نقش هوش در موفقیت در بازار سهام



هوش مالی ،یکی از انواع هوش ها ست که مربوط به مسائل مالی میشه و در حقیقت برای تشخیص و ارائه راه‌حل در جهت بهتر شدن مشکلات اقتصادی و مالی از این روش استفاده میشه. هوش مالی بالا یا عالی یعنی اینکه تصمیمات مالی ما هوشمندانه تر بوده و اقدامات بهتری برای بهبود شرایط مالی خودمان انجام دادیم، هوش مالی پایین یا ضعیف یعنی اینکه در برابر مسائل مالی خودمون اقدامات درست انجام ندادیم.

کاربرد هوش مصنوعی در حسابداری و امور مالی

هوش مصنوعی ابزاری همه‌جانبه به حساب می‌آید که به شما در هر شغلی که باشید کمک می‌کند تا نحوه جمع‌آوری داده، تحلیل داده و استفاده از نتایج به دست آمده را با روش‌هایی بهینه‌تر انجام دهید. خب شاید بپرسید که این اتفاق چه تأثیری در نتایج کار شما دارد؟

هوش مصنوعی به شما کمک می‌کند که بر اساس دانش تصمیم بگیرید و تصمیم‌های درست مساوی هستند با ثروت بیشتر و رشد سریع‌تر. یکی از شغل‌هایی که هوش مصنوعی تأثیر زیادی بر روی آن خواهد داشت، حسابداری و مدیریت مالی هست.

اگر در رشته‌های مالی و حسابداری دانشجو یا شاغل هستید، با خواندن این مقاله متوجه خواهید شد که هوش مصنوعی چه تأثیری بر روی رشته حسابداری و مدیریت مالی و نحوه انجام دادن کارها دارد و همچنین فرصت‌ها و تهدیدهای مرتبط باهوش مصنوعی در رشته حسابداری را نیز به شما معرفی می‌کنیم.

هوش مصنوعی چیست؟

هوش مصنوعی یکی از جدیدترین و تأثیرگذارترین تکنولوژی‌های حوزه علوم کامپیوتر هست که به رایانه‌ها اجازه می‌دهد تا توانایی یادگیری، ارزیابی، حل مسئله و تصمیم‌گیری را داشته باشند. مهم‌ترین کاری که هوش مصنوعی انجام می‌دهد این است که توانایی تصمیم‌گیری مستقل را دارد. این در حالی است که تا کنون نرم‌افزارها و ربات‌ها فقط بر اساس اطلاعاتی که یک انسان به آن‌ها می‌داد می‌توانستند تصمیم‌گیری و عمل کنند.

 کاربرد هوش مصنوعی در حسابداری و امور مالی

ربات یا نرم‌افزاری که بر اساس هوش مصنوعی طراحی شده، داده‌های موردنیاز برای تصمیم‌گیری را از منابع مختلف تأمین می‌کند. برای مثال بخشی از این داده‌ها از سمت انسان‌ها تأمین می‌شود و بخشی دیگر از طریق منابع دیگر توسط خود ربات یا نرم‌افزار تأمین می‌شود؛ برای مثال از طریق اطلاعاتی که در اینترنت وجود دارد.

می‌توان گفت که مهم‌ترین تفاوت هوش مصنوعی نسبت به سیستم‌های قبلی، توانایی هوش مصنوعی در یادگیری است. در واقع هوش مصنوعی چندان وابسته به انسان‌ها نیست بلکه بر اساس داده‌هایی که مثلاً یک حسابدار یا مدیر مالی به آن می‌دهد و داده‌هایی که خودش جمع‌آوری می‌کند می‌تواند با گذشت زمان مطالب بیشتری را یاد بگیرد و بر مبنای آن تصمیم‌های بهینه‌تری بگیرد.

باتوجه به اینکه در سال‌های گذشته توانایی ربات‌ها و نرم‌افزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی از نظر قدرت پردازش اطلاعات و ذخیره اطلاعات چندین برابر شده است، توانایی تحلیل و تصمیم‌گیری آن‌ها نیز به شکل خیره‌کننده‌ای افزایش پیدا نقش هوش در موفقیت در بازار سهام کرده است.

نقش هوش مصنوعی در خدمات مالی

هوش مصنوعی هم اکنون در بانک‌های زیادی در دنیا برای تحلیل اعتبار مشتریان و تعیین شرایط وام‌دهی به آن‌ها استفاده می‌شود. تحلیلی که هوش مصنوعی در مورد هر مشتری انجام می‌دهد با درنظرگرفتن ده‌ها و بلکه صدها فاکتور انجام می‌شود؛ بنابراین هم بانک و هم مشتری با اطمینان بیشتری نسبت به سیستم اعتباردهی می‌توانند از این خدمات استفاده کنند.

علاوه بر این، ربات‌هایی که مجهز به هوش نقش هوش در موفقیت در بازار سهام مصنوعی هستند به‌عنوان یک مشاور سرمایه‌گذاری برای شرکت‌ها و مردم نیز عمل می‌کنند. بر اساس استراتژی ای که یک فرد برای ربات تعیین می‌کند آن ربات می‌تواند خرید و فروش‌ها را در زمان‌های مناسب انجام دهد.

کاربرد هوش مصنوعی در حسابداری و حسابرسی

نظر شما درباره تکنولوژی‌ای که می‌تواند هزینه‌ها را ۸۰ درصد کم کند و علاوه‌برآن زمان انجام‌دادن کارها را حدود ۹۰ درصد کاهش بدهد چیست؟ قطعاً این خبر خیلی خوبی می‌تواند باشد.

کاربرد هوش مصنوعی در حسابداری و حسابرسی

جمع‌آوری و تحلیل داده‌های مالی مهم‌ترین کاری هست که هر حسابداری باید انجام دهد. در واقع می‌توان گفت که مهم‌ترین وظیفه هر حسابدار این است که بر سلامت عملکرد مالی شرکت نظارت داشته باشد. برخی از مهم‌ترین کاربردهای هوش مصنوعی در حسابداری:

  • حسابدارها نیاز به‌صرف زمان طولانی برای تحلیل ستون‌های طولانی اعداد ندارند
  • ارائه انواع تحلیل‌ها از داده‌های مالی یک شرکت
  • اعتبارسنجی اسناد مانند فاکتور خریدوفروش، سند هزینه و حساب‌های دریافتنی و پرداختنی به‌صورت خودکار انجام می‌شود
  • سیستم‌های حسابداری مبتنی بر هوش مصنوعی دائماً و به‌صورت لحظه‌ای مورد حسابرسی قرار می‌گیرند و درصورتی‌که خطایی وجود داشته باشد به حسابدار اطلاع می‌دهد
  • به مدیران مالی کمک می‌کند تا وضعیت آینده مجموعه خودشان رو بادقت مثال‌زدنی پیش‌بینی کنند.
  • به دلیل بهبود حسابرسی و افزایش شفافیت، بهره‌وری تیم حسابداری و مالی و به طور کل بهره‌وری شرکت‌ها بالاتر می‌رود.
  • هوش مصنوعی کمک می‌کند تا مدیران مالی بتوانند تأمین‌کنندگان مواد اولیه را بهینه‌تر و با سرعت بیشتری ارزیابی کنند و در نتیجه مناسب‌ترین تأمین‌کنندگان را انتخاب کنند.
  • بر اساس سابقه جریان وجوه نقد در شرکت، نیازمندی‌های وجه نقد در آینده به‌صورت دقیق پیش‌بینی می‌شود.
  • ربات‌های هوش مصنوعی باتوجه‌به قدرت یادگیری بالایی که دارند، درصورتی‌که حسابدار اطلاعاتی را به‌اشتباه وارد کند در همان لحظه به حسابدار اعلام وجود خطا می‌کند و شرح دقیقی از دلیل وجود خطا و راه‌حل آن به حسابدار یا مدیر مالی می‌دهد.

حسابدارها چه مهارت‌هایی در رابطه با هوش مصنوعی باید داشته باشند؟

اولین کاری که باید انجام دهید این است که با مطالعه درباره هوش مصنوعی، دقیقاً بدانید که این تکنولوژی چه تأثیری در شغل شما خواهد داشت. برای مثال هوش مصنوعی علاوه بر اینکه محاسبات پیچیده را انجام می‌دهد، می‌تواند اسناد را بخواند و حتی بنویسد. نرم‌افزارهایی که با استفاده از تکنولوژی هوش مصنوعی ساخته شده‌اند می‌توانند اسناد قانونی، مقاله‌ها و سایت‌ها را بررسی کنند و مهم‌ترین و مرتبط‌ترین مطالب را به مدیر یا حسابدار نمایش دهند.

با توجه به نوپا بودن تکنولوژی هوش مصنوعی، توصیه ما به شما این است که هر از چند گاهی در مورد آخرین دستاوردهای این حوزه جستجو کنید تا بدانید در آینده هوش مصنوعی چه نقشی در شغل حسابداری خواهد داشت و شما به‌عنوان حسابدار یا یک متخصص مالی چه مهارت‌هایی را باید برای موفقیت در آینده بازار حسابداری به دست بیاورید.

مهمترین مهارتهای حسابداری در آینده

چالش‌های هوش مصنوعی برای کسب‌وکارها

هوش مصنوعی در حسابداری و مدیریت مالی علاوه بر اینکه مزایای زیادی را به همراه دارد اما در مراحل اولیه برای هر کسب‌وکاری و برای تیم حسابداری و مالی چالش‌های جدیدی را نیز ایجاد می‌کند. به مهم‌ترین چالش‌های هوش مصنوعی در قسمت زیر اشاره می‌کنیم:

  • هزینه تهیه سیستم‌های مبتنی بر هوش مصنوعی
  • هزینه آموزش نیروی انسانی از جمله حسابدارها و مدیران مالی برای کار با این سیستم‌ها
  • حسابدارها برای مدتی با چالش یادگیری مطالب جدید روبرو می‌شوند
  • دشوار بودن تعیین مسئول تصمیم‌هایی که توسط هوش مصنوعی گرفته می‌شود

شاید مهم‌ترین مورد در بین همه این چالش‌ها چالش چهارم باشد. هوش مصنوعی بر اساس داده‌های که حسابدار به آن می‌دهد و همچنین داده‌های که خودش از سایر منابع به دست می‌آورد، تحلیل‌هایی را ارائه می‌کند و تصمیم‌هایی را می‌گیرد. تعیین اینکه دقیقاً چه کسی مسئول این تصمیم‌ها هست کار بسیار دشواری می‌تواند باشد. در کشورهایی که تجربه بیشتری در زمینه هوش مصنوعی دارند، قانون مسئولیت‌ها را مشخص کرده است اما همچنان نقاط خاکستری زیادی وجود دارد که مشخص نیست چه کسی مسئول تصمیم‌های هوش مصنوعی خواهد بود.

سؤالات متداول

آیا هوش مصنوعی باعث بیکار شدن حسابدارها خواهد شد؟

احتمال اینکه عده‌ای از حسابدارها به دلیل هوش مصنوعی بیکار شوند کم است. بااین‌وجود قطعاً نوع کارهایی که حسابدارها انجام خواهند داد در آینده متفاوت خواهد بود. در واقع حسابدارها باید تلاش کنند تا توانایی‌های تحلیلی خودشان را افزایش دهند تا با توجه به پیشنهادهایی که هوش مصنوعی می‌دهد، بهترین تصمیم را بتوانند بگیرند.

مهم‌ترین تفاوت هوش مصنوعی با سیستم‌های قبلی چیست؟

می‌توان گفت که مهم‌ترین تفاوت هوش مصنوعی نسبت به سیستم‌های قبلی، توانایی هوش مصنوعی در یادگیری است. در واقع هوش مصنوعی چندان وابسته به انسان‌ها نیست بلکه بر اساس داده‌هایی که انسان به آن می‌دهد و داده‌هایی که خودش جمع‌آوری می‌کند می‌تواند باگذشت زمان مطالب بیشتری را یاد بگیرد و بر مبنای آن تصمیم‌های بهتری بگیرد.

چه کسی مسئول تصمیم‌هایی که هوش مصنوعی برای واحد حسابداری می‌گیرد خواهد بود؟

هوش مصنوعی بر اساس داده‌هایی که حسابدار به آن می‌دهد و همچنین داده‌هایی که خودش از سایر منابع به دست می‌آورد، تحلیل‌هایی را ارائه می‌کند و تصمیم‌هایی را می‌گیرد. تعیین اینکه دقیقاً چه کسی مسئول این تصمیم‌ها هست کار بسیار دشواری می‌تواند باشد. در کشورهایی که تجربه بیشتری در زمینه هوش مصنوعی دارند، قانون مسئولیت‌ها را مشخص کرده است اما همچنان ابهام زیادی وجود دارد که چه کسی مسئول تصمیم‌های هوش مصنوعی خواهد بود.

هوش مالی چیست و چه تاثیری در پولدار شدن دارد؟

هوش مالی

همیشه با خودم فکر می‌کردم که چرا بعضی از افراد خیلی راحت پول در‌می‌آورند، ولی نوبت من که می‌شود انگار پول از من فرار می‌کند. گاهی در خودم یا اطرافیانم به دنبال ایراد کار می‌گشتم. به‌تازگی فهمیده‌ام که برای پولدار شدن هم باید باهوش بود، البته هوشی متفاوت از IQ. در ادامه به بررسی مفهوم هوش مالی پرداخته‌ایم تا راز سربه‌مهر پول درآوردن را فاش کنیم.

حتما بخوانید:

هوش مالی مفهومی ذهنی است که به عملکرد یا کارهای خاصی اشاره دارد که ثروت را به زندگی شما می‌آورند.

جیمی مک‌اینتایر در کتاب خود با نام «درس‌هایی که آرزو داشتم در مدرسه یاد می‌گرفتم» به مفهوم ماتریس هوش اشاره کرده‌ است. او با استناد به این مفهوم روش‌هایی را برای مدیریت امور مالی پیشنهاد کرده و گفته است که چگونه به استقلال مالی برسید.

این کتاب به موضوعات بسیار متنوعی در زمینه‌ی پول‌سازی پرداخته است که نمی‌توان تمام فصل‌های آن را در یک مقاله گنجاند. ازاین‌رو منحصرا چند راهکار عملی و تکنیکی را که نویسنده شخصا برای مشکل مالی خود به کار برده است، تجزیه‌وتحلیل می‌کنیم. مک‌اینتایر با این تکنیک‌ها خود را از دست بدهی ۱۵۰ هزار دلاری خود خلاص کرد و به این ترتیب راهش را به سوی میلیون‌ها دلار پول و آرامش خاطر هموار نمود.

با خواندن این مقاله به ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری مدیران کارآمد و ناکارآمد پی می‌برید، ذهنیت لازم برای موفقیت و شکست را می‌آموزید و یاد می‌گیرید که چگونه باورهای محدودکننده‌ای را که سد راه پول درآوردن شما هستند، کنار بگذارید. همچنین دستورالعملی به شما می‌دهد تا با طراحی مؤثر بعد مالی‌ زندگی‌تان، خود را به سمت اهداف اولیه‌ی پول‌سازی متمرکز و هدایت کنید. نقشه‌ی ذهنیِ ارائه‌شده در کتاب، به تحلیل دانسته‌های ساده‌ی مالی و راهکارهایی می‌پردازد که شما را در بلندمدت به سوی پولدار شدن سوق می‌دهند. نویسنده شخصا استراتژی‌های ارائه‌شده را هر روز در زندگی خود به کار می‌بَرد و تاکنون با آنها مقادیر هنگفتی به دست آورده‌ است.

در ذهن فردی که هوش مالی بالایی دارد چه می‌گذرد؟

هوش مالی

مک‌اینتایر برخلاف انتظارش، فهمید که مدیران مالیِ کاردان، برای رسیدن به ثروت و رفاه مالی اقدامات خاصی انجام می‌دهند. این یافته طبیعتا ما را به این نتیجه می‌رساند که افرادی که از نظر مالی موفق هستند و افرادی که وضع مالی اسف‌باری دارند، دارای ذهنیت‌های متفاوتی نسبت به پول هستند. این دو مورد در کنار هم رازی را برای ما آشکار می‌سازند: موفقیت مالی ما تا حد زیادی تحت کنترل باوری است که درباره‌ی پول داریم. طبق این فرضیه، اگر به باورهای محدودکننده‌ای که درباره‌ی پول داریم بچسبیم، همیشه از پیامدهای ماندن در این نیروی آسیب‌رسان، نقش هوش در موفقیت در بازار سهام ضرر خواهیم‌کرد. این باورهای منفی‌ ما هستند که نمی‌گذارند به بالاترین سطح استقلال مالی برسیم.

ویژگی‌های مدیر مالی کارآمد

موارد زیر بین تمام مدیرانی که درآمد بالایی داشته‌اند، مشترک است. این خصوصیات عبارتند از:

داشتن طرح عملیاتی

اشخاصی که از هوش مالی سرشاری برخوردارند، برای موارد مالی خود طرح عملیاتی جامعی دارند و برای مدیریت و پیاده‌سازی آن برنامه‌ی روزانه‌ای ریخته‌اند.

پس‌انداز کردن ده درصد از درآمد

چنین اشخاصی به‌طور مرتب دست‌کم ده درصد از درآمدشان را نگه می‌دارند. آنها یا با آن به سرمایه‌گذاری می‌پردازند یا در بلندمدت سود به دست می‌آورند.

به حداقل رساندن بدهی

افرادی با هوش مالی زیاد، می‌دانند که قرض بالا آوردن بار سنگینی است و در درازمدت تأثیر بدی بر میزان ثروت‌شان می‌گذارد. این افراد سعی می‌کنند تا بدهی‌های خود را به حداقل برسانند. با این وجود، اگر مجبور باشند که با قرض کردن اقدام به خرید کنند، قبل از تصمیم‌گیری برای خرید، بهترین و مناسب‌ترین قیمت را انتخاب می‌کنند. آنها در اغلب موارد بدهی‌هایشان را با سودی که از سرمایه‌گذاری‌ هوشمندانه به‌دست می‌آورند، صاف می‌کنند.

تعیین اهداف مالی بلندمدت و کوتاه‌مدت

اهداف مالی ارتباط تنگاتنگی با طرح‌های عملیاتی مؤثر دارند. اهدافِ افراد باهوش به دو دسته‌ی کوتاه‌مدت و بلندمدت تقسیم می‌شود، و همین امر باعث می‌شود تا درطول روز فکرشان را روی دستیابی به آنها متمرکز کنند.

داشتن استراتژی در خرج‌کردن

هوش مالی و استراتژی خرج کردن

افراد باهوش درباره‌ی هر مبلغی که می‌خواهند خرج کنند با دقت تأمل می‌کنند.

مدیران مالی موفق از پیامدهای کوچک‌ترین خرید خود هم آگاهند. آنها می‌دانند که جمع‌ شدن خریدهای به‌ظاهر کوچک در بلندمدت چه عواقبی به دنبال دارد. خریدهای کوچک موجب تلنبار شدن بدهی می‌شوند و بر فرصت‌هایی که برای کسب سود پیش می‌آیند، تأثیر می‌گذارند.

افراد مذکور توانایی عجیبی در پیش‌بینی آینده دارند. این قابلیت به آنها کمک می‌کند تا پیامدهای خرج‌ کردن پول‌شان را بشناسند و به این ترتیب برای خرج‌ کردن یا نکردن آن تصمیم درستی اتخاذ کنند. اگر نتیجه بگیرند که خرج‌ کردن پول‌شان در بلندمدت برای آنها سودی ندارد، پیش از هر اقدامی تصمیمات‌شان را اولویت‌ بندی می‌کنند.

توصیه‌ گرفتن از متخصصین مدیریت مالی

افرادی‌ که هوش مدیریت مالی بالایی دارند خود را عقل کل نمی‌دانند. بنابراین دائما با افراد متخصصی که در این زمینه سابقه‌ی مفیدی دارند مشورت می‌کنند.

در تعامل بودن با مدیران مالی موفق

برای آنکه در مدیریت پول‌تان موفق باشید، باید از ویژگی‌ها، عادت‌ها و رفتارهای روزانه‌ی افرادی که قبل از شما این راه را پیموده‌اند الگوبرداری کنید. به همین دلیل است ه مدیران مالی اصلح با مدیران مالی موفق دوستی می‌کنند. آنها به‌خوبی می‌دانند که از طریق هر رابطه‌ی جدید، دریچه‌ای از آگاهی و اطلاعات عمیق‌تر را برای تصمیم‌گیری مالی بعدی‌شان، می‌گشایند.

برای تهیه کتاب «ده ستون ثروت» کلیک کنید

یادگیری مداوم استراتژی‌های مالی جدید

چنین افرادی هیچ‌وقت از یادگیری درباره‌ی پول درآوردن، سرمایه‌گذاری، اطلاعات مربوط به نقش هوش در موفقیت در بازار سهام اموال، سهام و غیره دست نمی‌کشند. پول درآوردن برای آنها مثل نفس کشیدن حیاتی است. مدیران باهوش از تمام لحظه‌های زندگی‌شان برای یادگیری استفاده می‌کنند. همیشه وقتی آنها را می‌بینید، دارند به برنامه‌ای پیرامون ثروتمند شدن که از رادیو پخش می‌شود گوش می‌کنند، کتاب می‌خوانند، درباره‌ی پول با بقیه صحبت می‌کنند، به سمینار امور مالی می‌روند یا درحال مطالعه‌ی بخش اقتصادی روزنامه هستند و … پول درآوردن برای آنها تبدیل به عادت شده است و این عادت آنها را در امور مالی‌شان به موفقیت می‌رساند.

پس چرا شما پول‌ درآوردن را به یکی از عادت‌های زندگی‌تان تبدیل نکنید؟

ویژگی مدیران مالی ناموفق

هوش مالی در مدیران ناموفق

البته افراد زیادی هم هستند که مدیران مالی موفقی نیستند و شاید خودشان نیز از این موضوع آگاه نباشند. ببینید کدام‌یک از صفات زیر را در خود دارید:

دائما بدهی بالا می‌آورید

اگر می‌خواهید که پول‌تان را به‌درستی مدیریت کنید، باید از هرگونه قرض و بدهی تراشیدن برای خود اجتناب کنید، مدیران مالی موفق نیز به هیچ قیمتی حاضر به بالا آوردن بدهی نیستند. اما به نظر می‌رسد که مدیران مالی ناموفق، قادر نیستند تا دربرابر وسوسه‌ی خرج‌ کردن عمده و اتکا به قرض مقاومت کنند. آنها با این ولخرجی‌ها مبالغ زیادی را در بلندمدت از دست می‌دهند.

تمام پس‌اندازتان را خرج می‌کنید

مدیری که نتواند پولش را درست مدیریت کند، هر زمان که احساس نیاز به خرید داشته باشد، هرچه را که دم دستش باشد می‌خرد. او تابع احساسات خود است و از حسی که خرید به او می‌دهد و خشنودی آنی پس از خرید، لذت می‌برد. چنین فردی با تمام‌ کردن حقوق ماه قبل به سراغ حقوق بعدی می‌رود و این چرخه ادامه پیدا می‌کند. هر وقت پولی دربیاورد، بی‌درنگ خرج می‌کند. هنگامی هم که پولی در کار نباشد، خرج‌هایش را محدود می‌کند یا به کارت اعتباری متوسل می‌شود.

هدف و برنامه‌ای برای پول‌ درآوردن ندارید

پول در‌آوردن در زندگی یک مدیر مالی ناموفق جایی ندارد. از این‌رو به‌راحتی از کنار تعیین هدف و ایجاد طرح عملیاتی برای آن می‌گذرد، بدهکار باقی می‌ماند و به استقلال مالی نمی‌رسد.

با افراد متخصص مشورت نمی‌کنید

باید دو نکته را ذکر کنیم؛ اول اینکه افراد ناموفق فکر می‌کنند که برای تصمیم‌گیری در امور مالی لازم نیست تا از کسی کمک بگیرند. ولی باید آگاه باشند که تصمیم‌گیری صحیح پیرامون این موضوع، امنیت آینده‌ی آنها را تأمین خواهد کرد.

دوم اینکه به نظر آنها این منطقی نیست که برای مشاوره‌ی مالی هزینه کنند و همان اولِ کار حساب بانکی‌شان پر از پول نشود. آنها باید درنظر داشته باشند که زندگی واقعی با خیالات‌شان زمین تا آسمان فرق دارد. باید یاد بگیرند که برای دستیابی به پول زیاد در بلندمدت، مجبورند که سر کیسه را شل کنند و برای آموزش خودشان و راهنمایی گرفتن هزینه نمایند.

برخی از این افراد باور ندارند که می‌توانند از عهده‌ی برداشتن قدم‌های عملی و رسیدن به استقلال مالی بر بیایند. مشکل آنها این است که کاملا دل به کار نمی‌دهند و وارد میدان عمل نمی‌شوند. آنها تا هنگامی‌ که انگیزه‌ی لازم را برای نجات خود از این وضعیت به دست نیاورند، در بدهی‌هایشان دست‌وپا خواهند زد.

به ضرورت آموزش‌ در زمینه‌ی امور مالی بی‌توجه هستید

مدیران مالی ناموفق فکر می‌کنند که نیازی به یادگیری مدیریت مسائل مالی ندارند. این طرز تفکر از باوری سرچشمه می‌گیرد که می‌گوید: پول چرک کف دست، و لذا بی‌اهمیت است.

این مدیران نیاز به محرک یا شخصی دارند که آنها را به سوی استقلال مالی هل بدهد.

تابع حرف جمع و دوستان‌تان هستید

برای مدیر ناموفق، هر نکته‌ای نکته‌ی خوب به حساب می‌آید. بنابراین دور از انتظار نیست که او و دوستانش دور هم جمع شوند و مشکلات مالی‌شان را باهم درمیان بگذارند. آنها در خلال صحبت با یکدیگر، تجربیات‌شان را به هم می‌گویند و راهنمایی می‌گیرند. مشکل اینجاست که افراد گروه نه تنها دانش و تجربه‌ی عملی کمی در امور مالی دارند، بلکه کورکورانه راهنمایی یکدیگر را قبول می‌کنند و تصمیمات دیگران را نیز به چالش نمی‌کشند.

نکته‌ی منفی این استراتژی این است که جمع موردنظر (که غالبا متشکل از دوستان است) جزو جمعیت ۹۶ درصدی مدیران ناموفق هستند. شاید راهنمایی‌هایشان رایگان باشد، ولی در درازمدت اثر نامطلوب خود را خواهد گذاشت. چنین مدیرانی این نکته را فراموش می‌کنند که «هیچ منفعتی رایگان به دست نمی‌آید، مگر اینکه برای تبعات بلندمدت هر تصمیمی اولویت‌گذاری کنی.» این گفته هنگامی بیشتر اهمیت می‌یابد که خواستار رسیدن به استقلال مالی باشید.

هوش مالی در کسب و کار عنصر مهم و اساسی پیشرفت

هوش مالی

هوش مالی یکی از ابزارهای مهم و اساسی در موفقیت کسب و کار ، بیزینس و فعالیت های ماست. کسب و کارهای جدید با کسب و کارهای سنتی تفاوت بسیار زیاد داره. قبلا می گفتن یه جنسی بخر یم و بفروشیم تا سود کنیم. الان می دونیم که کسب درآمد ، حفظ دارایی ، افزایش دارایی و روش های ایجاد درآمد غیر مستقیم تاثیر زیادی بر موفقیت مالی ما داره.

هوش مالی


هوش مالی ،یکی از انواع هوش ها ست که مربوط به مسائل مالی میشه و در حقیقت برای تشخیص و ارائه راه‌حل در جهت بهتر شدن مشکلات اقتصادی و مالی از این روش استفاده میشه. هوش مالی بالا یا عالی یعنی اینکه تصمیمات مالی ما هوشمندانه تر بوده و اقدامات بهتری برای بهبود شرایط مالی خودمان انجام دادیم، هوش مالی پایین یا ضعیف یعنی اینکه در برابر مسائل مالی خودمون اقدامات درست انجام ندادیم.

هوش مالی

مفهوم هوش مالی یا اقتصادی که به خیلی از افراد در دنیا کمک کرده تا با استفاده از ایده های خلاق ثروت خودشان را زیاد کنن و پولدار تر بشن. مثلاً وقتی راهی برای افزایش درآمد نداریم یا اینکه پول و سرمایه کافی داریم اما برای بهره‌برداری از آنها ایده ای نداریم استفاده درست از هوش مالی یا اقتصادی این مشکلات و رفع میکنه و راه حل مناسبی را پیش روی ما میزاره .

هوش مالی کودک دقیقاً شبیه هوش مالی والدین و نزدیکان او هست ،هر کدام از ما در هر سنی شخصیت مشخص مالی خودمان را داریم و بر اساس نظام باورهای مالی خودمان عمل میکنیم. رابرت کیوساکی در کتاب «هوش مالی و اقتصادی خود را افزایش دهید »میگه :املاک و مستغلات ،سهام ،صندوق‌های پس‌انداز ،کسب و کار یا پول افراد رو ثروتمند نمیکنه بلکه اطلاعات ،آگاهی ، عقل و فکر یا به عبارت هوش مالی هست که افراد رو ثروتمند میکنه .به عنوان مثال اگر بخواهیم در یک فعالیت ورزشی مهارت بدست بیارید خرید تجهیزات کمکی به شما نمی کنه بلکه باید برای موفقیت آموزش‌های لازم را دیده باشید آموزش نقش بسیار مهمی داره.

تقسیم بندی هوش مالی

به دست آوردن درآمد بیشتر:

در این قسمت با توجه به مقدار پولی که بدست میاریم محاسبات سنجیده میشه. اگر درآمد سالانه ما ۴۰ میلیون تومان باشه هوش مالی ما نسبت به فردی که در سال ۱۰ میلیون تومان دار بالاتره.درباره حوزه ی اول هوش مالی که مربوط به کسب درآمد بیشتر هست باید بدونیم که خیلی از مردم نتونستن ثروتی برای خودشان به دست بیاورند ، چون اونها پول رو بدون کارکردن میخوان.

چیزی که بسیاری از مردم نمی‌دانند اینکه فرآیند آنها را به ثروت میرسونه ،نه پول . و فقط با یادگیری روشهای کسب درآمد می توانیم پول خودمون رو افزایش بدیم .برای هر فرد این روند متفاوته هر کدوم از ما هدف ،رویا و جاه طلبی های متفاوتی داریم مهم اینه که بهترین راه برای کسب درآمد بیشتر را پیدا کنیم. هدف گذاری های خودمون رو بر اساس قانون انجام بدیم و برای کسب درآمد بیشتر باید احساسات خودمون رو کنترل کنیم.

باید یاد بگیریم که رضایت خاطر رو به خودمون تحمیل کنیم، آینده مالی خودمان را برای چند تومان پول تباه نکنیم و هرگز تسلیم نشیم و تلاش کنیم . پیشروی و بهبود بعضی اوقات بسیار سخت به نظر می‌رسه اما اگر در مسیر اعتماد به نفس پیش بریم مشکلات رو میتونیم حل کنیم .ذهن خودمون رو بر روی هدف متمرکز کنیم و راهی برای رسیدن به هدف پیدا کنیم.

حفظ و نگهداری پول

وقتی که درآمدی را کسب کردیم باید آن را حفظ کنیم. حفاظت پول در مقابل مالیات دومین جنبه هوش مالی یا اقتصادی هست.درباره حوزه دوم هوش مالی که حفظ پول هست وقتی شروع به کسب درآمد کردیم باید اون رو از شکارچیان مالی محافظت کنیم .مثل ماموران دولتی که تاکید بر این هست که تا حد ممکن مالیات کمتری را به آنها بپردازیم یا بانکدارها ،اونها تلاش می‌کنند تا ذره ذره پول ما را به عنوان سپرده از دست ما خارج کنن.

درباره کارگزاران بورس هدف از خرید و فروش سهام برای کارگزار ها کسب کمیسیون بیشتر برای خودشان هست ،و یا حتی کسب و کارهای دیگه، همیشه کسب و کارها چیزی برای فروش دارند که ما را ترغیب به هزینه کردن میکنند.
در زمینه حوزه سوم هوش مالی که مربوط به بودجه بندی پول هست، برای حل بحران بودجه بندی دو راه نقش هوش در موفقیت در بازار سهام وجود دارد: اولین راه اینکه ما باید مخارج خودمون رو کاهش بدیم یا دومین راه اینکه درآمد خودمون رو افزایش بدیم.

بودجه بندی پول

توانایی داشتن یک زندگی خوب و در عین حال سرمایه گذاری بدون اینکه در نظر بگیریم چقدر درآمد کسب می کنیم نیاز به یک سطح بالایی از هوش مالی داره .این قسمت از هوش مالی بر اساس مقدار پولی که بعد از پرداخت هزینه ها برای ما باقی می مونه اندازه گیری میشه.هر کدام از این روشها را انجام بدیم کسری بودجه ما بر طرف میشه. اما خیلی از کارشناس ها معتقدند که افزایش در آمد در بلندمدت راه بهتری هست.

همین طور اختصاص دادن مبلغی از بودجه به هزینه ثابت از اهمیت بالایی برخوردار هست .تصمیم بگیریم ۱۰ درصد از درآمد خود را پس انداز کنیم بعد این ۱۰ درصد را مبلغ ثابت در بودجه بندی خودمون قرار میدیم .

اگر برای خرج کردن پول اولویت بندی درستی داشته باشیم وضعیت ما در هر لحظه بهتر میشه و ممکن نیست که در شرایطی قرار بگیریم که وقتی درآمد ثابت خودمون رو خرج کردیم تصمیم بگیریم دیگه مبلغی را هزینه نکنیم یا از پس انداز خرج کنیم.

اهرم سازی برای پول

این قسمت بر اساس بازده سرمایه گذاری اندازه گیری میشه و اینکه چطور اضافه پول خودمان را به کسب ثروت بیشتر اختصاص بدیم.حوزه چهارم هوش مالی مربوط به اهرم سازی برای پول بود. قرض گرفتن پول برای افزایش قدرت نقدینگی خودمون، در صورت داشتن قدرت کنترل سرمایه گذاری کار خیلی خوبیه، اما اگر در کنترل سرمایه‌گذاری ضعیف عمل کنیم اهرم سازی بسیار خطرناک میشه.

خیلی از افراد با سقوط املاک و مستغلات با شکست روبرو میشن افرادی بودن که بر روی افزایش ارزش ملک های خودشون از طریق بازار املاک حساب باز کرده بودن ؛آنها در برابر ارزش بالا رفتن خونه خودشون پول قرض گرفتن اما هیچ کنترلی بر روی بالا پایین رفتن بازار مسکن نداشتند این نشان دهنده هوش مالی ضعیف این افراد هست.

یعنی اطلاعات دقیق و جزئی از سرمایه گذاری های خودمون رو بدست بیاریم ، در واقع هوش مالی پلی به سمت ثروتمند شدن هست.راه هایی برای بهتر شدن هوش مالی وجود دارد
باید صادق باشیم که اکثر ما برای بهبود امور مالی خودمون کاری شروع نکردیم پس باید در مورد امور خود مالی خودمون آگاهی و دقت بالایی رو داشته باشیم ،و بدانیم اگر صاحب کسب و کاری هستیم پس در این زمینه تجربه و تخصص لازم را داریم و احتیاج نیست که دچار اضطراب و نگرانی بشیم.

همین طور که دقت می کنیم توجه به امور مالی از نقاط ضعف ما محسوب میشه باید به نقاط قوت خودمون هم توجه کنیم و تلاش کنیم که نقاط ضعف خودمان را به نقاط قوت تبدیل کنیم. همه اینها با توجه به دست آوردن آگاهی های لازم در زمینه هوش مالی و پیش رفتن با تغییرات زمان انجام میشود.

بهبود اطلاعات و دانش مالی

حوزه پنجم هوش مالی مربوط به بهتر کردن اطلاعات مالی هست.وارون بافت موفق‌ترین سرمایه‌گذار دنیاست . او و شریکش تحقیقات گسترده‌ای برای تصمیم‌گیری‌های خودشان انجام دادند و اطلاعات زیادی به دست آوردن. قبل از اینکه سهام شرکت را بخرن باید همه چیز را در مورد او می دونستن، به دست آوردن نقش هوش در موفقیت در بازار سهام اطلاعات به آنها اجازه داد تا با اطمینان سرمایه گذاری کنن.
برای اینکه اطلاعات مالی خودمان را بهتر و به روز کنیم باید واقعیت را از تفکرات جدا کنیم ، مثلاً قیمت طلا در حال بالا رفتن اما این خیلی احمقانه است که تصمیمات مالی خودمان را بر اساس این اتخاذ کنیم .

تصمیمات خود را بر اساس واقعیت در نظر بگیریم اطلاعات را تایید کنیم، فقط یک منبع اطلاعات را باور نداشته باشیم باید از همه جنبه ها به موضوع نگاه کنیم، قوانین را بشناسیم، اگر نمی دانیم که سرمایه‌گذاری ما چطور میشه و چه نتیجه‌ای در پی دارد ، این سرمایه گذاری را از انجام ندیم. همه گرایشات و تغییر ها را درک کنیم و بفهمیم و روند حرکت آنها رو با اطلاعات لازم به دست بیاریم و به آنها اهمیت بدیم .سرمایه گذارهای باهوش می توانند از روند ها و گرایش های مختلف برای تصمیم گیری آگاهانه خودشان استفاده کنند.

هر شخصی می تونه هوش مالی خودش رو افزایش بده و برای این کار نیازی نیست که در بهترین دانشگاههای دنیا آموزش دیده باشد .فقط کافیه کاملا به بهبود وضعیت مالی خودش آگاه باشه و پیگیر باشه. صرف نظر از اینکه چطور درآمد کسب می کنیم از همین حالا میتونیم هوش مالی خودمون را افزایش بدهیم باید در نظر بگیریم که اطلاعات و دانش و کافی را از منبع های معتبر به دست بیاریم و فقط به یک منبع کفایت نکنیم.

هوش مالی چیست و چه تاثیری در پولدار شدن دارد؟

هوش مالی

همیشه با خودم فکر می‌کردم که چرا بعضی از افراد خیلی راحت پول در‌می‌آورند، ولی نوبت من که می‌شود انگار پول از من فرار می‌کند. گاهی در خودم یا اطرافیانم به دنبال ایراد کار می‌گشتم. به‌تازگی فهمیده‌ام که برای پولدار شدن هم باید باهوش بود، البته هوشی متفاوت از IQ. در ادامه به بررسی مفهوم هوش مالی پرداخته‌ایم تا راز سربه‌مهر پول درآوردن را فاش کنیم.

حتما بخوانید:

هوش مالی مفهومی ذهنی است که به عملکرد یا کارهای خاصی اشاره دارد که ثروت را به زندگی شما می‌آورند.

جیمی مک‌اینتایر در کتاب خود با نام «درس‌هایی که آرزو داشتم در مدرسه یاد می‌گرفتم» به مفهوم ماتریس هوش اشاره کرده‌ است. او با استناد به این مفهوم روش‌هایی را برای مدیریت امور مالی پیشنهاد کرده و گفته است که چگونه به استقلال مالی برسید.

این کتاب به موضوعات بسیار متنوعی در زمینه‌ی پول‌سازی پرداخته است که نمی‌توان تمام فصل‌های آن را در یک مقاله گنجاند. ازاین‌رو منحصرا چند راهکار عملی و تکنیکی را که نویسنده شخصا برای مشکل مالی خود به کار برده است، تجزیه‌وتحلیل می‌کنیم. مک‌اینتایر با این تکنیک‌ها خود را از دست بدهی ۱۵۰ هزار دلاری خود خلاص کرد و به این ترتیب راهش را به سوی میلیون‌ها دلار پول و آرامش خاطر هموار نمود.

با خواندن این مقاله به ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری مدیران کارآمد و ناکارآمد پی می‌برید، ذهنیت لازم برای موفقیت و شکست را می‌آموزید و یاد می‌گیرید که چگونه باورهای محدودکننده‌ای را که سد راه پول درآوردن شما هستند، کنار بگذارید. همچنین دستورالعملی به شما می‌دهد تا با طراحی مؤثر بعد مالی‌ زندگی‌تان، خود را به سمت اهداف اولیه‌ی پول‌سازی متمرکز و هدایت کنید. نقشه‌ی ذهنیِ ارائه‌شده در کتاب، به تحلیل دانسته‌های ساده‌ی مالی و نقش هوش در موفقیت در بازار سهام راهکارهایی می‌پردازد که شما را در بلندمدت به سوی پولدار شدن سوق می‌دهند. نویسنده شخصا استراتژی‌های ارائه‌شده را هر روز در زندگی خود به کار می‌بَرد و تاکنون با آنها مقادیر هنگفتی به دست آورده‌ است.

در ذهن فردی که هوش مالی بالایی دارد چه می‌گذرد؟

هوش مالی

مک‌اینتایر برخلاف انتظارش، فهمید که مدیران مالیِ کاردان، برای رسیدن به ثروت و رفاه مالی اقدامات خاصی انجام می‌دهند. این یافته طبیعتا ما را به این نتیجه می‌رساند که افرادی که از نظر مالی موفق هستند و افرادی که وضع مالی اسف‌باری دارند، دارای ذهنیت‌های متفاوتی نسبت به پول هستند. این دو مورد در کنار هم رازی را برای ما آشکار می‌سازند: موفقیت مالی ما تا حد زیادی تحت کنترل باوری است که درباره‌ی پول داریم. طبق این فرضیه، اگر به باورهای محدودکننده‌ای که درباره‌ی پول داریم بچسبیم، همیشه از پیامدهای ماندن در این نیروی آسیب‌رسان، ضرر خواهیم‌کرد. این باورهای منفی‌ ما هستند که نمی‌گذارند به بالاترین سطح استقلال مالی برسیم.

ویژگی‌های مدیر مالی کارآمد

موارد زیر بین تمام مدیرانی که درآمد بالایی داشته‌اند، مشترک است. این خصوصیات عبارتند از:

داشتن طرح عملیاتی

اشخاصی که از هوش مالی سرشاری برخوردارند، برای موارد مالی خود طرح عملیاتی جامعی دارند و برای مدیریت و پیاده‌سازی آن برنامه‌ی روزانه‌ای ریخته‌اند.

پس‌انداز کردن ده درصد از درآمد

چنین اشخاصی به‌طور مرتب دست‌کم ده درصد از درآمدشان را نگه می‌دارند. آنها یا با آن به سرمایه‌گذاری می‌پردازند یا در بلندمدت سود به دست می‌آورند.

به حداقل رساندن بدهی

افرادی با هوش مالی زیاد، می‌دانند که قرض بالا آوردن بار سنگینی است و در درازمدت تأثیر بدی بر میزان ثروت‌شان می‌گذارد. این افراد سعی می‌کنند تا بدهی‌های خود را به حداقل برسانند. با این وجود، اگر مجبور باشند که با قرض کردن اقدام به خرید کنند، قبل از تصمیم‌گیری برای خرید، بهترین و مناسب‌ترین قیمت را انتخاب می‌کنند. آنها در اغلب موارد بدهی‌هایشان را نقش هوش در موفقیت در بازار سهام با سودی که از سرمایه‌گذاری‌ هوشمندانه به‌دست می‌آورند، صاف می‌کنند.

تعیین اهداف مالی بلندمدت و کوتاه‌مدت

اهداف مالی ارتباط تنگاتنگی با طرح‌های عملیاتی مؤثر دارند. اهدافِ افراد باهوش به دو دسته‌ی کوتاه‌مدت و بلندمدت تقسیم می‌شود، و همین امر باعث می‌شود تا درطول روز فکرشان را روی دستیابی به آنها متمرکز کنند.

داشتن استراتژی در خرج‌کردن

هوش مالی و استراتژی خرج کردن

افراد باهوش درباره‌ی هر مبلغی که می‌خواهند خرج کنند با دقت تأمل می‌کنند.

مدیران مالی موفق از پیامدهای کوچک‌ترین خرید خود هم آگاهند. آنها می‌دانند که جمع‌ شدن خریدهای به‌ظاهر کوچک در بلندمدت چه عواقبی به دنبال دارد. خریدهای کوچک موجب تلنبار شدن بدهی می‌شوند و بر فرصت‌هایی که برای کسب سود پیش می‌آیند، تأثیر می‌گذارند.

افراد مذکور توانایی عجیبی در پیش‌بینی آینده دارند. این قابلیت به آنها کمک می‌کند تا پیامدهای خرج‌ کردن پول‌شان را بشناسند و به این ترتیب برای خرج‌ کردن یا نکردن آن تصمیم درستی اتخاذ کنند. اگر نتیجه بگیرند که خرج‌ کردن پول‌شان در بلندمدت برای آنها سودی ندارد، پیش از هر اقدامی تصمیمات‌شان را اولویت‌ بندی می‌کنند.

توصیه‌ گرفتن از متخصصین مدیریت مالی

افرادی‌ که هوش مدیریت مالی بالایی دارند خود را عقل کل نمی‌دانند. بنابراین دائما با افراد متخصصی که در این زمینه سابقه‌ی مفیدی دارند مشورت می‌کنند.

در تعامل بودن با مدیران مالی موفق

برای آنکه در مدیریت پول‌تان موفق باشید، باید از ویژگی‌ها، عادت‌ها و رفتارهای روزانه‌ی افرادی که قبل از شما این راه را پیموده‌اند الگوبرداری کنید. به همین دلیل است ه مدیران مالی اصلح با مدیران مالی موفق دوستی می‌کنند. آنها به‌خوبی می‌دانند که از طریق هر رابطه‌ی جدید، دریچه‌ای از آگاهی و اطلاعات عمیق‌تر را برای تصمیم‌گیری مالی بعدی‌شان، می‌گشایند.

برای تهیه کتاب «ده ستون ثروت» کلیک کنید

یادگیری مداوم استراتژی‌های مالی جدید

چنین افرادی هیچ‌وقت از یادگیری درباره‌ی پول درآوردن، سرمایه‌گذاری، اطلاعات مربوط به اموال، سهام و غیره دست نمی‌کشند. پول درآوردن برای آنها مثل نفس کشیدن حیاتی است. مدیران باهوش از تمام لحظه‌های زندگی‌شان برای یادگیری استفاده می‌کنند. همیشه وقتی آنها را می‌بینید، دارند به برنامه‌ای پیرامون ثروتمند شدن که از رادیو پخش می‌شود گوش می‌کنند، کتاب می‌خوانند، درباره‌ی پول با بقیه صحبت می‌کنند، به سمینار امور مالی می‌روند یا درحال مطالعه‌ی بخش اقتصادی روزنامه هستند و … پول درآوردن برای آنها تبدیل به عادت شده است و این عادت آنها را در امور مالی‌شان به موفقیت می‌رساند.

پس چرا شما پول‌ درآوردن را به یکی از عادت‌های زندگی‌تان تبدیل نکنید؟

ویژگی مدیران مالی ناموفق

هوش مالی در مدیران ناموفق

البته افراد زیادی هم هستند که مدیران مالی موفقی نیستند و شاید خودشان نیز از این موضوع آگاه نباشند. ببینید کدام‌یک از صفات زیر را در خود دارید:

دائما بدهی بالا می‌آورید

اگر می‌خواهید که پول‌تان را به‌درستی مدیریت کنید، باید از هرگونه قرض و بدهی تراشیدن برای خود اجتناب کنید، مدیران مالی موفق نیز به هیچ قیمتی حاضر به بالا آوردن بدهی نیستند. اما به نظر می‌رسد که مدیران مالی ناموفق، قادر نیستند تا دربرابر وسوسه‌ی خرج‌ کردن عمده و اتکا به قرض مقاومت کنند. آنها با این ولخرجی‌ها مبالغ زیادی را در بلندمدت از دست می‌دهند.

تمام پس‌اندازتان را خرج می‌کنید

مدیری که نتواند پولش را درست مدیریت کند، هر زمان که احساس نیاز به خرید داشته باشد، هرچه را که دم دستش باشد می‌خرد. او تابع احساسات خود است و از حسی که خرید به او می‌دهد و خشنودی آنی پس از خرید، لذت می‌برد. چنین فردی با تمام‌ کردن حقوق ماه قبل به سراغ حقوق بعدی می‌رود و این چرخه ادامه پیدا می‌کند. هر وقت پولی دربیاورد، بی‌درنگ خرج می‌کند. هنگامی هم که پولی در کار نباشد، خرج‌هایش را محدود می‌کند یا به کارت اعتباری متوسل می‌شود.

هدف و برنامه‌ای برای پول‌ درآوردن ندارید

پول در‌آوردن در زندگی یک مدیر مالی ناموفق جایی ندارد. از این‌رو به‌راحتی از کنار تعیین هدف و ایجاد طرح عملیاتی برای آن می‌گذرد، بدهکار باقی می‌ماند و به استقلال مالی نمی‌رسد.

با افراد متخصص مشورت نمی‌کنید

باید دو نکته را ذکر کنیم؛ اول اینکه افراد ناموفق فکر می‌کنند که برای تصمیم‌گیری در امور مالی لازم نیست تا از کسی کمک بگیرند. ولی باید آگاه باشند که تصمیم‌گیری صحیح پیرامون این موضوع، امنیت آینده‌ی آنها را تأمین خواهد کرد.

دوم اینکه به نظر آنها این منطقی نیست که برای مشاوره‌ی مالی هزینه کنند و همان اولِ کار حساب بانکی‌شان پر از پول نشود. آنها باید درنظر داشته باشند که زندگی واقعی با خیالات‌شان زمین تا آسمان فرق دارد. باید یاد بگیرند که برای دستیابی به پول زیاد در بلندمدت، مجبورند که سر کیسه را شل کنند و برای آموزش خودشان و راهنمایی گرفتن هزینه نمایند.

برخی از این افراد باور ندارند که می‌توانند از عهده‌ی برداشتن قدم‌های عملی و رسیدن به استقلال مالی بر بیایند. مشکل آنها این است که کاملا دل به کار نمی‌دهند و وارد میدان عمل نمی‌شوند. آنها تا هنگامی‌ که انگیزه‌ی لازم را برای نجات خود از این وضعیت به دست نیاورند، در بدهی‌هایشان دست‌وپا خواهند زد.

به ضرورت آموزش‌ در زمینه‌ی امور مالی بی‌توجه هستید

مدیران مالی ناموفق فکر می‌کنند که نیازی به یادگیری مدیریت مسائل مالی ندارند. این طرز تفکر از باوری سرچشمه می‌گیرد که می‌گوید: پول چرک کف دست، و لذا بی‌اهمیت است.

این مدیران نیاز به محرک یا شخصی دارند که آنها را به سوی استقلال مالی هل بدهد.

تابع حرف جمع و دوستان‌تان هستید

برای مدیر ناموفق، هر نکته‌ای نکته‌ی خوب به حساب می‌آید. بنابراین دور از انتظار نیست که او و دوستانش دور هم جمع شوند و مشکلات مالی‌شان را باهم درمیان بگذارند. آنها در خلال صحبت با یکدیگر، تجربیات‌شان را به هم می‌گویند و راهنمایی می‌گیرند. مشکل اینجاست که افراد گروه نه تنها دانش و تجربه‌ی عملی کمی در امور مالی دارند، بلکه کورکورانه راهنمایی یکدیگر را قبول می‌کنند و تصمیمات دیگران را نیز به چالش نمی‌کشند.

نکته‌ی منفی این استراتژی این است که جمع موردنظر (که غالبا متشکل از دوستان است) جزو جمعیت ۹۶ درصدی مدیران ناموفق هستند. شاید راهنمایی‌هایشان رایگان باشد، ولی در درازمدت اثر نامطلوب خود را خواهد گذاشت. چنین مدیرانی این نکته را فراموش می‌کنند که «هیچ منفعتی رایگان به دست نمی‌آید، مگر اینکه برای تبعات بلندمدت هر تصمیمی اولویت‌گذاری کنی.» این گفته هنگامی بیشتر اهمیت می‌یابد که خواستار رسیدن به استقلال مالی باشید.

هوش مالی در کسب و کار عنصر مهم و اساسی پیشرفت

هوش مالی

هوش مالی یکی از ابزارهای مهم و اساسی در موفقیت کسب و کار ، بیزینس و فعالیت های ماست. کسب و کارهای جدید با کسب و کارهای سنتی تفاوت بسیار زیاد داره. قبلا می گفتن یه جنسی بخر یم و بفروشیم تا سود کنیم. الان می دونیم که کسب درآمد ، حفظ دارایی ، افزایش دارایی و روش های ایجاد درآمد غیر مستقیم تاثیر زیادی بر موفقیت مالی ما داره.

هوش مالی


هوش مالی ،یکی از انواع هوش ها ست که مربوط به مسائل مالی میشه و در حقیقت برای تشخیص و ارائه راه‌حل در جهت بهتر شدن مشکلات اقتصادی و مالی از این روش استفاده میشه. هوش مالی بالا یا عالی یعنی اینکه تصمیمات مالی ما هوشمندانه تر بوده و اقدامات بهتری برای بهبود شرایط مالی خودمان انجام دادیم، هوش مالی پایین یا ضعیف یعنی اینکه در برابر مسائل مالی خودمون اقدامات درست انجام ندادیم.

هوش مالی

مفهوم هوش مالی یا اقتصادی که به خیلی از افراد در دنیا کمک کرده تا با استفاده از ایده های خلاق ثروت خودشان را زیاد کنن و پولدار تر بشن. مثلاً وقتی راهی برای افزایش درآمد نداریم یا اینکه پول و سرمایه کافی داریم اما برای بهره‌برداری از آنها ایده ای نداریم استفاده درست از هوش مالی یا اقتصادی این مشکلات و رفع میکنه و راه حل مناسبی را پیش روی ما میزاره .

هوش مالی کودک دقیقاً شبیه هوش مالی والدین و نزدیکان او هست ،هر کدام از ما در هر سنی شخصیت مشخص مالی خودمان را داریم و بر اساس نظام باورهای مالی خودمان عمل میکنیم. رابرت کیوساکی در کتاب «هوش مالی و اقتصادی خود را افزایش دهید »میگه :املاک و مستغلات ،سهام ،صندوق‌های پس‌انداز ،کسب و کار یا پول افراد رو ثروتمند نمیکنه بلکه اطلاعات ،آگاهی ، عقل و فکر یا به عبارت هوش مالی هست که افراد رو ثروتمند میکنه .به عنوان مثال اگر بخواهیم در یک فعالیت ورزشی مهارت بدست بیارید خرید تجهیزات کمکی به شما نمی کنه بلکه باید برای موفقیت آموزش‌های لازم را دیده باشید آموزش نقش بسیار مهمی داره.

تقسیم بندی هوش مالی

به دست آوردن درآمد بیشتر:

در این قسمت با توجه به مقدار پولی که بدست میاریم محاسبات سنجیده میشه. اگر درآمد سالانه ما ۴۰ میلیون تومان باشه هوش مالی ما نسبت به فردی که در سال ۱۰ میلیون تومان دار بالاتره.درباره حوزه ی اول هوش مالی که مربوط به کسب درآمد بیشتر هست باید بدونیم که خیلی از مردم نتونستن ثروتی برای خودشان به دست بیاورند ، چون اونها پول رو بدون کارکردن میخوان.

چیزی که بسیاری از مردم نمی‌دانند اینکه فرآیند آنها را به ثروت میرسونه ،نه پول . و فقط با یادگیری روشهای کسب درآمد می توانیم پول خودمون رو افزایش بدیم .برای هر فرد این روند متفاوته هر کدوم از ما هدف ،رویا و جاه طلبی های متفاوتی داریم مهم اینه که بهترین راه برای کسب درآمد بیشتر را پیدا کنیم. هدف گذاری های خودمون رو بر اساس قانون انجام بدیم و برای کسب درآمد بیشتر باید احساسات خودمون رو کنترل کنیم.

باید یاد بگیریم که رضایت خاطر رو به خودمون تحمیل کنیم، آینده مالی خودمان را برای چند تومان پول تباه نکنیم و هرگز تسلیم نشیم و تلاش کنیم . پیشروی و بهبود بعضی اوقات بسیار سخت به نظر می‌رسه اما اگر در مسیر اعتماد به نفس پیش بریم مشکلات رو میتونیم حل کنیم .ذهن خودمون رو بر روی هدف متمرکز کنیم و راهی برای رسیدن به هدف پیدا کنیم.

حفظ و نگهداری پول

وقتی که درآمدی را کسب کردیم باید آن را حفظ کنیم. حفاظت پول در مقابل مالیات دومین جنبه هوش مالی یا اقتصادی هست.درباره حوزه دوم هوش مالی که حفظ پول هست وقتی شروع به کسب درآمد کردیم باید اون رو از شکارچیان مالی محافظت کنیم .مثل ماموران دولتی که تاکید بر این هست که تا حد ممکن مالیات کمتری را به آنها بپردازیم یا بانکدارها ،اونها تلاش می‌کنند تا ذره ذره پول ما را به عنوان سپرده از دست ما خارج کنن.

درباره کارگزاران بورس هدف از خرید و فروش سهام برای کارگزار ها کسب کمیسیون بیشتر برای خودشان هست ،و یا حتی کسب و کارهای دیگه، همیشه کسب و کارها چیزی برای فروش دارند که ما را ترغیب به هزینه کردن میکنند.
در زمینه حوزه سوم هوش مالی که مربوط به بودجه بندی پول هست، برای حل بحران بودجه بندی دو راه وجود دارد: اولین راه اینکه ما باید مخارج خودمون رو کاهش بدیم یا دومین راه اینکه درآمد خودمون رو افزایش بدیم.

بودجه بندی پول

توانایی داشتن یک زندگی خوب و در عین حال سرمایه گذاری بدون اینکه در نظر بگیریم چقدر درآمد کسب می کنیم نیاز به یک سطح بالایی از هوش مالی داره .این قسمت از هوش مالی بر اساس مقدار پولی که بعد از پرداخت هزینه ها برای ما باقی می مونه اندازه گیری میشه.هر کدام از این روشها را انجام بدیم کسری بودجه ما بر طرف میشه. اما خیلی از کارشناس ها معتقدند که افزایش در آمد در بلندمدت راه بهتری هست.

همین طور اختصاص دادن مبلغی از بودجه به هزینه ثابت از اهمیت بالایی برخوردار هست .تصمیم بگیریم ۱۰ درصد از درآمد خود را پس انداز کنیم بعد این ۱۰ درصد را مبلغ ثابت در بودجه بندی خودمون قرار میدیم .

اگر برای خرج کردن پول اولویت بندی درستی داشته باشیم وضعیت ما در هر لحظه بهتر میشه و ممکن نیست که در شرایطی قرار بگیریم که وقتی درآمد ثابت خودمون رو خرج کردیم تصمیم بگیریم دیگه مبلغی را هزینه نکنیم یا از پس انداز خرج کنیم.

اهرم سازی برای پول

این قسمت بر اساس بازده سرمایه گذاری اندازه گیری میشه و اینکه چطور اضافه پول خودمان را به کسب ثروت بیشتر اختصاص بدیم.حوزه چهارم هوش مالی مربوط به اهرم سازی برای پول بود. قرض گرفتن پول برای افزایش قدرت نقدینگی خودمون، در صورت داشتن قدرت کنترل سرمایه گذاری کار خیلی خوبیه، اما اگر در کنترل سرمایه‌گذاری ضعیف عمل کنیم اهرم سازی بسیار خطرناک میشه.

خیلی از افراد با سقوط املاک و مستغلات با شکست روبرو میشن افرادی بودن که بر روی افزایش ارزش ملک های خودشون از طریق بازار املاک حساب باز کرده بودن ؛آنها در برابر ارزش بالا رفتن خونه خودشون پول قرض گرفتن اما هیچ کنترلی بر روی بالا پایین رفتن بازار مسکن نداشتند این نشان دهنده هوش مالی ضعیف این افراد هست.

یعنی اطلاعات دقیق و جزئی از سرمایه گذاری های خودمون رو بدست بیاریم ، در واقع هوش مالی پلی به سمت ثروتمند شدن هست.راه هایی برای بهتر شدن هوش مالی وجود دارد
باید صادق باشیم که اکثر ما برای بهبود امور مالی خودمون کاری شروع نکردیم پس باید در مورد امور خود مالی خودمون آگاهی و دقت بالایی رو داشته باشیم ،و نقش هوش در موفقیت در بازار سهام بدانیم اگر صاحب کسب و کاری هستیم پس در این زمینه تجربه و تخصص لازم را داریم و احتیاج نیست که دچار اضطراب و نگرانی بشیم.

همین طور که دقت می کنیم توجه به امور مالی از نقاط ضعف ما محسوب میشه باید به نقاط قوت خودمون هم توجه کنیم و تلاش کنیم که نقاط ضعف خودمان را به نقاط قوت تبدیل کنیم. همه اینها با توجه به دست آوردن آگاهی های لازم در زمینه هوش مالی و پیش رفتن با تغییرات زمان انجام میشود.

بهبود اطلاعات و دانش مالی

حوزه پنجم هوش مالی مربوط به بهتر کردن اطلاعات مالی هست.وارون بافت موفق‌ترین سرمایه‌گذار دنیاست . او و شریکش تحقیقات گسترده‌ای برای تصمیم‌گیری‌های خودشان انجام دادند و اطلاعات زیادی به دست آوردن. قبل از اینکه سهام شرکت را بخرن باید همه چیز را در مورد او می دونستن، به دست آوردن اطلاعات به آنها اجازه داد تا با اطمینان سرمایه گذاری کنن.
برای اینکه اطلاعات مالی خودمان را بهتر و به روز کنیم باید واقعیت را از تفکرات جدا کنیم ، مثلاً قیمت طلا در حال بالا رفتن اما این خیلی احمقانه است که تصمیمات مالی خودمان را بر اساس این اتخاذ کنیم .

تصمیمات خود را بر اساس واقعیت در نظر بگیریم اطلاعات را تایید کنیم، فقط یک منبع اطلاعات را باور نداشته باشیم باید از همه جنبه ها به موضوع نگاه کنیم، قوانین را بشناسیم، اگر نمی دانیم که سرمایه‌گذاری ما چطور میشه و چه نتیجه‌ای در پی دارد ، این سرمایه گذاری را از انجام ندیم. همه گرایشات و تغییر ها را درک کنیم و بفهمیم و روند حرکت آنها رو با اطلاعات لازم به دست بیاریم و به آنها اهمیت بدیم .سرمایه گذارهای باهوش می توانند از روند ها و گرایش های مختلف برای تصمیم گیری آگاهانه خودشان استفاده کنند.

هر شخصی می تونه هوش مالی خودش رو افزایش بده و برای این کار نیازی نیست که در بهترین دانشگاههای دنیا آموزش دیده باشد .فقط کافیه کاملا به بهبود وضعیت مالی خودش آگاه باشه و پیگیر باشه. صرف نظر از اینکه چطور درآمد کسب می کنیم از همین حالا میتونیم هوش مالی خودمون را افزایش بدهیم باید در نظر بگیریم که اطلاعات و دانش و کافی را از منبع های معتبر به دست بیاریم و فقط به یک منبع کفایت نکنیم.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.