ارزش قابل توجهی در Uniswap وجود دارد که در یک مجموعه ZK سازگار با EVM در دسترس است. استقرار زودهنگام zkSync به تثبیت جایگاه Uniswap به عنوان DEX شماره یک و یک رهبر فکری کمک می کند.
شاخص قدرت نسبی (RSI) | مفهوم، کاربرد و فرمول RSI
شاخص قدرت نسبی (RSI) یا Relative Strength Index، یک اندیکاتور تکنیکال است که برای تحلیل بازارهای مالی استفاده میشود. این شاخص یا اندیکاتور، برای رصد قدرت یا ضعف یک سهم یا بازار بر اساس قیمتهای پایانی اخیر در زمان حاضر یا گذشته به کار میرود. شاخص RSI با شاخص قدرت نسبی یا Relative Strength متفاوت است.
برای مثال در بازار ارزهای دیجیتال، هنگامی که یک ارز دیجیتال در طول یک بازه زمانی مرتبا توسط افراد خرید میشود، اصطلاحا شاخص قدرت نسبی آن وارد ناحیه بیشخرید (یا اشباع خرید) میشود. در این حالت معمولا قیمت تا خدی اصلاح خواهد شد (کاهش میابد) و شاخص قدرت نسبی، سیگنال فروش رمزارز را میدهد. به طور بر عکس، زمانی که یک ارز دیجیتال مدام فروخته میشود، شاخص قدرت نسبی به ناحیهی بیشفروش کشیده میشود. معمولا در این حالت قیمت روند نزولی خود را تغییر خواهد داد و RSI سیگنال خرید رمزارز و ورود به بازار را میدهد.
اندیکاتور قدرت نسبی، یک اندیکاتور مومنتوم است که اندازه تغییرات اخیر در قیمت یک سهم یا سرمایه را برای ارزیابی شرایط بیشخرید (overbought) یا بیشفروش (oversold) اندازه میگیرد. RSI در واقع یک اسیلاتور (خطی که دو نقطه قله یا دره را در نمودار بههم وصل میکند) است و بین ۰ تا ۱۰۰ تغییر میکند. این شاخص، اولین بار توسط ولز وایلدر در سال ۱۹۷۸ و در کتاب «مفاهیم نو در سیستمهای معاملهگری تکنیکال» معرفی شده است.
تحلیلهای سنتی، مقدار RSI برابر با ۷۰ یا بالاتر را نشانه نزدیک شدن شرایط امن به بیشخرید (اشباع خرید) میدانند و این عدد ممکن است مقدمهای برای بازگشت ترند (trend reversal) یا اصلاح عقبکشیدگی (pullback) قیمت باشد. مقدار RSI برابر با ۳۰ یا پایینتر نشاندهنده شرایط بیشفروش (اشباع فروش) است.
شاخص قدرت نسبی در یک نگاه
- شاخص قدرت نسبی (RSI) یک اسیلاتور مومنتوم رایج است که در سال ۱۹۷۸ توسعه داده شده است.
- اندیکاتور قدرت نسبی سیگنالهای معاملاتی درباره مومنتوم قیمت گاوی و خرسی فراهم میآورد و اغلب زیر گراف قیمت سرمایه کشیده میشود.
- وقتی RSI بالای ۷۰٪ باشد، شرایط بیشخرید و وقتی زیر ۳۰٪ باشد، شرایط بیشفروش تخمین زده میشود.
فرمول شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص قدرت نسبی با دو مرحله محاسبه بهدست میآید. به این صورت که ابتدا RSI1 را محاسبه کرده، سپس RSI2 را بهدست میآوریم. RSI1 به صورت زیر است:
بهره میانگین (average gain) و زیان میانگین (average loss) که در فرمول بالا استفاده شده، میانگین درصد بهره یا زیان در زمان انتخابی است. این فرمول مقدار زیان میانگین را مثبت در محدودیتهای استفاده از واگرایی نظر میگیرد. بهطور استاندارد برای محاسبه RSI1 از میانگین بهره و زیان در ۱۴ دوره زمانی استفاده میشود. حالا تصور کنید بازار در ۷ روز از ۱۴ روز گذشته، با بهره میانگین ۱٪ و در تمام ۷ روز دیگر با زیان میانگین -۰/۸٪ بسته شده است. محاسبه RSI1 به صورت زیر خواهد بود:
وقتی داده برای ۱۴ دوره زمانی در دسترس است، میتوانیم RSI2 را محاسبه کنیم. RSI2 قسمت قبلی نتیجه محاسبات را هموار یا smooth میکند (مقصود از هموارسازی، از بین بردن اثرات دادههای پرت روی نمودار است). RSI2 همان RSI نهایی است که در نمودار استفاده میشود.
محاسبه اندیکاتور قدرت نسبی (RSI)
با استفاده از فرمول بالا، RSI محاسبه شده و خط RSI در زیر نمودار قیمت کشیده میشود. هرگاه تعداد و سایز قیمتهای پایانی مثبت (تعداد کندلهای سبز) افزایش یابد، RSI بالا خواهد رفت و اگر تعداد و سایز زیانها بیشتر شود، RSI پایین میآید. به شکل زیر توجه کنید:
همانطور که در شکل بالا میبینید، گاهی ممکن است در حالی که نمودار قیمت،صعودی است؛ RSI در منطقه بیشفروش باقی بماند و یا وقتی نمودار قیمت، نزولی است؛ RSI در منطقه بیشخرید بماند. این ممکن است برای تحلیلگران تازهکار گیجکننده باشد، اما همیشه باید این محدودیتهای استفاده از واگرایی شاخص را با ترند غالب بسنجیم تا این ابهامات حل شوند.
قدرت قیمت نسبی سهم یا شاخص قدرت نسبی چیست ؟
همیشه ناحیه بیشخرید و بیشفروش، روی شاخص قدرت نسبی ۷۰ درصد و ۳۰ درصد اتفاق نمیافتد. متخصص معروف بازاریابی، کانستنس براون (Constance Brown) این ایده را مطرح میکند که با توجه به روند کلی بازار، شاخص قدرت نسبی ممکن است زودتر به نقطه بیشخرید یا بیشفروش برسد. برای مثال، در یک روند صعودی، بازار با rsi=50% به منطقه بیشفروش (یا اشباع فروش) میرسد (بجای rsi=30%).
همانطور که در نمودار زیر میبینید در روند نزولی قله RSI جایی نزدیک به ۵۰٪ (نه ۷۰٪) اتفاق میافتد و این میتواند به سرمایهگذاران سیگنال شرایط خرسی را بدهد. بسیاری از سرمایهگذاران وقتی با یک روند قوی روبرو هستند، برای شناسایی بهتر نقطه کمینه و بیشینه، یک خط افقی بین ۳۰٪ و ۷۰٪ رسم میکنند. اغلب، اصلاح سطوح بیشفروش یا بیشخرید وقتی قیمت یک سهم یا سرمایه در کانال افقی بلندمدت است، غیر ضروری بهنظر میرسد و معمولا از همان سطوح ۳۰ درصد و ۷۰ درصد استفاده میشود.
یک مفهوم مرتبط با سطوح بیشفروش و بیشخرید، برای اصلاح خط روند، تمرکز بر سیگنالها و تکنیکهای معاملاتی است. به عبارت دیگر، استفاده از سیگنالهای گاوی وقتی قیمت در روند گاوی است و استفاده از سیگنالهای خرسی وقتی سهم در یک روند خرسی است، کمک خواهند کرد که از بسیاری آلارمهای اشتباهی که ممکن است RSI تولید کند جلوگیری کنیم.
مثالی از واگرایی RSI
واگرایی گاوی وقتی اتفاق میافتد که RSI یک منطقه بیشفروش را بهوجود میآورد. منطقه بیشفروش در پی RSI خیلی پایین و متعاقبا قیمت نسبتا پایین شکل میگیرد. این اتفاق، نشان از یک مومنتوم گاوی رو بهبالا (سیگنال ورود به بازار) و احتمالا شروع یک حرکت صعودی بلندمدت خواهد بود.
واگرایی خرسی وقتی اتفاق میافتد که RSI یک منطقه بیشخرید را بهوجود میآورد. منطقه بیشخرید در پی RSI نسبتا بالا و متعاقبا قیمت خیلی بالا شکل میگیرد.
همانطور که در نمودار زیر میبینید، واگرایی گاوی وقتی دیده میشود که RSI نقاط پایینتری را در نمودار شکل میدهد و نمودار قیمت، نقاط بسیار پایینتری رو نشان میدهد. این یک سیگنال قابل اعتماد استِ؛ اما اصولا وقتی یک ترند بلندمدت پایدار داشته باشیم، واگراییها بسیار نادر هستند. استفاده از مناطق بیشخرید یا بیشفروش انعطافپذیر به شناخت سیگنالهای بالقوه بیشتر کمک خواهد کرد.
مثالی از رد نوسان RSI
تکنیک معاملاتی دیگری نیز رفتار RSI را در زمان مراجعه به مناطق محدودیتهای استفاده از واگرایی بیشفروش یا بیشخرید تست میکند. این سیگنال، یک «رد نوسان» یا Swing Rejection گاوی نامیده میشود و از چهار قسمت تشکیل شده است:
- RSI به منطقه بیشفروش سقوط میکند.
- RSI به بالای ۳۰٪ برمیگردد.
- RSI سقوط شدید دیگری را بدون برگشت به منطقه بیشفروش (۳۰ درصد) شکل میدهد.
- سپس RSI بیشترین مقدار خودش در زمان اخیر را میشکند و بالاتر میرود.
همانطور که در نمودار زیر میبینید، ابتدا شاخص RSI در منطقه بیشفروش است، سپس تا حدود ۳۰٪ رسیده و یک رد پایین نمودار را شکل داده که سیگنالی برای بالاتر رفتن RSI بوده است. استفاده از RSI به این شکل، بسیار شبیه به درج خط معاملاتی در نمودار قیمت است.
مثل واگراییها، یک حالت رد نوسان خرسی نیز وجود دارد که دقیقا مثل تصویر محدودیتهای استفاده از واگرایی رد نوسانات گاوی در آینه است. یک رد نوسان خرسی هم شامل چهار بخش است:
- RSI به منطقه بیشخرید افزایش پیدا میکند.
- RSI به زیر ۷۰٪ باز میگردد.
- RSI بدون بازگشت به منطقه بیشخرید قله دیگری شکل میدهد.
- سپس RSI به پایینترین مقدار خودش در زمان میرسد.
نمودار زیر یک سیگنال رد نوسان خرسی را نشان میدهد. مثل اکثر تکنیکهای معاملاتی، این سیگنال هم قابل اعتمادتر خواهد بود وقتی با ترند غالب طولانیمدت تطابق داشته باشد. سیگنالهای خرسی در طول ترندهای رو به پایین، کمتر محتمل است که آلارمهای اشتباه تولید کنند.
تفاوتهای RSI و MACD
میانگین متحرک همگرایی/واگرایی یا Moving Average Convergence Divergence یک شاخص مومنتوم دنبالهروی ترند (Trend-following Momentum Indicator) است که رابطه بین دو میانگین متحرک امنیت قیمت (security`s price) را نشان میدهد. میانگین متحرک همگرایی/واگرایی که در فارسی به آن مَکدی (MACD) نیز گفته میشود، با تقسیم میانگین متحرک نمایی (EMA) در دوره ۲۶ روزه بر میانگین متحرک نمایی ۱۲ روزه بهدست میآید. به این صورت، خط محاسبه مکدی ایجاد میشود.
میانگین متحرک نمایی ۹ روزه مکدی که «خط سیگنال» نامیده میشود، در بالای خط مکدی کشیده میشود که میتواند به عنوان سیگنالی برای خرید یا فروش بهکار گرفته شود. زمانی که مکدی از بالا، خط سیگنال خودش را قطع میکند، معاملهگران میتوانند بهطور امن فروش کنند و وقتی که مکدی از پایین خط سیگنال خودش را قطع میکند، زمان مناسبی برای خرید است.
شاخص RSI طراحی شده است تا با توجه به سطح قیمتهای اخیر، زمان بیشفروش یا بیشخرید را نشان دهد. RSI با استفاده از میانگین سود و زیان قیمتها در یک بازه مشخص زمانی محاسبه میشود. بازه زمانی پیشفرض این شاخص، ۱۴ روزه است و مقداری بین ۰ تا ۱۰۰ دارد.
MACD رابطه بین EMAها و RSI تغییر قیمت را با بالا و پایین قیمتهای اخیر اندازه میگیرند. این دو شاخص، اغلب به همراه هم و برای فراهمآوردن تصویر تکنیکال کاملتری از وضعیت بازار استفاده میشوند. هر دوی این شاخص ها، مومنتوم یک سرمایه را اندازه میگیرند؛ اما بههرحال دو فاکتور مختلف را اندازه میگیرند و گاهی ممکن است چیزهای متناقضی را ارائه دهند.
محدودیتهای RSI
RSI مومنتوم قیمت گاوی و خرسی را مقایسه میکند و نتایج را در یک اسیلاتور (oscillator) که میتواند زیر نمودار قیمت جا داده شود، نشان میدهد. مثل اکثر شاخصهای تکنیکال، سیگنالهای RSI هم در یک ترند طولانیمدت قابل اعتمادتر خواهند بود.
چون شاخص RSI، مومنتوم را نشان میدهد؛ وقتی یک سرمایه، مومنتوم مشخصی در هر دو جهت دارد، میتواند برای زمان طولانی، در منطقه بیشخرید یا بیشفروش باقی بماند. RSI در بازارهای نوسانی که قیمت سرمایه بین حالت خرسی و گاوی حرکت میکند، مفیدتر است.
آموزش واگرایی در تحلیل تکنیکال
واگرایی یکی از پرکاربردترین ابزار تحلیل تکنیکال است. واگرایی در تحلیل تکنیکال به زمانی گفته می شود که قیمت سهم با اندیکاتور برخلاف هم حرکت می کنند، یعنی از هم دور می شوند و در واقع می توان گفت یکدیگر را تایید نمی کنند.
آموزش واگرایی در تحلیل تکنیکال بازار بورس
واگرایی چیست؟
واگرایی یکی از پرکاربردترین ابزار تحلیل تکنیکال است که در صورت وجود آموزش کافی و تمرین مناسب ابزار پرکاربردی به شمار می رود. واگرایی در تحلیل تکنیکال به زمانی گفته می شود که قیمت سهم با اندیکاتور برخلاف هم حرکت می کنند، یعنی از هم دور می شوند و در واقع می توان گفت یکدیگر را تایید نمی کنند.
به وجود آمدن واگرایی می تواند نشان دهنده ضعف یک روند باشد.
اگر واگرایی را درست تشخیص داده باشیم به احتمال زیاد سهم تغییر جهت می دهد.
از نظر روانشناسی می توان گفت دید این اتفاق در نمودار قیمت و اندیکاتور نشان دهنده این است که خریداران و فروشندگان در تصمیم خود دچار تردید هستند.
اندیکاتورهای کاربردی در این زمینه
از اندیکاتورهایی که برای شناسایی واگرایی در بورس استفاده می شود می توان از اندیکاتورهای مکدی (MACD)، آر اس آی (RSI)، سی سی آی (CCI)، استوک (stoch) و… نام برد.
انواع واگرایی
واگرایی به سه دسته واگرایی زمانی، واگرایی مخفی و واگرایی معمولی تقسیم می شود که مهم ترین آن ها واگرایی معمولی و واگرایی مخفی هستند.
هر کدام از واگرایی های مخفی و معمولی به دو دسته مثبت و منفی تقسیم می شوند.
واگرایی های مثبت باعث تغییر جهت رو به بالا و واگرایی های منفی باعث تغییر جهت رو به پایین می شود.
واگرایی معمولی یا Regular Divergence
حالتی از واگرایی است که هرگاه بین قیمت و اندیکاتور تناقض رفتاری وجود داشته باشد، شکل می گیرد.
در واقع در صورت وقوع این واگرایی، قیمت تغییر جهت می دهد. این واگرایی را با نماد RD نشان می دهند.
RD+: کفی پایین تر از کف قبلی در نمودار و کفی بالاتر از کف قبلی در اندیکاتور.
RD-: سقفی بالاتر از سقف قبلی در نمودار و سقفی پایین تر از سقف قبلی در اندیکاتور.
برای راحت تر شدن تشخیص می توان گفت در این مدل واگرایی ها اندیکاتور راستگو است.
واگرایی مخفی یا Hidden Divergence
واگرایی مخفی یا ”Hidden Divergence“ نوعی از واگرایی است که در آن نمودار قیمت با اندیکاتور اختلاف حرکت دارند و این نوع واگرایی در انتهای تحرکات اصلاحی روندها پدیدار می شود و نشان از بازگشت قیمت، ادامه روند و معاملات در کانال خود دارد. همچنین این واگرایی نیز به دو دسته مثبت منفی تقسیم می شود:
HD+: کفی بالاتر از کف قبلی در نمودار و کفی پایین تر از کف قبلی در اندیکاتور یا اسیلاتور
HD-: سقفی پایین تر از سقف قبلی در نمودار و سقفی بالاتر از سقف قبلی در اندیکاتور.
در این دسته از واگرایی ها چارت راستگو است.
بیشتر بخوانید: اندیکاتور چیست و چه کاربردی در تحلیل دارد؟
واگرایی زمانی در تحلیل تکنیکال (TD)
واگرایی زمانی در تحلیل تکنیکال زمانی به وجود می آید که بین قیمت و زمان تضاد وجود داشته باشد. واگرایی زمانی در بورس در یک روند اصلاحی به وجود می آید. واگرایی زمانی در بورس زمانی به وجود می آید که در یک روند اصلاحی نمودار قیمت نسبت به روند قبلی خود ضعف نشان می دهد.
برای این که بتوانیم با استفاده از واگرایی زمانی در بورس معاملات موفقی داشته باشیم باید زمانی که قدرت خریداران زیاد است خرید خود را انجام دهیم و زمانی که قدرت فروشندگان زیاد است از خرید سهم اجتناب کرده و نسبت به فروش اقدام کنیم.
برای اینکه استراتژی موفقی در واگرایی زمانی داشته باشیم باید در زمانی که سرمایه گذاران قدرتمند معاملات خود را انجام می دهند خرید خود را تکمیل کنیم و به عبارتی در جهت روند بازار بورس حرکت کنیم.
واگرایی زمانی در تحلیل تکنیکال با استفاده از فیبوناچی زمانی انجام می شود و با علامت (TD) نشان داده می شود.
واگرایی زمانی در بورس به واگرایی زمانی معمولی و واگرایی زمانی هوشمند تقسیم بندی می شود.
بیشتر بخوانید: آموزش و نحوه استفاده از اندیکاتور استوک استیک (stochastic) در تحلیل
محدودیتهای استفاده از واگرایی
واگرایی در تمامی بازگشت روندها اتفاق نمیافتد؛ بنابراین از دیگر اشکال کنترل ریسک یا تحلیلهای دیگر باید در کنار واگرایی استفاده کرد.
همچنین هنگامی که واگرایی رخ میدهد، به این معنا نیست که قیمت بازگشت خواهد داشت.
واگرایی ممکن است مدتی طولانی طول بکشد، بنابراین انجام معاملات صرفا بر اساس واگرایی ممکن است به ضرر قابلتوجهی منتهی شود. زیرا احتمال دارد قیمت آنطور که انتظار میرود واکنش نشان ندهد.
امیدواریم مطلب آموزش واگرایی در تحلیل تکنیکال برای شما عزیزان مفید بوده باشد.
فروشندگان Uniswap متوقف می شوند اما RSI واگرایی نزولی را توسعه می دهد
از زمانی که خرس کنترل را در دست گرفت، ارزهای دیجیتال از نوسانات بیشتری رنج می بردند. به عنوان مثال، قیمت بیت کوین نوپای کریپتو کوین در 13 اکتبر به 18363 دلار کاهش یافت و امروز به 19354 دلار برگشت. برخلاف دیگر سکههای برتر، توکن بومی Uniswap، UNI، سود بیشتری را نشان میدهد. اگرچه قیمت آن در زمان سقوط BTC در روز پنجشنبه به 5.50 دلار رسید، UNI پس از آن روز بیش از 14 درصد افزایش یافت و به 6.49 دلار رسید.
در زمان نگارش این مقاله، ارزش توکن در حدود 6.20 دلار است که 0.96 درصد در 24 ساعت گذشته افزایش یافته است. ارزش بازار Uniswap نیز نشان دهنده یک روند صعودی است که به این معنی است که زمستان کریپتو شروع به نادیده گرفتن پروژه کرد. سرمایه آن به 4.70 میلیارد دلار افزایش یافته است که نشان دهنده افزایش 0.24 درصدی است.
شاخص های مالی MACD Line و RSI واگرایی نزولی را پیشنهاد می کنند
مطابق با تجزیه و تحلیل قیمت روزانه، UNI در برابر USD روند صعودی پیش رو را نشان می دهد. اقدامات قیمت یک الگوی بالا-پایین را تشکیل می دهند که نشانه روند صعودی توکن است. همانطور که حرکتهای اخیر قیمت نشان میدهد، سرمایهگذاران هیچ فرصتی را از دست ندادند و با تمام نوسانهای پایین ارتباط برقرار کردند. به همین ترتیب، Uniswap فاز اصلاحی خود را به زیر 5 دلار در هفته گذشته به پایان رساند و اکنون به نظر می رسد مقاومت بالاتر از این را پیدا کند. محدوده قیمت مورد انتظار برای توکن در ماه اکتبر بین 5.3 تا 7 دلار باقی می ماند.
برخلاف اتفاقات مثبت در شبکه UNI، خط میانگین متحرک همگرایی/واگرایی (MACD)، یک نوسانگر که برای نشان دادن روندهای بازار استفاده می شود، در حال حاضر به سمت سیگنال نزولی برای توکن اشاره می کند و از خط عبور می کند. به همین ترتیب، شاخص قدرت نسبی (RSI) یک واگرایی نزولی را نشان می دهد زیرا اوج آن به سمت منطقه 50 سقوط می کند.
قیمت UNI در حال حاضر 6.15 دلار معامله می شود. | منبع: نمودار قیمت UNUSD از TradingView.com
Uniswap برای استقرار در zkSync برای هزینه ارزان تر و امنیت پیشرفته
UNI نشانه حاکمیتی صرافی غیرمتمرکز Uniswap است که به کاربران امکان داد و ستد و فروش ارزهای دیجیتال را با استفاده از قراردادهای هوشمند می دهد. به نظر میرسد که کاربران و سازمانها برای حفظ حریم خصوصی در این بخش فشار میآورند، این امر باعث پذیرش و تاثیر مثبت بر قیمتها میشود. به عنوان مثال، در چهارشنبه، 12 اکتبر 2022، Coin Center، یک اندیشکده در مورد ارزهای دیجیتال، شکایتی را علیه OFAC به دلیل محدودیتها علیه Tornado Cash، یک مخلوطکننده حریم خصوصی (قابلیت غیرمتمرکز ارزهای دیجیتال) تنظیم کرد. در مقابل، تقریباً کل بازار با انتشار این خبر با سبز شدن واکنش نشان داد.
قابل ذکر است، اعلام امروز پلتفرم Uniswap ممکن است کاتالیزوری برای افزایش بیشتر قیمت توکن باشد. صرافی Uniswap اعلام کرده است که از zkSync برای افزایش حریم خصوصی و امنیت استفاده می کند.
zkSync از فناوری جدید، که به نام ZK Rollups نیز شناخته میشود، برای فعال کردن تراکنشهای سریعتر با حداقل هزینه گاز استفاده میکند. این شرکت تصمیم گرفت پس از تکمیل یک رأی گیری حاکمیتی، لایه دو متمرکز بر حریم خصوصی را مستقر کند. ارائه حداقل هزینه بدون به خطر انداختن امنیت باعث جذب کاربران بیشتر و تسریع فعالیت شبکه می شود.
شرکت مادر zkSync، Matter Labs، اظهار داشت که این حرکت کاربران جدید را وارد می کند. علاوه بر این، هزینه پایین شبکه نسبت به اتریوم، پلتفرم را جذابتر میکند. این شرکت در بیانیه ای اشاره کرد؛
ارزش قابل توجهی در Uniswap وجود دارد که در یک مجموعه ZK سازگار با EVM در دسترس است. استقرار زودهنگام zkSync به تثبیت جایگاه Uniswap به عنوان DEX شماره یک و یک رهبر فکری کمک می کند.
بنابراین، با راه اندازی zkSynce در شبکه اصلی ظرف شش هفته آینده، کیف پول سرمایه گذاران ممکن است از رشد پروژه سود ببرند. علاوه بر این، توکن ممکن است در روزهای آینده از مقاومت بالای 7 دلار برخوردار شود که مدیریت آن برای سرمایه گذاران دشوار است.
شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index)
روند اولیه سهام یا دارایی، ابزار مهمی برای اطمینان از درک صحیح تفسیر شاخص است. به عنوان مثال، متخصص معروف بازار، کنستانس براون (Constance Brown)، این ایده را ترویج کرده است که افزایش فروش در شاخص قدرت نسبی یک روند صعودی به احتمال زیاد بسیار بیشتر از 30٪ است و اینکه افزایش خرید در شاخص قدرت نسبی یک روند نزولی بسیار کمتر از سطح 70 درصد است.
شاخص قدرت نسبی چیست؟
شاخص قدرت نسبی (relative strength index) یک شاخص مومنتوم است که در تحلیل تکنیکال استفاده میشود و میزان تغییرات اخیر قیمت را برای ارزیابی شرایط خرید یا فروش بیش از حد در قیمت سهام یا سایر داراییها اندازهگیری میکند. شاخص قدرت نسبی به عنوان یک نوسان ساز (گراف خطی که بین دو حد حرکت می کند) نمایش داده می شود و می تواند از 0 تا 100 خوانده شود. این اندیکاتور توسط جی.ولز وایلدر جونیور ایجاد شده و در کتاب اصلی او در سال 1978، «مفاهیم جدید در سیستم های معاملاتی تکنیکال» معرفی شد.
تفسیر شاخص قدرت نسبی به این صورت است که مقادیر 70 یا بالاتر، نشان میدهد که یک اوراق بهادار در حال خرید بیش از حد یا ارزشگذاری بیش از حد است و ممکن است برای یک روند معکوس یا عقبنشینی اصلاحی قیمت آماده شود. رقم 30 یا کمتر، نشان دهنده شرایط فروش بیش از حد یا کم ارزش شدن است.
نکات مهم
- شاخص قدرت نسبی یک نوسان ساز مومنتوم محبوب است که در سال 1978 توسعه یافت.
- شاخص قدرت نسبی سیگنال هایی را در مورد حرکت صعودی و نزولی قیمت به معامله گران تکنیکال ارائه می دهد و اغلب در زیر نمودار قیمت دارایی رسم می شود.
- یک دارایی معمولاً زمانی که شاخص قدرت نسبی بالای 70 درصد است، در شرایط اشباع خرید و زمانی که زیر 30 درصد است، در شرایط اشباع فروش در نظر گرفته می شود.
فرمول شاخص قدرت نسبی
شاخص قدرت نسبی در دو مرحله محاسبه می شود و با فرمول زیر شروع می شود:
میانگین سود یا زیان مورد استفاده در این محاسبه، میانگین درصد سود یا زیان در طول دوره بازگشت است. فرمول از یک مقدار مثبت برای میانگین زیان استفاده می کند. دورههایی که با زیان قیمت همراه هستند در محاسبات میانگین سود و دورههایی که با افزایش قیمت همراه هستند برای محاسبه میانگین زیان صفر محاسبه میشوند.
برای محاسبه مقدار اولیه شاخص قدرت نسبی، استفاده از 14 دوره استاندارد است. به عنوان مثال، تصور کنید که بازار هفت روز از 14 روز گذشته بالاتر بسته شده و میانگین سود 1 درصدی داشته است. هفت روز باقیمانده، همه با کاهش متوسط 0.8-% پایین تر بسته شدند.
محاسبه برای بخش اول شاخص قدرت نسبی شبیه محاسبه گسترده زیر است:
هنگامی که 14 دوره داده در دسترس است، بخش دوم فرمول شاخص قدرت نسبی را می توان محاسبه کرد. مرحله دوم محاسبه نتایج را هموار می کند.
نحوه محاسبه
با استفاده از فرمول های بالا، شاخص قدرت نسبی را می توان محاسبه کرد و خط شاخص قدرت نسبی را می توان در زیر نمودار قیمت دارایی رسم کرد.
شاخص قدرت نسبی با افزایش تعداد و اندازه قیمت های پایانی مثبت افزایش می یابد و با افزایش تعداد و اندازه قیمت های پایانی منفی کاهش می یابد. بخش دوم محاسبات نتیجه را هموار می کند، بنابراین شاخص قدرت نسبی در یک بازار پر روند فقط به 100 یا 0 نزدیک می شود.
همانطور که در نمودار بالا مشاهده می کنید، اندیکاتور شاخص قدرت نسبی می تواند در دوره های بلند مدت منطقه ای که سهام در یک روند صعودی قرار دارد، در منطقه اشباع خرید باقی بماند. هنگامی که سهام در روند نزولی قرار دارد، این اندیکاتور ممکن است برای مدت طولانی در قلمرو فروش بیش از حد باقی بماند. این موضوع می تواند برای تحلیلگران جدید گیج کننده باشد، اما یادگیری استفاده از اندیکاتور در چارچوب روند غالب، این مسائل را روشن می کند.
شاخص قدرت نسبی به شما چه می گوید؟
روند اولیه سهام یا دارایی، ابزار مهمی برای اطمینان از درک صحیح تفسیر شاخص است. به عنوان مثال، متخصص معروف بازار، کنستانس براون (Constance Brown)، این ایده را ترویج کرده است که افزایش فروش در شاخص قدرت نسبی یک روند صعودی به احتمال زیاد بسیار بیشتر از 30٪ است و اینکه افزایش خرید در شاخص قدرت نسبی یک روند نزولی بسیار کمتر از سطح 70 درصد است.
همانطور که در نمودار زیر مشاهده میکنید، در طول یک روند نزولی، شاخص قدرت نسبی به جای 70%، نزدیک به سطح 50% به اوج خود می رسد که می تواند توسط سرمایه گذاران برای اطمینان از شرایط نزولی استفاده شود. بسیاری از سرمایه گذاران زمانی که یک روند قوی وجود دارد، یک خط روند افقی بین سطوح 30 تا 70 درصد اعمال می کنند تا دو سر طیف را بهتر شناسایی کنند. اصلاح سطوح خرید یا فروش بیش از حد، زمانی که قیمت سهام یا دارایی در یک کانال افقی بلندمدت قرار دارد معمولاً غیر ضروری است.
یک مفهوم مرتبط برای استفاده از سطوح خرید یا فروش بیش از حدِ متناسب با روند، تمرکز بر سیگنالهای معاملاتی و تکنیکهایی است که با روند مطابقت دارند. به عبارت دیگر، استفاده از سیگنالهای صعودی زمانی که قیمت در روند صعودی است و سیگنالهای نزولی زمانی که یک سهم در روند نزولی قرار دارد، به جلوگیری از هشدارهای نادرست زیادی که شاخص قدرت نسبی میتواند ایجاد کند، کمک میکند.
تفسیر و محدوده شاخص قدرت نسبی
به طور کلی، زمانی که شاخص قدرت نسبی از سطح مرجع 30 افقی فراتر می رود، یک علامت صعودی است و زمانی که به زیر سطح مرجع 70 افقی می لغزد، یک علامت نزولی است. به عبارت دیگر، می توان تفسیر کرد که مقادیر شاخص قدرت نسبی 70 یا بالاتر نشان می دهد که یک اوراق بهادار در محدودیتهای استفاده از واگرایی شرایط اشباع خرید یا ارزش گذاری بیش از حد است و ممکن است برای یک روند معکوس یا عقب نشینی اصلاحی قیمت آماده شود. تفسیر شاخص قدرت نسبی 30 یا کمتر نشان دهنده شرایط فروش بیش از حد یا کم ارزش است.
در طول روندها، تفسیر شاخص های قدرت نسبی ممکن است در یک باند یا محدوده قرار گیرند. در طول یک روند صعودی، شاخص قدرت نسبی تمایل دارد بالای 30 بماند و اغلب باید به 70 برسد. در طول یک روند نزولی، به ندرت دیده می شود که شاخص قدرت نسبی از 70 تجاوز کند، این اندیکاتور اغلب به 30 یا کمتر می رسد. این دستورالعملها میتوانند به تعیین قدرت روند و شناسایی بازگشت های بالقوه کمک کنند. به عنوان مثال، اگر شاخص قدرت نسبی نتواند در چند نوسان متوالی قیمت یک روند صعودی به 70 برسد، اما سپس به زیر 30 برسد، روند ضعیف شده و ممکن است معکوس شود.
برعکس این پروسه، برای روند نزولی صادق است. اگر روند نزولی نتواند به 30 یا کمتر برسد و سپس به بالای 70 صعود کند، این روند نزولی ضعیف شده و ممکن است به سمت صعودی معکوس شود. خطوط روند و میانگین های متحرک ابزارهای مفیدی هستند که در هنگام استفاده از شاخص قدرت نسبی در این روش باید لحاظ شوند.
نمونه ای از واگرایی های شاخص قدرت نسبی
یک واگرایی صعودی زمانی رخ می دهد که شاخص قدرت نسبی فروش بیش از حد را به دنبال یک سقف قیمتی پایین تر که به همان نسبت با کف های قیمتی پایین تر مطابقت دارد، مشاهده کند. این نشاندهنده افزایش حرکت صعودی است و میتوان از شکست بالای فروش بیش از حد در ایجاد یک موقعیت خرید جدید استفاده کرد.
واگرایی نزولی زمانی اتفاق میافتد که شاخص قدرت نسبی خرید بیش از حد را به دنبال یک کف قیمتی بالاتر که به همان نسبت با سقف های قیمتی بالاتر مطابقت دارد، نشان دهد.
همانطور که در نمودار زیر مشاهده میکنید، زمانی که شاخص قدرت نسبی سقف های قیمتی را تشکیل میدهد و همچنین قیمت کف های قیمتی را تشکیل میدهد، یک واگرایی صعودی شناسایی شد. این یک سیگنال معتبر بود، اما زمانی که یک سهام در یک روند بلندمدت پایدار است، واگرایی ها نادر هستند. استفاده از تفسیرهای قابل تغییر فروش یا خرید بیش از حد به شناسایی سیگنال های بالقوه بیشتر کمک می کند.
مثالی از رد نوسان شاخص قدرت نسبی
یکی دیگر از تکنیک های معاملاتی، رفتار شاخص قدرت نسبی را در زمانی که دوباره از قلمرو خرید یا فروش بیش از حد خارج می شود، بررسی می کند. این سیگنال «رد نوسان» صعودی نامیده می شود و دارای چهار بخش است:
- شاخص قدرت نسبی در محدوده فروش بیش از حد قرار می گیرد.
- شاخص قدرت نسبی به بالای 30 درصد می رسد.
- شاخص قدرت نسبی یک افت دیگر را بدون بازگشت به قلمروی اشباع فروش ایجاد می کند.
- سپس شاخص قدرت نسبی بالاترین سطح اخیر خود را می شکند.
همانطور که در نمودار زیر مشاهده میکنید، اندیکاتور شاخص قدرت نسبی به محدوده اشباع فروش رسید، تا 30٪ شکست خورد و پایین ترین سطح رد را تشکیل داد که سیگنال را در هنگام برگشت به بالاتر، ایجاد کرد. استفاده از شاخص قدرت نسبی در این روش بسیار شبیه ترسیم خطوط روند، روی نمودار قیمت است.
مانند واگرایی ها، یک نسخه نزولی از سیگنال رد نوسان وجود دارد که شبیه قرینه نسخه صعودی است. رد نوسان نزولی نیز دارای چهار بخش است:
- شاخص قدرت نسبی به منطقهی اشباع خرید افزایش می یابد.
- شاخص قدرت نسبی به زیر 70 درصد می رسد.
- شاخص قدرت نسبی بدون بازگشت به منطقه اشباع خرید، سقف قیمتی دیگری را تشکیل می دهد.
- سپس شاخص قدرت نسبی کف قیمتی اخیر خود را می شکند.
نمودار زیر سیگنال رد نوسان نزولی را نشان می دهد. مانند بسیاری از تکنیکهای معاملاتی، این سیگنال زمانی معتبر تر است که با روند بلندمدت غالب، مطابقت داشته باشد. احتمال کمتری وجود دارد که سیگنال های نزولی در طول روندهای نزولی آلارم های کاذب ایجاد کنند.
تفاوت بین شاخص قدرت نسبی و شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی
شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی (MACD) یکی دیگر از شاخص های مومنتوم پیروی از روند است که رابطه بین دو میانگین متحرک قیمت اوراق بهادار را نشان می دهد. شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی با کم کردن میانگین متحرک نمایی 26 دوره ای (EMA) از میانگین متحرک نمایی 12 دوره ای محاسبه می شود. نتیجه آن محاسبه خط شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی است.
سپس یک میانگین متحرک نمایی نه روزه شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی، به نام “خط سیگنال” در بالای خط شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی رسم می شود که می تواند به عنوان یک محرک برای سیگنال های خرید و فروش عمل کند. ممکن است معامله گران زمانی که شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی از خط سیگنال خود عبور می کند، اوراق بهادار را بخرند و زمانی که شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی از زیر خط سیگنال عبور می کند، اوراق بهادار را بفروشند.
شاخص قدرت نسبی برای نشان دادن اشباع خرید یا فروش اوراق بهادار، در رابطه با سطوح قیمت اخیر طراحی شده است. شاخص قدرت نسبی با استفاده از میانگین سود و زیان قیمت در یک دوره زمانی معین محاسبه می شود. دوره زمانی پیش فرض 14 دوره است که مقادیر آن از 0 تا 100 محدود شده است.
شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی رابطه بین دو میانگین متحرک نمایی را اندازهگیری میکند، در حالی که شاخص قدرت نسبی تغییر قیمت را در ارتباط با سقف ها و کف های قیمتی اخیر اندازهگیری میکند. اغلب از هر دوی این شاخص ها برای ارائه تصویر تکنیکال کامل تری از بازار به تحلیلگران استفاده می شود.
این شاخص ها هر دو میزان حرکت یک دارایی را اندازه گیری می کنند. با این حال، عوامل مختلفی را اندازه گیری می کنند، بنابراین گاهی اوقات نشانه های متناقضی را ارائه می دهند. به عنوان مثال، شاخص قدرت نسبی ممکن است برای یک دوره زمانی ثابت، بالاتر از 70 را نشان دهد، که نشان می دهد اوراق بهادار بیش از حد به سمت خرید سوق یافته است.
در همان زمان، شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی می تواند نشان دهد که شتاب خرید همچنان برای اوراق بهادار در حال افزایش است. ممکن است هر یک از این شاخص ها با نشان دادن واگرایی از قیمت، تغییر روند آتی را نشان دهد (قیمت بالاتر می رود در حالی که شاخص پایین تر می رود یا برعکس).
محدودیت ها
شاخص قدرت نسبی حرکت صعودی و نزولی قیمت را مقایسه می کند و نتایج را در نوسانگری نمایش می دهد که می تواند در زیر نمودار قیمت قرار گیرد. مانند بسیاری از شاخص های تکنیکال، سیگنال های آن زمانی قابل اعتماد هستند که با روند بلندمدت مطابقت داشته باشند.
سیگنالهای برگشت واقعی، نادر هستند و جدا کردن آنها از آلارمهای کاذب دشوار است. برای مثال، یک مثبت کاذب، یک متقاطع صعودی و به دنبال آن کاهش ناگهانی سهام است. منفی کاذب وضعیتی است که در آن یک تقاطع نزولی وجود داشته باشد، اما سهام ناگهان به سمت بالا شتاب می گیرد.
از آنجایی که این شاخص حرکت را نشان میدهد، زمانی که دارایی در هر جهت شتاب قابل توجهی داشته باشد، میتواند برای مدت طولانی در شرایط اشباع خرید یا فروش باقی بماند. بنابراین، شاخص قدرت نسبی در بازارهای پرنوسان که قیمت دارایی بین حرکات صعودی و نزولی قرارگیرد، بسیار مفید است.
شاخص قدرت نسبی چه چیزی را اندازه گیری می کند؟
شاخص قدرت نسبی مقیاسی است که توسط معامله گران برای ارزیابی حرکت قیمت سهام یا سایر اوراق بهادار استفاده می شود. شاخص قدرت نسبی میزان تغییرات اخیر قیمت را برای ارزیابی شرایط خرید یا فروش بیش از حد در قیمت سهام یا سایر داراییها اندازهگیری میکند. شاخص قدرت نسبی این نتیجه را در مقیاس 0 تا 100 ترسیم می کند. ارقام زیر 30 به طور کلی نشان دهنده سهام بیش فروش شده است، اما بالای 70 نشان دهنده سهام بیش خریداری شده است. معامله گران اغلب نمودار شاخص قدرت نسبی را در زیر نمودار قیمت اوراق بهادار قرار می دهند، بنابراین می توانند حرکت اخیر آن را با قیمت بازار مقایسه کنند.
سیگنال خرید شاخص قدرت نسبی چیست؟
برخی از معامله گران بر این اساس که اوراق بهادار بیش از حد فروخته شده است و در نتیجه آماده بازگشت است، اگر شاخص قدرت نسبی یک اوراق بهادار به زیر 30 برسد، آن را یک “سیگنال خرید” می دانند. با این حال، قابلیت اطمینان این سیگنال تا حدودی به شرایط کلی بستگی دارد. اگر اوراق بهادار در یک روند نزولی قابل توجه قرار بگیرد، ممکن است برای مدت طولانی در سطح فروش بیش از حد، به معامله ادامه دهد. معامله گران در آن شرایط ممکن است خرید را تا زمانی که سیگنال های تاییدی دیگری را مشاهده نکنند به تاخیر بیاندازند.
تفاوت بین شاخص قدرت نسبی و شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی چیست؟
شاخص قدرت نسبی و شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی، هر دو مقیاس هایی هستند که به معامله گران برای درک فعالیت معاملاتی اخیر یک اوراق بهادار کمک میکنند، اما آنها این هدف را به روش های مختلف انجام می دهند. در اصل، شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی با هموارسازی حرکات اخیر قیمت اوراق بهادار و مقایسه خط روند میان مدت با خط روند دیگری که تغییرات اخیر قیمت آن را نشان می دهد، کار می کند. سپس معامله گران می توانند تصمیمات خرید و فروش خود را بر این اساس بگیرند که آیا خط روند کوتاه مدت بالاتر یا پایین تر از خط روند میان مدت قرار می گیرد یا خیر.
نرخ تغییر (ROC)
یکی از اصلیترین کارها در تحلیل تکنیکال، تعیین روند حرکتی سهام است و شاخصهای مختلفی در تعیین این مسئله به ما کمک میکنند. نرخ تغییر یا Rate Of Change که به اختصار ROC گفته میشود، یک شاخص تحلیل تکنیکال مبتنی بر حرکت میباشد و پارامتری است که بر اساس آن میتوان تغییرات قیمت سهام یا شاخص را اندازهگیری کرد. به کمک این مقدار میتوان از وجود حباب در بورس آگاه شویم و آن را پیشبینی کنیم. زمانی که بخواهیم ROCرا اندازهگیری کنیم باید به سرعت تغییرات یک متغیر در یک محدوده زمانی معین، دقت نماییم. محدوده حرکت اندیکاتور ROC در بازه مثبت و منفی بین عدد صفر است و حول این محور در نوسان است. قرار گرفتن اندیکاتور در محدوده مثبت نشاندهنده روند صعودی است، به همین ترتیب زمانی که اندیکاتور در محدوده منفی باشد، از یک روند نزولی خبر میدهد. سیگنال خرید و یا فروش در این اندیکاتور مشخص است.
به این نکات در مورد روند حرکت اندیکاتور ROC توجه کنید:
1) نرخ قیمت (ROC) نشانگر حرکت نامحدود است که در آنالیز فنی در برابر یک نقطه میانی سطح صفر استفاده میشود.
2) افزایش ROC معمولاً روند صعودی را تأیید میکند، در حالی که روند نزولی ROC نشاندهنده روند نزولی قیمت است.
3) هنگامی که قیمت خنثی است، ROC نزدیک به صفر حرکت خواهد کرد.
فرمول محاسبه اندیکاتور ROC یا نرخ تغییر
برای محاسبه اندیکاتور ROC، ابتدا اختلاف قیمت سهم را در دو دوره زمانی فعلی و قبلی به دست میآوریم.
نرخ تغییر = ((قیمت بستهشدن فعلی سهم – قیمت بستهشدن n دوره قبلی سهم) / قیمت بستهشدن n دوره قبلی سهم) * ۱۰۰
در محاسبات این اندیکاتور، مقدار فعلی سهام یا شاخص را بر همان مقدار در گذشته تقسیم میکنند. این پارامتر به لحاظ ریاضی به شکل دیگری نیز تعریف میشود. حاصل تقسیم قیمت فعلی و قیمت پیشین را از عدد ثابت یک کم و سپس در عدد ثابت ۱۰۰ ضرب میکنیم، نرخ تغییر به دست میآید:
ROC = ((closing pricep / closing pricep-n) – 1) * 100
هر دو فرمول به لحاظ ریاضی پاسخی یکسان خواهند داشت.
چگونگی محاسبه اندیکاتور ROC
انتخاب n در محاسبه ROC اهمیت دارد. معاملهگرانی که بصورت کوتاهمدت سرمایهگذاری میکنند به سراغ اعداد کوچکتر میروند. مقادیر کوچک n سبب تغییرات سریع ROC نسبت به تغییرات قیمت خواهد شد. این مقادیر کوچک گاهی میتواند سبب دریافت سیگنالهای اشتباه گردد. معاملهگران بلند مدت مقادیر بزرگتری برای n انتخاب میکنند که سبب تاخیر در واکنشهای ROC میشود؛ اما میتواند اعتبار بیشتری داشته باشد.
چرا اندازهگیری ROC مهم است؟
اندیکاتور ROC یا نرخ تغییر یک ابزار مهم برای سرمایهگذاران محسوب میشود. در نظر بگیرید که اوراق قرضه یا سایر سهامی که ROC آنها مثبت است، در کوتاهمدت میتوانند سودآوری خوبی داشته باشند. بر عکس این قضیه نیز صادق است. یعنی ROC منفی یا پایینتر از میانگین متحرک، خبر از کاهش احتمالی ارزش دارایی میدهد. به این ترتیب سهامداران میتوانند با آگاهی از این مسئله اقدام به فروش دارایی خود کنند. از سوی دیگر با اندازهگیری ROC میتوان از وجود حباب در بازار مطلع شد. در نظر بگیرید که مومنتوم بازار خبر از شرایط مطلوبی میدهد و افراد به دنبال سهامی با ROC مثبت هستند. در این شرایط جهش کوتاهمدت ROC در صندوقهای قابل معامله در بورس یا شاخص، میتواند علامتی مبنی بر وجود حباب در بورس باشد.
واگرایی در اندیکاتور ROC
از واگراییهای اندیکاتور میتوان سیگنالهای تغییر روند را دریافت کرد. در این اندیکاتور واگرایی منفی به معنای نزولی شدن روند قیمت است. در مواقعی که اندیکاتور از افزایش قیمت خبر میدهد در حالیکه روند نزولی است، میتوان انتظار تغییر روند از حالت نزولی به صعودی را داشت.
لازم به ذکر است سیگنال هایی که از واگرایی به دست میآیند به لحاظ زمانبندی قابل اعتماد نیستند زیرا ممکن است واگرایی طولانی مدت اتفاق بیفتد ولی تغییر روند رخ ندهد.
مقایسه اندیکاتور ROC و Momentum
شباهت این دو اندیکاتور بسیار است و این موضوع به ویژه اگر مقدار n در آنها مشابه باشد، بیشتر است و نتایجی که از بررسی این دو اندیکاتور حاصل میشود، تقریباً مانند هم خواهد بود. قیمت فعلی و قیمت n دوره قبلی را در اندیکاتور ROCاز هم کم میکنیم و سپس بر قیمت دوره n تقسیم میشود و در نتیجه درصد تغییرات مشاهده میشود. در اندیکاتور مومنتوم این کار متفاوت است. در این اندیکاتور، تفاوت دو قیمت در عدد ۱۰۰ ضرب میشود یا اینکه قیمت فعلی سهم را باید بر قیمت n دوره قبلی تقسیم کرد و سپس حاصل را در عدد ۱۰۰ ضرب کرد. نتایج حاصل از این دو اندیکاتور تقریبا یکسان است، اما به دلیل تفاوتهای جزئی موجود در محاسبات ممکن است که تحلیلگران یکی از این دو را نسبت به دیگری بهتر بدانند و از آن در تحلیلهای خود استفاده کنند.
محدودیتهای اندیکاتور نرخ تغییر
از جمله مشکلاتی که در استفاده از اندیکاتور ROC یا نرخ تغییر با آن مواجه میشویم، میتوان به این مورد اشاره کرد که تفاوتی میان قیمت دورههای قبلی و قیمت فعلی در نظر نمیگیرد و در فرایند پیشبینی قیمت، وزن یکسانی را برای این دو قیمت در نظر میگیرد. این امر در شرایطی رخ میدهد که برخی از تحلیلگران تکنیکال، قیمت فعلی بازار را مهمتر از قیمتهای قبلی میدانند و قیمت فعلی را عاملی که موجب تحرکات آینده قیمت میشود در نظر میگیرند. مسئله دیگری که در این اندیکاتور وجود دارد، حرکات Whipsaw است که در نزدیکیهای نقطه صفر به میزان زیادی مشاهده میشود. این مسئله ممکن است به دلیل روند خنثی باشد که تغییرات و نوسانات کوچک سهم را به دنبال دارد. در این شرایط اندیکاتور هم تمایل به حرکت به سمت صفر دارد. این شرایط میتواند منجر به آن شود که معاملهگران روندی، سیگنالهای نادرست دریافت کنند. هرچند به این مسئله میتوان از زاویهای مثبت هم نگاه کرد؛ یعنی ROC میتواند روند خنثی را به ما نشان دهد.
محدودیت دیگر این اندیکاتور، به سیگنالهای زود هنگامی که ممکن است دریافت شوند، مربوط میباشد. در شرایطی کهROC واگرایی را نشان میدهد، این امکان وجود دارد که برای مدتی قیمت در همان روند باقی بماند. پس نمیتوان به واگرایی به چشم یک سیگنال معتبر نگاه کرد. در این موقعیت بهتر است از اندیکاتورهای دیگر و شیوههای تحلیلی مختلفی کمک گرفته شود.
دیدگاه شما