حسینی که در این دیدار حضور داشتند، خواهان حمایت آمریکا اغتشاش و تحریمعلیه ایران شدند.
رسیدن آمریکا به این نتیجه که افرادی موجهتر(!) از امثال مسیح علینژادی را مطرح کنند بیشتر ناظر به شکست سناریوی تبلیغ چهرههای پوپولیستی و مخدوش و البته پرخرج میباشد.
این افراد به عنوان ماشین تئوریزه کردن فشارهای غرب علیه ایران در حالی بهکار گماشته میشوند که واکنش های نامناسبی از سمت افکار عمومی مردم دریافت میکنند. برای مثال، یکی از همین افراد در گذشته نه چندان دور پیرامون تحریمهای ظالمانه غرب علیه ملت ایران، با توجیهی عجیب و غریب آنها را به مثابه شیمیدرمانی برای بیمار سرطانی دانسته و صریحا از تحریمهای غرب حمایت کرده بود. نازنین بنیادی در این گفتوگو میگوید: « این تحریمهای اقتصادی مثل شیمیدرمانی است با هدف نابود کردن سرطان، اما به باقی بدن هم آسیب میرساند.»
این هنرپیشه بریتانیالاصل که اظهاراتش موجب خوشآمد مقامات کاخ سفید شده و طبیعتا در جهت عادی سازی سیاستهای ضدحقوق بشری آنها نیز طراحی گردیده بود، سال گذشته در اقدامی جالب و کاملا سیاسی و برنامهریزی شده، به عنوان برنده جایزه حقوق بشر سازمان «خانه آزادی» در زمینه آگاهسازی، انتخاب شده بود.
جالب است که این سازمان (خانه آزادی) به ظاهر مردمنهاد، با بودجه دولت آمریکا هدایت شده و در زمینه آزادیهای سیاسی و حقوق بشر فعالیت میکند. از منظر آنها هیچ اهمیتی ندارد که یک کودک پروانهای به خاطر نرسیدن پانسمان مخصوص جان بدهد و یا بیماری به واسطه تحریم، داروی مورد نیاز برای حیاتش را استفاده نکند. در چارچوب حقوق بشری آنها اساسا این موارد خالی از اهمیت بوده و باید طی گزینشی بالا به پایین از فیلتر مورد وثوق آنها بگذرد؛ حقوق بشری اصیل است که اهداف آنها را عملیاتی کند.
در همین راستا رویا حکاکیان گزارشگر یهودیِ آمریکاییالاصل، یکی دیگر از حاضران جلسه اخیر، طی اظهاراتی در یکی از همین شبکههای خارجنشین که دائما علیه ایران پمپاژ خبری منفی کرده و بودجه خود را با ارائه این دست گزارشات دریافت میکند، با استدلالی عجیب و سطحی، به زعم خود، راه نجات مردم را در حمله آمریکا به ایران جستجو کرده و آن را با عراق و حمله یانکیها به این کشور مقایسه میکند. او در این گفتوگو با شبکهی لندنی منوتو گفت: «همانطور که اپوزیسیون عراق در واشنگتن، آمریکاییها را قانع کرد تا به این کشور حمله کند، اپوزیسیون ایران هم باید آمریکاییها را برای سهمهای بنیادی انتخاب کنند ورود به ایران متقاعد سازند».
علاوه بر این حکاکیان چندی پیش پس از پیروزی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بر ترامپ، طی نامهای سرگشاده به اتفاق اپوزوسیون خارجنشین ایران که طرفدار تحریمهای اقتصادی و تهدید نظامی کشور بوده و از قضا با تجزیهطلبان نیز همنشین هستند، از بایدن خواسته بودند که سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران را ادامه داده و از این موضع اتخاذشده توسط دولت قبلی این کشور کوتاه نیاید. خواستهای که تقاضای سعودی، اسرائیل، امارات و جنگطلبان آمریکایی نیز بوده، پا را از این فراتر گذاشته و با انتصاب رابرت مالی بهعنوان فرستاده ویژه ایران نیز مراتب مخالفت خود را ابراز کرده بودند؛ چرا که او به سهمهای بنیادی انتخاب کنند زعم آنها شخصیتی معتدل است که مذاکره و اعمال قدرت نرم را به اعمال قدرت سخت ترامپی ترجیح میداد. هرچند اکنون نشستن رابرت مالی روبه روی حکاکیان نشان میدهد که آمریکاییها همه یک هدف را
دنبال میکنند. به هرحال باید تکرار کرد که اکنون عروسکگردان معرکه خیمهشببازی مذکور، از بازیگران قبلی که سالها برایشان هزینه کرده و زمان زیادی را صرف کرده بود، قطع امید کرده و با بازیگرانی جدید سعی دارد تا فشارهای بیشتری را علیه کشور اعمال کرده و با پروژه جدید ضدایرانی خود تحریمهای بیشتری را علیه ملت ایران روا بدارد./کیهان
کاهش 198 واحدی شاخص بورس تهران
به گزارش گروه اقتصادی یکتا ، بورس اوراق بهادار تهران امروز در یک روند کاملا نوسانی قرار گرفت بگونهای که شاخص کل در پایان معاملات نسبت به روز قبل با 197 واحد کاهش به رقم یک میلیون و 311 هزار و 91 واحد رسید.
همچنین شاخص کل با معیار هموزن با کاهش 335 واحدی به رقم 376 هزار و 205 واحد رسید. ارزش بازار در بورس تهران به بیش از 4 میلیون و 913 هزار میلیارد تومان رسید.
معاملهگران امروز بیش از 4.7 میلیارد سهام حقتقدم و اوراق مالی در قالب 206 هزار فقره معامله و به ارزش 2 هزار و 266 میلیارد تومان داد و ستد کردند امروز شاخص کل و شاخص قیمت با معیار وزنی ـ ارزشی 0.2 درصد سهمهای بنیادی انتخاب کنند کاهش یافتند.
همچنین این دو شاخص با معیار هموزن 0.9 درصد افت کردند. شاخص آزاد شناور 0.9 درصد رشد کرد. شاخص بازار اول بورس 0.4 درصد کاهش یافت و شاخص بازار دوم بورس 0.1 درصد رشد کرد.
امروز نمادهای پالایش نفت اصفهان، پتروشیمی خلیجفارس و پالایش نفت بندرعباس بیشترین افزایشی در شاخص بورس را داشتند و نمادهای کشتیرانی جمهوری اسلامی، چادرملو، پتروشیمی فناوران و گلگهر بیشترین اثر کاهشی در شاخص بورس را داشتند.
در فرابورس ایران هم شاخص کل امروز با 40 واحد عقبنشینی نسبت به روز قبل به رقم 17 هزار و 798 واحد رسید.
ارزش بازار اول و دوم فرابورس 968 هزار میلیارد تومان شد. ارزش بازار پایه فرابورس 332 هزار میلیارد تومان شد. معاملهگران امروز بیش از 5.7 میلیارد سهام و اوراق مالی در قالب 140 هزار فقره معامله و به ارزش 138 هزار میلیارد تومان داد و ستد کردند. البته لازم به یادآوری است در روزهای دوشنبه در قالب عملیات بازار باز در شبکه بانکی اوراق بدهی بانک مرکزی بین شبکه بانکی خرید و فروش میشود و ارقام آن در معاملات فرابورس درج میشود که امروز هم 1.4 میلیارد اوراق بدهی دولت در قالب 216 نوبت معامله و به ارزش 133 هزار میلیارد تومان داد و ستد شد وگرنه معاملات سهام در فرابورس 3.5 میلیارد سهم در قالب 127 هزار فقره معامله و به ارزش 1755 میلیارد تومان داد و ستد کردند.
امروز نمادهای بهمن دیزل و اعتباری ملل بیشترین اثر افزایشی در شاخص فرابورس را داشتند و نمادهای آریاساسول، پتروشیمی زاگرس، اهن و فولاد غدیر ایرانیان، صبا تأمین و بیمه اتکایی ایرانیان بیشترین اثر کاهشی در شاخص فرابورس را داشتهاند.
قرار است در اوایل آبان ماه پذیرهنویسی یک شرکت جدید تأمین سرمایه از زیرمجموعههای ملیمس ایران از طریق فرابورس ایران انجام شود.
عمده کارشناسان معتقدند سهام بنیادی در بازار ارزنده شده اما برای سرمایهگذاری بلندمدت ارزندگی دارد.
تبعات خوشبینی در بازارهای مالی
بررسیها حکایت از این دارد که اقتصاددانان فقط در موارد معدودی مستقیما ارزشهای «بنیادی» را در تحلیل خود لحاظ میکنند. یکی از آنها صندوقهای سرمایهگذاری مشترک است، ارزش بنیادی آنها صرفا ارزش بازار فعلی اوراقبهاداری است که پرتفوی آنها را تشکیل میدهد. همین امر سببشده تا در یکی از تحقیقهای انجامشده توسط دیلانگ و شلیفر که در سال۲۰۱۰ انجامشده، از تفاوت بین قیمتها و ارزش خالص داراییهای صندوقهای سرمایهگذاری مشترک در پایان دهه ۱۹۲۰ استفاده شده تا برای تخمین درجه بیش از حد ارزشگذاری بازار سهام در آستانه سقوط ۱۹۲۹ بهره برده شود. مطابق با نتیجه این تحقیق سهام تشکیلدهنده کامپوزیت S&P در اواخر تابستان ۱۹۲۹ حداقل ۳۰درصد بالاتر از ارزشهای بنیادی قیمتگذاری شده است که موجب ترکیدن حباب و آغاز بحران بزرگ والاستریت شده است. حباب مالی در بورس والاستریت افزایش شدید و متعاقب آن سقوط قیمت سهام در سال۱۹۲۹ شاید چشمگیرترین رخداد در تاریخ بازارهای مالی آمریکا باشد. شاخص اسمی مرکب استاندارد اند پورز (S&P) بین ژانویه۱۹۲۸ و سپتامبر۱۹۲۹، ۶۴درصد افزایش یافت و بین سپتامبر و دسامبر۱۹۲۹، ۳۳درصد کاهش یافت، تقریبا در نیمه راه به نقطه اوج تاریخی خود در سال۱۹۲۹ افزایش یافت و سپس دوباره به سطوح پایین در تابستان سقوط کرد. این شاخص در سال۱۹۳۲، ۶۶درصد کمتر از سطح دسامبر ۱۹۲۹ و ۷۷درصد کمتر از میانگین سپتامبر ۱۹۲۹ قرار داشت. برخی از ناظران این الگوی قیمت را منعکس کننده تغییرات بنیادی در اقتصاد تفسیر کردهاند. برای مثال، ایروینگ فیشر در سالهای ۱۹۲۹ و ۱۹۳۰ استدلال کرد که سطح بالای قیمتها در سال۱۹۲۹ منعکسکننده این انتظار بود که جریانهای نقدی شرکتها در آینده بسیار بالا خواهند بود. فیشر معتقد بود که این انتظار پس از یک دهه افزایش پیوسته درآمدها و سود سهام، بهبود سریع فناوریها و ثبات پولی تضمین میشود. بر اساس این تفسیر، افزایش قیمت سهام قبل از سقوط، منعکسکننده تغییرات در انتظارات آینده بود که اگرچه از قبل معیوب اما سقوط و کاهش متعاقب آن منطقی بود. قیمت سهام پس از آن منعکسکننده یک بازنگری منطقی و در این مورد یک بازنگری صحیح از قبل در باورها بود، زیرا سرمایهگذاران نزدیکشدن به رکود بزرگ و پایان خروشان دهه۲۰ را تشخیص دادند، بنابراین فیشر تلاش کرد این رخداد را بر مبنای نظریه انتظارات عقلانی از بازار سهام تبیین کند. سایر اقتصاددانان محقق در حیطه علل رکود بزرگ، بهویژه «جیکی گالبریت»، استدلال کردهاند که با وجود اینکه شاخصهای بنیادی در سال۱۹۲۹ بالا بهنظر میرسیدند، رشد بازار سهام آشکارا بیش از حد بوده است. گالبریت معاملات حاشیه بازار، تشکیل تراستها و صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، تبدیل سرمایهداران به افراد مشهور و سایر نشانههای کیفی سرخوشی را برای حمایت از دیدگاه خود ذکر کرد. در طول سه دهه گذشته، موقعیت گالبریت در نزد اقتصاددانان، بهویژه درمیان اقتصاددانان مالی، جایگاه خود را با ظهور فرضیه بازار کارآمد از دست داده است. بسیاری از کارهای اخیر با تفسیر فیشر از ۱۹۲۹ همراه است. برای مثال، «سیرکین» تجدیدنظر در پیشبینیهای رشد بلندمدت موردنیاز برای تغییر در بازده سهام در سال۱۹۲۹ را بررسی کرد تا تغییرات در ارزشهای بنیادی درکشده را منعکس کند. او دریافت که در مقایسه با بازده واقعی پس از جنگجهانی دوم و بازده سهام پیشبینی شده، نرخ رشد ضمنی سود سهام کاملا محافظهکارانه بوده و در واقع کمتر از نرخ رشد سود سهام پس از جنگجهانی دوم است. «سانتونی و دوایر» نتوانستند شواهدی مبنیبر وجود حباب در قیمت سهام در سال۱۹۲۹ بیابند. در همین راستا، بارسکی و دیلانگ استدلال کردند که اگر نرخ رشد بلندمدت سود سهام بیثبات باشد و سرمایهگذاران نرخهای رشد سود سهام را در گذشته پیشبینی کنند؛ در آینده، نوسانها بزرگ در قیمت سهام، مانند تغییرات دهههای۱۹۲۰ و ۱۹۳۰، بهجای استثنا، قاعده خواهد بود. بارسکی و دیلانگ دریافتند که بهنظر میرسد تغییرات سالبهسال در قیمت سهام نسبت به مابقی قرن بیستم نسبت به تغییرات سود سهام واقعی فعلی در اواخر دهه۱۹۲۰ و اوایل دهه۱۹۳۰ حساستر نبوده است. وایت به طرف دیگر متمایل است که در یکسری مقالات به «شواهد کیفی. از این دیدگاه که حباب وجود دارد» استناد کرد. «راپوپورت و وایت» اخیرا تخمینهای کمی را از اندازه ارزشگذاری بیش از حد در سال۱۹۲۹ انجام دادهاند و اعتقاد دارند آنچه در سال۱۹۲۹ اتفاق افتاد، ارزشگذاری بیش از حد بازار (فراتر از ارزش بنیادی) بوده است. در این گزارش شواهدی ارائه میکنیم که نشان میدهد بخش عمدهای از افزایش و کاهش قیمت سهام از سپتامبر ۱۹۲۹؛ در واقع بیش از حد بوده و بر اساس تجدیدنظر منطقی، در ارزشگذاریها تضمینی نیست و شواهدی از شکلگیری حباب در آنها وجود دارد. این شواهد مبتنی بر تجزیه و تحلیل قیمتها، تخفیف از ارزش خالص داراییها و حجم انتشار جدید صندوقهای سرمایهگذاری مشترک در سهمهای بنیادی انتخاب کنند طول و پس از سال۱۹۲۹ است. تخمینهای گزارش نشان میدهد که در اوج شاخص سهام در سال۱۹۲۹، نماگر مذکور بیش از یکسوم بالاتر از ارزش بنیادی خود بوده است. راپوپورت و وایت با استفاده از منبعی متفاوت از اطلاعات همانند نرخهای بهرهای که برای وامهای کارگزاران اعمال میشود، برآورد مشابهی بهدست آوردند. برآورد آنها نیز شاخص S&P۵۰۰ یکدوم بیش از حد ارزشگذاری شده را نشان میدهد. تحقیقات سابق دیلانگ، شلیفر، سامرز و والدمن و لی و تالر بر روی صندوقهای سرمایهگذاری مشترک بهعنوان معیاری برای سنجش احساسات سرمایهگذاران متمرکز بود. این صندوقها به سرمایهگذاران ادعای مستقیمی از داراییهای صندوق نمیدهند. سرمایهگذارانی که مایل به انحلال هستند نمیتوانند سهام خود را به صندوق بازگردانند و باعث انحلال جزئی پرتفوی آن شوند، بلکه باید سهام خود را به سایر سرمایهگذاران بفروشند. از آنجاییکه یک صندوق سرمایهگذاری مشترک، شرکتی است که سهام شرکتهای دیگر را دارد، ارزش بنیادی آن دقیقا قابل اندازهگیری است، به این معنا که ارزش بازار آن به اندازه ارزش اوراقبهاداری است که در اختیار دارد؛ یعنی ارزش خالص دارایی. بهخوبی شناختهشده است که صندوقهای سرمایهگذاری مشترک به قیمتهایی میفروشند که اغلب با ارزش خالص دارایی آنها متفاوت است؛ در واقع در دوره پس از جنگجهانی، صندوقها تمایل بهفروش واحدها با تخفیف از ارزش خالص داراییهای خود داشتند. این تخفیف در آن صندوقها معیاری از یک عامل احساسات غیرمنطقی سرمایهگذاری بوده است. لی و همکاران نیز شواهدی مطابق با این نظریه ارائه کردند، بنابراین نقش احساسات غیرمنطقی در ایجاد حباب، انفجار حباب و رکود بزرگ چندان قابلانکار نیست. اجازه دهید با این فرض شروع کنیم که این تخفیفها روی صندوقهای سرمایهگذاری مشترک معیاری برای سنجش تمایل سرمایهگذاران به سفتهبازی سهام است. سپس میتوانیم بررسی کنیم که آیا قیمت سهام در سال۱۹۲۹ بیش از حد بوده است یا خیر. ما تخمین میزنیم که حدود یکپنجم افزایش قیمت سهام از سال۱۹۲۷ تا ۱۹۲۹ و حدود نیمی از کاهش قیمت سهام از ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۱، نتیجه تغییر در احساسات غیرمنطقی سرمایهگذاران بهجای تجدیدنظر منطقی در برآوردهای ارزشهای بنیادی بوده است. این نتیجهگیری بر اساس سه عامل که در ادامه شرح آن میرود، ارائهشده است. اول، میانگین مابهالتفاوت ارزش ذاتی با ارزش بازار صندوقهای مشترک در سهماهه سوم سال۱۹۲۹ حدود ۵۰درصد بود. چنین مابهالتفاوت ارزش ذاتی با ارزش بازار بالایی بهطور متوسط از آن زمان تاکنون در ایالاتمتحده سابقه نداشته است. ثانیا، حجم اوراق جدید صندوقهای سرمایهگذاری مشترک در سهماهه سوم سال۱۹۲۹ به سهمهای بنیادی انتخاب کنند بالاترین سطح خود رسید. طبق گزارش Commercial and Financial Chronicle، آنها در ماههای اوت و سپتامبر ۱۹۲۹ بالغ بر یکمیلیارد دلار بودند. این مقدار از نظر قدرت خرید معادل شاید ۹میلیارد دلار امروز بود. در تئوری دیلانگ و همکاران، هم مابهالتفاوت ارزش ذاتی با ارزش بازار بالا و هم حجم زیاد اوراق جدید صندوقهای سرمایهگذاری مشترک گواهی است بر خوشبینی بیش از حد سرمایهگذاران. مابهالتفاوت ارزش ذاتی با ارزش بازار صندوق منعکسکننده احساسات سرمایهگذاران حقیقی است. در دهه۱۹۲۰ سرمایهگذاران سازمانی و حقوقی به سختی وجود داشتند و سرمایهگذاران فردی بر نگهداری و تجارت همه سهام تسلط داشتند. در اینصورت، احساسات سرمایهگذاران حقیقی باید بر مابهالتفاوت ارزش ذاتی با ارزش بازار صندوقهای مشترک و قیمت سهام تاثیر میگذاشت؛ در واقع در آن دوره، تغییرات در تنزیل میانه در صندوقهای بسته بهشدت با تغییرات قیمت سهام مرتبط بود. ما این شواهد را با ایجاد یک معیار جایگزین از احساسات سرمایهگذار برابر با تفاوت بین شاخص سهام S&P و برآورد عوامل بنیادی از بارسکی و دیلانگ بیشتر میکنیم. مفروضات بارسکی و دیلانگ در مورد مبانی به گونهای طراحی شده بودند که «بنیادها» را تا حد ممکن بیثبات کنند. چارچوب بارسکی-دیلانگ نسبت به سایر مدلهای موجود در بازار سهام، افزایش بیشتری را در ارزشهای بنیادی تضمینشده در سال۱۹۲۹ فراهم کرد، با این حال اندازهگیری آنها مناسب نبود و انحرافات قابلتوجهی از قیمتهای واقعی از مقادیر تضمین شده بارسکی - دیلانگ باقیمانده است. ما نشان میدهیم که این انحرافها با میانگین مابهالتفاوت ارزش ذاتی با ارزش بازار یا تخفیف در صندوقهای مشترک مرتبط هستند. معیار احساسات از صندوقها نهتنها با قیمت سهام در ارتباط است، بلکه با معیارهای مستقل ساختهشده از احساسات ناشی از بارسکی و دیلانگ نیز مشابهت دارد. ناهنجاری صندوقهای مشترک به این یافته تجربی اشاره دارد که این صندوقها اغلب با ارزش بازار اوراقبهاداری که در اختیار دارند، معامله میشوند. این به آن معنی خواهد بود که قیمت در بازار با خالص ارزش داراییها متفاوت است. هنگامی که آنها منتشر میشوند، این صندوقها معمولا به ارزش خالص داراییها بهفروش میرسند. بدون چنین مابهالتفاوت ارزش ذاتی با سهمهای بنیادی انتخاب کنند ارزش بازاری که گفته شد، وجوه نمیتواند بدون ضرر برای برنامهریزان سازماندهی شود، اما ظرف چندماه پس از انتشار در دوره پس از جنگجهانی، قیمت سهام صندوق معمولا به سمت تخفیف به ارزش خالص داراییها حرکت کرده است. این تخفیفها به ارزش خالص داراییها در طول زمان در نوسان است و تغییرات در تخفیفها بهشدت با صندوقها مرتبط است. گاهی تخفیفها تبدیل به مابهالتفاوت ارزش ذاتی با ارزش بازار میشوند. بهطور کلی، سهام در دوره پس از جنگجهانی کمتر از ارزش بازار داراییهایشان فروخته میشوند و میانگین صندوق بین مابهالتفاوت ارزش ذاتی با ارزش بازار ۵ تا ۲۵درصد در نوسان است. بسیاری از توضیحات مبتنی بر فرضیه بازارهای کارآی استاندارد در مورد معمای صندوقهای مشترک، مانند نقدینگی، مالیات و هزینههای نمایندگی، با دادهها ناسازگار هستند. در مدل دیلانگ برای توضیح حباب و رفتار غیرمنطقی، آنها دو نوع سرمایهگذار در نظر میگیرند: معاملهگران نویز که تقاضای آنها تا حدی توسط تغییرات غیرمنطقی در احساسات آنها نسبت به برخی اوراقبهادار، از جمله صندوقهای سرمایهگذاری مشترک تعیین میشود و سرمایهگذاران منطقی که تحتتاثیر عوامل احساسات غیرمنطقی نیستند. در مورد صندوقهای مشترک، معاملهگران نویز احتمالا سرمایهگذاران فردی هستند که بیشتر سهام صندوقها را در اختیار دارند و معامله میکنند. وقتی معاملهگران نویز خوشبین هستند، داراییهای خود را افزایش میدهند. سرمایهگذاران منطقی این تقاضا را برآورده میکنند، داراییهای خود را کاهش میدهند و در صورت لزوم کوتاه میآیند. خوشبینی معاملهگران نویز قیمت صندوقهای مشترک را نسبت به ارزش خالص داراییهایشان بالا میبرد و تخفیفها کاهش مییابد یا به مابهالتفاوت ارزش ذاتی با ارزش بازار تبدیل میشوند. در مقابل، بدبینی معاملهگران نویز باعث میشود که آنها داراییهای خود را در سهام و سایر داراییهایی که معاملهمیکنند کاهش دهند. از آنجاییکه سرمایهگذاران منطقی باید وجوه بیشتری را در اختیار داشته باشند و ریسک احساسی سرمایهگذار بیشتری را متحمل شوند، به بازده موردانتظار بالاتری نیاز دارند و در نتیجه باعث افزایش تخفیفها میشوند. صندوقهای سرمایهگذاری مشترک جدید زمانی رشد میکنند که معاملهگران نویز نسبت به مجموعهای از داراییها از جمله صندوقها بیش از حد خوشبین باشند و در نتیجه مایل به خرید مجموعههایی از داراییها با قیمت بالاتر از ارزش خالص دارایی باشند. سرمایهگذاران منطقی زمانی صندوقهای مشترک را راهاندازی میکنند که میتوانند واحدهای داراییهای گرانقیمت را به افرادی که ارزش آنها را بیش از حد ارزیابی میکنند، بفروشند. در موارد معدودی، اقتصاددانان میتوانند ارزشهای بنیادی اوراقبهادار را بهطور مستقیم مشاهده کنند. صندوقهای سرمایهگذاری مشترک یکی از آنها هستند. در این ارزشهای بنیادی آنها، صرفا ارزش خالص داراییها پرتفوی آنها است. در این مقاله از تفاوت بین قیمت و ارزش صندوقهای مشترک بهعنوان معیاری برای سنجش تمایل سرمایهگذاران استفاده کردیم. سپس از این معیار برای ارزیابی میزانی استفاده کردیم که سطح بالای قیمت سهام در تابستان ۱۹۲۹ و سقوط متعاقب آن، منعکسکننده انحراف قیمتهای بازار از «اصول منطقی» بوده است. شواهد نشان داد که تمایل غیرمنطقی آمیخته به خوشبینی بسیاری برای خرید اوراق صندوقها در سال۱۹۲۹ وجود داشت. در اواخر دهه۱۹۲۰، برخلاف الگوهای قبلی و بعدی، صندوقهای سرمایهگذاری مشترک بزرگ با مابهالتفاوت ارزش ذاتی با ارزش بازار فروخته میشدند. ما این مابهالتفاوت ارزش ذاتی با ارزش بازارهای کلان را نشانهای از خوشبینی بیش از حد سرمایهگذاران در صندوقهای مشترک میدانیم. در اوج، در تابستان ۱۹۲۹، بهنظر میرسیدکه آنها مایل به پرداخت ۶۰درصد بیشتر از آنچه تجربه پس از جنگجهانی دوم نشان میدهد که «عادی» بود، هستند. این شواهد از صندوقهای مشترک سرمایهگذاری نشان میدهد که بازار سهام در تابستان ۱۹۲۹ بهطور قابلتوجهی بیش از حد ارزشگذاری شده بود. با توجه به همبستگی بین تغییرات در تنزیل متوسط صندوقهای مشترک و تغییرات در میانگین قیمت سهام، برآورد خام ما این است که S&P کامپوزیت حداقل ۳۰درصد بالاتر از پایه بود.
پیشرفتهای ۴۰ساله نشاندهنده صحت تحلیل انقلاب از جهان در مقابل تحلیل غربگراها است
حضرت آیتالله خامنهای در حکمی اعضای شورای عالی حوزه علمیه مشهد مقدس را منصوب کردند. متن حکم رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: «بسمالله الرحمن الرحیم با سپریشدن بیش از شش سال از تشکیل شورای عالی مدیریت حوزه علمیه مشهد مقدس که در شمار برترین مراکز علمی جهان تشیع است، اکنون با تشکر از کلیه اعضاء محترم که در این مدت خدمات خالصانهئی به آن حوزه محترم تقدیم کردند، آغاز دوره جدید را با این خصوصیات ابلاغ مینماید:
با حکم رهبر انقلاب اسلامی انجام شد
انتصاب اعضای شورای عالی حوزه علمیه مشهد مقدس
حضرت آیتالله خامنهای در حکمی اعضای شورای عالی حوزه علمیه مشهد مقدس را منصوب کردند. متن حکم رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
«بسمالله الرحمن الرحیم
با سهمهای بنیادی انتخاب کنند سهمهای بنیادی انتخاب کنند سپریشدن بیش از شش سال از تشکیل شورای عالی مدیریت حوزه علمیه مشهد مقدس که در شمار برترین مراکز علمی جهان تشیع است، اکنون با تشکر از کلیه اعضاء محترم که در این مدت خدمات خالصانهئی به آن حوزه محترم تقدیم کردند، آغاز دوره جدید را با این خصوصیات ابلاغ مینماید:
۱- عضویت حضرات حججالاسلام: آقای حاج شیخ مهدی مروارید، آقای حاج شیخ محمّد مروارید، آقای حاج شیخ محمّدباقر فرزانه، آقای حاج سیّدمصباح عاملی، آقای حاج شیخ محمّدجواد نظافتیزدی، نماینده اینجانب در استان خراسان رضوی، تولیت آستان قدس رضوی، مدیر حوزه و دبیر شورا در صورت انتخاب از بیرون جمع مذکور. ۲- مدت این مسئولیت پنج سال است. ۳- تعیین دبیر شورای عالی و نیز مدیر حوزه علمیه بر عهده جمع محترم مزبور است.
از خداوند متعال توفیقات حضرات آقایان را مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای ۲۴ مهر ۱۴۰۱»
پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری: رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح روز گذشته در دیدار صدها نفر از نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی، نخبگان دانشگاهی را در چهار دهه اخیر موجب آبروی ایران خواندند و افزودند: همه بهویژه مسئولان و مؤثرین در فضای کشور باید نخبگان علمی را جزء مهمترین ثروتهای کشور بدانند و از آنها حمایت کنند و نخبگان نیز ظرفیتها و استعدادهای فردی خود را به سرمایه پیشرفت کشور تبدیل کنند. ایشان با اشاره به افق روشن آینده کشور تأکید کردند: در 43 سال اخیر چندین بار از فروپاشی جمهوری اسلامی حرف زدهاند، اما پایداری و استمرار حرکت انقلاب نشان میدهد این تحلیل غلط و غیرواقعبینانه است. رهبر انقلاب با سپاسگزاری عمیق از پروردگار به علت تشکیل مجدد جلسه همیشه شاداب و امیدبخش با نخبگان بعد از سبکشدن مشکل کرونا گفتند: مطالبی که نخبگان مطرح کردند، بسیار خوب و پیشنهادها نیز درست و غالبا عملی بود و نشان داد بسیاری از مشکلات، مشکلات مدیریتی بوده است؛ چراکه راهکارها وجود دارد. ایشان وزیران حاضر در جلسه را به انتقال و پیگیری پیشنهادهای نخبگان در هیئت وزیران مأمور کردند و افزودند: باید با رفتار کریمانه با نخبگان بهعنوان ثروت عظیم ملی، در مراقبت از این ثروت تعیینکننده و افزایش آن به جد تلاش کنیم. حضرت آیتالله خامنهای، نخبه علمی و دانشگاه را از ارکان مهم پیشرفت کشور دانستند و افزودند: هرقدر دانشگاه تعطیل و روند فعالیت علمی تخریب و ناقص شود برای دشمن مغتنم است؛ به همین علت نه دیروز و امروز بلکه در مقاطع مختلف برای توقف دانشگاهها تلاش کردهاند. رهبر سهمهای بنیادی انتخاب کنند انقلاب همچنین دانشگاه را از بزرگترین موانع سلطه استکبار خواندند و افزودند: قدرتهای گردنکلفت جهان برای سلطه بر دیگران و عقب نگهداشتن ملتها، از اسلحه، فریب و حتی علم استفاده میکنند؛ بنابراین دانشگاهی که سطح علم کشور را بالا میبرد، در حقیقت مانع سلطه دشمن میشود. حضرت آیتالله خامنهای استعداد طبیعی و هوش سرشار، همت و تلاش و پشتکار و هدایت و توفیق الهی را عناصر اصلی تبدیل یک فرد باهوش به فردی نخبه، ممتاز و برگزیده خواندند و افزودند: البته فراهمبودن زمینه مناسب، عامل مهم به نتیجه رسیدن این روند است. ایشان فراهمشدن زمینه نخبهپروری با پیروزی انقلاب اسلامی را واقعیتی مسلم و تشکیکناپذیر خواندند و افزودند: پس از انقلاب، با توسعه دانشگاهها در اقصی نقاط کشور، افزایش خیرهکننده تعداد دانشجویان و استادان و ایجاد پرشمار پژوهشگاه و اندیشکده، زمینه توسعه علم و نخبهپروری فراهم آمده و هدف جمهوری اسلامی یعنی گسترش دانشگاه و ارتقای توانایی علمی به فضل الهی محقق شده است. رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه دانشگاهیان ما اجازه ندادند کشور محتاج غربیها بماند، گفتند: نخبگان دانشگاهی ما بدون هیچ مبالغه، موجب آبروی ایران هستند و در هر زمینهای دانشمندان ما ورود و تمرکز کردند، تحسین مجامع علمی جهان را برانگیختند؛ بنابراین هم باید دیگران قدر شما را بدانند هم خودتان و من نیز بسیار قدردان شما هستم. ایشان در تشریح گوشههایی از افتخارات نخبگان و دانشمندان کشور، به تحقیقات و دستاوردهای پژوهشگاه رویان در عرصههایی همچون سلولهای بنیادی و شبیهسازی حیوان زنده، پیشرفت در بیوشیمی، پرتاب و انتقال ماهواره به فضا، دستاوردهای بنیادی در صنعت هستهای، تولید واکسنهای پیچیده ازجمله واکسن کرونا و پیشرفتهای خیرهکننده در صنایع موشکی و پهپادی اشاره کردند. حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه انسانهای باهوش که از استعداد و علم خود در جهت ساخت سلاح اتمی و سلاح شیمیایی یا ابزارهای جاسوسی استفاده کردهاند، نخبه نیستند، افزودند: نخبه آن انسان صاحب استعداد و پرتلاش است که از هدایت الهی بهره گرفته است. ایشان در ادامه موضوع «انتظار از نخبگان» را مطرح کردند و گفتند: از فرد نخبه این انتظار وجود دارد که ظرفیت شخصی خود را تبدیل به ظرفیت ملی کند و تواناییهای خود را در جهت حل مسائل کشور قرار دهد. رهبر انقلاب اسلامی با گلایه از برخی نخبگان که در ایران رشد میکنند اما ثمره این رشد را به خارج میبرند و برخی اوقات نیز با تبدیلشدن به پیچومهرههای دشمن، ظرفیت خود را در اختیار سهمهای بنیادی انتخاب کنند آن قرار میدهند، افزودند: نخبه باید در کنار مردم خود بماند. البته مهاجرتکردن و درسخواندن نخبه در دانشگاههای برتر اشکالی ندارد، اما بعد از پایان تحصیلات به کشور برگردد و تواناییهای خود را برای پیشرفت کشور به کار گیرد. حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: نخبگان ما باید در محضر وجدان خود و در محضر خدا، این مسئله را حل کنند. ایشان توقع دیگر از نخبگان را «دچار غفلتنشدن» دانستند و گفتند: نخبگان نباید از تواناییهای خود غفلت کنند تا تلاش و حرکت آنها متوقف نشود و اسیر سرگرمیهای زیانبار نشوند. رهبر انقلاب اسلامی غفلتنکردن از ظرفیتهای عظیم و وسیع کشور را یکی دیگر از الزامات نخبگی برشمردند و افزودند: متأسفانه اکثر نخبگان از ظرفیتهای گسترده کشور مطلع نیستند و یکی از کارهای مهم معاونت علمی ریاستجمهوری آشناکردن نخبگان جوان با ظرفیتها و کارهای بزرگ در دست انجام است. حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: برخی حتی ظرفیتهای بزرگ کشور را انکار میکنند و خواستار جمعآوری ظرفیتی همچون صنعت هستهای میشوند و به دروغ میگویند «دنیا امروز از انرژی و صنعت هستهای رویگردان شده است». ایشان تأکید کردند: اگر ما صنعت هستهای را در آن زمانی که آغاز کردیم، شروع نمیکردیم، باید ۱۰ سال بعد وارد این موضوع میشدیم و بعد از ۳۰ سال نتیجه میگرفتیم. رهبر انقلاب اسلامی «غفلت از دشمن» را از خطرات پیشِروی نخبگان دانستند و گفتند: بر اساس اطلاعات متقن، سرویسهای جاسوسی برای فریب و جذب نخبگان یا خرابکردن ذهن آنها، در پوشش مراکز علمی، نخبگان را دعوت میکنند و خود را نیز بسیار مؤدب و باهوش جا میزنند تا بتوانند نقشه خود را پیش ببرند. ایشان در ادامه درباره انتظارات از دستگاههای مسئول در قبال نخبگان خاطرنشان کردند: در یک کلمه انتظار اصلی از دستگاهها، حمایت از نخبگان به صورت عاقلانه، خردمندانه و با توجه به جوانب گوناگون است. رهبر انقلاب اسلامی افزودند: یکی از موارد حمایت این است که نخبهای که در داخل درس خوانده و یا از خارج آمده، در اینجا اشتغال متناسب با دانش خود و همچنین امکان تحقیقات و ارتباط با مراکز علمی دنیا را داشته باشد و این توقع زیادی نیست. حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به مهاجرت مجدد برخی از نخبگانی که از خارج برگشته بودند، خطاب به مسئولان گفتند: نباید بگذاریم نخبگان به واسطه برخی سنگاندازیها یا برخوردهای نامناسب، از دانشگاه و ادامه فعالیت در کشور مأیوس شوند و هرچه در این زمینه خرج کنیم، هزینه نیست بلکه سرمایهگذاری است. رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر لزوم اصلاح شاخص ارزیابی استادان و نخبگان، خاطرنشان کردند: اکنون شاخص ارزیابی اساتید و نخبگان، تعداد مقالات است، در حالیکه باید موضوع حل مسئله را شاخص ارتقا قرار داد. حضرت آیتالله خامنهای در بخش پایانی سخنانشان به یک موضوع اساسی درباره تحلیل صحیح مسائل، تصحیح افق دید و حرکت بر مبنای آن پرداختند. ایشان با اشاره به تبلیغات مستمر غربیها از ابتدای پیروزی انقلاب تا به امروز مبنی بر رو به زوال بودن جمهوری اسلامی گفتند: آنها برای این ادعا زمان هم تعیین میکردند و هر بار میگفتند یک ماه دیگر، یک سال دیگر یا پنج سال دیگر کار جمهوری اسلامی تمام است و عدهای نیز در داخل از سر غفلت یا بدخواهی این ادعاها را ترویج میکردند. رهبر انقلاب با اشاره به تیتر یکی از روزنامهها در زمان حیات امام(ره) مبنی بر اینکه «نظام در حال فروپاشی است» و پاسخ کوبنده امام که «خودتان در حال فروپاشی هستید و نظام محکم و مستحکم ایستاده است» افزودند: بعد از رحلت امام در سال ۶۹ عدهای که در بین آنها افراد موجه و باسابقه نیز حضور داشتند در اعلامیهای گفتند «نظام در لبه پرتگاه است». حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: ما تسلیم نشدیم و ایستادیم و انشاءالله همچنان خواهیم ایستاد. ایشان با اشاره به وجود دو نظام تحلیلی در این زمینه گفتند: یک نظام تحلیلی معتقد است کار و ایستادگی در مقابل هنجارهای فراگیر جهانی و قدرتهای برخاسته از این هنجارها همچون آمریکا، بیفایده و موجب ازبینرفتن است؛ این افراد کسانی را هم که تحلیل دیگری از واقعیات و جهان دارند، متوهم تصور میکنند. رهبر انقلاب اسلامی گفتند: اما تحلیل دوم و واقعبینانه بر این اساس است که مجموعه واقعیات را آن هم نه فقط واقعیات خوب بلکه واقعیات بد را با هم میبیند و بر اساس آن حرکت میکند. حضرت آیتالله خامنهای افزودند: هرگز نقاط ضعف را انکار نکردهایم و دراینباره ما بیش از همه در جلسات رمضانیِ مسئولان نظام و در جلسات خصوصی تذکر دادهایم و بارها گفتهایم که عقب هستیم. رهبر انقلاب افزودند: اما واقعیت قابل توجه این است که جمهوری اسلامی حرکت پرشتابی را که از انتهای قافله آغاز کرده بود، ادامه داده و امروز به نزدیکیهای جلوی قافله رسیده است. ایشان با اشاره به پیشرفتهای درخشان کشور در دانش و مدیریتهای گوناگون، گفتند: ضعفهایی وجود دارد و بعضی از مسئولان و دولتها هم کوتاهیهایی داشتهاند اما حرکت عمومی به سهمهای بنیادی انتخاب کنند سمت پیشرفت است. حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: نگاه کنید ۴۰ سال یا ۲۰ سال قبل جمهوری اسلامی کجا بود و امروز کجا است. با همین مقایسه میتوان فهمید کدام تحلیل واقعبینانه است، تحلیل غربگراها یا تحلیل انقلاب؟ ایشان جوانان و نخبگان باانگیزه را از بزرگترین نشانههای حرکت محکم و رو به جلوی انقلاب دانستند و افزودند: بعد از گذشت چهار دهه از انقلاب و انبوه دشمنیها و تبلیغات منفی، وجود نخبگان پرشمار و معتقد به این راه که با جدیت در حال کار و تلاش هستند، بهترین دلیل برای صحت تحلیل انقلاب از جهان و مسیر صحیح پیشرفت است. در ابتدای این دیدار هفت نفر از نخبگان جوان به بیان دیدگاهها و نظرات خود پرداختند. آقایان و خانمها امیر محمدزاده لاجوردی، دانشجوی پسادکتری رشته نرمافزار دانشگاه شریف، حمیده مجد، برگزیده طرح شهید احمدیروشن بنیاد ملی نخبگان و فعال حوزه معدن، جواد شمسالدینی، رتبه ۶۵ کنکور در رشته پزشکی و عضو بنیاد ملی نخبگان، محمد تمنایی، دکترای تخصصی مهندسی حملونقل دانشگاه تربیتمدرس، زهرا احتشام، برگزیده طرح شهید احمدیروشن و دانشجوی استعدادهای درخشان، سیدمحمد نویدقریشی، دکترای تخصصی مهندسی هوافضای دانشگاه تهران و وحید ضرغامی، دکترای تخصصی فناوری نانو دانشگاه صنعتی شریف به بیان این نکات پرداختند: لزوم تحول در زیرساختهای اکتشاف و بهرهبرداری از معادن با مشارکتدادن بخش خصوصی ضمن رعایت دغدغههای محیطزیستی، کاهش تعرفه واردات ماشینآلات سنگین مورد نیاز بخش تولید که تولید داخلی ندارند، ضرورت ارتقای عدالت آموزشی و برقراری طرحهای خاص حمایت آموزشی در مناطق محروم، انتقاد از افزایش ناگهانی ظرفیت جذب دانشجویان رشته پزشکی بدون آمادهسازی زیرساختهای لازم، پیشنهاد تشکیل شبکه راهبردی فرابری و ترابری به منظور تکمیل زیرساختهای حملونقل و تبدیلشدن ایران به قطب حملونقل منطقه، ضرورت ایجاد همبستگی بین مسئله ارتقا در آموزش عالی با حل مسائل کشور، لزوم تحول در برنامههای فضایی بهویژه حمایت مالی در مقیاس ملی و تقویت همکارهای بینالمللی، ضرورت سیاستگذاری بر رشد شرکتهای دانشبنیان در بخشهای دارای تقاضا و بازار و ایجاد جذابیت برای سرمایهگذاریهای سودآور مردمی. در این دیدار همچنین دکتر دهقانی فیروزآبادی، سرپرست معاونت علمی و فناوری رئیسجمهور، نهضت علمی در کشور را محصول گفتمانسازی و پیگیریهای جدی رهبر انقلاب اسلامی در سالهای گذشته دانست و با اشاره به لزوم رشد صنایع دانشبنیان به منظور تقویت زنجیره ارزش گفت: ایجاد و احیای صنایع دانشبنیان بر مبنای قانون جهش تولید، همکاری با شبکههای دانشبنیان، حمایت از تولید داخلی فناورانه و جلوگیری از واردات غیرضروری در دستور کار دولت است.
دیدگاه شما