سهام اهرمی چگونه کار می کند؟


اهرم مالی چیست و چه کاربردی دارد؟

بسیاری از شرکت‌ها از اهرم مالی در جریان فعالیت‌های تجاری روزمره خود استفاده می کنند. اهرم مالی یک نوع روش تامین مالی از محل استقراض است و ممکن است شرکت‌ها و افراد مختلف بسته به صنعت و حوزه‌ای که در آن فعالیت می‌کنند به نوعی از آن استفاده کنند. در حالی که صاحبان مشاغل نوپا ممکن است در تعهد بدهی‌ها تردید کنند، اما استفاده از اهرم مالی برای افزایش درآمد و ارزش دارایی می‌تواند در دراز مدت نتیجه دهد. این روش علیرغم مزایای زیادی که دارد معایبی نیز دارد. در این مطلب قصد داریم بیشتر در خصوص مفهوم اهرم مالی صحبت کنیم و نحوه محاسبه، مزایا و معایب استفاده از آن را بررسی کنیم.

اهرم مالی و کاربرد آن

فهرست مطالب

اهرم مالی چیست؟

اهرم مالی چیست؟

اهرم مالی استفاده از بدهی برای به دست آوردن دارایی‌های اضافی یا تامین مالی پروژه‌ها است. برای ایجاد بدهی، افراد یا مشاغل وام می‌گیرند. در مقابل، وام گیرندگان به وام دهندگان قول می‌دهند که اصل مبلغ و بهره وام‌های خود را بازپرداخت کنند. به اهرم مالی اهرم یا معامله بر روی سهام نیز گفته می‌شود. اهرم مالی به ما می‌گوید که یک شرکت چقدر به استقراض وابسته است و چگونه از بدهی یا استقراض خود درآمد ایجاد می‌کند.

دلایل استفاده از اهرم مالی ممکن است برای افراد و شرکت‌های مختلف متفاوت باشد. شرکت‌ها ممکن است بخواهند دارایی و تجهیزاتی را برای افزایش ارزش سهامداران خریداری کنند، اما سرمایه‌گذاران فردی ممکن است از اهرم‌های مالی برای افزایش بازده سرمایه‌گذاری خود استفاده کنند. در هر صورت، اگر ارزش دارایی افزایش یابد و نرخ بهره وام کمتر از نرخ افزایش ارزش دارایی باشد، صاحب آن دارایی بازده بیشتری دریافت خواهد کرد. با این حال، اگر ارزش دارایی کاهش یابد، به این معنی است که مالک ضرر مالی بیشتری متقبل خواهد شد.

شرکت‌ها از ترکیبی از حقوق صاحبان سهام و بدهی برای تامین مالی عملیات‌های تجاری خود استفاده می‌کنند، اما برای حفظ رشد سود باید نرخ بازدهی بالاتری نسبت به نرخ بهره وام‌های خود ایجاد کنند. در عین حال، شرکت‌ها باید تمایل به استقراض و حفظ حاشیه سود عالی داشته باشند.

مزایا و معایب اهرم مالی

  • وام گیرندگان ممکن است سرمایه گذاری اولیه نسبتاً کمی انجام دهند.
  • وام گیرندگان ممکن است بتوانند دارایی‌های بیشتری را از طریق تامین مالی بدهی با وجوه اضافی خریداری کنند.
  • تحت شرایط مساعد، اهرم مالی می‌تواند بازدهی بالاتری را برای یک فرد یا کسب و کار به ارمغان آورد.
  • این احتمال وجود دارد که ارزش دارایی‌ها به سرعت کاهش یابد و زیان های مالی ممکن است با اهرم مالی افزایش یابد.
  • در صنایعی مانند خودروسازی، ساخت و ساز و تولید نفت، اهرم مالی با ریسک عملیاتی بیشتری برای این شرکت‌ها همراه است.
  • سوء استفاده از اهرم مالی می‌تواند شرکت‌ها را مجبور به ترک کردن و تعطیلی تجارت کند.

شرکت‌هایی که سود کمتری ایجاد می‌کنند و جریان درآمد قابل پیش بینی کمتری دارند، زمانی که ارزش دارایی‌هایشان کاهش یابد، ضرر بیشتری متحمل خواهند شد. این شرکت‌ها ممکن است مجبور به پرداخت نرخ بهره بالاتر برای وام‌ها شوند زیرا ریسک آن‌ها بیشتر است. اهرم مالی ابزار مفیدی برای شرکت‌هایی است که سودآور هستند و می‌توانند جریان درآمد خود را پیش بینی کنند.

نسبت های اهرمی

نسبت های اهرمی

برای تعیین سلامت و قدرت مالی یک شرکت، تحلیلگران، مؤسسات وام دهی و بانک‌ها می‌توانند از نسبت های اهرمی مختلفی استفاده کنند. نسبت اهرمی یک معیار مالی است که میزان سرمایه یک شرکت در قالب بدهی را بررسی می‌کند یا تعیین می‌کند که آیا این شرکت می‌تواند بدهی های خود را پرداخت کند یا خیر. هر نسبت بر یک یا چند عامل تمرکز دارد: بدهی، حقوق صاحبان سهام، دارایی ها و هزینه های بهره.

حداقل 10 نسبت اهرم مالی خاص وجود دارد و اکثر آن‌ها سلامت مالی یک شرکت را تجزیه و تحلیل می‌کنند:

نسبت اهرم مصرف کننده

نسبت اهرم مصرف کننده تعیین می‌کند که یک مصرف کننده معمولی نسبت به درآمد قابل تصرف خود چه میزان بدهی دارد. برای محاسبه نسبت اهرم مصرف کننده، تحلیلگران می‌توانند از این فرمول استفاده کنند:

نسبت اهرم مصرف کننده = کل بدهی خانوار تقسیم بر درآمد شخصی قابل مصرف

نسبت بدهی به سرمایه

نسبت بدهی به سرمایه، اهرم مالی یک شرکت را با مقایسه کل بدهی شرکت با سرمایه آن اندازه گیری می‌کند. در این حالت، منظور از بدهی، بدهی کوتاه مدت و بلندمدت بهره دار شرکت است و سرمایه عبارت است از مجموع تمام بدهی های دارای بهره به اضافه حقوق صاحبان سهام که ممکن است شامل همه اشکال سهام باشد. برای محاسبه نسبت بدهی به سرمایه یک شرکت، تحلیلگران می‌توانند از این فرمول استفاده کنند:

نسبت بدهی به سرمایه = بدهی تقسیم بر (بدهی + حقوق صاحبان سهام)

نسبت بدهی به تامین سرمایه

نسبت بدهی به تامین سرمایه به طور مستقیم اهرم مالی یک شرکت را با ارزیابی میزان بدهی آن شرکت در ساختار سرمایه‌ای آن اندازه گیری می‌کند. این نسبت رهن‌های عملیاتی را نیز شامل بدهی‌ها می‌کند و سهام عادی و ممتاز را به عنوان حقوق صاحبان سهام در نظر می‌گیرد. فرمول محاسبه نسبت بدهی به تامین سرمایه به شرح زیر است:

نسبت کل بدهی به تامین سرمایه = (بدهی کوتاه مدت + بدهی بلندمدت) تقسیم بر (بدهی کوتاه مدت + بدهی بلند مدت + حقوق صاحبان سهام)

نسبت اهرم بدهی به EBITDA

نسبت اهرم بدهی به EBITDA بررسی می‌کند که چگونه یک شرکت می‌تواند بدهی‌های متحمل شده خود را پرداخت کند و چقدر احتمال دارد که شرکت در پرداخت بدهی‌ها قصور کند. EBITDA مخفف درآمد قبل از بهره، مالیات، استهلاک و کاهش بها است. موسسات مالی و اعتباری معمولا از این نسبت استفاده می‌کنند و شرکت‌ها باید سعی کنند این نسبت را حداکثر روی 3.0 نگه دارند. برای محاسبه این نسبت، تحلیلگران از این فرمول استفاده می‌کنند:

نسبت بدهی به EBITDA = بدهی تقسیم بر EBITDA

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) شاید شناخته‌شده‌ترین و پرکاربردترین نسبت اهرم مالی باشد. در بیشتر صنایع، شرکت‌ها سعی می‌کنند نسبت D/E خود را روی 2.0 یا کمی پایین‌تر نگه دارند. نسبت D/E بالا ممکن است نشان دهنده یک استراتژی تامین مالی تهاجمی با بدهی باشد که منجر به نوسان درآمد، به ویژه در بین نرخ های بهره بالا می‌شود. تحلیلگران می‌توانند نسبت D/E یک کسب و کار را این گونه محاسبه کنند:

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام = کل بدهی ها تقسیم بر کل حقوق صاحبان سهام

درجه اهرم مالی

درجه اهرم مالی (DFL) یک نسبت اهرمی است و ارزیابی می‌کند که چگونه سود یک شرکت از هر سهم پس از ایجاد تغییرات در ساختار سرمایه آن، تحت تأثیر تغییرات درآمد عملیاتی قرار می‌گیرد. زمانی که درجه اهرم مالی بالا باشد، به این معنی است که شرکت تغییرات سریعی را در سود تجربه خواهد کرد. این موضوع می‌تواند منجر به بازدهی عالی شود، اما تنها در صورتی که درآمد عملیاتی شرکت افزایش یابد.

برای محاسبه DFL، تحلیلگران می‌توانند از این فرمول استفاده کنند:

درجه اهرم مالی = درصد تغییرات در سود به دست آمده از هر سهم (EPS) تقسیم بر درصد تغییرات در EBIT

EBIT نشان دهنده سود قبل از بهره و مالیات است.

از طرف دیگر، تحلیلگران می‌توانند از این فرمول استفاده کنند:

درجه اهرم مالی (DFL) = EBIT تقسیم بر (EBIT منهای بهره)

ضریب حقوق صاحبان سهام

ضریب حقوق صاحبان سهام مانند نسبت D/E است، اما به جای مقایسه کل بدهی‌های یک شرکت با حقوق صاحبان سهام، دارایی‌ها را با حقوق صاحبان سهام مقایسه می‌کند. تحلیلگران می‌توانند با استفاده از فرمول زیر، ضریب حقوق صاحبان سهام را محاسبه کنند:

ضریب حقوق صاحبان سهام = کل دارایی‌ها تقسیم بر کل حقوق صاحبان سهام

برای تعیین ارزش دارایی‌های یک شرکت، کل بدهی شرکت را به ارزش کل حقوق صاحبان سهام اضافه کنید:

کل دارایی‌ها = کل بدهی + حقوق صاحبان سهام

نسبت پوشش هزینه های ثابت

نسبت پوشش هزینه های ثابت که با عنوان نسبت تعداد دفعات تحقق بهره (TIE) نیز شناخته می‌شود، جریان نقدی شرکت را با بهره بدهی بلندمدت مقایسه می‌کند. در این مورد، شرکت‌ها تمایل دارند نسبت‌های بالاتری داشته باشند، زیرا این نسبت‌ها مطلوب هستند. برای یافتن نسبت پوشش هزینه های ثابت، تحلیلگران می‌توانند از این فرمول استفاده کنند:

نسبت تعداد دفعات تحقق بهره (TIE) = EBIT تقسیم بر هزینه بهره بدهی های بلند مدت

نسبت پوشش بهره

نسبت پوشش بهره مفاد بیشتری را به بدهی‌های شرکت اضافه می‌کند و به تحلیلگران می‌گوید که یک شرکت تا چه اندازه می‌تواند بدهی خود را تامین کند. بسته به صنعت، شرکت‌ها باید این نسبت را روی 3.0 یا بالاتر نگه دارند. فرمول محاسبه نسبت پوشش بهره از این قرار است:

نسبت پوشش بهره = درآمد عملیاتی تقسیم بر هزینه های بهره

نسبت اهرمی ردیف 1

نسبت اهرمی ردیف 1 سلامت مالی یک بانک را با مقایسه سرمایه اصلی آن با کل دارایی‌های آن اندازه گیری می‌کند. در این مورد، از دارایی‌های ردیف 1 استفاده می‌شود، زیرا این نوع دارایی‌ها به راحتی در طول یک بحران مالی نقد می‌شوند. برای یافتن نسبت اهرمی ردیف 1 یک بانک می‌توانید از این فرمول استفاده کنید:

نسبت اهرمی ردیف 1 = سرمایه ردیف 1 تقسیم بر دارایی های تلفیقی ضربدر 100

نحوه محاسبه سود پس از استفاده از اهرم مالی

نحوه محاسبه سود پس از استفاده از اهرم مالی

برای اینکه بفهمید هنگام استفاده از اهرم مالی چقدر می‌توانید سود ببرید، ابتدا باید تغییر در ارزش دارایی خریداری شده را اندازه گیری کنید، سپس کل سرمایه خود را به علاوه هر میزان بهره‌ای که روی بدهی‌ها دارید از آن کم کنید (کل سرمایه + درصد بهره بدهی).

برای پیدا کردن تغییر در ارزش دارایی، از این فرمول استفاده کنید:

دارایی ضربدر (1 + درصد تغییر در دارایی)

تغییر در ارزش دارایی باید به صورت اعشاری باشد.

برای اینکه بفهمید چقدر می‌توانید سود کنید، از این فرمول کلی استفاده کنید:

دارایی ضربدر (1 + درصد تغییر در ارزش دارایی) منهای (کل سرمایه + درصد بهره بدهی)

مثال هایی از اهرم مالی

مثال اول:

اهرم مالی می‌تواند برای یک فرد سرمایه گذار این گونه کار کند:

اگر شخصی یک ملک 25000 دلاری را به طور کامل با پول خود خریداری کند و ارزش ملک 30٪ (0.30) افزایش یابد، آن شخص می‌تواند این ملک را به قیمت 32500 دلار بفروشد و 7500 دلار سود ببرد.

دارایی × (1 + % تغییر در ارزش دارایی) – (کل سرمایه + % بهره بدهی):

25000 دلار × (1 + 0.30) – (25000 دلار + 0) = 32500 دلار – 25000 دلار = 7500 دلار

اگر این ملک تا 30 درصد مستهلک شود، ارزش ملک 17500 دلار خواهد بود و مالک 7500 دلار ضرر می‌کند.

25000 دلار × (1 – 0.30) – (25000 دلار) = 25000 دلار × (0.7) – 25000 دلار = 17500 دلار – 25000 دلار = منفی 7500 دلار

اگر همین فرد ملکی به ارزش 75000 دلار با 50000 دلار از پول خود و 25000 دلار وام گرفته شده از بانک با نرخ بهره 5 درصد خریداری کند، ریسک بیشتری را متقبل می‌شود اما به طور بالقوه پاداش بیشتری دریافت می‌کند. اگر ارزش ملک تا 40 درصد افزایش یابد، صاحب ملک می‌تواند ملک را به قیمت 105000 دلار بفروشد و سود کند (30000 دلار منهای 1270 دلار بهره بدهی به بانک).

75000 دلار × (1 + 0.40) – (75000 دلار + 0.05 × 25000 دلار) = 105000 دلار – (75000 دلار + 1250 دلار) = 105000 دلار – (76250 دلار) = 28750 دلار

برعکس، اگر این ملک 40 درصد از ارزش خود را از دست بدهد، مالک 31270 دلار پس از فروش ملک به قیمت 45000 دلار ضرر خواهد کرد.

مثال دوم:

شرکت اپل Ltd ماشین آلاتی را به قیمت 100000 دلار به صورت نقدی خریداری کرد. با استفاده از این ماشین آلات، این شرکت 150000 دلار درآمد ایجاد کرد. در همان زمان، شرکت دیگری به نام Kiwi Pvt. Ltd برای خرید همین نوع ماشین آلات وام گرفت تا درآمدی معادل 150000 دلار داشته باشد. شرکت Kiwi Pvt. Ltd از اهرم مالی برای ایجاد درآمد استفاده کرد اما با ضرر 300000 دلاری مواجه شد.

  • اگر ارزش اهرم مالی بیشتر باشد، استفاده از بدهی بیشتر می‌شود و هزینه شرکت از نظر کارمزد فرآیندها و سود پرداختی بر آن افزایش می‌یابد و این موضوع ممکن است بر EPS (سود به دست آمده از هر سهم) و سودآوری یک شرکت تأثیر بگذارد.
  • اگر ارزش اهرم مالی کم باشد، یک شرکت بسیاری از سهام و اوراق بهادار مالی را برای جمع آوری وجوه برای رشد تجارت خود منتشر می‌کند. در عین حال، ریسک نیز در حال افزایش است زیرا ریسک بازار بالا است و بازار بیش از حد در نوسان است.
  • ریسک مالی همچنین به یافتن موقعیت مالی واقعی یک شرکت و شناسایی ریسک های مرتبط با فعالیت‌های تجاری آن شرکت کمک می‌کند.
  • اهرم مالی به سرمایه گذاران اجازه می‌دهد تا اعتبار شرکت‌ها و ریسک های موجود در یک معامله پولی را درک کنند. همچنین کمک می‌کند تا سرمایه گذاران بازگشت سرمایه خود را ببینند و بازدهی بالقوه سرمایه‌گذاری‌های خود را محاسبه کنند.

همه مشاغل باید اهرم مالی را ردیابی کنند

همه مشاغل باید اهرم مالی را ردیابی کنند

اهرم مالی یک معیار مفید نظارتی برای صاحبان تمامی مشاغل و کسب و کارها است. در حالی که اهرم مالی می‌تواند به رشد کسب و کار و دارایی‌های شما کمک کند، می‌تواند خطرآفرین نیز باشد. گاهی ممکن است انتظار داشته باشید که ارزش دارایی‌های شما افزایش یابد، اما در عمل ارزش خود را از دست می‌دهند. با این حال، بازده اهرم مالی، به ویژه برای مشاغل کوچک‌تر که دارای ارزش سهام کمتری هستند، می‌تواند فوق‌العاده باشد.

اگر هنوز در درک اهرم مالی مشکل دارید، حتما با یک حسابدار متخصص مشورت کنید تا راهنمایی‌های بیشتری در مورد اهرم مالی دریافت کنید. البته برای محاسبه اهرم مالی شرکت خود باید به صورت های مالی دقیق دسترسی داشته باشید. با استفاده از نرم افزارهای حسابداری حرفه‌ای، مثل نرم افزار حسابداری محک می‌توانید به این مهم دست یابید.

صندوق‌ سرمایه‌گذاری با تضمین اصل سود چه کارایی دارد؟

صندوق‌ سرمایه‌گذاری با تضمین اصل سود چه کارایی دارد؟

این که سازمان بورس، ابزاری طراحی می‌کند که فقط سبدگردان‌های بزرگ امکان تأسیس آن را دارند خالی از اشکال نیست چون این کار به تدریج فاصله بین سبدگردان‌ها را بیشتر می‌کند. ابزارهای جدید باید به گونه‌ای باشند که همه سبدگردان‌های دارای مجوز بتوانند آن را به کار بگیرند.

با توجه به اینکه اصل سهام و یونیت‌های صندوق های سرمایه گذاری مختلط با تضمین اصل سود توسط مدیر آن و یونیت‌داران ممتاز تضمین می‌شود، به‌گونه‌ای شبیه صندوق‌های اهرمی است که می‌تواند برای سرمایه‌گذار خوب و جذاب باشد چون با تضمین سود و همچنین تضمین اصل مبلغ، همراه است اما به‌نظر می‌رسد حداقل سبدگردان‌های کوچک و نوپا یعنی شرکت‌هایی که دارایی و سرمایه آنها کم است، نمی‌توانند چنین سهام اهرمی چگونه کار می کند؟ صندوق‌هایی ایجاد کنند و نیاز به پشتیبانی مالی قوی‌تری دارند و تأسیس این صندوق‌ها صرفا برای سبدگردان‌های بزرگ امکان‌پذیر است.

این که سازمان بورس، ابزاری طراحی می‌کند که فقط سبدگردان‌های بزرگ امکان تأسیس آن را دارند خالی از اشکال نیست چون این کار به تدریج فاصله بین سبدگردان‌ها را بیشتر می‌کند. ابزارهای جدید باید به گونه‌ای باشند که همه سبدگردان‌های دارای مجوز بتوانند آن را به کار بگیرند.
یکی از نکات حائز اهمیت درمورد صندوق‌ سرمایه‌گذاری مختلط با تضمین اصل سود این است که پیدایش اینگونه صندوق‌ها ممکن است به‌تدریج اشتهای ریسک سرمایه‌گذاران را تغییر دهد و آنها را به سمت پذیرش ریسک کمتر سوق دهد. در صورتی که باید سرمایه‌گذار در بازار سرمایه سطحی از ریسک را قبول کند. ریسک صندوق‌های سهامی، حداقل ریسکی است که سرمایه‌گذار متحمل می‌شود و هنگامی که صندوق‌های با تضمین سود یا اصل برای آنها جذاب می‌شود و این صندوق‌ها را برای سرمایه‌گذاری انتخاب می‌کنند، به‌تدریج بازار برای صندوق‌های سهامی محدود می‌شود و میل به سرمایه‌گذاری در آنها کم می‌شود در حالی که با نگاهی به بازدهی صندوق‌های سهامی از تأسیس تاکنون متوجه می‌شویم که این صندوق‌ها در بازار، ابزارهای بسیار کارآمدی برای سرمایه‌گذاری هستند و عموما بازدهی‌های خوبی داشته‌اند، حتی در بازار نه چندان خوب فعلی. در بازه ۱۰ سال گذشته هم بازدهی صندوق‌های سهامی بسیار خوب بوده و از تمامی بازارهای رقیب بالاتر بوده است که این نشان می‌دهد ابزار کارآمدی است و باید افراد برای سرمایه‌گذاری بلندمدت در این صندوق‌ها تشویق شوند که این موضوع هم به سهامدار و هم به بازار سرمایه کمک می‌کند. بنابراین سوق دادن آنها به سمت صندوق‌های با درآمد ثابت یا شبیه به آن، تمایل به ریسک را پایین می‌آورد.
برای ارزیابی عملکرد صندوق‌ها باید گفت که صندوق‌های سهامی در بلندمدت عملکرد خوبی داشته‌اند و اکثرا بازدهی‌های خوبی ایجاد کرده‌اند. همچنین صندوق‌های با درآمد ثابت اگر از دست‌اندازی‌ها و تغییر مقررات خلق‌الساعه در امان باشند، می‌توانند سهام اهرمی چگونه کار می کند؟ به عنوان محلی امن برای پارک پول و دادن سود ۲۰ تا ۲۲ درصد باشند اما بعضا دیده می‌شود تغییرات پی در پی مقررات مربوط به این صندوق‌ها باعث شده است تا عملکرد آنها مطلوب نباشد. مواردی همچون تغییر حد نصاب سهام این صندوق‌ها از جمله این تغییرات است که سیاست‌گذاری و مدیریت آنها را دستخوش بی ثباتی می‌کند. مثلا هنگامی که بازار قرمزپوش می‌شود برای کمک به جذب سهام، نصاب این صندوق‌ها دستخوش تغییر می‌شود و در طول زمان دیده‌ایم که این نصاب از صفر تا ۲۵ رسیده است. در حال حاضر ۱۵ تا ۲۵ درصد صندوق‌های درآمد ثابت باید سهام باشد، بنابراین مدیر صندوق ملزم است تا حداقل ۱۵ درصد صندوق را سهام خریداری کند که این، اتفاق خوبی نیست و صندوق با درآمد ثابت را خیلی ریسکی می‌کند، به عنوان یک امر کلی، درمجموع به نفع سرمایه‌گذاران حقیقی است که سرمایه‌گذاری غیرمستقیم را انتخاب کنند چون هم بیشتر سود می‌کنند و هم بازار با رشد مواجه می‌شود. در این راستا سازمان بورس هم می‌تواند با انجام اقداماتی به گسترش این امر دامن بزند.

نگاهی تازه به نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام

معمولا وقتی مردم کلمه «بدهی» را می شنوند، از چیزی که به ذهنشان می آید فراری هستند، چیزهایی مانند صورتحساب کارت اعتباری، نرخ بهره بالا و حتی شاید ورشکستگی. اما وقتی که کسب وکاری را اداره می کنید، بدهی به هیچ وجه بد نیست. در واقع، تحلیلگران و سرمایه گذاران از شرکت ها می خواهند که برای تأمین بودجه کسب و کار خود بصورت هوشمندانه سهام اهرمی چگونه کار می کند؟ ای از بدهی استفاده کنند.

نیما رستمی جاهد

نگاهی تازه به نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام

معمولاً وقتی مردم کلمه «بدهی» را می‌شنوند، از چیزی که به ذهنشان می‌آید فراری هستند، چیزهایی مانند صورتحساب کارت اعتباری، نرخ بهره بالا و حتی شاید ورشکستگی. اما وقتی که کسب‌وکاری را اداره می‌کنید، بدهی به هیچ‌وجه بد نیست. در واقع، تحلیلگران و سرمایه‌گذاران از شرکت‌ها می‌خواهند که برای تأمین بودجه کسب‌وکار خود بصورت هوشمندانه‌ای از بدهی استفاده کنند.
این جایی است که بحث نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام مطرح می‌شود. من با جو نایت [1]، نویسنده «ابزار HBR: نرخ بازگشت سرمایه» و یکی از بنیانگذاران و صاحب وبسایت بیزینس-لیترسی [2]، صحبت کردم تا در مورد این اصطلاح مالی و اینکه چگونه توسط کسب‌وکارها، بانکداران و سرمایه‌گذاران مورد استفاده قرار می‌گیرد، اطلاعات بیشتری کسب کنم.

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام چیست؟
نایت توضیح می‌دهد: «این یک سنجش ساده برای فهمیدن میزان بدهی است که برای اداره کسب‌وکار خود استفاده کرده‌اید.» این نسبت به شما می‌گوید، به ازاء هر دلار از حقوق سرمایه‌گذاران، چقدر بدهی دارید. او می‌گوید: «این یکی از مجموعه نسبت‌ها به نام «نسبت‌های اهرمی» است که به شما امکان می‌دهد متوجه شوید یک شرکت چقدر از بدهی استفاده می‌کند.»
اجازه ندهید که کلمه «حقوق صاحبان سهام» شما را سردرگم کند. این نسبت فقط برای شرکت‌های سهامی که سهام آنها بصورت عمومی مورد معامله قرار می‌گیرد نیست. نایت می‌گوید: «هر شرکتی نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام دارد. هر شرکتی که می‌خواهد وام بگیرد یا با سرمایه‌گذاران تعامل داشته باشد باید به این مسئله توجه کند.»

چگونه محاسبه می‌شود؟
فهمیدن نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام یک محاسبه سر راست است. شما کل بدهی‌های شرکت خود را (آنچه را که به دیگران مدیون هستید) در نظر می‌گیرید و آن را بر حقوق صاحبان سهام تقسیم می‌کنید (این ارزش دفتری شرکت یا ارزش دارایی‌های آن منهای بدهی‌های آن است). هر دو این اعداد از ترازنامه شرکت شما می‌آید.
این نمونه را در نظر بگیرید. اگر کسب‌وکار شما 2،736 دلار به بدهکاران مدیون باشد و 2،457 دلار سهام و حقوق سرمایه‌گذاران باشد، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام برابر 1،11 می‌شود. (توجه داشته باشید که این نسبت معمولاً به صورت درصد بیان نمی‌شود.)
حال سوال مهم این است: آیا 1.11 یک عدد «خوب» است؟ نایت می‌گوید: «ما می‌خواهیم بعضی از نسبت‌ها تا حد ممکن بالا باشند، مانند حاشیه سود. در چنین مواردی بالاتر همیشه بهتر است. اما در مورد نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام، می‌خواهید که در محدوده معقولی قرار گیرد.»
به طور کلی، اگر نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام شما بیش از حد بالا باشد، نشانگر این است که شرکت شما ممکن است دچار بحران مالی باشد و قادر به پرداخت بدهی‌های خود نباشد. اگر هم خیلی کم باشد، نشانه این است که شرکت شما برای تأمین اعتبار کسب‌وکار خود بیش از اندازه به سرمایه خود متکی است و این می‌تواند پرهزینه و ناکارآمد باشد. نایت هشدار می‌دهد که نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بسیار کم، شرکت را در معرض ریسک تملک اهرمی [3] قرار می‌دهد.
نایت توضیح می‌دهد: «شرکت‌ها دو راه برای تأمین بودجه کسب‌وکار خود دارند. شما می‌توانید از قرض‌دهندگان وام بگیرید یا از حقوق صاحبان سهام پول برداشت کنید.» نرخ بهره وام‌های تجاری برابر با 2-4٪ (حداقل در حال حاضر) هستند، این بهره بعنوان سپر مالیاتی عمل کرده و میزان مالیات پرداختی شرکت شما را کاهش می‌دهد. این باعث می‌شود راه جذابی برای تأمین بودجه کسب‌وکار شما باشد، به ویژه هنگامی که شما آن را با بازده‌هایی که سرمایه‌گذاران از خرید سهام شرکت شما انتظار دارند، که می‌تواند 10٪ یا بالاتر باشد، مقایسه می‌کنید.
بنابراین، شما می‌خواهید به نقطه تعادل و مناسبی که متناسب با صنعت خود است برسید. نایت چند قانون سریع و دم دستی معرفی می‌کند. کسب‌وکارهای مبتنی بر فناوری و آن‌هایی که تحقیق و توسعه زیادی انجام می‌دهند، معمولاً نسبتی برابر 2 و یا پایین‌تر دارند. شرکت‌های بزرگ تولیدی و بازرگانی که سهام آن‌ها بصورت عمومی مورد معامله قرار می‌گیرد نسبتی بین 2 و 5 دارند. او توضیح می‌دهد: «نسبتی بالاتر از 5 یا 6 باعث می‌شود که سرمایه‌گذاران نگران و عصبی شوند.» در بانکداری و بسیاری از کسب‌وکارهای مبتنی بر امور مالی، غیرمعمولی نیست که این نسبت عددی برابر 10 یا حتی 20 باشد، اما این مورد، خاص این صنایع است.
در صنایع مختلف استثنائاتی نیز وجود دارد. برای مثال شرکت‌های اپل یا گوگل را در نظر بگیرید، هر دو آن‌ها مبالغ زیادی پول نقد دارند و عملاً هیچ بدهی ندارند. نسبت آن‌ها به احتمال زیاد کمتر از عدد 1 است، که از نظر برخی از سرمایه‌گذاران چیز خوبی نیست. نایت می‌گوید «تا حدودی به همین دلیل است که شرکت اپل شروع به خلاص شدن از پول نقد و پرداخت سود به سهامداران کرده و میزان بدهی خود را در ترازنامه در ماه گذشته اضافه کرده است.»

شرکت‌ها چگونه از آن استفاده می‌کنند؟
این محاسبه اغلب توسط بانکداران یا سرمایه‌گذارانی که تصمیم می‌گیرند که به شرکت شما پول بپردازند یا نه، انجام می‌پذیرد. این نسبت به آن‌ها کمک می‌کند تا درک کنند که شما چطور برای کسب‌وکار خود خرج می‌کنید. نایت می‌گوید «آن‌ها می‌خواهند بدانند، آیا شرکت توانایی ساختن درآمد، سود و جریان نقدی برای تأمین هزینه‌های خود را دارد؟»
اگر نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بالا برود، ریسک در نظر گرفته شده هم بالا می‌رود. اگر بهره وام خود را نتوانید پرداخت کنید، بانک یا وام‌دهندگان می‌تواند شما را مجبور به ورشکستگی کند.
نایت می‌گوید: «بانكداران عاشق نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام هستند و از آن در كنار سایر سنجش‌هایی مانند سودآوری و جریان پول نقد استفاده می‌كنند تا در مورد دادن وام به شما تصمیم بگیرند. آن‌ها طبق تجربه می‌دانند که نسبت مناسب برای یک شرکت با اندازه معین و در یک صنعت خاص چیست. بانکداران، نسبت‌های مالی تمام شرکت‌هایی که با آن‌ها کار می‌کنند را کنترل می‌کنند. آن‌ها حتی ممکن است تبصره‌ای در اسناد وام قرار دهند که می‌گوید عدد وام شرکت وام‌گیرنده نمی‌تواند از حد مشخصی تجاوز کند.»
واقعیت این است که اکثر مدیران در کسب‌وکار روزانه خود احتمالاً با این ارقام در تعامل نیستند. نایت می‌گوید: «اما مفید است بدانید که نسبت بدهی شرکت شما چقدر است و چگونه با رقبای شما مقایسه می‌شود. این نسبت همچنین سنجشی است از تمایل مدیریت ارشد در قبال گرفتن بدهی‌های بیشتر، بنابراین شما می‌توانید حدس بزنید که آیا می‌توانید پروژه‌ای پیشنهاد کنید که نیاز به بدهی بیشتری دارد یا خیر. نسبت بالا بدان معنی است که آن‌ها به احتمال زیاد با تخصیص پول بیشتر از طریق گرفتن وام موافقت نخواهند کرد.»
همچنین این مهم است که مدیران بدانند چگونه کارشان بر نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام تأثیر می‌گذارد. نایت می‌گوید: «چیزهای زیادی وجود دارد که مدیران در کارهای روزمره خود انجام می‌دهند که بر این نسبت‌ها تأثیر می‌گذارند. «نحوه مدیریت حساب‌های پرداختنی، جریان پول نقد، حساب‌های دریافتنی و موجودی کالا، همه این‌ها در بخشی از این معادله تأثیرگذارند.
یک شرایط دیگری نیز وجود دارد که بررسی نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام یک شرکت، می تواند برای فرد مفید باشد. اگر به دنبال شغل یا کارفرمای جدیدی هستید، باید به این نسبت‌ها توجه کنید. آن‌ها بیانگر این مورد هستند که یک کارفرمای بالقوه از لحاظ مالی چقدر در وضعیت خوبی است و بنابراین شما برای چه مدت می‌توانید شغلی در آن شرکت داشته باشید.

چه اشتباهاتی هنگام استفاده از نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام مرتکب می‌شویم؟
در حالی که تنها یک راه برای انجام محاسبه وجود دارد که بسیار ساده نیز است، بحث‌های زیادی پیرامون اینکه چه مواردی را می‌توان در هر یک از ورودی‌ها معادله قرار داد وجود دارد. آنچه افراد در «بدهی‌ها» قرار میدهند می‌تواند با همدیگر متفاوت باشد. به عنوان مثال، بعضی از سرمایه‌داران بدهی‌های بدون بهره مانند حساب‌های پرداختنی و ذخیره بدهی [4] را در «بدهی‌ها» لحاظ نمی‌کنند، و برخی دیگر نیز ممکن است از بدهی‌های جاری در مقابل بدهی‌های غیر جاری استفاده کنند. بنابراین دریابید که دقیقاً شرکت شما از چه چیزهایی در محاسبه این نسبت استفاده می‌کند.
این معمول است که کسب‌وکارهای کوچکتر از بدهی خودداری کنند و بنابراین نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بسیار کمی داشته باشند، چون یکی سهام اهرمی چگونه کار می کند؟ از اولین کارهایی که مالک کسب‌وکار می‌خواهد انجام دهد بیرون آمدن از زیر بار قرض است. اما این همیشه آن چیزی نیست که سرمایه‌گذاران می‌خواهند. در حقیقت، صاحبان کسب‌وکارهای کوچک و بزرگ باید از بدهی استفاده کنند زیرا این یک روش کارآمدتر برای رشد و توسعه کسب‌وکار است. این موضوع ما را به مفهوم تعادل بازمی‌گرداند. شرکت‌های خوب از ترکیب مناسبی از بدهی و حقوق صاحبان سهام استفاده می‌کنند تا کسب‌وکار خود را مدیریت کنند.

آشنایی با صندوق‌های سرمایه‌گذاری اهرمی/ صندوق اهرمی چگونه کار می‌کند؟

آشنایی با صندوق‌های سرمایه‌گذاری اهرمی/ صندوق اهرمی چگونه کار می‌کند؟

برای درک مفهوم صندوق اهرمی، ابتدا باید فلسفه اهرم را بدانیم. اهرم‌ ابزاری است که به وسیله آن می‌توان نیروی بیشتری اعمال کرده و اقداماتی نظیر جابه‌جا کردن وسایل یا تجهیزات سنگین را انجام داد. در واقع اهرم‌ نیرو را سهام اهرمی چگونه کار می کند؟ چند برابر می‌کند.

حال باید به این سوال بپردازیم که اهرم در صندوق سرمایه‌گذاری به چه صورت عمل می‌کند؟ در صندوق‌‌ های اهرمی می‌توان با بهره‌گیری از مکانیزم اهرم، بازده سرمایه‌گذاری را چند برابر کرد. به این معنی که با سرمایه‌گذاری در یک صندوق اهرمی، امکان دریافت سود مضاعف وجود دارد. البته باید به این مسئله نیز دقت داشت که در صورت کاهش ارزش صندوق اهرمی، مکانیزم اهرم منجر به چند برابر شدن زیان سرمایه‌گذار نیز می‌شود. به عبارت ساده‌تر در صندوق اهرمی، ریسک سرمایه‌گذاری به نسبت سایر صندوق‌ها افزایش قابل توجهی دارد. به این معنا که در دوره‌های رونق و رکود بازار، مکانیزم اهرم باعث ایجاد سود یا زیان مضاعف برای سرمایه‌گذاران خواهد شد.

واحدهای سرمایه‌گذاری در صندوق اهرمی

واحد‌های سرمایه‌گذاری در صندوق‌های سرمایه‌گذاری اهرمی به‌طور کلی به دو دسته بدون ریسک (با تضمین حداقل سود) و پرریسک (با امکان بازدهی مضاعف) تقسیم‌بندی می‌شوند. پس از دریافت مجوز اولیه، امکان صدور واحدهای بدون ریسک حداکثر به میزان دو برابر تعداد واحدهای پرریسک فراهم می‌شود. لازم به ذکر است واحدهای بدون ریسک به صورت “صدور و ابطالی” در دسترس بوده و واحدهای پرریسک در تابلوی فرابورس معامله خواهند شد.

سازوکار صندوق های اهرمی

همانطور که اشاره شد، این صندوق‌ها از دو سازوکار صدور و ابطالی (بدون ریسک) و قابل معامله (پرریسک) استفاده می‌کنند. واحد‌های صدور و ابطالی (بدون ریسک) صندوق اهرمی محدوده کف و سقف سود مشخص شده دارند. به‌عنوان مثال صندوق اهرمی X را با کف بازدهی ۲۰٪ و سقف بازدهی ۲۵٪ در نظر بگیرید. با وجود این کف و سقف بازدهی، سرمایه‌گذاری در واحدهای صدور و ابطالی صندوق‌اهرمی بدون ریسک خواهد بود. به این معنی که اگر حتی بازدهی صندوق منفی باشد، سرمایه‌گذارانی که واحدهای بدون ریسک را خریداری کرده‌اند، به اندازه کف بازدهی (۲۰٪) سود کسب می‌کنند. از سوی دیگر اگر بازدهی صندوق بیش از سقف بازدهی واحدهای بدون ریسک باشد، همان ۲۵٪ سود در نظر گرفته شده به سرمایه‌گذاران تعلق خواهد گرفت.

در مقابل، عملکرد واحدهای قابل معامله (پرریسک) صندوق‌اهرمی متفاوت است و نرخ بازدهی مشخص و ثابتی ندارند. به این صورت که واحدهای پرریسک صندوق اهرمی به دلیل وجود اهرم، امکان نوسانات بالایی دارند. به عنوان نمونه اگر بازدهی واحدهای بدون ریسک صندوق اهرمی کمتر از کف بازدهی باشد، کمبود بازدهی از محل واحدهای پرریسک جبران می‌شود. می‌توان این‌گونه گفت که در زمان‌هایی که بازار منفی است و سیر نزولی را در پیش دارد، واحدهای پرریسک پشتیبان واحدهای بدون ریسک هستند و سوددهی آن‌ها را تضمین می‌کنند. از سوی دیگر در صورتی‌که بازدهی واحدهای بدون ریسک بیشتر از سقف بازدهی آن باشد، مازاد بازدهی به سرمایه‌گذاران واحدهای پرریسک تعلق می‌گیرد.

لازم به ذکر است که حداقل زمان کسب سود ‌در صورت خرید واحدهای بدون ریسک ۳۰ روز است و در صورت ابطال پیش از این زمان تنها اصل سرمایه به سرمایه‌گذار پرداخت می‌شود.

بازدهی در صندوق‌های اهرمی

با توجه به سازوکار صندوق اهرمی ۳ حالت در خصوص کسب بازدهی برای واحدهای بدون ریسک و پرریسک امکان وقوع دارد:

۱) صندوق اهرمی x را در نظر بگیرید که دارای سقف بازدهی ۲۵٪ و کف بازدهی ۲۰٪ برای واحد‌های بدون ریسک است. اگر بازدهی این صندوق در یک سال ۳۰٪ باشد، افرادی که نسبت به‌ خرید واحد‌های بدون ریسک اقدام کرده‌اند و بدون تغییر در آورده سرمایه‌گذاری تمامی ۳۶۵ روز سال را در صندوق باقی مانده‌اند، در پایان سال همان ۲۵ درصد سود را دریافت خواهند کرد و ۵٪ مابقی نیز به سرمایه‌گذاران واحدهای پرریسک تعلق می‌گیرد. در واقع سرمایه‌گذاران واحدهای پر ریسک علاوه‌‌بر بازدهی اصلی این واحدها، سود بیشتری از محل سود مازاد واحدهای بدون ریسک کسب می‌کنند. البته لازم به ذکر است که این محاسبات به صورت روزشمار در صندوق صورت می‌گیرد.

۲) اگر بازدهی صندوق‌اهرمی ۱۰٪ باشد افرادی که واحدهای بدون ریسک را خریداری کرده‌اند کف بازدهی ۲۰٪ را دریافت می‌کنند. در واقع کمبود بازدهی واحدهای بدون ریسک از محل واحدهای پرریسک تامین می‌شود و سرمایه‌گذاران واحدهای پرریسک در چنین شرایطی که بازدهی صندوق کمتر از کف بازدهی واحدهای بدون ریسک است، سودی به نسبت کمتر از بازدهی کلی صندوق را دریافت خواهند کرد یا دچار زیان خواهند شد.

۳) در صورتی که بازدهی صندوق در بازه‌ای مابین کف و سقف سود دهی مشخص شده برای واحدهای بدون ریسک (۲۰ تا ۲۵ درصد) قرار داشته باشد، همان میزان بازده کسب شده برای سرمایه‌گذار در نظر گرفته خواهد شد. به عنوان مثال اگر بازدهی صندوق ۲۲٪ باشد همان ۲۲٪ بازدهی به سرمایه‌گذاران واحدهای بدون ریسک و پرریسک پرداخت می‌شود.

مزایای صندوق های اهرمی

  • مناسب افراد ریسک‌پذیر و ریسک‌گریز

یکی از مزایای صندوق‌اهرمی این است که هم سرمایه‌گذاران ریسک‌پذیر و هم سرمایه‌گذاران ریسک‌گریز می‌توانند در این صندوق سرمایه‌گذاری کنند. سرمایه‌گذاران ریسک‌پذیر می‌توانند واحدهای قابل معامله (پرریسک) صندوق‌اهرمی و سرمایه‌گذاران ریسک‌گریز می‌توانند واحدهای صدور و ابطالی (بدون ریسک) صندوق‌اهرمی را خریداری کنند.

با توجه به وجود اهرم امکان کسب بازدهی مضاعف در صورت خرید واحدهای پرریسک این صندوق وجود دارد. اما فراموش نکنید که همین اهرم می‌تواند زیان شما را چند برابر کند.

جزییاتی از صندوق‌های اهرمی که باید درباره آن بدانید

مدیر نظارت بر نهادهای مالی سازمان بورس گفت: این صندوق‌ها با هدف طراحی ابزارهای جدید به بازار عرضه شده‌اند و بعد از صندوق‌های در سهام که پرتفوی افراد را به صورت غیر مستقیم اداره می‌کردند نسل جدید صندوق‌های سهامی را به بازار عرضه می‌کنیم که دارای اهرم هستند و زمانی که یک واحد از این صندوق‌ها را می‌خرید معادل آن اعتبار دریافت می‌کنید.

به گزارش تجارت‌نیوز، رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار در روز سه‌شنبه ۱۱ خرداد ماه ۱۴۰۰ در نشستی با خبرنگاران درباره تشکیل ابزار جدید در بازار سرمایه با نام صندوق اهرمی خبر داد.

میثم فدایی، مدیر نظارت بر نهادهای مالی سازمان بورس در توضیح کارکرد این صندوق‌ها به تجارت‌نیوز گفت: این صندوق‌ها با هدف طراحی ابزارهای جدید به بازار عرضه شده‌اند.وی اظهار کرد:بعد از صندوق‌های در سهام که پرتفوی افراد را به صورت غیر مستقیم اداره می‌کردند نسل جدید صندوق‌های سهامی را به بازار عرضه می‌کنیم که دارای اهرم هستند و زمانی که یک واحد از این صندوق‌ها را می‌خرید معادل آن اعتبار دریافت می‌کنید.

فدایی درباره سازوکار این صندوق‌ گفت: صندوق اهرمی دو نوع واحد دارد یک نوع اول که به صورت equally base است و نوع دوم دارای یک حداقل و حداکثر بازدهی است. کارکرد واحدهای نوع دوم به این صورت است که اگر بازدهی صندوق از حداقل بازدهی نوع دوم بیشتر باشد بازدهی مازاد نوع دوم به یونیت داران نوع اول می‌رسد و اگر از کف بازدهی کمتر باشد از بازدهی یونیت داران نوع اول کم می‌شود و به واحدهای نوع دوم می‌رسد. یونیت داران نوع اول انگار واحدی را خریدند و با وامی دوباره واحدی را خریدند و به عبارت دیگر اگر بازدهی بازار بالا باشد سود مضاعفی را کسب می‌کنند.

وی افزود:این صندوق‌های اهرمی سازوکاری مشابه اعتبارگیری در کارگزاری‌ها دارند اما در کارگزای سهام در دست خود سهام‌دار است ولی در صندوق‌های اهرمی در غالب صندوق سرمایه‌گذاری هستند. وی تشریح کرد: این صندوق ابزاری جذاب برای زمان‌هایی است که بازار روند صعودی دارد و یونیت‌داران نوع اول بازدهی بیشتری را نسبت به نوع دوم می‌توانند کسب کنند.

فدایی درباره زمان ورود این صندوق‌ها به بازار سرمایه گفت: اساسنامه و امیدنامه این صندوق تصویب شده و درخواست‌هایی توسط نهادهای مالی ارسال شده و امیدواریم تا دو ماه آینده این صندوق‌ها به بازار راه پیدا کنند.

اگر ابهامات اقتصادی و سیاسی در بازار متعادل شوند و روند صعودی در بازار باشد این ابزارها به خصوص نوع اول آن جذاب هستند برای سرمایه‌گذاری و می‌توانند با بازدهی بیشتری که دارند در روند مثبت بازار تاثیرگذار باشند.

آخرین اخبار بازار سرمایه را در صفحه بورس تجارت‌نیوز بخوانید.

لغو پاسخ

سلام ، حرف خیلی زده میشه ولی از عمل خبری نیست . علت بی اعتمادی مردم هم همینه .

آقای دهنوی و اعوان و انصار ایشون لطف کنند با استفاده از تجربه پیشامدهای یکسال گذشته بورس که منجر به ضررهای چند ده درصدی و نصف شدن سرمایه های پرتفوی سهامداران حقیقی به ویژه خرده تر ها و ریزش بیش از یک میلیونی شاخص همراه بود .
حالا که اکثر سهم ها به کف و سهام اهرمی چگونه کار می کند؟ ارزندگی قابل قبول رسیده در جهت حمایت از بورس مدیریت و رصد دائم بورس و بریدن دست های چپاول دولتی را سر لوحه کار قرار دهند.تا بورس رشد حلزونی و توقف لاکپشتی خود را داشته باشد نه حباب کاذب و و ترکیدن و سقوط یکباره.

همه چی درست میشه فقط نباید زیان دیده ها بفروشن ، من اعتقادی به حد ضرر ندارم تا نفروشی ضرری نکردی فقط با صبر ضررتم جبران میشه ضمنا خودم کلی تو ضررم .
خدا بزرگه

مسخره ترین حرف یک آماتور

تشکر بابت گزارشتون. و اما در مورد این صندوق ها و کل سهام ها دیگه بهتره که خودشون سرمایه گذاری کنند ما که بخش زیادی از سرمایمون نابود شد امیدوارم خودشون هم نابود شوند.

ازموفق بودن ویانبودن آقای دهنوی کاری ندارم.چون تاحالاموفق بودنش راندیدیم.اماازحق نگذریم تلاش زیادی کرده که کاری مثبت انجام بده.ولی خرابیهای بورس خیلی زیاده.ونیزدلسردیهای مردم .امااین مردبسیارمصمم است که نامی به یادگارازخودش بذاره.وآن روزها ازپشت این غبارهانمایانست.

بله مثلا با گفتن این جمله که سهم یک ریالی وارد بازار میکنه..

حمایت ها از بورس خوب است ولی نباید طوری باشد که حجم زیادی از نقدینگی از سایر بازار به سمت بورس سرازیر شود، زیرا در این صورت سهام دچار حباب نقدینگی می شوند و از ارزش ذاتی خود که بر اساس عملکرد شرکت ها و صنایع سهامی است،فاصله می گیرند.
تزریق نقدینگی از سوی دولت، ورود حجم زیاد نقدینگی از طرف افراد حقیقی، نوسانات شدید ارزی، سهام را از ارزش ذاتی خود دور می کند و حباب ارزش سهم را بالا می برد و هر آن احتمال دارد این حباب تخلیه شود و ارزش سهام افت کند و عده ای متضرر شوند.
تجارت نیوز؛
به فرض هم که حباب در سهام باقی بماند و تخلیه نشود، در این صورت، احتمال دارد که در درازمدت، خرید و فروش سهام کاهش یابد، ارزش و حجم مبادلات پایین آمده و سهام قفل در صف فروش شوند و پویایی بازار کاهش یابد که در این صورت، ناگزیر هستیم از قانون رفع گره معاملاتی استفاده کنیم که این هم به ضرر بورس است و هم به ضرر سهام داران.
مهمترین ملاک ارزش سهام، عملکرد شرکت ها و صنایع سهامی می باشد باید کاری کرد که عملکرد مالی و تجاری شرکت ها (چه در داخل و چه در خارج) گسترش یابد تا سوددهی آنها بالا رود و سهام با ارزش ذاتی رشد کنند، تنها در این صورت است که سهام دچار ریزش ناگهانی شدیدی نخواهند شد و اعتماد پول های هوشمند به بازار بیشتر می شود و با ضریب اطمینان بیشتری ورود می کنند.
حتی کدهای بورسی باید بر اساس سوددهی و نیاز شرکت ها به سهام داران، اختصاص داده شود زیرا اگر کد بورسی زیادی به سهام شرکتی تعلق گیرد، سوددهی شرکت هر چقدر هم خوب باشد، کفاف این همه کد بورسی را نمی دهد و سودی که به سهام دار تعلق می گیرد کاهش می یابد و ارزش سهام افت می کند.
در کل به نظر می رسد اگر معیار اصلی ارزش سهام را عملکرد شرکت ها و صنایع سهامی قرار دهیم و تعداد کد بورسی ای که به سهام شرکتی تعلق می گیرد را بر اساس میزان سوددهی شرکت و نیاز شرکت، قرار دهیم، هم نیاز شرکت ها مرتفع می شود و هم سهام داران واقعی که به نیت کمک به شرکت ها سرمایه گذاری کرده اند به سود می رسند و نوسان گیری هم تا حدود زیادی کاهش می یابد.
با تشکر.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.